امام حسین علیه السلام در روز پنج شنبه، سوّم شعبان سال چهارم هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود.[1] هنگامیکه خبر ولادت آن حضرت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید، به خانه امیر المؤمنین تشریف آورد و به اسماء فرمود تا مولود را بیاورد، اسماء حضرت را در پارچه ای سفید پیچید و به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه فرمودند.[2] روز اوّل یا هفتم ولادت، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: (سلام خداوند بر تو باد ای پیامبر، این نوزاد به نام پسر کوچک هارون، شبیر نام بگذار که به عربی حسین گفته می شود. چون علی علیه السلام برای شما مثال هارون برای موسی بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پیامبرانی)[3] به این ترتیب نام پر عظمت (حسین) از جانب پروردگار برای دوّمین فرزند فاطمه علیها السلام انتخاب شد. دوران زندگی امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام شش سال و چند ماه از دوران کودکی خود را در زمان جدّ بزرگوارش سپری کرد و پس از رحلت آن حضرت، مدت سی سال در کنار پدرش امیر مؤمنان علیه السلام زندگی نمود و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشت.[4] پس از شهادت امیر مؤمنان علیه السلام (در سال 40 هجری قمری) مدّت ده سال در صحنه ی سیاسی و اجتماعی در کنار برادر بزرگ خود امام حسن علیه السلام قرار داشت و شریک رنجهای برادرش بود و شاهد بود که معاویه و دیگر منافقین و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگویی پدر بزرگوارش امیر المؤمنین علیه السلام و برادرش امام حسن علیه السلام می گشانید. پس از آنکه امام مجتبی را در سال پنجاه هجری قمری، مظلومانه شهید کردند، امامت به آن وجود سراپا جود رسید و به مدّت ده سال در اوج قدرت معاویه بن ابی سفیان، بارها با وی پنجه در افکنده و پس از مرگ وی نیز در برابر حکومت پسرش یزید قیام کرد و در محرم 61ه . ق در سرزمین کربلا شربت شهادت نوشید. مبارزات امام حسین علیه السلام در دوران قبل از امامت حسین بن علی علیه السلام که از دوران کودکی شاهد انحراف دستگاه حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود بود، از موضعگیری های پدر بزرگوار خود پیروی و حمایت می کرد؛ چنانکه در زمان خلافت غاصبانه ی عمر بن خطّاب وارد مسجد النبی شد و مشاهده کرد که عمر بر فراز منبر پیامبر نشسته و برای مردم سخن سرایی می کند، با دیدن این صحنه از منبر بالا رفت و عمر را مورد خطاب قرار داد و گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو! عمر که کاملاً منفعل شده بود، گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه امام حسین علیه السلام را در کنار خود نشانید و پس از آنکه از منبر پایین آمد، آن حضرت را به منزل خود برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟ آن حضرت پاسخ داد: هیچ کس![5] در جبهه های نبرد با ناکثین، قاسطین، و مارقین امام حسین علیه السلام در دوران خلافت کوتاه مدّت پدر ارجمندش علی علیه السلام در صحنه های سیاسی و نظامی در کنار آن حضرت قرار داشت. ایشان در هر سه جنگ (صفین، جمل، نهروان) در این دوران برای علی علیه السلام پیش آمد، شرکت فعّال داشت.[6] در جنگ جمل، فرماندهی جناح چپ سپاه امیر مؤمنان علیه السلام به عهده ی وی بود و در جنگ صفین، چه از راه سخنرانیهای پرشور و تشویق یاران علی علیه السلام جهت شرکت در جنگ و چه از رهگذر پیکار با قاسطین، نقش فعّال داشت.[7] در جریان حکمیت نیز یکی از شهود این ماجرا از طرف علی علیه السلام بود.[8] امام حسین علیه السلام پس از شهادت علی علیه السلام در کنار برادر خویش امام مجتبی علیه السلام قرار گرفت و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی علیه السلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه ی نظامی و پیشروی به سوی سپاه شام حضور داشت و هنگامیکه معاویه به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، امام حسن علیه السلام ، برادرش حسین بن علی و همچنین عبد الله بن جعفر را فراخواند و درباره ی این پیشنهاد با آن دو به گفتگو پرداخت.[9] و بالأخره پس از متارکه ی جنگ و انعقاد پیمان صلح همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و در همانجا اقامت گزید.[10] مبارزات امام حسین علیه السلام با حکومت معاویه امام حسین علیه السلام در برابر بدعتها و بیدادگری های بی شمار معاویه که کسی جرأت اعتراض نداشت تا آنجا که در توان داشت در برابر مظالم وی به مبارزه و مخالفت برخاست. در اینجا سه مورد از مبارزات آن حضرت با حکومت معاویه را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می دهیم: 1. سخنرانیها و نامه های اعتراض آمیز در دوران ده ساله ی امامت امام حسین علیه السلام که آن حضرت در صحنه ی سیاسی با معاویه رو برو بود، نامه های متعددی بین ایشان و معاویه ردّ و بدل شده است. که نشانه ی موضعگیری سخت و انقلابی امام حسین علیه السلام در برابر معاویه است، امام به دنبال هر جنایت و اقدام ضدّ اسلامی معاویه، او را بشدّت مورد انتقاد و اعتراض قرار می داد. یکی از مهمترین این موارد، موضوع ولیعهدی یزید بود که امام حسین علیه السلام به تندی در مقابل آن واکنش نشان داد.[11] 2. سخنرانی کوبنده و افشاگرانه در مراسم عظیم حجّ یک یا دو سال پیش از مرگ معاویه که فشار و تضییقات نسبت به شیعیان از طرف حکومت وی به اوج رسیده بود، امام حسین علیه السلام به حج مشرّف شد و در حالیکه (عبد الله بن عباس) و (عبد الله بن جعفر) آن حضرت را همراهی می کردند، از (صحابه) و (تابعین) و بزرگان آن روز جامعه ی اسلامی که به پاکی و صلاح، شهرت داشتند و نیز عموم بنی هاشم خواست در چادر ایشان در (منی) اجتماع کنند. بالغ بر هفتصد نفر از تابعین و دویست نفر از صحابه در چادر آن حضرت گرد آمدند و آنگاه امام علیه السلام بپا خاست و سخنان مهمی را علیه معاویه ایراد کرد.[12] 3. ضبط اموال دولتی در اواخر حکومت معاویه، کاروانی از یمن که حامل مقداری از بیت المال بود، از طریق مدینه، رهسپار دمشق بود. امام حسین علیه السلام با اطلاع از این موضوع، آن را ضبط کرد و در میان مستمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم نمود.[13] 4. قیام بر ضد یزید معاویه در سال 60 هجری قمری از دنیا رفت و پسرش یزید به حکومت رسید. یزید بلافاصله به حاکم مدینه نوشت: (... بدون درنگ از حسین بن علی بیعت بگیر و به هیچ وجه به او مهلت نده). امام حسین علیه السلام با درخواست بیعت مخالفت کرد و در نتیجه مجبور شد مدینه را به سوی مکّه ترک کند. در مکّه نیز نامه های مردم کوفه به آن بزرگوار رسید که خواهان حرکت به سوی کوفه و تشکیل حکومت اسلامی به امامت امام حسین علیه السلام بودند. امام حسین علیه السلام ابتدا حضرت مسلم علیه السلام را به کوفه فرستاد تا اوضاع کوفه را بسنجد و جریان را به استحضار امام علیه السلام برساند. حضرت مسلم علیه السلام با استوار در کوفه و مشاهده ی آمادگی کوفیان برای حمایت از امام حسین علیه السلام نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشت و آن حضرت را در جریان امور کوفه قرار داد. متعاقب این جریان، امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش و خاندانش مکّه را به سوی کوفه ترک کرد. امّا جریانات و حوادث به گونه ای پیش رفت که حسین بن علی علیه السلام در سرزمین کربلا به محاصره ی لشکریان یزید درآمد و در نتیجه در عاشورای سال 61 هجری قمری با سپاهیان اندکش شربت شهادت نوشید و زنان و خواهرانش به همراه حضرت سجّاد علیه السلام به اسارت یزیدیان در آمدند.[14] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام گروهی از نویسندگان، ترجمه ی علی مؤیدی. 2. حماسه حسینی، سخنرانیهای استاد شهید مرتضی مطهری. 3. نفس المهموم، تألیف حاج شیخ عباس قمی. 4. سیره پیشوایان، تألیف مهدی پیشوایی. 5. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم تألیف محمد محمدی اشتهاردی. پی نوشتها: [1] . عماد الدین، حسین اصفهانی(عماد زاده)، زندگانی حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام سید الشهداء، شرکت سهامی طبع کتاب، چاپ اول، 1337 ه . ش، جلد اوّل، ص 20. [2] . شیخ طوسی، امالی، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ اوّل، 1401 ه . ق، جلد اوّل، ص 377. [3] . شیخ صدوق، معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، چاپ اوّل، 1361 ص 57. [4] . ابن حجر، عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1328ق، ج1، ص333. [5] . ابن حجر، عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1328 ه . ق، جلد اول، ص 333. [6] . همان، ص 333. [7] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم 1404 ه . ق، 114، 249و 530. [8] . وقعه صفین، ص 507. [9] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، چاپ اوّل، 1385 ه . ق، ج 3، ص 405. [10] . الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 1، ص 333. [11] . ابن قتیبه ی دینوری، الامامه و السّیاسه، قاهره، چاپ سوّم، 1382 ه . ق، ج 1، ص 184. [12] . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ دوّم، 1374 ه . ش، ص 157. [13] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، قم، نشر داوری، ج 2 ص 231. [14] . محمد محمدی اشتهاردی، سوگنامه آل محمّد، قم، نشر ناصر، چاپ اول، بی تا، ص 162 تا 371. منبع: اندیشه قم
امام حسین علیه السلام در روز پنج شنبه، سوّم شعبان سال چهارم هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود.[1] هنگامیکه خبر ولادت آن حضرت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید، به خانه امیر المؤمنین تشریف آورد و به اسماء فرمود تا مولود را بیاورد، اسماء حضرت را در پارچه ای سفید پیچید و به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه فرمودند.[2]
روز اوّل یا هفتم ولادت، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: (سلام خداوند بر تو باد ای پیامبر، این نوزاد به نام پسر کوچک هارون، شبیر نام بگذار که به عربی حسین گفته می شود. چون علی علیه السلام برای شما مثال هارون برای موسی بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پیامبرانی)[3] به این ترتیب نام پر عظمت (حسین) از جانب پروردگار برای دوّمین فرزند فاطمه علیها السلام انتخاب شد.
دوران زندگی امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام شش سال و چند ماه از دوران کودکی خود را در زمان جدّ بزرگوارش سپری کرد و پس از رحلت آن حضرت، مدت سی سال در کنار پدرش امیر مؤمنان علیه السلام زندگی نمود و در حوادث مهم دوران خلافت ایشان به صورت فعال شرکت داشت.[4] پس از شهادت امیر مؤمنان علیه السلام (در سال 40 هجری قمری) مدّت ده سال در صحنه ی سیاسی و اجتماعی در کنار برادر بزرگ خود امام حسن علیه السلام قرار داشت و شریک رنجهای برادرش بود و شاهد بود که معاویه و دیگر منافقین و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگویی پدر بزرگوارش امیر المؤمنین علیه السلام و برادرش امام حسن علیه السلام می گشانید.
پس از آنکه امام مجتبی را در سال پنجاه هجری قمری، مظلومانه شهید کردند، امامت به آن وجود سراپا جود رسید و به مدّت ده سال در اوج قدرت معاویه بن ابی سفیان، بارها با وی پنجه در افکنده و پس از مرگ وی نیز در برابر حکومت پسرش یزید قیام کرد و در محرم 61ه . ق در سرزمین کربلا شربت شهادت نوشید.
مبارزات امام حسین علیه السلام در دوران قبل از امامت
حسین بن علی علیه السلام که از دوران کودکی شاهد انحراف دستگاه حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود بود، از موضعگیری های پدر بزرگوار خود پیروی و حمایت می کرد؛ چنانکه در زمان خلافت غاصبانه ی عمر بن خطّاب وارد مسجد النبی شد و مشاهده کرد که عمر بر فراز منبر پیامبر نشسته و برای مردم سخن سرایی می کند، با دیدن این صحنه از منبر بالا رفت و عمر را مورد خطاب قرار داد و گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو!
عمر که کاملاً منفعل شده بود، گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه امام حسین علیه السلام را در کنار خود نشانید و پس از آنکه از منبر پایین آمد، آن حضرت را به منزل خود برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟ آن حضرت پاسخ داد: هیچ کس![5]
در جبهه های نبرد با ناکثین، قاسطین، و مارقین
امام حسین علیه السلام در دوران خلافت کوتاه مدّت پدر ارجمندش علی علیه السلام در صحنه های سیاسی و نظامی در کنار آن حضرت قرار داشت. ایشان در هر سه جنگ (صفین، جمل، نهروان) در این دوران برای علی علیه السلام پیش آمد، شرکت فعّال داشت.[6]
در جنگ جمل، فرماندهی جناح چپ سپاه امیر مؤمنان علیه السلام به عهده ی وی بود و در جنگ صفین، چه از راه سخنرانیهای پرشور و تشویق یاران علی علیه السلام جهت شرکت در جنگ و چه از رهگذر پیکار با قاسطین، نقش فعّال داشت.[7] در جریان حکمیت نیز یکی از شهود این ماجرا از طرف علی علیه السلام بود.[8]
امام حسین علیه السلام پس از شهادت علی علیه السلام در کنار برادر خویش امام مجتبی علیه السلام قرار گرفت و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی علیه السلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنه ی نظامی و پیشروی به سوی سپاه شام حضور داشت و هنگامیکه معاویه به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، امام حسن علیه السلام ، برادرش حسین بن علی و همچنین عبد الله بن جعفر را فراخواند و درباره ی این پیشنهاد با آن دو به گفتگو پرداخت.[9] و بالأخره پس از متارکه ی جنگ و انعقاد پیمان صلح همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و در همانجا اقامت گزید.[10]
مبارزات امام حسین علیه السلام با حکومت معاویه
امام حسین علیه السلام در برابر بدعتها و بیدادگری های بی شمار معاویه که کسی جرأت اعتراض نداشت تا آنجا که در توان داشت در برابر مظالم وی به مبارزه و مخالفت برخاست. در اینجا سه مورد از مبارزات آن حضرت با حکومت معاویه را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می دهیم:
1. سخنرانیها و نامه های اعتراض آمیز
در دوران ده ساله ی امامت امام حسین علیه السلام که آن حضرت در صحنه ی سیاسی با معاویه رو برو بود، نامه های متعددی بین ایشان و معاویه ردّ و بدل شده است. که نشانه ی موضعگیری سخت و انقلابی امام حسین علیه السلام در برابر معاویه است، امام به دنبال هر جنایت و اقدام ضدّ اسلامی معاویه، او را بشدّت مورد انتقاد و اعتراض قرار می داد. یکی از مهمترین این موارد، موضوع ولیعهدی یزید بود که امام حسین علیه السلام به تندی در مقابل آن واکنش نشان داد.[11]
2. سخنرانی کوبنده و افشاگرانه در مراسم عظیم حجّ
یک یا دو سال پیش از مرگ معاویه که فشار و تضییقات نسبت به شیعیان از طرف حکومت وی به اوج رسیده بود، امام حسین علیه السلام به حج مشرّف شد و در حالیکه (عبد الله بن عباس) و (عبد الله بن جعفر) آن حضرت را همراهی می کردند، از (صحابه) و (تابعین) و بزرگان آن روز جامعه ی اسلامی که به پاکی و صلاح، شهرت داشتند و نیز عموم بنی هاشم خواست در چادر ایشان در (منی) اجتماع کنند. بالغ بر هفتصد نفر از تابعین و دویست نفر از صحابه در چادر آن حضرت گرد آمدند و آنگاه امام علیه السلام بپا خاست و سخنان مهمی را علیه معاویه ایراد کرد.[12]
3. ضبط اموال دولتی
در اواخر حکومت معاویه، کاروانی از یمن که حامل مقداری از بیت المال بود، از طریق مدینه، رهسپار دمشق بود. امام حسین علیه السلام با اطلاع از این موضوع، آن را ضبط کرد و در میان مستمندان بنی هاشم و دیگران تقسیم نمود.[13]
4. قیام بر ضد یزید
معاویه در سال 60 هجری قمری از دنیا رفت و پسرش یزید به حکومت رسید. یزید بلافاصله به حاکم مدینه نوشت: (... بدون درنگ از حسین بن علی بیعت بگیر و به هیچ وجه به او مهلت نده).
امام حسین علیه السلام با درخواست بیعت مخالفت کرد و در نتیجه مجبور شد مدینه را به سوی مکّه ترک کند. در مکّه نیز نامه های مردم کوفه به آن بزرگوار رسید که خواهان حرکت به سوی کوفه و تشکیل حکومت اسلامی به امامت امام حسین علیه السلام بودند.
امام حسین علیه السلام ابتدا حضرت مسلم علیه السلام را به کوفه فرستاد تا اوضاع کوفه را بسنجد و جریان را به استحضار امام علیه السلام برساند. حضرت مسلم علیه السلام با استوار در کوفه و مشاهده ی آمادگی کوفیان برای حمایت از امام حسین علیه السلام نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشت و آن حضرت را در جریان امور کوفه قرار داد.
متعاقب این جریان، امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش و خاندانش مکّه را به سوی کوفه ترک کرد. امّا جریانات و حوادث به گونه ای پیش رفت که حسین بن علی علیه السلام در سرزمین کربلا به محاصره ی لشکریان یزید درآمد و در نتیجه در عاشورای سال 61 هجری قمری با سپاهیان اندکش شربت شهادت نوشید و زنان و خواهرانش به همراه حضرت سجّاد علیه السلام به اسارت یزیدیان در آمدند.[14]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام گروهی از نویسندگان، ترجمه ی علی مؤیدی.
2. حماسه حسینی، سخنرانیهای استاد شهید مرتضی مطهری.
3. نفس المهموم، تألیف حاج شیخ عباس قمی.
4. سیره پیشوایان، تألیف مهدی پیشوایی.
5. سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم تألیف محمد محمدی اشتهاردی.
پی نوشتها:
[1] . عماد الدین، حسین اصفهانی(عماد زاده)، زندگانی حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام سید الشهداء، شرکت سهامی طبع کتاب، چاپ اول، 1337 ه . ش، جلد اوّل، ص 20.
[2] . شیخ طوسی، امالی، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ اوّل، 1401 ه . ق، جلد اوّل، ص 377.
[3] . شیخ صدوق، معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، چاپ اوّل، 1361 ص 57.
[4] . ابن حجر، عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1328ق، ج1، ص333.
[5] . ابن حجر، عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1328 ه . ق، جلد اول، ص 333.
[6] . همان، ص 333.
[7] نصر بن مزاحم، وقعه صفین، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم 1404 ه . ق، 114، 249و 530.
[8] . وقعه صفین، ص 507.
[9] . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، چاپ اوّل، 1385 ه . ق، ج 3، ص 405.
[10] . الاصابه فی تمییز الصحابه، ج 1، ص 333.
[11] . ابن قتیبه ی دینوری، الامامه و السّیاسه، قاهره، چاپ سوّم، 1382 ه . ق، ج 1، ص 184.
[12] . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ دوّم، 1374 ه . ش، ص 157.
[13] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، قم، نشر داوری، ج 2 ص 231.
[14] . محمد محمدی اشتهاردی، سوگنامه آل محمّد، قم، نشر ناصر، چاپ اول، بی تا، ص 162 تا 371.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) در زندگی اجتهادی ، عملی ، اقتصادی ، سیاسی و... چیست؟
- [سایر] درس های سیاسی و اجتماعی که از قیام امام حسین علیه السلام گرفته می شود چیست؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(ع) در زندگی اجتهادی، عملی و اقتصادی و سیاسی و ... چیست؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(ع) در زندگی اجتهادی، عملی و اقتصادی و سیاسی و ... چیست؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(ع) در زندگی اجتهادی، عملی و اقتصادی و سیاسی و ... چیست؟
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.