پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) در زندگی اجتهادی ، عملی ، اقتصادی ، سیاسی و... چیست؟
امام حسین (ع) بر اساس فرموده رسول مکرم اسلام (ص) چراغ هدایت و کشتی نجات است.(1) و محبت و عشق به او، آتش های گرما بخش زندگی است که هرگز شعله های آن به خاموشی نمی گراید و سرد نمی شود. البته این عشق و محبت برای دلهای پاک مومنین است.(2) سراسر زندگی امام حسین (ع) درس است و الگو برای همه کسانی که بخواهند در راه خدا حرکت نموده، ( قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی)(3) (قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شا ان تتخذ الی ربه سبیلا)(4) به فیض عظمای رضوان و لقاء الهی برسند، (وعد الله للمومنین و المومنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبه فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک الفوز العظیم)(5) با وجود این عاشورای حسینی نقطه عطفی در حیات بشریت است. اولا: تعالی بخشیدن به زندگی انسانی: در حکومت های طاغوتی، تلاش برای گسترش همه جانبه فساد است (قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها)(6) (و من الناس اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد)(7) در این صورت هویت انسانی فراموش، هویت جدیدی برای آنها تعریف می شود و آن (موجود در ظاهر انسان و در باطن مملو از صفات حیوانی و شهوات و غرایز) و این بدترین اهانت به انسانهاست، استضعاف بندگان خدا توسط حکومت های طاغوتی قبل از آن که در بعد اقتصادی تحقق یابد در بعد فرهنگی و معنوی صورت می پذیرد بلکه منشأ اصلی آن است (ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم)(8) (یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لو لا انتم لکنا مومنین)(9) اصولا در فرهنگ قرآنی مستضعف در برابر مستکبر قرار می گیرد نه در مقابل پولداران و مرفهین. نتیجه مسخ هویت انسانی در چنین حکومت هائی این است که انسان حاضر می شود تن به هر ذلتی بدهد و صرفا به بهای این که چند لقمه نان خشکی بخورد تاچند روز بیشتر نفس بکشد و زنده (به معنای حیات نباتی و یا حداکثر حیوانی) بماند، با هر رفتاری بسازد و بلکه اصلا ذائقه وی تغییر می یابد و به جای مائده بهشتی در سفره انبیاء خیار چنبر و عدس و پیاز زمینی در سفره فرعون می طلبد (و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها قال اتستبدلون الذی هو خیر اهبطو مصرا فان لکم ما سألتم و ضربت علیهم الذله و المسکنه و باؤا بغضب من الله)(10) امام حسین علیه السلام این حقیقت قرآنی را احیاء کرد که (یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم)(11) و بادعوت مردم به ایمان و تقوی و حکومت مبتنی بر ارزشهای اسلامی در مقابل حاکمیت یزیدی (نه) گفت و با اعلام این که (مثلی لا یبایع مثل یزید) به ما آموخت که نه تنها حسین (ع) بلکه همه حسینیان و همه کسانی که مثل حسین می اندیشند نه تنها با یزید بلکه با همه یزیدیان و همه کسانی که مثل یزید می اندیشند و رفتار می کنند همراهی نخواهد نمود. چرا که با حکومت یزیدی، فاتحه اسلام و ارزش های اسلامی و انسانی را باید خواند (و علی الاسلام السلام اذ بلیت الامه براع مثل یزید) اساسا کسی که در رأس حکومت قرار می گیرد سیمای مردم تحت حاکمیت را بیان می کند و وای به سیمای کریه ملتی که به حاکمیت یزیدیان تن می دهند. کریه بودن این سیما در رفتارهای یزید یعنی سگ بازی، میمون بازی، باده نوشی و زنای با محارم و شهوت رانی و ظلم بر بندگان خدا و بی عدالتی تبلور می یابد. حق و باطل در حکومت های غیر الهی جای خود را عوض می کنند و زشتی ها و کژی ها، هنر و مایه مباهات و حق گوئی و حق جوئی و فضیلت خواهی نشانه عقب ماندگی از قافله روبه جلو و پیشرفت در انحطاط دانسته می شود. همه این ها ذلت است و (هیهات منا الذله) بلکه آن بزرگوار و عزیز فاطمه (س) در اولین روز ورود به کربلا در میان یاران و فرزندان و افراد خانواده خویش این طور فرمود: (اما بعد، پیشامد ما همین است که می بینید، جدا اوضاع زمان دگرگون گردیده، زشتی ها آشکار و نیکی ها و فضیلت ها از محیط ما رخت بر بسته است. از فضائل انسانی باقی نمانده است مگر اندکی مانند قطرات ته مانده ظرف آب. مردم در زندگی ننگین و ذلت باری به سر می برند که نه به حق عمل و نه از باطل روگردان می شوند. شایسته است در چنین محیط ننگین، شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند به سوی فیض دیدار پروردگارش بشتابد من در چنین محیط ذلت باری مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زندگی با این ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی دانم.)