آن گاه که امام علی به شهادت رسید و مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند و حضرت حکومت را در دست گرفت، مردم آمادگی روحی برای مبارزه‌ای سخت و طولانی با معاویه را نداشتند، به چند دلیل: 1- جنگ‌های قبلی (صفین، نهروان و جمل)؛ 2- حیله‌گری و تزویر معاویه و سست عنصری بسیاری از مردم ؛ 3- خطرات بیرونی که جامعه اسلامی آن زمان را تهدید می‌کرد و درگیری داخلی، آنان را برای حمله به مسلمانان بر می‌انگیخت؛ 4- حفظ جان شیعیان باقی مانده ؛ 5- روشن کردن حیله‌گری های معاویه و شناساندن چهره واقعی وی به مردم نا آگاه و سطحی نگر . پس از شهادت حضرت علی (ع)، امام مجتبی منبر رفت و بعد ازحمد و ثنای الهی و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبیا و تمجید و تعریف از پدر مظلومش ومعرفی خود و خاندان رسالت، مردم با او بیعت نمودند. از فردای آن روز امام، کارگزاران وحکّام خودرا در ولایات منصوب نمود. جاسوسی را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کردند و گردن زدند و به ابن عباس ،حاکم خود در بصره نوشت : جاسوس دیگری را که از طرف معاویه وارد بصره شده است ، بگیر و گردن بزن . به دنبال آن نامه ای با لحن تند به معاویه نوشت که : جاسوس می فرستی و مکر و حیله ها می¬کنی ؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ داری ! اگر چنین است ، من آمادهام.(1) معاویه ، جواب نامه را نوشت و برای حضرت فرستاد. مکاتبه بین حضرت و معاویه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاویه لشکر فراوانی آماده کرده و به عراق گسیل داشته است . از طرفی با منافقان و خارجیان که داخل لشکر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت علی(ع) جرأت اظهار مخالفت نداشتند، به وسیله جاسوسان خود تماس گرفت که : اگر حسن بن علی (ع)را بکشید، به هر کدام دویست هزار درهم خواهم داد و یکی از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد.(2) امام مجتبی پس از اطلاع ، منبر رفت و مردم را برای مقابله با معاویه ترغیب کرد. ابتدا با سردی مواجه شد، ولی بالاخره گروه زیادی را جمع کرد و از کوفه بیرون رفتند و در نخیله پس از تقسیم و گروه بندی لشکر، عدهای را برای مقابله با لشکر معاویه فرستاد، امّا طولی نکشید که خبر آوردند فلان فرمانده و فلانی به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر متلاشی شده است. حتی به حضرت خبر دادند گروهی از فرماندهان به معاویه پیام دادهاند: در صورت تمایل ، حسن بن علی را دست بسته تحویل شما خواهیم کرد. امام مجتبی (ع) ضمن خطبه ای خطاب به لشکریانش فرمود: (ویلکم ! والله إنّ معاویة لایفی لأحدٍ منکم بما ضمنه فی قتلی، و إنی أظن إن وضعتُ یدی فی یده فاسلمه لم یترکنی ادین بدین جدی ...؛(3) وای بر شما ! سوگند به خدا! معاویه به وعده هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی کند و اگر من تسلیم او گردم باز اجازه نمی دهد بر اساس دین جدم رفتار نمایم . حضرت احساس کرد جان خود و پیروانش در خطر جدی قرارگرفته است . مهمتر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می شدند، خونشان هدر میرفته و چندان اثری نداشت. امام از راه ناچاری و برای حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعی معاویه ، صلح نامه را امضا نمود. بنا به گزارش مورخان در صلح نامه موادّی گنجانده شده بود، از جمله این که معاویه متعرض امام نگردد و به کتاب وسنّت رسول خداو سیره خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود کسی را برای خلافت تعیین ننماید(4) و شیعیان علی (ع)در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند.(5) نیز حضرت امیرمؤمنان را در نماز و منابر سب نکنند.(6) روشن است عمل به این مواد به ضرر معاویه تمام می شد. اگر به آن ها عمل نکند، چهره واقعیاش که سعی بسیار در پنهان کردن آن داشت، بین مردم آشکار خواهد شد ، و آنان میفهمند که معاویه پای بند هیچ اصلی از اصول اسلامی نیست. همان طور که پیش بینی می شد، چون امام مجتبی با معاویه بیعت کرد، وی به هیچ کدام از مطالبی که در صلح نامه آمده بود و آن ها را خود نوشته و برای امام مجتبی ارسال کرده بود ،عمل نکرد و بدین وسیله چهره واقعی خود را برای همگان آشکار ساخت . (7) افزون براین معاویه قابل مقایسه با یزید پسرش نبود، زیرا: اوّلاً: معاویه ، پیامبررا درک کرده بود و صحابی به شمار می آمد، برخلاف یزید؛ دومً: عنوان کاتب الوحی را داشت . می گویند: یکی از نویسندگان وحی آسمانی معاویه بود؛ سوم: مهمتر از همه با این که فاسد و فاسق بود ، امّا می دانست اگر بخواهد حکومتش دوام داشته باشد، باید شئون اسلامی را در ظاهر رعایت کند .اودر این امر به حدّی متظاهر بود که بسیاری از مردم حتّی برخی از زاهدان لشکر امام علی (ع)مردد می شدند که آیا حق با علی است یا بامعاویه ! او در عقل معاش و امور دنیایی و مکر و حیله سرآمد همگان بود .(8) چهارم: سالها بود از طرف عمر و عثمان بر مردم شام حکمرانی می کرد(9) و گروهی را با پول و ثروت ، عدهای را با دادن پست و مقام، برخی را از طریق رعب و تهدید و بالاخره دسته چهارم را با تزویر و تظاهر به اسلام، ساکت کرده بود. کسی حرف نمی زد یا حق حرف زدن نداشت . معاویه به گونه ای بر اوضاع مسلّط شده بود که میتوانست هر کسی را بخواهد بکشد و آب از آب تکان نخورد. به همین خاطر، امام حسین بعد از امام مجتبی ده سال با معاویه زندگی کرد، که جز انتقاد از طریق نامه و صحبت کاری نکرد. امّا یزید از هر جهت با معاویه فرق داشت . او آشکارا فسق و فجور مرتکب می شد و بی اعتقادی خود را آشکار میکرد. اگر معاویه به واسطه صلح نامه با امام حسن (ع)خلافت را به دست آورد ولی یزید هیچ مبنایی برای به عهده گرفتن خلافت نداشت و پدرش برخلاف مواد قطعنامه به زور از مسلمانان برای او بیعت گرفته بود . او بعد از مرگ معاویه به عنوان امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان بر اریکه خلافت تکیه زد؛ کسی که پای بند چیزی جز شهوات و تمایلات حیوانی نیست و شراب می خورد و با میمون ها بازی می کند و... در چنین اوضاعی امام حسین (ع)قیام کرد و این اهداف را دنبال نمود: 1 زنده کردن اسلام . 2 آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت امویان . 3 احیای سنّت نبوی و سیره علوی . 4 اصلاح جامعه و بیدار کردن امت . 5 از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه . 6 آزادسازی ملّت از سلطه و زور. 7 حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان . 8 تأمین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع . 9 از بین بردن بدعت ها و کجروی ها. 10- اعتراض به موروثی شدن خلافت. 11 زنده کردن سنّت مهم امر به معروف و نهی از منکر. اگر امام حسین در عهد یزید قیام نمیکرد، برپیکره اسلام زیانی جبران ناپذیر وارد می شد. امام حسین در زمانی قرار گرفته بود که بدعت های زیادی در اسلام به وجود آمده بود، که می دانست اگر قیام نکند، چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند. چنان که فرمود: وقتی زمامدار حکومت اسلامی افرادی مثل یزید باشد، باید فاتحهء آن را خواند.( 11) از طرفی می دانست که جد بزرگوارش فرمود:( آن جا که بدعت ها ظاهرگردد، بر عهدة عالمان است که حقایق را بگویند، و اگر کتمان کنند، لعنت خدا بر آنان باد) (12). او در زمانی قیام نمود که انحراف دستگاه حکومت چند برابر شده بود. از نظر اجتماعی نیز اوضاع بر اثر ظلم و بیدادگری حاکم، مردم را به ستوه آورده و نارضایتی عمومی بیداد می‌کرد. بنابراین یکی از شرایط انقلاب فراهم آمده بود ولی شرط دیگر - که وجود روح حماسه و ایثارگری است- جز در تعداد اندکی فراهم نبود. بنابراین بر امام لازم بود که از همین مقدار استفاده کند و موقعیت را از دست ندهد. و هر چند در چنان وضعیتی نمی‌توانست پیروزی نظامی به دست آورد، ولی حرکتی پدید آورد که پایه نظام ستمگر را لرزاند و روح خروش و حماسه را در کالبد مسلمانان و همه آزادی خواهان جهان دمید و آثار بسیار گران‌بهایی در تاریخ بشر بر جای گذارد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ پینوشتها: 1- ارشاد مفید ،ج2،ص5-6. 2- بحار ،ج44،ص33. 3- همان،ص33. 4- جمل من انساب الاشراف،ج3 ،ص287. 5- اعلام الهدایة، الامام الحسن ،ص 147. 6- تذکرةالخواص ،ص198. 7- جمل من انساب الاشراف ،ج3،ص294. 8- حمدالله مستوفی ،تاریخ برگزیده ،ص 260. 9-همان ،ص260. 10- جواد محدثی ، فرهنگ عاشورا، ص 62. 11- خوارزمی، مقتل الحسین،ح1،ص268؛ مطهری ، مجموعه آثار، ج 17 ص13. 12- اصول کافی ، ج 1 ص 54؛وسایل الشیعه ،ج11،ص510.
آن گاه که امام علی به شهادت رسید و مردم با امام حسن(ع) بیعت کردند و حضرت حکومت را در دست گرفت، مردم آمادگی روحی برای مبارزهای سخت و طولانی با معاویه را نداشتند، به چند دلیل:
1- جنگهای قبلی (صفین، نهروان و جمل)؛
2- حیلهگری و تزویر معاویه و سست عنصری بسیاری از مردم ؛
3- خطرات بیرونی که جامعه اسلامی آن زمان را تهدید میکرد و درگیری داخلی، آنان را برای حمله به مسلمانان بر میانگیخت؛
4- حفظ جان شیعیان باقی مانده ؛
5- روشن کردن حیلهگری های معاویه و شناساندن چهره واقعی وی به مردم نا آگاه و سطحی نگر .
پس از شهادت حضرت علی (ع)، امام مجتبی منبر رفت و بعد ازحمد و ثنای الهی و درود و صلوات بر جدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبیا و تمجید و تعریف از پدر مظلومش ومعرفی خود و خاندان رسالت، مردم با او بیعت نمودند. از فردای آن روز امام، کارگزاران وحکّام خودرا در ولایات منصوب نمود. جاسوسی را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کردند و گردن زدند و به ابن عباس ،حاکم خود در بصره نوشت : جاسوس دیگری را که از طرف معاویه وارد بصره شده است ، بگیر و گردن بزن . به دنبال آن نامه ای با لحن تند به معاویه نوشت که : جاسوس می فرستی و مکر و حیله ها می¬کنی ؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ داری ! اگر چنین است ، من آمادهام.(1)
معاویه ، جواب نامه را نوشت و برای حضرت فرستاد. مکاتبه بین حضرت و معاویه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاویه لشکر فراوانی آماده کرده و به عراق گسیل داشته است .
از طرفی با منافقان و خارجیان که داخل لشکر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت علی(ع) جرأت اظهار مخالفت نداشتند، به وسیله جاسوسان خود تماس گرفت که : اگر حسن بن علی (ع)را بکشید، به هر کدام دویست هزار درهم خواهم داد و یکی از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد.(2)
امام مجتبی پس از اطلاع ، منبر رفت و مردم را برای مقابله با معاویه ترغیب کرد. ابتدا با سردی مواجه شد، ولی بالاخره گروه زیادی را جمع کرد و از کوفه بیرون رفتند و در نخیله پس از تقسیم و گروه بندی لشکر، عدهای را برای مقابله با لشکر معاویه فرستاد، امّا طولی نکشید که خبر آوردند فلان فرمانده و فلانی به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر متلاشی شده است. حتی به حضرت خبر دادند گروهی از فرماندهان به معاویه پیام دادهاند: در صورت تمایل ، حسن بن علی را دست بسته تحویل شما خواهیم کرد. امام مجتبی (ع) ضمن خطبه ای خطاب به لشکریانش فرمود:
(ویلکم ! والله إنّ معاویة لایفی لأحدٍ منکم بما ضمنه فی قتلی، و إنی أظن إن وضعتُ یدی فی یده فاسلمه لم یترکنی ادین بدین جدی ...؛(3) وای بر شما ! سوگند به خدا! معاویه به وعده هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی کند و اگر من تسلیم او گردم باز اجازه نمی دهد بر اساس دین جدم رفتار نمایم .
حضرت احساس کرد جان خود و پیروانش در خطر جدی قرارگرفته است . مهمتر از همه به خاطر چهره دروغینی که معاویه بین مردم پیدا کرده بود، اگر امام و یارانش شهید می شدند، خونشان هدر میرفته و چندان اثری نداشت.
امام از راه ناچاری و برای حفظ اسلام و حفظ شیعیان و نشان دادن چهره واقعی معاویه ، صلح نامه را امضا نمود.
بنا به گزارش مورخان در صلح نامه موادّی گنجانده شده بود، از جمله این که معاویه متعرض امام نگردد و به کتاب وسنّت رسول خداو سیره خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود کسی را برای خلافت تعیین ننماید(4) و شیعیان علی (ع)در شام و حجاز و عراق و یمن از شر او ایمن باشند.(5) نیز حضرت امیرمؤمنان را در نماز و منابر سب نکنند.(6)
روشن است عمل به این مواد به ضرر معاویه تمام می شد. اگر به آن ها عمل نکند، چهره واقعیاش که سعی بسیار در پنهان کردن آن داشت، بین مردم آشکار خواهد شد ، و آنان میفهمند که معاویه پای بند هیچ اصلی از اصول اسلامی نیست. همان طور که پیش بینی می شد، چون امام مجتبی با معاویه بیعت کرد، وی به هیچ کدام از مطالبی که در صلح نامه آمده بود و آن ها را خود نوشته و برای امام مجتبی ارسال کرده بود ،عمل نکرد و بدین وسیله چهره واقعی خود را برای همگان آشکار ساخت . (7)
افزون براین معاویه قابل مقایسه با یزید پسرش نبود، زیرا:
اوّلاً: معاویه ، پیامبررا درک کرده بود و صحابی به شمار می آمد، برخلاف یزید؛
دومً: عنوان کاتب الوحی را داشت . می گویند: یکی از نویسندگان وحی آسمانی معاویه بود؛
سوم: مهمتر از همه با این که فاسد و فاسق بود ، امّا می دانست اگر بخواهد حکومتش دوام داشته باشد، باید شئون اسلامی را در ظاهر رعایت کند .اودر این امر به حدّی متظاهر بود که بسیاری از مردم حتّی برخی از زاهدان لشکر امام علی (ع)مردد می شدند که آیا حق با علی است یا بامعاویه ! او در عقل معاش و امور دنیایی و مکر و حیله سرآمد همگان بود .(8)
چهارم: سالها بود از طرف عمر و عثمان بر مردم شام حکمرانی می کرد(9) و گروهی را با پول و ثروت ، عدهای را با دادن پست و مقام، برخی را از طریق رعب و تهدید و بالاخره دسته چهارم را با تزویر و تظاهر به اسلام، ساکت کرده بود. کسی حرف نمی زد یا حق حرف زدن نداشت . معاویه به گونه ای بر اوضاع مسلّط شده بود که میتوانست هر کسی را بخواهد بکشد و آب از آب تکان نخورد. به همین خاطر، امام حسین بعد از امام مجتبی ده سال با معاویه زندگی کرد، که جز انتقاد از طریق نامه و صحبت کاری نکرد.
امّا یزید از هر جهت با معاویه فرق داشت . او آشکارا فسق و فجور مرتکب می شد و بی اعتقادی خود را آشکار میکرد.
اگر معاویه به واسطه صلح نامه با امام حسن (ع)خلافت را به دست آورد ولی یزید هیچ مبنایی برای به عهده گرفتن خلافت نداشت و پدرش برخلاف مواد قطعنامه به زور از مسلمانان برای او بیعت گرفته بود .
او بعد از مرگ معاویه به عنوان امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان بر اریکه خلافت تکیه زد؛ کسی که پای بند چیزی جز شهوات و تمایلات حیوانی نیست و شراب می خورد و با میمون ها بازی می کند و...
در چنین اوضاعی امام حسین (ع)قیام کرد و این اهداف را دنبال نمود:
1 زنده کردن اسلام .
2 آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت امویان .
3 احیای سنّت نبوی و سیره علوی .
4 اصلاح جامعه و بیدار کردن امت .
5 از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه .
6 آزادسازی ملّت از سلطه و زور.
7 حاکم ساختن حق و نیروبخشیدن به حق پرستان .
8 تأمین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع .
9 از بین بردن بدعت ها و کجروی ها.
10- اعتراض به موروثی شدن خلافت.
11 زنده کردن سنّت مهم امر به معروف و نهی از منکر.
اگر امام حسین در عهد یزید قیام نمیکرد، برپیکره اسلام زیانی جبران ناپذیر وارد می شد.
امام حسین در زمانی قرار گرفته بود که بدعت های زیادی در اسلام به وجود آمده بود، که می دانست اگر قیام نکند، چیزی از اسلام باقی نخواهد ماند. چنان که فرمود: وقتی زمامدار حکومت اسلامی افرادی مثل یزید باشد، باید فاتحهء آن را خواند.( 11) از طرفی می دانست که جد بزرگوارش فرمود:( آن جا که بدعت ها ظاهرگردد، بر عهدة عالمان است که حقایق را بگویند، و اگر کتمان کنند، لعنت خدا بر آنان باد) (12).
او در زمانی قیام نمود که انحراف دستگاه حکومت چند برابر شده بود. از نظر اجتماعی نیز اوضاع بر اثر ظلم و بیدادگری حاکم، مردم را به ستوه آورده و نارضایتی عمومی بیداد میکرد. بنابراین یکی از شرایط انقلاب فراهم آمده بود ولی شرط دیگر - که وجود روح حماسه و ایثارگری است- جز در تعداد اندکی فراهم نبود. بنابراین بر امام لازم بود که از همین مقدار استفاده کند و موقعیت را از دست ندهد. و هر چند در چنان وضعیتی نمیتوانست پیروزی نظامی به دست آورد، ولی حرکتی پدید آورد که پایه نظام ستمگر را لرزاند و روح خروش و حماسه را در کالبد مسلمانان و همه آزادی خواهان جهان دمید و آثار بسیار گرانبهایی در تاریخ بشر بر جای گذارد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1- ارشاد مفید ،ج2،ص5-6.
2- بحار ،ج44،ص33.
3- همان،ص33.
4- جمل من انساب الاشراف،ج3 ،ص287.
5- اعلام الهدایة، الامام الحسن ،ص 147.
6- تذکرةالخواص ،ص198.
7- جمل من انساب الاشراف ،ج3،ص294.
8- حمدالله مستوفی ،تاریخ برگزیده ،ص 260.
9-همان ،ص260.
10- جواد محدثی ، فرهنگ عاشورا، ص 62.
11- خوارزمی، مقتل الحسین،ح1،ص268؛ مطهری ، مجموعه آثار، ج 17 ص13.
12- اصول کافی ، ج 1 ص 54؛وسایل الشیعه ،ج11،ص510.
- [سایر] چرا امام حسن تن به صلح داد ولی امام حسین با یزید جنگید؟
- [سایر] چرا امام حسن با معاویه صلح کرد، ولی امام حسین با یزید جنگید و هر دو سیره واحدی در پیش نگرفتند؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] نقش امام حسین در لشکر امام حسن چه بود؟ آیا ایشان مخالف صلح با معاویه بودند؟
- [سایر] اگر امام حسین(ع) جای امام حسن(ع) بودند، آیا صلح با معاویه را میپذیرفتند؟ و آیا ممکن است امام معصومی با تصمیم امام دیگر مخالفت کند؟ چون در برخی کتب تاریخی آمده که امام حسین درباره صلح امام حسن اعتراض کرده و تعابیر تندی را نیز به کار میبرند.
- [سایر] چه تفاوتهایی میان زمان امام حسن (ع) و امام حسین وجود داشت که یکی صلح را انتخاب کرد و دیگری جنگ را؟
- [سایر] یه مدتی این سوال در ذهن من به وجود آمده اگر جواب بدهید ممنون می شوم چرا امام حسن با معاویه صلح کرد ولی امام حسین با یزید صلح نکرد؟
- [سایر] آیا امام حسن مجتبی(ع) برای صلح با معاویه پول طلب نموده بود و امتیاز مالی درخواست کرد؟
- [سایر] چرا معاویه، امام حسن(ع) را مسموم کرد؟ با اینکه امام حسن با او صلح کرده بود، ضرورتی نداشت او را مسموم نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.