قیامهای شیعی و برخورد مسلحانه شیعه بعد از کربلا و نهضت عاشورا شروع می شود. بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام در دهه60 ه.. دو قیام شیعی به نام توابین و مختار به وقوع پیوست که رهبران این دو قیام، از شیعیان پاک باخته ای بودند که ماهیتی کاملاً شیعی داشتند، در مورد رهبران توابین، هیچ اختلاف نظری نیست که آنان از اصحاب پیامبر و شیعیان امیر المؤمنان بودند،[1] در مورد مختار بزرگان و رجال شناسان شیعه همه قائل به حسن نیت او هستند. اگر چه از سوی مخالفان و بنی امیه سخنان منفی در مورد او گفته شده است.* شروع قیامها در قرن دوم به شرح ذیل می باشد: الف قیام زید: زید فرزند بزرگوار امام سجاد علیه السّلام و برادر امام باقر علیه السّلام است که در مقابل ستمکاری های هشام خلیفه اموی و عمالش به پا خاست و بر ضد امویان قیام کرد. زید که برای شکایت از یوسف بن عمرو، حاکم عراق به دمشق نزد هشام رفته بود، مورد تحقیر و سرزنش هشام قرار گرفت و پس از برگشتن از شام در کوفه، شیعیان اطراف او را گرفتند و او را به قیام علیه بنی امیه ترغیب کردند. ولی با تیر خوردن او در گرما گرم جنگ قیامش به شکست انجامید و خودش به شهادت رسید.[2] درباره شخصیت و قیام زید، روایات مختلفی وارد شده است که دسته ای از این روایات بر نکوهش او دلالت دارند، اما عالمان و صاحب نظران شیعه بر این عقیده اند که زید فردی بزرگوار و مورد ستایش بود و مدرکی قابل قبول دال بر انحراف او در دست نیست. شیخ مفید درباره او می گوید: (عده زیادی از شیعه مذهبان او را امام می دانند و علتش این است که زید خروج کرد و مردم را به رضای آل محمد صلّی الله علیه و آله فدا خواند و مردم خیال کردند منظورش خودش می باشد در حالی که منظورش این نبود، زیرا می دانست که برادرش امام باقر علیه السّلام امام بر حق است و او نیز به امامت فرزندش امام صادق علیه السّلام وصیت کرده است.)[3] به علاوه امام صادق علیه السّلام پس از شهادت زید، خانواده اش را تحت تکفل گرفت و به خانواده های کسانی که همراه زید شهید شده بودند رسیدگی می کرد و در یک نوبت هزار دینار در میان آنها پخش کرد.[4] ب قیام یحیی بن زید: بعد از شهادت زید در سال 121 ه . پسرش، یحیی، دنبال کار پدر را گرفت و از راه مدائن به خراسان رفت و مدتی در شهر بلخ به صورت ناشناس می زیست، تا این که نصر بن سیّار، او را دستگیر کرد و مدتی در زندان بود تا این که بعد از مرگ خلیفه اموی، هشام از زندان گریخت و مردم زیادی از شیعیان خراسان اطراف او جمع شدند، او به سوی نیشابور آمد و با حاکم آن جا، عمر بن زراره قسری، جنگید و او را شکست داد. و بالاخره در سال 125 ه . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه بنی امیه، تیری به پیشانیش اصابت کرد و در میدان جنگ کشته شد و نیروهایش پراکنده شدند.[5] برخلاف قیام زید، قیام پسرش یحیی کاملاً رنگ و بوی زیدی داشته است برای اینکه او به نوعی به امامت قائل بوده و خود را وصی و جانشین پدر می دانسته، از این جاست که فرقه زیدیه شکل می گیرد و راهشان از راه شیعه امامیه و اثنا عشریه به کلی جدا می شود. آنان حتی در مسائل فقهی نیز به امامان معصوم علیه السّلام رجوع نمی کردند.[6] ج قیام محمد نفس زکیه: بعد از قیام زید و پسرش یحیی اوج قیامهای علویان در قرن دوم بود. یکی از این قیام ها در زمان منصور عباسی بود که رهبری این قیام را محمد نفس زکیه، بر عهده داشت، که جز امام صادق علیه السّلام عموم بنی هاشم با او بیعت کرده بودند؛ حتی عالمان و فقیهان اهل سنت چون ابوحنیفه و دیگران با او بیعت کردند و روایات نبوی منقول درباره مهدی علیه السّلام را بر او تطبیق می دادند.[7] د قیام ابن طباطبای حسنی: یکی دیگر از قیامهای علویان که از گستردگی خاصی برخوردار بود در عصر پس از مرگ هارون و جنگ بین دو پسرش امین و مأمون بر سر حکومت است، در این زمان شیعیان فرصت را غنیمت شمردند و قیام های علویان نیز به اوج خود رسید در این عصر به خاطر وجود فرمانده نظامی لایق مثل ابوالسریا در جبهه علویان تمام عراق(جز بغداد)، حجاز، یمن، و جنوب ایران از قلمرو حکومت عباسیان خارج شد[8] لشکر ابوالسرایا با هر سپاهی که رو به رو می شدند، آن را تار و مار می کردند و به هر شهری که می رسیدند، آنجا را تسخیر می کردند، می گویند در نبرد ابوالسّرایا دویست هزار نفر از سربازان خلیفه کشته شدند، در حالی که از روز قیام تا روز گردن زدن وی، بیش از ده ماه طول نکشید.[9] ه قیام محمد بن قاسم: در نیمه اول قرن سوم می توان به قیام محمد بن قاسم از نوادگان امام سجاد علیه السّلام اشاره کرد که در سال 219 ه رخ داد. از دیگر مقاطع گسترش قیامهای شیعی، سال 250 ه . در عصر خلافت مستعین عباسی است، در این سال حسن بن زید دست به قیام زدند. و قیام علویان طبرستان: عده ای از علویان در نواحی طبرستان خروج کردند و مردم را به رضای آل محمد صلّی الله علیه و آله فرا خواندند و مناطق طبرستان و جرجان را بعد از یک سلسله زد و خوردهایی به دست گرفت[10] و حکومت علویان طبرستان را تأسیس نمودند که تا سال 345 ه ، دوام داشت.[11] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تشیع در مسیر تاریخ، نوشته سید حسین جعفری، ترجمه سید محمد تقی آیت الهی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . رجوع شود به دکتر سید حسین جعفری، تشیع در سیر تاریخ، ترجمه: دکتر سید محمد تقی آیت الله، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ط نهم، 1378 ه .ش، 268 273. [2] . مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، 11411 ه ، ج3، ص 318، 230. [3] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان. الارشاد، ترجمه، محمد باقر مساعدی خراسانی، کتابفروشی اسلامی، ص 520. [4] . همان، ص 345. [5] . ابن واضح، تارخی یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، 1414ه ، ج 2، ص 326و 327 و 333. [6] . محری، غلامحسین، تاریخ تشیع از پیدایش تا پایان غیبت صغری، انتشارات فصالح، 1382ش، ص151 و 150. [7] . همان ص 254 و 255 و 251 و 347. [8] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، قم، منذرات الشریف الرضی، 1414 ه ، ج2، ص 445. [9] . محری، غلامحسن، همان، ص 157 و 156. [10] . طبرسی، محمد بن جریر، تاریخ طبرسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408ه ، ج5، ص 364. [11] . سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفا، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1411 و 1375، ص 525.
قیامهای شیعی و برخورد مسلحانه شیعه بعد از کربلا و نهضت عاشورا شروع می شود.
بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام در دهه60 ه.. دو قیام شیعی به نام توابین و مختار به وقوع پیوست که رهبران این دو قیام، از شیعیان پاک باخته ای بودند که ماهیتی کاملاً شیعی داشتند، در مورد رهبران توابین، هیچ اختلاف نظری نیست که آنان از اصحاب پیامبر و شیعیان امیر المؤمنان بودند،[1] در مورد مختار بزرگان و رجال شناسان شیعه همه قائل به حسن نیت او هستند. اگر چه از سوی مخالفان و بنی امیه سخنان منفی در مورد او گفته شده است.*
شروع قیامها در قرن دوم به شرح ذیل می باشد:
الف قیام زید:
زید فرزند بزرگوار امام سجاد علیه السّلام و برادر امام باقر علیه السّلام است که در مقابل ستمکاری های هشام خلیفه اموی و عمالش به پا خاست و بر ضد امویان قیام کرد. زید که برای شکایت از یوسف بن عمرو، حاکم عراق به دمشق نزد هشام رفته بود، مورد تحقیر و سرزنش هشام قرار گرفت و پس از برگشتن از شام در کوفه، شیعیان اطراف او را گرفتند و او را به قیام علیه بنی امیه ترغیب کردند. ولی با تیر خوردن او در گرما گرم جنگ قیامش به شکست انجامید و خودش به شهادت رسید.[2]
درباره شخصیت و قیام زید، روایات مختلفی وارد شده است که دسته ای از این روایات بر نکوهش او دلالت دارند، اما عالمان و صاحب نظران شیعه بر این عقیده اند که زید فردی بزرگوار و مورد ستایش بود و مدرکی قابل قبول دال بر انحراف او در دست نیست.
شیخ مفید درباره او می گوید:
(عده زیادی از شیعه مذهبان او را امام می دانند و علتش این است که زید خروج کرد و مردم را به رضای آل محمد صلّی الله علیه و آله فدا خواند و مردم خیال کردند منظورش خودش می باشد در حالی که منظورش این نبود، زیرا می دانست که برادرش امام باقر علیه السّلام امام بر حق است و او نیز به امامت فرزندش امام صادق علیه السّلام وصیت کرده است.)[3]
به علاوه امام صادق علیه السّلام پس از شهادت زید، خانواده اش را تحت تکفل گرفت و به خانواده های کسانی که همراه زید شهید شده بودند رسیدگی می کرد و در یک نوبت هزار دینار در میان آنها پخش کرد.[4]
ب قیام یحیی بن زید:
بعد از شهادت زید در سال 121 ه . پسرش، یحیی، دنبال کار پدر را گرفت و از راه مدائن به خراسان رفت و مدتی در شهر بلخ به صورت ناشناس می زیست، تا این که نصر بن سیّار، او را دستگیر کرد و مدتی در زندان بود تا این که بعد از مرگ خلیفه اموی، هشام از زندان گریخت و مردم زیادی از شیعیان خراسان اطراف او جمع شدند، او به سوی نیشابور آمد و با حاکم آن جا، عمر بن زراره قسری، جنگید و او را شکست داد. و بالاخره در سال 125 ه . در جوزجان، هنگام جنگ با سپاه بنی امیه، تیری به پیشانیش اصابت کرد و در میدان جنگ کشته شد و نیروهایش پراکنده شدند.[5]
برخلاف قیام زید، قیام پسرش یحیی کاملاً رنگ و بوی زیدی داشته است برای اینکه او به نوعی به امامت قائل بوده و خود را وصی و جانشین پدر می دانسته، از این جاست که فرقه زیدیه شکل می گیرد و راهشان از راه شیعه امامیه و اثنا عشریه به کلی جدا می شود. آنان حتی در مسائل فقهی نیز به امامان معصوم علیه السّلام رجوع نمی کردند.[6]
ج قیام محمد نفس زکیه:
بعد از قیام زید و پسرش یحیی اوج قیامهای علویان در قرن دوم بود. یکی از این قیام ها در زمان منصور عباسی بود که رهبری این قیام را محمد نفس زکیه، بر عهده داشت، که جز امام صادق علیه السّلام عموم بنی هاشم با او بیعت کرده بودند؛ حتی عالمان و فقیهان اهل سنت چون ابوحنیفه و دیگران با او بیعت کردند و روایات نبوی منقول درباره مهدی علیه السّلام را بر او تطبیق می دادند.[7]
د قیام ابن طباطبای حسنی:
یکی دیگر از قیامهای علویان که از گستردگی خاصی برخوردار بود در عصر پس از مرگ هارون و جنگ بین دو پسرش امین و مأمون بر سر حکومت است، در این زمان شیعیان فرصت را غنیمت شمردند و قیام های علویان نیز به اوج خود رسید در این عصر به خاطر وجود فرمانده نظامی لایق مثل ابوالسریا در جبهه علویان تمام عراق(جز بغداد)، حجاز، یمن، و جنوب ایران از قلمرو حکومت عباسیان خارج شد[8] لشکر ابوالسرایا با هر سپاهی که رو به رو می شدند، آن را تار و مار می کردند و به هر شهری که می رسیدند، آنجا را تسخیر می کردند، می گویند در نبرد ابوالسّرایا دویست هزار نفر از سربازان خلیفه کشته شدند، در حالی که از روز قیام تا روز گردن زدن وی، بیش از ده ماه طول نکشید.[9]
ه قیام محمد بن قاسم:
در نیمه اول قرن سوم می توان به قیام محمد بن قاسم از نوادگان امام سجاد علیه السّلام اشاره کرد که در سال 219 ه رخ داد. از دیگر مقاطع گسترش قیامهای شیعی، سال 250 ه . در عصر خلافت مستعین عباسی است، در این سال حسن بن زید دست به قیام زدند.
و قیام علویان طبرستان:
عده ای از علویان در نواحی طبرستان خروج کردند و مردم را به رضای آل محمد صلّی الله علیه و آله فرا خواندند و مناطق طبرستان و جرجان را بعد از یک سلسله زد و خوردهایی به دست گرفت[10] و حکومت علویان طبرستان را تأسیس نمودند که تا سال 345 ه ، دوام داشت.[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تشیع در مسیر تاریخ، نوشته سید حسین جعفری، ترجمه سید محمد تقی آیت الهی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . رجوع شود به دکتر سید حسین جعفری، تشیع در سیر تاریخ، ترجمه: دکتر سید محمد تقی آیت الله، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ط نهم، 1378 ه .ش، 268 273.
[2] . مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، 11411 ه ، ج3، ص 318، 230.
[3] . مفید، محمد بن محمد بن نعمان. الارشاد، ترجمه، محمد باقر مساعدی خراسانی، کتابفروشی اسلامی، ص 520.
[4] . همان، ص 345.
[5] . ابن واضح، تارخی یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، 1414ه ، ج 2، ص 326و 327 و 333.
[6] . محری، غلامحسین، تاریخ تشیع از پیدایش تا پایان غیبت صغری، انتشارات فصالح، 1382ش، ص151 و 150.
[7] . همان ص 254 و 255 و 251 و 347.
[8] . ابن واضح، تاریخ یعقوبی، قم، منذرات الشریف الرضی، 1414 ه ، ج2، ص 445.
[9] . محری، غلامحسن، همان، ص 157 و 156.
[10] . طبرسی، محمد بن جریر، تاریخ طبرسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408ه ، ج5، ص 364.
[11] . سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفا، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1411 و 1375، ص 525.
- [سایر] قیامهای معاصر امام (ع) کاظم توسط علویان برعلیه خلافت بنی عباس را بنویسید؟ (قیامهای مهم)
- [سایر] کتاب ها و منابع مهم صحیح حدیثی (تنها احادیث پیامبر) اهل تشیع و کتاب ها و منابع مهم و صحیح روایات (تنها امامان و اهل بیت) شیعه کدام اند؟
- [سایر] نظریهی پلورالیسم (کثرت گرایی) و تقریرهای مهم آن را تبیین فرمایید.
- [سایر] سلام نطر شما راجع به بخشش مهریه بعد از یارده سال زندگی مشترک چیست ؟ محاسن و معایب این کار را بیان فرمایید ؟ عکس العمل مرد در آینده چه خواهد بود ؟ و هر آنچه در این مورد مهم میدانید را بفرمایید .
- [سایر] تفاوتهای مهم شیعه و سنی در چیست؟ چه تفاوتی بین احکام فقهی آنها وجود دارد؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره ق ارایه نمایید.
- [سایر] اگر ممکن است تعداد فرق اساسی شیعه را بیان فرمایید؟
- [سایر] سایر فرقههای مهم شیعه، به ویژه کیسانیه، زیدیه واسماعیلیه چگونه پدید آمدهاند و چرا از شیعهی اثنیعشری جدا شدند؟
- [سایر] لطفاً منابعی پیرامون اسلام شناسی، امام زمان، نظر پیامبر و امامان دربارة زندگی شیعه واقعی را معرفی فرمایید؟
- [سایر] لطفاً اساس تفکر شیعه را توضیح داده و ویژگیهای آنرا بیان فرمایید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کلمهای بگوید که یک حرف دارد، چنانچه آن کلمه معنیداشته باشد مثل )ق( که در زبان عربی به معنای این است که نگهداری کن، چنانچه معنای آن را بداند وقصد آن را نماید، نمازش باطل میشود، بلکه اگر قصد معنای آن را نکند ولی ملتفت معنای آن باشد، باید نماز را دوباره بخواند.
- [امام خمینی] اگر کلمه ای بگوید که یک حرف دارد چنانچه آن کلمه معنی داشته باشد مثل (ق) که در زبان عرب به معنای این است که (نگهداری کن ) چنانچه معنی آن را بداند و قصد آن را نماید نمازش باطل می شود، بلکه اگر قصد معنای آن را نکند ولی ملتفت معنای آن باشد احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کلمه ای بگوید که یک حرف بیشتر ندارد چنانچه معنی داشته باشد (مانند (ق) در عربی یعنی نگه دار) و معنی آن را قصد کند نمازش باطل است و اگر قصد نکند اما متوجه معنی آن باشد احتیاط آن است که نماز را اعاده کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . همکاری و شرکت با مؤسسات فرهنگی بیگانگان و فِرَق ضاله که از عوامل مهم استعمار و تضعیف مسلمین و تقویت کفار بوده و هست جایز نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن به زن نامحرم برای شناختن او به منظور شهادت دادن در دادگاه و امور مهم و لازمی از این قبیل جایز است.
- [آیت الله بروجردی] کسی که زکات میگیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر انسان کسی را شیعه بداند و به او زکات بدهد، بعد معلوم شود شیعه نبوده، باید دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر کلمه ای بگوید که دو حرف دارد; مثل (من) و (ما) نماز او باطل می شود و هر گاه کلمه ای بگوید که یک حرف بیشتر نباشد مانند (ق) که در زبان عرب به معنی نگهداری کن، چنانچه معنی آن را قصد کند نیز نماز او باطل می شود اگر قصد معنای آن را نکند ولی ملتفت معنای آن باشد، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند.
- [آیت الله سبحانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر با حجت شرعی، شیعه بودن کسی ثابت و به او زکات بدهد، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد. و در عین حال در صورتی که مصلحت شرعی ایجاب کند می توان از سهم (سبیل الله) به غیر شیعه امامی زکات داد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر از راه شرعی شیعه بودن کسی ثابت، و به او زکات بدهند، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کافری که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده فطره بر او واجب نیست. ولی مسلمانی که شیعه نبوده، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود، باید زکات فطره را بدهد.