(12) ثانیا: تربیت انسانهای فضیلت مدار: روح پاک حسین (ع) به او اجازه نمی دهد حیات طیبه انسانی را با هیچ چیز عوض کند، کسی عزت و غیرت و دینداری و شرف انسانی و الهی او را نشانه گیرد حتی اگر او را در دوراهی بین مرگ سرخ با شمشیر آویخته یا ذلت سازش با ظلم تهدید کنند با صدای رسا فریاد می زند و به دیگران نیز با تعبیر (الا) هشدار می دهد که شما نیز بیدار باشید که سخن و فریاد من این است که (الا ان الدعی بن الدعی قد رکز نا بین اثنتین الذله و السله هیهات منا الذله) آری، وی در جواب خیر خواهی برادرش محمد بن حنفیه مبنی بر حفظ جان خود با گریختن به یمن یا جای امن دیگر می فرماید (یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجأ و لا مأوی، لما بایعت یزید بن معاویه ابدا) برادرم به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ پناهی نداشته باشم، باز هرگز با یزید ابن معاویه بیعت نخواهم کرد.(13) این یک راهکار عملی در زندگی اجتماعی است که چنین حاکمیتی را به هیچ وجه نباید تحمیل کنند بلکه با یک قیام انقلابی و اسلامی بساط حاکمیت طاغوت و چنین حاکمانی باید برچیده شود. غیرت دینی، عزت مسلمین و جامعه اسلامی هیچ گونه سکوت یا سازشی را بر نمی تابد. و اگر دیدیم در تاریخ اسلامی که بعداز عاشورا مردم کوفه و جهان اسلام به آن وضع ذلت بار و ننگین مواجه شدند، ریشه های آن را باید در همین سکوت و سازش ناشی از بی غیرتی و خواری روح آنان دانست. مرام حسین (ع) دراین بعد اختصاص به مسلمین و جامعه اسلامی ندارد. بلکه هر انسان آزاده ای مخاطب اوست چنانکه مهاتما گاندی به مردم هندوستان می گوید: من برای آزادی شما ارمغانی جز دستورات و آئین حسین ابن علی (ع) ندارم، مملکت هندوستان را پیروی از راه حسین (ع) نجات داد، شعار و مرام حسین باعث استقلال و آزادی هندوستان شد. ثالثا: مبنای هر حکومتی در همه ابعاد اعم از اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی و باید عدالت باشد و الا به سان خانه ای است هر چند شکوهمند که بر پایه های لغزان بنا شده است. و هرگز استوار نخواهد ماند. این که در روایات آمده است (الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الجور) یعنی حاکمیت و حکومت و فرمانروائی با کفر قابل بقا است اما با ظلم و ستم قابلیت دوام ندارد، ناظر به همین اصل است. و امام حسین (ع) بهتر از هر جامعه شناس و سیاست مداری، مبنای اصل استواری جامعه و ریشه کژی ها و انحرافات را نشان داد و خود به همراهی خاندان و جمعی از یاران حقیقتا به اصلاح گری دست زد و همه روشنفکران و علمای دین را به این راه دعوت نمود. آن سبط رسول (ص) در خطبه ای در منی با عنوان (ثم انتم ایها العصابه عصابه بالعلم مشهوره و بالخیر مذکوره و بالنصیحه معروفه) یعنی شما ای گروه نیرومند، دسته ای هستید که به دانش و نیکی و خیر خواهی معروفید، آنان را دعوت به همکاری با خود نمود و اهداف خود را با شاهد گرفتن خدای متعال چنین بیان می دارد: (اللهم انک تعلم إنه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سنتک و احکامک خدایا تو می دانی که آنچه از ما سر زد (دعوت به نهضت و انقلاب) برای رقابت در فرمانروائی و نیز دسترسی به مال بی ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه های آیین تو را بنمایانیم و سر و سامان بخشی و اصلاحات را در سرزمین هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند)(14) در این کلام و دعوت هم راه را نشان داد (اصلاح گری و انجام اصلاحات) و نشانه های اصلاحات راستین را که ایجاد امنیت برای مظلومین و ستمدیدگان را اجرای دستورات الهی و حاکمیت ارزشهای دینی در مصلحان اجتماعی یعنی همان کسانی که صلاحیت دارند داعیه دار اصلاحات در جامعه باشند یعنی شیفته خدمت بودن، اهتمام به تبلور و تجلی عینی شعائر و ارزش های دینی در جامعه و نه تشنه قدرت و مال و منال دنیا و رقابت در دنیا طلبی. عدالت اجتماعی سنگ بنای جامعه ارزشی و اسلامی و راه تحقق آن اصلاح گری از سوی مصلحان واقعی باهدف گیری حاکمیت دین است چون بدون حاکمیت دین عدالت گستری اگر فرضا ممکن باشد همه جانبه نخواهد بود. و همه این راهکارهای عملی در راه و کلام ابا عبد الله (ع) در نهضت بزرگ عاشورا بیان شد. در جوامع کنونی شاید شکل ها و قالب های اعمال حاکمیت متفاوت از آن زمان باشد ولی این اصل ثابت را نباید از نظر دور داشت که در تنظیم روابط اجتماعی در قالب سیاست های کلان و خرد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و باید عدل محور باشیم. اباعبدالله (ع) نهضت اصلاح طلبی خود را در مواجهه با برادرش محمد بن حنفیه قبل از عزیمت از مدینه به مکه چنین معرفی نمود: (انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی ابن ابی طالب (ع)) یعنی من از روی هوی و هوس و سرکشی و تبهکاری و ستمگری قیام نکردم، تنها به انگیزه سامان بخشی در امت جدم برخاستم، می خواهم به نیکی ها فرمان دهم و از بدی ها بازدارم و روش جد خود و پدرم علی (ع) را دنبال کنم. راهی که انبیاء و ائمه بزرگوار برای اصلاح جامعه اتخاذ کردند فرهنگ سازی، امر به معروف و نهی از منکر و همگانی نمودن قیام علیه حاکمیت طاغوت با اهداف شایسته و نیز اقدامات سنجیده و پسندیده بود.(15) متأسفانه مجال ضیق و سخن زیاد است، البته زیاد بودن سخن ناشی از گستره بسیار وسیع ابعاد نهضت عظیم حسینی است از جمله شیوه اقدامات امام حسین (ع) در این نهضت نیز راهکارهای عملی بسیار زیادی بیان شده است، از جمله: فرهنگ ایثار، شهادت طلبی، توجه به خدا و مقدم داشتن رضای او بر هر چیزی، به فکر وظیفه بودن نه در اندیشه نتیجه ماندن، ابلاغ پیام نهضت به وسیله مبلغان شایسته ای که خود در صحنه بودند نه تازه از راه رسیده هائی که بخواهند از آن کلاهی برای خود درست کنند و پی نوشت ها: (1)) ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه ( (2)) ان الحسین حراره فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا ( (3)) شوری/ 23 ( (4)) فرقان/ 57 ( (5)) توبه/ 72 ( (6)) نمل/ 34 ( (7)) بقره/ 204 و 205 ( (8) قصص/ 4 (9) سبا/ 31 (10) بقره/ 61 (11) انفال/ 24 (12) محمد صادق نجمی، سخنان حسین ابن علی علیه االسلام از مدینه تا کربلا، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه المدرسین، چاپ دهم، 1381، صص 134 و 531 (13) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم) ع (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، ص 823 (14)) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، ص 307 و 313 (. (15) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، ص 033
عنوان سوال:

پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) در زندگی اجتهادی ، عملی ، اقتصادی ، سیاسی و... چیست؟


پاسخ:

امام حسین (ع) بر اساس فرموده رسول مکرم اسلام (ص) چراغ هدایت و کشتی نجات است.(1) و محبت و عشق به او، آتش های گرما بخش زندگی است که هرگز شعله های آن به خاموشی نمی گراید و سرد نمی شود. البته این عشق و محبت برای دلهای پاک مومنین است.(2) سراسر زندگی امام حسین (ع) درس است و الگو برای همه کسانی که بخواهند در راه خدا حرکت نموده، ( قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی)(3)
(قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شا ان تتخذ الی ربه سبیلا)(4) به فیض عظمای رضوان و لقاء الهی برسند، (وعد الله للمومنین و المومنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبه فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک الفوز العظیم)(5) با وجود این عاشورای حسینی نقطه عطفی در حیات بشریت است.
اولا: تعالی بخشیدن به زندگی انسانی: در حکومت های طاغوتی، تلاش برای گسترش همه جانبه فساد است (قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها)(6) (و من الناس اذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد)(7) در این صورت هویت انسانی فراموش، هویت جدیدی برای آنها تعریف می شود و آن (موجود در ظاهر انسان و در باطن مملو از صفات حیوانی و شهوات و غرایز) و این بدترین اهانت به انسانهاست، استضعاف بندگان خدا توسط حکومت های طاغوتی قبل از آن که در بعد اقتصادی تحقق یابد در بعد فرهنگی و معنوی صورت می پذیرد بلکه منشأ اصلی آن است (ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفه منهم)(8) (یقول الذین استضعفوا للذین استکبروا لو لا انتم لکنا مومنین)(9) اصولا در فرهنگ قرآنی مستضعف در برابر مستکبر قرار می گیرد نه در مقابل پولداران و مرفهین.
نتیجه مسخ هویت انسانی در چنین حکومت هائی این است که انسان حاضر می شود تن به هر ذلتی بدهد و صرفا به بهای این که چند لقمه نان خشکی بخورد تاچند روز بیشتر نفس بکشد و زنده (به معنای حیات نباتی و یا حداکثر حیوانی) بماند، با هر رفتاری بسازد و بلکه اصلا ذائقه وی تغییر می یابد و به جای مائده بهشتی در سفره انبیاء خیار چنبر و عدس و پیاز زمینی در سفره فرعون می طلبد (و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائها و فومها و عدسها و بصلها قال اتستبدلون الذی هو خیر اهبطو مصرا فان لکم ما سألتم و ضربت علیهم الذله و المسکنه و باؤا بغضب من الله)(10)
امام حسین علیه السلام این حقیقت قرآنی را احیاء کرد که (یا ایها الذین آمنو استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم)(11) و بادعوت مردم به ایمان و تقوی و حکومت مبتنی بر ارزشهای اسلامی در مقابل حاکمیت یزیدی (نه) گفت و با اعلام این که (مثلی لا یبایع مثل یزید) به ما آموخت که نه تنها حسین (ع) بلکه همه حسینیان و همه کسانی که مثل حسین می اندیشند نه تنها با یزید بلکه با همه یزیدیان و همه کسانی که مثل یزید می اندیشند و رفتار می کنند همراهی نخواهد نمود. چرا که با حکومت یزیدی، فاتحه اسلام و ارزش های اسلامی و انسانی را باید خواند (و علی الاسلام السلام اذ بلیت الامه براع مثل یزید)
اساسا کسی که در رأس حکومت قرار می گیرد سیمای مردم تحت حاکمیت را بیان می کند و وای به سیمای کریه ملتی که به حاکمیت یزیدیان تن می دهند. کریه بودن این سیما در رفتارهای یزید یعنی سگ بازی، میمون بازی، باده نوشی و زنای با محارم و شهوت رانی و ظلم بر بندگان خدا و بی عدالتی تبلور می یابد.
حق و باطل در حکومت های غیر الهی جای خود را عوض می کنند و زشتی ها و کژی ها، هنر و مایه مباهات و حق گوئی و حق جوئی و فضیلت خواهی نشانه عقب ماندگی از قافله روبه جلو و پیشرفت در انحطاط دانسته می شود. همه این ها ذلت است و (هیهات منا الذله) بلکه آن بزرگوار و عزیز فاطمه (س) در اولین روز ورود به کربلا در میان یاران و فرزندان و افراد خانواده خویش این طور فرمود: (اما بعد، پیشامد ما همین است که می بینید، جدا اوضاع زمان دگرگون گردیده، زشتی ها آشکار و نیکی ها و فضیلت ها از محیط ما رخت بر بسته است. از فضائل انسانی باقی نمانده است مگر اندکی مانند قطرات ته مانده ظرف آب. مردم در زندگی ننگین و ذلت باری به سر می برند که نه به حق عمل و نه از باطل روگردان می شوند. شایسته است در چنین محیط ننگین، شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند به سوی فیض دیدار پروردگارش بشتابد من در چنین محیط ذلت باری مرگ را جز سعادت و خوشبختی و زندگی با این ستمگران را چیزی جز رنج و نکبت نمی دانم.)(12)
ثانیا: تربیت انسانهای فضیلت مدار: روح پاک حسین (ع) به او اجازه نمی دهد حیات طیبه انسانی را با هیچ چیز عوض کند، کسی عزت و غیرت و دینداری و شرف انسانی و الهی او را نشانه گیرد حتی اگر او را در دوراهی بین مرگ سرخ با شمشیر آویخته یا ذلت سازش با ظلم تهدید کنند با صدای رسا فریاد می زند و به دیگران نیز با تعبیر (الا) هشدار می دهد که شما نیز بیدار باشید که سخن و فریاد من این است که (الا ان الدعی بن الدعی قد رکز نا بین اثنتین الذله و السله هیهات منا الذله) آری، وی در جواب خیر خواهی برادرش محمد بن حنفیه مبنی بر حفظ جان خود با گریختن به یمن یا جای امن دیگر می فرماید (یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجأ و لا مأوی، لما بایعت یزید بن معاویه ابدا) برادرم به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ پناهی نداشته باشم، باز هرگز با یزید ابن معاویه بیعت نخواهم کرد.(13)
این یک راهکار عملی در زندگی اجتماعی است که چنین حاکمیتی را به هیچ وجه نباید تحمیل کنند بلکه با یک قیام انقلابی و اسلامی بساط حاکمیت طاغوت و چنین حاکمانی باید برچیده شود. غیرت دینی، عزت مسلمین و جامعه اسلامی هیچ گونه سکوت یا سازشی را بر نمی تابد. و اگر دیدیم در تاریخ اسلامی که بعداز عاشورا مردم کوفه و جهان اسلام به آن وضع ذلت بار و ننگین مواجه شدند، ریشه های آن را باید در همین سکوت و سازش ناشی از بی غیرتی و خواری روح آنان دانست. مرام حسین (ع) دراین بعد اختصاص به مسلمین و جامعه اسلامی ندارد. بلکه هر انسان آزاده ای مخاطب اوست چنانکه مهاتما گاندی به مردم هندوستان می گوید: من برای آزادی شما ارمغانی جز دستورات و آئین حسین ابن علی (ع) ندارم، مملکت هندوستان را پیروی از راه حسین (ع) نجات داد، شعار و مرام حسین باعث استقلال و آزادی هندوستان شد.
ثالثا: مبنای هر حکومتی در همه ابعاد اعم از اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی و باید عدالت باشد و الا به سان خانه ای است هر چند شکوهمند که بر پایه های لغزان بنا شده است. و هرگز استوار نخواهد ماند. این که در روایات آمده است (الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الجور) یعنی حاکمیت و حکومت و فرمانروائی با کفر قابل بقا است اما با ظلم و ستم قابلیت دوام ندارد، ناظر به همین اصل است.
و امام حسین (ع) بهتر از هر جامعه شناس و سیاست مداری، مبنای اصل استواری جامعه و ریشه کژی ها و انحرافات را نشان داد و خود به همراهی خاندان و جمعی از یاران حقیقتا به اصلاح گری دست زد و همه روشنفکران و علمای دین را به این راه دعوت نمود. آن سبط رسول (ص) در خطبه ای در منی با عنوان (ثم انتم ایها العصابه عصابه بالعلم مشهوره و بالخیر مذکوره و بالنصیحه معروفه) یعنی شما ای گروه نیرومند، دسته ای هستید که به دانش و نیکی و خیر خواهی معروفید، آنان را دعوت به همکاری با خود نمود و اهداف خود را با شاهد گرفتن خدای متعال چنین بیان می دارد:
(اللهم انک تعلم إنه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سنتک و احکامک خدایا تو می دانی که آنچه از ما سر زد (دعوت به نهضت و انقلاب) برای رقابت در فرمانروائی و نیز دسترسی به مال بی ارزش دنیا نبود، بلکه از آن روست که نشانه های آیین تو را بنمایانیم و سر و سامان بخشی و اصلاحات را در سرزمین هایت آشکار سازیم تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند)(14)
در این کلام و دعوت هم راه را نشان داد (اصلاح گری و انجام اصلاحات) و نشانه های اصلاحات راستین را که ایجاد امنیت برای مظلومین و ستمدیدگان را اجرای دستورات الهی و حاکمیت ارزشهای دینی در مصلحان اجتماعی یعنی همان کسانی که صلاحیت دارند داعیه دار اصلاحات در جامعه باشند یعنی شیفته خدمت بودن، اهتمام به تبلور و تجلی عینی شعائر و ارزش های دینی در جامعه و نه تشنه قدرت و مال و منال دنیا و رقابت در دنیا طلبی.
عدالت اجتماعی سنگ بنای جامعه ارزشی و اسلامی و راه تحقق آن اصلاح گری از سوی مصلحان واقعی باهدف گیری حاکمیت دین است چون بدون حاکمیت دین عدالت گستری اگر فرضا ممکن باشد همه جانبه نخواهد بود. و همه این راهکارهای عملی در راه و کلام ابا عبد الله (ع) در نهضت بزرگ عاشورا بیان شد. در جوامع کنونی شاید شکل ها و قالب های اعمال حاکمیت متفاوت از آن زمان باشد ولی این اصل ثابت را نباید از نظر دور داشت که در تنظیم روابط اجتماعی در قالب سیاست های کلان و خرد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و باید عدل محور باشیم.
اباعبدالله (ع) نهضت اصلاح طلبی خود را در مواجهه با برادرش محمد بن حنفیه قبل از عزیمت از مدینه به مکه چنین معرفی نمود:
(انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی ابن ابی طالب (ع)) یعنی من از روی هوی و هوس و سرکشی و تبهکاری و ستمگری قیام نکردم، تنها به انگیزه سامان بخشی در امت جدم برخاستم، می خواهم به نیکی ها فرمان دهم و از بدی ها بازدارم و روش جد خود و پدرم علی (ع) را دنبال کنم. راهی که انبیاء و ائمه بزرگوار برای اصلاح جامعه اتخاذ کردند فرهنگ سازی، امر به معروف و نهی از منکر و همگانی نمودن قیام علیه حاکمیت طاغوت با اهداف شایسته و نیز اقدامات سنجیده و پسندیده بود.(15) متأسفانه مجال ضیق و سخن زیاد است، البته زیاد بودن سخن ناشی از گستره بسیار وسیع ابعاد نهضت عظیم حسینی است از جمله شیوه اقدامات امام حسین (ع) در این نهضت نیز راهکارهای عملی بسیار زیادی بیان شده است، از جمله:
فرهنگ ایثار، شهادت طلبی، توجه به خدا و مقدم داشتن رضای او بر هر چیزی، به فکر وظیفه بودن نه در اندیشه نتیجه ماندن، ابلاغ پیام نهضت به وسیله مبلغان شایسته ای که خود در صحنه بودند نه تازه از راه رسیده هائی که بخواهند از آن کلاهی برای خود درست کنند و
پی نوشت ها:
(1)) ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه (
(2)) ان الحسین حراره فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا (
(3)) شوری/ 23 (
(4)) فرقان/ 57 (
(5)) توبه/ 72 (
(6)) نمل/ 34 (
(7)) بقره/ 204 و 205 (
(8) قصص/ 4
(9) سبا/ 31
(10) بقره/ 61
(11) انفال/ 24
(12) محمد صادق نجمی، سخنان حسین ابن علی علیه االسلام از مدینه تا کربلا، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه المدرسین، چاپ دهم، 1381، صص 134 و 531
(13) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم) ع (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، 1377، ص 823
(14)) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، ص 307 و 313 (.
(15) فرهنگ جامع سخنان امام حسین) ع (، ص 033





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین