هدف امام حسین (علیه السلام) از سفر به کربلا و قیام ایشان چه چیزی بود؟
پاسخ از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله): سالار شهیدان در نامه‌ها و سخنرانی‌های رسمی خود فرمودند: من بدین علّت تصمیم به قیام گرفته‌ام که از جدّم رسول الله شنیدم: وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد و سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او ایستاد و هر کسی با چنین زمامداری مبارزه نکند، خدای سبحان او را همتای آن ستمگر کیفر می‌دهد؛ (من رأی سلطاناً جائراً مستحلا ً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فی عباد الله بالإثم والعدوان، ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله أن یدخله مدخله)[1]. سالار شهیدان که وارث پیامبران اولواالعزم و جزو امامان اولواالعزم به معنایی که ارائه شد است، برای براندازی نظام سلطه‌گر اموی مصمّم گشتند و دشواری‌ها و خطرهایی چون تبعید، مهاجرت، شهادت و اسارت خانواده و فرزندان را پذیرا شدند. حتّی به ایشان تهمت خارجی بودن زدند و آن حضرت (علیه‌السلام) را آشوبگر و خرابکار خواندند. آن حضرت (علیه‌السلام) در پاسخ به این بهتان‌های ناجوانمردانه، در وصیت‌نامهٴ رسمی خویش اعلام کردند: (إنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خرجت لطلب الإصلاح فی أُمّة جدّی (صلی الله علیه و آله و سلم)، أُرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّی و أبی علی بن أبی طالب)[2]؛ یعنی من از همهٴ تهمت‌های یاد شده منزّه‌ام و از آن‌ها تبرّی می‌جویم. هدف سامی من، همان مقصود راقی پیامبران خداست و راه من نیز همان صراط مستقیم سلف صالحِ نبوّت و ولایت و امامت است. این بود که امام حسین (علیه‌السلام) در موسم حج که همهٴ زائران عازم عرفات بودند، آهنگ مناسک حج نکردند و به سراغ آن‌ها نرفتند، بلکه با یارانش به سوی عراق رهسپار شد تا توجّه همگان را در اعتمار موقع حج جلب کند. پی نوشتها: [1] بحار الأنوار، ج44، ص381 [2] بحار الأنوار، ج44، ص329 منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 185 و 199
عنوان سوال:

هدف امام حسین (علیه السلام) از سفر به کربلا و قیام ایشان چه چیزی بود؟


پاسخ:

پاسخ از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (حفظه الله):
سالار شهیدان در نامه‌ها و سخنرانی‌های رسمی خود فرمودند: من بدین علّت تصمیم به قیام گرفته‌ام که از جدّم رسول الله شنیدم: وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد و سنّت خدا و پیامبر او را به بازی گرفت، باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او ایستاد و هر کسی با چنین زمامداری مبارزه نکند، خدای سبحان او را همتای آن ستمگر کیفر می‌دهد؛ (من رأی سلطاناً جائراً مستحلا ً لحرم الله، ناکثاً لعهد الله، مخالفاً لسنّة رسول الله، یعمل فی عباد الله بالإثم والعدوان، ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل، کان حقیقاً علی الله أن یدخله مدخله)[1].
سالار شهیدان که وارث پیامبران اولواالعزم و جزو امامان اولواالعزم به معنایی که ارائه شد است، برای براندازی نظام سلطه‌گر اموی مصمّم گشتند و دشواری‌ها و خطرهایی چون تبعید، مهاجرت، شهادت و اسارت خانواده و فرزندان را پذیرا شدند. حتّی به ایشان تهمت خارجی بودن زدند و آن حضرت (علیه‌السلام) را آشوبگر و خرابکار خواندند. آن حضرت (علیه‌السلام) در پاسخ به این بهتان‌های ناجوانمردانه، در وصیت‌نامهٴ رسمی خویش اعلام کردند: (إنی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و إنّما خرجت لطلب الإصلاح فی أُمّة جدّی (صلی الله علیه و آله و سلم)، أُرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّی و أبی علی بن أبی طالب)[2]؛ یعنی من از همهٴ تهمت‌های یاد شده منزّه‌ام و از آن‌ها تبرّی می‌جویم. هدف سامی من، همان مقصود راقی پیامبران خداست و راه من نیز همان صراط مستقیم سلف صالحِ نبوّت و ولایت و امامت است.
این بود که امام حسین (علیه‌السلام) در موسم حج که همهٴ زائران عازم عرفات بودند، آهنگ مناسک حج نکردند و به سراغ آن‌ها نرفتند، بلکه با یارانش به سوی عراق رهسپار شد تا توجّه همگان را در اعتمار موقع حج جلب کند.
پی نوشتها:
[1] بحار الأنوار، ج44، ص381
[2] بحار الأنوار، ج44، ص329
منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص 185 و 199





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین