قرن بیستم، قرن بیداری و آزادی خواهی ملت های جهان بود و استعمارگران به این نتیجه رسیدند که دیگر غارت ثروت و هویت فرهنگی ملت های عقب مانده با سرنیزه و نیروی نظامی امکان پذیر نیست. از این رو، برای حفظ منافع و نفوذ خود باید راه دیگری برگزینند. آنان بر آن شدند تا برای رسیدن به اهداف شوم خود، با سر دادن شعار اصلاحات، ترقی، آزادی، تمدن، عدالت و ...، مردم، آزادی خواهان، کارگران و دهقانان را فریب دهند و با امیدوار ساختن آنان به فردایی روشن، راه را بر عصیان و شورش آنان ببندند. جان اف کِنِدی; رییس جمهور وقت آمریکا درباره ی ماهیت شوم این طرح چنین گفته است: آمریکا به دیگر رژیم های دست نشانده و وابسته به خود فشار آورد که به منظور پیش گیری از جنبش های ملی و ضد امریکایی، اقدام مزبور را به مرحله ی اجرا بگذارند... .[1] در این میان، شاه ایران نیز بر اثر فشارهای امریکا، ژست انقلابی به خود گرفت و در سفر خود به آمریکا، برای اجرای (انقلاب سفید) در ایران، تعهد سپرد. مانع بزرگ برای اجرای این طرح، افراد و گروه هایی بودند که ماهیت این طرح را می دانستند و ممکن بود با فعالیت های افشاگرانه ی خود، ماهیت شوم و خطرناک این طرح را آشکار کنند. شاه از احزاب و سازمان های ملی آن روز، هیچ گونه خطری احساس نمی کرد و تنها خطری که فکر شاه را به خود مشغول ساخته بود، نقش علما و جامعه ی روحانیت بود. وی می دانست که روحانیت در برابر این خیانت ساکت نخواهد نشست. از این رو برای مردمی جلوه دادن (انقلاب سفید)، آن را در شش ماده به رفراندوم گذاشت. (انقلاب سفید) با وجود ظاهر بسیار فریبنده ی آن مانند: اصلاحات ارضی، حذف ساختار ارباب رعیتی، آموزش مردم بی سواد و اصلاح قانون انتخابات، طرحی استعماری برای به یغما بردن سرمایه های ایران بود که به گفته ی طراحان آن، باید دست کم برای صد سال دیگر، ملت ایران را به خواب غفلت می برد.[2] اهداف: با نگاهی کوتاه به لوایح پیشنهادی شاه، این حقیقت روشن می شود که امریکا با اجرای این نقشه، اهداف زیر را دنبال می کرد: 1. با (اصلاحات ارضی)، نیروی ملی قشر دهقان و کارگر را که بزرگ ترین خطر برای منافع آمریکا به شمار می رفت، فلج می کرد. 2. با طرح (اصلاحات قانون انتخابات)، راه نفوذ و دخالت مستقیم ستون پنجم و عوامل بیگانه که به نام (اقلیت های مذهبی) و (انجمن بانوان) در ایران فعالیت کردند، باز می شد. 3. در قالب طرح (سپاه دانش)، برخی جاسوس های ورزیده و کارآزموده ی (ساواک) به روستاها گسیل می شدند تا از نفوذ نیروهای انقلابی در میان روستانشینان جلوگیری کنند. 4. با شعارهای فریبنده ی (اصلاحات، انقلاب و...)، امیدواری کاذبی در جامعه پدید می آورد و با راه انداختن رفراندوم دروغین، به ملت ایران وانمود می کرد که شاه به افکار عمومی، احترام می گذارد.[3] - واکنش علمای اسلام به رفراندوم با آشکار شدن برخی زاویه های اصلی این رفراندوم، علمای اسلام به رهبری حضرت امام خمینی(رحمهم الله)درصدد برآمدند مفهوم و معنای لوایح شش گانه ی مورد نظر شاه را بدانند. به همین دلیل، آقای کمالوند یکی از علمای خرم آباد به دیدار شاه رفت و مخالفت علما را با رفراندوم به او گوشزد کرد. شاه، پیشنهاد علما را نپذیرفت و بر اجرای آن پافشاری کرد.[4] پس از به نتیجه نرسیدن این گفتوگو، امام خمینی برای تحریم رفراندوم، اعلامیه ای صادر کرد که رژیم را با مشکلات بسیاری روبه رو ساخت. هنوز ساعتی از پخش اعلامیه ی حضرت امام نگذشته بود که موج شعار (رفراندوم قلابی مخالف اسلام است)، آسمان تهران را پر کرد. دامنه ی اعتراض ها به شهرهای دیگر از جمله قم رسید و بازار تهران و قم به تعطیلی کشیده شد. مأموران شاه برای کنترل اوضاع، با مردم درگیر شدند و بسیاری از روحانیانی را که در اعتراض به رفراندوم در خانه ی آقای غروی در تهران گرد آمده بودند، بازداشت و روانه ی زندان کردند. شاه نیز به قم سفر کرد تا موضوع را با مراجع تقلید در میان بگذارد. با تحریم خروج مردم از خانه ها به دستور امام، این نقشه ی شاه نیز خنثی شد و شاه با خشم و بی هیچ دست آوردی به تهران بازگشت. اعتراض اصلی علما و حضرت امام خمینی به این رفراندوم، درون مایه ی ضد اسلامی لایحه های یاد شده، غیر قانونی بودن اصل رفراندوم و نامشروع بودن صلاحیت اجرا کنندگان آن بود. در اعلامیه ی حضرت امام چنین آمده است: در قوانین ایران، رفراندوم پیش بینی نشده... معلوم نیست چه مقامی صلاحیت اجرای آن را دارد... مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر می کنند و این رفراندوم اجباری مقدمه ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است... .[5] سرانجام رفراندوم با وجود اعتراض ها، اعتصاب ها و تحریم مردم به صورت فرمایشی، برگزار شد و رژیم شاه در کمال شگفتی و ناباوری، اعلام کرد که این طرح با نزدیک به 6 میلیون رأی به تصویب ملت ایران رسیده است.[6] - پی آمدهای تصویب (انقلاب سفید) با تصویب این طرح، روزنامه های کشور در تبلیغاتی گسترده، این پیروزی را به شاه و ملت تبریک گفتند و حامیان خارجی رژیم نیز با فرستادن تبریک های پیاپی، از این پیروزی، ابراز خرسندی کردند.[7] در مقابل، روحانیان به پیشنهاد امام خمینی به عنوان اعتراض به این طرح، تصمیم گرفتند در ماه رمضان از رفتن به مساجد خودداری کنند[8] که خود، سرآغازی برای پیدایش تحولات بعدی در راه پیش برد اهداف مقدس انقلاب به شمار می آمد. پی نوشتها: [1]- همان، ص 219. [2]. بررسی نهضت امام خمینی، حمید روحانی، صص 115 295. [3]. همان، ص 219. [4]. انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، چاپ معارف، ص 78. [5]. تاریخ سیاسی معاصر، جلال الدین مدنی، جامعه مدرسین، ج 2، ص 13. [6]. روزنامه های خبری عصر، 7 بهمن 1341. [7]. بررسی نهضت امام خمینی، ج 1، صص 225 و 227. [8]. این طرح پس از چند روز عملی نشد و گروهی از روحانیان برای تبلیغ به مساجد رفتند.
موضوع اصلی رفراندوم (انقلاب سفید) چه بود و علمای اسلام در برابر آن چه واکنشی نشان دادند؟
قرن بیستم، قرن بیداری و آزادی خواهی ملت های جهان بود و استعمارگران به این نتیجه رسیدند که دیگر غارت ثروت و هویت فرهنگی ملت های عقب مانده با سرنیزه و نیروی نظامی امکان پذیر نیست. از این رو، برای حفظ منافع و نفوذ خود باید راه دیگری برگزینند. آنان بر آن شدند تا برای رسیدن به اهداف شوم خود، با سر دادن شعار اصلاحات، ترقی، آزادی، تمدن، عدالت و ...، مردم، آزادی خواهان، کارگران و دهقانان را فریب دهند و با امیدوار ساختن آنان به فردایی روشن، راه را بر عصیان و شورش آنان ببندند.
جان اف کِنِدی; رییس جمهور وقت آمریکا درباره ی ماهیت شوم این طرح چنین گفته است:
آمریکا به دیگر رژیم های دست نشانده و وابسته به خود فشار آورد که به منظور پیش گیری از جنبش های ملی و ضد امریکایی، اقدام مزبور را به مرحله ی اجرا بگذارند... .[1]
در این میان، شاه ایران نیز بر اثر فشارهای امریکا، ژست انقلابی به خود گرفت و در سفر خود به آمریکا، برای اجرای (انقلاب سفید) در ایران، تعهد سپرد. مانع بزرگ برای اجرای این طرح، افراد و گروه هایی بودند که ماهیت این طرح را می دانستند و ممکن بود با فعالیت های افشاگرانه ی خود، ماهیت شوم و خطرناک این طرح را آشکار کنند.
شاه از احزاب و سازمان های ملی آن روز، هیچ گونه خطری احساس نمی کرد و تنها خطری که فکر شاه را به خود مشغول ساخته بود، نقش علما و جامعه ی روحانیت بود. وی می دانست که روحانیت در برابر این خیانت ساکت نخواهد نشست. از این رو برای مردمی جلوه دادن (انقلاب سفید)، آن را در شش ماده به رفراندوم گذاشت. (انقلاب سفید) با وجود ظاهر بسیار فریبنده ی آن مانند: اصلاحات ارضی، حذف ساختار ارباب رعیتی، آموزش مردم بی سواد و اصلاح قانون انتخابات، طرحی استعماری برای به یغما بردن سرمایه های ایران بود که به گفته ی طراحان آن، باید دست کم برای صد سال دیگر، ملت ایران را به خواب غفلت می برد.[2]
اهداف: با نگاهی کوتاه به لوایح پیشنهادی شاه، این حقیقت روشن می شود که امریکا با اجرای این نقشه، اهداف زیر را دنبال می کرد:
1. با (اصلاحات ارضی)، نیروی ملی قشر دهقان و کارگر را که بزرگ ترین خطر برای منافع آمریکا به شمار می رفت، فلج می کرد.
2. با طرح (اصلاحات قانون انتخابات)، راه نفوذ و دخالت مستقیم ستون پنجم و عوامل بیگانه که به نام (اقلیت های مذهبی) و (انجمن بانوان) در ایران فعالیت کردند، باز می شد.
3. در قالب طرح (سپاه دانش)، برخی جاسوس های ورزیده و کارآزموده ی (ساواک) به روستاها گسیل می شدند تا از نفوذ نیروهای انقلابی در میان روستانشینان جلوگیری کنند.
4. با شعارهای فریبنده ی (اصلاحات، انقلاب و...)، امیدواری کاذبی در جامعه پدید می آورد و با راه انداختن رفراندوم دروغین، به ملت ایران وانمود می کرد که شاه به افکار عمومی، احترام می گذارد.[3]
- واکنش علمای اسلام به رفراندوم
با آشکار شدن برخی زاویه های اصلی این رفراندوم، علمای اسلام به رهبری حضرت امام خمینی(رحمهم الله)درصدد برآمدند مفهوم و معنای لوایح شش گانه ی مورد نظر شاه را بدانند. به همین دلیل، آقای کمالوند یکی از علمای خرم آباد به دیدار شاه رفت و مخالفت علما را با رفراندوم به او گوشزد کرد. شاه، پیشنهاد علما را نپذیرفت و بر اجرای آن پافشاری کرد.[4] پس از به نتیجه نرسیدن این گفتوگو، امام خمینی برای تحریم رفراندوم، اعلامیه ای صادر کرد که رژیم را با مشکلات بسیاری روبه رو ساخت.
هنوز ساعتی از پخش اعلامیه ی حضرت امام نگذشته بود که موج شعار (رفراندوم قلابی مخالف اسلام است)، آسمان تهران را پر کرد. دامنه ی اعتراض ها به شهرهای دیگر از جمله قم رسید و بازار تهران و قم به تعطیلی کشیده شد. مأموران شاه برای کنترل اوضاع، با مردم درگیر شدند و بسیاری از روحانیانی را که در اعتراض به رفراندوم در خانه ی آقای غروی در تهران گرد آمده بودند، بازداشت و روانه ی زندان کردند. شاه نیز به قم سفر کرد تا موضوع را با مراجع تقلید در میان بگذارد. با تحریم خروج مردم از خانه ها به دستور امام، این نقشه ی شاه نیز خنثی شد و شاه با خشم و بی هیچ دست آوردی به تهران بازگشت.
اعتراض اصلی علما و حضرت امام خمینی به این رفراندوم، درون مایه ی ضد اسلامی لایحه های یاد شده، غیر قانونی بودن اصل رفراندوم و نامشروع بودن صلاحیت اجرا کنندگان آن بود. در اعلامیه ی حضرت امام چنین آمده است:
در قوانین ایران، رفراندوم پیش بینی نشده... معلوم نیست چه مقامی صلاحیت اجرای آن را دارد... مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر می کنند و این رفراندوم اجباری مقدمه ای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است... .[5]
سرانجام رفراندوم با وجود اعتراض ها، اعتصاب ها و تحریم مردم به صورت فرمایشی، برگزار شد و رژیم شاه در کمال شگفتی و ناباوری، اعلام کرد که این طرح با نزدیک به 6 میلیون رأی به تصویب ملت ایران رسیده است.[6]
- پی آمدهای تصویب (انقلاب سفید)
با تصویب این طرح، روزنامه های کشور در تبلیغاتی گسترده، این پیروزی را به شاه و ملت تبریک گفتند و حامیان خارجی رژیم نیز با فرستادن تبریک های پیاپی، از این پیروزی، ابراز خرسندی کردند.[7] در مقابل، روحانیان به پیشنهاد امام خمینی به عنوان اعتراض به این طرح، تصمیم گرفتند در ماه رمضان از رفتن به مساجد خودداری کنند[8] که خود، سرآغازی برای پیدایش تحولات بعدی در راه پیش برد اهداف مقدس انقلاب به شمار می آمد.
پی نوشتها:
[1]- همان، ص 219.
[2]. بررسی نهضت امام خمینی، حمید روحانی، صص 115 295.
[3]. همان، ص 219.
[4]. انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، چاپ معارف، ص 78.
[5]. تاریخ سیاسی معاصر، جلال الدین مدنی، جامعه مدرسین، ج 2، ص 13.
[6]. روزنامه های خبری عصر، 7 بهمن 1341.
[7]. بررسی نهضت امام خمینی، ج 1، صص 225 و 227.
[8]. این طرح پس از چند روز عملی نشد و گروهی از روحانیان برای تبلیغ به مساجد رفتند.
- [سایر] آیا با گذشت 30سال از انقلاب، برگذاری مجدد رفراندوم لازم است؟
- [سایر] عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟
- [سایر] علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او بود یا فقدان توسعه سیاسی باعث انقلاب و سقوط شاه گردید؟
- [سایر] علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او بود یا فقدان توسعه سیاسی باعث انقلاب و سقوط شاه گردید؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] در سایت ویکی پدیا کلی از پیشرفت های ایران بعد از انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه تعریف شده، لطفا توضیح دهید پیامدهای انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه برای ایران چه بود؟
- [سایر] اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ایران چه بود؟
- [سایر] علل نارسایی نظریه های غربی ها در تحلیل انقلاب اسلامی چه بود؟ عامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود، اظهار حق و انکار باطل واجب است و این وجوب، نسبت به عالمان شدیدتر است و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر داخل شدن بعضی از مؤمنین یا علمای اسلام در دستگاههای ظلمه سبب جلوگیری از مفاسد یا منکراتی شود واجب است قبول این کار، مگر آن که مفسده مهمتری در آن باشد، مثل این که باعث سستی عقاید مردم، یا سلب اعتماد آنها از علمای دین گردد که در این صورت جایز نیست.
- [امام خمینی] اگر علمای اعلام احتمال بدهند که اعراض از ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها میشود، واجب است اعراض کنند از آنها، و به ملت مسلمان بفهمانند اعراض خود را.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه احتمال صحیح داده شود که سکوت، سبب می شود که عمل منکری معروف، یا عمل معروفی منکر شود، بر همه مخصوصاً علمای اسلام واجب است که حق را اظهار و اعلام کنند و سکوت جایز نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه سکوت علمای اسلام یا غیر آنها موجب تقویت ظالم یا تأیید او شود، یا سبب جرأت او بر سایر محرمات گردد، واجب است اظهار حق و انکار باطل کنند، هر چند تأثیر فوری نداشته باشد.
- [امام خمینی] اگر مراوده و معاشرت علمای اعلام با ظلمه و سلاطین جور، موجب تخفیف ظلم آنها شود، باید ملاحظه کنند که آیا ترک معاشرت اهم است- زیرا ممکن است معاشرت موجب سستی عقاید مردم شود، و موجب هتک اسلام و مراجع اسلام شود- یا تخفیف ظلم، پس هر کدام اهم است، به آن عمل کنند.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله شبیری زنجانی] آنچه در دست کفّار باشد و مالک آن از کسانی باشد که اموال آنها احترام دارد؛ یعنی مسلمانان یا کافران ذمّی یا معاهد، چنانچه به صورت امانت در دست کفّار بوده و آنان خود را مالک آن نمیدانستهاند، اگر با جنگ یا بدون جنگ به دست مسلمانان برسد، احکام غنیمت بر آن بار نمیشود، بلکه ملک مالک اصلی است، همچنین اگر کفّار خود را مالک آن مال میدانسته ولی بدون جنگ به دست مسلمانان برسد، ولی اگر با جنگ به دست مسلمانان برسد - خواه در پیکاری عمومی به چنگ مسلمانان آمده باشد یا برخی از مسلمانان آن را به دست بیاورند - غنیمت جنگیست و خمس آن کنار گذاشته و بقیه بین جنگجویان تقسیم میشود، ولی مالک اصلی مال نسبت به آن حقّ اولویت دارد و میتواند با پرداخت قیمت آن، آن را مالک گردد
- [آیت الله علوی گرگانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهرات گویند: اول آب، دوم زمین، سوم آفتاب، چهارم استحاله، پنجم کم شدن دو سوم آب انگور، ششم انتقال، هفتم اسلام، هشتم تبعیّت، نهم بر طرف شدن عین نجاست، دهم استبرأ حیوان نجاستخوار، یازدهم غائب شدن مسلمان، دوازدهم انقلاب واحکام اینها بطور تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.