هرکسی که قصد مسافرت دارد چه سفر دنیوی و چه معنوی با بستگان و اقوام و نزدیکان خود خداحافظی می کند و این در همه زمان ها یک سنت بوده و هست و در بعضی از مناطق شیوه خاص خود را دارد حتی برای آن مراسم مفصلی گرفته می شود. امام حسین علیه السّلام هم از این قاعده مستثنی نبود لذا در سال 61 هجری قمری در روز عاشورا وقتی که به سفر آخرش می رفت از اهل و عیال خود خداحافظی کرد و با آنها وداع گفت. در منابع و مقاتل این گونه آمده است: (در روز عاشورا امام حسین علیه السلام بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت: یکی وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد: (الا ایّتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیّها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیّها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیّها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ) (ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند). دیگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم می شود چند مرتبه بوده است. اول: وداع با اهل حرم محترم خود: علامة مجلسی (ره) در (بحار الانوار) ذکر نموده که (چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بیت خود را دید که روی زمین افتاده اند و بی کس و تنها مانده است) متوجه خیمه ها شد. (و نادی یا سکینه و یا رُقیّه و یا عاتکه[1] و یا زینب و یا فاطمه، یا ام کلثوم، علیکنّ منی السلام). (اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خدا حافظ).[2] زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند همگی از خیمه ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یک یک را سفارش می فرمود که دلها را آتش می زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. حضرت فرمود: (ای خواهر، گویا می بینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب می کنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید)، و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد. دوم: وداع خاص با حضرت سکینه مظلومه بود... سوم: وداع با رقیه صغیره بود. چهارم: وداع با علی اصغر بود. پنجم: وداع با زینب خاتون بود، چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود. حضرت ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت دید باز صدای گریه می آید نگاه کرد دید زینب با پای برهنه می آید و می گوید ای برادر، صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر، مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد زینب دستها به گردن امام در آورد و گلوی او را بوسید.[3] در کتاب (تذکرة الشهداء) آمده است: چون امام حسین علیه السلام چند قدمی از خیمه ها دور شد حضرت زینب سلام الله علیها از خیمه بیرون آمد و صدا زد: (برادرم لحظه ای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه سلام الله علیها را نسبت به تو به جا آورم امام توقف کرد و فرمود آن وصیت چیست؟ زینب سلام الله علیها عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس، آنگاه زینب سلام الله علیها گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت)[4]. در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصة دهم چنین آمده است: (هر کسی از اهل بیت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امیر المؤمنین، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زینب از طرف مادر خود حضرت زهرا چنان که از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده، حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است).[5] این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها به گونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که: وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: (مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...) یعنی (ای برادر تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است دیگر به خدمت نمی رسم و ملاقاتی نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید، و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند).[6] که ما به اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر می کنیم و فقط نام بعضی از آن عنوانهایی که عبارت (آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید) را که در آن کتب وجود دارد می آوریم. روضه الشهداء (ملا حسین کاشفی سبزواری) مقتل الحسین (کاشف الغطاء) ذریعة النجاة (گرمرودی تبریزی) مهیج الاخزان (حسن بن محمد علی الیزدی الحائری) عبرات المصطفین فی مقتل الحسین (شیخ محمد باقر محمودی) تظلّم الزهراء (رضی بن نبی قزوینی) نخبة الصائب (ملا حبیب الله کاشانی) مقتل ابو مخنف مقتل خوارزمی بحار الانوار مقتل مقرّم لهوف سید بن طاووس مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی) یوم الطّف (هادی نجفی) مقتل الحسین (بحر العلوم) ناسخ التواریخ بحر المصائب مقتل سید الاوصیاء و سید الشهداء (شیخ عبد المنعم کاظمی) معالی السبطین اسرار الشهاده ریاحین الشریعه الوقایع و الحوادث اکسیر العبادات الطراز المذهب و... . نتیجه: طبق سه نقلی که ذکر شد عبارت (و گلوی امام حسین علیه السلام را بوسید) وجود دارد و در بقیه نقلها که منابع در بالا ذکر گردید عبارت (و دست و پای حضرت را بوسید و سائر زنان هم همین کار را کردند) آمده است. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. شاید منظور از عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل قرشی همسر با وفای امام حسین(ع) باشد، که بانویی فاضل و شاعر بود، اشعار فراوانی در سوگ امام حسین(ع) سروده، و نخستین کسی است که بدن مبارک امام(ع) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد. [2] . حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علی اکبر تاجر کتابفروش خوانساری، کتابخانه آیت الله گلپایگانی، 1360ق، ص97؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47. [3] . اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت (تاریخ و سوگنامه حضرت سید الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562. [4] . ملاحبیب کاشانی، تذکرة الشهداء، ص 311. [5] . (سیّد نور الدین جزایری)، خصائص الزینبیه، ص31، کتابخانه آیت الله گلپایگانی (بیتا). [6] . فاضل بندری، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ص 65، عباس قلیخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و ... .
آیا صحت دارد که حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با امام حسین علیه السلام زیر گلوی امام را بوسیدند؟
هرکسی که قصد مسافرت دارد چه سفر دنیوی و چه معنوی با بستگان و اقوام و نزدیکان خود خداحافظی می کند و این در همه زمان ها یک سنت بوده و هست و در بعضی از مناطق شیوه خاص خود را دارد حتی برای آن مراسم مفصلی گرفته می شود.
امام حسین علیه السّلام هم از این قاعده مستثنی نبود لذا در سال 61 هجری قمری در روز عاشورا وقتی که به سفر آخرش می رفت از اهل و عیال خود خداحافظی کرد و با آنها وداع گفت.
در منابع و مقاتل این گونه آمده است:
(در روز عاشورا امام حسین علیه السلام بعد از شهادت یاران و نزدیکان و فرزندانش دو وداع داشت: یکی وداع عام: چون همه موجودات بلکه همه ممکنات از اشعة وجود او هستند، از آن وداع جمیع موجودات از هم گسیخته شد و در تمام ارکان عالم خلل وارد شد و منادی از عرش ندا کرد: (الا ایّتها الامةُ المتحیرةُ الظالمةُ بَعد نبیّها (و در روایتی: القاتلهُ عترة نبیّها (و در روایتی: القاتلةُ عترة نبیّها) لا وفقکم الله لاضحی و لا فطرٍ) (ای امت سرگردان و ستم کننده بر عترت پیامبر و ای کشندگان آنها، خداوند شما را از عید اضحی و فطر محروم کند).
دیگر، وداع خاص که با خواص خود داشت که از تتبّع اخبار معلوم می شود چند مرتبه بوده است.
اول: وداع با اهل حرم محترم خود:
علامة مجلسی (ره) در (بحار الانوار) ذکر نموده که (چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهل بیت خود را دید که روی زمین افتاده اند و بی کس و تنها مانده است) متوجه خیمه ها شد.
(و نادی یا سکینه و یا رُقیّه و یا عاتکه[1] و یا زینب و یا فاطمه، یا ام کلثوم، علیکنّ منی السلام).
(اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای ام کلثوم خدا حافظ).[2]
زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند همگی از خیمه ها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت یک یک را سفارش می فرمود که دلها را آتش می زد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. حضرت فرمود: (ای خواهر، گویا می بینم که در این نزدیکی مثل بندگان و کنیزان اسیر کرده، در جلو اسبها میدوانند و عذاب می کنند، که اهل حرم صدا به گریه و ناله بلند کردند، آن حضرت ایشان را ساکت گردانید)، و امر به شکیبایی نمود، روانه میدان شد.
دوم: وداع خاص با حضرت سکینه مظلومه بود...
سوم: وداع با رقیه صغیره بود.
چهارم: وداع با علی اصغر بود.
پنجم: وداع با زینب خاتون بود، چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد، و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت ذوالجناح را طلبید و سوار شد که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت دید باز صدای گریه می آید نگاه کرد دید زینب با پای برهنه می آید و می گوید ای برادر، صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر، مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت می باشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد زینب دستها به گردن امام در آورد و گلوی او را بوسید.[3]
در کتاب (تذکرة الشهداء) آمده است: چون امام حسین علیه السلام چند قدمی از خیمه ها دور شد حضرت زینب سلام الله علیها از خیمه بیرون آمد و صدا زد: (برادرم لحظه ای درنگ کن تا وصیت مادرم فاطمه سلام الله علیها را نسبت به تو به جا آورم امام توقف کرد و فرمود آن وصیت چیست؟ زینب سلام الله علیها عرض کرد: مادرم به من وصیت فرمود، هنگامی که نور چشمم حسین را روانه میدان برای جنگ با دشمن کردی، عوض من گلوی او را ببوس، آنگاه زینب سلام الله علیها گلوی برادرش را بوسید و به خیمه بازگشت)[4].
در کتاب خصائص الزینبیه نیز در ذیل خصیصة دهم چنین آمده است: (هر کسی از اهل بیت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از طرف دیگری نیابت داشته است حضرت عباس از طرف پدر بزرگوار خود امیر المؤمنین، حضرت قاسم از طرف پدر بزرگوار خود حضرت امام حسن و حضرت زینب از طرف مادر خود حضرت زهرا چنان که از هر حیث در مقام نیابت ایستادگی نموده، حتی اینکه در وداع آخرین، گلوی برادر را به نیابت از طرف مادر بوسیده است).[5]
این سه نقلی که ذکر شد از تتبع در میان حدود چهل عنوان کتاب مقتل به دست آمد که در بقیه عنوانها به گونه دیگر آمده است و در اکثر آن کتابها نقل شده که:
وقتی امام حسین علیه السلام برای آخرین بار خواست از اهل حرم خداحافظی کند حضرت زینب پشت سر حضرت آمد و فرمود: (مهلاً یا اخی توقف حتی ازّود من نظری و اودّعک وداع مفارق لاتلاق بعده فمهلاً...) یعنی (ای برادر تعجیل مکن، زمانی درنگ کن تا از دیدارت توشه برگیرم و از گلستان جمالت گلی بچینم که این وداع آخر است دیگر به خدمت نمی رسم و ملاقاتی نخواهد بود، آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید، و دیگر زنان نیز در گرد آن حضرت جمع شدند و همین کار را کردند).[6]
که ما به اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر می کنیم و فقط نام بعضی از آن عنوانهایی که عبارت (آنگاه هر دو دست و هر دو پای مبارکش را بوسید) را که در آن کتب وجود دارد می آوریم.
روضه الشهداء (ملا حسین کاشفی سبزواری) مقتل الحسین (کاشف الغطاء) ذریعة النجاة (گرمرودی تبریزی) مهیج الاخزان (حسن بن محمد علی الیزدی الحائری) عبرات المصطفین فی مقتل الحسین (شیخ محمد باقر محمودی) تظلّم الزهراء (رضی بن نبی قزوینی) نخبة الصائب (ملا حبیب الله کاشانی) مقتل ابو مخنف مقتل خوارزمی بحار الانوار مقتل مقرّم لهوف سید بن طاووس مقتل الشمس (محمد جواد صاحبی) یوم الطّف (هادی نجفی) مقتل الحسین (بحر العلوم) ناسخ التواریخ بحر المصائب مقتل سید الاوصیاء و سید الشهداء (شیخ عبد المنعم کاظمی) معالی السبطین اسرار الشهاده ریاحین الشریعه الوقایع و الحوادث اکسیر العبادات الطراز المذهب و... .
نتیجه: طبق سه نقلی که ذکر شد عبارت (و گلوی امام حسین علیه السلام را بوسید) وجود دارد و در بقیه نقلها که منابع در بالا ذکر گردید عبارت (و دست و پای حضرت را بوسید و سائر زنان هم همین کار را کردند) آمده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. شاید منظور از عاتکه دختر زید بن عمرو بن نفیل قرشی همسر با وفای امام حسین(ع) باشد، که بانویی فاضل و شاعر بود، اشعار فراوانی در سوگ امام حسین(ع) سروده، و نخستین کسی است که بدن مبارک امام(ع) را برداشت و بر قاتلش لعنت کرد.
[2] . حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، تهران، ناشر حاج ملا علی اکبر تاجر کتابفروش خوانساری، کتابخانه آیت الله گلپایگانی، 1360ق، ص97؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 45، ص 47.
[3] . اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت (تاریخ و سوگنامه حضرت سید الشهداء)، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، 1377، ص562.
[4] . ملاحبیب کاشانی، تذکرة الشهداء، ص 311.
[5] . (سیّد نور الدین جزایری)، خصائص الزینبیه، ص31، کتابخانه آیت الله گلپایگانی (بیتا).
[6] . فاضل بندری، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ص 65، عباس قلیخان، الطراز المذهب، ج 1، ص 225 و ... .
- [سایر] آیا این که می گویند حضرت زینب (س) زیر گلوی امام حسین (ع) را بوسیدند صحت دارد یا نه؟ آدرس دقیق آن کجا است؟ آیا این مطلب در لهوف وجود دارد یا نه؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا بسیاری از اهل بیت امام حسین (علیه السلام)مانند زینب و سکینه(علیها السلام)در سوریه مدفون اند؟
- [سایر] نقش حضرت زینب(علیها السلام) در قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] رفتن حضرت زینب به همراهی امام حسین چگونه بود آیا طلاق گرفت دقیقا با مستندات تاریخی جواب داده شود.
- [سایر] با توجه به عنایت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا در مورد سعه ی صدر حضرت زینب(علیها السلام)، آیا صبر ایشان تکوینی و جبری نبود؟
- [سایر] باسلام آیا درست است که حضرت زینب(س) بعداز شهادت امام حسین(ع) چندین بار سرشو به محمل زد؟
- [سایر] آیا افرادی که خود را سگ امام حسین (ع) یا حضرت زینب (س) می دانند مرتکب گناه شده اند؟؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.