پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بنابر آیة مبارکه (ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی) پیامبر هرگز از هوای نفس سخن نمیگوید، بلکه آن چه میگوید غیر از وحی چیز دیگری نیست،[1] هر کاری که انجام داده است با دستور خدا و ریشه در وحی دارد. و هیچ گاه تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نگرفت. بنابراین بخشش فدک توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در سال هفتم هجری طبق دلائل و شواهد غیرقابل انکاری به فرمان خداوند متعال و توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله انجام شده است. و بسیاری از مفسران اهل سنّت این مطلب را در ذیل آیه مبارکه (و آت ذی القربی حقه) حق خویشاوندان خود را بده[2]، بیان کردهاند. جلال الدین سیوطی، در تفسیر (الدر المنثور) به اسناد مختلف مانند بزار، ابویعلی، و ابن ابی حاتم و ابن مردویه از ابوسعید خدری روایت کردهاند که گفت : چون آیه (و آت ذی القربی حقه) نازل گردید، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا را احضار فرمود و فدک را به او اعطا کردند.[3] همچنین سیوطی از ابن عباس روایت کرده که گفت: چون همین آیه نازل گردید، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا سلام الله علیها را نزد خویش خواند و فدک را به او عطا کرد.[4] از این روایات به دست میآید که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به فرمان خدا فدک را به فاطمه زهرا سلام الله علیها داده است، نه این که از روی عطوفت پدرانه و به طور دلخواه آن را بخشیده باشد، بنابراین، دیگر سؤال تبعیض پیش نخواهد آمد، زیرا خدا و رسولش بهتر از هر کس واقف به مصالح کارها میباشند، (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیره...) هیچ مرد و زن مؤمن در کاری که خدا و رسول حکم میکند اراده و اختیاری ندارند.[5] ثانیاً، عمل هر شخص باید با روحیات و درجه اعتبار و مقام و منزلت آن شخص سنجیده شود. با توجه به اینکه بخشش از جانب نبی اکرم صلّی الله علیه و آله است و هبه گیرنده حضرت زهرا سلام الله علیها که سرور زنان عالم میباشد،[6] احتمال دخالت عواطف پدرانه به دلایلی که ذکر می شود منتفی خواهد بود: 1. از آنجا که کارهای پیامبر و سخنان ایشان منشأ هواخواهی و از روی هوای نفس نبوده، بلکه حکیمانه بوده است بخشش پیامبر را نمیتوان به عواطف منتسب کرد. 2. عصمت که یکی از امتیازات ویژه معصومان میباشد و بالاتر از عدالت است، مانع از هرگونه ستم و ظلم و تبعض است. پس باید هدف پیامبر صلی الله علیه و آله را در اندیشههای حکیمانه ایشان جستجو کرد. با توجه به این که نسل پیامبر صلّی الله علیه و آله از طریق حضرت زهرا سلام الله علیها ادامه پیدا میکند، آن حضرت صلی الله علیه و آله این معنی را پیش بینی میکرده که زمانی حکومت از امام علی علیه السّلام و فرزندانش گرفته خواهد شد. و در عین حال آنها پناهگاه و مرجع مردم خصوصاً یتیمان، مساکین و بیوه زنان خواهند بود. لذا پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با هبه فدک به حضرت زهرا خواستهاند که دست اهل بیت در آینده خالی نباشد. و بتوانند ملجأ و مأوی فقراء و مساکین و ایتام باشند. و زمانی که فدک در اختیار حضرت زهرا سلام الله علیها بود هر سال حضرت به اندازة قوت خویش از آن استفاده نموده و بقیّه را بین فقرا تقسیم میکردند. و امید فقرا، خانة حضرت زهرا سلام الله علیها بود تا هنگامی که فدک از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته میشود.[7] از سوی دیگر فاطمه زهرا سلام الله علیها از فضایل و امتیازاتی برخوردار بوده که زنان و دختران دیگر پیامبر، از آن محروم بودهاند. از جمله این که خداوند در آیه 61 سوره آل عمران مسأله مباهله را مطرح کرده و میفرماید: (فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین)؛ هرگاه بعد از علم و دانش که دربارة (مسیح) بر تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مینماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم. بنابه روایات موجود در منابع روایی فریقین (اهل سنّت و شیعه) در مباهلة رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا سلام الله علیها ، علی علیه السّلام و حسنین علیهم السّلام حاضر شدند و وقتی مسیحیان حضور این خاندان را مشاهده نمودند، صلاح را در ترک مباهله دیدند و به پذیرش جزیه ملزم شدند.[8] در حالی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دارای زنان و دخترانی بود، ولی از میان آنها فاطمه سلام الله علیها مصداق (نساءنا) در آیه میباشد. و همین طور از جمله فضایل حضرت زهرا این است که ایشان یکی از پنج نور مبارکی هستند که آیه تطهیر در شأن و منزلت آنها نازل شده است. همچنین نسل پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فقط از طریق فاطمه سلام الله علیها باقی مانده و از این جهت خداوند در آیه اوّل سوره کوثر لقب (کوثر) را به ایشان عطا کرده است. آنچه ذکر شد تنها بخشی از فضایل و امتیازاتی است که از طرف خداوند به او عطا شده و هیچ گاه حمل بر تبعیض نمیشود: (لایقاس بها احد). هر چند در زمان هبه فدک دو دختر از پیامبر خدا در قید حیات بودهاند، یکی به نام زینب که در سال هشتم هجری بر اثر حادثهای که در جریان هجرت از مکه به مدینه برایش پیش آمده بود مریض شده و وفات میکند.[9] و دیگری به نام ام کلثوم که در سال نهم هجری وفات یافت.[10] و هیچ کدام از این دو بانو در موقعیت و شرایط فاطمه زهرا سلام الله علیها و فرزندان او نبودهاند که مرجع و پناهگاه مسلمین و مستضعفین بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و در طول تاریخ باشند. پس معلوم شد که هبة فدک به امر خدا توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله صورت گرفته است و در این کار مصالحی بوده که خدا و رسولش بهتر میدانند، قراین و شواهدی هم که به انگیزه مادی و برخاسته از عواطف و احساسات پدرانه نسبت به یکی از فرزندانش باشد، به دست نیامد. و اصلاً چنین تلقی نسبت به ساحت مقدس پیامبر اکرم راه پیدا نمیکند. تا این شبهه پیش آید که چرا پیامبر در اعطای فدک به یکی از فرزندانش تبعیض نموده است! معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شرح خطبه الصدیقة فاطمة الزهرا، شبیر خاقانی، انتشارات انوار الهدی. 2. فدک فی التاریخ، سید محمدباقر صدر، قم، مرکز الغدیر الدراسات الاسلامیه، 1415. 3. فدک فاطمه، سید احمد فالی، قم، مجمع ذخائر الاسلامیه، 1378. 4. اسرار فدک، محمد باقر انصاری، سید حسن رجائی، قم، دفتر نشر الهادی، 1378. [1] . نجم/3 4. [2] . اسراء/26. [3] . سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج 4، ص 117. [4] . همان. [5] . احزاب/36. [6] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج 8، ص 27. [7] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار الرضا، بیتا، ج29، ص118. [8] . مجمع البیان، ذیل آیه 61، سوره آل عمران جزیه مقدار مالی است که اهل کتاب (نصاری و یهود) برای دولت اسلامی پرداخت مینمایند. [9] . ابن اثیر، اسد الغابه، دار الشعب، ح7، ص130. [10] . همان، ص384. ( اندیشه قم )
بر فرض این که پیامبر ص فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، چرا بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بنابر آیة مبارکه (ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی) پیامبر هرگز از هوای نفس سخن نمیگوید، بلکه آن چه میگوید غیر از وحی چیز دیگری نیست،[1] هر کاری که انجام داده است با دستور خدا و ریشه در وحی دارد. و هیچ گاه تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نگرفت. بنابراین بخشش فدک توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در سال هفتم هجری طبق دلائل و شواهد غیرقابل انکاری به فرمان خداوند متعال و توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله انجام شده است. و بسیاری از مفسران اهل سنّت این مطلب را در ذیل آیه مبارکه (و آت ذی القربی حقه) حق خویشاوندان خود را بده[2]، بیان کردهاند.
جلال الدین سیوطی، در تفسیر (الدر المنثور) به اسناد مختلف مانند بزار، ابویعلی، و ابن ابی حاتم و ابن مردویه از ابوسعید خدری روایت کردهاند که گفت : چون آیه (و آت ذی القربی حقه) نازل گردید، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا را احضار فرمود و فدک را به او اعطا کردند.[3]
همچنین سیوطی از ابن عباس روایت کرده که گفت: چون همین آیه نازل گردید، رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا سلام الله علیها را نزد خویش خواند و فدک را به او عطا کرد.[4]
از این روایات به دست میآید که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به فرمان خدا فدک را به فاطمه زهرا سلام الله علیها داده است، نه این که از روی عطوفت پدرانه و به طور دلخواه آن را بخشیده باشد، بنابراین، دیگر سؤال تبعیض پیش نخواهد آمد، زیرا خدا و رسولش بهتر از هر کس واقف به مصالح کارها میباشند، (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیره...) هیچ مرد و زن مؤمن در کاری که خدا و رسول حکم میکند اراده و اختیاری ندارند.[5]
ثانیاً، عمل هر شخص باید با روحیات و درجه اعتبار و مقام و منزلت آن شخص سنجیده شود. با توجه به اینکه بخشش از جانب نبی اکرم صلّی الله علیه و آله است و هبه گیرنده حضرت زهرا سلام الله علیها که سرور زنان عالم میباشد،[6] احتمال دخالت عواطف پدرانه به دلایلی که ذکر می شود منتفی خواهد بود:
1. از آنجا که کارهای پیامبر و سخنان ایشان منشأ هواخواهی و از روی هوای نفس نبوده، بلکه حکیمانه بوده است بخشش پیامبر را نمیتوان به عواطف منتسب کرد.
2. عصمت که یکی از امتیازات ویژه معصومان میباشد و بالاتر از عدالت است، مانع از هرگونه ستم و ظلم و تبعض است.
پس باید هدف پیامبر صلی الله علیه و آله را در اندیشههای حکیمانه ایشان جستجو کرد. با توجه به این که نسل پیامبر صلّی الله علیه و آله از طریق حضرت زهرا سلام الله علیها ادامه پیدا میکند، آن حضرت صلی الله علیه و آله این معنی را پیش بینی میکرده که زمانی حکومت از امام علی علیه السّلام و فرزندانش گرفته خواهد شد. و در عین حال آنها پناهگاه و مرجع مردم خصوصاً یتیمان، مساکین و بیوه زنان خواهند بود. لذا پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با هبه فدک به حضرت زهرا خواستهاند که دست اهل بیت در آینده خالی نباشد. و بتوانند ملجأ و مأوی فقراء و مساکین و ایتام باشند. و زمانی که فدک در اختیار حضرت زهرا سلام الله علیها بود هر سال حضرت به اندازة قوت خویش از آن استفاده نموده و بقیّه را بین فقرا تقسیم میکردند. و امید فقرا، خانة حضرت زهرا سلام الله علیها بود تا هنگامی که فدک از حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته میشود.[7]
از سوی دیگر فاطمه زهرا سلام الله علیها از فضایل و امتیازاتی برخوردار بوده که زنان و دختران دیگر پیامبر، از آن محروم بودهاند. از جمله این که خداوند در آیه 61 سوره آل عمران مسأله مباهله را مطرح کرده و میفرماید: (فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابنائکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین)؛ هرگاه بعد از علم و دانش که دربارة (مسیح) بر تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت مینماییم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
بنابه روایات موجود در منابع روایی فریقین (اهل سنّت و شیعه) در مباهلة رسول خدا صلّی الله علیه و آله فاطمه زهرا سلام الله علیها ، علی علیه السّلام و حسنین علیهم السّلام حاضر شدند و وقتی مسیحیان حضور این خاندان را مشاهده نمودند، صلاح را در ترک مباهله دیدند و به پذیرش جزیه ملزم شدند.[8] در حالی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دارای زنان و دخترانی بود، ولی از میان آنها فاطمه سلام الله علیها مصداق (نساءنا) در آیه میباشد. و همین طور از جمله فضایل حضرت زهرا این است که ایشان یکی از پنج نور مبارکی هستند که آیه تطهیر در شأن و منزلت آنها نازل شده است.
همچنین نسل پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فقط از طریق فاطمه سلام الله علیها باقی مانده و از این جهت خداوند در آیه اوّل سوره کوثر لقب (کوثر) را به ایشان عطا کرده است. آنچه ذکر شد تنها بخشی از فضایل و امتیازاتی است که از طرف خداوند به او عطا شده و هیچ گاه حمل بر تبعیض نمیشود: (لایقاس بها احد).
هر چند در زمان هبه فدک دو دختر از پیامبر خدا در قید حیات بودهاند، یکی به نام زینب که در سال هشتم هجری بر اثر حادثهای که در جریان هجرت از مکه به مدینه برایش پیش آمده بود مریض شده و وفات میکند.[9] و دیگری به نام ام کلثوم که در سال نهم هجری وفات یافت.[10] و هیچ کدام از این دو بانو در موقعیت و شرایط فاطمه زهرا سلام الله علیها و فرزندان او نبودهاند که مرجع و پناهگاه مسلمین و مستضعفین بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله و در طول تاریخ باشند.
پس معلوم شد که هبة فدک به امر خدا توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله صورت گرفته است و در این کار مصالحی بوده که خدا و رسولش بهتر میدانند، قراین و شواهدی هم که به انگیزه مادی و برخاسته از عواطف و احساسات پدرانه نسبت به یکی از فرزندانش باشد، به دست نیامد. و اصلاً چنین تلقی نسبت به ساحت مقدس پیامبر اکرم راه پیدا نمیکند. تا این شبهه پیش آید که چرا پیامبر در اعطای فدک به یکی از فرزندانش تبعیض نموده است!
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شرح خطبه الصدیقة فاطمة الزهرا، شبیر خاقانی، انتشارات انوار الهدی.
2. فدک فی التاریخ، سید محمدباقر صدر، قم، مرکز الغدیر الدراسات الاسلامیه، 1415.
3. فدک فاطمه، سید احمد فالی، قم، مجمع ذخائر الاسلامیه، 1378.
4. اسرار فدک، محمد باقر انصاری، سید حسن رجائی، قم، دفتر نشر الهادی، 1378.
[1] . نجم/3 4.
[2] . اسراء/26.
[3] . سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج 4، ص 117.
[4] . همان.
[5] . احزاب/36.
[6] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج 8، ص 27.
[7] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار الرضا، بیتا، ج29، ص118.
[8] . مجمع البیان، ذیل آیه 61، سوره آل عمران جزیه مقدار مالی است که اهل کتاب (نصاری و یهود) برای دولت اسلامی پرداخت مینمایند.
[9] . ابن اثیر، اسد الغابه، دار الشعب، ح7، ص130.
[10] . همان، ص384.
( اندیشه قم )
- [سایر] شبهه: بنابر اعتقاد شیعه، پیامبر اسلام(ص) که فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند.
- [سایر] بر فرض این که پیامبر صلّی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، چرا بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند؟
- [سایر] بر فرض این که پیامبر صلّی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، چرا بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند؟
- [سایر] مگر فدک متعلق به عموم مسلمین نبود که پیامبر(ص) آن را به حضرت زهرا(س) بخشید؟
- [سایر] پیامبر مکرم اسلام(ص) در چه روزی از ماههای قمری باغ فدک را به حضرت زهرا(س) اعطا نمودند؟
- [سایر] آیا اسنادی جهت اثبات هبه بودن فدک به حضرت زهرا سلاماللهعلیها وجود دارد؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] حکمت بخشش فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیست؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).