معاویه، راه‌های گوناگونی را برای مبارزه با شخصیت اجتماعی و سیاسی امام مجتبی‌علیه السلام و کاستن از نفوذ معنوی و آسمانی او برگزید و نقشه‌های گوناگونی را به اجرا در آورد ولی نتوانست از موقعیت ممتاز و عمق محبت امام در قلوب مسلمانان چیزی بکاهد و هر روز بر شمار علاقه‌مندان آن حضرت و شیفتگان دین و حقیقت افزوده می‌شد. معاویه دید مبارزه با چنین شخصیت بارزی، محکوم به شکست و سبب رسوایی بیشتر او در اذهان عموم است. از این جهت تصمیم گرفت تا شخص آن بزرگوار را از میان بردارد، تا شاید دیگر افراد خاندان رسالت و ساداتی که در صدد مبارزه با وی هستند، نا امید گردند. معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام حسن‌علیه السلام گرفت و به واسطه‌های زیادی متوسل شد. حاکم نیشابوری نقل می‌کند: (حسن بن علی‌علیه السلام را بارها مسموم کردند اما اثر چندانی در او نگذاشت ولی در آخرین مرتبه زهر کبدش را پاره پاره کرد و دو سه روز پس از آن‌بیشتر زنده نماند)(1). ابن ابی الحدید می‌نویسد: (هنگامی که معاویه خواست برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، خواست امام مجتبی‌علیه السلام را مسموم کند زیرا وی برای گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثی کردن حکومتش، مانعی بزرگ‌تر و قوی‌تر از حسن بن علی‌علیه السلام بر سر راهش نمی‌دید. پس توطئه‌ای کرد و آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد(2). در این توطئه خائنانه، بیشترین نقش را مروان بن حکم، فرماندار مدینه، ایفا کرد. وقتی معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، در آخرین مرتبه، طی نامه‌ای کاملًا محرمانه از مروان، خواست تا مسمومیت امام حسن‌علیه السلام را در اولویت برنامه‌هایش قرار دهد. مروان جهت اجرای این جنایت، مأمور شد با جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام مجتبی‌علیه السلام تماس بگیرد. معاویه در نامه‌اش نوشته بود: جعده عنصری ناراضی و ناراحت است و از جهت روحی، می‌تواند با ما همکاری کند. معاویه به مروان سفارش کرد تا به جعده وعده دهد بعد از انجام این مأموریت، او را به همسری پسرش یزید در خواهد آورد و نیز توصیه کرده بود، صد هزار درهم به او بدهد. امام صادق‌علیه السلام فرمود: در روز بسیار گرمی که امام حسن‌علیه السلام روزه داشت، جعده، زهر را گرفت و به منزل آورد. هنگام افطار امام‌علیه السلام از شیری که جعده، زهر را در آن ریخته بود، مقداری نوشید. آن حضرت بعد از نوشیدن شیر، فریاد برآورد: (ای دشمن خدا مرا کشتی، خدا تو را بکشد. به خدا سوگند بعد از من بهره و سودی برای تو نخواهد بود. تو را گول زدند و رایگان در راستای اهدافشان به کار گرفتند. به خدا سوگند معاویه تو را بیچاره و بدبخت و خوار نمود). حضرت صادق‌علیه السلام در ادامه این سخن فرمود: (امام مجتبی‌علیه السلام بعد از مسموم شدن، دو روز بیشتر زنده نماند و معاویه هم بدان چه وعده داده بود، وفا نکرد)(3). مشهور میان مورخان و علمای اسلام، این است که امام حسن‌علیه السلام در روز پنجشنبه، 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 48 سالگی به شهادت رسید. هر چند اقوال دیگری نیز مانند هفتم ماه صفر در این مورد وجود دارد(4). مراسم کفن و دفن سیّدالشهداعلیه السلام و برادرش ابوالفضل و عده‌ای دیگر، بدن پاک برادر بزرگوارش را غسل داده، حنوط و کفن کردند. سپس جنازه را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجدالنبی منتقل کردند و در آنجا بر جسم مطهر آن امام مظلوم، نماز گزاردند. بعد از آن برای تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار ملکوتی، رسول خداصلی الله علیه وآله بردند. در این هنگام، مروان بن حکم به همراه عده‌ای از اوباش و آشوبگران، جلو آمدند و فریاد بر آوردند: شما می‌خواهید حسن بن علی را در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود، به جمع آشوب گران پیوست و فریاد زد: چگونه می‌خواهید کسی را که من هرگز دوست نداشته‌ام، به خانه من داخل کنید؟ عده‌ای از امویان کینه‌توز و آشوب‌طلب، به دنبال ایجاد فتنه بودند ولی امام حسین‌علیه السلام با بردباری و هوشیاری بنی‌هاشم را آرام کرد. جنازه برادرش را به سوی قبرستان بقیع برگرداند و در کنار قبر جده‌اش، فاطمه بنت اسدعلیها السلام، به خاک سپرد و با این عمل- همان طور که امام حسن‌علیه السلام وصیت کرده بود از خونریزی و فتنه جلوگیری کرد. ابن شهر آشوب می‌گوید: هنگامی که جنازه امام مجتبی‌علیه السلام را به سوی قبرستان بقیع می‌بردند، افراد شرور و پست با پشتیبانی امویان، به جنازه آن بزرگوار مظلوم تیراندازی کردند(5). پی‌نوشت‌ (1) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 173 مروج الذهب، ج 3، ص 5. (2) ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 16، ص 49. (3) بحارالانوار، ج 44، ص 154. (4) حقایق پنهان، ص 303. (5) ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 50 ارشاد مفید، صص 176- 174 حقایق پنهان، ص 303.
درباره شهادت مظلومانه امام حسن مجتبیعلیه السلام و جلوگیری از دفن ایشان در کنار مرقد شریف پیامبرصلی الله علیه وآله توضیح دهید.
معاویه، راههای گوناگونی را برای مبارزه با شخصیت اجتماعی و سیاسی امام مجتبیعلیه السلام و کاستن از نفوذ معنوی و آسمانی او برگزید و نقشههای گوناگونی را به اجرا در آورد ولی نتوانست از موقعیت ممتاز و عمق محبت امام در قلوب مسلمانان چیزی بکاهد و هر روز بر شمار علاقهمندان آن حضرت و شیفتگان دین و حقیقت افزوده میشد. معاویه دید مبارزه با چنین شخصیت بارزی، محکوم به شکست و سبب رسوایی بیشتر او در اذهان عموم است. از این جهت تصمیم گرفت تا شخص آن بزرگوار را از میان بردارد، تا شاید دیگر افراد خاندان رسالت و ساداتی که در صدد مبارزه با وی هستند، نا امید گردند. معاویه بارها تصمیم بر مسموم کردن امام حسنعلیه السلام گرفت و به واسطههای زیادی متوسل شد. حاکم نیشابوری نقل میکند: (حسن بن علیعلیه السلام را بارها مسموم کردند اما اثر چندانی در او نگذاشت ولی در آخرین مرتبه زهر کبدش را پاره پاره کرد و دو سه روز پس از آنبیشتر زنده نماند)(1). ابن ابی الحدید مینویسد: (هنگامی که معاویه خواست برای فرزندش یزید بیعت بگیرد، خواست امام مجتبیعلیه السلام را مسموم کند زیرا وی برای گرفتن بیعت به نفع پسرش و موروثی کردن حکومتش، مانعی بزرگتر و قویتر از حسن بن علیعلیه السلام بر سر راهش نمیدید. پس توطئهای کرد و آن حضرت را مسموم نمود و سبب مرگش شد(2).
در این توطئه خائنانه، بیشترین نقش را مروان بن حکم، فرماندار مدینه، ایفا کرد. وقتی معاویه تصمیم بر این جنایت هولناک گرفت، در آخرین مرتبه، طی نامهای کاملًا محرمانه از مروان، خواست تا مسمومیت امام حسنعلیه السلام را در اولویت برنامههایش قرار دهد. مروان جهت اجرای این جنایت، مأمور شد با جعده دختر اشعث بن قیس، همسر امام مجتبیعلیه السلام تماس بگیرد. معاویه در نامهاش نوشته بود: جعده عنصری ناراضی و ناراحت است و از جهت روحی، میتواند با ما همکاری کند. معاویه به مروان سفارش کرد تا به جعده وعده دهد بعد از انجام این مأموریت، او را به همسری پسرش یزید در خواهد آورد و نیز توصیه کرده بود، صد هزار درهم به او بدهد.
امام صادقعلیه السلام فرمود: در روز بسیار گرمی که امام حسنعلیه السلام روزه داشت، جعده، زهر را گرفت و به منزل آورد. هنگام افطار امامعلیه السلام از شیری که جعده، زهر را در آن ریخته بود، مقداری نوشید. آن حضرت بعد از نوشیدن شیر، فریاد برآورد: (ای دشمن خدا مرا کشتی، خدا تو را بکشد. به خدا سوگند بعد از من بهره و سودی برای تو نخواهد بود. تو را گول زدند و رایگان در راستای اهدافشان به کار گرفتند. به خدا سوگند معاویه تو را بیچاره و بدبخت و خوار نمود). حضرت صادقعلیه السلام در ادامه این سخن فرمود: (امام مجتبیعلیه السلام بعد از مسموم شدن، دو روز بیشتر زنده نماند و معاویه هم بدان چه وعده داده بود، وفا نکرد)(3).
مشهور میان مورخان و علمای اسلام، این است که امام حسنعلیه السلام در روز پنجشنبه، 28 صفر سال پنجاه هجری در سن 48 سالگی به شهادت رسید. هر چند اقوال دیگری نیز مانند هفتم ماه صفر در این مورد وجود دارد(4).
مراسم کفن و دفن
سیّدالشهداعلیه السلام و برادرش ابوالفضل و عدهای دیگر، بدن پاک برادر بزرگوارش را غسل داده، حنوط و کفن کردند. سپس جنازه را به جایگاه خاصی در نزدیکی مسجدالنبی منتقل کردند و در آنجا بر جسم مطهر آن امام مظلوم، نماز گزاردند. بعد از آن برای تجدید عهد و دفن، نزدیک مزار ملکوتی، رسول خداصلی الله علیه وآله بردند.
در این هنگام، مروان بن حکم به همراه عدهای از اوباش و آشوبگران، جلو آمدند و فریاد بر آوردند: شما میخواهید حسن بن علی را در کنار پیامبرصلی الله علیه وآله دفن کنید؟ از طرف دیگر عایشه نیز در حالی که سوار بر استر بود، به جمع آشوب گران پیوست و فریاد زد: چگونه میخواهید کسی را که من هرگز دوست نداشتهام، به خانه من داخل کنید؟ عدهای از امویان کینهتوز و آشوبطلب، به دنبال ایجاد فتنه بودند ولی امام حسینعلیه السلام با بردباری و هوشیاری بنیهاشم را آرام کرد. جنازه برادرش را به سوی قبرستان بقیع برگرداند و در کنار قبر جدهاش، فاطمه بنت اسدعلیها السلام، به خاک سپرد و با این عمل- همان طور که امام حسنعلیه السلام وصیت کرده بود از خونریزی و فتنه جلوگیری کرد.
ابن شهر آشوب میگوید: هنگامی که جنازه امام مجتبیعلیه
السلام را به سوی قبرستان بقیع میبردند، افراد شرور و پست با پشتیبانی امویان، به جنازه آن بزرگوار مظلوم تیراندازی کردند(5).
پینوشت
(1) حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 173 مروج الذهب، ج 3، ص 5.
(2) ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، ج 16، ص 49.
(3) بحارالانوار، ج 44، ص 154.
(4) حقایق پنهان، ص 303.
(5) ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 50 ارشاد مفید، صص 176- 174 حقایق پنهان، ص 303.
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] چرا عایشه از دفن امام حسن علیه السلام کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوگیری کرد؟
- [سایر] امام حسن علیه السلام چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] چرا دشمنان امام حسن علیه السلام اجازه ندادند که بدن مبارک آن حضرت بعد از شهادت کنار مرقد پیامبر دفن شود؟
- [سایر] چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)،کریم اهل بیت می گویند؟
- [سایر] چرا بدن امام حسن علیه السلام را بعد از شهادت تیرباران کردند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] به چه علت به امام حسن(ع) کریم اهل بیت اطلاق میشود؟
- [سایر] درباره فضایل امام حسن علیه السلام و کریم اهل بیت بودن ایشان توضیح دهید؟
- [سایر] آیا با شهادت حضرت قاسم بن الحسن و عبداله بن الحسن علیهما السلام نسل ذکور امام حسن مجتبی(ع) قطع شد آیا در حال حاضر سید حسنی دارم؟
- [آیت الله مظاهری] انسان باید رعایت ادب را بکند و جلوتر از قبر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و امامعلیه السلام نماز نخواند و چنانچه نماز خواندن بیاحترامی باشد حرام است ولی نماز باطل نیست.
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آن جا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آن جا بروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند. و اگر میت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند. و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانْ و به جای فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمّدبن عَلِیّ پس از آن بگویند: هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاّالله وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلّی الله عَلَیْهِ وَآلِه عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النّبیّینَ وَخْاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَاَنَّ عَلیّاًاَمِیرُالْمُؤمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِییّنَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهَ عَلَی الْعالَمیِنَ وَاَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْن وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْن وَمُحَمَّدَبْن عَلِیٍّ وَجَعْفَرَبْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَر وَعلیَّ بْنَ موُسی وَمُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ وَعلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِیّ صَلَواتُ الله عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنیِنَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعینَ وَاَئِمَّتکَ اَئِمَّةٌ هُدِیَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید: و بعد بگوید: اذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِاللهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلاْ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نَبِیّی وَالاِْسْلامُ دینی وَالْقُرآنُ کِتابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُالْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ اَبِی طالب اِمامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَعلِیُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الْکاظِمُ اِمامی، وَعَلیُّ الرِّضا اِمامِی، وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامِی، وَعَلِیٌّ الْهادِی اِمامِی وَالْحَسنُ الْعَسْکَری اِمامی وَالْحُجَّةَ الْمُنْتَظَرُ اِمامِی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتی وَسادَتی وَقادَتی وَشُفَعْائی بِهِمْ اَتَوَلَّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَالاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید بعد بگوید: اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَّسوُلُ وَاَنَّ عَلِیِّ بْنَ اَبیِ طالِب وَاوْلادَهُ الْمَعْصوُمینَ الاَْئِمَّةَ الاِْثْنی عَشَرَ نِعْمَ الائَمَّةُ وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَقُّ وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکِیر فیِ القَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقٌ والنُشُورَ حَقٌ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِیزانَ حَقٌّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقُّ وَاَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَاَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبوُرِ پس بگوید: اَفَهِمْتَ یا فُلانُ و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقوُلِ الثّابِتِ وَهَدیکَ اللهُ اِلی صِراط مُسْتَقیم عَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگوید: اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِروُحِه اِلَیْکَ وَلَقّنهُ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَک.
- [آیت الله مظاهری] در شرع مقدّس اسلام خصوصاً برای همسایگان مسجد بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است که نماز در آن برابر با یک میلیون نماز است و مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم که برابر با ده هزار نماز است.