آیا همه سادات مکرّم ذریة رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله هستند؟
سید در لغت به معنای آقا و سرور است ولی در اصطلاح به اولاد و ذریه پیامبر اطلاق می‌شود وتمام ذریه پیامبر از صلب علی علیه السّلام و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها می‌باشند. سایر نزدیکان و عموزادگان پیامبر از فرزندگان جناب عبدالمطلب در صدر اسلام از اقارب و خاندان پیامبر به شمار می‌آمدند و در آیه انذار از آنان به عشیره اقربین تعبیر آورده شده است. ولی با گذشت زمان نسل آنان منقرض شده و تنها اولاد پیامبر از فاطمه سلام الله علیها نسب خود را حفظ کرده‌اند. البته از ابتدا به آنان ذریه پیامبر نمی‌گفتند ، در ضمن باید خاطر نشان کرد که سید نامی‌ است که در ایران به ذرّیه پیامبر صلّی الله علیه و آله اطلاق می‌شود و در ترکیه و قلمرو پیشین عثمانی به آنان میر می‌گفتند و در عربستان لقب شریف بیشتر گفته می‌شد البته سید بیشتر از دو لقب میر و شریف استعمال می‌شد به ویژه اینکه علاوه از ایران در عراق و شبه قاره نیز معمول است. هم اکنون این گونه معمول است که کسانی که سید نامیده می‌شوند نسبشان به پیامبر می‌رسد و در این مورد اکثر سادات شجره نامه دارند در رساله‌های عملیه نیز طرقی برای احراز سیادت اشخاص بیان شده است از جمله شجره نامه و اشتهار به سیادت در محلی اینکه بگویند پدر و جدّ این شخص سید بوده‌اند در زمانهای گذشته بیشتر از این عصر در مورد نسب سادات سخت‌گیری می‌شد[1] و برای سرپرستی سادات در هر شهری نهادی بود به نام نقابت سادات که به مسئول این نهاد نقیب السادات می‌گفتند[2] و در کل سرزمین‌های هنگامی که حکومت مرکزی خلافت بغداد قدرت داشت شخصی ریاست و سرپرستی کل نقیبان را برعهده داشت که به او نقیب النقبار می‌گفتند[3] که در برهه‌ای از قرن چهارم پدر سید مرتضی و سید رضی کار را برعهده داشتند این روش نیز از سیره پیامبر در اداره اتخاذ شده بود که پیامبر در اولین برخوردهای که با انصار داشتند و انصار آن حضرت را به عنوان حاکم برای خود انتخاب کردند از آنان خواست که به تعداد نقبای بنی اسرائیل که دوازده نفر بودند دوازده نقیب از میان خود برگزینند که این اتفاق در عقبه ثانیه پیش از هجرت پیامبر در مدینه منوره رخ داد. از این رسول خدا برای ارتباط با قبایل و اداره آنان به ویژه در جنگها از وجود نقیبانی که در میان آنها بر می‌گزید استفاده می‌کرد. که بعدها قبایل و گروههای مثل انصار و بنی هاشم که جنبه مذهبی داشتند از نقیب استفاده می‌کرد. امّا علت اینکه در میان سادات نیاز به کسانی بود که نسب آنان را خوب بداند و سید را از غیر سید تشخیص دهد این بود که سادات علاوه از جایگاه اجتماعی که داشتند و به عنوان اولاد و ذرّیه پیامبر در میان مردم از احترام زیادی برخوردار بودند، حتی از لحاظ سیاسی پیوسته مردم آنان صاحب اصلی خلافت می‌دانستند و این مطلب باعث تجمع مردم اطراف آنان و بروز قیام‌های علیه دولت و دستگاه خلافت می‌شد علاوه از اینها بار اقتصادی و مذهبی داشت بدین نحو که زکات برای سادات حرام بود و نصف خمس باید به سادات فقیر پرداخت می‌شد. از این رو باید معلوم می‌شد که چه کسانی می‌توان خمس داد. اگر چه در این مورد سادات منحصر به اولاد پیامبر نیستند و تمام بنی هاشم را شامل می‌شوند. لذا در کتابهای فقی که سه سهم از خمس که به یتیمان، مسکینان و ابنا السبیل از سادات می‌رسد. به کسانی معنا کرده‌اند که از سوی پدر به هاشم جدّ پیامبر و فرزندش مطّلب منتهی می‌شوند. که بنابراین معنی تمام اولاد جناب عبد المطلب اعم از اولاد عباس، حارث، زبیر... حتی اولاد ابولهب و اولاد سایر فرزندان جناب ابوطالب داخل می‌شوند و بعد در طول تاریخ به ویژه بعد از به حکومت رسیدن بنی عباس تنها اولاد علی علیه السّلام به عنوان ذریه پیامبر مطرح بودند. و اکنون نیز بدین تحولات و کسانی را سید می‌گویند که سلسله نسبشان به حضرت علی علیه السّلام برسد. برای آگاهی بیشتر در این مورد مطالعه کتاب تاریخ مذهبی قم آقای فقیهی توصیه می‌شود. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن حجر، ابناء الغمر، ج 1، ص 39. [2] . صباحی ابراهیم، رسائل، ص 234. [3] . فقیهی، علی اصغر، تاریخ مذهبی قم، انتشارات زائری، ص 114.
عنوان سوال:

آیا همه سادات مکرّم ذریة رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله هستند؟


پاسخ:

سید در لغت به معنای آقا و سرور است ولی در اصطلاح به اولاد و ذریه پیامبر اطلاق می‌شود وتمام ذریه پیامبر از صلب علی علیه السّلام و از فرزندان فاطمه سلام الله علیها می‌باشند. سایر نزدیکان و عموزادگان پیامبر از فرزندگان جناب عبدالمطلب در صدر اسلام از اقارب و خاندان پیامبر به شمار می‌آمدند و در آیه انذار از آنان به عشیره اقربین تعبیر آورده شده است. ولی با گذشت زمان نسل آنان منقرض شده و تنها اولاد پیامبر از فاطمه سلام الله علیها نسب خود را حفظ کرده‌اند. البته از ابتدا به آنان ذریه پیامبر نمی‌گفتند ، در ضمن باید خاطر نشان کرد که سید نامی‌ است که در ایران به ذرّیه پیامبر صلّی الله علیه و آله اطلاق می‌شود و در ترکیه و قلمرو پیشین عثمانی به آنان میر می‌گفتند و در عربستان لقب شریف بیشتر گفته می‌شد البته سید بیشتر از دو لقب میر و شریف استعمال می‌شد به ویژه اینکه علاوه از ایران در عراق و شبه قاره نیز معمول است.
هم اکنون این گونه معمول است که کسانی که سید نامیده می‌شوند نسبشان به پیامبر می‌رسد و در این مورد اکثر سادات شجره نامه دارند در رساله‌های عملیه نیز طرقی برای احراز سیادت اشخاص بیان شده است از جمله شجره نامه و اشتهار به سیادت در محلی اینکه بگویند پدر و جدّ این شخص سید بوده‌اند در زمانهای گذشته بیشتر از این عصر در مورد نسب سادات سخت‌گیری می‌شد[1] و برای سرپرستی سادات در هر شهری نهادی بود به نام نقابت سادات که به مسئول این نهاد نقیب السادات می‌گفتند[2] و در کل سرزمین‌های هنگامی که حکومت مرکزی خلافت بغداد قدرت داشت شخصی ریاست و سرپرستی کل نقیبان را برعهده داشت که به او نقیب النقبار می‌گفتند[3] که در برهه‌ای از قرن چهارم پدر سید مرتضی و سید رضی کار را برعهده داشتند این روش نیز از سیره پیامبر در اداره اتخاذ شده بود که پیامبر در اولین برخوردهای که با انصار داشتند و انصار آن حضرت را به عنوان حاکم برای خود انتخاب کردند از آنان خواست که به تعداد نقبای بنی اسرائیل که دوازده نفر بودند دوازده نقیب از میان خود برگزینند که این اتفاق در عقبه ثانیه پیش از هجرت پیامبر در مدینه منوره رخ داد. از این رسول خدا برای ارتباط با قبایل و اداره آنان به ویژه در جنگها از وجود نقیبانی که در میان آنها بر می‌گزید استفاده می‌کرد. که بعدها قبایل و گروههای مثل انصار و بنی هاشم که جنبه مذهبی داشتند از نقیب استفاده می‌کرد.
امّا علت اینکه در میان سادات نیاز به کسانی بود که نسب آنان را خوب بداند و سید را از غیر سید تشخیص دهد این بود که سادات علاوه از جایگاه اجتماعی که داشتند و به عنوان اولاد و ذرّیه پیامبر در میان مردم از احترام زیادی برخوردار بودند، حتی از لحاظ سیاسی پیوسته مردم آنان صاحب اصلی خلافت می‌دانستند و این مطلب باعث تجمع مردم اطراف آنان و بروز قیام‌های علیه دولت و دستگاه خلافت می‌شد علاوه از اینها بار اقتصادی و مذهبی داشت بدین نحو که زکات برای سادات حرام بود و نصف خمس باید به سادات فقیر پرداخت می‌شد. از این رو باید معلوم می‌شد که چه کسانی می‌توان خمس داد. اگر چه در این مورد سادات منحصر به اولاد پیامبر نیستند و تمام بنی هاشم را شامل می‌شوند. لذا در کتابهای فقی که سه سهم از خمس که به یتیمان، مسکینان و ابنا السبیل از سادات می‌رسد. به کسانی معنا کرده‌اند که از سوی پدر به هاشم جدّ پیامبر و فرزندش مطّلب منتهی می‌شوند. که بنابراین معنی تمام اولاد جناب عبد المطلب اعم از اولاد عباس، حارث، زبیر... حتی اولاد ابولهب و اولاد سایر فرزندان جناب ابوطالب داخل می‌شوند و بعد در طول تاریخ به ویژه بعد از به حکومت رسیدن بنی عباس تنها اولاد علی علیه السّلام به عنوان ذریه پیامبر مطرح بودند. و اکنون نیز بدین تحولات و کسانی را سید می‌گویند که سلسله نسبشان به حضرت علی علیه السّلام برسد.
برای آگاهی بیشتر در این مورد مطالعه کتاب تاریخ مذهبی قم آقای فقیهی توصیه می‌شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن حجر، ابناء الغمر، ج 1، ص 39.
[2] . صباحی ابراهیم، رسائل، ص 234.
[3] . فقیهی، علی اصغر، تاریخ مذهبی قم، انتشارات زائری، ص 114.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین