درباره شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی‌علیه السلام و جلوگیری از دفن ایشان در کنار مرقد شریف پیامبرصلی الله علیه وآله توضیح دهید.
معاویه، راه‌های گوناگونی را برای مبارزه با شخصیت اجتماعی و سیاسی امام مجتبی‌علیه السلام و کاستن از نفوذ معنوی و آسمانی او برگزید و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آورد ولی نتوانست از موقعیت ممتاز و عمق محبت امام در قلوب مسلمانان چیزی بکاهد و هر روز بر شمار علاقه‌مندان آن حضرت و شیفتگان دین و حقیقت افزوده می‌شد. معاویه دید مبارزه با چنین شخصیت بارزی، محکوم به شکست و سبب رسوایی بیشتر او در اذهان عموم است. از این جهت تصمیم گرفت تا شخص آن بزرگوار را از میان بردارد، تا شاید دیگر افراد خاندان رسالت و ساداتی که در صدد مبارزه با وی هستند، نا امید گردند. معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام حسن‌علیه السلام گرفت و به واسطه‌های زیادی متوسل شد. حاکم نیشابوری نقل می‌کند: (حسن بن علی‌علیه السلام را بارها مسموم کردند اما اثر چندانی در او نگذاشت ولی در آخرین مرتبه زهر کبدش را پاره پاره کرد و دو سه روز پس از آن‌بیشتر زنده نماند)(1). ابن ابی الحدید می‌نویسد: (هنگامی که معاویه خواست برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، خواست امام مجتبی‌علیه السلام را مسموم کند زیرا وی برای گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثی کردن حکومتش، مانعی بزرگ‌تر و قوی‌تر از حسن بن علی‌علیه السلام بر سر راهش نمی‌دید. پس توطئه‌ای کرد و آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد(2). در این توطئه خائنانه، بیشترین نقش را مروان بن حکم، فرماندار مدینه، ایفا کرد. وقتی معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، در آخرین مرتبه، طی نامه‌ای کاملًا محرمانه از مروان، خواست تا مسمومیت امام حسن‌علیه السلام را در اولویت برنامه‌هایش قرار دهد. مروان جهت اجرای این جنایت، مأمور شد با جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام مجتبی‌علیه السلام تماس بگیرد. معاویه در نامه‌اش نوشته بود: جعده عنصری ناراضی و ناراحت است و از جهت روحی، می‌تواند با ما همکاری کند. معاویه به مروان سفارش کرد تا به جعده وعده دهد بعد از انجام این مأموریت، او را به همسری پسرش یزید در خواهد آورد و نیز توصیه کرده بود، صد هزار درهم به او بدهد. امام صادق‌علیه السلام فرمود: در روز بسیار گرمی که امام حسن‌علیه السلام روزه داشت، جعده، زهر را گرفت و به منزل آورد. هنگام افطار امام‌علیه السلام از شیری که جعده، زهر را در آن ریخته بود، مقداری نوشید. آن حضرت بعد از نوشیدن شیر، فریاد برآورد: (ای دشمن خدا مرا کشتی، خدا تو را بکشد. به خدا سوگند بعد از من بهره و سودی برای تو نخواهد بود. تو را گول زدند و رایگان در راستای اهدافشان به کار گرفتند. به خدا سوگند معاویه تو را بیچاره و بدبخت و خوار نمود). حضرت صادق‌علیه السلام در ادامه این سخن فرمود: (امام مجتبی‌علیه السلام بعد از مسموم شدن، دو روز بیشتر زنده نماند و معاویه هم بدان چه وعده داده بود، وفا نکرد)(3). مشهور میان مورخان و علمای اسلام، این است که امام حسن‌علیه السلام در روز پنجشنبه، 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 48 سالگی به شهادت رسید. هر چند اقوال دیگری نیز مانند هفتم ماه صفر در این مورد وجود دارد(4). مراسم کفن و دفن سیّدالشهداعلیه السلام و برادرش ابوالفضل و عده‌ای دیگر، بدن پاک برادر بزرگوارش را غسل داده، حنوط و کفن کردند. سپس جنازه را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجدالنبی منتقل کردند و در آنجا بر جسم مطهر آن امام مظلوم، نماز گزاردند. بعد از آن برای تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار ملکوتی، رسول خداصلی الله علیه وآله بردند. در این هنگام، مروان بن حکم به همراه عده‌ای از اوباش و آشوبگران، جلو آمدند و فریاد بر آوردند: شما می‌خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود، به جمع آشوب گران پیوست و فریاد زد: چگونه می‌خواهید کسی را که من هرگز دوست نداشته‌ام، به خانه من داخل کنید؟ عده‌ای از امویان کینه‌توز و آشوب‌طلب، به دنبال ایجاد فتنه بودند ولی امام حسین‌علیه السلام با بردباری و هوشیاری بنی‌هاشم را آرام کرد. جنازه برادرش را به سوی قبرستان بقیع برگرداند و در کنار قبر جده‌اش، فاطمه بنت اسدعلیها السلام، به خاک سپرد و با این عمل- همان طور که امام حسن‌علیه السلام وصیت کرده بود از خونریزی و فتنه جلوگیری کرد. ابن شهر آشوب می‌گوید: هنگامی که جنازه امام مجتبی‌علیه السلام را به سوی قبرستان بقیع می‌بردند، افراد شرور و پست با پشتیبانی امویان، به جنازه آن بزرگوار مظلوم تیراندازی کردند(5). پی‌نوشت‌ (1) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 173 مروج الذهب، ج 3، ص 5. (2) ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 16، ص 49. (3) بحارالانوار، ج 44، ص 154. (4) حقایق پنهان، ص 303. (5) ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 50 ارشاد مفید، صص 176- 174 حقایق پنهان، ص 303.
عنوان سوال:

درباره شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی‌علیه السلام و جلوگیری از دفن ایشان در کنار مرقد شریف پیامبرصلی الله علیه وآله توضیح دهید.


پاسخ:

معاویه، راه‌های گوناگونی را برای مبارزه با شخصیت اجتماعی و سیاسی امام مجتبی‌علیه السلام و کاستن از نفوذ معنوی و آسمانی او برگزید و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آورد ولی نتوانست از موقعیت ممتاز و عمق محبت امام در قلوب مسلمانان چیزی بکاهد و هر روز بر شمار علاقه‌مندان آن حضرت و شیفتگان دین و حقیقت افزوده می‌شد. معاویه دید مبارزه با چنین شخصیت بارزی، محکوم به شکست و سبب رسوایی بیشتر او در اذهان عموم است. از این جهت تصمیم گرفت تا شخص آن بزرگوار را از میان بردارد، تا شاید دیگر افراد خاندان رسالت و ساداتی که در صدد مبارزه با وی هستند، نا امید گردند. معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام حسن‌علیه السلام گرفت و به واسطه‌های زیادی متوسل شد. حاکم نیشابوری نقل می‌کند: (حسن بن علی‌علیه السلام را بارها مسموم کردند اما اثر چندانی در او نگذاشت ولی در آخرین مرتبه زهر کبدش را پاره پاره کرد و دو سه روز پس از آن‌بیشتر زنده نماند)(1). ابن ابی الحدید می‌نویسد: (هنگامی که معاویه خواست برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، خواست امام مجتبی‌علیه السلام را مسموم کند زیرا وی برای گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثی کردن حکومتش، مانعی بزرگ‌تر و قوی‌تر از حسن بن علی‌علیه السلام بر سر راهش نمی‌دید. پس توطئه‌ای کرد و آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد(2).
در این توطئه خائنانه، بیشترین نقش را مروان بن حکم، فرماندار مدینه، ایفا کرد. وقتی معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، در آخرین مرتبه، طی نامه‌ای کاملًا محرمانه از مروان، خواست تا مسمومیت امام حسن‌علیه السلام را در اولویت برنامه‌هایش قرار دهد. مروان جهت اجرای این جنایت، مأمور شد با جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام مجتبی‌علیه السلام تماس بگیرد. معاویه در نامه‌اش نوشته بود: جعده عنصری ناراضی و ناراحت است و از جهت روحی، می‌تواند با ما همکاری کند. معاویه به مروان سفارش کرد تا به جعده وعده دهد بعد از انجام این مأموریت، او را به همسری پسرش یزید در خواهد آورد و نیز توصیه کرده بود، صد هزار درهم به او بدهد.
امام صادق‌علیه السلام فرمود: در روز بسیار گرمی که امام حسن‌علیه السلام روزه داشت، جعده، زهر را گرفت و به منزل آورد. هنگام افطار امام‌علیه السلام از شیری که جعده، زهر را در آن ریخته بود، مقداری نوشید. آن حضرت بعد از نوشیدن شیر، فریاد برآورد: (ای دشمن خدا مرا کشتی، خدا تو را بکشد. به خدا سوگند بعد از من بهره و سودی برای تو نخواهد بود. تو را گول زدند و رایگان در راستای اهدافشان به کار گرفتند. به خدا سوگند معاویه تو را بیچاره و بدبخت و خوار نمود). حضرت صادق‌علیه السلام در ادامه این سخن فرمود: (امام مجتبی‌علیه السلام بعد از مسموم شدن، دو روز بیشتر زنده نماند و معاویه هم بدان چه وعده داده بود، وفا نکرد)(3).
مشهور میان مورخان و علمای اسلام، این است که امام حسن‌علیه السلام در روز پنجشنبه، 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 48 سالگی به شهادت رسید. هر چند اقوال دیگری نیز مانند هفتم ماه صفر در این مورد وجود دارد(4).
مراسم کفن و دفن
سیّدالشهداعلیه السلام و برادرش ابوالفضل و عده‌ای دیگر، بدن پاک برادر بزرگوارش را غسل داده، حنوط و کفن کردند. سپس جنازه را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجدالنبی منتقل کردند و در آنجا بر جسم مطهر آن امام مظلوم، نماز گزاردند. بعد از آن برای تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار ملکوتی، رسول خداصلی الله علیه وآله بردند.
در این هنگام، مروان بن حکم به همراه عده‌ای از اوباش و آشوبگران، جلو آمدند و فریاد بر آوردند: شما می‌خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود، به جمع آشوب گران پیوست و فریاد زد: چگونه می‌خواهید کسی را که من هرگز دوست نداشته‌ام، به خانه من داخل کنید؟ عده‌ای از امویان کینه‌توز و آشوب‌طلب، به دنبال ایجاد فتنه بودند ولی امام حسین‌علیه السلام با بردباری و هوشیاری بنی‌هاشم را آرام کرد. جنازه برادرش را به سوی قبرستان بقیع برگرداند و در کنار قبر جده‌اش، فاطمه بنت اسدعلیها السلام، به خاک سپرد و با این عمل- همان طور که امام حسن‌علیه السلام وصیت کرده بود از خونریزی و فتنه جلوگیری کرد.
ابن شهر آشوب می‌گوید: هنگامی که جنازه امام مجتبی‌علیه
السلام را به سوی قبرستان بقیع می‌بردند، افراد شرور و پست با پشتیبانی امویان، به جنازه آن بزرگوار مظلوم تیراندازی کردند(5).
پی‌نوشت‌
(1) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 173 مروج الذهب، ج 3، ص 5.
(2) ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 16، ص 49.
(3) بحارالانوار، ج 44، ص 154.
(4) حقایق پنهان، ص 303.
(5) ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 50 ارشاد مفید، صص 176- 174 حقایق پنهان، ص 303.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین