بلی آیات قرآنی، متون اسلامی، و تاریخ قطعی، حاکی است که پیامبر گرامی(ص) از روزی که در مدینه سکونت گزید، شالودة حکومت اسلامی را پیریزی کرد، و کارهایی را که یک فرمانروای واقعی به عهده میگیرد، همه را به عهده گرفت، و بخشهایی از امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعة اسلامی را که خود در رأس آن قرار داشت به افراد شایسته و لایق سپرد. علایم و نشانههای فرمانروایی پیامبر از جانب خدا، یکی دو تا نیست که در اینجا منعکس کنیم، ولی برای جلب توجه خوانندگان گرامی، ،به برخی از آنها ذیلاً اشاره میکنیم: 1. قرآن مجید پیامبر را اولی و سزاوارتر از خود مسلمانان به جان آنان میداند، آنجا که میفرماید: (النَبی أَولی بِالمؤمنین مِن اَنفسهم؛ احزاب/6 پیامبر به جان افراد با ایمان، از خود آنان شایستهتر است). 2.قرآن مجید پیامبر(ص) را حاکم و داور قرار میدهد تا در میان مسلمانان به قوانین الهی داوری کند، چنانکه میفرماید: (فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع أهوائهم؛ مائده/48 در میان آنان با آنچه که خدا بر تو نازل کرده است حکومت بنما و از خواهشهای نفسانی آنان پیروی مکن). 3. نه تنها خود پیامبر در میان مردم فرمانروایی و داوری میکرد، بلکه هر نقطهای را فتح میکرد، فوراً فرد شایستهای را به عنوان فرمانروا، و فرد دیگری را به عنوان قاضی و داور، و سومی را به عنوان آموزگار دینی که قرآن و احکام الهی را به آنان بیاموزد معیّن میکرد و گاهی هر سه منصب را به یک نفر میسپرد. در زمان خود پیامبر گرامی(ص) امیر مؤمنان، عبد الله بن مسعود، ابی بن کعب و زید بن ثابت و ... قضاوت و داوری میکردند.(التراتیب الاداریة 1/285) هنگامی که پیامبر(ص) مکه و یمن را فتح کرد (عتاب بن اسید) را به فرمانداری (مکه)، و (بازان) را به حکومت (یمن) برگزید. (عبد الحی کتانی)، مؤلف کتاب (التراتیب الاداریة)، صورت فرمانداران مسلمانی را که در مناطق مختلف از طرف پیامبر زمام امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اسلام را به دست گرفته بودند، گرد آورده است. مطالعة این کتاب گوشهای از نحوة حکومت اسلامی را که پیامبر اکرم(ص) آن را پی‌ریزی کرد، برای ما روشن میسازد. اسلام با دعوت به جهاد و کوشش در راه گسترش آیین توحید، و تشریع قوانین ویژه جهاد، و توصیة لزوم گسترش آموزشهای جنگی و دفاعی در میان مسلمانان، و شرکت خود پیامبر در بیست و هفت نبرد، و تعیین فرماندهانی برای پنجاه و پنج (سریه) (نبردهایی که خود پیامبر در آن شرکت نکرده (سریه) میگویند) چهرة حکومت خود را نشان داد، و ثابت کرد که دعوت وی به سان دعوت حضرت مسیح تنها یک دعوت روحی و معنوی، و رهبری وی منحصر به گفتن احکام و تبلیغ دین از طریق ارشاد و وعظ و اندرز نیست، بلکه دعوت و ارشاد معنوی او، همراه با تأسیس حکومت نیرومندی است که بتواند پیروان خود را از گزند دشمنان صیانت کند و کتاب و آیین او را از دستبرد آنان حفاظت بنماید، و ضامن اجرای قوانین آسمانی او در جامعة انسانی باشد. نظامات مالی اسلام پیرامون درآمدهای دولتی (مانند انفال و غیره) و ملّی (مانند زکات و خمس و غیره) روشنترین گواه بر این امر است که اسلام یک نظام جامع و کامل اجتماعی است که در تمام خصوصیات زندگی اجتماعی انسانها نظر داده است وتنها به یک رشته مراسم مذهبی خشک، آن هم در هر هفته یک روز، اکتفا نکرده است. البته این جمله نه به آن معنی است که شالودة آیین واقعی مسیح چنین بوده است و بس، بلکه این خودکامگان مدعی مسیحیت در لباس قیصر و پاپ بودند که تدریجاً آیین مسیح(ع) را به این صورت درآورده و آیین اورا از صحنة اجتماع طرد کردهاند، در صورتی که بسیاری از پیامبران دارای چنین مقام و منصبی بودهاند. قرآن مجید با صراحت کامل دربارة حضرت لوط و حضرت یوسف-علی نبیّا وآله و علیهماالسلام- میگوید: که ما به آنان حکومت و فرمانروایی دادیم (انبیاء/174؛ یوسف/22) خود یوسف در مقام سپاسگزاری به درگاه الهی چنین میگوید: (ربِّ قدْ آتینننی مِنالمُلک؛ یوسف/101 بارالها! ملک و فرمانروایی به من دادهای). قرآن مجید دربارة قضاوت و داوری و حکومت و نیز فرمانروایی حضرت سلیمان و طالوت و امتیازات وی برای حکومت سخن گفته (به سورههای ص آیات 26 و 35 و بقره آیة 274 مراجعه فرمایید.) و از این راه پیامبران آسمانی را پایهگذاران حکومت الهی و مجریان دستورهای غیبی معرفی کرده است. از ابواب گستردة امر به معروف و نهی از منکر، که یکی از پایههای اجرایی حکومت اسلامی است، و همچنین از مطالعة مجموع قوانین اسلام دربارة معاملات، حدود و دیات و دیگر ابواب فقهی، شیوة حکومت اسلامی که پیامبر گرامی(ص) پایهگذار آن بود، بر هر فردی روشن میشود. این مسئله به اندازهای روشن بوده و زندگی خود پیامبر و دوران حکومت خلفا به ویژه دوران حکومت الهی امیر مؤمنان گواه بارز آن است، که ما خود را از هر نوع توضیح بینیاز میدانیم. منبع: آیت الله جعفر سبحانی،رهبری امّت
آیا میتوان گفت که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، حکومت اسلامی تشکیل دادند و خود، حاکم و فرمانروا بودند؟
بلی آیات قرآنی، متون اسلامی، و تاریخ قطعی، حاکی است که پیامبر گرامی(ص) از روزی که در مدینه سکونت گزید، شالودة حکومت اسلامی را پیریزی کرد، و کارهایی را که یک فرمانروای واقعی به عهده میگیرد، همه را به عهده گرفت، و بخشهایی از امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعة اسلامی را که خود در رأس آن قرار داشت به افراد شایسته و لایق سپرد.
علایم و نشانههای فرمانروایی پیامبر از جانب خدا، یکی دو تا نیست که در اینجا منعکس کنیم، ولی برای جلب توجه خوانندگان گرامی، ،به برخی از آنها ذیلاً اشاره میکنیم:
1. قرآن مجید پیامبر را اولی و سزاوارتر از خود مسلمانان به جان آنان میداند، آنجا که میفرماید: (النَبی أَولی بِالمؤمنین مِن اَنفسهم؛ احزاب/6 پیامبر به جان افراد با ایمان، از خود آنان شایستهتر است).
2.قرآن مجید پیامبر(ص) را حاکم و داور قرار میدهد تا در میان مسلمانان به قوانین الهی داوری کند، چنانکه میفرماید: (فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع أهوائهم؛ مائده/48 در میان آنان با آنچه که خدا بر تو نازل کرده است حکومت بنما و از خواهشهای نفسانی آنان پیروی مکن).
3. نه تنها خود پیامبر در میان مردم فرمانروایی و داوری میکرد، بلکه هر نقطهای را فتح میکرد، فوراً فرد شایستهای را به عنوان فرمانروا، و فرد دیگری را به عنوان قاضی و داور، و سومی را به عنوان آموزگار دینی که قرآن و احکام الهی را به آنان بیاموزد معیّن میکرد و گاهی هر سه منصب را به یک نفر میسپرد.
در زمان خود پیامبر گرامی(ص) امیر مؤمنان، عبد الله بن مسعود، ابی بن کعب و زید بن ثابت و ... قضاوت و داوری میکردند.(التراتیب الاداریة 1/285)
هنگامی که پیامبر(ص) مکه و یمن را فتح کرد (عتاب بن اسید) را به فرمانداری (مکه)، و (بازان) را به حکومت (یمن) برگزید.
(عبد الحی کتانی)، مؤلف کتاب (التراتیب الاداریة)، صورت فرمانداران مسلمانی را که در مناطق مختلف از طرف پیامبر زمام امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اسلام را به دست گرفته بودند، گرد آورده است. مطالعة این کتاب گوشهای از نحوة حکومت اسلامی را که پیامبر اکرم(ص) آن را پیریزی کرد، برای ما روشن میسازد.
اسلام با دعوت به جهاد و کوشش در راه گسترش آیین توحید، و تشریع قوانین ویژه جهاد، و توصیة لزوم گسترش آموزشهای جنگی و دفاعی در میان مسلمانان، و شرکت خود پیامبر در بیست و هفت نبرد، و تعیین فرماندهانی برای پنجاه و پنج (سریه) (نبردهایی که خود پیامبر در آن شرکت نکرده (سریه) میگویند) چهرة حکومت خود را نشان داد، و ثابت کرد که دعوت وی به سان دعوت حضرت مسیح تنها یک دعوت روحی و معنوی، و رهبری وی منحصر به گفتن احکام و تبلیغ دین از طریق ارشاد و وعظ و اندرز نیست، بلکه دعوت و ارشاد معنوی او، همراه با تأسیس حکومت نیرومندی است که بتواند پیروان خود را از گزند دشمنان صیانت کند و کتاب و آیین او را از دستبرد آنان حفاظت بنماید، و ضامن اجرای قوانین آسمانی او در جامعة انسانی باشد.
نظامات مالی اسلام پیرامون درآمدهای دولتی (مانند انفال و غیره) و ملّی (مانند زکات و خمس و غیره) روشنترین گواه بر این امر است که اسلام یک نظام جامع و کامل اجتماعی است که در تمام خصوصیات زندگی اجتماعی انسانها نظر داده است وتنها به یک رشته مراسم مذهبی خشک، آن هم در هر هفته یک روز، اکتفا نکرده است.
البته این جمله نه به آن معنی است که شالودة آیین واقعی مسیح چنین بوده است و بس، بلکه این خودکامگان مدعی مسیحیت در لباس قیصر و پاپ بودند که تدریجاً آیین مسیح(ع) را به این صورت درآورده و آیین اورا از صحنة اجتماع طرد کردهاند، در صورتی که بسیاری از پیامبران دارای چنین مقام و منصبی بودهاند.
قرآن مجید با صراحت کامل دربارة حضرت لوط و حضرت یوسف-علی نبیّا وآله و علیهماالسلام- میگوید: که ما به آنان حکومت و فرمانروایی دادیم (انبیاء/174؛ یوسف/22) خود یوسف در مقام سپاسگزاری به درگاه الهی چنین میگوید: (ربِّ قدْ آتینننی مِنالمُلک؛ یوسف/101 بارالها! ملک و فرمانروایی به من دادهای).
قرآن مجید دربارة قضاوت و داوری و حکومت و نیز فرمانروایی حضرت سلیمان و طالوت و امتیازات وی برای حکومت سخن گفته (به سورههای ص آیات 26 و 35 و بقره آیة 274 مراجعه فرمایید.) و از این راه پیامبران آسمانی را پایهگذاران حکومت الهی و مجریان دستورهای غیبی معرفی کرده است.
از ابواب گستردة امر به معروف و نهی از منکر، که یکی از پایههای اجرایی حکومت اسلامی است، و همچنین از مطالعة مجموع قوانین اسلام دربارة معاملات، حدود و دیات و دیگر ابواب فقهی، شیوة حکومت اسلامی که پیامبر گرامی(ص) پایهگذار آن بود، بر هر فردی روشن میشود.
این مسئله به اندازهای روشن بوده و زندگی خود پیامبر و دوران حکومت خلفا به ویژه دوران حکومت الهی امیر مؤمنان گواه بارز آن است، که ما خود را از هر نوع توضیح بینیاز میدانیم.
منبع: آیت الله جعفر سبحانی،رهبری امّت
- [سایر] آیا در زمان پیامبر اسلام(ص) حکومت عدل تشکیل شد؟
- [سایر] هدف از بعثت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم ) چیست ؟
- [سایر] تفاوت اختیارات حاکمان الهی در حکومت دینی با پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] مراحل سهگانه عصمت علمی پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن چگونه است؟
- [سایر] قرآن برای چه بر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است؟
- [سایر] داستان معراج پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) در کدام سوره میباشد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شهید شدند؟
- [سایر] معراج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه بوده است؟
- [سایر] دین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بعثت چه بوده است؟
- [سایر] نام های حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن چیست؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [امام خمینی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنویسد. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد
- [آیت الله نوری همدانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مستحب است صلوات را هم بنویسد . و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند ، صلوات بفرستد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [امام خمینی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مانند محمد و احمد ، یا لقب و کنیة آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم ، بگوید یا بشنود ، اگر چه در نماز باشد ، مستحب است صلوات بفرست .
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.