آیا پیامبر از عقب گرد امتش به عصر جاهلیت و ایجاد شکاف بین آنها، پس از رحلت خود، نگران بود؟
بلی، آیات قرآنی و قرائن تاریخی نشان می‌دهند که پیامبر گرامی(ص) از آیندة جامعة اسلامی سخت نگران بود، و (صرف نظر از الهامات غیبی) با مشاهدة یک سلسله حوادث ناگوار، این احتمال در ذهن او قوّت می‌گرفت که ممکن است گروه یا گروه‌هایی پس از درگذشت او، به دوران جاهلی باز گردند و سنن الهی را به دست فراموشی بسپارند. این احتمال موقعی در ذهن او قوّت گرفت، که در جنگ احد (هنگامی که خبر دروغین کشته شدن پیامبر از طرف دشمن در میدان نبرد، منتشر گشت) با چشم خود مشاهده کرد که اکثریت قریب به اتّفاق آنان راه فرار گرفته و به کوهها و نقاط دور دست پناه بردند، و برخی تصمیم گرفتند که از طریق رئیس منافقان (عبد الله بن ابی) از ابو سفیان امان بگیرند، بلکه عقاید مذهبی آنان آنچنان سست و بی پایه گردید که دربارة خدا گمان بد بردند و افکار جاهلی را به خود راه دادند و قرآن مجید از این راز چنین پرده بر می‌دارد: (و طائِفة قَد اَهَمّتم اَنفسهُم یَظنون بِالله غَیر الحَق ظَن الجاهلیة یَقولون هَل لَنا مِن الأَمر شَیء؛ آل عمران/153 گروهی از یاران پیامبر به اندازه‌ای در فکر جان خود بودند، که دربارة خدا گمانهای باطل به سان گمانهای دوران جاهلیت می‌بردند، و می‌گفتند که آیا چیزی از امر (حاکمیت بر مسلمین) برای ما هست؟). باز قرآن مجید در آیة دیگر به طور تلویح از اختلاف و دودستگی یاران رسول خدا(ص) خبر داده و می‌فرماید: (و ما محمد إلّا رسول قد خَلت مِن قبله الرسُل أفإن مات أو قُتل انقلبتم علی أَعقابکم وَمن یَنقلب عَلی عَقبِیَه فَلن یَضر الله شَیئاً و سَیجزی اللهُ الشاکرین؛ آل عمران/144 محمد(ص) فقط پیامبری است از جانب خدا، و پیش از او نیز پیامبرانی آمده و رفته‌اند، هرگاه بمیرد و یا کشته شود آیا شما به افکار و عقاید جاهلیت باز می‌گردید؟ و هرکس عقبگرد کند، ضرری به خدا نمی‌رساند خداوند سپاسگزاران را سزای نیک می‌دهد). این آیه با تقسیم اصحاب پیامبر به دو گروه ( مرتجع به عصر جاهلی)، و ( گروه ثابت‌قدم و سپاسگزار) تلویحاً می‌رساند که پس از درگذشت پیامبر گرامی مسلمانان دچار اختلاف و دودستگی می‌شوند: گروهی مرتجع و بازگردنده به عصر جاهلی، و گروهی شاکر و سپاسگزار. آیا عقل و خرد اجازه می‌دهد که پیامبر گرامی چنین امّتی را که در حال انحلال و اختلاف است به حال خود واگذار کند و امام پیشوایی، و حاکم و فرمانروایی برای آنان تعیین نکند. هرگز بر پیامبر حتی بر افرادی که به وحدت ملّی خود علاقه‌مند باشند، روا نیست که زمام زندگی اجتماعی و سیاسی چنین گروهی را به دست خود آنان بسپارد، علاقه به ثبات وضع، الزام می‌کند که پیشوای امّت فرد لایق و شایسته‌ای را برای آنان انتخاب کند، تا در حدود امکان از اختلاف و دودستگی، و انحلال و ناپایداری جلوگیری به عمل آورد. پیامبر گرامی(ص) می‌داند که امّت وی کانون اختلاف و دودستگی است و به سان امتهای پیشین دچار چند دستگی خواهند شد، تا آنجا که دربارة آنان پیش‌بینی کرده و فرموده است: (سَتفَترق اُمّتی عَلی ثَلاث وسَبعین فِرقة، ِفرقة ناجیة والباقون فی النار؛ امّت من به هفتاد و سه فقره تقسیم می‌گردند؛ فقط یک گروه از آنان اهل نجات است، و فرقه‌های دیگر طعمة آتش می‌باشند). (صحیح ابن ماجه، باب فتن و غیره) باید پرسید پیامبر با اطلاع و آگاهی از این امر، چگونه موضوع انتخاب رهبری امّت را که می‌تواند به بسیاری از اختلافات خاتمه دهد به چنین جمعیت متلوّنی واگذارده است، و از این طریق اختلاف و شکاف وسیعی در میان امّت پدید آورده است؟! جامعة اسلامی در آن روز از گروههای مختلف، که هر گروهی هوسی را در سر می‌پروراند، تشکیل یافته بود: جمعیت انصار را دو گروه معروف، اوس و خزرج، و گروه مهاجر را علاوه بر بنی هاشم و بنی امیه، قبایل تیم و عدی تشکیل می‌داد، و هر گروهی در این فکر بود که زمامداری امّت و رهبری جامعه از آن او باشد، و رئیس قبیلة وی بر چنین مقامی تکیه زند. آیا با وجود چنین گروههای متضاد، می‌توان وحدت و یگانگی امّت، و استواری و پایداری مسلمین در راه دین را انتظار داشت یا اینکه باید قبل از هر چیز عوامل اختلاف و دودستگی را ریشه‌کن کرد، و سپس چنین انتظاری از آن داشت. بزرگترین شکافی که پس از درگذشت پیامبر گرامی(ص) در صفوف مسلمانان بوجود آمد و ضربة شکننده‌ای بر وحدت و یکپارچگی آنان زد، اختلاف نظر در باب زعیم و حاکم اسلامی بود، اگر مسلمانان در این موضوع دچار دودستگی نمی‌شدند بسیاری از اختلافات در پرتو اتحاد کلمه در مسئلة فرمانروایی، ذوب می‌گشت و نمودی نمی‌یافت. ولی اختلاف در همین امر مهم و اساسی بود که سرچشمة اختلافات و دودستگی‌ها و جنگها و فتنه‌های بعدی گردید، و سرانجام امّت واحدی را به صورت گروهها و ملّتهای پراکنده و بعضاً مخالف و درگیر درآورد. منبع: رهبری امّت، آیت الله جعفر سبحانی
عنوان سوال:

آیا پیامبر از عقب گرد امتش به عصر جاهلیت و ایجاد شکاف بین آنها، پس از رحلت خود، نگران بود؟


پاسخ:

بلی، آیات قرآنی و قرائن تاریخی نشان می‌دهند که پیامبر گرامی(ص) از آیندة جامعة اسلامی سخت نگران بود، و (صرف نظر از الهامات غیبی) با مشاهدة یک سلسله حوادث ناگوار، این احتمال در ذهن او قوّت می‌گرفت که ممکن است گروه یا گروه‌هایی پس از درگذشت او، به دوران جاهلی باز گردند و سنن الهی را به دست فراموشی بسپارند.
این احتمال موقعی در ذهن او قوّت گرفت، که در جنگ احد (هنگامی که خبر دروغین کشته شدن پیامبر از طرف دشمن در میدان نبرد، منتشر گشت) با چشم خود مشاهده کرد که اکثریت قریب به اتّفاق آنان راه فرار گرفته و به کوهها و نقاط دور دست پناه بردند، و برخی تصمیم گرفتند که از طریق رئیس منافقان (عبد الله بن ابی) از ابو سفیان امان بگیرند، بلکه عقاید مذهبی آنان آنچنان سست و بی پایه گردید که دربارة خدا گمان بد بردند و افکار جاهلی را به خود راه دادند و قرآن مجید از این راز چنین پرده بر می‌دارد: (و طائِفة قَد اَهَمّتم اَنفسهُم یَظنون بِالله غَیر الحَق ظَن الجاهلیة یَقولون هَل لَنا مِن الأَمر شَیء؛ آل عمران/153 گروهی از یاران پیامبر به اندازه‌ای در فکر جان خود بودند، که دربارة خدا گمانهای باطل به سان گمانهای دوران جاهلیت می‌بردند، و می‌گفتند که آیا چیزی از امر (حاکمیت بر مسلمین) برای ما هست؟).
باز قرآن مجید در آیة دیگر به طور تلویح از اختلاف و دودستگی یاران رسول خدا(ص) خبر داده و می‌فرماید: (و ما محمد إلّا رسول قد خَلت مِن قبله الرسُل أفإن مات أو قُتل انقلبتم علی أَعقابکم وَمن یَنقلب عَلی عَقبِیَه فَلن یَضر الله شَیئاً و سَیجزی اللهُ الشاکرین؛ آل عمران/144 محمد(ص) فقط پیامبری است از جانب خدا، و پیش از او نیز پیامبرانی آمده و رفته‌اند، هرگاه بمیرد و یا کشته شود آیا شما به افکار و عقاید جاهلیت باز می‌گردید؟ و هرکس عقبگرد کند، ضرری به خدا نمی‌رساند خداوند سپاسگزاران را سزای نیک می‌دهد).
این آیه با تقسیم اصحاب پیامبر به دو گروه ( مرتجع به عصر جاهلی)، و ( گروه ثابت‌قدم و سپاسگزار) تلویحاً می‌رساند که پس از درگذشت پیامبر گرامی مسلمانان دچار اختلاف و دودستگی می‌شوند: گروهی مرتجع و بازگردنده به عصر جاهلی، و گروهی شاکر و سپاسگزار.
آیا عقل و خرد اجازه می‌دهد که پیامبر گرامی چنین امّتی را که در حال انحلال و اختلاف است به حال خود واگذار کند و امام پیشوایی، و حاکم و فرمانروایی برای آنان تعیین نکند.
هرگز بر پیامبر حتی بر افرادی که به وحدت ملّی خود علاقه‌مند باشند، روا نیست که زمام زندگی اجتماعی و سیاسی چنین گروهی را به دست خود آنان بسپارد، علاقه به ثبات وضع، الزام می‌کند که پیشوای امّت فرد لایق و شایسته‌ای را برای آنان انتخاب کند، تا در حدود امکان از اختلاف و دودستگی، و انحلال و ناپایداری جلوگیری به عمل آورد.
پیامبر گرامی(ص) می‌داند که امّت وی کانون اختلاف و دودستگی است و به سان امتهای پیشین دچار چند دستگی خواهند شد، تا آنجا که دربارة آنان پیش‌بینی کرده و فرموده است:
(سَتفَترق اُمّتی عَلی ثَلاث وسَبعین فِرقة، ِفرقة ناجیة والباقون فی النار؛ امّت من به هفتاد و سه فقره تقسیم می‌گردند؛ فقط یک گروه از آنان اهل نجات است، و فرقه‌های دیگر طعمة آتش می‌باشند). (صحیح ابن ماجه، باب فتن و غیره)
باید پرسید پیامبر با اطلاع و آگاهی از این امر، چگونه موضوع انتخاب رهبری امّت را که می‌تواند به بسیاری از اختلافات خاتمه دهد به چنین جمعیت متلوّنی واگذارده است، و از این طریق اختلاف و شکاف وسیعی در میان امّت پدید آورده است؟!
جامعة اسلامی در آن روز از گروههای مختلف، که هر گروهی هوسی را در سر می‌پروراند، تشکیل یافته بود: جمعیت انصار را دو گروه معروف، اوس و خزرج، و گروه مهاجر را علاوه بر بنی هاشم و بنی امیه، قبایل تیم و عدی تشکیل می‌داد، و هر گروهی در این فکر بود که زمامداری امّت و رهبری جامعه از آن او باشد، و رئیس قبیلة وی بر چنین مقامی تکیه زند.
آیا با وجود چنین گروههای متضاد، می‌توان وحدت و یگانگی امّت، و استواری و پایداری مسلمین در راه دین را انتظار داشت یا اینکه باید قبل از هر چیز عوامل اختلاف و دودستگی را ریشه‌کن کرد، و سپس چنین انتظاری از آن داشت.
بزرگترین شکافی که پس از درگذشت پیامبر گرامی(ص) در صفوف مسلمانان بوجود آمد و ضربة شکننده‌ای بر وحدت و یکپارچگی آنان زد، اختلاف نظر در باب زعیم و حاکم اسلامی بود، اگر مسلمانان در این موضوع دچار دودستگی نمی‌شدند بسیاری از اختلافات در پرتو اتحاد کلمه در مسئلة فرمانروایی، ذوب می‌گشت و نمودی نمی‌یافت. ولی اختلاف در همین امر مهم و اساسی بود که سرچشمة اختلافات و دودستگی‌ها و جنگها و فتنه‌های بعدی گردید، و سرانجام امّت واحدی را به صورت گروهها و ملّتهای پراکنده و بعضاً مخالف و درگیر درآورد.
منبع: رهبری امّت، آیت الله جعفر سبحانی





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین