فرقه‌های شیعی چند تا هستند و به طور کلی عقیده و آداب و رسوم آن‌ها چیست؟
بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله مردم به سه دسته تقسیم ‌شدند یک گروه؛ شیعیان وپیروان حضرت علی علیه السّلام گروه دوم؛ آنها که ادعای امارت و سلطنت کرده، مردم را به امارت سعد بن عباده خزرجی فراخواندند و از انصار بودند گروه سوم؛ آنها که با ابوبکر بیعت کردند و گفتند پیامبر صلّی الله علیه و آله کسی را به جانشینی برنگزید و اینها از مهاجرین بودند. بعد از حضرت علی علیه السّلام اکثریت به معاویه پیوستند. اصحاب جمل نیز به معاویه پیوسته و فرقه مرجئه را تشکیل دادند. و بعدها فرقه مرجئه خود به چند فرقه تقسیم شد. فرقه مرجئه از عوام بودند وقضاوت در مورد خوبی و بدی حاکمان را به خدا ارجاع می‌دادند. فرقه هایی که از مرجئه بوجود آمد عبارتند از: 1. فرقه جهمیه: که پیروان جهیم بن صفوان بودند و از غلده بودند. 2. غیلدنیه: مرجئه شام بودند و یاران غیلدن بن مروان. 3. ماصریه: مرجئه عراق و پیروان عمرو بن قیس ماصر. 4. حشویه: می‌گفتند پیامبر صلّی الله علیه و آله کسی را بر نگزید و چون خیلی احادیث جعلی در احادیث پیامبر صلّی الله علیه و آله داخل کردند حشویه نامیده شدند. فرقه علباثیه: پیروان بشار شعیری، حضرت علی علیه السّلام را خدا خوانده و حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را فرستاده او. خوارج (حروریه): از فرقه عهد حضرت علی علیه السّلام که در جریان حکمیت از علی علیه السّلام بریدند و خود چند فرقه‌اند با نامهای: محکمه ازارقه بیهیسیه نجدیه اصغریه اباضیه. زیدیه: پیروان زید بن علی بن حسین علیه السّلام که در سال 740 در کوفه قیام کرد. در عقائد کلامی معتزلی و در فروع حنفی بودند و خود چند فرقه بودند. 1. جارودیه: پیروان ابو‌جارود قائل به برتری علی علیه السّلام و کفر منکرین و بعد قائل به امامت امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام و بعد شورا هرکس را برگزیند یا کسی از اولاد علی علیه السّلام که قیام کند. 2. سلیمانیه: پیروان سلیمان بن جریر قائل به امامت از طریق شورا و قائل به کفر مخالفین حضرت علی علیه السّلام . 3. تبریه: پیروان حسن بن صالح بن حی. علی علیه السّلام را افضل دانسته اما بیعت با ابوبکر و عمر را صحیح می‌شمردند و در عثمان توقف کردند و مخالفت با علی علیه السّلام را سبب خلود در دوزخ دانسته و قائل به امامت قیام کننده از اولاد علی علیه السّلام بودند و فرقه‌ای هم قائل به رجعت و بیزاری از ابوبکر و عمر شدند و معروف به صباحیه بودند. مختاریه: پیروان مختار و قائل بودند فرقی بین نسخ و بداء نیست و برای خداوند هم بداء حاصل می‌شود. هاشمیه: می‌گویند بعد از محمد حنفیه (پسر حضرت علی علیه السّلام ) پسرش عبدالله معروف به ابوهاشم امام شد و در موردش غلو می‌کردند و بعد از او هاشمیه چند فرقه شد. 1. بیانیه: پیروان بیان بن سمعان معتقدند خدا به شکل انسان است و همه اعضایش از بین می‌رود بجز صورتش با استناد به آیه‌های (کل شیء هالک الا وجهه) و (و یبقی وجه ربک) و معتقدند امامت از ابو هاشم به بیان بن سمعان رسیده و معتقدند روح خدا در پیامبران، ابو هاشم و بیان حلول کرده. 2. رزامیه: پیروان رزام بن سابق (سایق) در دوستی با ابومسلم افراط کرده و او را امام بعد از ابو هاشم شمردند و ابومسلم گفته خدا در او حلول کرده فلذا بر بنی‌امیّه غلبه کرد. 3. راوندیه: پیروان سر سلسله خلفای عباسی (محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب) که بعد از پیامبر عباس را امام می‌شمردند و محمد بن علی را امام بعد از ابوهاشم دانستند، ابو مسلم و امام را داننده غیب می‌شمردند. 4. حربیه: قائل به امامت عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب بعد از ابوهاشمند و می‌گفتند خدا در او حلول کرده، پیروان عبدالله بن حرب کندی بودند فلذا حربیه نامیده شدند. کربیه: از کیسانیه‌اند و می‌گویند محمد بن حنفیه نمرده و در کوه رضوی بسر می‌برد. منصوریه: پیروان ابو منصورند که بعد از امام باقر علیه السّلام ادعای امامت کرد و ادعا کرد نبوت و امامت در نسل او تا شش نسل باقی است و آخرین نفر امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است، یارانش پس از او دو فرقه شدند برخی فرزندش را امام شمردند و برخی به پیروی از مغیرة بن سعید، محمد بن عبدالله ‌بن حسن را امام شمردند و بعد از او قائل به امامت کسی نشدند و این گروه را مغیریه نامیدند. مغیره بعد ادعای نبوت کرد. بعد از امام صادق علیه السّلام نیز فرقه‌هایی بوجود آمد از آن جمله: 1. ناووسیه: با استناد به روایتی از امام صادق علیه السّلام قائلند. امام صادق علیه السّلام نمرده و او امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است 2. اسماعلیه: قائل به امامت اسماعیل پسر امام صادق علیه السّلام هستند و او را زنده و مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه می‌دانند. 3. مبارکیه: قائل به امامت نوه امام صادق علیه السّلام (محمد بن اسماعیل) هستند و می‌گویند چون اسماعیل قبل از امام صادق علیه السّلام فوت کد فرزند اسماعیل امام شد و به نام مبارک غلام اسماعیل معروف شد. 4. مقصره: معتدل‌ترین افراد در مورد امام صادق علیه السّلام که او را خدا نخواندند اما گزافه‌گویان آنها را مقصره نامیدند. 5. خطابیه: ابو الخطاب را پیامبر دانسته و از اسماعیلیه بودند و برخی محرمات را حلال می شمردند. 6. سمیطیه: محمد پسر امام صادق علیه السّلام را امام شمردند. 7. فطحیه: قائل به امامت عبدالله پسر امام صادق علیه السّلام شدند و چون افطح الرأس یا افطح الرجل بود فطحیه نامیده شدند (افطح یعنی پهن). ابومسلمیه: گویند که خرم دینی بودند، حرامها را حلال می‌شمردند، بعد از ابو مسلم به گرد سنباد جمع شدند و به سنبادیه و ابومسلمیه معروف شدند. بشریه: پیروان بشر بن معتمر بغدادی رئیس معتزلیان بغداد حامی خلفاء و مخالف با مرحبه و رافضیه و بنی‌امیه. بکریه: پیروان بکر بن اخت عبد الواحد که معتقد بودند خدا در قیامت به شکل مخلوقات ظاهر می شود، حضرت علی علیه السّلام را مرتکب کبیره و کافر می‌شمردند اما او را آمرزیده حساب می‌کردند، به علت حضورش در جنگ بدر. بشیریه: قائلند خدا در آل محمد صلّی الله علیه و آله حلول کرده و محمد صلّی الله علیه و آله پروردگار است و اما موسی کاظم علیه السّلام را زنده و امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه می‌شمردند، ایشان پیروان محمد بن بشیر بودند. تناسخیه: قائل به تناسخ ارواح از جسدی به جسدی بودند و راحتی و رنجها را پاداش و کیفر این روح می‌دانستند، و معتقد بودند بدن های بعدی بهشت یا جهنم روح می باشد. سبائیه: ائمه را خدا و فرشته خواندند،قائل به تناسخ ارواح بودند و قیامت را خروج روح از بدن و دخولش در بدن دیگر می‌دانستند. قطعیه: آنها که به مرگ امام موسی علیه السّلام و شهادت وی در زندان هارون قطع داشتند و امام رضا علیه السّلام را جانشین امام می‌دانستند و آن دسته که قائل شدند امام موسی کاظم علیه السّلام نمرده تابعین دو تن از وکلای امام بودند که برای پس ندادن اموال این گونه شایعه کردند که امام علیه السّلام نمرده و امام موسی علیه السّلام را امام مهدی خواندند، اینها را واقفیه گویند و آنها که گفتند نمی‌دانیم امام موسی کاظم علیه السّلام مرده یا نمرده را ممطوره نامیدند. کاملیه: پیروان ابو کامل رافضی هستند که می‌گفت روح امامت به تناسخ از بدن امامی به بدن امام دیگر می‌رود. مخمسه: می‌گویند خداوند در پنج تن حلول کرده البته در حضرت محمد صلّی الله علیه و آله به یقین می‌گفتند و در بقیه با شک و می‌گفتند آدم علیه السّلام و نوح و موسی و عیسی علیهم السّلام و فاطمه سلام الله علیها همان محمد صلّی الله علیه و آله هستند و محمد صلّی الله علیه و آله نه زاییده و نه زاییده شده. شیطانیه: محمد بن لقمان ابو جعفر احول (مؤمن الطاق) بازاری بود و مخالفین او در مباحث فقهی و کلامی او را شیطان الطاق می خواندند برخی هم می‌گویند چون در بازار سکه‌های تقلبی را تشخیص می‌داد شیطان الطاق گفته شد اما اهل سنت فرقه شیطانیه را به وی نسبت می‌دهند این فرقه می‌گوید خدا داناست اما تا اراده نکند به چیزی علم پیدا نمی‌کند. ضراریه: پیروان ضرار بن عمر هستند که می‌گفتند خداوند در قیامت با حس ششم دیده می‌شود. مریسیه: پیروان بشر بن غیاث مریسی پیرو عقیده جهمیه بود و چون فیلسوف بود متهم به زندقه شد. بعد از امام حسن عسکری علیه السّلام نیز فرقی بوجود آمد مثل: نصیریه: پیروان محمد بن نصیر غیری که خود را نائب المهدی خواند قائل به حلول روح خدا در علی علیه السّلام بود و ابن ملجم را ناجی روح خدا از ظلمت بدن علی علیه السّلام می‌شمردند برخی هم قائل شدند امام عسگری علیه السّلام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است.برخی گفتند امام عسگری علیه السّلام درگذشت و چون جانشین نداشت زنده شد، برخی گفتند امام علیه السّلام فوت کرده و زنده نشد و امامت هم همانند نبوت منقطع شد و مهدی عجل الله تعالی فرجه هم وجود ندارد، برخی گفتند امام حسن علیه السّلام درگذشت و چون فرزندی نداشت یا خودش در آینده زنده می‌شود یا یکی از ائمه قبلی، برخی در امامت امام حسن عسگری علیه السّلام به علت بی فرزندی و در امامت برادرش جعفر به علت فسق شک کرده و دیگر برادرشان محمد را امام پنداشتند و او را مهدی عجل الله تعالی فرجه خواندند.برخی می‌گفتند ابتدا خداوند امام حسن علیه السّلام را امام کرد بعد بداء حاصل شد که چون فرزندی ندارد جعفر امام است، برخی هم گفتند ما بر این عقیده بودیم که امام حسن علیه السّلام امام است اما وقتی فوت کرد و فرزندی نداشت فهمیدیم اشتباه کرده‌ایم و باید به امامت جعفر برگردیم. شیعه امامیه: یاران علی علیه السّلام که او و فرزندانش را رها نکردند و بعد از هر امامی که فرقه‌هایی پیدا می‌شد به بیراهه نرفتند و غلو نکردند. از بین فرزندان امام صادق علیه السّلام عالمترین، و پاکترین، و سالمترین را برگزیدند و بعد از امام حسن عسگری علیه السّلام قائل شدند که فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه امام و قائم است و همه اینها را با استناد به سخنان پیامبر صلّی الله علیه و آله و ائمه پیشین علیهم السّلام معتقد می شدند و معروفند به شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) و خاصه این مطالب برگرفته از کتاب (تاریخ عقائد و مذاهب شیعه)، محمد جواد شکور، ترجمة یوسف فضایی، چاپ اول، انتشارات عطایی، صفحات: 62-74-98-100 تا 106-120 تا 133-140 تا 146-153-162-165-218 تا 235-240 تا 245-254 تا 258-268-270 تا 300-314-327 تا 330-340 تا 350-355. برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتب زیر مراجعه کنید: 1. فرق الشیعه، حسن بن موسی نوبختی، چاپ دوم 1404 هجری، نشر دارالاضواء بیروت، لبنان 2. تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، عبدالرحمان بدوی، ترجمه حسین صابری، مشهد آستانه مقدسه، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374 3. ملل و نحل، استاد جعفر سبحانی. 1. اسرارالعقائد، ج2، میرزا ابوطالب شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، 1324ش، چ5 2. پاسخ ده پرسش، لطف الله صافی، اندیشه، قم 1357ش، چ1 3. انقلاب جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه ، مکارم شیرازی، هدف، قم 1372، چ1.
عنوان سوال:

فرقه‌های شیعی چند تا هستند و به طور کلی عقیده و آداب و رسوم آن‌ها چیست؟


پاسخ:

بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله مردم به سه دسته تقسیم ‌شدند یک گروه؛ شیعیان وپیروان حضرت علی علیه السّلام گروه دوم؛ آنها که ادعای امارت و سلطنت کرده، مردم را به امارت سعد بن عباده خزرجی فراخواندند و از انصار بودند گروه سوم؛ آنها که با ابوبکر بیعت کردند و گفتند پیامبر صلّی الله علیه و آله کسی را به جانشینی برنگزید و اینها از مهاجرین بودند.
بعد از حضرت علی علیه السّلام اکثریت به معاویه پیوستند. اصحاب جمل نیز به معاویه پیوسته و فرقه مرجئه را تشکیل دادند. و بعدها فرقه مرجئه خود به چند فرقه تقسیم شد. فرقه مرجئه از عوام بودند وقضاوت در مورد خوبی و بدی حاکمان را به خدا ارجاع می‌دادند. فرقه هایی که از مرجئه بوجود آمد عبارتند از:
1. فرقه جهمیه: که پیروان جهیم بن صفوان بودند و از غلده بودند.
2. غیلدنیه: مرجئه شام بودند و یاران غیلدن بن مروان.
3. ماصریه: مرجئه عراق و پیروان عمرو بن قیس ماصر.
4. حشویه: می‌گفتند پیامبر صلّی الله علیه و آله کسی را بر نگزید و چون خیلی احادیث جعلی در احادیث پیامبر صلّی الله علیه و آله داخل کردند حشویه نامیده شدند.
فرقه علباثیه: پیروان بشار شعیری، حضرت علی علیه السّلام را خدا خوانده و حضرت محمد صلّی الله علیه و آله را فرستاده او.
خوارج (حروریه): از فرقه عهد حضرت علی علیه السّلام که در جریان حکمیت از علی علیه السّلام بریدند و خود چند فرقه‌اند با نامهای: محکمه ازارقه بیهیسیه نجدیه اصغریه اباضیه.
زیدیه: پیروان زید بن علی بن حسین علیه السّلام که در سال 740 در کوفه قیام کرد. در عقائد کلامی معتزلی و در فروع حنفی بودند و خود چند فرقه بودند.
1. جارودیه: پیروان ابو‌جارود قائل به برتری علی علیه السّلام و کفر منکرین و بعد قائل به امامت امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام و بعد شورا هرکس را برگزیند یا کسی از اولاد علی علیه السّلام که قیام کند.
2. سلیمانیه: پیروان سلیمان بن جریر قائل به امامت از طریق شورا و قائل به کفر مخالفین حضرت علی علیه السّلام .
3. تبریه: پیروان حسن بن صالح بن حی. علی علیه السّلام را افضل دانسته اما بیعت با ابوبکر و عمر را صحیح می‌شمردند و در عثمان توقف کردند و مخالفت با علی علیه السّلام را سبب خلود در دوزخ دانسته و قائل به امامت قیام کننده از اولاد علی علیه السّلام بودند و فرقه‌ای هم قائل به رجعت و بیزاری از ابوبکر و عمر شدند و معروف به صباحیه بودند.
مختاریه: پیروان مختار و قائل بودند فرقی بین نسخ و بداء نیست و برای خداوند هم بداء حاصل می‌شود.
هاشمیه: می‌گویند بعد از محمد حنفیه (پسر حضرت علی علیه السّلام ) پسرش عبدالله معروف به ابوهاشم امام شد و در موردش غلو می‌کردند و بعد از او هاشمیه چند فرقه شد.
1. بیانیه: پیروان بیان بن سمعان معتقدند خدا به شکل انسان است و همه اعضایش از بین می‌رود بجز صورتش با استناد به آیه‌های (کل شیء هالک الا وجهه) و (و یبقی وجه ربک) و معتقدند امامت از ابو هاشم به بیان بن سمعان رسیده و معتقدند روح خدا در پیامبران، ابو هاشم و بیان حلول کرده.
2. رزامیه: پیروان رزام بن سابق (سایق) در دوستی با ابومسلم افراط کرده و او را امام بعد از ابو هاشم شمردند و ابومسلم گفته خدا در او حلول کرده فلذا بر بنی‌امیّه غلبه کرد.
3. راوندیه: پیروان سر سلسله خلفای عباسی (محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب) که بعد از پیامبر عباس را امام می‌شمردند و محمد بن علی را امام بعد از ابوهاشم دانستند، ابو مسلم و امام را داننده غیب می‌شمردند.
4. حربیه: قائل به امامت عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب بعد از ابوهاشمند و می‌گفتند خدا در او حلول کرده، پیروان عبدالله بن حرب کندی بودند فلذا حربیه نامیده شدند.
کربیه: از کیسانیه‌اند و می‌گویند محمد بن حنفیه نمرده و در کوه رضوی بسر می‌برد.
منصوریه: پیروان ابو منصورند که بعد از امام باقر علیه السّلام ادعای امامت کرد و ادعا کرد نبوت و امامت در نسل او تا شش نسل باقی است و آخرین نفر امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است، یارانش پس از او دو فرقه شدند برخی فرزندش را امام شمردند و برخی به پیروی از مغیرة بن سعید، محمد بن عبدالله ‌بن حسن را امام شمردند و بعد از او قائل به امامت کسی نشدند و این گروه را مغیریه نامیدند. مغیره بعد ادعای نبوت کرد. بعد از امام صادق علیه السّلام نیز فرقه‌هایی بوجود آمد از آن جمله:
1. ناووسیه: با استناد به روایتی از امام صادق علیه السّلام قائلند. امام صادق علیه السّلام نمرده و او امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است
2. اسماعلیه: قائل به امامت اسماعیل پسر امام صادق علیه السّلام هستند و او را زنده و مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه می‌دانند.
3. مبارکیه: قائل به امامت نوه امام صادق علیه السّلام (محمد بن اسماعیل) هستند و می‌گویند چون اسماعیل قبل از امام صادق علیه السّلام فوت کد فرزند اسماعیل امام شد و به نام مبارک غلام اسماعیل معروف شد.
4. مقصره: معتدل‌ترین افراد در مورد امام صادق علیه السّلام که او را خدا نخواندند اما گزافه‌گویان آنها را مقصره نامیدند.
5. خطابیه: ابو الخطاب را پیامبر دانسته و از اسماعیلیه بودند و برخی محرمات را حلال می شمردند.
6. سمیطیه: محمد پسر امام صادق علیه السّلام را امام شمردند.
7. فطحیه: قائل به امامت عبدالله پسر امام صادق علیه السّلام شدند و چون افطح الرأس یا افطح الرجل بود فطحیه نامیده شدند (افطح یعنی پهن).
ابومسلمیه: گویند که خرم دینی بودند، حرامها را حلال می‌شمردند، بعد از ابو مسلم به گرد سنباد جمع شدند و به سنبادیه و ابومسلمیه معروف شدند.
بشریه: پیروان بشر بن معتمر بغدادی رئیس معتزلیان بغداد حامی خلفاء و مخالف با مرحبه و رافضیه و بنی‌امیه.
بکریه: پیروان بکر بن اخت عبد الواحد که معتقد بودند خدا در قیامت به شکل مخلوقات ظاهر می شود، حضرت علی علیه السّلام را مرتکب کبیره و کافر می‌شمردند اما او را آمرزیده حساب می‌کردند، به علت حضورش در جنگ بدر.
بشیریه: قائلند خدا در آل محمد صلّی الله علیه و آله حلول کرده و محمد صلّی الله علیه و آله پروردگار است و اما موسی کاظم علیه السّلام را زنده و امام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه می‌شمردند، ایشان پیروان محمد بن بشیر بودند.
تناسخیه: قائل به تناسخ ارواح از جسدی به جسدی بودند و راحتی و رنجها را پاداش و کیفر این روح می‌دانستند، و معتقد بودند بدن های بعدی بهشت یا جهنم روح می باشد.
سبائیه: ائمه را خدا و فرشته خواندند،قائل به تناسخ ارواح بودند و قیامت را خروج روح از بدن و دخولش در بدن دیگر می‌دانستند.
قطعیه: آنها که به مرگ امام موسی علیه السّلام و شهادت وی در زندان هارون قطع داشتند و امام رضا علیه السّلام را جانشین امام می‌دانستند و آن دسته که قائل شدند امام موسی کاظم علیه السّلام نمرده تابعین دو تن از وکلای امام بودند که برای پس ندادن اموال این گونه شایعه کردند که امام علیه السّلام نمرده و امام موسی علیه السّلام را امام مهدی خواندند، اینها را واقفیه گویند و آنها که گفتند نمی‌دانیم امام موسی کاظم علیه السّلام مرده یا نمرده را ممطوره نامیدند.
کاملیه: پیروان ابو کامل رافضی هستند که می‌گفت روح امامت به تناسخ از بدن امامی به بدن امام دیگر می‌رود.
مخمسه: می‌گویند خداوند در پنج تن حلول کرده البته در حضرت محمد صلّی الله علیه و آله به یقین می‌گفتند و در بقیه با شک و می‌گفتند آدم علیه السّلام و نوح و موسی و عیسی علیهم السّلام و فاطمه سلام الله علیها همان محمد صلّی الله علیه و آله هستند و محمد صلّی الله علیه و آله نه زاییده و نه زاییده شده.
شیطانیه: محمد بن لقمان ابو جعفر احول (مؤمن الطاق) بازاری بود و مخالفین او در مباحث فقهی و کلامی او را شیطان الطاق می خواندند برخی هم می‌گویند چون در بازار سکه‌های تقلبی را تشخیص می‌داد شیطان الطاق گفته شد اما اهل سنت فرقه شیطانیه را به وی نسبت می‌دهند این فرقه می‌گوید خدا داناست اما تا اراده نکند به چیزی علم پیدا نمی‌کند.
ضراریه: پیروان ضرار بن عمر هستند که می‌گفتند خداوند در قیامت با حس ششم دیده می‌شود.
مریسیه: پیروان بشر بن غیاث مریسی پیرو عقیده جهمیه بود و چون فیلسوف بود متهم به زندقه شد.
بعد از امام حسن عسکری علیه السّلام نیز فرقی بوجود آمد مثل:
نصیریه: پیروان محمد بن نصیر غیری که خود را نائب المهدی خواند قائل به حلول روح خدا در علی علیه السّلام بود و ابن ملجم را ناجی روح خدا از ظلمت بدن علی علیه السّلام می‌شمردند برخی هم قائل شدند امام عسگری علیه السّلام مهدی قائم عجل الله تعالی فرجه است.برخی گفتند امام عسگری علیه السّلام درگذشت و چون جانشین نداشت زنده شد، برخی گفتند امام علیه السّلام فوت کرده و زنده نشد و امامت هم همانند نبوت منقطع شد و مهدی عجل الله تعالی فرجه هم وجود ندارد، برخی گفتند امام حسن علیه السّلام درگذشت و چون فرزندی نداشت یا خودش در آینده زنده می‌شود یا یکی از ائمه قبلی، برخی در امامت امام حسن عسگری علیه السّلام به علت بی فرزندی و در امامت برادرش جعفر به علت فسق شک کرده و دیگر برادرشان محمد را امام پنداشتند و او را مهدی عجل الله تعالی فرجه خواندند.برخی می‌گفتند ابتدا خداوند امام حسن علیه السّلام را امام کرد بعد بداء حاصل شد که چون فرزندی ندارد جعفر امام است، برخی هم گفتند ما بر این عقیده بودیم که امام حسن علیه السّلام امام است اما وقتی فوت کرد و فرزندی نداشت فهمیدیم اشتباه کرده‌ایم و باید به امامت جعفر برگردیم.
شیعه امامیه: یاران علی علیه السّلام که او و فرزندانش را رها نکردند و بعد از هر امامی که فرقه‌هایی پیدا می‌شد به بیراهه نرفتند و غلو نکردند. از بین فرزندان امام صادق علیه السّلام عالمترین، و پاکترین، و سالمترین را برگزیدند و بعد از امام حسن عسگری علیه السّلام قائل شدند که فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه امام و قائم است و همه اینها را با استناد به سخنان پیامبر صلّی الله علیه و آله و ائمه پیشین علیهم السّلام معتقد می شدند و معروفند به شیعه اثنی عشری (دوازده امامی) و خاصه این مطالب برگرفته از کتاب (تاریخ عقائد و مذاهب شیعه)، محمد جواد شکور، ترجمة یوسف فضایی، چاپ اول، انتشارات عطایی، صفحات: 62-74-98-100 تا 106-120 تا 133-140 تا 146-153-162-165-218 تا 235-240 تا 245-254 تا 258-268-270 تا 300-314-327 تا 330-340 تا 350-355.
برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتب زیر مراجعه کنید:
1. فرق الشیعه، حسن بن موسی نوبختی، چاپ دوم 1404 هجری، نشر دارالاضواء بیروت، لبنان
2. تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، عبدالرحمان بدوی، ترجمه حسین صابری، مشهد آستانه مقدسه، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374
3. ملل و نحل، استاد جعفر سبحانی.
1. اسرارالعقائد، ج2، میرزا ابوطالب شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، 1324ش، چ5
2. پاسخ ده پرسش، لطف الله صافی، اندیشه، قم 1357ش، چ1
3. انقلاب جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه ، مکارم شیرازی، هدف، قم 1372، چ1.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین