نام اهل سنت از چه زمانی وضع شده و چند اصطلاح دارد؟
درباره ی اصطلاح اهل سنت دو مطلب قابل بررسی است، یکی معانی یا کاربرد های این اصطلاح، و دیگری تاریخ پیدایش آن. 1. کاربرد های اصطلاح اهل سنت: این اصطلاح در یکی از معانی زیر به کار می رود: الف) در مقابل اصطلاح شیعه، یعنی اعتقاد به این که درباره امامت و خلافت نصی از کتاب و سنت وارد نشده و تعیین خلیفه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوای مسلمانان پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به انتخاب مسلمانان واگذار شده است، این معنا بر همه ی فرقه های اسلامی غیر از شیعه منطبق است.[1] ب) در مقابل اهل بدعت، که غالباً با کلمه ای (جماعه) ذکر شده، گفته می شود (اهل سنت و جماعت). این معنا نزد متکلمان اشاعره و ماتریدیه رایج است، آنان خود را اهل سنت و فرقه های دیگر از قبیل قدریه، معتزله، خوارج و حتی شیعه را اهل بدعت نامیده اند.[2] چنان که ابو منصور بغدادی آن را به فقهای مذاهب چهار گانه فقهی: حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه و متکلمان صفاتیه تفسیر نموده، و معتزله، امامیه و فرقه های دیگر اسلامی را به (اهل بدعت و هوا) وصف کرده است.[3] بغدادی سپس ملاک سنی بودن را ایمان به امور زیر دانسته است: 1. حدوث عالم. 2. یگانگی آفریدگار جهان و صفات کمال و جلال او. 3. نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عمومیت و خاتمیت نبوت و شریعت او. 4. قرآن اساس و سرچشمه ی شریعت اسلامی است. 5. کعبه قبله ی مسلمانان است، پس هر کس به امور یاد شده ایمان داشته و بدعتی در دین ایجاد نکند که به کفر بینجامد، سنی یکتاپرست خواهد بود.[4] روشن است که همه ی فرقه های اسلامی به اصول یاد شده، ایمان دارند، بنابر این تنها کسانی از اصطلاح اهل سنت بیرون خواهند بود که عقایدی داشته باشند که به کفر بینجامد، مانند قائلان به تشبیه و تجسیم. ج) گرفتن ظواهر آیات و روایات و به کار نگرفتن تأویل و توجیه، حتی درباره ای متشابهات قرآن و سنت، در این باره باید از هر گونه اظهار نظر و بیان معنای آیه یا حدیث خود داری کرد، و به اصطلاح قایل به تفویض شد، بنابر این کسانی که درباره ای متشابهات دست به توجیه می زنند، اهل سنت نخواهند بود، این معنا تنها بر عده ای از اهل حدیث و حنبلی ها در قدیم و سلفیه در عصر حاضر منطبق می گردد، چنان چه ابن رجب حنبلی گفته است: طریقه صواب همان است که سلف صالح پیموده اند و آن این که از تفسیر آیات و روایات و بیان چگونگی و ذکر مثال خود داری کرده و در معانی آن ها فرو نرفته اند و در کلمات آنان مطالبی از آن چه در کلمات متکلمان آمده است، یافت نمی شود.[5] د: اعتقاد به افضلیت ابابکر و عمر و محبت عثمان و علی بن ابی طالب، گفته شده است، سلف چنین طریقه ای داشته اند.[6] تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت در این باره اقوالی ذکر شده است: 1. از کلمات برخی از اهل حدیث و اشاعره استفاده می شود که به نظر آنان این اصطلاح در عصر صحابه معروف بوده است، ولی هیچ گونه شاهدی از حدیث یا تاریخ آن را تأیید نمی کند.[7] 2. سهل بن محمد سجستانی رازی در کتاب (الزینه) چنان که در کشف الظنون جزء سوم آمده،تاریخ پیدایش این اصطلاح را عهد و زمان خلفای عباسی دانسته و گفته است: در عصر معاویه گروهی از مسلمانان که هوا خواه عثمان بودند (عثمانیه) نامیده می شدند، و دوستداران علی علیه السلام (علویه) خوانده می شدند و آنان پیش از آن به شیعه معروف بودند، آن گاه در زمان حکومت عباسیان نام علویه و عثمانیه، نسخ گردید، علویه به نام پیشین خود، یعنی شیعه و دیگران اهل سنت نامیده شدند، و این دو نام پس از آن ادامه یافت.[8] 3. قول دیگر این است که تاریخ این اصطلاح، به اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم هجری باز می گردد[9] چنان که در رساله ای که عمر بن عبدالعزیز (متوفای 101 ه) در ابطال نظریه قدر نوشته است، اصطلاح (اهل سنت) به کار رفته است، آن چه از ظاهر کلام عمر بن عبدالعزیز استفاده می شود، اهل سنت به معنای اصطلاحی آن نیست، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی است، چنان که گفته است: (تحقیقا شما دانستید که اهل سنت می گفتند: چنگ زدن به سنت راه نجات است)[10] نتیجه و پاسخ: با در نظر داشت این مطلب که قول اول را هیچ گونه شاهدی از حدیث و تاریخ تأیید نمی کند، و در قول سوم این احتمال وجود دارد که، مراد از اهل سنت، اهل سنت به معنای اصطلاحی نبوده، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی بوده است، به نظر می رسد قول دوم به واقعیت نزدیک تر است، بنابر این تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت درزمان خلفای عباسی بوده، و سه اصطلاح دارد: 1. اهل سنت در مقابل اصطلاح شیعه. 2. اهل سنت در مقابل اهل بدعت. 3. گرفتن ظواهر آیات و روایات و اجتناب از توجیه حتی در متشابهات قرآن و سنت (سلفیه). معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی. 2. اعیان الشیعه، ج1، سید محسن امین. 3. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی. [1]. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، انتشارات مرکز جهانی، علوم اسلامی، 1383، ص171. [2]. ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405ق، ج14، ص 658. [3]. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ص67 و 13. [4]. همان، ص 209. [5]. فرق و مذاهب کلامی، همان، ص172 به نقل از اصول السنه، ص 42. [6]. النسفی محمد عمر، شرح العقائد النسفیه، کویته پاکستان، مکتبه رشیدیه، ص108. [7]. فرق و مذاهب کلامی، همان، ص173. [8]. الامین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ج1، ص 19. [9]. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، لجته اداره الحوزه العلمیه، 1413ق، ج1، ص 343. [10]. اصفهانی ابو نعیم احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، مصر، ج5، ص 346.
عنوان سوال:

نام اهل سنت از چه زمانی وضع شده و چند اصطلاح دارد؟


پاسخ:

درباره ی اصطلاح اهل سنت دو مطلب قابل بررسی است، یکی معانی یا کاربرد های این اصطلاح، و دیگری تاریخ پیدایش آن.
1. کاربرد های اصطلاح اهل سنت: این اصطلاح در یکی از معانی زیر به کار می رود:
الف) در مقابل اصطلاح شیعه، یعنی اعتقاد به این که درباره امامت و خلافت نصی از کتاب و سنت وارد نشده و تعیین خلیفه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیشوای مسلمانان پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به انتخاب مسلمانان واگذار شده است، این معنا بر همه ی فرقه های اسلامی غیر از شیعه منطبق است.[1]
ب) در مقابل اهل بدعت، که غالباً با کلمه ای (جماعه) ذکر شده، گفته می شود (اهل سنت و جماعت). این معنا نزد متکلمان اشاعره و ماتریدیه رایج است، آنان خود را اهل سنت و فرقه های دیگر از قبیل قدریه، معتزله، خوارج و حتی شیعه را اهل بدعت نامیده اند.[2] چنان که ابو منصور بغدادی آن را به فقهای مذاهب چهار گانه فقهی: حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه و متکلمان صفاتیه تفسیر نموده، و معتزله، امامیه و فرقه های دیگر اسلامی را به (اهل بدعت و هوا) وصف کرده است.[3] بغدادی سپس ملاک سنی بودن را ایمان به امور زیر دانسته است: 1. حدوث عالم. 2. یگانگی آفریدگار جهان و صفات کمال و جلال او. 3. نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و عمومیت و خاتمیت نبوت و شریعت او. 4. قرآن اساس و سرچشمه ی شریعت اسلامی است. 5. کعبه قبله ی مسلمانان است، پس هر کس به امور یاد شده ایمان داشته و بدعتی در دین ایجاد نکند که به کفر بینجامد، سنی یکتاپرست خواهد بود.[4]
روشن است که همه ی فرقه های اسلامی به اصول یاد شده، ایمان دارند، بنابر این تنها کسانی از اصطلاح اهل سنت بیرون خواهند بود که عقایدی داشته باشند که به کفر بینجامد، مانند قائلان به تشبیه و تجسیم.
ج) گرفتن ظواهر آیات و روایات و به کار نگرفتن تأویل و توجیه، حتی درباره ای متشابهات قرآن و سنت، در این باره باید از هر گونه اظهار نظر و بیان معنای آیه یا حدیث خود داری کرد، و به اصطلاح قایل به تفویض شد، بنابر این کسانی که درباره ای متشابهات دست به توجیه می زنند، اهل سنت نخواهند بود، این معنا تنها بر عده ای از اهل حدیث و حنبلی ها در قدیم و سلفیه در عصر حاضر منطبق می گردد، چنان چه ابن رجب حنبلی گفته است: طریقه صواب همان است که سلف صالح پیموده اند و آن این که از تفسیر آیات و روایات و بیان چگونگی و ذکر مثال خود داری کرده و در معانی آن ها فرو نرفته اند و در کلمات آنان مطالبی از آن چه در کلمات متکلمان آمده است، یافت نمی شود.[5]
د: اعتقاد به افضلیت ابابکر و عمر و محبت عثمان و علی بن ابی طالب، گفته شده است، سلف چنین طریقه ای داشته اند.[6]
تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت
در این باره اقوالی ذکر شده است: 1. از کلمات برخی از اهل حدیث و اشاعره استفاده می شود که به نظر آنان این اصطلاح در عصر صحابه معروف بوده است، ولی هیچ گونه شاهدی از حدیث یا تاریخ آن را تأیید نمی کند.[7]
2. سهل بن محمد سجستانی رازی در کتاب (الزینه) چنان که در کشف الظنون جزء سوم آمده،تاریخ پیدایش این اصطلاح را عهد و زمان خلفای عباسی دانسته و گفته است: در عصر معاویه گروهی از مسلمانان که هوا خواه عثمان بودند (عثمانیه) نامیده می شدند، و دوستداران علی علیه السلام (علویه) خوانده می شدند و آنان پیش از آن به شیعه معروف بودند، آن گاه در زمان حکومت عباسیان نام علویه و عثمانیه، نسخ گردید، علویه به نام پیشین خود، یعنی شیعه و دیگران اهل سنت نامیده شدند، و این دو نام پس از آن ادامه یافت.[8]
3. قول دیگر این است که تاریخ این اصطلاح، به اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم هجری باز می گردد[9] چنان که در رساله ای که عمر بن عبدالعزیز (متوفای 101 ه) در ابطال نظریه قدر نوشته است، اصطلاح (اهل سنت) به کار رفته است، آن چه از ظاهر کلام عمر بن عبدالعزیز استفاده می شود، اهل سنت به معنای اصطلاحی آن نیست، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی است، چنان که گفته است: (تحقیقا شما دانستید که اهل سنت می گفتند: چنگ زدن به سنت راه نجات است)[10]
نتیجه و پاسخ: با در نظر داشت این مطلب که قول اول را هیچ گونه شاهدی از حدیث و تاریخ تأیید نمی کند، و در قول سوم این احتمال وجود دارد که، مراد از اهل سنت، اهل سنت به معنای اصطلاحی نبوده، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی بوده است، به نظر می رسد قول دوم به واقعیت نزدیک تر است، بنابر این تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت درزمان خلفای عباسی بوده، و سه اصطلاح دارد: 1. اهل سنت در مقابل اصطلاح شیعه. 2. اهل سنت در مقابل اهل بدعت. 3. گرفتن ظواهر آیات و روایات و اجتناب از توجیه حتی در متشابهات قرآن و سنت (سلفیه).
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی.
2. اعیان الشیعه، ج1، سید محسن امین.
3. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی.


[1]. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، انتشارات مرکز جهانی، علوم اسلامی، 1383، ص171.
[2]. ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب حوزه، 1405ق، ج14، ص 658.
[3]. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دار الآفاق الجدیده، ص67 و 13.
[4]. همان، ص 209.
[5]. فرق و مذاهب کلامی، همان، ص172 به نقل از اصول السنه، ص 42.
[6]. النسفی محمد عمر، شرح العقائد النسفیه، کویته پاکستان، مکتبه رشیدیه، ص108.
[7]. فرق و مذاهب کلامی، همان، ص173.
[8]. الامین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ج1، ص 19.
[9]. سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، لجته اداره الحوزه العلمیه، 1413ق، ج1، ص 343.
[10]. اصفهانی ابو نعیم احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، مصر، ج5، ص 346.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین