منابع تاریخی چه سنی و چه شیعی هیچ آثاری از تجلیل واحترام یزید نسبت به اهل بیت را نشان نمیدهد ولی برعکس این منابع مخصوصاً منابع سنی با آن همه نفوذ و تحریف، پر از جنایات وهتک حرمتهای یزید نسبت به اهل بیت میباشد. طبری میگوید: بعد از شهادت حسین به روی آنها اسب دوانیدند و بعد به زنان و لوازم آنها حمله کردند و بر سر لباس با زنان درگیر میشدند و آنها رابه زور از دست آنها میگرفتندومیبردند[1]. اربلی در کشفالغمه وقتی میخواهد جنایات یزید نسبت به ائمه را بنویسد، میگوید:(این فصلی است که دیدهها را میگریاند و جگرها را میسوزاند، آن کافر صفتها، خون ذریة پیامبر را ریختند و سرهای آنها را بریدند و فرزندان او را بعد از قتل وغارت بسان اسیرهای رومی بیحجاب بر شتران بیجهاز سوار کردند و شهر به شهر گردانیدند.[2] آری فرمانروایان و فرماندههان به دستور یزید پس از کشتن فرزند پیامبر- صلی الله علیه و آله- وآتش کشیدن خیمهها، شروع به دست درازی به اموال زنان نمودند[3].بعد این زنان مصیبت دیده را سوار به شتران بیجهاز کردند و با وضعی بسیار بد، وارد شهر کوفه نمودند و آنها را درمیادین مهم شهر در دید نامحرمان قرار دادند و پس از وارد کردن به کاخ ابنزیاد، سر مبارک امام را در مقابل او قرار دادند که با چوب به لب ودندان امام ضربه میزد و با سخنان نیش داری او را به باد مسخره میگرفت. پس ازتحقیر و هتک حرمت اسرا در کوفه آنها را دست و پا بسته به سوی شام حرکت دادند که بعد از چند روز سرهای بریده وزنان اهل بیت را وارد قصر یزید کردند وسر مبارک امام را در مقابل یزید گذاشتند، همان یزیدی که ادعا میشود که با اهل بیت به احترام رفتار کرد، از فرط خوشحالی از شهادت امام و دیدن ناله و ضجههای اهل بیت به خود میبالید و با کمال افتخار اشعار کفرآمیزی را از ابنالزبعری میسرود. که در فتوح (ابن اعثم) ولهوف (سید بن طاووس) هست. (ای کاش اشیاخ من که در بدر کشته شدند نالة خزرجیان را شاهد بودند، پس برخیزید و پایکوبی کنید و بگویید که یزید دست مریزاد، ارباب و سادات آنان را کشتم و انتقام بدر را گرفتم[4]. بعد از این کارها یزید امر فرزندان امام را به شور و مشورت میگذارد که با اینها چه کنیم و آن مرد شامی گستاخی را به نهایت میرساند و میگوید ای امیرالمؤمنین این دختر(فاطمه دختر امام)را به من ببخش. ولی باز دل یزید از آن همه جنایات و بدگوییها دلش خنک نمیشود و خطیب خود را برای بدگویی از علی- علیه السلام- و اهل بیت بالای منبر میفرستد[5].آری این بود گوشهای از تجلیل و احترام یزید نسبت به اهل بیت علیه السّلام که بندبند آن را از مورخین اهل سنت نقل کردیم. اما آن چیزی که در تاریخ ثابت نشده است خدمات یزید است نه تنها به اهل بیت، بلکه به هیچکس چون معتبرترین مورخین سنی او را فرعون و قاتل اهل بیت مینامند. آیاقتل اهل بیت آنهم بهصورت دلخراش و جانسوز،خدمت به ائمه و خاندان پیامبر است؟ مسعودی میگوید:(یزید مردی عیاش و دائمالخمر بود او فاسق و قاتل حسین و فرزندانش بود وسیرت فرعونی وحتی از فرعون هم بدتربود).[6] ابن خلدون، اورا ستمگر و بزهکار و قاتل فرزندان رسول خدا میداند.[7] آری تاریخ از یزید خدمتی جز، دین پیامبر را به باد مسخره گرفتن، ظلم و ستم و قتل وغارت مسلمانان و کشتن فرزندان پیامبر و اسیر و آواره کردن اهل بیت چیزی دیگر را ثبت نکرده است. خلاصه کاری که یزید با اهل بیت کرد با هیچ مسلمانی نمیکردند به قول حضرت زینب که درخطبهای میگوید:(آیا میدانید که چه جگری را از رسول خدا شکافتید و چه پیمانی را شکستید وچگونه پرده نشینان را از پرده بیرون کردید.....کاری بسیار شگفتانگیز انجام دادید آنچنان که نزدیک است که از هراس آن آسمانها از هم بپاشند و زمینها بشکافند)[8]. بلی یزید در یک زمان از این پیشآمدها پشیمان شد و آن هم وقتی بود که تمام اسرار جنگ و جنایتهای او نسبت به اهلبیت توسط حضرت زینب و دیگران درکوچه و بازار به مردم بازگو شد و مردم فهمیدند که یزید چه جنایتی را مرتکب شده است. برای همین اوضاع بر علیه یزید تغییر کرد و او تازه فهمید که آوردن زنان و کودکان چه اشتباه بزرگی بود. اینجا یزید از ترس از دست دادن حکومت، دستور داد هرچه زودتر و با احترامی نمایشی اسرا را از شام به سوی مدینه خارج بکنند،اما افسوس که آبروی رفته وحرمت شکسته را نمیتوان پس گرفت. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. الفتوح، ابن اعثم. 2. لهوف، سید بن طاووس. 3. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه خوانساری. 4. مقتل حسین خوارزمی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] - طبری، محمد، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمة پاینده، انتشارات اساطیر، ج7، ص3062 . [2] - اربلی، کشفالغمه نشر ادب حوزه، ج2، ص223 . [3] - مفید، الارشاد، ج2، ص112 . [4] - ابن هشام، سیرة، ج3،ص97 وفتوح ابن اعثم ج5، ص241 و مقتل خوارزمی، ج2 ،ص58 و اللهوف، ص69 . [5] - ابو مخنف، مقتل، انتشارات بنیالزهرا، ص373 و سید بن طاووس، لهوف، مفید، ارشاد، ج2،ص121 . [6] - مسعودی، مروجالذهب، ترجمة پاینده، ج2، ص71 . [7] - ابن خلدون ، العبد، ترجمة آیتی، ج2، ص 37. [8] - علامة عسکری، معالم المدرستین،ج 2، ص145. اخطب خوارزمی، مقتل حسین، ج2، ص61.
آیا انتقال محترمانه اسرای کربلا به شام از خدمات یزید به خاندان پیامبر اسلام محسوب می شود؟
منابع تاریخی چه سنی و چه شیعی هیچ آثاری از تجلیل واحترام یزید نسبت به اهل بیت را نشان نمیدهد ولی برعکس این منابع مخصوصاً منابع سنی با آن همه نفوذ و تحریف، پر از جنایات وهتک حرمتهای یزید نسبت به اهل بیت میباشد. طبری میگوید: بعد از شهادت حسین به روی آنها اسب دوانیدند و بعد به زنان و لوازم آنها حمله کردند و بر سر لباس با زنان درگیر میشدند و آنها رابه زور از دست آنها میگرفتندومیبردند[1]. اربلی در کشفالغمه وقتی میخواهد جنایات یزید نسبت به ائمه را بنویسد، میگوید:(این فصلی است که دیدهها را میگریاند و جگرها را میسوزاند، آن کافر صفتها، خون ذریة پیامبر را ریختند و سرهای آنها را بریدند و فرزندان او را بعد از قتل وغارت بسان اسیرهای رومی بیحجاب بر شتران بیجهاز سوار کردند و شهر به شهر گردانیدند.[2]
آری فرمانروایان و فرماندههان به دستور یزید پس از کشتن فرزند پیامبر- صلی الله علیه و آله- وآتش کشیدن خیمهها، شروع به دست درازی به اموال زنان نمودند[3].بعد این زنان مصیبت دیده را سوار به شتران بیجهاز کردند و با وضعی بسیار بد، وارد شهر کوفه نمودند و آنها را درمیادین مهم شهر در دید نامحرمان قرار دادند و پس از وارد کردن به کاخ ابنزیاد، سر مبارک امام را در مقابل او قرار دادند که با چوب به لب ودندان امام ضربه میزد و با سخنان نیش داری او را به باد مسخره میگرفت. پس ازتحقیر و هتک حرمت اسرا در کوفه آنها را دست و پا بسته به سوی شام حرکت دادند که بعد از چند روز سرهای بریده وزنان اهل بیت را وارد قصر یزید کردند وسر مبارک امام را در مقابل یزید گذاشتند، همان یزیدی که ادعا میشود که با اهل بیت به احترام رفتار کرد، از فرط خوشحالی از شهادت امام و دیدن ناله و ضجههای اهل بیت به خود میبالید و با کمال افتخار اشعار کفرآمیزی را از ابنالزبعری میسرود. که در فتوح (ابن اعثم) ولهوف (سید بن طاووس) هست. (ای کاش اشیاخ من که در بدر کشته شدند نالة خزرجیان را شاهد بودند، پس برخیزید و پایکوبی کنید و بگویید که یزید دست مریزاد، ارباب و سادات آنان را کشتم و انتقام بدر را گرفتم[4]. بعد از این کارها یزید امر فرزندان امام را به شور و مشورت میگذارد که با اینها چه کنیم و آن مرد شامی گستاخی را به نهایت میرساند و میگوید ای امیرالمؤمنین این دختر(فاطمه دختر امام)را به من ببخش. ولی باز دل یزید از آن همه جنایات و بدگوییها دلش خنک نمیشود و خطیب خود را برای بدگویی از علی- علیه السلام- و اهل بیت بالای منبر میفرستد[5].آری این بود گوشهای از تجلیل و احترام یزید نسبت به اهل بیت علیه السّلام که بندبند آن را از مورخین اهل سنت نقل کردیم. اما آن چیزی که در تاریخ ثابت نشده است خدمات یزید است نه تنها به اهل بیت، بلکه به هیچکس چون معتبرترین مورخین سنی او را فرعون و قاتل اهل بیت مینامند. آیاقتل اهل بیت آنهم بهصورت دلخراش و جانسوز،خدمت به ائمه و خاندان پیامبر است؟ مسعودی میگوید:(یزید مردی عیاش و دائمالخمر بود او فاسق و قاتل حسین و فرزندانش بود وسیرت فرعونی وحتی از فرعون هم بدتربود).[6] ابن خلدون، اورا ستمگر و بزهکار و قاتل فرزندان رسول خدا میداند.[7] آری تاریخ از یزید خدمتی جز، دین پیامبر را به باد مسخره گرفتن، ظلم و ستم و قتل وغارت مسلمانان و کشتن فرزندان پیامبر و اسیر و آواره کردن اهل بیت چیزی دیگر را ثبت نکرده است. خلاصه کاری که یزید با اهل بیت کرد با هیچ مسلمانی نمیکردند به قول حضرت زینب که درخطبهای میگوید:(آیا میدانید که چه جگری را از رسول خدا شکافتید و چه پیمانی را شکستید وچگونه پرده نشینان را از پرده بیرون کردید.....کاری بسیار شگفتانگیز انجام دادید آنچنان که نزدیک است که از هراس آن آسمانها از هم بپاشند و زمینها بشکافند)[8]. بلی یزید در یک زمان از این پیشآمدها پشیمان شد و آن هم وقتی بود که تمام اسرار جنگ و جنایتهای او نسبت به اهلبیت توسط حضرت زینب و دیگران درکوچه و بازار به مردم بازگو شد و مردم فهمیدند که یزید چه جنایتی را مرتکب شده است. برای همین اوضاع بر علیه یزید تغییر کرد و او تازه فهمید که آوردن زنان و کودکان چه اشتباه بزرگی بود. اینجا یزید از ترس از دست دادن حکومت، دستور داد هرچه زودتر و با احترامی نمایشی اسرا را از شام به سوی مدینه خارج بکنند،اما افسوس که آبروی رفته وحرمت شکسته را نمیتوان پس گرفت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. الفتوح، ابن اعثم.
2. لهوف، سید بن طاووس.
3. ارشاد، شیخ مفید، ترجمه خوانساری.
4. مقتل حسین خوارزمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - طبری، محمد، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمة پاینده، انتشارات اساطیر، ج7، ص3062 .
[2] - اربلی، کشفالغمه نشر ادب حوزه، ج2، ص223 .
[3] - مفید، الارشاد، ج2، ص112 .
[4] - ابن هشام، سیرة، ج3،ص97 وفتوح ابن اعثم ج5، ص241 و مقتل خوارزمی، ج2 ،ص58 و اللهوف، ص69 .
[5] - ابو مخنف، مقتل، انتشارات بنیالزهرا، ص373 و سید بن طاووس، لهوف، مفید، ارشاد، ج2،ص121 .
[6] - مسعودی، مروجالذهب، ترجمة پاینده، ج2، ص71 .
[7] - ابن خلدون ، العبد، ترجمة آیتی، ج2، ص 37.
[8] - علامة عسکری، معالم المدرستین،ج 2، ص145. اخطب خوارزمی، مقتل حسین، ج2، ص61.
- [سایر] رفتار دستگاه یزید با خاندان امام حسین(علیه السلام) پس از واقعه عاشورا چگونه بود؟
- [سایر] اهل سنت به استناد از احترام یزید به اسیران به تجلیل از یزید برآمده و در مقام تبرئه ی اوهستند آیا یزید درقتل امام حسین مبراست ؟
- [سایر] در خاندان رسول الله(صلی الله علیه وآله) زینب چند تا است؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) در کاخ یزید، فرمودند: «ما رأیت الا جمیلا» ایشان چه چیز زیبایی در کربلا مشاهده کردند؟
- [سایر] محمد بن عبدالله نفس زکیّه کیست؟
- [سایر] آیا سر مقدس حضرت عباس بن علی(ع) از کربلا به سمت کوفه و سپس شام همراه اسیران بود؟
- [سایر] در روایتی که در ذیل ذکر میشود، امام سجاد(ع) خطاب به مسلم بن عقبه و بنا به نقلی دیگر خطاب به یزید میگوید: (من بنده تو هستم)، در حالیکه این کلام از امام معصوم جایز نیست. این روایت در کتاب (تشیّع علوی و تشیّع صفوی) آمده است. متن روایت: (ابن محبوب، عن أبی أیوب، عن بُرید بن معاویة قالَ: سَمِعتُ أبَا جعفرٍ(ع) یقولُ: إنَّ یَزیدَ بنَ مُعاویةَ دَخَلَ المَدینَةَ وَ هُوَ یُریدُ الحَجَّ، فَبَعَثَ إلَی رجُلٍ مَن قُریشٍ فَأتَاهُ فَقَالَ لَهُ یَزید: أَتُقِرُّلی أَنَکَ عَبدٌ لِی، إن شئتُ بِعتُک وَ إِن شئتُ استَرقَیتُکَ فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ: و الله یا یَزیدُ مَا أَنتَ بِأکرَمَ مِنِّی فی قُریشٍ حَسَباً و لا کَانَ أَبُوکَ أَفضَلَ مِن أَبی فی الجاهِلِیةِ وَ الإسلامِ وَ مَا أَنتَ بأَفضَلَ مِنِّی فی الدِینِ وَ لا بِخَیرٍ مِنِّی فَکَیفِ أُقِرُّ لکَ بما سأَلتَ؟ فَقالَ لَهُ یزید: إِن لَم تُقِرَّ لی و الله قَتَلتُکَ فقالَ لَهُ الرَّجُلُ: لیسَ قَتَلُکَ إیایَ بأعظَمَ مَن قَتلِکَ الحُسینَ بنَ عَلِیٍ(ع) ابنَ رسولُ الله صَلّی الله علیهِ و آلِه فأمَرَ بِهِ فَقُتِلَ. حَدیث عَلِی بن الحُسینِ(ع) مَعَ یَزید لعنَهُ الله ثُمَّ أرسَلَ إلی عَلی بن الحُسینِ(ع) فَقالَ لَهُ مَثلَ مَقالَتِهِ لِلقُرَشی؛ فَقَالَ لَهُ عَلِی بن الحُسینِ(ع): أرَأیتَ اِن لَم أُقرَّ لکَ أَلیس تقتلِنی کَما قَتَلتَ الرَّجُلَ بالامس؟ فَقالَ لَهُ یَزیدُ لَعَنَهُ الله : بَلی فَقَالَ لَهُ علیُّ بنُ الحُسین(ع): قَد أَقرَرتُ لکَ بما سألتَ؛ أَنا عبدٌ مُکرَه، فَاِن شَئتَ فأَمسِک وَ إن شئتَ فَبع، فَقالَ لهُ یزید لَعَنَهُ الله : أَوَلی لکَ حَقَنتَ دَمَکَ و لم ینقصکَ ذلکَ مَن شَرَفِک).
- [سایر] محمد بن حنفی چگونه شخصیتی بوده است؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)