در سایت ویکی پدیا کلی از پیشرفت های ایران بعد از انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه تعریف شده، لطفا توضیح دهید پیامدهای انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه برای ایران چه بود؟ دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید، متنی که جهت نقد و ارزیابی برای این مرکز ارسال کرده اید در اصل مطلبی است که در سایت ویکی پدیا ذیل مدخل (انقلاب سفید) انتشار یافته است و با توجه به ادعاهایی که داشته و نیز مستنداتش که جملگی متکی به ادعاهای خود شاه و نیز وابستگان پهلوی می باشد چیزی فراتر از یک متن یک طرفه با هدف تطهیر جنایات و خیانت های رژیم فاسد پهلوی چیز دیگری نیست. البته ما منکر این نیستیم که در سایه انقلاب سفید و اصلاحات ارضی تحولاتی در کشور رخ داد اما مساله اینجاست که ماهیت این تحولات و سمت و سوی آن هر چه بود قطعا به نفع و صلاح ملت ایران نبود و به همین جهت علیرغم تمامی تغییراتی که در پرتو این اتفاقات رخ داد هرگز با استقبال ملت ایران مواجه نشد و در نهایت ملت، با انقلاب اسلامی خود، انقلاب آمریکایی شاه را به زباله دان تاریخ ریختند؛ انقلابی که به دلیل ماهیت استعماری که داشت علما و در راس آنها امام خمینی ره با آن مخالفت کرده و بر علیه آن افشاگری کردند. حضرت امام ( ه ) در مورد ماهیت سلطنت شاه و انقلاب سفید او می فرمایند : آمریکا با کودتای نظامی ، مجددا شاه را بر ایران تحمیل کرد و به نام مدرنیزه کردن مملکت ، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت و دیدیم که نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریکا و خرابی ایران بود . کشاورزی مملکت نابود شد و ایران بازار مصرف مواد غذایی آمریکا شد ، مخازن زیرزمینی از نفت گرفته تا مس و سایر مخازن ، همه به نفع آمریکا تاراج شده و می شود و در عوض سلاح هایی به ایران داده شد که به درد مملکت نمی خورد و زیان دیگرش تحمیل بیش از چهار هزار مستشار نظامی با هزینه های سرسام آ ور آن است که گذشته از اینکه ارتش ما را از حیثیت انداخته است ، تمامی مقدورات کشور را هم به دست آنها سپرده است . در ادامه به عنوان نمونه به بررسی پیامدهای اصلاحات ارضی در ایران می پردازیم : نتایج و اثرات اصلاحات ارضی شاه هر چند در ظاهر برنامه اصلاحات ارضی در جهت بهبود وضعیت کشاورزان و رشد و توسعه کشور اعلام گردید اما هدف اصلی از انجام این برنامه به انجام رساندن مانوری سیاسی برای جلب نظر روستائیان و کاستن از قدرت و نفوذ مالکان بزرگ بود ، هر چند دولت موفقیتی در کاستن قدرت و نفوذ مالکان کسب کرد ، ولی اصلاحات ارضی اثرات مخربی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور داشته و سبب گسترش نارضایتی ها در جامعه گردید . در اینجا به صورت مختصر به برخی از مهمترین این پیامدها می پردازیم : الف - پیامدهای اقتصادی : تا اوایل دهه 1340 و پیش از انجام اصلاحات ارضی ، علیرغم وجود محرومیت ها و مشکلات متعدد فرهنگی ، بهداشتی ، رفاهی و . . . در روستاها و اکثر مناطق کشور ، ایران عمدتا از نظر تهیه موادغذایی خودکفا بود و حتی می توانست کمبود ارز خارجی را هم با صدور پنبه ، میوه و خشکبار و . . . تأمین کند ولی دیری نپایید که در پی اجرای اصلاحات ارضی شاه که به وسیله دولت آمریکا و در زمان ( کندی ) طرح ریزی شده بود از نظر تأمین مواد غذایی به خارج وابسته و وضعیت روستاییان به شدت بدتر شد . یکی از دلایل این امر ، این بود که دولت پس از کوچک شدن قطعات زمین که تولید را پایین آورد ، علاوه بر تعاونی های روستایی ، به ایجاد شرکت های کشت و صنعت ، شرکت های سهامی زراعی و تعاونی های تولید ، روی آورد . در شرکت های کشت و صنعت زمین های کوچک را برای ایجاد یک زمین حدودا 500 هکتاری می خرید و آن را به شرکت های خصوصی یا دولتی اجاره می داد . در شرکت های سهامی زراعی ، زارعان مالکیتشان را با سهام شرکت عوض می کردند و هیئت مدیره آنها را دولت استخدام می کرد ولی تعاونی های تولید ، زارع مالکیتش را حفظ می کرد . هم واحدهای بزرگ تجاری - کشاورزی کشت و صنعت ، هم شرکت های زراعی مورد حمایت سازندگان ماشین آلات کشاورزی خارجی و صاحبان منافع خاص در ایران بودند و تأکید عمده آنها روی محصولاتی بود که به درد صادرات می خورد . در نتیجه ، سطح تولید مواد غذایی پایین آمد و وابستگی به واردات این مواد افزایش یافت 1 از دلایل دیگر این موضوع ، باقی ماندن زمین هایی با موقعیت زیربنایی برتر در دست مالکان ، عدم کفایت بودجه های مربوط به وام کشاورزی ، فقدان خدمات توسعه کشاورزی ، حفر چاه های عمیق و آسیب دیدن سیستم قنوات ، کنترل قیمت فرآورده های کشاورزی به یاری واردات ، پایین آمدن شانس استخدام کشاورزان بدون زمین به وسیله مالکان جدید ، کافی نبودن زمین های کوچک ارائه شده به کشاورزان برای باقی ماندن در روستا ، ملی کردن مراتع و جنگل ها و در نتیجه کوتاه کردن دست چوپانان و قبایل کوچ نشین از مراتع و . . . ، به عمیق تر شدن شکاف طبقاتی انجامید و سیل روستاییان مهاجر را به سمت شهرها جاری ساخت . اصلاحات ارضی تنها 800 هزار کشاورز را به خرده مالک تبدیل کرد . از این تعداد 100 هزار نفر قبلا زمین داشتند و بدهی نیز نداشتند . بقیه باید ظرف 12 تا 15 سال اقساط مربوط را بپردازند . شرایط زندگی آنها تغییری نکرد . سپس اکثر زمین ها فقط تحت عنوان تشکیل تعاونی های روستایی و اغلب در پیوند با تعدادی کمپانی تجاری - کشاورزی آمریکایی از مالکیت آنها درآمد 2 به گفته هوگلند : ( موفقیت عملی از لحاظ منافع مثبت واقعی برای دهقانات مشمول قانون عملا صفر بود . . . اصلاحات ارضی ایران عملا یک برنامه محافظه کارانه بود که مزایای مثبت معدودی داشت . . . در 1971 م ( 1350 ش ) . . . اکثر روستانشینان از نظر موقعیت اقتصادی بهتر از سال های قبل از اجرای برنامه نبودند ) 3 حضرت امام نیز می فرماید : ( اصلاحات ارضی به امر دولت آمریکا بود برای آن که بازار درست کند که چیزهای آنها به فروش برود یعنی زراعت ما به هم بخورد ، ما محتاج بشویم ) 4 و نیز : ( اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای آمریکا و اذناب آمریکا ، . . . گندم ها دیگر توی دریا ریخته نمی شود ، گندم ها را می دهند پول می گیرند ) 5 ب - پیامدهای اجتماعی : به دنبال اجرای اصلاحات ارضی و به هم خوردن سیستم مالکیت زمین های کشاورزی و نظام ارباب - رعیتی ، دیگر سیستم و وضعیت جدید پاسخگو و تأمین کننده معیشت خود روستائیان نیز نبود زیرا از یک سو با گرفتن زمین ها از اربابان ، بسیاری بیکار شدند چون بیش از نیمی از خانوارهای روستانشین مشمول قانون اصلاحات ارضی نشدند چون قرارداد رسمی سهم بری نبسته بودند و حق نسق نداشتند ، لذا این عده روز به روز فقیرتر شدند و اکثریت دهقانانی که صاحب زمین شدند قطعه زمین های کوچک و نامرغوبی به دست آوردند و نیمی از زمین ها اصولا تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالکان باقی ماند 6 و بسیاری از این دهقانان درگیر مسائلی از قبیل تأمین آب کشاورزی ، چگونگی پرداخت اقساط و . . . شدند و ادامه این روند برایشان غیرقابل تحمل می نمود لذا بسیاری از آنان زمین های خود را به مالکان فروختند . نتیجه این تحول ، این بود که در اوایل دهه 1350 ، نرخ مهاجرت به % 8 رسید که از رقم متوسط های 1355 - 1335 ، بسیار بیشتر بود . این مهاجرت نه تنها باعث کاهش تولید مواد غذایی و وابستگی اقتصادی به خارج گردید ، بلکه مشکلات اجتماعی بسیار زیادی را نیز به وجود آورد . مهاجران در شهرها با فقدان کار کافی ، مسکن و امکانات زیست مناسب روبه رو شدند و در حاشیه شهرها و محله های فقیرنشین و کثیف استقرار یافتند 7 روستائیان که به امید یافتن شغل مناسب به شهرها هجوم آورده بودند طبقه کارگر روزمرد شهری را به وجود آرودند . این افراد که اغلب تنها و بدون خانواده خود به شهرها مهاجرت می کردند ، با فرهنگ غرب زده شهری که با آن بیگانه بودند روبرو و مجبور می شدند برای کسب درآمد در ساختمان ها ، کاخ ها و ویلاهای مجلل که هزینه گزافی صرف ساختن آنها می شد به کار مشغول شوند اگر چه درآمد آنها نسبتا مناسب بود ، اغلب به خاطر تورم سرسام آور مغلوب هزینه ها می شدند 8 حضرت امام در این باره می فرماید : ( این اصلاحات ارضی از بزرگترین خیانتهایی است بر این مملکت که زراعت مملکت را به کلی از بین بردید و دهقان های بیچاره را همچو کردید که هجوم آوردند به شهرستان ها . تهران الان پر است از این دهقان های بیچاره ای که از اطراف آمدند توی این زاغه ها و توی این چادرها و توی این کثافت کاری ها ، بیچاره ها دارند زندگی می کنند با عائله در زمستان سخت ، اینها خیانت بر یک ملت نیست ؟ ) 9 ج - پیامدهای سیاسی : اصلاحات ارضی در کوتاه مدت توانست قدرت سیاسی دولت را در روستاها افزایش داده و جایگزین قدرت اربابان و مالکان بزرگ نماید سپاه بهداشت ، سپاه دانش ، سپاه ترویج و آبادانی ، سازمان دولتی نهادهای روستایی ( تعاونی ها ، واحدهای اعتباری ، خانه های اصناف ) کنترل قیمت ها و قدرت اجبار کننده ژاندارمری نیز هر یک به نوعی پایه های قدرت دولت مرکزی در روستاها را تحکیم نمودند و از قدرت و نفوذ ملاکین کاست و به نوعی خواسته شاه را بر بسط و نفوذ قدرت خویش حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور میسور نمود اما با این همه زمینه های نارضایتی بخش عظیمی از جهت کشور - به واسطه پیامدهای منفی این برنامه بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی و . . . - را فراهم نمود که خود در بلند مدت در شکل گیری انقلاب اسلامی و سقوط نظام پهلوی مؤثر بود . منابع . 1 اصلاحات ارضی ، باشگاه اندیشه . 2 . اسدالهی ، علی اکبر - مراحل سه گانه اصلاحات ارضی - مدیریت امور اراضی قزوین - بهمن 1384 3 . اصلاحی ، حسن - قزاقی ، حمید - محمدنیا احمدی ، محمد - جزوه آموزشی مجموعه قوانین و مقررات اصلاحات ارضی - سازمان امور اراضی - شهریور 1381 4 . اصلاحات ارضی واقتصاد روستایی ایران ، احمد میرزاده ، تهران : مرکز مدارک علمی 5 1351 . عباس خلجی ، اصلاحات آمریکایی و قیام پانزده خرداد ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، . 1381 ( 1 ) ( ایران ، سراب قدرت ، گرامام رابرت ، ترجمه فیروز فیروز نیا ، تهران ، نشر سحاب ، 1358 ، ص 46 ) . ( 2 ) ( انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، جمعی از نویسندگان ، نشر معارف ، چاپ چهاردهم ، 1380 ، ص 111 ) . ( 3 ) ( مقاومت شکننده ، جان فورای ، ترجمه احمد تدین ، نشر مؤسسه خدمات فرهنگی رسا ، چاپ دوم ، 1378 ، صص 472 - 482 ) . ( 4 ) ( صحیفه نور ، ج 2 ، ص 25 ) . ( 5 ) ( همان ، ص 181 ) . ( 6 ) ( مقاومت شکننده ، پیشین ، ص 474 ) . ( 7 ) ( ریشه های انقلاب ، نیکی کوی ، ترجمه عبدالرحیم گواهی ، تهران ، نشر قلم ، 1369 ، صص 255 - 243 ) . ( 8 ) ( تحلیل بر ا نقلاب اسلامی ، منوچهر محمدی ، نشر امیرکبیر ، 1370 ، ص 78 - 80 ) . ( 9 ) ( صحیفه نور ، ج 2 ، ص 431 ) . در پایان به منظور آشنایی هر چه بیشتر با این موضوع متن مقاله ای که به همین مناسبت در سایت برهان انتشار یافته است خدمتتان تقدیم می کنیم: در آثار پرشماری که در باب علل وقوع انقلاب اسلامی ایران به رشتهی تحریر درآمده، عوامل و رویکردهای اقتصادی جایگاه عمدهای دارند. در این میان، نوسازی و توسعهی اقتصادی محمدرضا پهلوی در دههی 1340 و بهویژه 1350، از متغیرهای تأثیرگذاری است که پدیدآور بحثهای جدی و دیرین بوده است. برخی ماهیت ناسازگار این برنامه با جامعهی ایران و وابسته بودن آن به سیاستهای ایالات متحدهی آمریکا را عامل شکست و در نهایت، فروپاشی نظام پهلوی میدانند و برخی همچون یرواند آبراهامیان، ایدهی (توسعهی ناموزون) و عدم توسعهی سیاسی همگام با توسعهی اقتصادی را عامل این فرآیند معرفی میکنند. از سوی دیگر، گروهی نیز با برجستهسازی بیش از حد و غیرمنطقی اقدامات شاه، رویکردی جانبدارانه و تا حدی طلبکارانه را اتخاذ کرده و معتقدند جامعهی عقبافتادهی ایران، آمادگی سیاست مدرنیزاسیون محمدرضاشاه را نداشت.[1] این نوشتار کوتاه درصدد است تا ضمن تشریح برنامهی مدرنیزاسیون پهلوی دوم، کژیهای آن را بهشکلی مختصر بیان کند. نقاط ضعفی که ریشهیابی کامل آن، خود فرصتی مجزا میطلبد و این وجیزه بیشتر اشارت و فتحبابی در این موضوع پُردامنه است. اصلاحات ارضی؛ ریشهی مدرنیزاسیون پهلوی نقطهی آغاز نوسازی دورهی پهلوی دوم با برنامهی (انقلاب سفید) و بهویژه (اصلاحات ارضی) پیوند خورده است که در سال 1341 کلید خورد و زمینهساز بسیاری از تحولات اقتصادی و اجتماعی سالهای منتهی به انقلاب بود. پس از کودتای 28 مرداد، برای حل مسئلهی نفت، قرارداد کنسرسیوم میان ایران و هشت شرکت نفتی بینالمللی در مهرماه سال 1333 منعقد شد و جریان فروش نفت، که منبع تأمین درآمد دولت بود، به حالت عادی بازگشت. با اجرای این قرارداد، درآمد نفتی ایران از 34 میلیون دلار در سال 1333، به 181 میلیون دلار در سالهای 1335 و 1336 و 385 میلیون دلار در سال 1340 رسید. ضمن آنکه بین سالهای 1332 تا 1336 حکومت برای جلوگیری از ورشکستگی جمعاً مبلغ 145 میلیون دلار از ایالات متحدهی آمریکا کمک مالی دریافت کرد. علیرغم حل مسئلهی نفت، بحران اقتصادی همچنان دامنگیر حکومت بود. تأمین کسری بودجه، همراه با کاهش تولید در سال 1338، شاخص هزینه¬ی زندگی را که در سال¬های 1333 تا 1336 ثبات یافته بود، تا 35 درصد در سال 1338 افزایش داد.[2] درباره¬ی عوامل و زمینههای خارجی مؤثر بر آغاز نوسازی پهلوی دوم، پیش از هر چیز باید به فضای دوقطبی نظام بینالملل در آن روزگار اشاره داشت. جان. اف. کندی که از سال 1961 (1339) بهعنوان رئیسجمهور آمریکا کار خود را آغاز کرد، رویکرد جدیدی را با عنوان (پاسخ انعطافپذیر) مطرح نمود. از نظر او، تلاش برای به قدرت رساندن دولتهای دستنشانده در جهان سوم، قابلیت خود را در جلوگیری از نفوذ کمونیسم در جهان سوم از دست داده است. لذا دولت آمریکا تلاش کرد از کمکهای مستقیم نظامی بکاهد و بر ضرورت انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در جهان سوم تأکید داشت. سیاستی که آمریکا در این زمان در روابط خود با ایران در پیش گرفت، پیگیری همان سیاستی بود که با عنوان (اتحاد برای پیشرفت) در کشورهای آمریکای لاتین به اجرا گذارده شده بود.[3] در چنین بستری، شاه تصمیم گرفت تا برنامهی توسعهی ایران را در قالبی گستردهتر از اصلاحات ارضی مدنظر علی امینی، نخستوزیر تازه برکنارشدهی خود، دنبال کند. بنابراین در بهمنماه سال 1341، اصلاحات ارضی را تنها بهعنوان یکی از اصول ششگانهی (انقلاب سفید) مطرح نمود. شاه در کتاب (انقلاب سفید)، که در سال 1346 به چاپ رسید و در گسترهی وسیعی توزیع شد، مینویسد: (تشخیص دادم که ایران نیازمند انقلابی عمیق و بنیادی است و در عین حال، لازم است تمامی نابرابریهای اجتماعی و تمامی عوامل بیعدالتی، ستم و بهرهکشی و تمامی جنبههای ارتجاع که مانع پیشرفت میشوند از میان برداشته شوند.) انقلاب سفید در 6 بهمن 1341 به رفراندوم گذاشته شد و به ادعای حکومت، با 99 درصد آرا تأیید گردید! شش مادهی دیگر نیز به تناوب در سالهای بعد به این اصول اضافه شدند. این اصول در مجموع عبارتاند از: 1. اصلاحات ارضی، 2. ملی کردن جنگلها و مراتع، 3. فروش کارخانههای تحت مالکیت دولت به مردم برای تأمین هزینهی اصلاحات ارضی، 4. واگذاری بخشی از سهام کارخانهها به کارگران، 5. اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رأی به زنان، 6. ایجاد سپاه دانش، 7. ایجاد سپاه بهداشت، 8. ایجاد سپاه ترویج و آبادانی، 9. ایجاد خانههای انصاف در روستاها، 10. ملی کردن آبراهها، 11. نوسازی ملی و 12. انقلاب آموزشی و اداری. در میان این اصول، اصلاحات ارضی جایگاه محوری داشت؛ چراکه با کشاورزی و منابع وابسته به آن بهعنوان اصلیترین عامل تولید در اقتصاد ایران مرتبط بود و از طرف دیگر، زندگی بخش وسیعی از کشاورزان را دستخوش تغییرات عمده کرد. این تغییرات، که عموماً به شکل مهاجرت روستاییان به شهرها و گسترش بیرویهی کلانشهرها به موازات گسترش صنایع بود، نظام اجتماعی ایران را دچار تغییرات زیادی نمود. پس از چهار برابر شدن قیمت نفت، درآمد حاصل از فروش آن به حدود 20 میلیارد دلار در سال 1355 رسید که مبالغ هنگفتی از آن در تجملات دربار، فساد مالی و خرید تسلیحات پیچیدهی نظامی که حتی برای بسیاری از کشورهای عضو ناتو هم گران بود، به هدر رفت. اصلاحات ارضی نظام سهمبری و سلطهی مالک زمیندار را تضعیف کرد، اما از آنجایی که نیمی از خانوارهای روستانشین قرارداد سهمبری نبسته بودند، مشمول این قانون نشدند. مالکان هم اغلب با استفاده از مفرهای قانونی، بسیاری از املاک خود را حفظ کردند. هرچه از اجرای این برنامه میگذشت، خاصیت انقلابی آن کمرنگ شده و بیش از پیش محافظهکارانهتر میشد. بهگونهای که به گفتهی نیکی کدی، بیشتر به تنظیم سیستم موجود شبیه بود تا تقسیم مجدد ثروت.[4] به اعتقاد هالیدی، قانون اصلاحات ارضی پس از ده سال فقط شامل سی درصد از روستاهای ایران شد که در آنها هم فقط ده درصد زمینها کاملاً تقسیم شده بود و در بقیهی روستاها فقط چند دانگ به دهقانان فروخته شد. از میان 5/3 میلیون خانوار روستایی نیز تنها حدود هفتصد هزار خانوار صاحب زمین شده بودند.[5] فورن بر این باور است که سطح زندگی اکثریت جمعیت روستایی، با اجرای برنامهی اصلاحات ارضی، بهتر نشد و اگر مزیتی هم داشت، در مقایسه با جمعیت شهری، ناچیز بود. او عمدهترین پیامد این برنامه را جایگزین شدن قدرت سیاسی دولت بهجای قدرت زمینداران از کانالهایی نظیر سپاه بهداشت، سپاه دانش و نهادهای دولتی (تعاونیها و خانههای انصاف) میداند.[6] برنامهریزی در مسیر مدرنیزاسیون شاهی شاه درصدد بود تا با اجرای برنامههای توسعه به موازات اجرای اصول انقلاب سفید، وضعیت اقتصادی ایران را بهبود بخشد. سومین برنامهی توسعهی ایران (46-1341) همزمان با آغاز اصلاحات ارضی به اجرا گذاشته شد. هدف این برنامه، که تحت تأثیر آرای صاحبنظران مکتب مدرنیزاسیون در دههی 1950 میلادی طراحی شده بود، صنعتی کردن سریع کشور و زمینهسازی برای رشد استراتژی جایگزینی واردات بود. در اثر این برنامه، سرمایهگذاری بخش عمومی (دولتی) رشد فراوانی یافت که این رشد بیشتر متوجه زیربنای اقتصادی و صنایع سنگین بود. رشد سالانهی تولید ناخالص ملی به 8/8 درصد رسید. بیشترین اعتبار درنظرگرفتهشده در این برنامه، به بخش ارتباطات مربوط میشد که سهم آن 3/26 درصد بود. سهم امور اجتماعی با 6/26 درصد، کشاورزی و آبیاری با 10/ 23 درصد و صنعت و معدن با 4/8 درصد در مراتب بعدی قرار داشت.[7] برنامهریزان معتقد بودند که هدف از کمک به بخش کشاورزی، باید تغییر شیوهی توزیع درآمد در کشور باشد.[8] اصلاحات ارضی مصداق بارز این سیاست بود. در برنامهی چهارم (51-1346)، ضمن گسترش سرمایهگذاری دولتی، بخش خصوصی نیز تشویق شد تا در صنایع متوسط و سبک سرمایهگذاری کند. میزان وام بانکهای تخصصی توسعه به بخش خصوصی افزایش یافت و توجه دولت و هزینههای آن به سمت خدمات اجتماعی نیز گسترش پیدا کرد.[9] جاهطلبی مستبدانهی شاه در لزوم رسیدن به دروازههای تمدن، در برنامهی پنجم توسعه (56-1351)، که با نظارت و اعمالنظر کامل او تدوین شد، عینیت یافت. در این برنامه، نرخ رشد 3/22 درصد در نظر گرفته شده بود که در مقایسه با نرخ رشد برنامهی سوم (6 درصد) و برنامهی چهارم (7/7)، بسیار بلندپروازانه بود. هزینههای عمرانی در سه سال نخست برنامهی پنجم، از کل هزینههای برنامهی چهارم در همهی زمینهها بسیار فراتر رفت. 7/77 درصد از هزینههای برنامه از طریق نفت تأمین میشد و درآمد تولیدی و بهویژه صنعتی سهم اندکی در تأمین هزینهی برنامه داشت که این به معنای برونزایی برنامه و اتکای بیشتر به درآمد نفت بود.[10] مدرنیزاسیون شاه عمدتاً در نتیجهی درآمد فزایندهی نفتی میسر گشت. عایدات نفتی با رسیدن به رقم 555 میلیون دلار در سال 1343، همچنان سیر صعودی خود را طی کرد و به 958 میلیون دلار در سال 1348، 2/1 میلیارد دلار در سال 1350، پنج میلیارد دلار در سال 1353 و پس از چهار برابر شدن قیمت نفت، به حدود بیست میلیارد دلار در سال 1355 رسید که مبالغ هنگفتی از آن در تجملات دربار، فساد مالی و خرید تسلیحات پیچیدهی نظامی که حتی برای بسیاری از کشورهای عضو ناتو هم گران بود به هدر رفت.[11] فساد اقتصادی؛ پاشنهی آشیل مدرنیزاسیون شاهی در سال 1330، شاه با هدف به جریان انداختن پولهای حاصل از فروش املاک سلطنتی، ادارهای به نام (دفتر املاک اختصاصی) به وجود آورد که هفت سال بعد (بنیاد پهلوی) جانشین آن شد. بنیادی در ظاهر خیریه که از داراییهای محمدرضاشاه تأمین میشد، ولی بهتدریج تمام درباریان، از خود شاه تا همهی خویشاوندان سببی و نسبی و وابستگان دور و نزدیک وی، در آن به سرمایهگذاری و دخالت مستقیم پرداختند و با ایجاد دفاتر مخصوص در خریدوفروشهای کلان، واردات و صادرات، بانکداری، کشاورزی و مقاطعهکاری با یکدیگر به رقابت پرداختند.[12] پیش از افزایش قیمت نفت، شاه بهواسطهی سرلشکر مزین، در منطقهی شمال، با اختیارات تام به فروش زمینهای موات و منابع ملی میپرداخت و پول آنها را به دربار اختصاص میداد. استفاده از مزایای انحصاری امکانات، معاملات، صنایع و وامها یا رشوهخواری از صاحبان سرمایه بهخاطر واسطهگری و سفارش، از راههای سوءاستفادهی درباریان در کسب ثروت بود. پس از افزایش قیمت نفت نیز بنیاد پهلوی با سرمایهگذاری در کارخانجات سیمان، قند، بیمه، بانک، کشتیرانی، هتلسازی، خانهسازی، کازینوهای قمار و کابارهها، سود سرشاری را عاید خانوادهی پهلوی کرد.[13] برگزاری جشنهای 2500سالهی شاهنشاهی با هزینههای کمرشکنی که از محل درآمد نفت تأمین شد، یکی از نمودهای عینی کژروی مدرنیزاسیون پهلوی بود. شاه سرمست از ایجاد ثبات و رشد اقتصادی در کشور، با چنین اقداماتی، در پی کسب مشروعیت سیاسی و فکری در میان جامعه و همچنین افکار عمومی دنیا بود. اما (از قضا سرکنگبین صفرا فزود) و درآمدهای بادآوردهی نفت، که بیمحابا و بدون توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی ایران به ساختار اقتصادی تزریق شد، پایههای حکومت را سست کرد. مثلث سقوط: تضعیف کشاورزی، تقویت صنعت-خدمات، گسترش بیرویهی شهرنشینی در سالهای 57-1342، ائتلاف سهگانه و نانوشتهای میان دولت، فعالان حوزهی صنعت و سرمایهگذاران خارجی (عموماً آمریکایی) به وجود آمد. آنچه این شرکای سهگانه را در این ائتلاف گرد هم آورد، اصرار آنان بر توسعهی سریع اقتصادی و اتخاذ سیاست (درهای باز) بود. شاه حامی سرمایهگذاری خصوصی داخلی و خارجی بود. به این ترتیب، رشد فزاینده و مشارکت تنگاتنگی در سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی ایجاد شد. شاه سرمست از ایجاد ثبات و رشد اقتصادی در کشور، با چنین اقداماتی در پی کسب مشروعیت سیاسی و فکری در میان جامعه و همچنین افکار عمومی دنیا بود، اما (از قضا سرکنگبین صفرا فزود) و درآمدهای بادآوردهی نفت، که بیمحابا و بدون توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی ایران به ساختار اقتصادی تزریق شد، پایههای حکومت را سست کرد. اتخاذ چنین سیاستهایی موجب تغییر جهتگیریها از (کشاورزی-خدمات) به بخش (صنعت-خدمات) گردید و حجم نیروی کار را افزایش داد. قبل از اصلاحات ارضی، ایران جامعهای عمدتاً روستایی بود که در آن، بخش کشاورزی 5/24 درصد از تولید ناخالص ملی و بالغ بر 56 درصد از کل نیروی کار را تشکیل میداد. در سال 1355، سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص ملی به 4/9 رسید و میزان نیروی کار شاغل در این بخش، به 34 درصد کاهش یافت. گرایش به مالکیت زمین با هدف تولید کشاورزی، به سمت سرمایهگذاری در پروژههای صنعتی و تجاری تغییر کرد.[14] در اواخر دههی 1340، ایران (نوعی تحرک اجتماعی سریع را تجربه کرد که طی آن، هنجارها و معیارهای پذیرفتهشدهی اجتماع، در اثر تماس بخش اعظم جمعیت کشور با ایدهها و روشهای نوین زندگی (که ماهیتی غربی داشت)، پیوسته مورد چالش واقع شد.)[15] از آنجا که دانشگاهها، مراکز اداری، تسهیلات پزشکی و تأسیسات صنعتی غالباً در شهرها قرار داشتند، بین سالهای 1341 تا 1357، شاهد تغییرات گستردهای در جمعیت شهری هستیم. در سال 1343، تهران تنها شهر ایران با جمعیتی بیشتر از پانصد هزار نفر بود، اما در سال 1353، چهار شهر واجد این ویژگی بودند. در حالی که در سال 1345 فقط 21 درصد ساکن شهرهایی با جمعیت بالای صد هزار نفر بودند، در سال 1355 حدود 30 درصد در این شهرها سکونت داشتند. جمعیت کلانشهرها نیز با سرعت زیادی در حال افزایش بود؛ بهطوریکه در همین بازهی زمانی ذکرشده، جمعیت تهران از 2720000 نفر به 4500000 نفر، اصفهان از 424000 نفر به 5985000 نفر، مشهد از 400000 نفر به 670000 نفر و تبریز از 410000 نفر به 598500 نفر رسید. (اعداد گرد شدهاند.)[16] شهرهای بزرگ فاقد تجهیزات و امکانات کافی برای رویارویی با چنین انفجار عظیمی از جمعیت بودند و این امر موجب قطبی شدن جمعیت ساکن در این شهرها شد. تهران از جملهی این موارد بهشمار میرفت که طبقات مرفه و متوسط در بخش شمالی و طبقات پایین¬تر در جنوب آن سکونت داشتند. از میانهی دههی 1340 تا اواسط دههی 1350، مهاجرت روستانشینان به شهرها در سطح بالایی صورت گرفت. کار شهری میان سالهای 1343 تا 1353 به میزان 54 درصد رشد داشته است. گرچه مقداری از رشد جمعیت شهری ناشی از رشد عادی جمعیت و پیدایش کانونهای شهری جدید بوده، ولی یک بررسی نشان میدهد که حدود 35 درصد این افزایش، ناشی از مهاجرت روستاییان به شهرها بوده است. بیشتر این مهاجرتها شامل دهقانان تنگدستی میشد که در اثر اصلاحات ارضی از روستا بریده بودند. بسیاری از این روستاییان شهریشده، در زاغهنشینهای گستردهی دوروبر شهرهای بزرگ ساکن شده و بهصورت کارگر غیرماهر به زندگی بخور و نمیر ادامه میدادند. گسترهی عظیم طبقهی پایینشهرنشین، این طبقه را قادر ساخت که بهگونهای گسترده در فعالیت سیاسی دستهجمعی شرکت کنند و از این رو، بهصورت نیروی بالقوهی توانمندی درآمد. آزادسازی این نیروی عظیم در قالب اعتراضات گستردهی مردمی، منتهی به انقلاب اسلامی شد.[17] فرجام سخن در تحلیل انقلاب اسلامی ایران میبایست با رویکردی منصفانه و منطقی به نقد رویدادها و فرآیندها پرداخت. آنچه تحت عنوان مدرنیزاسیون پهلوی دوم شناخته میشود اگرچه در برخی ابعاد عمرانی، صنعتی و رفاهی تغییرات زیادی را در جامعه به وجود آورد، اما به دلیل ماهیت غربی و بیگانه با آموزههای اسلامی، ساختار متصلب سیاسی، اتکا به درآمد روزافزون نفت، فساد اقتصادی درباریان، اعمالنظرات دلبخواهانهی شاه در تدوین برنامههای کلان، تضعیف بخش کشاورزی و توجه بیش از حد به صنایع مصرفی و وارداتی، با شکست و در نهایت فروپاشی نظام سیاسی مواجه شد. این فرآیند از برنامهریزیهای کارشناسان غربی و نظرات نه چندان واقعبینانهی شاه سرچشمه میگرفت. در نتیجه، مدرنیزاسیون پهلوی، که قرار بود مقوم استحکام حکومت او باشد، خود بدل به یکی از ارکان اصلی وقوع انقلاب اسلامی شد. پینوشتها: [1]. یکی از نمودهای این رویکرد در جریان پخش مستند (انقلاب 57) از شبکهی ماهوارهای (منوتو) خود را نشان داد؛ مستندی که علیرغم پرداخت هنری مطلوب و ارائهی تصویرها و گفتارهای کمتردیدهشده از چهرههای کلیدی انقلاب، بهشکلی خزنده و در قالبی جذاب، به تحریف جهتدار برخی حقایق این رویداد بزرگ میپردازد. [2]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، مرکز، 1382، ص 382 تا 385. [3]. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده)، 57-1320، تهران، قومس، ص 280. [4]. احمد موثقی، نوسازی و اصلاحات در ایران (از اندیشه تا عمل)، تهران، قومس، 1385، ص 240. [5]. فرد هالیدی،دیکتاتوری و توسعهی سرمایه¬داری در ایران، ترجمهی فضل¬ا... نیک¬آیین، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 119. [6]. جان فورن، مقاومت شکننده، ترجمهی احمد تدین، تهران، رسا، 1382، ص 477. [7]. یحیی فوزی، مذهب و مدرنیزاسیون در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 172. [8]. غلامرضا افخمی، توسعه در ایران (57-1320)، تهران، گام نو، 1381، ص 236. [9]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 143. [10]. ابراهیم رزاقی، الگویی برای توسعهی اقتصادی ایران، تهران، توسعه، 1370، ص 112. [11]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 390. [12]. محمدرضا سوداگر، رشد روابط سرمایهداری در ایران؛ مرحلهی گسترش، تهران، شعلهی اندیشه، 1369، ص 145 تا 148. [13]. محمد پورمحمد، دربار؛ از فساد جنسی تا قاچاق مواد مخدر، پایگاه تحلیلی تبیینی برهان:http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7530#_ednref12 [14]. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمهی مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1383، ص 125. [15]. میلانی، همان، ص 135. [16]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 395. [17]. مارک گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمهی جمشید زنگنه، تهران، رسا، 1371، ص 309. ( سید مرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی/برهان/1393/7/28 )
در سایت ویکی پدیا کلی از پیشرفت های ایران بعد از انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه تعریف شده، لطفا توضیح دهید پیامدهای انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه برای ایران چه بود؟
در سایت ویکی پدیا کلی از پیشرفت های ایران بعد از انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه تعریف شده، لطفا توضیح دهید پیامدهای انقلاب سفید و مدرنیزاسیون شاه برای ایران چه بود؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید، متنی که جهت نقد و ارزیابی برای این مرکز ارسال کرده اید در اصل مطلبی است که در سایت ویکی پدیا ذیل مدخل (انقلاب سفید) انتشار یافته است و با توجه به ادعاهایی که داشته و نیز مستنداتش که جملگی متکی به ادعاهای خود شاه و نیز وابستگان پهلوی می باشد چیزی فراتر از یک متن یک طرفه با هدف تطهیر جنایات و خیانت های رژیم فاسد پهلوی چیز دیگری نیست. البته ما منکر این نیستیم که در سایه انقلاب سفید و اصلاحات ارضی تحولاتی در کشور رخ داد اما مساله اینجاست که ماهیت این تحولات و سمت و سوی آن هر چه بود قطعا به نفع و صلاح ملت ایران نبود و به همین جهت علیرغم تمامی تغییراتی که در پرتو این اتفاقات رخ داد هرگز با استقبال ملت ایران مواجه نشد و در نهایت ملت، با انقلاب اسلامی خود، انقلاب آمریکایی شاه را به زباله دان تاریخ ریختند؛ انقلابی که به دلیل ماهیت استعماری که داشت علما و در راس آنها امام خمینی ره با آن مخالفت کرده و بر علیه آن افشاگری کردند. حضرت امام ( ه ) در مورد ماهیت سلطنت شاه و انقلاب سفید او می فرمایند : آمریکا با کودتای نظامی ، مجددا شاه را بر ایران تحمیل کرد و به نام مدرنیزه کردن مملکت ، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت و دیدیم که نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریکا و خرابی ایران بود . کشاورزی مملکت نابود شد و ایران بازار مصرف مواد غذایی آمریکا شد ، مخازن زیرزمینی از نفت گرفته تا مس و سایر مخازن ، همه به نفع آمریکا تاراج شده و می شود و در عوض سلاح هایی به ایران داده شد که به درد مملکت نمی خورد و زیان دیگرش تحمیل بیش از چهار هزار مستشار نظامی با هزینه های سرسام آ ور آن است که گذشته از اینکه ارتش ما را از حیثیت انداخته است ، تمامی مقدورات کشور را هم به دست آنها سپرده است . در ادامه به عنوان نمونه به بررسی پیامدهای اصلاحات ارضی در ایران می پردازیم : نتایج و اثرات اصلاحات ارضی شاه هر چند در ظاهر برنامه اصلاحات ارضی در جهت بهبود وضعیت کشاورزان و رشد و توسعه کشور اعلام گردید اما هدف اصلی از انجام این برنامه به انجام رساندن مانوری سیاسی برای جلب نظر روستائیان و کاستن از قدرت و نفوذ مالکان بزرگ بود ، هر چند دولت موفقیتی در کاستن قدرت و نفوذ مالکان کسب کرد ، ولی اصلاحات ارضی اثرات مخربی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور داشته و سبب گسترش نارضایتی ها در جامعه گردید . در اینجا به صورت مختصر به برخی از مهمترین این پیامدها می پردازیم : الف - پیامدهای اقتصادی : تا اوایل دهه 1340 و پیش از انجام اصلاحات ارضی ، علیرغم وجود محرومیت ها و مشکلات متعدد فرهنگی ، بهداشتی ، رفاهی و . . . در روستاها و اکثر مناطق کشور ، ایران عمدتا از نظر تهیه موادغذایی خودکفا بود و حتی می توانست کمبود ارز خارجی را هم با صدور پنبه ، میوه و خشکبار و . . . تأمین کند ولی دیری نپایید که در پی اجرای اصلاحات ارضی شاه که به وسیله دولت آمریکا و در زمان ( کندی ) طرح ریزی شده بود از نظر تأمین مواد غذایی به خارج وابسته و وضعیت روستاییان به شدت بدتر شد . یکی از دلایل این امر ، این بود که دولت پس از کوچک شدن قطعات زمین که تولید را پایین آورد ، علاوه بر تعاونی های روستایی ، به ایجاد شرکت های کشت و صنعت ، شرکت های سهامی زراعی و تعاونی های تولید ، روی آورد . در شرکت های کشت و صنعت زمین های کوچک را برای ایجاد یک زمین حدودا 500 هکتاری می خرید و آن را به شرکت های خصوصی یا دولتی اجاره می داد . در شرکت های سهامی زراعی ، زارعان مالکیتشان را با سهام شرکت عوض می کردند و هیئت مدیره آنها را دولت استخدام می کرد ولی تعاونی های تولید ، زارع مالکیتش را حفظ می کرد . هم واحدهای بزرگ تجاری - کشاورزی کشت و صنعت ، هم شرکت های زراعی مورد حمایت سازندگان ماشین آلات کشاورزی خارجی و صاحبان منافع خاص در ایران بودند و تأکید عمده آنها روی محصولاتی بود که به درد صادرات می خورد . در نتیجه ، سطح تولید مواد غذایی پایین آمد و وابستگی به واردات این مواد افزایش یافت 1 از دلایل دیگر این موضوع ، باقی ماندن زمین هایی با موقعیت زیربنایی برتر در دست مالکان ، عدم کفایت بودجه های مربوط به وام کشاورزی ، فقدان خدمات توسعه کشاورزی ، حفر چاه های عمیق و آسیب دیدن سیستم قنوات ، کنترل قیمت فرآورده های کشاورزی به یاری واردات ، پایین آمدن شانس استخدام کشاورزان بدون زمین به وسیله مالکان جدید ، کافی نبودن زمین های کوچک ارائه شده به کشاورزان برای باقی ماندن در روستا ، ملی کردن مراتع و جنگل ها و در نتیجه کوتاه کردن دست چوپانان و قبایل کوچ نشین از مراتع و . . . ، به عمیق تر شدن شکاف طبقاتی انجامید و سیل روستاییان مهاجر را به سمت شهرها جاری ساخت . اصلاحات ارضی تنها 800 هزار کشاورز را به خرده مالک تبدیل کرد . از این تعداد 100 هزار نفر قبلا زمین داشتند و بدهی نیز نداشتند . بقیه باید ظرف 12 تا 15 سال اقساط مربوط را بپردازند . شرایط زندگی آنها تغییری نکرد . سپس اکثر زمین ها فقط تحت عنوان تشکیل تعاونی های روستایی و اغلب در پیوند با تعدادی کمپانی تجاری - کشاورزی آمریکایی از مالکیت آنها درآمد 2 به گفته هوگلند : ( موفقیت عملی از لحاظ منافع مثبت واقعی برای دهقانات مشمول قانون عملا صفر بود . . . اصلاحات ارضی ایران عملا یک برنامه محافظه کارانه بود که مزایای مثبت معدودی داشت . . . در 1971 م ( 1350 ش ) . . . اکثر روستانشینان از نظر موقعیت اقتصادی بهتر از سال های قبل از اجرای برنامه نبودند ) 3 حضرت امام نیز می فرماید : ( اصلاحات ارضی به امر دولت آمریکا بود برای آن که بازار درست کند که چیزهای آنها به فروش برود یعنی زراعت ما به هم بخورد ، ما محتاج بشویم ) 4 و نیز : ( اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای آمریکا و اذناب آمریکا ، . . . گندم ها دیگر توی دریا ریخته نمی شود ، گندم ها را می دهند پول می گیرند ) 5 ب - پیامدهای اجتماعی : به دنبال اجرای اصلاحات ارضی و به هم خوردن سیستم مالکیت زمین های کشاورزی و نظام ارباب - رعیتی ، دیگر سیستم و وضعیت جدید پاسخگو و تأمین کننده معیشت خود روستائیان نیز نبود زیرا از یک سو با گرفتن زمین ها از اربابان ، بسیاری بیکار شدند چون بیش از نیمی از خانوارهای روستانشین مشمول قانون اصلاحات ارضی نشدند چون قرارداد رسمی سهم بری نبسته بودند و حق نسق نداشتند ، لذا این عده روز به روز فقیرتر شدند و اکثریت دهقانانی که صاحب زمین شدند قطعه زمین های کوچک و نامرغوبی به دست آوردند و نیمی از زمین ها اصولا تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالکان باقی ماند 6 و بسیاری از این دهقانان درگیر مسائلی از قبیل تأمین آب کشاورزی ، چگونگی پرداخت اقساط و . . . شدند و ادامه این روند برایشان غیرقابل تحمل می نمود لذا بسیاری از آنان زمین های خود را به مالکان فروختند . نتیجه این تحول ، این بود که در اوایل دهه 1350 ، نرخ مهاجرت به % 8 رسید که از رقم متوسط های 1355 - 1335 ، بسیار بیشتر بود . این مهاجرت نه تنها باعث کاهش تولید مواد غذایی و وابستگی اقتصادی به خارج گردید ، بلکه مشکلات اجتماعی بسیار زیادی را نیز به وجود آورد . مهاجران در شهرها با فقدان کار کافی ، مسکن و امکانات زیست مناسب روبه رو شدند و در حاشیه شهرها و محله های فقیرنشین و کثیف استقرار یافتند 7 روستائیان که به امید یافتن شغل مناسب به شهرها هجوم آورده بودند طبقه کارگر روزمرد شهری را به وجود آرودند . این افراد که اغلب تنها و بدون خانواده خود به شهرها مهاجرت می کردند ، با فرهنگ غرب زده شهری که با آن بیگانه بودند روبرو و مجبور می شدند برای کسب درآمد در ساختمان ها ، کاخ ها و ویلاهای مجلل که هزینه گزافی صرف ساختن آنها می شد به کار مشغول شوند اگر چه درآمد آنها نسبتا مناسب بود ، اغلب به خاطر تورم سرسام آور مغلوب هزینه ها می شدند 8 حضرت امام در این باره می فرماید : ( این اصلاحات ارضی از بزرگترین خیانتهایی است بر این مملکت که زراعت مملکت را به کلی از بین بردید و دهقان های بیچاره را همچو کردید که هجوم آوردند به شهرستان ها . تهران الان پر است از این دهقان های بیچاره ای که از اطراف آمدند توی این زاغه ها و توی این چادرها و توی این کثافت کاری ها ، بیچاره ها دارند زندگی می کنند با عائله در زمستان سخت ، اینها خیانت بر یک ملت نیست ؟ ) 9 ج - پیامدهای سیاسی : اصلاحات ارضی در کوتاه مدت توانست قدرت سیاسی دولت را در روستاها افزایش داده و جایگزین قدرت اربابان و مالکان بزرگ نماید سپاه بهداشت ، سپاه دانش ، سپاه ترویج و آبادانی ، سازمان دولتی نهادهای روستایی ( تعاونی ها ، واحدهای اعتباری ، خانه های اصناف ) کنترل قیمت ها و قدرت اجبار کننده ژاندارمری نیز هر یک به نوعی پایه های قدرت دولت مرکزی در روستاها را تحکیم نمودند و از قدرت و نفوذ ملاکین کاست و به نوعی خواسته شاه را بر بسط و نفوذ قدرت خویش حتی در دورافتاده ترین نقاط کشور میسور نمود اما با این همه زمینه های نارضایتی بخش عظیمی از جهت کشور - به واسطه پیامدهای منفی این برنامه بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی و . . . - را فراهم نمود که خود در بلند مدت در شکل گیری انقلاب اسلامی و سقوط نظام پهلوی مؤثر بود . منابع . 1 اصلاحات ارضی ، باشگاه اندیشه . 2 . اسدالهی ، علی اکبر - مراحل سه گانه اصلاحات ارضی - مدیریت امور اراضی قزوین - بهمن 1384 3 . اصلاحی ، حسن - قزاقی ، حمید - محمدنیا احمدی ، محمد - جزوه آموزشی مجموعه قوانین و مقررات اصلاحات ارضی - سازمان امور اراضی - شهریور 1381 4 . اصلاحات ارضی واقتصاد روستایی ایران ، احمد میرزاده ، تهران : مرکز مدارک علمی 5 1351 . عباس خلجی ، اصلاحات آمریکایی و قیام پانزده خرداد ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، . 1381 ( 1 ) ( ایران ، سراب قدرت ، گرامام رابرت ، ترجمه فیروز فیروز نیا ، تهران ، نشر سحاب ، 1358 ، ص 46 ) . ( 2 ) ( انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، جمعی از نویسندگان ، نشر معارف ، چاپ چهاردهم ، 1380 ، ص 111 ) . ( 3 ) ( مقاومت شکننده ، جان فورای ، ترجمه احمد تدین ، نشر مؤسسه خدمات فرهنگی رسا ، چاپ دوم ، 1378 ، صص 472 - 482 ) . ( 4 ) ( صحیفه نور ، ج 2 ، ص 25 ) . ( 5 ) ( همان ، ص 181 ) . ( 6 ) ( مقاومت شکننده ، پیشین ، ص 474 ) . ( 7 ) ( ریشه های انقلاب ، نیکی کوی ، ترجمه عبدالرحیم گواهی ، تهران ، نشر قلم ، 1369 ، صص 255 - 243 ) . ( 8 ) ( تحلیل بر ا نقلاب اسلامی ، منوچهر محمدی ، نشر امیرکبیر ، 1370 ، ص 78 - 80 ) . ( 9 ) ( صحیفه نور ، ج 2 ، ص 431 ) . در پایان به منظور آشنایی هر چه بیشتر با این موضوع متن مقاله ای که به همین مناسبت در سایت برهان انتشار یافته است خدمتتان تقدیم می کنیم: در آثار پرشماری که در باب علل وقوع انقلاب اسلامی ایران به رشتهی تحریر درآمده، عوامل و رویکردهای اقتصادی جایگاه عمدهای دارند. در این میان، نوسازی و توسعهی اقتصادی محمدرضا پهلوی در دههی 1340 و بهویژه 1350، از متغیرهای تأثیرگذاری است که پدیدآور بحثهای جدی و دیرین بوده است. برخی ماهیت ناسازگار این برنامه با جامعهی ایران و وابسته بودن آن به سیاستهای ایالات متحدهی آمریکا را عامل شکست و در نهایت، فروپاشی نظام پهلوی میدانند و برخی همچون یرواند آبراهامیان، ایدهی (توسعهی ناموزون) و عدم توسعهی سیاسی همگام با توسعهی اقتصادی را عامل این فرآیند معرفی میکنند. از سوی دیگر، گروهی نیز با برجستهسازی بیش از حد و غیرمنطقی اقدامات شاه، رویکردی جانبدارانه و تا حدی طلبکارانه را اتخاذ کرده و معتقدند جامعهی عقبافتادهی ایران، آمادگی سیاست مدرنیزاسیون محمدرضاشاه را نداشت.[1] این نوشتار کوتاه درصدد است تا ضمن تشریح برنامهی مدرنیزاسیون پهلوی دوم، کژیهای آن را بهشکلی مختصر بیان کند. نقاط ضعفی که ریشهیابی کامل آن، خود فرصتی مجزا میطلبد و این وجیزه بیشتر اشارت و فتحبابی در این موضوع پُردامنه است. اصلاحات ارضی؛ ریشهی مدرنیزاسیون پهلوی نقطهی آغاز نوسازی دورهی پهلوی دوم با برنامهی (انقلاب سفید) و بهویژه (اصلاحات ارضی) پیوند خورده است که در سال 1341 کلید خورد و زمینهساز بسیاری از تحولات اقتصادی و اجتماعی سالهای منتهی به انقلاب بود. پس از کودتای 28 مرداد، برای حل مسئلهی نفت، قرارداد کنسرسیوم میان ایران و هشت شرکت نفتی بینالمللی در مهرماه سال 1333 منعقد شد و جریان فروش نفت، که منبع تأمین درآمد دولت بود، به حالت عادی بازگشت. با اجرای این قرارداد، درآمد نفتی ایران از 34 میلیون دلار در سال 1333، به 181 میلیون دلار در سالهای 1335 و 1336 و 385 میلیون دلار در سال 1340 رسید. ضمن آنکه بین سالهای 1332 تا 1336 حکومت برای جلوگیری از ورشکستگی جمعاً مبلغ 145 میلیون دلار از ایالات متحدهی آمریکا کمک مالی دریافت کرد. علیرغم حل مسئلهی نفت، بحران اقتصادی همچنان دامنگیر حکومت بود. تأمین کسری بودجه، همراه با کاهش تولید در سال 1338، شاخص هزینه¬ی زندگی را که در سال¬های 1333 تا 1336 ثبات یافته بود، تا 35 درصد در سال 1338 افزایش داد.[2] درباره¬ی عوامل و زمینههای خارجی مؤثر بر آغاز نوسازی پهلوی دوم، پیش از هر چیز باید به فضای دوقطبی نظام بینالملل در آن روزگار اشاره داشت. جان. اف. کندی که از سال 1961 (1339) بهعنوان رئیسجمهور آمریکا کار خود را آغاز کرد، رویکرد جدیدی را با عنوان (پاسخ انعطافپذیر) مطرح نمود. از نظر او، تلاش برای به قدرت رساندن دولتهای دستنشانده در جهان سوم، قابلیت خود را در جلوگیری از نفوذ کمونیسم در جهان سوم از دست داده است. لذا دولت آمریکا تلاش کرد از کمکهای مستقیم نظامی بکاهد و بر ضرورت انجام اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در جهان سوم تأکید داشت. سیاستی که آمریکا در این زمان در روابط خود با ایران در پیش گرفت، پیگیری همان سیاستی بود که با عنوان (اتحاد برای پیشرفت) در کشورهای آمریکای لاتین به اجرا گذارده شده بود.[3] در چنین بستری، شاه تصمیم گرفت تا برنامهی توسعهی ایران را در قالبی گستردهتر از اصلاحات ارضی مدنظر علی امینی، نخستوزیر تازه برکنارشدهی خود، دنبال کند. بنابراین در بهمنماه سال 1341، اصلاحات ارضی را تنها بهعنوان یکی از اصول ششگانهی (انقلاب سفید) مطرح نمود. شاه در کتاب (انقلاب سفید)، که در سال 1346 به چاپ رسید و در گسترهی وسیعی توزیع شد، مینویسد: (تشخیص دادم که ایران نیازمند انقلابی عمیق و بنیادی است و در عین حال، لازم است تمامی نابرابریهای اجتماعی و تمامی عوامل بیعدالتی، ستم و بهرهکشی و تمامی جنبههای ارتجاع که مانع پیشرفت میشوند از میان برداشته شوند.) انقلاب سفید در 6 بهمن 1341 به رفراندوم گذاشته شد و به ادعای حکومت، با 99 درصد آرا تأیید گردید! شش مادهی دیگر نیز به تناوب در سالهای بعد به این اصول اضافه شدند. این اصول در مجموع عبارتاند از: 1. اصلاحات ارضی، 2. ملی کردن جنگلها و مراتع، 3. فروش کارخانههای تحت مالکیت دولت به مردم برای تأمین هزینهی اصلاحات ارضی، 4. واگذاری بخشی از سهام کارخانهها به کارگران، 5. اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رأی به زنان، 6. ایجاد سپاه دانش، 7. ایجاد سپاه بهداشت، 8. ایجاد سپاه ترویج و آبادانی، 9. ایجاد خانههای انصاف در روستاها، 10. ملی کردن آبراهها، 11. نوسازی ملی و 12. انقلاب آموزشی و اداری. در میان این اصول، اصلاحات ارضی جایگاه محوری داشت؛ چراکه با کشاورزی و منابع وابسته به آن بهعنوان اصلیترین عامل تولید در اقتصاد ایران مرتبط بود و از طرف دیگر، زندگی بخش وسیعی از کشاورزان را دستخوش تغییرات عمده کرد. این تغییرات، که عموماً به شکل مهاجرت روستاییان به شهرها و گسترش بیرویهی کلانشهرها به موازات گسترش صنایع بود، نظام اجتماعی ایران را دچار تغییرات زیادی نمود. پس از چهار برابر شدن قیمت نفت، درآمد حاصل از فروش آن به حدود 20 میلیارد دلار در سال 1355 رسید که مبالغ هنگفتی از آن در تجملات دربار، فساد مالی و خرید تسلیحات پیچیدهی نظامی که حتی برای بسیاری از کشورهای عضو ناتو هم گران بود، به هدر رفت. اصلاحات ارضی نظام سهمبری و سلطهی مالک زمیندار را تضعیف کرد، اما از آنجایی که نیمی از خانوارهای روستانشین قرارداد سهمبری نبسته بودند، مشمول این قانون نشدند. مالکان هم اغلب با استفاده از مفرهای قانونی، بسیاری از املاک خود را حفظ کردند. هرچه از اجرای این برنامه میگذشت، خاصیت انقلابی آن کمرنگ شده و بیش از پیش محافظهکارانهتر میشد. بهگونهای که به گفتهی نیکی کدی، بیشتر به تنظیم سیستم موجود شبیه بود تا تقسیم مجدد ثروت.[4] به اعتقاد هالیدی، قانون اصلاحات ارضی پس از ده سال فقط شامل سی درصد از روستاهای ایران شد که در آنها هم فقط ده درصد زمینها کاملاً تقسیم شده بود و در بقیهی روستاها فقط چند دانگ به دهقانان فروخته شد. از میان 5/3 میلیون خانوار روستایی نیز تنها حدود هفتصد هزار خانوار صاحب زمین شده بودند.[5] فورن بر این باور است که سطح زندگی اکثریت جمعیت روستایی، با اجرای برنامهی اصلاحات ارضی، بهتر نشد و اگر مزیتی هم داشت، در مقایسه با جمعیت شهری، ناچیز بود. او عمدهترین پیامد این برنامه را جایگزین شدن قدرت سیاسی دولت بهجای قدرت زمینداران از کانالهایی نظیر سپاه بهداشت، سپاه دانش و نهادهای دولتی (تعاونیها و خانههای انصاف) میداند.[6] برنامهریزی در مسیر مدرنیزاسیون شاهی شاه درصدد بود تا با اجرای برنامههای توسعه به موازات اجرای اصول انقلاب سفید، وضعیت اقتصادی ایران را بهبود بخشد. سومین برنامهی توسعهی ایران (46-1341) همزمان با آغاز اصلاحات ارضی به اجرا گذاشته شد. هدف این برنامه، که تحت تأثیر آرای صاحبنظران مکتب مدرنیزاسیون در دههی 1950 میلادی طراحی شده بود، صنعتی کردن سریع کشور و زمینهسازی برای رشد استراتژی جایگزینی واردات بود. در اثر این برنامه، سرمایهگذاری بخش عمومی (دولتی) رشد فراوانی یافت که این رشد بیشتر متوجه زیربنای اقتصادی و صنایع سنگین بود. رشد سالانهی تولید ناخالص ملی به 8/8 درصد رسید. بیشترین اعتبار درنظرگرفتهشده در این برنامه، به بخش ارتباطات مربوط میشد که سهم آن 3/26 درصد بود. سهم امور اجتماعی با 6/26 درصد، کشاورزی و آبیاری با 10/ 23 درصد و صنعت و معدن با 4/8 درصد در مراتب بعدی قرار داشت.[7] برنامهریزان معتقد بودند که هدف از کمک به بخش کشاورزی، باید تغییر شیوهی توزیع درآمد در کشور باشد.[8] اصلاحات ارضی مصداق بارز این سیاست بود. در برنامهی چهارم (51-1346)، ضمن گسترش سرمایهگذاری دولتی، بخش خصوصی نیز تشویق شد تا در صنایع متوسط و سبک سرمایهگذاری کند. میزان وام بانکهای تخصصی توسعه به بخش خصوصی افزایش یافت و توجه دولت و هزینههای آن به سمت خدمات اجتماعی نیز گسترش پیدا کرد.[9] جاهطلبی مستبدانهی شاه در لزوم رسیدن به دروازههای تمدن، در برنامهی پنجم توسعه (56-1351)، که با نظارت و اعمالنظر کامل او تدوین شد، عینیت یافت. در این برنامه، نرخ رشد 3/22 درصد در نظر گرفته شده بود که در مقایسه با نرخ رشد برنامهی سوم (6 درصد) و برنامهی چهارم (7/7)، بسیار بلندپروازانه بود. هزینههای عمرانی در سه سال نخست برنامهی پنجم، از کل هزینههای برنامهی چهارم در همهی زمینهها بسیار فراتر رفت. 7/77 درصد از هزینههای برنامه از طریق نفت تأمین میشد و درآمد تولیدی و بهویژه صنعتی سهم اندکی در تأمین هزینهی برنامه داشت که این به معنای برونزایی برنامه و اتکای بیشتر به درآمد نفت بود.[10] مدرنیزاسیون شاه عمدتاً در نتیجهی درآمد فزایندهی نفتی میسر گشت. عایدات نفتی با رسیدن به رقم 555 میلیون دلار در سال 1343، همچنان سیر صعودی خود را طی کرد و به 958 میلیون دلار در سال 1348، 2/1 میلیارد دلار در سال 1350، پنج میلیارد دلار در سال 1353 و پس از چهار برابر شدن قیمت نفت، به حدود بیست میلیارد دلار در سال 1355 رسید که مبالغ هنگفتی از آن در تجملات دربار، فساد مالی و خرید تسلیحات پیچیدهی نظامی که حتی برای بسیاری از کشورهای عضو ناتو هم گران بود به هدر رفت.[11] فساد اقتصادی؛ پاشنهی آشیل مدرنیزاسیون شاهی در سال 1330، شاه با هدف به جریان انداختن پولهای حاصل از فروش املاک سلطنتی، ادارهای به نام (دفتر املاک اختصاصی) به وجود آورد که هفت سال بعد (بنیاد پهلوی) جانشین آن شد. بنیادی در ظاهر خیریه که از داراییهای محمدرضاشاه تأمین میشد، ولی بهتدریج تمام درباریان، از خود شاه تا همهی خویشاوندان سببی و نسبی و وابستگان دور و نزدیک وی، در آن به سرمایهگذاری و دخالت مستقیم پرداختند و با ایجاد دفاتر مخصوص در خریدوفروشهای کلان، واردات و صادرات، بانکداری، کشاورزی و مقاطعهکاری با یکدیگر به رقابت پرداختند.[12] پیش از افزایش قیمت نفت، شاه بهواسطهی سرلشکر مزین، در منطقهی شمال، با اختیارات تام به فروش زمینهای موات و منابع ملی میپرداخت و پول آنها را به دربار اختصاص میداد. استفاده از مزایای انحصاری امکانات، معاملات، صنایع و وامها یا رشوهخواری از صاحبان سرمایه بهخاطر واسطهگری و سفارش، از راههای سوءاستفادهی درباریان در کسب ثروت بود. پس از افزایش قیمت نفت نیز بنیاد پهلوی با سرمایهگذاری در کارخانجات سیمان، قند، بیمه، بانک، کشتیرانی، هتلسازی، خانهسازی، کازینوهای قمار و کابارهها، سود سرشاری را عاید خانوادهی پهلوی کرد.[13] برگزاری جشنهای 2500سالهی شاهنشاهی با هزینههای کمرشکنی که از محل درآمد نفت تأمین شد، یکی از نمودهای عینی کژروی مدرنیزاسیون پهلوی بود. شاه سرمست از ایجاد ثبات و رشد اقتصادی در کشور، با چنین اقداماتی، در پی کسب مشروعیت سیاسی و فکری در میان جامعه و همچنین افکار عمومی دنیا بود. اما (از قضا سرکنگبین صفرا فزود) و درآمدهای بادآوردهی نفت، که بیمحابا و بدون توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی ایران به ساختار اقتصادی تزریق شد، پایههای حکومت را سست کرد. مثلث سقوط: تضعیف کشاورزی، تقویت صنعت-خدمات، گسترش بیرویهی شهرنشینی در سالهای 57-1342، ائتلاف سهگانه و نانوشتهای میان دولت، فعالان حوزهی صنعت و سرمایهگذاران خارجی (عموماً آمریکایی) به وجود آمد. آنچه این شرکای سهگانه را در این ائتلاف گرد هم آورد، اصرار آنان بر توسعهی سریع اقتصادی و اتخاذ سیاست (درهای باز) بود. شاه حامی سرمایهگذاری خصوصی داخلی و خارجی بود. به این ترتیب، رشد فزاینده و مشارکت تنگاتنگی در سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی ایجاد شد. شاه سرمست از ایجاد ثبات و رشد اقتصادی در کشور، با چنین اقداماتی در پی کسب مشروعیت سیاسی و فکری در میان جامعه و همچنین افکار عمومی دنیا بود، اما (از قضا سرکنگبین صفرا فزود) و درآمدهای بادآوردهی نفت، که بیمحابا و بدون توجه به مختصات اقتصادی و اجتماعی ایران به ساختار اقتصادی تزریق شد، پایههای حکومت را سست کرد. اتخاذ چنین سیاستهایی موجب تغییر جهتگیریها از (کشاورزی-خدمات) به بخش (صنعت-خدمات) گردید و حجم نیروی کار را افزایش داد. قبل از اصلاحات ارضی، ایران جامعهای عمدتاً روستایی بود که در آن، بخش کشاورزی 5/24 درصد از تولید ناخالص ملی و بالغ بر 56 درصد از کل نیروی کار را تشکیل میداد. در سال 1355، سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص ملی به 4/9 رسید و میزان نیروی کار شاغل در این بخش، به 34 درصد کاهش یافت. گرایش به مالکیت زمین با هدف تولید کشاورزی، به سمت سرمایهگذاری در پروژههای صنعتی و تجاری تغییر کرد.[14] در اواخر دههی 1340، ایران (نوعی تحرک اجتماعی سریع را تجربه کرد که طی آن، هنجارها و معیارهای پذیرفتهشدهی اجتماع، در اثر تماس بخش اعظم جمعیت کشور با ایدهها و روشهای نوین زندگی (که ماهیتی غربی داشت)، پیوسته مورد چالش واقع شد.)[15] از آنجا که دانشگاهها، مراکز اداری، تسهیلات پزشکی و تأسیسات صنعتی غالباً در شهرها قرار داشتند، بین سالهای 1341 تا 1357، شاهد تغییرات گستردهای در جمعیت شهری هستیم. در سال 1343، تهران تنها شهر ایران با جمعیتی بیشتر از پانصد هزار نفر بود، اما در سال 1353، چهار شهر واجد این ویژگی بودند. در حالی که در سال 1345 فقط 21 درصد ساکن شهرهایی با جمعیت بالای صد هزار نفر بودند، در سال 1355 حدود 30 درصد در این شهرها سکونت داشتند. جمعیت کلانشهرها نیز با سرعت زیادی در حال افزایش بود؛ بهطوریکه در همین بازهی زمانی ذکرشده، جمعیت تهران از 2720000 نفر به 4500000 نفر، اصفهان از 424000 نفر به 5985000 نفر، مشهد از 400000 نفر به 670000 نفر و تبریز از 410000 نفر به 598500 نفر رسید. (اعداد گرد شدهاند.)[16] شهرهای بزرگ فاقد تجهیزات و امکانات کافی برای رویارویی با چنین انفجار عظیمی از جمعیت بودند و این امر موجب قطبی شدن جمعیت ساکن در این شهرها شد. تهران از جملهی این موارد بهشمار میرفت که طبقات مرفه و متوسط در بخش شمالی و طبقات پایین¬تر در جنوب آن سکونت داشتند. از میانهی دههی 1340 تا اواسط دههی 1350، مهاجرت روستانشینان به شهرها در سطح بالایی صورت گرفت. کار شهری میان سالهای 1343 تا 1353 به میزان 54 درصد رشد داشته است. گرچه مقداری از رشد جمعیت شهری ناشی از رشد عادی جمعیت و پیدایش کانونهای شهری جدید بوده، ولی یک بررسی نشان میدهد که حدود 35 درصد این افزایش، ناشی از مهاجرت روستاییان به شهرها بوده است. بیشتر این مهاجرتها شامل دهقانان تنگدستی میشد که در اثر اصلاحات ارضی از روستا بریده بودند. بسیاری از این روستاییان شهریشده، در زاغهنشینهای گستردهی دوروبر شهرهای بزرگ ساکن شده و بهصورت کارگر غیرماهر به زندگی بخور و نمیر ادامه میدادند. گسترهی عظیم طبقهی پایینشهرنشین، این طبقه را قادر ساخت که بهگونهای گسترده در فعالیت سیاسی دستهجمعی شرکت کنند و از این رو، بهصورت نیروی بالقوهی توانمندی درآمد. آزادسازی این نیروی عظیم در قالب اعتراضات گستردهی مردمی، منتهی به انقلاب اسلامی شد.[17] فرجام سخن در تحلیل انقلاب اسلامی ایران میبایست با رویکردی منصفانه و منطقی به نقد رویدادها و فرآیندها پرداخت. آنچه تحت عنوان مدرنیزاسیون پهلوی دوم شناخته میشود اگرچه در برخی ابعاد عمرانی، صنعتی و رفاهی تغییرات زیادی را در جامعه به وجود آورد، اما به دلیل ماهیت غربی و بیگانه با آموزههای اسلامی، ساختار متصلب سیاسی، اتکا به درآمد روزافزون نفت، فساد اقتصادی درباریان، اعمالنظرات دلبخواهانهی شاه در تدوین برنامههای کلان، تضعیف بخش کشاورزی و توجه بیش از حد به صنایع مصرفی و وارداتی، با شکست و در نهایت فروپاشی نظام سیاسی مواجه شد. این فرآیند از برنامهریزیهای کارشناسان غربی و نظرات نه چندان واقعبینانهی شاه سرچشمه میگرفت. در نتیجه، مدرنیزاسیون پهلوی، که قرار بود مقوم استحکام حکومت او باشد، خود بدل به یکی از ارکان اصلی وقوع انقلاب اسلامی شد. پینوشتها: [1]. یکی از نمودهای این رویکرد در جریان پخش مستند (انقلاب 57) از شبکهی ماهوارهای (منوتو) خود را نشان داد؛ مستندی که علیرغم پرداخت هنری مطلوب و ارائهی تصویرها و گفتارهای کمتردیدهشده از چهرههای کلیدی انقلاب، بهشکلی خزنده و در قالبی جذاب، به تحریف جهتدار برخی حقایق این رویداد بزرگ میپردازد. [2]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی کاظم فیروزمند و دیگران، تهران، مرکز، 1382، ص 382 تا 385. [3]. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده)، 57-1320، تهران، قومس، ص 280. [4]. احمد موثقی، نوسازی و اصلاحات در ایران (از اندیشه تا عمل)، تهران، قومس، 1385، ص 240. [5]. فرد هالیدی،دیکتاتوری و توسعهی سرمایه¬داری در ایران، ترجمهی فضل¬ا... نیک¬آیین، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 119. [6]. جان فورن، مقاومت شکننده، ترجمهی احمد تدین، تهران، رسا، 1382، ص 477. [7]. یحیی فوزی، مذهب و مدرنیزاسیون در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص 172. [8]. غلامرضا افخمی، توسعه در ایران (57-1320)، تهران، گام نو، 1381، ص 236. [9]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 143. [10]. ابراهیم رزاقی، الگویی برای توسعهی اقتصادی ایران، تهران، توسعه، 1370، ص 112. [11]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 390. [12]. محمدرضا سوداگر، رشد روابط سرمایهداری در ایران؛ مرحلهی گسترش، تهران، شعلهی اندیشه، 1369، ص 145 تا 148. [13]. محمد پورمحمد، دربار؛ از فساد جنسی تا قاچاق مواد مخدر، پایگاه تحلیلی تبیینی برهان:http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7530#_ednref12 [14]. محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمهی مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، 1383، ص 125. [15]. میلانی، همان، ص 135. [16]. یرواند آبراهامیان، همان، ص 395. [17]. مارک گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمهی جمشید زنگنه، تهران، رسا، 1371، ص 309. ( سید مرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی/برهان/1393/7/28 )
- [سایر] سلام. سند اینکه انقلاب سفید را آمریکا به شاه دیکته کرده بود چیست؟ آیا شاه و اطرافیان او نیز به چنین امری اذعان داشته اند؟
- [سایر] انقلاب اسلامی پس از 38 سال در حوزه علمی چه پیشرفت هایی داشته است؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] سلام، آیا کتاب های زیر منابع مطمغنی هستند؟چرا؟ محمد رضا پهلوی: به سوی تمدن بزرگ - کتاب و انتشارات پارس ایران و انقلاب شاه و ملت، 1356. ممنون
- [سایر] وقوع رویدادی به نام انقلاب اسلامی ایران در سال 57 پیامدهای فراوانی بر منطقه و نظام بینالملل برجا گذاشت. به عنوان اولین سوال، به نظر شما در منطق تعاریف علوم سیاسی و روابط بینالملل، چقدر میتوان پیا
- [سایر] سلام،خسته نباشید برادران عزیز میخواستم یک توضیح کامل همراه با جزئی نگری های لازم در مورد:نقش انقلاب اسلامی در پیشرفت و ترقی جامعه اسلامی بیان کنید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با عنایت به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی نقاط ایران رسانه هایی مثل صدا و سیما وجود داشته و همچنین با توجه به حضور روحانیت در اقصی نقاط ایران و دسترسی به رساله احکام عملیه مراجع و امکان ارتباط تلفنی حتی با برخی مراجع عظام تقلید از نقاط مختلف ایران و همچنین وجود سایت های اینترنتی مراجع عظام تقلید وجود دارد، در شرایط کنونی تعریف جاهل قاصر و جاهل مقصر چیست؟
- [سایر] رهبر معظم انقلاب: (اگر بخواهیم هدفهای ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم (...) آن مفهوم کلیدی عبارت است از پیشرفت)، در این بین نقش و جایگاه ولیفقیه در رسیدن به این هدف چیست؟
- [سایر] با عرض سلام..خواهشمندم از اشکالات رژیم شاهنشاهی ایران در دوران محمدرضا شاه پهلوی بگویید ...مردم با کدام اقدامات او مخالف بودند که انقلاب اسلامی ایران را ایجاد کردند؟؟؟اصلا ایت الله خمینی (ره) با کدام اقدامات وی مخالف بودند؟ایا مردم با سیاست او مشکل داشتند؟ ایا اوضاع اقتصادی زمان سخت بوده؟ یا مسیله عقیدتی بوده؟ اگر اعتقادی بوده این مسئله دقیقا چی بوده؟