پیوند عمیق و همکاری بهائیت با رژیم پهلوی سابقه ای حتی بیش از عمر سلطنت پهلوی دارد؛ کارشکنی و فشار روشنفکران غرب زده از جمله پیروان بابیت و بهائیت منجر به انحراف و شکست انقلاب مشروطه گردید.1 در نتیجه استبداد جدیدی به وجود آمد که رضاخان میرپنج مجری آن بود. و بدین گونه فرقه بابیه و بهائیه یکی دیگر از کارکردهای خویش را در جهت ایجاد تفرقه و زمینه سازی برای سلطه بیگانگان به نمایش می گذارد.2 کودتای انگلیسی 1299 بر اساس اسناد و مدارک معتبر تاریخی، محفل بهائیت در ایران، مدت ها پیش از کودتای (انگلیسی) 1299، توسط حبیب اللّه عین الملک - پدر هویدا - رضاخان را شناسایی و به سرجاسوس بریتانیا در ایران - سر اردشیر ریپورتر یا اردشیر جی - برای انجام کودتا معرفی کرد. در این کودتا خاندان ساموئل - نخستین کمیسر عالی فلسطین و دوست نزدیک عباس افندی - نقش جدّی داشتند.3 عوامل دیگری نیز از بهائیان با کودتاچیان همکاری داشتند که پس از پیروزی کودتا حتی به کابینه سیدضیاء راه یافتند.4 پاره ای گزارش ها حاکی است که رضاخان نیز متقابلاً در تعهداتش به انگلیسی ها وعده هایی درباره میدان دادن به این فرقه در ایران، داده بود.5 رضا شاه پهلوی پس از پیدایش رضاخان در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران، سیاست های او در زمینه اسلام ستیزی و مقابله با روحانیت شیعه، مطابق خواست و اهداف بهائیان بود. رضا شاه به دلیل حقارت و دشمنی اش نسبت به اسلام و ساختار مذهبی جامعه ایران (کسانی را در مناصب مهم دولتی می گماشت که مانند خود او بیگانه یا معارض با این بافت بودند. بدین سان افراد وابسته به گروه های دینی خاص به ویژه بابی ها و بهائی ها) را در اداره دیوان سالاری منصوب کرد که به زودی به (قدرت برتر سیاسی و اقتصادی ایران) تبدیل شدند.6 بهائیان در سازمان های جدید دولتی مانند ارتش، راه آهن، اداره دخانیات، اداره ثبت و آموزش و پرورش نفوذ کرده، بسیاری از مناصب مهم را در دست داشتند. اساساً رضاخان نسبت به بهائیان بسیار خوش بین بود؛ چنان که ارتشبد (حسین فردوست) که از مهره های مهم رژیم شاه و دربار محسوب می شد و در مناصب حساسی چون معاونت ساواک، ریاست دفتر اطلاعات ویژه شاه و ریاست دفتر بازرسی شاه خدمت می کرد، درباره تعامل تشکیلات بهائیان با حکومت رضا شاه می گوید: (... اصولاً رضاخان نیز با بهائیت روابط حسنه داشت، تا حدی که اسداللّه صنیعی را که یک بهائی طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا [ولیعهد] کرد. صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلی منصور و به خصوص هویدا به وزارت فرهنگ و وزارت خواربار رسید).7 صنیعی آن قدر در بهائیت سر سپرده بود که فردوست در خاطرات خود می نویسد: (روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی را پذیرفته اید؟ پاسخ داد: از عکا سؤال شده و اجازه داده اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود).8 از دیگر بهائیان دوره رضاخان باید از عبدالحسین نعیمی یاد کرد. وی پسر میرزا محمد نعیم شاعر معروف بهائی بود. میرزا محمد نعیم که پس از مهاجرت به تهران به استخدام سفارت انگلیس درآمده بود، پسرش عبدالحسین را هم در این سفارتخانه به کار گماشت. نقش مخربی که عبدالحسین نعیمی در نهضت جنگل و در میان یاران میرزا کوچک خان ایفا کرد، بر اساس مأموریت محوله از سوی سفارت انگلیس بود9. در این دوران نه تنها مقابله تاریخی بهائیان با دولت از بین می رود؛ بلکه اعضای این فرقه ضاله پس از سال ها فعالیت نیمه پنهان از آزادی عمل فراوانی برخوردار می شوند و با همکاری دولت و حمایت قدرت های استعماری به ویژه دولت انگلستان و براساس یک برنامه از پیش تدوین شده تهاجم ویژه ای را علیه مبانی سنتی و اعتقادی ملت مسلمان ایران تخریب فرهنگی این مرز و بوم آغاز می نمایند. و با همکاری دولت پهلوی به مقابله با دین مبین اسلام می پردازند. این مقابله تا حد کشف حجاب که از احکام ضروری اسلام بود و ممنوعیت مظاهر و فعالیت های مذهبی پیش رفت. از این رو رضاخان و عاملان دیگر غرب در ایران برای کوبیدن اسلام خصوصاً مکتب حیات بخش تشیع، به ترویج کنندگان مرام بهائی گری میدان دادند، و در چنین شرایطی است که فرقه بهائیت در دوران پهلوی به عنوان یکی از شاخه های بسیار مؤثر و با نفوذ در تشکیلات سیاسی دولت و به تبع آن ساختارهای فرهنگی و اقتصادی کشور و در پناه دولت، خود را حفظ کرده، بر پیروان خود می افزاید و ایران به پناهگاه امنی برای بهائیان تبدیل گردد.10 محمدرضا پهلوی نفوذ بهائیان در دولت اگر چه در دوره حکومت رضاخان آغاز شد، اما در حکومت پهلوی دوم به اوج خود رسید؛ در این دوران به علت مساعد شدن شرایط حضور بهائیان در صحنه های اجتماعی و بخصوص سیاسی، شاهد حضور گسترده و فعال آنان در مناصب کلیدی هستیم. در واقع این دوران را باید یکی از مناسب ترین و مساعدترین ادوار برای رشد و گسترش سریع و شتاب آلود (بهائیت) در ایران نامید، به گونه ای که در هیچ زمان دیگری، این فرقه ضاله نتوانست همچون این دوره به طور آزاد در عرصه ها و صحنه های مختلف حاکمیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و قضایی این کشور به تاخت و تاز بپردازد و با سیطره بر همه امور ایران، از تمام امکانات و ابزارهای حکومت برای تحقق اهداف خود بهره برداری نماید. ساختار سیاسی اسناد تاریخی و اعترافات عناصر وابسته به رژیم پهلوی، بیان کننده این واقعیت تلخ و انکارناپذیر است که عناصر اصلی فرقه مخوف بهائیت، با ارتباط با بیگانگان در مسیر تحقق سیاست های شیطانی سازمان های جاسوسی اینتلجنت سرویس، موساد و سیا، در تمام تار و پود نظام سیاسی و حکومتی ایران رخنه کرده بودند و برنامه ها و اهداف و مقاصد اربابان خارجی قدرت های استعماری را به مرحله عمل درمی آوردند و در کنار منافع فراوانی که از این راه به دست آوردند، به نشر و ترویج بهائیت می پرداختند. آنان همه قوای خود را برای اجرای نقشه نابودی اندیشه های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفته و برای این منظور مجریان خود را انتخاب می کردند تا در بلندمدت آرمان های ملی و سنت دینی را تخریب کنند. از این رو به تدریج درصدد تسخیر پست های حساس و کلیدی کشور برآمدند.11 با روی کارآمدن (حسنعلی منصور) برای نخستین بار پای بهائیان به کابینه وزیران ایران باز گردید. اما پیوند بهائیت با رژیم پهلوی، خصوصاً در سال پس از کودتای آمریکائی 28مرداد 1332، به اوج خود رسید و در دو دهه آخر سلطنت وی، آنان به بالاترین مقامات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران دست یافتند. سپهبد عبدالکریم ایادی، عنصر مشهور بهائی، در مقام پزشک مخصوص شاه و رئیس بهداری ارتش نفوذی تام در دربار پهلوی یافت و پست مهم نخست وزیری نیز به مدت نزدیک به 14 سال در اختیار عباس هویدا (فرزند همان عین الملک) قرار گرفت. تنها در کابینه هویدا نه وزیر بهائی حضور دارند. هویدا در مدت حکومت خود با به کاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته، نفوذ بهائیان را در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به حد کامل گسترش داد12. افزون بر این دو، می توان فهرستی طولانی از مقامات مهم سیاسی و نظامی و امنیتی رژیم در نیمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد که توسط اعضای این فرقه اشغال شده است. همچون: منصور روحانی (وزیر آب و برق و نیز کشاورزی)، عباس آرام (وزیر خارجه)، سپهبد اسد صنیعی (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان ولیعهدی و وزیر جنگ و نیز وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در زمان سلطنت وی)، غلامرضا کیان پور (وزیر دادگستری)، منوچهر تسلیمی (وزیر بازرگانی و اطلاعات)، دکتر منوچهر شاهقلی پسر سرهنگ شاهقلی موذن بهائی ها (وزیر بهداری و علوم)، هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم، رئیس دانشگاه تهران و شیراز، رئیس دفتر فرح و یکی از ارکان حزب شه ساخته رستاخیز)، فرخ رو پارسای (وزیر آموزش و پرورش)، سپهبد پرویز خسروانی (فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز در جریان کشتار 15 خرداد 42، آجودان فرح، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی و مدیر عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگی)، دکتر شاپور راسخ (رئیس سازمان برنامه و بودجه)، پرویز ثابتی (معاون سازمان امنیت و (مقام امنیتی) مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئیس ستاد ارتش)، سپهبد علی محمد خادمی (رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران (هما)) و در رده های پایین تر: مهتدی، از بهائیان کاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوی)، ایرج آهی (رئیس دفتر شهرام سپهری نیا پسر اشرف)، نویدی (معاون دکتر اقبال رئیس شرکت نفت)، ایرج وحیدی، (معاون شهرسازی و مسکن)، منوچهر وحیدی برادر وی (معاون شهرسازی و مسکن)، مهندس مجد (معاون فنی وزارت کار)، پرتو اعظم (مدیر کل امور اجتماعی وزارت کار)، خانم نبیل (عضو دفتر دکتر نهاوندی)، ثابت پاسال رئیس رادیو و تلویزیون، عهدیه خواننده زمان شاه و ده ها تن از سران رژیم، از اعضای فرقه بهائیت بودند.13 و همچنین صدها نفر بهائی متنفذ دیگر که شرح آن در منابع معتبر تاریخی اسناد و مدارک به نگارش آمده است.14 چنانکه پروین غفاری معشوقه شاه، درباره حضورش با عبدالکریم ایادی در محافل بهائیان می نویسد: (من نیز به همراه او در محافل و مجالس بهائیان شرکت می کردم و به عینه می دیدم که اکثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنایع و پست های مهم کشور از این فرقه هستند).15 امیر اسداللّه علم وزیر دربار ویار وندیم محمد رضاشاه در خاطراتش می نویسد: (این بهائی های بی وطن در همة شئون رخنه کرده اند. مخصوصاً مشهور است که نصف اعضای دولت بهائی هستند و مردم از این بابت خیلی ناراضی هستند. سپهبد ایادی طبیب مخصوص شاهنشاه که متأسفانه مشهور بهائی است).16 قاید شاه فرح پهلوی نیز در مصاحبه ای به مناسبت سالروز سقوط رژیم پهلوی خطاب به مجری رادیو 24 ساعته لس آنجلس درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبی او چنین گفته است: (شاه اعتقادات مذهبی نداشتند و به خصوص در این سال های آخر حکومتشان که مرتباً مورد مدح و چاپلوسی قرار می گرفتند به شدت بی دین شده بودند و حتی بدشان نمی آمد که توصیه امیرعباس هویدا را به کار ببندند (هویدا از شاه خواسته بود تا رسمیت دین اسلام را لغو و به بهائیان اجازه فعالیت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت می ترسیدند و وحشت داشتند که مردم علیه ایشان دست به شورش بزنند. به همین خاطر از هویدا خواستند تا دولت در خفا وسیله رشد بهائیان را فراهم کند).17 ساختار اقتصادی در زمینه اقتصادی نیز بازار آزاد پول و به ویژه ارز را بهائیان و صهیونیست در کنترل خود داشتند. نظام بانکی کشور، دربست در اختیار صهیونیست های داخلی و خارجی و فراماسون ها و بهائیان بود. بانک ملی را سال ها یک بهائی فراماسونر به اسم یوسف خوش کیش اداره می کرد. بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران را صهیونیست های ایران (باند شریف امامی، استاد اعظم فراماسون های ایران و رئیس مجلس سنا و...) با همکاری بانک های خارجی که اغلب در کنترل صهیونیست هاست، بنیاد گذاردند که تمامی فعالیت های صنعتی و نیز بخش عمده ای از سرمایه های کشور در قبضه آن بود. جز این بانک ها، صهیونیست ها و بهائی ها و فراماسون ها، اداره کامل تمامی بانک های مختلط داخلی و خارجی را نیز در کنترل داشتند.18 بهائیانی چون هژبر 19 سرمایه دار معروف گروه های مافیایی قدرتمندی به وجود آورده بودند و با توسل به زور و شیوه های غیرقانونی و استفاده از نفوذ بهائی ها در دربار و دستگاه حاکم، قدرت اقتصادی بسیار قوی ایجاد کرده بودند و بطور هماهنگ به چپاول منابع و معادن و ثروت های عمومی جامعه اسلامی ایران می پرداختند.20 اصلاحات ارضی حضور بزرگ مالکان بهائی در تمامی دوران سلطنت پهلوی ادامه یافت. سیاست اصلاحات ارضی دهه 1340 ش. این روند را تقویت نمود زیرا با سلب مالکیت از مالکان مسلمان و ایجاد آشفتگی در ساختار مالکیت و مدیریت روستایی راه را برای رشد بزرگ مالکان وابسته به دربار پهلوی، به ویژه بهائیان، هموار کرد. سلطه بهائیان بر دو نهاد اصلی متولی اراضی (اصلاحات ارضی و منابع طبیعی) عامل مهمی در تجدید ساختار مالکیت به سود اعضای متنفذ فرقه بهائی بود. برای مثال، ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در دولت هویدا، در زمینه واگذاری و تملک اراضی چنان بی پروا بود که کارش به رسوایی کشید؛ و سپهبد پرویز خسروانی از طریق نهادهای تحت امر خود، سازمان تربیت بدنی و باشگاه تاج، به کمک گلسرخی، اراضی پهناوری را تملک کرد. محسن پزشکپور، نماینده آخرین دوره مجلس شورای ملّی، در جلسه طرح و بررسی لایحه بودجه سال 1357 با اشاره به هژبر یزدانی، بزرگ مالک بهائی دوران متأخر پهلوی، چنین گفت: (در مسیر اصلاحات ارضی یک فئودالیسم جدید به وجود آوردند... زمین را به روستاییان صاحب نسق دادند و بعد با برنامه کشت و صنعت از آن ها گرفتند و آن وقت آن زمین ها را به دست عده معدودی دادند... این زمین ها را به نام ملّی شدن از هزار نفر گرفتند و به یک نفر دادند... مراد از تقسیمات ارضی این بود که قسمت عظیمی از منابع مملکت را در اختیار عده معدودی قرار دهند).21 و بدین گونه پهلوی دوم فضایی بسیار مناسب برای رشد و گسترش بهائیت در جهت تضعیف آرمان های ملی و سنت های دینی فراهم آورد؛ مطابق گزارش ساواک از جلسه ناحیه 2 بهائیان شیراز، مورخ 19/5/1350؛ (جلسه با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقای هوشمند و زیر نظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد و ایقان، آقای فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضع اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند... فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و می توانند امتیاز هرچیزی را که می خواهند بگیرند. تمام سرمایه های بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان می باشد. تمام آسمان خراش های تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصادی این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می چرخد. شخص هویدا بهائی زاده است. او یکی از بهترین خادمان امراللّه است و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان! نگذارید کمر مسلمانان راست شود!...).22 تیمسار عبدالکریم ایادی او از عناصر کلیدی و مهم تشکیلات بهائیت در دوران پهلوی است؛ پزشک مخصوص شاه، با نفوذترین فرد دربار و مقتدرترین فرد کشور که برای خود مشاغل فراوانی متجاوز از هشتاد شغل فراهم کرده بود که همه حائز اهمیت بودند. ریاست بهداری کل ارتش و اداره ساختمان های بیمارستان های ارتش و وارد کردن وسایل و داروها، ریاست (اتکا) ارتش و نیروهای انتظامی و تعیین روسای اتکاها و پرسنل آنها و وارد کردن نیازهای کشور از انگلیس و آمریکا اگر چه آنها در کشور موجود بود، ریاست سازمان دارویی کشور و کنترل خرید دارو از خارج، ریاست شیلات جنوب و صدور مجوز برای صیادی کشورهای مورد نظر از جمله اموری بود که عبدالکریم ایادی براساس مصالح بهائیت در تحت کنترل و سیطره خود درآورده بود.23 او با نفوذی که نزد محمدرضا داشت بهائی ها را به مقامات عالی رساند.24 نفوذ و گسترش سیطره سیاسی و اقتصادی بهائیان در ایران از این تفکر تشکیلات جهانی بهائیت ناشی می شد که ایران همان ارض موعودی است که باید به تصاحب بهائیان درآید! و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نداشتند.25 عبدالکریم ایادی با توجه به عضویت در این تشکیلات جهانی ماموریت داشت تفکر مزبور را در تمام عرصه ها و سیستم های حکومتی ایران به ظهور و عینیت برساند و او در این ماموریت شیطانی آنچنان به پیشرفت های بزرگ و غیرقابل تصور دست یافت که شاه و تشکیلات دربار و ارتش و سازمان های دولتی همچون موم در دست های او به بازی گرفته می شدند.26 فردوست در باره نفوذ ایادی می گوید: (نمی دانم در این دوران آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می کرد یا محمدرضا پهلوی! تمام ایرانیان رده بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود.... در زمان حاکمیت ایادی بود).27 ایادی مشهور به (راسپوتین) ایران بود.28 از او به عنوان جاسوس بزرگ غرب و مطلع ترین منبع اطلاعاتی سرویس های آمریکا و انگلیس در دربار پهلوی و کشور نام برده می شود؛ بنا به اعتراف یک گروه انشعابی از بهائیت، ایادی جاسوس آمریکا بوده و اطلاعات لازم و مورد نظر را به مرکز حکومت آمریکا منتقل می ساخته است. این گروه انشعابی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اطلاع از عمق فجایع عناصر بهائی دربار شاه از تشکیلات این فرقه جدا شدند و خود گروه دیگری را بنیان نهادند، از زبان اسداللّه مبشری وزیر دادگستری وقت خبری را در نشریه خود به نام احرار منتشر ساختند که متن آن چنین است: (تیمسار ایادی پزشک خصوصی شاه، برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است وماموریت داشته که اگر شاه قدمی برخلاف منافع آمریکا بردارد او را به قتل برساند).29 نفوذ بهائیان در ارکان دولت، خصوصاً حضور عبدالکریم ایادی مرد قدرتمند بهائیان در دربار شاه موجب امید بهائیان شد. آنان رسماً اعلام می کردند بهائیان مأموریت دارند که از هر فرصتی استفاده کرده و مسلک بهائی را در دربار شاهنشاهی به خصوص خاندان جلیل سلطنت اشاعه دهند. بدین صورت در دوران محمدرضا پهلوی بهائیت روند رو به رشدی بسیار زیادی یافته و شخص شاه از گسترش نفوذ آنان به عنوان عناصر مطمئن و بی خطر برای سلطنتش حمایتی ویژه می نماید؛ او صراحتاً می گفت: (افراد بهائی در مشاغل مهم و حساس مفیدند چون علیه من توطئه نمی کنند)30. در واقع او توانست با تکیه بر آنان در مقابل فرهنگ غالب شیعه مردم ایران و اقتدار روحانیت ایستاده و با استفاده از فرهنگ غیرشیعی و غرب باور بهائیان، در راستای استحاله فرهنگ مذهبی - ملی و جلب حمایت بیگانگان استفاده کند. در مقابل، بهائیت نیز در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن هماهنگ با سیاست های مورد نظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیله اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقه مزبور در هماهنگی با سیاست های ضد مذهبی و ضد ملی شاه بود.31 اسلام زدایی فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی نیز سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی و تفکر غرب گرایی وی داشت؛ بی اعتقادی دربار به اسلام موجب تلاش آنها جهت ترویج سایر مذاهب و نحله ها شده بود. از این جهت شاه (بدش نمی آمد بهائی گری در ایران رشد کند و نیرویی در برابر اسلام تبدیل گردد).32 یکی از مبلغان بهائیت نیز درباره تأثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی اعتراف می کند: (کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت می گیرد، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان... درس خوانده اند).33 رژیم پهلوی حتی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران از نقاط مختلف ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی (بیت العدل) نیز تسهیلات ویژه ای قائل شد و به هر بهائی که عازم این سفر می گردید، مبلغ پانصد دلار ارز با تخفیف قابل توجهی در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما در نظر گرفته و پرداخت می کرد. در چنین فضا و شرایطی بهائیان توانستند ضمن افزایش بی سابقه قدرت سیاسی و اقتصادی خویش زمینه های لازم را برای ترویج عقاید گمراه کننده و خرافی فرقه بهائیت و تعقیب منافع قدرت های استعماری فراهم نموده و تنها کشور شیعی جهان را به مهمترین پایگاه خویش مبدل سازند.34 پی نوشت: 1. در جریان انقلاب مشروطه علاوه بر دار زدن شیخ فضل اللّه نوری، عوامل بیگانه با کمک دستگاه مخوف تروریستی تشکیلات بهائیت، رهبران مذهبی از بهبهانی تا طباطبایی را از صحنه حذف کردند و آخوند خراسانی را نیز به شهادت رساندند. 2. ر.ک: بهائیت در ایران، پیشین، صص 229-199. 3. جستارهایی از تاریخ بهائیت، پیشین، صص 28 ج 29. 4. جهت آشنائی با این عوامل ر.ک: بهائیت و رژیم پهلوی، علی حقیقت جو، ویژه نامه ایام، ش29. 5. همان. 6. زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، عبداللّه شهبازی، ج 3، آریستوکراسی و غرب جدید، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1379، ص 78. 7. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ج 1، ص 376. 8. همان، ص 374؛ و ر.ک: کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1 شهریور 1384. 9. عبدالله شهبازی، جستارهایی از تاریخ بهائی گری ایران، فصلنامه تاریخ معاصر، سال هفتم، شماره 72، ص 5. 10. بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علماء، روح اللّه حسینیان، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 17 ویژه نامه بهائیت، تابستان 1386، ص 11. 11. اسناد متعددی در این زمینه وجود دارد. جهت آشنایی ر.ک: ویژه نامه ایام 29، به نشانی اینترنتی: www.ayam29.com/document/092.htm 12. محمد اختریان، نقش امیر عباس هویدا در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران: علمی 1375، ص164. 13. ر.ک: 1. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،1377، ج1، ص 325-324؛ 2. معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپ های روتاری در ایران، دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان، تهران: انتشارات کیهان، 1377، ج 1 و 3. 14. به عنوان نمونه ر.ک: انشعاب در بهائیت، عباس رائین؛ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد؛ محمد احمدی، پژوهه صهیونیت مجموعه مقالات، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1381ش، ج 2، صص 391ج 392؛ و... 15. پروین غفاری، تا سیاهی در دام شاه، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376، ص 106. 16. یادداشت های علم، امیر اسداللّه علم، تهران: مازیار، 1387، صص142- 140. 17. رادیو 24 ساعته لس آنجلس، 21/11/1378 و هفته نامه پنجشنبه، سال سوم، شماره 95، ص11. 18. نام کتاب: شمس الدین رحمانی، جنایت جهانی، تهران: پیام نور، 1381، صص 61 -62. 19. هژبر یزدانی یک گاودار سنگسری بود که با حمایت سرلشکر ایادی همشهری او و پزشک ویژه شاه و دیگر بهائیان توانست به یکی از مهم ترین چهره های اقتصادی دوران پهلوی تبدیل شود. بسیاری نظرشان بر این بود که وی در واقع به نمایندگی از بهائیان فعالیت اقتصادی می کرد و چهره ای پوششی بود که در پشت آن جامعه بهائی پنهان شده و فعالیت های اقتصادی داشت. این فعالیت چندان پردامنه بود که بعید می نمود یک نفر آن هم چهره ای عادی مثل یزدانی بتواند به چنین موقعیتی دست یابد مگر آن که از حمایت قاطع و پشت پرده ای برخوردار باشد. اسنادی که در این پرونده آمده است گواهی است بر بخشی از زد و بندهای وی برای گرفتن امکانات و اعتبارات مالی بیشتر. وی هر گاه به مشکل برخورد می کرد با اعمال نفوذ از سوی سرلشگر ایادی و همین طور نصیری که یکی را پدر خودش و دیگری را برادرش می نامید، موانع را از سر راه بر می داشت. حتی یکبار موفق شد یکی از مخالفانش را به گونه زیرکانه در اتاق عمل، با استفاده از قطع اکسیژن به قتل برساند. نفوذ هژبر در دستگاه اقتصادی پهلوی یکی از اتهامات رایج سلطنت پهلوی را که حمایت از بهائیان بود ثابت می کرد. این امر تا به آنجا پیش رفت که مردم طی دوران انقلاب به برخی از بانکها که خبر از نفوذ یزدانی در آنها داشتند حمله کرده و این اقدامات را به سبب مبارزه با بهائیت می دانستند. ر.ک: هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384. 20. ر.ک: معماران تباهی، دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان، ج 3، صص 26 ج 42؛ هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی. 21. جُستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران، جغرافیای جمعیتی بهائیان ایران، پیشین. 22. گزارش به ساواک، 19/5/1350، ظهور و سقوط سلنطت پهلوی، ج 2، ص 385. 23. ر.ک: سیطره کامل بهائیت بر ارکان و تشکیلات رژیم پهلوی، پایگاه اینترنتی موعود. 24. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ج 1، ص 374. 25. مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، 1370، ص 374. 26. علیرضا آقایی، نقش رژیم پهلوی در تحکیم فرقه بهائیت، خبرگزاری فارس 22/1/85. 27. همان، صص 201 -204. 28. (راسپوتین) از شخصیت های بسیار مرموز، فاسد و منحرف دربار (نیکلای دوم) آخرین امپراطور روسیه بود. او با آلودگی به سحر و جادو و اعتقاد به لجام گسیختگی جنسی به دربار تزار راه یافت و با زنان دربار به ویژه ملکه (الکساندرا) همسر تزار روابط نامشروع جنسی برقرار نمود. فساد رابطه جنسی او با زنان دربار و همسر تزار از یکسو و نفوذ و تأثیری که در جابه جایی مسئولان و عناصر داخل حکومت داشت به همراه همدستی اش با همسر تزار در به قتل رساندن مخالفان، از او عنصری غالب و فاسد و وحشتناک ساخته بود، به گونه ای که هر عملی که می خواست، انجام می داد و کسی را یارای مخالفت با او نبود. این دو مشخصه به طور کامل در ایادی جمع آمده بود و او در دربار شاه حتی بیشتر و مسلط تر از راسپوتین به فتنه و فساد اشتغال داشت. راسپوتین، آر. جی. مینی، ترجمه اردشیر روشنگر، تهران: البرز، 1377؛ لغت نامه دهخدا؛ فرهنگ فارسی معین؛ دایره المعارف بریتانیکا. 29. احرار، شماره 1، تیرماه 58، ص 6؛ بهائیت در ایران، پیشین، ص 274. 30. فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، تهران: وزارت اطلاعات، 1368ص 15. 31. تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، پیشین، ج1، ص 326. 32. دخترم فرح، فریده دیبا، ترجمه الهه رئیس فیروز، تهران: به آفرین، 1386، ص 321. 33. تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، پیشین، ص 336. 34. در مقابل چنین تهاجمی، شاهد مقاومت همه جانبه حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید نظیر آیه اللّه بروجردی و حضرت امام خمینیره می باشیم که با موضعگیری های هوشمندانه و قاطع خویش و آگاه نمودن جامعه اسلامی، نقشی مهم در خنثی نمودن توطئه های رژیم پهلوی، سران اسرائیل و بهائیت ایفا نمودند. این موضوع در بخش های بعدی کتاب به تفصیل ارائه گردیده است. منبع: www.porseman.org
پیوند عمیق و همکاری بهائیت با رژیم پهلوی سابقه ای حتی بیش از عمر سلطنت پهلوی دارد؛ کارشکنی و فشار روشنفکران غرب زده از جمله پیروان بابیت و بهائیت منجر به انحراف و شکست انقلاب مشروطه گردید.1 در نتیجه استبداد جدیدی به وجود آمد که رضاخان میرپنج مجری آن بود. و بدین گونه فرقه بابیه و بهائیه یکی دیگر از کارکردهای خویش را در جهت ایجاد تفرقه و زمینه سازی برای سلطه بیگانگان به نمایش می گذارد.2
کودتای انگلیسی 1299
بر اساس اسناد و مدارک معتبر تاریخی، محفل بهائیت در ایران، مدت ها پیش از کودتای (انگلیسی) 1299، توسط حبیب اللّه عین الملک - پدر هویدا - رضاخان را شناسایی و به سرجاسوس بریتانیا در ایران - سر اردشیر ریپورتر یا اردشیر جی - برای انجام کودتا معرفی کرد. در این کودتا خاندان ساموئل - نخستین کمیسر عالی فلسطین و دوست نزدیک عباس افندی - نقش جدّی داشتند.3 عوامل دیگری نیز از بهائیان با کودتاچیان همکاری داشتند که پس از پیروزی کودتا حتی به کابینه سیدضیاء راه یافتند.4 پاره ای گزارش ها حاکی است که رضاخان نیز متقابلاً در تعهداتش به انگلیسی ها وعده هایی درباره میدان دادن به این فرقه در ایران، داده بود.5
رضا شاه پهلوی
پس از پیدایش رضاخان در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران، سیاست های او در زمینه اسلام ستیزی و مقابله با روحانیت شیعه، مطابق خواست و اهداف بهائیان بود. رضا شاه به دلیل حقارت و دشمنی اش نسبت به اسلام و ساختار مذهبی جامعه ایران (کسانی را در مناصب مهم دولتی می گماشت که مانند خود او بیگانه یا معارض با این بافت بودند. بدین سان افراد وابسته به گروه های دینی خاص به ویژه بابی ها و بهائی ها) را در اداره دیوان سالاری منصوب کرد که به زودی به (قدرت برتر سیاسی و اقتصادی ایران) تبدیل شدند.6 بهائیان در سازمان های جدید دولتی مانند ارتش، راه آهن، اداره دخانیات، اداره ثبت و آموزش و پرورش نفوذ کرده، بسیاری از مناصب مهم را در دست داشتند.
اساساً رضاخان نسبت به بهائیان بسیار خوش بین بود؛ چنان که ارتشبد (حسین فردوست) که از مهره های مهم رژیم شاه و دربار محسوب می شد و در مناصب حساسی چون معاونت ساواک، ریاست دفتر اطلاعات ویژه شاه و ریاست دفتر بازرسی شاه خدمت می کرد، درباره تعامل تشکیلات بهائیان با حکومت رضا شاه می گوید: (... اصولاً رضاخان نیز با بهائیت روابط حسنه داشت، تا حدی که اسداللّه صنیعی را که یک بهائی طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا [ولیعهد] کرد. صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلی منصور و به خصوص هویدا به وزارت فرهنگ و وزارت خواربار رسید).7
صنیعی آن قدر در بهائیت سر سپرده بود که فردوست در خاطرات خود می نویسد: (روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی را پذیرفته اید؟ پاسخ داد: از عکا سؤال شده و اجازه داده اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود).8
از دیگر بهائیان دوره رضاخان باید از عبدالحسین نعیمی یاد کرد. وی پسر میرزا محمد نعیم شاعر معروف بهائی بود. میرزا محمد نعیم که پس از مهاجرت به تهران به استخدام سفارت انگلیس درآمده بود، پسرش عبدالحسین را هم در این سفارتخانه به کار گماشت. نقش مخربی که عبدالحسین نعیمی در نهضت جنگل و در میان یاران میرزا کوچک خان ایفا کرد، بر اساس مأموریت محوله از سوی سفارت انگلیس بود9.
در این دوران نه تنها مقابله تاریخی بهائیان با دولت از بین می رود؛ بلکه اعضای این فرقه ضاله پس از سال ها فعالیت نیمه پنهان از آزادی عمل فراوانی برخوردار می شوند و با همکاری دولت و حمایت قدرت های استعماری به ویژه دولت انگلستان و براساس یک برنامه از پیش تدوین شده تهاجم ویژه ای را علیه مبانی سنتی و اعتقادی ملت مسلمان ایران تخریب فرهنگی این مرز و بوم آغاز می نمایند. و با همکاری دولت پهلوی به مقابله با دین مبین اسلام می پردازند. این مقابله تا حد کشف حجاب که از احکام ضروری اسلام بود و ممنوعیت مظاهر و فعالیت های مذهبی پیش رفت. از این رو رضاخان و عاملان دیگر غرب در ایران برای کوبیدن اسلام خصوصاً مکتب حیات بخش تشیع، به ترویج کنندگان مرام بهائی گری میدان دادند، و در چنین شرایطی است که فرقه بهائیت در دوران پهلوی به عنوان یکی از شاخه های بسیار مؤثر و با نفوذ در تشکیلات سیاسی دولت و به تبع آن ساختارهای فرهنگی و اقتصادی کشور و در پناه دولت، خود را حفظ کرده، بر پیروان خود می افزاید و ایران به پناهگاه امنی برای بهائیان تبدیل گردد.10
محمدرضا پهلوی
نفوذ بهائیان در دولت اگر چه در دوره حکومت رضاخان آغاز شد، اما در حکومت پهلوی دوم به اوج خود رسید؛ در این دوران به علت مساعد شدن شرایط حضور بهائیان در صحنه های اجتماعی و بخصوص سیاسی، شاهد حضور گسترده و فعال آنان در مناصب کلیدی هستیم. در واقع این دوران را باید یکی از مناسب ترین و مساعدترین ادوار برای رشد و گسترش سریع و شتاب آلود (بهائیت) در ایران نامید، به گونه ای که در هیچ زمان دیگری، این فرقه ضاله نتوانست همچون این دوره به طور آزاد در عرصه ها و صحنه های مختلف حاکمیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و قضایی این کشور به تاخت و تاز بپردازد و با سیطره بر همه امور ایران، از تمام امکانات و ابزارهای حکومت برای تحقق اهداف خود بهره برداری نماید.
ساختار سیاسی
اسناد تاریخی و اعترافات عناصر وابسته به رژیم پهلوی، بیان کننده این واقعیت تلخ و انکارناپذیر است که عناصر اصلی فرقه مخوف بهائیت، با ارتباط با بیگانگان در مسیر تحقق سیاست های شیطانی سازمان های جاسوسی اینتلجنت سرویس، موساد و سیا، در تمام تار و پود نظام سیاسی و حکومتی ایران رخنه کرده بودند و برنامه ها و اهداف و مقاصد اربابان خارجی قدرت های استعماری را به مرحله عمل درمی آوردند و در کنار منافع فراوانی که از این راه به دست آوردند، به نشر و ترویج بهائیت می پرداختند. آنان همه قوای خود را برای اجرای نقشه نابودی اندیشه های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفته و برای این منظور مجریان خود را انتخاب می کردند تا در بلندمدت آرمان های ملی و سنت دینی را تخریب کنند. از این رو به تدریج درصدد تسخیر پست های حساس و کلیدی کشور برآمدند.11
با روی کارآمدن (حسنعلی منصور) برای نخستین بار پای بهائیان به کابینه وزیران ایران باز گردید. اما پیوند بهائیت با رژیم پهلوی، خصوصاً در سال پس از کودتای آمریکائی 28مرداد 1332، به اوج خود رسید و در دو دهه آخر سلطنت وی، آنان به بالاترین مقامات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران دست یافتند.
سپهبد عبدالکریم ایادی، عنصر مشهور بهائی، در مقام پزشک مخصوص شاه و رئیس بهداری ارتش نفوذی تام در دربار پهلوی یافت و پست مهم نخست وزیری نیز به مدت نزدیک به 14 سال در اختیار عباس هویدا (فرزند همان عین الملک) قرار گرفت. تنها در کابینه هویدا نه وزیر بهائی حضور دارند. هویدا در مدت حکومت خود با به کاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته، نفوذ بهائیان را در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به حد کامل گسترش داد12.
افزون بر این دو، می توان فهرستی طولانی از مقامات مهم سیاسی و نظامی و امنیتی رژیم در نیمه دوم سلطنت محمدرضا ارائه داد که توسط اعضای این فرقه اشغال شده است. همچون: منصور روحانی (وزیر آب و برق و نیز کشاورزی)، عباس آرام (وزیر خارجه)، سپهبد اسد صنیعی (آجودان مخصوص محمدرضا در زمان ولیعهدی و وزیر جنگ و نیز وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی در زمان سلطنت وی)، غلامرضا کیان پور (وزیر دادگستری)، منوچهر تسلیمی (وزیر بازرگانی و اطلاعات)، دکتر منوچهر شاهقلی پسر سرهنگ شاهقلی موذن بهائی ها (وزیر بهداری و علوم)، هوشنگ نهاوندی (وزیر علوم، رئیس دانشگاه تهران و شیراز، رئیس دفتر فرح و یکی از ارکان حزب شه ساخته رستاخیز)، فرخ رو پارسای (وزیر آموزش و پرورش)، سپهبد پرویز خسروانی (فرمانده ژاندارمری ناحیه مرکز در جریان کشتار 15 خرداد 42، آجودان فرح، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان تربیت بدنی و مدیر عامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگی)، دکتر شاپور راسخ (رئیس سازمان برنامه و بودجه)، پرویز ثابتی (معاون سازمان امنیت و (مقام امنیتی) مشهور)، ارتشبد جعفر شفقت (رئیس ستاد ارتش)، سپهبد علی محمد خادمی (رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران (هما)) و در رده های پایین تر: مهتدی، از بهائیان کاشان (عضو دفتر مخصوص فرح پهلوی)، ایرج آهی (رئیس دفتر شهرام سپهری نیا پسر اشرف)، نویدی (معاون دکتر اقبال رئیس شرکت نفت)، ایرج وحیدی، (معاون شهرسازی و مسکن)، منوچهر وحیدی برادر وی (معاون شهرسازی و مسکن)، مهندس مجد (معاون فنی وزارت کار)، پرتو اعظم (مدیر کل امور اجتماعی وزارت کار)، خانم نبیل (عضو دفتر دکتر نهاوندی)، ثابت پاسال رئیس رادیو و تلویزیون، عهدیه خواننده زمان شاه و ده ها تن از سران رژیم، از اعضای فرقه بهائیت بودند.13
و همچنین صدها نفر بهائی متنفذ دیگر که شرح آن در منابع معتبر تاریخی اسناد و مدارک به نگارش آمده است.14 چنانکه پروین غفاری معشوقه شاه، درباره حضورش با عبدالکریم ایادی در محافل بهائیان می نویسد: (من نیز به همراه او در محافل و مجالس بهائیان شرکت می کردم و به عینه می دیدم که اکثر دولتمردان و صاحبان نفوذ در صنایع و پست های مهم کشور از این فرقه هستند).15
امیر اسداللّه علم وزیر دربار ویار وندیم محمد رضاشاه در خاطراتش می نویسد: (این بهائی های بی وطن در همة شئون رخنه کرده اند. مخصوصاً مشهور است که نصف اعضای دولت بهائی هستند و مردم از این بابت خیلی ناراضی هستند. سپهبد ایادی طبیب مخصوص شاهنشاه که متأسفانه مشهور بهائی است).16
قاید شاه
فرح پهلوی نیز در مصاحبه ای به مناسبت سالروز سقوط رژیم پهلوی خطاب به مجری رادیو 24 ساعته لس آنجلس درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبی او چنین گفته است: (شاه اعتقادات مذهبی نداشتند و به خصوص در این سال های آخر حکومتشان که مرتباً مورد مدح و چاپلوسی قرار می گرفتند به شدت بی دین شده بودند و حتی بدشان نمی آمد که توصیه امیرعباس هویدا را به کار ببندند (هویدا از شاه خواسته بود تا رسمیت دین اسلام را لغو و به بهائیان اجازه فعالیت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت می ترسیدند و وحشت داشتند که مردم علیه ایشان دست به شورش بزنند. به همین خاطر از هویدا خواستند تا دولت در خفا وسیله رشد بهائیان را فراهم کند).17
ساختار اقتصادی
در زمینه اقتصادی نیز بازار آزاد پول و به ویژه ارز را بهائیان و صهیونیست در کنترل خود داشتند. نظام بانکی کشور، دربست در اختیار صهیونیست های داخلی و خارجی و فراماسون ها و بهائیان بود. بانک ملی را سال ها یک بهائی فراماسونر به اسم یوسف خوش کیش اداره می کرد. بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران را صهیونیست های ایران (باند شریف امامی، استاد اعظم فراماسون های ایران و رئیس مجلس سنا و...) با همکاری بانک های خارجی که اغلب در کنترل صهیونیست هاست، بنیاد گذاردند که تمامی فعالیت های صنعتی و نیز بخش عمده ای از سرمایه های کشور در قبضه آن بود. جز این بانک ها، صهیونیست ها و بهائی ها و فراماسون ها، اداره کامل تمامی بانک های مختلط داخلی و خارجی را نیز در کنترل داشتند.18
بهائیانی چون هژبر 19 سرمایه دار معروف گروه های مافیایی قدرتمندی به وجود آورده بودند و با توسل به زور و شیوه های غیرقانونی و استفاده از نفوذ بهائی ها در دربار و دستگاه حاکم، قدرت اقتصادی بسیار قوی ایجاد کرده بودند و بطور هماهنگ به چپاول منابع و معادن و ثروت های عمومی جامعه اسلامی ایران می پرداختند.20
اصلاحات ارضی
حضور بزرگ مالکان بهائی در تمامی دوران سلطنت پهلوی ادامه یافت. سیاست اصلاحات ارضی دهه 1340 ش. این روند را تقویت نمود زیرا با سلب مالکیت از مالکان مسلمان و ایجاد آشفتگی در ساختار مالکیت و مدیریت روستایی راه را برای رشد بزرگ مالکان وابسته به دربار پهلوی، به ویژه بهائیان، هموار کرد. سلطه بهائیان بر دو نهاد اصلی متولی اراضی (اصلاحات ارضی و منابع طبیعی) عامل مهمی در تجدید ساختار مالکیت به سود اعضای متنفذ فرقه بهائی بود. برای مثال، ناصر گلسرخی، وزیر منابع طبیعی در دولت هویدا، در زمینه واگذاری و تملک اراضی چنان بی پروا بود که کارش به رسوایی کشید؛ و سپهبد پرویز خسروانی از طریق نهادهای تحت امر خود، سازمان تربیت بدنی و باشگاه تاج، به کمک گلسرخی، اراضی پهناوری را تملک کرد. محسن پزشکپور، نماینده آخرین دوره مجلس شورای ملّی، در جلسه طرح و بررسی لایحه بودجه سال 1357 با اشاره به هژبر یزدانی، بزرگ مالک بهائی دوران متأخر پهلوی، چنین گفت: (در مسیر اصلاحات ارضی یک فئودالیسم جدید به وجود آوردند... زمین را به روستاییان صاحب نسق دادند و بعد با برنامه کشت و صنعت از آن ها گرفتند و آن وقت آن زمین ها را به دست عده معدودی دادند... این زمین ها را به نام ملّی شدن از هزار نفر گرفتند و به یک نفر دادند... مراد از تقسیمات ارضی این بود که قسمت عظیمی از منابع مملکت را در اختیار عده معدودی قرار دهند).21
و بدین گونه پهلوی دوم فضایی بسیار مناسب برای رشد و گسترش بهائیت در جهت تضعیف آرمان های ملی و سنت های دینی فراهم آورد؛ مطابق گزارش ساواک از جلسه ناحیه 2 بهائیان شیراز، مورخ 19/5/1350؛
(جلسه با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقای هوشمند و زیر نظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد و ایقان، آقای فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضع اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند... فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و می توانند امتیاز هرچیزی را که می خواهند بگیرند. تمام سرمایه های بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان می باشد. تمام آسمان خراش های تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است. چرخ اقتصادی این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می چرخد. شخص هویدا بهائی زاده است. او یکی از بهترین خادمان امراللّه است و امسال مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان! نگذارید کمر مسلمانان راست شود!...).22
تیمسار عبدالکریم ایادی
او از عناصر کلیدی و مهم تشکیلات بهائیت در دوران پهلوی است؛ پزشک مخصوص شاه، با نفوذترین فرد دربار و مقتدرترین فرد کشور که برای خود مشاغل فراوانی متجاوز از هشتاد شغل فراهم کرده بود که همه حائز اهمیت بودند. ریاست بهداری کل ارتش و اداره ساختمان های بیمارستان های ارتش و وارد کردن وسایل و داروها، ریاست (اتکا) ارتش و نیروهای انتظامی و تعیین روسای اتکاها و پرسنل آنها و وارد کردن نیازهای کشور از انگلیس و آمریکا اگر چه آنها در کشور موجود بود، ریاست سازمان دارویی کشور و کنترل خرید دارو از خارج، ریاست شیلات جنوب و صدور مجوز برای صیادی کشورهای مورد نظر از جمله اموری بود که عبدالکریم ایادی براساس مصالح بهائیت در تحت کنترل و سیطره خود درآورده بود.23 او با نفوذی که نزد محمدرضا داشت بهائی ها را به مقامات عالی رساند.24
نفوذ و گسترش سیطره سیاسی و اقتصادی بهائیان در ایران از این تفکر تشکیلات جهانی بهائیت ناشی می شد که ایران همان ارض موعودی است که باید به تصاحب بهائیان درآید! و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نداشتند.25 عبدالکریم ایادی با توجه به عضویت در این تشکیلات جهانی ماموریت داشت تفکر مزبور را در تمام عرصه ها و سیستم های حکومتی ایران به ظهور و عینیت برساند و او در این ماموریت شیطانی آنچنان به پیشرفت های بزرگ و غیرقابل تصور دست یافت که شاه و تشکیلات دربار و ارتش و سازمان های دولتی همچون موم در دست های او به بازی گرفته می شدند.26
فردوست در باره نفوذ ایادی می گوید: (نمی دانم در این دوران آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می کرد یا محمدرضا پهلوی! تمام ایرانیان رده بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود.... در زمان حاکمیت ایادی بود).27
ایادی مشهور به (راسپوتین) ایران بود.28 از او به عنوان جاسوس بزرگ غرب و مطلع ترین منبع اطلاعاتی سرویس های آمریکا و انگلیس در دربار پهلوی و کشور نام برده می شود؛ بنا به اعتراف یک گروه انشعابی از بهائیت، ایادی جاسوس آمریکا بوده و اطلاعات لازم و مورد نظر را به مرکز حکومت آمریکا منتقل می ساخته است. این گروه انشعابی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل اطلاع از عمق فجایع عناصر بهائی دربار شاه از تشکیلات این فرقه جدا شدند و خود گروه دیگری را بنیان نهادند، از زبان اسداللّه مبشری وزیر دادگستری وقت خبری را در نشریه خود به نام احرار منتشر ساختند که متن آن چنین است: (تیمسار ایادی پزشک خصوصی شاه، برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است وماموریت داشته که اگر شاه قدمی برخلاف منافع آمریکا بردارد او را به قتل برساند).29
نفوذ بهائیان در ارکان دولت، خصوصاً حضور عبدالکریم ایادی مرد قدرتمند بهائیان در دربار شاه موجب امید بهائیان شد. آنان رسماً اعلام می کردند بهائیان مأموریت دارند که از هر فرصتی استفاده کرده و مسلک بهائی را در دربار شاهنشاهی به خصوص خاندان جلیل سلطنت اشاعه دهند.
بدین صورت در دوران محمدرضا پهلوی بهائیت روند رو به رشدی بسیار زیادی یافته و شخص شاه از گسترش نفوذ آنان به عنوان عناصر مطمئن و بی خطر برای سلطنتش حمایتی ویژه می نماید؛ او صراحتاً می گفت: (افراد بهائی در مشاغل مهم و حساس مفیدند چون علیه من توطئه نمی کنند)30. در واقع او توانست با تکیه بر آنان در مقابل فرهنگ غالب شیعه مردم ایران و اقتدار روحانیت ایستاده و با استفاده از فرهنگ غیرشیعی و غرب باور بهائیان، در راستای استحاله فرهنگ مذهبی - ملی و جلب حمایت بیگانگان استفاده کند.
در مقابل، بهائیت نیز در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن هماهنگ با سیاست های مورد نظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیله اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقه مزبور در هماهنگی با سیاست های ضد مذهبی و ضد ملی شاه بود.31
اسلام زدایی
فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی نیز سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی و تفکر غرب گرایی وی داشت؛ بی اعتقادی دربار به اسلام موجب تلاش آنها جهت ترویج سایر مذاهب و نحله ها شده بود. از این جهت شاه (بدش نمی آمد بهائی گری در ایران رشد کند و نیرویی در برابر اسلام تبدیل گردد).32
یکی از مبلغان بهائیت نیز درباره تأثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی اعتراف می کند: (کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت می گیرد، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان... درس خوانده اند).33
رژیم پهلوی حتی برای مسافرت سران محافل متعدد بهائیان ایران از نقاط مختلف ایران به لندن و شرکت در انتخابات جهانی (بیت العدل) نیز تسهیلات ویژه ای قائل شد و به هر بهائی که عازم این سفر می گردید، مبلغ پانصد دلار ارز با تخفیف قابل توجهی در بهای بلیط رفت و برگشت هواپیما در نظر گرفته و پرداخت می کرد.
در چنین فضا و شرایطی بهائیان توانستند ضمن افزایش بی سابقه قدرت سیاسی و اقتصادی خویش زمینه های لازم را برای ترویج عقاید گمراه کننده و خرافی فرقه بهائیت و تعقیب منافع قدرت های استعماری فراهم نموده و تنها کشور شیعی جهان را به مهمترین پایگاه خویش مبدل سازند.34
پی نوشت:
1. در جریان انقلاب مشروطه علاوه بر دار زدن شیخ فضل اللّه نوری، عوامل بیگانه با کمک دستگاه مخوف تروریستی تشکیلات بهائیت، رهبران مذهبی از بهبهانی تا طباطبایی را از صحنه حذف کردند و آخوند خراسانی را نیز به شهادت رساندند.
2. ر.ک: بهائیت در ایران، پیشین، صص 229-199.
3. جستارهایی از تاریخ بهائیت، پیشین، صص 28 ج 29.
4. جهت آشنائی با این عوامل ر.ک: بهائیت و رژیم پهلوی، علی حقیقت جو، ویژه نامه ایام، ش29.
5. همان.
6. زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، عبداللّه شهبازی، ج 3، آریستوکراسی و غرب جدید، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1379، ص 78.
7. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ج 1، ص 376.
8. همان، ص 374؛ و ر.ک: کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1 شهریور 1384.
9. عبدالله شهبازی، جستارهایی از تاریخ بهائی گری ایران، فصلنامه تاریخ معاصر، سال هفتم، شماره 72، ص 5.
10. بهائیت، رژیم پهلوی و مواضع علماء، روح اللّه حسینیان، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 17 ویژه نامه بهائیت، تابستان 1386، ص 11.
11. اسناد متعددی در این زمینه وجود دارد. جهت آشنایی ر.ک: ویژه نامه ایام 29، به نشانی اینترنتی: www.ayam29.com/document/092.htm
12. محمد اختریان، نقش امیر عباس هویدا در تحولات سیاسی اجتماعی ایران، تهران: علمی 1375، ص164.
13. ر.ک:
1. جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،1377، ج1، ص 325-324؛
2. معماران تباهی، سیمای کارگزاران کلوپ های روتاری در ایران، دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان، تهران: انتشارات کیهان، 1377، ج 1 و 3.
14. به عنوان نمونه ر.ک: انشعاب در بهائیت، عباس رائین؛ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد؛ محمد احمدی، پژوهه صهیونیت مجموعه مقالات، تهران: مرکز مطالعات فلسطین، 1381ش، ج 2، صص 391ج 392؛ و...
15. پروین غفاری، تا سیاهی در دام شاه، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376، ص 106.
16. یادداشت های علم، امیر اسداللّه علم، تهران: مازیار، 1387، صص142- 140.
17. رادیو 24 ساعته لس آنجلس، 21/11/1378 و هفته نامه پنجشنبه، سال سوم، شماره 95، ص11.
18. نام کتاب: شمس الدین رحمانی، جنایت جهانی، تهران: پیام نور، 1381، صص 61 -62.
19. هژبر یزدانی یک گاودار سنگسری بود که با حمایت سرلشکر ایادی همشهری او و پزشک ویژه شاه و دیگر بهائیان توانست به یکی از مهم ترین چهره های اقتصادی دوران پهلوی تبدیل شود. بسیاری نظرشان بر این بود که وی در واقع به نمایندگی از بهائیان فعالیت اقتصادی می کرد و چهره ای پوششی بود که در پشت آن جامعه بهائی پنهان شده و فعالیت های اقتصادی داشت. این فعالیت چندان پردامنه بود که بعید می نمود یک نفر آن هم چهره ای عادی مثل یزدانی بتواند به چنین موقعیتی دست یابد مگر آن که از حمایت قاطع و پشت پرده ای برخوردار باشد. اسنادی که در این پرونده آمده است گواهی است بر بخشی از زد و بندهای وی برای گرفتن امکانات و اعتبارات مالی بیشتر. وی هر گاه به مشکل برخورد می کرد با اعمال نفوذ از سوی سرلشگر ایادی و همین طور نصیری که یکی را پدر خودش و دیگری را برادرش می نامید، موانع را از سر راه بر می داشت. حتی یکبار موفق شد یکی از مخالفانش را به گونه زیرکانه در اتاق عمل، با استفاده از قطع اکسیژن به قتل برساند. نفوذ هژبر در دستگاه اقتصادی پهلوی یکی از اتهامات رایج سلطنت پهلوی را که حمایت از بهائیان بود ثابت می کرد. این امر تا به آنجا پیش رفت که مردم طی دوران انقلاب به برخی از بانکها که خبر از نفوذ یزدانی در آنها داشتند حمله کرده و این اقدامات را به سبب مبارزه با بهائیت می دانستند. ر.ک: هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.
20. ر.ک: معماران تباهی، دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان، ج 3، صص 26 ج 42؛ هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
21. جُستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران، جغرافیای جمعیتی بهائیان ایران، پیشین.
22. گزارش به ساواک، 19/5/1350، ظهور و سقوط سلنطت پهلوی، ج 2، ص 385.
23. ر.ک: سیطره کامل بهائیت بر ارکان و تشکیلات رژیم پهلوی، پایگاه اینترنتی موعود.
24. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، پیشین، ج 1، ص 374.
25. مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی اطلاعات، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، 1370، ص 374.
26. علیرضا آقایی، نقش رژیم پهلوی در تحکیم فرقه بهائیت، خبرگزاری فارس 22/1/85.
27. همان، صص 201 -204.
28. (راسپوتین) از شخصیت های بسیار مرموز، فاسد و منحرف دربار (نیکلای دوم) آخرین امپراطور روسیه بود. او با آلودگی به سحر و جادو و اعتقاد به لجام گسیختگی جنسی به دربار تزار راه یافت و با زنان دربار به ویژه ملکه (الکساندرا) همسر تزار روابط نامشروع جنسی برقرار نمود. فساد رابطه جنسی او با زنان دربار و همسر تزار از یکسو و نفوذ و تأثیری که در جابه جایی مسئولان و عناصر داخل حکومت داشت به همراه همدستی اش با همسر تزار در به قتل رساندن مخالفان، از او عنصری غالب و فاسد و وحشتناک ساخته بود، به گونه ای که هر عملی که می خواست، انجام می داد و کسی را یارای مخالفت با او نبود. این دو مشخصه به طور کامل در ایادی جمع آمده بود و او در دربار شاه حتی بیشتر و مسلط تر از راسپوتین به فتنه و فساد اشتغال داشت. راسپوتین، آر. جی. مینی، ترجمه اردشیر روشنگر، تهران: البرز، 1377؛ لغت نامه دهخدا؛ فرهنگ فارسی معین؛ دایره المعارف بریتانیکا.
29. احرار، شماره 1، تیرماه 58، ص 6؛ بهائیت در ایران، پیشین، ص 274.
30. فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، تهران: وزارت اطلاعات، 1368ص 15.
31. تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، پیشین، ج1، ص 326.
32. دخترم فرح، فریده دیبا، ترجمه الهه رئیس فیروز، تهران: به آفرین، 1386، ص 321.
33. تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، پیشین، ص 336.
34. در مقابل چنین تهاجمی، شاهد مقاومت همه جانبه حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید نظیر آیه اللّه بروجردی و حضرت امام خمینیره می باشیم که با موضعگیری های هوشمندانه و قاطع خویش و آگاه نمودن جامعه اسلامی، نقشی مهم در خنثی نمودن توطئه های رژیم پهلوی، سران اسرائیل و بهائیت ایفا نمودند. این موضوع در بخش های بعدی کتاب به تفصیل ارائه گردیده است.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی چه نقشی داشتند ؟
- [سایر] نقش دولتهای استعماری در سقوط رژیم پهلوی؟ حمایت شبکهی بیبیسی از انقلاب ایران؟ چرا دو جریان سلطنتطلب و طیفی از چپها همواره تأکید میکنند که سقوط رژیم پهلوی حاصل ارادهی آمریکا و انگلیس بود؟ توطئه یا توهم توطئه؟
- [سایر] اقدامات و عملکرد سفارت آمریکا برای حفظ رژیم پهلوی در زمان انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] در دوران پهلوی روحانیون و مردم چه اقداماتی را در مقابله با توطئه های بهائیان انجام دادند؟
- [سایر] مهمترین علل سیاسی- مذهبی که در پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی نقش داشتند را توضیح دهید؟
- [سایر] سقوط حکوت پهلوی از نظر درباریان و دست اندرکاران حکومت پهلوی به چه دلیل بوده است؟ آنچه در نظر می باشد این است که این سقوط از منظر گروه های اپوزیسیون مطرح نشود بلکه بازیگران عرصه حکومتی در رژیم پهلوی
- [سایر] عکس العمل امام خمینی(رحمت الله علیه) بعد از کشتار وحشیانه مردم توسط رژیم منحوس پهلوی چه بود؟
- [سایر] ردپای نفوذ و حضور آمریکاییان در ایران و پیدایش چهره استعماری و نفوذشان در دربار پهلوی را بیان کنید؟
- [سایر] ردپای نفوذ و حضور آمریکاییان در ایران و پیدایش چهره استعماری و نفوذشان در دربار پهلوی را بیان کنید؟
- [سایر] ردپای نفوذ و حضور آمریکاییان در ایران و پیدایش چهره استعماری و نفوذیشان در دربار پهلوی را بیان کنید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کوزه ای که از گل نجس ساخته شده، یا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر یا جاری بگذارند و آب در باطن آن نفوذ کند و خارج شود پاک می شود و اگر آب در آن نفوذ نکند ظاهرش پاک می شود، با آب قلیل نیز می توان ظاهر آن را شست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله مظاهری] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله خوئی] میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
- [آیت الله سیستانی] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد .
- [آیت الله مظاهری] اگر ظاهر سنگ نمک و قند و مانند آن نجس شود قابل تطهیر است ولی اگر نجاست در آنها نفوذ کرده باشد قابل تطهیر نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانان مطلع شوند که اجانب میخواهند بر بلاد مسلمین استیلا پیدا کنند، چنانچه قدرت داشته باشند واجب است از نفوذ آنها جلوگیری کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند نشسته نماز بخواند ، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر این را هم نتواند باید به پشت بخوابد به طوری که کف پای او رو به قبله باشد .
- [آیت الله علوی گرگانی] میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.