تأسیس حکومت حق و عدالت اسلامی از اهداف عالیه دعوت اسلام و از عناصر مهم اجتماعی اسلام است که در هر عصر مسلمانان وظیفه دارند آنرا در رأس برنامه های اصلاحی و اسلامی خود قرار داده و در تأسیس آن کوشا باشند. مقدمتاً باید گفت: در این مورد که فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است، نظریات گوناگونی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما سخنی که علامه سید مرتضی عسکری در مقدمه مرآة العقول بیان کرده ناظر به فلسفة قیام امام حسین _ علیه السلام _ نیست. بلکه ایشان می گوید: (به فرض اگر با امام حسین _ علیه السلام _ به عنوان خلیفه بیعت می شد ایشان نمی توانست احکام تغییر یافتة اسلامی را به طور کامل اصلاح کند ...)[1]. امکان یا عدم امکان این امر از نتایج به دست گرفتن قدرت است. اما در اینکه واقعاً فلسفة قیام آن حضرت چه بوده است، ایشان نظر معارضی با سایر علما ندارد. علامه عسکری قائل است که: (قیام امام حسین _ علیه السلام _ در حقیقت بر ضد انحراف از سنّت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ بوده است)[2]. در جای دیگری می نویسد: (در اواخر دورة معاویه از اسلام جز اسم و از قرآن جز رسمش باقی نمانده بود. وقتی معاویه از دنیا رفت و پسرش یزید در سال 60 ه. به حکومت رسید، نیز همین اوضاع وجود داشت. در این زمان فقط دو راه برای امام باقی مانده بود: 1- بیعت 2- جنگ. بیعت امام حسین _ علیه السلام _ با یزید به معنای این بود که آن حضرت افعال و اقوال و روش یزید را قبول دارد اما، امام _ علیه السلام _ از بیعت خودداری کرد و در این را به شهادت رسید)[3]. تقریباً همة کسانی که در رابطة با قیام امام حسین _ علیه السلام _ کتاب نوشته اند در این امر اتفاق نظر دارند که هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بود. برخی قائلند امام حسین _ علیه السلام _ می خواست حکومت تشکیل دهد. آیت الله صافی گلپایگانی قائل است که تأسیس حکومت اسلامی امکان نداشت و چون امکان نداشت پس هدف قیام هم نبود)[4]. همین نویسنده قائل است: (شما گمان می کنید اینکه می گوئیم کشته شدن مطلوب امام بوده با صرف نظر از آثار فوائد آن بوده است؟ شما کاملاً در اشتباه هستید ... اینکه می گوئیم شهادت محبوب امام بوده و امام به آن اشتیاق داشته یعنی در زمینة دَوَرانِ امر میان بیعت با یزید و تصویب حکومت او و شهادت البته شهادت محبوب است)[5]. در جای دیگری می نویسد: (پر واضح است که حکومت مردی شریر ... مانند یزید برای اسلام بزرگترین خطر و ضربه بود و اگر بدون عکس العمل جلو می رفت، و از طرف کسی انکار نمی شد مفاسد آن جبران ناپذیر و سبب محو آثار می گشت)[6]. بنابراین ایشان هم، هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه می داند، جامعه ای که با حکومت یزید به سوی خطر و نابودی در حال حرکت بود. علامه عسکری نیز با این نظریه مخالف نیست. ایشان هم قائل است که امام حسین _ علیه السلام _ می خواست وضع موجود را تغییر دهد. (امام حسین _ علیه السلام _ به مکه رفت. مردم دور ایشان جمع شدند و به سخنان او گوش دادند. او از سیره جدش با آنان سخن گفت و از انحراف خلیفه از آن سیره ... سپس دعوتش را آشکار کرد و امت اسلام را به قیام مسلحانه بر علیه خلافت دعوت کرد و خواستار تغییر وضعیت موجود شد)[7]. اما مطلبی که ایشان بیان کرده و نظر شخصی ایشان است این است که (در صورت اینکه آن حضرت به حکومت می رسید نمی توانست بدعتهای معاویه از جمله لعن پدرش علی _ علیه السلام _ را بر دارد) که به نظر می رسد این نظریه چندان صحیح نیست. چرا که اگر حکومت اسلامی تشکیل می شد قطعاً عمال و کارگزاران اسلامی اجازه نمی دادند این بدعتها و لعن ها باقی بمانند چون اولاً کسی که این بدعتها را نهاد معاویه و امثال او بودند که هرگز در جایگاه امام قرار نداشتند، ثانیاً مگر عمر بن عبدالعزیز در زمان حکومتش موفق نشد که لعن علی _ علیه السلام _ را بردارد و آن اصلاحات را انجام دهد، مگر آن اصلاحات جز با خواست او بود؟ آیا کسی توانست مخالفت کند. در تأئید این سخن، آیت الله صافی می نویسد: (حکومت اسلامی اگر تأسیس می شد، مردم طعم آزادی را می چشیدند و حقوق پایمال شدة ضعفا و طبقة سوم احیا می گردید ... و تحقق اهداف اسلام (بنحو کامل) جز در سایة حکومت اسلامی امکان پذیر نیست و فقط حکومت اسلامی مجری تمام عیار احکام خدا و محقق هدفهای قرآن است)[8]. نتیجه گیری: در اینکه فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است نظریات مختلفی ارائه شده است از جمله این نظرات می توان به تشکیل حکومت اسلامی _ امر به معروف و نهی از منکر _ شهادت و ... اشاره کرد که آثار آن کمتر از تشکیل حکومت نبوده و در طول تاریخ این آثار تا به امروز به اثبات رسیده است. همة این نظریات در اینکه هدف اصلی امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بوده مشترک هستند. علامه عسکری نیز این بیان را قبول دارد. نظری که ایشان بیان کرده مربوط است به فرض تشکیل حکومت اسلامی و بعد از آن توانائی و یا عدم توانائی امام حسین _ علیه السلام _ در احیاء اسلام واقعی. این یک نظریة شخصی است که البتّه ایشان برای نظر خود دلائلی هم دارد اما به نظر می رسد این دلائل چندان محکم نیستند. اکثر علما قائلند که اگر ایشان می توانستند حکومت تشکیل دهند، قطعاً می توانستند احکام واقعی اسلام را به نحو کامل اجرا کنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. معالم المدرستین، علامه عسکری، ج 3. 2. حماسة حسینی، شهید مطهری. 3. شهید آگاه - آیت الله صافی گلپایگانی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . عسکری، سیدمرتضی، مقدمه مرآة العقول، تهران، ولی عصر، 1398، 1356 ش، ج2، ص484. [2] . عسکری، سیدمرتضی، المعالم المدرستین، قم، دراسات اسلامیه، چاپ اول، 1407 ق، ج3، ص7. [3] . همان، ج3، ص16. [4] . صافی گلپایگانی، لطف الله، شهید آگاه، مشهد، مؤسسة نشر و تبلیغ، چاپ سوم، 1366 ش، ص50. [5] . همان، ص32. [6] . همان، ص35. [7] . مقدمه مرآة العقول، پیشین، ج2، ص493. [8] . صافی گلپایگانی، لطف الله، پیشین، ص44 و 45.
تأسیس حکومت حق و عدالت اسلامی از اهداف عالیه دعوت اسلام و از عناصر مهم اجتماعی اسلام است که در هر عصر مسلمانان وظیفه دارند آنرا در رأس برنامه های اصلاحی و اسلامی خود قرار داده و در تأسیس آن کوشا باشند.
مقدمتاً باید گفت: در این مورد که فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است، نظریات گوناگونی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما سخنی که علامه سید مرتضی عسکری در مقدمه مرآة العقول بیان کرده ناظر به فلسفة قیام امام حسین _ علیه السلام _ نیست. بلکه ایشان می گوید: (به فرض اگر با امام حسین _ علیه السلام _ به عنوان خلیفه بیعت می شد ایشان نمی توانست احکام تغییر یافتة اسلامی را به طور کامل اصلاح کند ...)[1]. امکان یا عدم امکان این امر از نتایج به دست گرفتن قدرت است. اما در اینکه واقعاً فلسفة قیام آن حضرت چه بوده است، ایشان نظر معارضی با سایر علما ندارد. علامه عسکری قائل است که: (قیام امام حسین _ علیه السلام _ در حقیقت بر ضد انحراف از سنّت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ بوده است)[2]. در جای دیگری می نویسد: (در اواخر دورة معاویه از اسلام جز اسم و از قرآن جز رسمش باقی نمانده بود. وقتی معاویه از دنیا رفت و پسرش یزید در سال 60 ه. به حکومت رسید، نیز همین اوضاع وجود داشت. در این زمان فقط دو راه برای امام باقی مانده بود: 1- بیعت 2- جنگ. بیعت امام حسین _ علیه السلام _ با یزید به معنای این بود که آن حضرت افعال و اقوال و روش یزید را قبول دارد اما، امام _ علیه السلام _ از بیعت خودداری کرد و در این را به شهادت رسید)[3].
تقریباً همة کسانی که در رابطة با قیام امام حسین _ علیه السلام _ کتاب نوشته اند در این امر اتفاق نظر دارند که هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بود. برخی قائلند امام حسین _ علیه السلام _ می خواست حکومت تشکیل دهد. آیت الله صافی گلپایگانی قائل است که تأسیس حکومت اسلامی امکان نداشت و چون امکان نداشت پس هدف قیام هم نبود)[4]. همین نویسنده قائل است: (شما گمان می کنید اینکه می گوئیم کشته شدن مطلوب امام بوده با صرف نظر از آثار فوائد آن بوده است؟ شما کاملاً در اشتباه هستید ... اینکه می گوئیم شهادت محبوب امام بوده و امام به آن اشتیاق داشته یعنی در زمینة دَوَرانِ امر میان بیعت با یزید و تصویب حکومت او و شهادت البته شهادت محبوب است)[5]. در جای دیگری می نویسد: (پر واضح است که حکومت مردی شریر ... مانند یزید برای اسلام بزرگترین خطر و ضربه بود و اگر بدون عکس العمل جلو می رفت، و از طرف کسی انکار نمی شد مفاسد آن جبران ناپذیر و سبب محو آثار می گشت)[6].
بنابراین ایشان هم، هدف امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه می داند، جامعه ای که با حکومت یزید به سوی خطر و نابودی در حال حرکت بود.
علامه عسکری نیز با این نظریه مخالف نیست. ایشان هم قائل است که امام حسین _ علیه السلام _ می خواست وضع موجود را تغییر دهد. (امام حسین _ علیه السلام _ به مکه رفت. مردم دور ایشان جمع شدند و به سخنان او گوش دادند. او از سیره جدش با آنان سخن گفت و از انحراف خلیفه از آن سیره ... سپس دعوتش را آشکار کرد و امت اسلام را به قیام مسلحانه بر علیه خلافت دعوت کرد و خواستار تغییر وضعیت موجود شد)[7].
اما مطلبی که ایشان بیان کرده و نظر شخصی ایشان است این است که (در صورت اینکه آن حضرت به حکومت می رسید نمی توانست بدعتهای معاویه از جمله لعن پدرش علی _ علیه السلام _ را بر دارد) که به نظر می رسد این نظریه چندان صحیح نیست. چرا که اگر حکومت اسلامی تشکیل می شد قطعاً عمال و کارگزاران اسلامی اجازه نمی دادند این بدعتها و لعن ها باقی بمانند چون اولاً کسی که این بدعتها را نهاد معاویه و امثال او بودند که هرگز در جایگاه امام قرار نداشتند، ثانیاً مگر عمر بن عبدالعزیز در زمان حکومتش موفق نشد که لعن علی _ علیه السلام _ را بردارد و آن اصلاحات را انجام دهد، مگر آن اصلاحات جز با خواست او بود؟ آیا کسی توانست مخالفت کند. در تأئید این سخن، آیت الله صافی می نویسد: (حکومت اسلامی اگر تأسیس می شد، مردم طعم آزادی را می چشیدند و حقوق پایمال شدة ضعفا و طبقة سوم احیا می گردید ... و تحقق اهداف اسلام (بنحو کامل) جز در سایة حکومت اسلامی امکان پذیر نیست و فقط حکومت اسلامی مجری تمام عیار احکام خدا و محقق هدفهای قرآن است)[8].
نتیجه گیری:
در اینکه فلسفة واقعی قیام امام حسین _ علیه السلام _ چه بوده است نظریات مختلفی ارائه شده است از جمله این نظرات می توان به تشکیل حکومت اسلامی _ امر به معروف و نهی از منکر _ شهادت و ... اشاره کرد که آثار آن کمتر از تشکیل حکومت نبوده و در طول تاریخ این آثار تا به امروز به اثبات رسیده است. همة این نظریات در اینکه هدف اصلی امام حسین _ علیه السلام _ اصلاح جامعه بوده مشترک هستند. علامه عسکری نیز این بیان را قبول دارد. نظری که ایشان بیان کرده مربوط است به فرض تشکیل حکومت اسلامی و بعد از آن توانائی و یا عدم توانائی امام حسین _ علیه السلام _ در احیاء اسلام واقعی. این یک نظریة شخصی است که البتّه ایشان برای نظر خود دلائلی هم دارد اما به نظر می رسد این دلائل چندان محکم نیستند. اکثر علما قائلند که اگر ایشان می توانستند حکومت تشکیل دهند، قطعاً می توانستند احکام واقعی اسلام را به نحو کامل اجرا کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معالم المدرستین، علامه عسکری، ج 3.
2. حماسة حسینی، شهید مطهری.
3. شهید آگاه - آیت الله صافی گلپایگانی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عسکری، سیدمرتضی، مقدمه مرآة العقول، تهران، ولی عصر، 1398، 1356 ش، ج2، ص484.
[2] . عسکری، سیدمرتضی، المعالم المدرستین، قم، دراسات اسلامیه، چاپ اول، 1407 ق، ج3، ص7.
[3] . همان، ج3، ص16.
[4] . صافی گلپایگانی، لطف الله، شهید آگاه، مشهد، مؤسسة نشر و تبلیغ، چاپ سوم، 1366 ش، ص50.
[5] . همان، ص32.
[6] . همان، ص35.
[7] . مقدمه مرآة العقول، پیشین، ج2، ص493.
[8] . صافی گلپایگانی، لطف الله، پیشین، ص44 و 45.
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] آیا قیام امام حسین(علیه السلام) تمرد و شورش علیه حکومت بود؟ اصولاً از دیدگاه اسلامی در چه مواردی تمرد و قیام علیه دولت جایز میباشد؟
- [سایر] فلسفه قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] نقش بصیرت در جاودانگی قیام امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] چه کسی قیام امام حسین(علیه السلام) را کامل کرد؟
- [سایر] چه کسی قیام امام حسین(علیه السلام) را کامل کرد؟
- [سایر] نقش حضرت زینب(علیها السلام) در قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] آیا قیام امام حسین(ع) تمرد و شورش علیه حکومت بود؟ اصولاً از دیدگاه اسلامی در چه مواردی تمرد و قیام علیه دولت جایز میباشد؟
- [سایر] هدف امام حسین (علیه السلام) از سفر به کربلا و قیام ایشان چه چیزی بود؟
- [سایر] قیام امام حسین(علیه السلام) چه آثاری در جامعه اسلامی بر جای گذاشت؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .