در دوران پهلوی روحانیون و مردم چه اقداماتی را در مقابله با توطئه های بهائیان انجام دادند؟
گسترش سریع بهائیت در دوره پهلوی دوم با استفاده از امکانات عمومی کشور و تلاش بی وقفه آنان در جهت ضربه زدن به سنت های دینی و اجتماعی و منافع ملت ایران، واکنش جدی مردم و طبقات مختلف جامعه را به دنبال داشت. روحانیت و مرجعیت شیعه در طول تاریخ به مسائل و حوادث، اشخاص، فرقه ها، احزاب، ملل و نحل مختلف با نگاهی دینی و موضعی از جایگاه مذهب نگریسته اند. نگاه مرجعیت شیعه بعد از شهریور 1320 به بهائیت نیز نگاهی دین مدارانه بود؛ چون بهائیان را گروهی بدعت گذار و دین ساز می دانستند که مکتب آنها بر هیچ بنیاد دینی و کتاب آسمانی بنیان نیافته بود، با آن مخالفت می کردند. افزون بر آن، به دلیل وابستگی بهائیان به استعمار خارجی و استبداد داخلی و سوء استفاده بهائیان از این موقعیت، حساسیت عالمان شیعی مضاعف گردید. دهه 1320 با پایان قرن اول بهائیت مطابق بود. طبق اسناد موجود در کتاب های بهائیان، پیش بینی شده بود که با پایان قرن اول بهائیان، پیروزی آن آغاز خواهد شد و بسیاری از کشورها به بهائیت خواهند گروید. در یکی از دستورات شوقی افندی، رهبر بهائیان آمده بود: (... قبل از انقضای قرن اول تکثیر مراکز و محافل در مدن و قرای در هر یک از ایالات، مهد امراللّه است. مساعی فوری و مستمر، منظم و دلیرانه ضروری. ملاعلی برای تضمین فتح و ظفر مهیا. احیاء فتوحات باهره را به کمال اشتیاق منتظرم...)1. به دنبال این دستور از رهبری بهائیان در عکای اسرائیل، محفل بهائیان در ایران در بخشنامه ای به تاریخ چهاردهم تیر 1322 مطابق با سیزدهم شهرالرحمه سال صدم بهائیان به بهائیان اعلام کرد که: (... برای وصول به سرمنزل مقصود باید در این چند ماه محدود که از آخرین سال قرن اول دوره بهائی باقی مانده، به همتی بی نظیر و فعالیتی بی مثیل مراحل باقیه را بپیمایند و در این سبیل بی نهایت جدیت و مداومت نمایند تا دستور مطاع مقدس به نحو اکمل و اتم اجرا و تنفیذ گردد...).2 به این خاطر بهائیان با توجه به نفوذ سیاسی، اقتصادی و حمایت هایی که از طرف شاه و بیگانگان می شدند، فعالیت هایشان را تشدید کردند. و محافل ملّی بهائیان ایران برنامه های خود را برای گسترش بهائیت به مرحله اجرا گذارده و تبلیغات خود را به سرحد امکان رساندند. مبلغین بهائی، آزادانه در شهرها و روستاها تردد و علناً مردم مسلمان را به کیش بهائیت دعوت می کردند. آنان از زنان زیبا برای تبلیغ استفاده می کردند تا بتوانند جوانان را بیشتر جذب کنند. اقدامات دکتر برجیس بهائی3 در کاشان در بی احترامی به قرآن و هتک ناموس مردم و تبلیغ بهائی گری در آن سال ها داستانی افسانه شده بود. بهائی ها در سرتاسر کشور، با تأسیس محفل هایی عده ای از مردم ساده لوح را دور خود جمع کرده، به اصطلاح آنها را بهائی کرده بودند در تهران نیز، مرکزی بزرگ به نام (حظیره القدس) داشتند که گنبد و تالاری بزرگ داشت. در چنین شرایطی روحانیت و مذهبیون کشور به شیوه های مختلف برای مقابله با بهائیت وارد میدان شدند و در هر فرصتی که یافتند، علیه بهائیان از خود عکس العمل نشان می دادند.4 آیه اللّه بروجردی رفتار گستاخانه بهائیان، نفوذ و گسترش آنها بین سازمان های دولتی، شدت تبلیغات و فعالیت ایشان اعتراض شدید آیه اللّه العظمی بروجردی و سایر بزرگان مذهبی را برانگیخت.5 دکتر مهدی حائری یزدی علت مقابله شدید آیه اللّه بروجردی با بهائیان را چنین ذکر می کند: (در مسئله بهائی ها تا آنجایی که ایشان تشخیص می داد، که بهائی ها یک گروه ناراحت کننده و اخلالگر در ایران هستند. مسئله صرف اختلاف مذهبی نبود. این طوری هم که معروف بود تا یک اندازه ای هم درست بود که این گروه یک نوع سر و سری با منابع خارجی دارند و بیشتر مجری منافع خارجی هستند تا منافع ملّی. در این طریق مرحوم آقای بروجردی به هیچ وجه تردیدی از خودش نشان نمی داد که [از] آن چه گروه بهائی ها از دستش برمی آید [جلوگیری کند] از اذیت ها و کارهای موذیانه ای که بهائی ها دارند و درباره مسلمان ها دریغ نمی کنند. یعنی به طور مخفیانه افراد خودشان را وارد مقامات اداری می کنند و مقامات را اشغال می کنند. بعد هم مسلمان ها را ناراحت می کنند، می زنند، از بین می برند. از این کارها خیلی زیاد می کردند. حالا بگذرید از این که الان صورت حق به جانبی به خودشان می گیرند. کاری ندارم به وضع فعلی، ولی آن زمان این شکل بود. واقعاً هر کجا که دستشان می رسید، به هر وسیله بود، هر مقامی بود اشغال می کردند و سعی می کردند دیگران را از بین ببرند یا وارد مجمع خودشان بکنند و کارهایی که آن ها می خواهند انجام بدهند... ولی ایشان [آیه اللّه بروجردی] از این جریان و از این ماجرا آگاه بود و به هر وسیله ای بود جلوگیری می کرد...).6 از اوائل دهه 1330 به خصوص در دوره نخست وزیری حسین علاء، دست بهائیان در امور کشور بازتر شد و پس از کودتای 28مرداد، گستاخی آنان بیشتر گردید. به همین مناسبت شکایات زیادی در این مورد به آیه اللّه بروجردی رسید. ایشان هم آقای فلسفی (خطیب معروف) را مأمور مقابله با تبلیغات بهائیت نموده و به وی اجازه دادند تا بر علیه بهائیت بر منابر و حتی در سخنرانی هایی که از رادیو پخش می شد سخن بگویند.7 به این ترتیب سلسله سخنرانی هایی توسط آقای فلسفی و دیگر وعاظ علیه بهائیت انجام گرفت که منجر به آگاهی اقشار مختلف مردم نسبت به توطئه های بهائیت و نقش منافقانه و خیانت آمیز حکومت پهلوی در تعامل با این فرقه استعماری گردید8 و حظیره القدس - مرکز بهائیان تهران - مورد هجوم مردم قرار گرفت. در این حرکت بسیاری از مکان های مذهبی بهائیان نیز تخریب شد. بسیاری از مسلمانانی که با تحریک یا کمک های مالی تظاهر به بهائی بودن کردند اعلام توبه نمودند، بهائیان نیز دست از جسارت آشکار برداشتند و به حالتی نیمه مخفی فرو رفتند و از تبلیغات آنان نیز کاسته شد در اثر این حرکت تعدادی از بهائی ها از ایران رفتند. حکومت پهلوی برای حفظ موقعیت خویش ناگزیر به محدودکردن فعالیت های علنی بهائیان شد. به دستور شاه پزشک مخصوص بهائی او، سرلشکر عبدالکریم ایادی، مدت کوتاهی ایران را ترک کرد و در ایتالیا اقامت گزید و مقامات نظامی به ناچار در تخریب و تصرف حظیره القدس، یاری رساندند.9 بدین ترتیب بهائیان که امیدوار بودند در ابتدای سده اول به پیروزی برسند، با شکستی مواجه شدند که دیگر نتوانستند مانند سابق ابراز وجود کنند.10 پی نوشت: 1. به نقل از: روح اللّه حسینیان، بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علماء، فصلنامه مطالعات تاریخی ویژه نامه بهائیت، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تابستان 1386، صص 11- 35. 2. پرونده کلاسه 185/2909 -21/11/23 دادسرای شاهرود، فجایع بهائیت یا واقعه قتل ابرقو. 3. پزشکی یهودی در کاشان به نام دکتر برجیس، بهائی شده بود و تبلیغ بهائیت می کرد. او حتی به مسلمانانی که بر ضد بهائیت اقدام می کردند، داروی اشتباهی تجویز می کرد، تا آنان را از میان بردارد. او فساد اخلاقی شدیدی نیز داشت و در پوشش طبابت به ناموس مردم تعدی می کرد. ر.ک: سفیر سحر، سیدعلی سید کباری، انتشارات بلیغات اسلامی، 1378، ص 91. 4. ر.ک: برگ هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، رسول جعفریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 92-91؛ انجمن حجتیه در بستر زمان، گفت و گو با طاهر احمدزاده، گزارش حجتیه، گروه تألیف باشگاه اندیشه، تهران: باشگاه اندیشه، 1384؛ سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، رسول جعفریان، تهران: نشر دانش و اندیشه معاصر، 1385، صص 368-378. 5. ر.ک: سید محمدحسین منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، تهران: شیرازه، 1379، صص 499- 498. 6. خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران: نشر کتاب نادر، 1381، ص45. 7. بهائیت در ایران، پیشین، صص 249 ج 250. 8. برخی اخبار حکایت از برنامه سازمان یافته گروه بهائیت برای خروج اسناد مکتوب صوتی و تصویری سخنرانی های افشاگرانه مرحوم فلسفی علیه بهائیت دارد. ر.ک: پایگاه تحلیلی خبری جهان، نوارهای مرحوم فلسفی علیه بهائیت ناپدید شد، 8/7/1386. 9. جستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران، پیشین، صص 2- 3. 10. جهت آگاهی بیشتر ر.ک: بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علما، روح اللّه حسینیان، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 17 ویژه بهائیت، ص 11. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

در دوران پهلوی روحانیون و مردم چه اقداماتی را در مقابله با توطئه های بهائیان انجام دادند؟


پاسخ:

گسترش سریع بهائیت در دوره پهلوی دوم با استفاده از امکانات عمومی کشور و تلاش بی وقفه آنان در جهت ضربه زدن به سنت های دینی و اجتماعی و منافع ملت ایران، واکنش جدی مردم و طبقات مختلف جامعه را به دنبال داشت. روحانیت و مرجعیت شیعه در طول تاریخ به مسائل و حوادث، اشخاص، فرقه ها، احزاب، ملل و نحل مختلف با نگاهی دینی و موضعی از جایگاه مذهب نگریسته اند. نگاه مرجعیت شیعه بعد از شهریور 1320 به بهائیت نیز نگاهی دین مدارانه بود؛ چون بهائیان را گروهی بدعت گذار و دین ساز می دانستند که مکتب آنها بر هیچ بنیاد دینی و کتاب آسمانی بنیان نیافته بود، با آن مخالفت می کردند. افزون بر آن، به دلیل وابستگی بهائیان به استعمار خارجی و استبداد داخلی و سوء استفاده بهائیان از این موقعیت، حساسیت عالمان شیعی مضاعف گردید.
دهه 1320 با پایان قرن اول بهائیت مطابق بود. طبق اسناد موجود در کتاب های بهائیان، پیش بینی شده بود که با پایان قرن اول بهائیان، پیروزی آن آغاز خواهد شد و بسیاری از کشورها به بهائیت خواهند گروید.
در یکی از دستورات شوقی افندی، رهبر بهائیان آمده بود: (... قبل از انقضای قرن اول تکثیر مراکز و محافل در مدن و قرای در هر یک از ایالات، مهد امراللّه است. مساعی فوری و مستمر، منظم و دلیرانه ضروری. ملاعلی برای تضمین فتح و ظفر مهیا. احیاء فتوحات باهره را به کمال اشتیاق منتظرم...)1. به دنبال این دستور از رهبری بهائیان در عکای اسرائیل، محفل بهائیان در ایران در بخشنامه ای به تاریخ چهاردهم تیر 1322 مطابق با سیزدهم شهرالرحمه سال صدم بهائیان به بهائیان اعلام کرد که: (... برای وصول به سرمنزل مقصود باید در این چند ماه محدود که از آخرین سال قرن اول دوره بهائی باقی مانده، به همتی بی نظیر و فعالیتی بی مثیل مراحل باقیه را بپیمایند و در این سبیل بی نهایت جدیت و مداومت نمایند تا دستور مطاع مقدس به نحو اکمل و اتم اجرا و تنفیذ گردد...).2 به این خاطر بهائیان با توجه به نفوذ سیاسی، اقتصادی و حمایت هایی که از طرف شاه و بیگانگان می شدند، فعالیت هایشان را تشدید کردند. و محافل ملّی بهائیان ایران برنامه های خود را برای گسترش بهائیت به مرحله اجرا گذارده و تبلیغات خود را به سرحد امکان رساندند.
مبلغین بهائی، آزادانه در شهرها و روستاها تردد و علناً مردم مسلمان را به کیش بهائیت دعوت می کردند. آنان از زنان زیبا برای تبلیغ استفاده می کردند تا بتوانند جوانان را بیشتر جذب کنند.
اقدامات دکتر برجیس بهائی3 در کاشان در بی احترامی به قرآن و هتک ناموس مردم و تبلیغ بهائی گری در آن سال ها داستانی افسانه شده بود. بهائی ها در سرتاسر کشور، با تأسیس محفل هایی عده ای از مردم ساده لوح را دور خود جمع کرده، به اصطلاح آنها را بهائی کرده بودند در تهران نیز، مرکزی بزرگ به نام (حظیره القدس) داشتند که گنبد و تالاری بزرگ داشت. در چنین شرایطی روحانیت و مذهبیون کشور به شیوه های مختلف برای مقابله با بهائیت وارد میدان شدند و در هر فرصتی که یافتند، علیه بهائیان از خود عکس العمل نشان می دادند.4
آیه اللّه بروجردی
رفتار گستاخانه بهائیان، نفوذ و گسترش آنها بین سازمان های دولتی، شدت تبلیغات و فعالیت ایشان اعتراض شدید آیه اللّه العظمی بروجردی و سایر بزرگان مذهبی را برانگیخت.5
دکتر مهدی حائری یزدی علت مقابله شدید آیه اللّه بروجردی با بهائیان را چنین ذکر می کند: (در مسئله بهائی ها تا آنجایی که ایشان تشخیص می داد، که بهائی ها یک گروه ناراحت کننده و اخلالگر در ایران هستند. مسئله صرف اختلاف مذهبی نبود. این طوری هم که معروف بود تا یک اندازه ای هم درست بود که این گروه یک نوع سر و سری با منابع خارجی دارند و بیشتر مجری منافع خارجی هستند تا منافع ملّی. در این طریق مرحوم آقای بروجردی به هیچ وجه تردیدی از خودش نشان نمی داد که [از] آن چه گروه بهائی ها از دستش برمی آید [جلوگیری کند] از اذیت ها و کارهای موذیانه ای که بهائی ها دارند و درباره مسلمان ها دریغ نمی کنند. یعنی به طور مخفیانه افراد خودشان را وارد مقامات اداری می کنند و مقامات را اشغال می کنند. بعد هم مسلمان ها را ناراحت می کنند، می زنند، از بین می برند. از این کارها خیلی زیاد می کردند. حالا بگذرید از این که الان صورت حق به جانبی به خودشان می گیرند. کاری ندارم به وضع فعلی، ولی آن زمان این شکل بود. واقعاً هر کجا که دستشان می رسید، به هر وسیله بود، هر مقامی بود اشغال می کردند و سعی می کردند دیگران را از بین ببرند یا وارد مجمع خودشان بکنند و کارهایی که آن ها می خواهند انجام بدهند... ولی ایشان [آیه اللّه بروجردی] از این جریان و از این ماجرا آگاه بود و به هر وسیله ای بود جلوگیری می کرد...).6
از اوائل دهه 1330 به خصوص در دوره نخست وزیری حسین علاء، دست بهائیان در امور کشور بازتر شد و پس از کودتای 28مرداد، گستاخی آنان بیشتر گردید. به همین مناسبت شکایات زیادی در این مورد به آیه اللّه بروجردی رسید. ایشان هم آقای فلسفی (خطیب معروف) را مأمور مقابله با تبلیغات بهائیت نموده و به وی اجازه دادند تا بر علیه بهائیت بر منابر و حتی در سخنرانی هایی که از رادیو پخش می شد سخن بگویند.7
به این ترتیب سلسله سخنرانی هایی توسط آقای فلسفی و دیگر وعاظ علیه بهائیت انجام گرفت که منجر به آگاهی اقشار مختلف مردم نسبت به توطئه های بهائیت و نقش منافقانه و خیانت آمیز حکومت پهلوی در تعامل با این فرقه استعماری گردید8 و حظیره القدس - مرکز بهائیان تهران - مورد هجوم مردم قرار گرفت. در این حرکت بسیاری از مکان های مذهبی بهائیان نیز تخریب شد. بسیاری از مسلمانانی که با تحریک یا کمک های مالی تظاهر به بهائی بودن کردند اعلام توبه نمودند، بهائیان نیز دست از جسارت آشکار برداشتند و به حالتی نیمه مخفی فرو رفتند و از تبلیغات آنان نیز کاسته شد در اثر این حرکت تعدادی از بهائی ها از ایران رفتند. حکومت پهلوی برای حفظ موقعیت خویش ناگزیر به محدودکردن فعالیت های علنی بهائیان شد. به دستور شاه پزشک مخصوص بهائی او، سرلشکر عبدالکریم ایادی، مدت کوتاهی ایران را ترک کرد و در ایتالیا اقامت گزید و مقامات نظامی به ناچار در تخریب و تصرف حظیره القدس، یاری رساندند.9 بدین ترتیب بهائیان که امیدوار بودند در ابتدای سده اول به پیروزی برسند، با شکستی مواجه شدند که دیگر نتوانستند مانند سابق ابراز وجود کنند.10
پی نوشت:
1. به نقل از: روح اللّه حسینیان، بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علماء، فصلنامه مطالعات تاریخی ویژه نامه بهائیت، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، تابستان 1386، صص 11- 35.
2. پرونده کلاسه 185/2909 -21/11/23 دادسرای شاهرود، فجایع بهائیت یا واقعه قتل ابرقو.
3. پزشکی یهودی در کاشان به نام دکتر برجیس، بهائی شده بود و تبلیغ بهائیت می کرد. او حتی به مسلمانانی که بر ضد بهائیت اقدام می کردند، داروی اشتباهی تجویز می کرد، تا آنان را از میان بردارد. او فساد اخلاقی شدیدی نیز داشت و در پوشش طبابت به ناموس مردم تعدی می کرد. ر.ک: سفیر سحر، سیدعلی سید کباری، انتشارات بلیغات اسلامی، 1378، ص 91.
4. ر.ک: برگ هایی از تاریخ حوزه علمیه قم، رسول جعفریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 92-91؛ انجمن حجتیه در بستر زمان، گفت و گو با طاهر احمدزاده، گزارش حجتیه، گروه تألیف باشگاه اندیشه، تهران: باشگاه اندیشه، 1384؛ سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، رسول جعفریان، تهران: نشر دانش و اندیشه معاصر، 1385، صص 368-378.
5. ر.ک: سید محمدحسین منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، تهران: شیرازه، 1379، صص 499- 498.
6. خاطرات دکتر مهدی حائری یزدی، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران: نشر کتاب نادر، 1381، ص45.
7. بهائیت در ایران، پیشین، صص 249 ج 250.
8. برخی اخبار حکایت از برنامه سازمان یافته گروه بهائیت برای خروج اسناد مکتوب صوتی و تصویری سخنرانی های افشاگرانه مرحوم فلسفی علیه بهائیت دارد.
ر.ک: پایگاه تحلیلی خبری جهان، نوارهای مرحوم فلسفی علیه بهائیت ناپدید شد، 8/7/1386.
9. جستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران، پیشین، صص 2- 3.
10. جهت آگاهی بیشتر ر.ک: بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علما، روح اللّه حسینیان، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 17 ویژه بهائیت، ص 11.
منبع: www.porseman.org





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین