روش برخورد پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) با کفار و معاندین که در قرآن ذکر شده، چگونه بوده است؟
اصل در برخورد با کفار استفاده از روش صلح جویانه و منطقی است واین روش اسلام است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) وتمام ائمه بدان عمل می نمودند. بر خلاف پندار بعضی کوته فکران که چنین می پندارند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به هنگام قیامش بی مقدّمه دست به سلاح می برد و طبق آن افسانه دروغین ( آن قدر خون می ریزد که خون به رکابش می رسد). آن وجود مبارک، نخست به روشنگری در همه زمینه ها، می پردازد. به تعبیر رسای مذهبی (اتمام حجّت) می کند آن چنان که هر کس کمترین آمادگی برای پذیرا شدن منطقی آئین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسّل به زور و خشونت اصلاح پذیر نیستند. از قرائن روشن بر این موضوع گذشته از این که دلیلش با خود آن است اینکه: می دانیم روش او روش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) است؛ و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سیزده سال تمام در مکّه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولی گردنکشان یاغی و زورمند که اکثریّت توده نادان را به دنبال خود می کشانیدند در برابرش بپاخاستند و او بناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامی و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود. گرچه در زمینه دعوت اسلام نیز سمپاشی زیاد شده که آئین شمشیر است ولی بهترین سندی که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانسته اند آن را بپوشانند یا از میان ببرند، همین قرآن است. اگر چهره اسلام یک چهره توسّل به خشونت و زور بود، در قرآن برای اثبات حقایق اینهمه استدلال نمی شد؛ اینهمه در موضوع خداشناسی و معاد دو اصل اساسی اسلام تکیه روی دلائل گوناگون نمی شد؛ اینهمه متفکّران و صاحبان عقل و اندیشه را به داوری نمی طلبید؛ اینهمه سخن از علم و دانش نمی گفت؛ یک رژیم خشن نظامی استدلال نمی فهمد. و حتّی به هنگام توسّل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مشخّص می سازد. به هر حال، او در این روش همانند پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عمل می کند، به اضافه این که در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسّل به منطق ضرورت بیشتری دارد همان گونه که در برابر خشونت روز افزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است. مسلّماً انقلاب او در پاره ای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت؛ ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بی حساب خون می ریزد و بی دلیل می کشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقّت را به عمل می آورد.
عنوان سوال:

روش برخورد پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) با کفار و معاندین که در قرآن ذکر شده، چگونه بوده است؟


پاسخ:

اصل در برخورد با کفار استفاده از روش صلح جویانه و منطقی است واین روش اسلام است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) وتمام ائمه بدان عمل می نمودند.
بر خلاف پندار بعضی کوته فکران که چنین می پندارند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به هنگام قیامش بی مقدّمه دست به سلاح می برد و طبق آن افسانه دروغین ( آن قدر خون می ریزد که خون به رکابش می رسد). آن وجود مبارک، نخست به روشنگری در همه زمینه ها، می پردازد.
به تعبیر رسای مذهبی (اتمام حجّت) می کند آن چنان که هر کس کمترین آمادگی برای پذیرا شدن منطقی آئین حق داشته باشد روشن شود، و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسّل به زور و خشونت اصلاح پذیر نیستند.
از قرائن روشن بر این موضوع گذشته از این که دلیلش با خود آن است اینکه: می دانیم روش او روش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) است؛ و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سیزده سال تمام در مکّه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند گرد او را گرفتند؛ ولی گردنکشان یاغی و زورمند که اکثریّت توده نادان را به دنبال خود می کشانیدند در برابرش بپاخاستند و او بناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامی و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود.
گرچه در زمینه دعوت اسلام نیز سمپاشی زیاد شده که آئین شمشیر است ولی بهترین سندی که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانسته اند آن را بپوشانند یا از میان ببرند، همین قرآن است.
اگر چهره اسلام یک چهره توسّل به خشونت و زور بود، در قرآن برای اثبات حقایق اینهمه استدلال نمی شد؛ اینهمه در موضوع خداشناسی و معاد دو اصل اساسی اسلام تکیه روی دلائل گوناگون نمی شد؛ اینهمه متفکّران و صاحبان عقل و اندیشه را به داوری نمی طلبید؛ اینهمه سخن از علم و دانش نمی گفت؛ یک رژیم خشن نظامی استدلال نمی فهمد. و حتّی به هنگام توسّل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقی به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مشخّص می سازد.
به هر حال، او در این روش همانند پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عمل می کند، به اضافه این که در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسّل به منطق ضرورت بیشتری دارد همان گونه که در برابر خشونت روز افزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است.
مسلّماً انقلاب او در پاره ای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود، و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت؛ ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بی حساب خون می ریزد و بی دلیل می کشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقّت را به عمل می آورد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین