امام حسن علیه السّلام پیشوای دوم شیعیان و نخستین میوة پیوند فرخندة علی علیه السّلام با دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که همچون جد و پدر گرامیش دارای اخلاق حسنه و رفتار کریمانه بود. او دادرس محرومان و مستضعفان بود. امام حسن علیه السّلام نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ سخاوت، کرامت، بخشندگی و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود بیمانند بود. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دلهای دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطة امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانة آن بزرگوار دست خالی برنمیگشت. دربارة فضائل اخلاقی و امتیازات امام حسن علیه السّلام سیوطی در تاریخ خود مینویسد: حسن بن علی علیه السّلام دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود. او شخصیتی بزرگوار، باوقار، متین، سخی و بخشنده و مورد ستایش مردم بود.[1] آن حضرت در طول حیات خود دوبار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا انفاق کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.[2] دورهای که امام مجتبی علیه السّلام در آن دوره میزیست، و فعالیتهای دشمنان اهل بیت علیهم السّلام در جهت تخریب علی علیه السّلام و اولاد آن حضرت تشدید شده بود و برخی از مردم ناآگاه و سادهلوح که امام علی علیه السّلام و فرزندان آن حضرت را نمیشناختند، بر اثر تبلیغات مسموم نسبت به آنها بدگمان شده و کینه و عداوت میورزیدند. در این میان مردم شام به علت این که مدتها تحت حکومت معاویه بودند و معاویه هم بعد از کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن حضرت علی علیه السّلام به شدت بر دشمنی و تبلیغ علیه آن حضرت افزوده بود، بدترین و خشنترین دشمنان امام حسن علیه السلام شده بودند. از سوی دیگر با توجه به اینکه برخی از مردم حتی امام حسن علیه السّلام را ندیده بودند و فقط نام آن حضرت و نام پدرش را شنیده بودند ولی در اثر تبلیغات ناسالم نسبت به آن حضرات عداوت داشتند. داستان مرد شامی که به مدینه سفر کرده بود و برخوردش با امام حسن علیه السّلام و عکس العمل امام مجتبی علیه السّلام گواه این است که چگونه امام حسن علیه السلام مظلومی مهربان و دادرس بود و چون میدانست اکثر آنها از روی نادانی و عدم شناخت دشمنی میکنند با آنها مدارا میکرد و تا حدّ ممکن کریمانه از آنها پذیرایی میکرد. داستان چنین است: مردی از اهالی شام میگوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهرهای آرام و بسیار نیکو و دارای حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود دل من به طرف او مایل شد و دربارة او پرسیدم، گفتند: او حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام است. با شنیدن نام او خشمی سوزان سرتا پای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابی طالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا واقعاً تو فرزند علی علیه السّلام هستی؟ (گویا مرد شامی همان طور که گفته شد علی علیه السّلام را سزاوار داشتن چنین فرزندی نمیدید و این هم در اثر تبلیغات سوء معاویه در شام بوده است.) وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم، پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم، به من سلام کرده و خندید و پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا گویا امر بر تو مشتبه شده است اگر چیزی بخواهی به تو عطا میکنم اگر طلب ارشاد کنی تو را هدایت میکنم و اگر در حملِ بار کمک بخواهی کمکت میکنم و اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنم و اگر برهنه باشی تو را میپوشانم و اگر محتاج باشی بینیازت میکنم و اگر رانده شدهای تو را پناه میدهم و اگر مهمان ما باشی تا وقت رفتن از تو پذیرایی میکنم زیرا که در خانة ما به روی هر نیازمند و درماندهای باز است. مرد شامی چون این سخنان را که از روی حلم و بردباری امام بیان میشد شنید، شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت میدهم که توئی خلیفة خدا در روی زمین و خدا بهتر میداند که رسالت و خلافت را در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمنترین خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم محبوبترین خلق خدائید نزد من. گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانة خود میبرند و تا مدتی که در مدینه بود میهمان حضرت بود و از محبّان و مریدان امام مجتبی علیه السّلام شد و دیدگاهش نسبت به خاندان پیامبر دگرگون و در زمرة شیعیان اهل بیت علیهم السّلام داخل گردید.[3] معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر: 1 سیره و پیشوایان، مهدی پیشوائی. 2 حسن کیست؟، فضل الله کمپانی. 3 طرائف، سید بن طاووس. 4 منتهی الامال، شیخ عباس قمی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سیوطی، تاریخ الخلفاء، بغداد: مکتبة المثنی، طبع سوم، 1383 ه .ق، ص189. [2] . یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج2، نجف: مکتبة حیدریه، طبع اول، 1384 ه .ق، ص215. [3] . مبرد، الکامل فی الادب، ج 1، بیروت 1407 هجری، ص 235، و ابن عساکر، ترجمه امام الحسن، بیروت 1400 هجری، ص 149 و اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج 2، ترجمه حسین زوارئی، تهران، نشر ادب (بی تا) صص 136 و 135 و عطاردی، عزیزالله، مسند الامام المجتبی، انتشارات عطارد، چاپ اول، 1373، ص 94 و ... .
در مورد اخلاق حسنه و رفتار بزرگوارانه امام حسن علیه السلام و داستان مرد شامی را توضیح دهید.
امام حسن علیه السّلام پیشوای دوم شیعیان و نخستین میوة پیوند فرخندة علی علیه السّلام با دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که همچون جد و پدر گرامیش دارای اخلاق حسنه و رفتار کریمانه بود. او دادرس محرومان و مستضعفان بود. امام حسن علیه السّلام نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ سخاوت، کرامت، بخشندگی و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود بیمانند بود. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دلهای دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطة امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانة آن بزرگوار دست خالی برنمیگشت. دربارة فضائل اخلاقی و امتیازات امام حسن علیه السّلام سیوطی در تاریخ خود مینویسد: حسن بن علی علیه السّلام دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود. او شخصیتی بزرگوار، باوقار، متین، سخی و بخشنده و مورد ستایش مردم بود.[1]
آن حضرت در طول حیات خود دوبار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا انفاق کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.[2]
دورهای که امام مجتبی علیه السّلام در آن دوره میزیست، و فعالیتهای دشمنان اهل بیت علیهم السّلام در جهت تخریب علی علیه السّلام و اولاد آن حضرت تشدید شده بود و برخی از مردم ناآگاه و سادهلوح که امام علی علیه السّلام و فرزندان آن حضرت را نمیشناختند، بر اثر تبلیغات مسموم نسبت به آنها بدگمان شده و کینه و عداوت میورزیدند. در این میان مردم شام به علت این که مدتها تحت حکومت معاویه بودند و معاویه هم بعد از کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن حضرت علی علیه السّلام به شدت بر دشمنی و تبلیغ علیه آن حضرت افزوده بود، بدترین و خشنترین دشمنان امام حسن علیه السلام شده بودند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه برخی از مردم حتی امام حسن علیه السّلام را ندیده بودند و فقط نام آن حضرت و نام پدرش را شنیده بودند ولی در اثر تبلیغات ناسالم نسبت به آن حضرات عداوت داشتند. داستان مرد شامی که به مدینه سفر کرده بود و برخوردش با امام حسن علیه السّلام و عکس العمل امام مجتبی علیه السّلام گواه این است که چگونه امام حسن علیه السلام مظلومی مهربان و دادرس بود و چون میدانست اکثر آنها از روی نادانی و عدم شناخت دشمنی میکنند با آنها مدارا میکرد و تا حدّ ممکن کریمانه از آنها پذیرایی میکرد. داستان چنین است:
مردی از اهالی شام میگوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهرهای آرام و بسیار نیکو و دارای حسن جمال که تا به حال چنین مردی ندیده بودم و به طرز زیبایی هم لباس پوشیده و سوار بر مرکبی بود دل من به طرف او مایل شد و دربارة او پرسیدم، گفتند: او حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام است. با شنیدن نام او خشمی سوزان سرتا پای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابی طالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا واقعاً تو فرزند علی علیه السّلام هستی؟ (گویا مرد شامی همان طور که گفته شد علی علیه السّلام را سزاوار داشتن چنین فرزندی نمیدید و این هم در اثر تبلیغات سوء معاویه در شام بوده است.) وقتی تأیید کرد، من او و پدرش را ناسزا گفتم، پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم، به من سلام کرده و خندید و پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا گویا امر بر تو مشتبه شده است اگر چیزی بخواهی به تو عطا میکنم اگر طلب ارشاد کنی تو را هدایت میکنم و اگر در حملِ بار کمک بخواهی کمکت میکنم و اگر گرسنه باشی تو را سیر میکنم و اگر برهنه باشی تو را میپوشانم و اگر محتاج باشی بینیازت میکنم و اگر رانده شدهای تو را پناه میدهم و اگر مهمان ما باشی تا وقت رفتن از تو پذیرایی میکنم زیرا که در خانة ما به روی هر نیازمند و درماندهای باز است. مرد شامی چون این سخنان را که از روی حلم و بردباری امام بیان میشد شنید، شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت میدهم که توئی خلیفة خدا در روی زمین و خدا بهتر میداند که رسالت و خلافت را در کجا قرار دهد. پیش از آنکه تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمنترین خلق در نزد من بودید و حالا که تو و پدرت را شناختم محبوبترین خلق خدائید نزد من. گویا پس از این برخورد، امام مرد شامی را به خانة خود میبرند و تا مدتی که در مدینه بود میهمان حضرت بود و از محبّان و مریدان امام مجتبی علیه السّلام شد و دیدگاهش نسبت به خاندان پیامبر دگرگون و در زمرة شیعیان اهل بیت علیهم السّلام داخل گردید.[3]
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1 سیره و پیشوایان، مهدی پیشوائی.
2 حسن کیست؟، فضل الله کمپانی.
3 طرائف، سید بن طاووس.
4 منتهی الامال، شیخ عباس قمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سیوطی، تاریخ الخلفاء، بغداد: مکتبة المثنی، طبع سوم، 1383 ه .ق، ص189.
[2] . یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج2، نجف: مکتبة حیدریه، طبع اول، 1384 ه .ق، ص215.
[3] . مبرد، الکامل فی الادب، ج 1، بیروت 1407 هجری، ص 235، و ابن عساکر، ترجمه امام الحسن، بیروت 1400 هجری، ص 149 و اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج 2، ترجمه حسین زوارئی، تهران، نشر ادب (بی تا) صص 136 و 135 و عطاردی، عزیزالله، مسند الامام المجتبی، انتشارات عطارد، چاپ اول، 1373، ص 94 و ... .
- [سایر] چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)،کریم اهل بیت می گویند؟
- [سایر] به چه علت به امام حسن(ع) کریم اهل بیت اطلاق میشود؟
- [سایر] درباره فضایل امام حسن علیه السلام و کریم اهل بیت بودن ایشان توضیح دهید؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] چرا امام حسن علیه السلام صلح کردند؟
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] نقش امام حسین در لشکر امام حسن چه بود؟ آیا ایشان مخالف صلح با معاویه بودند؟
- [سایر] آیا امام حسن(ع) همسران زیادی داشتند؟
- [سایر] چرا امام حسن علیه السلام صلح کرد؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغة عقد غیر دائم را بخوانند ، بعد از آنکه مدّت و مَهر را معیّن کردند ، چنانچه زن بگوید : زَوَجْتُکَ نَفْسی فٍی الْمُدَّهٍ الْمَعْلُومَهٍ عَلَی الْمَهْرٍ الْمَعْلُومٍ ، بعد بدون فاصله مرد بگوید قَبٍلْتُ صحیح است . و اگر دیگری را وکیل کنند و اوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید : مَتَّعْتُ مُوَکِلَّتی مُوَکِلَّکَ فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ ، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید : قَبِلْتُ لِمُوَکِلی هکَذا صحیح میباشد . شرائط عقد :
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: زَوَّجْتُکَ نَفْسی فی الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلومِ بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ) صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند و اول، وکیل زن به وکیل مرد بگوید: مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلومِ پس بدون فاصله، وکیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی هَکَذا صحیح میباشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آنکه مدّت و مهر را معیّن کردند، چنانچه زن بگوید: زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِی المُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعلُوم، بعد بدون فاصله مرد بگوید: قَبِلْتُ، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند اوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید: مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذَا، صحیح می باشد. شرایط عقد
- [امام خمینی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: "زوجتک نفسی فی المدة المعلومة علی المهر المعلوم" بعد بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت" صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: "متعت موکلتی موکلک فی المدة المعلومة علی المهر المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی هکذا"، صحیح می باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند ، بعد از آنکه مدّت و مهر را معیّن کردند ، چنانچه زن بگوید : (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی فِی المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ) ، بعد بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید : (قَبِلْتُ) ، صحیح است . واگر دیگری را وکیل کنند ، و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید : (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فِی المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ) پس بدون فاصله قابل توجهی وکیل مرد ، بگوید : (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ لِمُوَکِّلِی هکَذا) ، صحیح میباشد . شرائط عقد
- [آیت الله بهجت] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آنکه مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَةِ عَلَی الْمَهْرِ المَعْلُوم)، و سپس مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ)، صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکلَکَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم)، پس بلافاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذَا)، صحیح میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدّت ومهر را معیّن کردند، چنانچه زن بگوید: )زَوَّجْتُکَ نَفْسِی فِی المُدَِّْ المَعْلُومََْ عَلی المَهْرِ المَعْلوم(، بعد بدون فاصله مرد بگوید: )قَبِلْتُ ذلِک(، صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند واوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید: )مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتیمُوَکِّلَکَ فِی المُدِّْ المَعْلُومَِْ عَلی المَهْرِ المَعْلوم(، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: )قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا(، صحیح میباشد.