چرا امروزه اکثریت جوانان با روحانیون روابط خوبی ندارند؟ آیا این به خود روحانیت بر‌می‌گردد یا دسیسه و توطئه دشمنان ایران و اسلام است؟
ارتباط مثبت جوانان و روحانیون: این که اکثر جوانان با روحانیون رابطه خوبی ندارند، به نظر درست نمی‌رسد و این نیاز به مطالعات آماری دارد که البته از مجال این بحث خارج است. آن چه در این جا مهم است که مطرح شود این است که ما قبول نداریم اکثر روحانیون در دل جوانان جای ندارند، جوانان با روحانیون متعهد و متدین،‌ مردمی و ساده زیست ارتباط ما بسیار خوب و صمیمی دارند، اما با این حال ممکن است برخی مسائل موجب ایجاد فاصله میان جوانان و روحانیون شده باشدکه لازم است به بررسی آنها بپردازیم: عوامل زمینه ساز فاصله گرفتن جوانان از روحانیت 1. در مواردی عملکرد برخی روحانیون ممکن است زمینه‌ساز جدایی جوانان از روحانیون باشند: الف. حالت تحجرگرایی اندکی از روحانیون که امام خمینی(ره) آنان را روحانیون متحجر یا مقدس ‌نما می‌نامید و اشاره می‌کند که اسلام بسیار از این قشر روحانیون لطمه خورده است و تأکید می‌کند روحانیت انقلابی نباید متحجر باشد.[1] ب. بی‌تقوایی و عدم مراعات زیّ‌ طلبگی برخی، لذا امام خمینی(ره) سفارش می‌فرمودند که من اکثر موفقیت‌های روحانیون و نفوذ آنان را در ارزش‌های عملی و زهد آنان می‌دانم که امروز نباید به فراموشی سپرده شود و بیشتر از گذشته باید به آن پرداخت.[2] ج. آلوده شدن به مظاهر دنیا: که در بحث زهد و تقوا نیز به آن اشاره شد که روحانیت از دیدگاه امام خمینی(ره) با ساده‌زیستی را سرلوحه کار خویش قرار دهد و نباید به مظاهر دنیا آلوده شود[3] و البته که این بدین معنای نیست که دنیا را کنار بگذارند همانطور که امام اشاره فرموده‌اند.[4] 2. در مواردی هم نقایصی که در مخاطبان روحانیت وجود دارد ممکن است زمینه‌سازی جدایی باشد: الف. کم اطلاعی آنان، گاهی جوانان اطلاعات کافی در رابطه با روحانیون ندارند و انتظار می‌رود جوانان سعی در آشنایی با این قشر داشته باشند تا تعامل بین آن‌ها باعث از بین رفتن شکاف آن‌ها شود. ب. سوء استفاده دشمن از کم اطلاعی جوانان و تبلیغات منفی، علیه روحانیون، زیرا زمانی که جوانان اطلاع کافی و وافی از روحانیون نداشته باشند دشمن از این خلأ سوء استفاده کرده و به نفع خویش تبلیغات گسترده‌ای می‌کند،‌ همانطور که اکنون نیز چنین می‌کند. قبل از انقلاب دشمن به واقع روحانیون را قشر بیدادگر جامعه می‌دانست و برای این که نتوانند در مردم نفوذ کنند آنان را با تبلیغات وسیع تضعیف و تخریب می‌کرد. اما آن‌ها دیدند جوانان مسلمان را نمی‌توانند از روحانیون بیدار جدا کنند، لذا ابتدا به صورت مرموزانه تز اسلام منهای روحانیت را مطرح کردند که این تز زمانی با قوت و قدرت مطرح و اجرا شد که دشمن سیلی محکمی از روحانیت اصیل و بیدار خورده بود. حضرت امام(ره) نیز در سخنان خود پیش از پیروزی انقلاب به این موضوع اشاره می‌کنند و می فرماید: (مع الاسف تا کنون دست خیانت استعمار به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسایل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده است. طبقه جوان را به روحانیون و این‌ها را به آن‌ها بد معرفی نمودند و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است)[5] آنان تز اسلام منهای روحانیت را برای این مطرح کردند که فقها از این طریق ممکن بود که جوان مسلمان را از اسلام جدا کنند چون به محض کوتاه شدن دست جوانان از روحانیون بیدار آن‌ها می‌توانستند هر چیزی را به نام اسلام به آن‌ها غالب کنند و چون چنین شد پس از اندک زمانی چنان شد که حالا به راحتی توانستند جوانان را حتی از اسلام جدا کنند. امام عظیم‌الشأن از آغاز با تز اسلام منهای روحانیت به شدت مبارزه کرده و افزون بر استعماری بودن این نظر این سخن را همانند (کشوری بدون طبیب) دانست که با اعتراض ضد انسانی و ضد مذهبی همراه خواهد بود، پس با گفتاری گرانسنگ همگان را به نکاتی توجه بخشیده و جوانان را آگاهی داده، فرمودند: (نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه به جوانان عرض می‌کنم، این است که در مسیر ارزش‌ها و معنویات از وجود روحانیت و علما متعدد اسلام استفاده کنید و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی‌نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید....)[6] البته خوشبختانه، ‌طلوع شکوهمند انقلاب اسلامی، آفتاب اطمینانی بین توده‌های مختلف مردم (به ویژه جوانان سخت کوش و خردورز) با روحانیت و ارتباط عاطفی بیشتری بین روحانیت و مردم ایجاد کرد و حضور روحانیت و مراکز مختلف (به ویژه محافل علمی فرهنگی) بسیاری از غبارهای بدبینی بین دو طرف را بر طرف نمود. اما گاه دشمنان که تاب این وحدت، همراهی و مودّت میان مردم و روحانیت را ندارند با نقشه‌های شوم خود درصدد بر هم زدن آن هستند. از این‌رو هوشیاری و آگاهی همگان راهی استوار در برقراری ارتباط خواهد بود. نخستین بیرق در این میدان امام خمینی(ره) بود که در آغاز نهضت با فریادی بلند فرمودند (بد خواهان و مغرضین بدانند، با این دروغ‌ها و حیله‌ها نمی‌توانند بین روحانیون اختلاف ایجاد کنند. از روحانیون عظیم الشأن تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند و بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون عظیم‌الشان کوشا باشند.)[7] بنابراین فاصله گرفتن بخشی از جوانان از روحانیت ناشی از عملکرد نامطلوب برخی از روحانیون از یکسو و تبلیغات منفی دشمنان انقلاب از سوی دیگر است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . صحیفة‌ نور، ج 21، ص 91، همان ج 20، ص 143،‌ همان ج 20 ص 199. [2] . همان ج20، ص 244، همان ج 20 ص 129، همان ج 21 ص 90، همان ج19 ص 157. [3] . همان، ج21، ‌ص 93 [4] . همان، ‌ج 20، ص 243. [5] . صحیفه نور، ج 1، ص 150. [6] . همان، ج 20، ص 242. [7] . صحیفه نور، ج 1، ص 229.
عنوان سوال:

چرا امروزه اکثریت جوانان با روحانیون روابط خوبی ندارند؟ آیا این به خود روحانیت بر‌می‌گردد یا دسیسه و توطئه دشمنان ایران و اسلام است؟


پاسخ:

ارتباط مثبت جوانان و روحانیون:
این که اکثر جوانان با روحانیون رابطه خوبی ندارند، به نظر درست نمی‌رسد و این نیاز به مطالعات آماری دارد که البته از مجال این بحث خارج است. آن چه در این جا مهم است که مطرح شود این است که ما قبول نداریم اکثر روحانیون در دل جوانان جای ندارند، جوانان با روحانیون متعهد و متدین،‌ مردمی و ساده زیست ارتباط ما بسیار خوب و صمیمی دارند، اما با این حال ممکن است برخی مسائل موجب ایجاد فاصله میان جوانان و روحانیون شده باشدکه لازم است به بررسی آنها بپردازیم:
عوامل زمینه ساز فاصله گرفتن جوانان از روحانیت
1. در مواردی عملکرد برخی روحانیون ممکن است زمینه‌ساز جدایی جوانان از روحانیون باشند:
الف. حالت تحجرگرایی اندکی از روحانیون که امام خمینی(ره) آنان را روحانیون متحجر یا مقدس ‌نما می‌نامید و اشاره می‌کند که اسلام بسیار از این قشر روحانیون لطمه خورده است و تأکید می‌کند روحانیت انقلابی نباید متحجر باشد.[1]
ب. بی‌تقوایی و عدم مراعات زیّ‌ طلبگی برخی، لذا امام خمینی(ره) سفارش می‌فرمودند که من اکثر موفقیت‌های روحانیون و نفوذ آنان را در ارزش‌های عملی و زهد آنان می‌دانم که امروز نباید به فراموشی سپرده شود و بیشتر از گذشته باید به آن پرداخت.[2]
ج. آلوده شدن به مظاهر دنیا: که در بحث زهد و تقوا نیز به آن اشاره شد که روحانیت از دیدگاه امام خمینی(ره) با ساده‌زیستی را سرلوحه کار خویش قرار دهد و نباید به مظاهر دنیا آلوده شود[3] و البته که این بدین معنای نیست که دنیا را کنار بگذارند همانطور که امام اشاره فرموده‌اند.[4]
2. در مواردی هم نقایصی که در مخاطبان روحانیت وجود دارد ممکن است زمینه‌سازی جدایی باشد:
الف. کم اطلاعی آنان، گاهی جوانان اطلاعات کافی در رابطه با روحانیون ندارند و انتظار می‌رود جوانان سعی در آشنایی با این قشر داشته باشند تا تعامل بین آن‌ها باعث از بین رفتن شکاف آن‌ها شود.
ب. سوء استفاده دشمن از کم اطلاعی جوانان و تبلیغات منفی، علیه روحانیون، زیرا زمانی که جوانان اطلاع کافی و وافی از روحانیون نداشته باشند دشمن از این خلأ سوء استفاده کرده و به نفع خویش تبلیغات گسترده‌ای می‌کند،‌ همانطور که اکنون نیز چنین می‌کند.
قبل از انقلاب دشمن به واقع روحانیون را قشر بیدادگر جامعه می‌دانست و برای این که نتوانند در مردم نفوذ کنند آنان را با تبلیغات وسیع تضعیف و تخریب می‌کرد. اما آن‌ها دیدند جوانان مسلمان را نمی‌توانند از روحانیون بیدار جدا کنند، لذا ابتدا به صورت مرموزانه تز اسلام منهای روحانیت را مطرح کردند که این تز زمانی با قوت و قدرت مطرح و اجرا شد که دشمن سیلی محکمی از روحانیت اصیل و بیدار خورده بود.
حضرت امام(ره) نیز در سخنان خود پیش از پیروزی انقلاب به این موضوع اشاره می‌کنند و می فرماید:
(مع الاسف تا کنون دست خیانت استعمار به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسایل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده است. طبقه جوان را به روحانیون و این‌ها را به آن‌ها بد معرفی نمودند و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است)[5]
آنان تز اسلام منهای روحانیت را برای این مطرح کردند که فقها از این طریق ممکن بود که جوان مسلمان را از اسلام جدا کنند چون به محض کوتاه شدن دست جوانان از روحانیون بیدار آن‌ها می‌توانستند هر چیزی را به نام اسلام به آن‌ها غالب کنند و چون چنین شد پس از اندک زمانی چنان شد که حالا به راحتی توانستند جوانان را حتی از اسلام جدا کنند.
امام عظیم‌الشأن از آغاز با تز اسلام منهای روحانیت به شدت مبارزه کرده و افزون بر استعماری بودن این نظر این سخن را همانند (کشوری بدون طبیب) دانست که با اعتراض ضد انسانی و ضد مذهبی همراه خواهد بود، پس با گفتاری گرانسنگ همگان را به نکاتی توجه بخشیده و جوانان را آگاهی داده، فرمودند: (نکته دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه به جوانان عرض می‌کنم، این است که در مسیر ارزش‌ها و معنویات از وجود روحانیت و علما متعدد اسلام استفاده کنید و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی‌نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید....)[6]
البته خوشبختانه، ‌طلوع شکوهمند انقلاب اسلامی، آفتاب اطمینانی بین توده‌های مختلف مردم (به ویژه جوانان سخت کوش و خردورز) با روحانیت و ارتباط عاطفی بیشتری بین روحانیت و مردم ایجاد کرد و حضور روحانیت و مراکز مختلف (به ویژه محافل علمی فرهنگی) بسیاری از غبارهای بدبینی بین دو طرف را بر طرف نمود. اما گاه دشمنان که تاب این وحدت، همراهی و مودّت میان مردم و روحانیت را ندارند با نقشه‌های شوم خود درصدد بر هم زدن آن هستند. از این‌رو هوشیاری و آگاهی همگان راهی استوار در برقراری ارتباط خواهد بود. نخستین بیرق در این میدان امام خمینی(ره) بود که در آغاز نهضت با فریادی بلند فرمودند (بد خواهان و مغرضین بدانند، با این دروغ‌ها و حیله‌ها نمی‌توانند بین روحانیون اختلاف ایجاد کنند. از روحانیون عظیم الشأن تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند و بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون عظیم‌الشان کوشا باشند.)[7]
بنابراین فاصله گرفتن بخشی از جوانان از روحانیت ناشی از عملکرد نامطلوب برخی از روحانیون از یکسو و تبلیغات منفی دشمنان انقلاب از سوی دیگر است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صحیفة‌ نور، ج 21، ص 91، همان ج 20، ص 143،‌ همان ج 20 ص 199.
[2] . همان ج20، ص 244، همان ج 20 ص 129، همان ج 21 ص 90، همان ج19 ص 157.
[3] . همان، ج21، ‌ص 93
[4] . همان، ‌ج 20، ص 243.
[5] . صحیفه نور، ج 1، ص 150.
[6] . همان، ج 20، ص 242.
[7] . صحیفه نور، ج 1، ص 229.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین