قبرستان بقیع دو بار به دست اشرار سعودی و وهّابی، مورد حمله قرار گرفته است. تخریب اوّل: مسعود بن عبدالعزیز (1163 - 1229 ه . ق) امیر نجد در سال 1218 ه . ق 1802 م، با لشکریانی وحشی و درنده خوی به مکه هجوم برد او و همراهانش به پیروی از مسلک وهّابیّت، دست به تخریب و ویرانی گنبدها و آثار دینی قبله مسلمانان زدند. بسیاری از گنبدها و مساجد و آثار مذهبی مکه از جمله گنبد زادگاه پیامبر (ص)، خانه علی (ع) و گنبد مقبره حضرت خدیجه را ویران کردند. آن جماعت نادان و وحشی در حال تخریب بناها و قبور طبل می نواختند و رجز می خواندند و به صاحبان قبور و گنبدها دشنام می دادند!!! و چون قدرت سعودی ها در مکه تثبیت شد در سال 1220 ه . ق/ 1805 م به مدینه منوره حمله کردند، این حمله را حمله اول وهّابیان به مدینه و بقیع می دانند.[1] تخریب دوّم: عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود(1293 - 1337 ه . ق) که در کویت پناهنده بود در سال (1309 ه . ق) در نجد قیام نمود و دوباره حکومت اشرار تبار سعودی را برقرار کرد و شهر ریاض را تصرف نمود. و در سال 1330 ه . ق اَحْساء و قطیف دو مرکز شیعه نشین و نفت خیز را به زیر سیطره خود در آورد و سپس به حجاز لشکر کشید و حسین بن علی شریف مکه را شکست داد و دولت هاشمی را ساقط کرد و مکه را فتح و پایتخت خویش اعلام کرد (1343/اکتبر 1924) آن گاه سه امارت حجاز و نجد و اَحساء را کشور واحدی به عنوان (المملکة العربیه السعودیه) نامید و حاکمیت سیاه خود را بر سرتاسر آن گسترش داد. نیروهای سعودی پس از این فتح مکه و ویرانی بسیاری از آثار و ابنیه دینی آنجا، قصد مدینه را کردند و ماهها مدینه را در محاصره خود نگه داشتند. در مدت محاصره، اوضاع مدینه به کلّی به هم خورد و رعب و وحشت و قحطی و بیماری و... بر مردم بیچاره مستولی گشت. مردم مدینه گروه گروه از شهر می گریختند و به شهرها و قصبه های اطراف می رفتند و بسیاری نیز در اثر عوامل فوق هلاک شدند تا بالاخره در تاریخ (5 جمادی الاوّل 1344) (5) مقاومت مظلومانه مردم مدینه، شکسته شد و نیروهای سعودی در میان کشتار و ارعاب مردم، مغرورانه و بی ادبانه وارد شهر شدند. تا این که روز هشتم شوّال 1344 سپاهیان وهّابی به دستور امیر سعودی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، چنگ و دندان نشان دادند و جنگ افزار خود را آماده کرده و به سوی بقیع حرکت کردند. وهابیون بداندیش ابتدا تمام اموال و اشیاء نفیس و ذخیره های موجود در بقیع را غارت نموده و در بین قبیله آل سعود و شیوخ تقسیم کردند.[2] روز هشتم شوّال تلخ ترین روز شیعیان بلکه مسلمین در قرن چهاردهم هجری بود، چرا که در چنین روزی علاوه بر تخریب قبور هزاران نفر از یاران پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و علمای بزرگ دینی مدفون در بقیع، مرقد و بارگاه مجلل و باشکوه چهار امام معصوم (ع) به صورت وحشیانه به دست وهابیون بیابانی و سعودی های بی فرهنگ و گستاخ ویران گردید. این حادثه داغ ابدی بر دل پیروان و عاشقان اهل بیت: نهاد. بدین علت شیعیان جهان روز هشتم شوّال را روز عزا اعلام نمودند.[3] علت تخریب قبرستان بقیع به دست وهابیان را باید در عقائد وهابیت جستجو کرد. اساس آئین وهابیت را دو چیز تشکیل می دهد: 1- هدم و نابودی آثار رسالت و اصالتهای باقی مانده از دوران پیامبر (ص) و صحابه و تابعان به گونه ای که چیزی ملموس از آن زمان باقی نماند و همه این کارها را در پوشش (توحید) و مبارزه با (شرک) انجام می دهند. از این جهت کلیه قبور متعلق به صحابه و عترت پیامبر و تابعان و علما و شخصیت های اسلامی را نابود کرده و با خاک یکسان می کنند. و اگر از مسلمانان جهان نمی ترسیدند، قبر پیامبر را نیز ویران کرده و به صورت مصلی در می آوردند. به خاطر این عقیده نامعقول، قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموّی پیامبر (ص) و قبر عبداللّه پدر آن حضرت و قبور کلیه صحابه در بقیع ویران گردید، و به صورت تل خاکی در آمد. 2- پایین آوردن مقام و موقعیت شخصیتهای الهی از پیامبران و اولیاء در حال حیات و ممات به عنوان این که آنان تنها بازگو کنندگان دستورات الهی بودند و رسالت آنها در این قسمت با مرگ آنان پایان یافته و تفاوت چندانی با امت خود ندارند. این در اصل دو پی آمد بسیار ناگوار داشت: الف: آئین اسلام به صورت یک آئین خشک معرفی شد که هر نوع حرکت و تحولی، رنگ شرک و دوگانه پرستی به خود گرفت، به گونه ای که احترام آموزگاران الهی به صورت برگزاری یادواره نیز شرک اعلام گردید. گوئی باید ارتباط بشر با گلهای سرسبد آفرینش قطع شود، و از اسلام جز کتاب و احادیث (کذائی) چیزی باقی نماند. ب: ایجاد تفرقه در میان مسلمین، به گونه ای که جهان تسنن دچار تفرقه شد و جنگهای خونین به راه افتاد، بیشتر دانشمندان به جای دفاع از حملات مسیحیان و مادیها، صرف دفاع از شبهات محمد بن عبدالوهاب شد و اندیشمندان بزرگ مصر و عراق و شام و لبنان در این سه قرن پاسی از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند. اساس آئین وهابیت همان دو اصل است و دیگر عقائد آنان روی این دو اصل استوار است مانند: 1- تحریم ساختن سقف و سایبان روی قبور. 2- تحریم خواندن نماز در مشاهد مشرفه. 3- تحریم مسافرت به قصد زیارت پیامبر اسلام و دیگر اولیاء و نیکان. 4- تحریم توسل به اولیاء الهی پس از مرگ. 5- تحریم درخواست شفاعت از شافعان واقعی. 7- تحریم برگزاری یادواره پیامبران و اولیاء الهی. 8- تحریم سوگند به غیر خدا. 9- تحریم نذر بر اولیاء الهی. گوئی از دیدگاه وهابیها اسلام حکمی جز تحریم، و دعوتی جز مبارزه با فطرت انسان نداشته و ندارد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پرسش ها و پاسخ ها، استاد جعفر سبحانی. 2. آئین وهابیت، استاد جعفر سبحانی. 3. وهابیان، علی اصغر فقیهی. [1]. الهاجری، یوسف، بقیع، ترجمه: محمدرضایی، فصل دوم. [2]. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص385 - بقیع 119. [3]. صحتی سردرودی، قلی زاده، محمد، مصطفی، سیمای مدینه، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 142. ( اندیشه قم )
هشتم شوال سالروز تخریب بقیع است، این واقعه در چه سالی و توسط چه کسی اتفاق افتاد و ماجرا و علت این واقعه را شرح فرمائید؟
قبرستان بقیع دو بار به دست اشرار سعودی و وهّابی، مورد حمله قرار گرفته است.
تخریب اوّل: مسعود بن عبدالعزیز (1163 - 1229 ه . ق) امیر نجد در سال 1218 ه . ق 1802 م، با لشکریانی وحشی و درنده خوی به مکه هجوم برد او و همراهانش به پیروی از مسلک وهّابیّت، دست به تخریب و ویرانی گنبدها و آثار دینی قبله مسلمانان زدند. بسیاری از گنبدها و مساجد و آثار مذهبی مکه از جمله گنبد زادگاه پیامبر (ص)، خانه علی (ع) و گنبد مقبره حضرت خدیجه را ویران کردند. آن جماعت نادان و وحشی در حال تخریب بناها و قبور طبل می نواختند و رجز می خواندند و به صاحبان قبور و گنبدها دشنام می دادند!!! و چون قدرت سعودی ها در مکه تثبیت شد در سال 1220 ه . ق/ 1805 م به مدینه منوره حمله کردند، این حمله را حمله اول وهّابیان به مدینه و بقیع می دانند.[1]
تخریب دوّم: عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود(1293 - 1337 ه . ق) که در کویت پناهنده بود در سال (1309 ه . ق) در نجد قیام نمود و دوباره حکومت اشرار تبار سعودی را برقرار کرد و شهر ریاض را تصرف نمود. و در سال 1330 ه . ق اَحْساء و قطیف دو مرکز شیعه نشین و نفت خیز را به زیر سیطره خود در آورد و سپس به حجاز لشکر کشید و حسین بن علی شریف مکه را شکست داد و دولت هاشمی را ساقط کرد و مکه را فتح و پایتخت خویش اعلام کرد (1343/اکتبر 1924) آن گاه سه امارت حجاز و نجد و اَحساء را کشور واحدی به عنوان (المملکة العربیه السعودیه) نامید و حاکمیت سیاه خود را بر سرتاسر آن گسترش داد.
نیروهای سعودی پس از این فتح مکه و ویرانی بسیاری از آثار و ابنیه دینی آنجا، قصد مدینه را کردند و ماهها مدینه را در محاصره خود نگه داشتند. در مدت محاصره، اوضاع مدینه به کلّی به هم خورد و رعب و وحشت و قحطی و بیماری و... بر مردم بیچاره مستولی گشت.
مردم مدینه گروه گروه از شهر می گریختند و به شهرها و قصبه های اطراف می رفتند و بسیاری نیز در اثر عوامل فوق هلاک شدند تا بالاخره در تاریخ (5 جمادی الاوّل 1344) (5) مقاومت مظلومانه مردم مدینه، شکسته شد و نیروهای سعودی در میان کشتار و ارعاب مردم، مغرورانه و بی ادبانه وارد شهر شدند. تا این که روز هشتم شوّال 1344 سپاهیان وهّابی به دستور امیر سعودی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، چنگ و دندان نشان دادند و جنگ افزار خود را آماده کرده و به سوی بقیع حرکت کردند. وهابیون بداندیش ابتدا تمام اموال و اشیاء نفیس و ذخیره های موجود در بقیع را غارت نموده و در بین قبیله آل سعود و شیوخ تقسیم کردند.[2]
روز هشتم شوّال تلخ ترین روز شیعیان بلکه مسلمین در قرن چهاردهم هجری بود، چرا که در چنین روزی علاوه بر تخریب قبور هزاران نفر از یاران پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و علمای بزرگ دینی مدفون در بقیع، مرقد و بارگاه مجلل و باشکوه چهار امام معصوم (ع) به صورت وحشیانه به دست وهابیون بیابانی و سعودی های بی فرهنگ و گستاخ ویران گردید. این حادثه داغ ابدی بر دل پیروان و عاشقان اهل بیت: نهاد. بدین علت شیعیان جهان روز هشتم شوّال را روز عزا اعلام نمودند.[3]
علت تخریب قبرستان بقیع به دست وهابیان را باید در عقائد وهابیت جستجو کرد.
اساس آئین وهابیت را دو چیز تشکیل می دهد:
1- هدم و نابودی آثار رسالت و اصالتهای باقی مانده از دوران پیامبر (ص) و صحابه و تابعان به گونه ای که چیزی ملموس از آن زمان باقی نماند و همه این کارها را در پوشش (توحید) و مبارزه با (شرک) انجام می دهند. از این جهت کلیه قبور متعلق به صحابه و عترت پیامبر و تابعان و علما و شخصیت های اسلامی را نابود کرده و با خاک یکسان می کنند. و اگر از مسلمانان جهان نمی ترسیدند، قبر پیامبر را نیز ویران کرده و به صورت مصلی در می آوردند.
به خاطر این عقیده نامعقول، قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموّی پیامبر (ص) و قبر عبداللّه پدر آن حضرت و قبور کلیه صحابه در بقیع ویران گردید، و به صورت تل خاکی در آمد.
2- پایین آوردن مقام و موقعیت شخصیتهای الهی از پیامبران و اولیاء در حال حیات و ممات به عنوان این که آنان تنها بازگو کنندگان دستورات الهی بودند و رسالت آنها در این قسمت با مرگ آنان پایان یافته و تفاوت چندانی با امت خود ندارند.
این در اصل دو پی آمد بسیار ناگوار داشت:
الف: آئین اسلام به صورت یک آئین خشک معرفی شد که هر نوع حرکت و تحولی، رنگ شرک و دوگانه پرستی به خود گرفت، به گونه ای که احترام آموزگاران الهی به صورت برگزاری یادواره نیز شرک اعلام گردید. گوئی باید ارتباط بشر با گلهای سرسبد آفرینش قطع شود، و از اسلام جز کتاب و احادیث (کذائی) چیزی باقی نماند.
ب: ایجاد تفرقه در میان مسلمین، به گونه ای که جهان تسنن دچار تفرقه شد و جنگهای خونین به راه افتاد، بیشتر دانشمندان به جای دفاع از حملات مسیحیان و مادیها، صرف دفاع از شبهات محمد بن عبدالوهاب شد و اندیشمندان بزرگ مصر و عراق و شام و لبنان در این سه قرن پاسی از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند.
اساس آئین وهابیت همان دو اصل است و دیگر عقائد آنان روی این دو اصل استوار است مانند:
1- تحریم ساختن سقف و سایبان روی قبور.
2- تحریم خواندن نماز در مشاهد مشرفه.
3- تحریم مسافرت به قصد زیارت پیامبر اسلام و دیگر اولیاء و نیکان.
4- تحریم توسل به اولیاء الهی پس از مرگ.
5- تحریم درخواست شفاعت از شافعان واقعی.
7- تحریم برگزاری یادواره پیامبران و اولیاء الهی.
8- تحریم سوگند به غیر خدا.
9- تحریم نذر بر اولیاء الهی.
گوئی از دیدگاه وهابیها اسلام حکمی جز تحریم، و دعوتی جز مبارزه با فطرت انسان نداشته و ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پرسش ها و پاسخ ها، استاد جعفر سبحانی.
2. آئین وهابیت، استاد جعفر سبحانی.
3. وهابیان، علی اصغر فقیهی.
[1]. الهاجری، یوسف، بقیع، ترجمه: محمدرضایی، فصل دوم.
[2]. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص385 - بقیع 119.
[3]. صحتی سردرودی، قلی زاده، محمد، مصطفی، سیمای مدینه، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 142.
( اندیشه قم )
- [سایر] وقایعی که بعد از واقعه عاشورا برای اسرا از کربلا تا مدینه اتفاق افتاد همراه با ذکر تاریخ توضیح فرمائید؟
- [سایر] شهادت هانی بن عروه از اصحاب امام حسین (ع) در چه فاصله با واقعه عاشورا اتفاق افتاد؟
- [سایر] اگر کوفیان راه را بر امام حسین (ع) باز می گذاشتند، آیا ایشان باز می گشتند و واقعه کربلا اتفاق نمی افتاد؟
- [سایر] نزد شیعیان 27 رجب روز مبعث پیامبر اسلام (ص) است. اما نزد اهل سنت این روز، روز معراج و جریان اسراء است، آیا این دو واقعه عظیم در یک روز اتفاق افتاد و هر ساله تکرار می شود و دوام دارد؟
- [سایر] یکی از کارهای ناپسند که به وهابیت نسبت داده شده، حمله به شهر مقدس کربلا در سال 1226 است که در 18 ذی الحجه همان سال اتفاق افتاد. این کار بزرگ ترین فاجعه تاریخ کربلا بعد از عاشورا بود که تاریخ نویسان آن را عاشورای دوم نهادند. آیا این نسبت درست است و آیا منبع مورد اعتماد و قبول فریقین برای آن وجود دارد؟ و اصلا علت حمله چه بوده است؟
- [آیت الله سبحانی] اخیراً در یکی از مدارس پرجمعیت چند فقره از اسماء الله جل شأنه و اسامی معصومین(علیهم السلام) و فقراتی از زیارت عاشورا توسط برخی افراد در دستشویی افتاده است، که بیرون آوردن آنها جداً مشکل و یا به علت پیچیدگی سیستم اتصالات آهنی و طول مسافت لوله کشی در داخل و خارج ساختمان غیر ممکن می باشد و تخریب آن مستلزم هزینه کلان خواهد بود، از سوی دیگر تعطیل اماکن مزبور نیز بلحاظ کثرت جمعیت عملی نیست. لطفاً راه چاره و وظیفة شرعی را بیان فرمایید؟
- [سایر] اخیرا در کشور ما اندونزی یک رویداد جدید اتفاق افتاد. اتهامی بر شخصی وارد کردند که وی حامل و پخش کننده عکس پیامبر(ص) در اندونزی است و طبق نظر علما منطقه، کشیدن عکس پیامبر به معنی توهین به پیامبر اسلام است. لذا پخش این عکس ممنوع و حرام می باشد. و حامل این عکس باید محاکمه بشود. پرسشی که بنده خدمت سرور عزیز مطرح کنم راجع به تاریخچه این عکس است و آیا کشیدن عکس و هدیه دادن آن از نظر شرعی اشکال دارد؟ آیا می شود استدلالی در برابر این اتهام اقامه کنیم ؟ اصلا من و حامل آن عکس معتقد نیستیم که این عکس واقعاً عکس خود پیامبر است؟ از بذل عنایتی که می فرمایید بشیار متشکرم
- [آیت الله بروجردی] زنی در عدّه بوده و یک ماه از عدّه او گذشته بود و یک پسر دو ساله از شوهرش داشته و داعی او را در منزل خود برده تا مدّت عدّه او تمام شده آن وقت او را به عقد خود درآورم، بعد از یک هفته آن زن مرا به وسوسه انداخت که فعلاً خوب است مرا ازدواج نمایی تا پس از انقضای عدّه در محضر حاضر شده عقد نماییم، داعی او را ازدواج نموده و نزدیکی هم نموده و نطفه منعقد شده و این نطفه از خود داعیست چون که پس از طلاق آن زن پس از انقضای عدّه عادت زنانه شد، خواستم او را تزویج نمایم از چند نفر سؤال نمودم مختلف جواب دادند، چون داعی مقلّد حضرت عالی هستم لازم دانستم که شرح واقعه را به عرض برسانم و تکلیف داعی را معیّن فرمایید.
- [سایر] سلام حاج آقا بگذارید درد دل کنم درد دلی که با هیچکس نتونستم بکنم... دردی که روحم رو داره نابود میکنه.... حالم خیلی بده.. حاج آقا این روزها حس میکنم به لطف خدا و امام زمان متحول شده ام... خیلی به یاد مرگ میفتم بیشتر روز رو به گریه دارم میگذرونم... از عاشورا تا به حال این حس برام به وجود اومده... من خیلی گناه کردم تو 24 سال عمرم الان دائم به استغفارم اگر خدا قبول کنه اما حاج آقا یه موردی هست که همش حس میکنم خدا نمیبخشدش و با یاداوریش تنم میلزره ... [شرح ماجرا] ... وسواس فکری گرفتم دائما دارم به این موضوع فکر میکنم...دائم در حال پرس و جو هستم میگم مفسد فی الارضم... گناهکار کبیرم... آشغالم اما.... خواهش میکنم کمکم کنین.. ذهنم رو آروم کنین.. بهم بگین چه کنم؟ زندگیمو دوس دارم... حال توبه رو دوس دارم اما دارم میمیرم از این افکار حاج آقا... تنهام خیلی تنهام... با هیچکس نمیتونم حرف بزنم راجع بهش... بیشتر وقتا تو خودم فرو میرم...کمک کنین حاج آقا.. شما رو به لباسی که تنتونه... به لباس پیامبر قسم میدم...
- [سایر] سلام آقای مرادی پیشاپیش سال نو را خدمت شما تبریک عرض میکنم. اول از همه اشاره کنم که بنده تازه با سایتتون آشنا شدم .وبه دلیل شاغل بودنم وقت نکردم که بقیه نظرات رو بخونم.اگر سوال و موضوع مطرح شده تکراریست شما ببخشید دختری هستم 24ساله که 4سال است که خوابی می بینم که مضمون آن تکراری است وهر وقت به آن شک می کنم باز خوابی دیگر در تائید آن می بینم.من در 4سال پیش به صورت خیلی اتفاقی از یک پسر خوشم آمد...و از خدا خواستم که من را به او برساند هنوز دو هفته ازاین ماجرا نگذشته بود که خواب مادربزرگ خدا بیامرزم را دیدم.که زنی بسیار پاک دامن سختی کشیده مومن و مادر شهید ...مادربزرگم در خواب به من گفت که در آینده به او میرسم...ولی من باور نکردم علاقه من روز به روز بیشتر میشد.و هر روز افسرده تر میشدم از اینکه او از این عشق بی خبر است...و هر وقت در این مورد شک می کردم واز رسیدن به او نا امید میشدم مادربزرگم باز به خوابم می آمد و حرفایی می زد که خیلی زود در بیداری اتفاق می افتاد و مدام به من نشانه میداد که به او خواهم رسید...در این مدت من حتی خواب ... را هم دیدم که برایم استخاره گرفت و جواب استخاره همانی آمد که در بیداری گرفتم.یکی از دوستانم که کوچک ترین چیزی از این موضوع نمی دانست هم خوابی از آینده من دید که در کنار فرد مورد علاقه ام هستم... سوال بنده از شما اینست که تا چه اندازه می توانم به درستی این خوابها اعتماد کنم...با توجه به اینکه در بیداری متاسفانه اتفاقی نیافتاده است...آیا این خوابها جز رویاهای صادقانه هستند؟لطفا من را راهنمایی کنید چون جدا خسته شده ام... باتشکر