(مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است، که علی اللهی نیز نامیده می شوند. آنان دربارة حضرت علی علیه السلام راه غلو را پیموده و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند.)[1] چیزی که در میان اهل حق پذیرفته شده این است که این فرقه توسط سلطان سحاک (اسحاق) در قرن هفتم تجدید حیات یافته است و این گسترش و تجدید حیات به این صورت بود که سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آنها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک لقب مخصوصی داد. ابتداء (پیر بنامین) را به سمت پیری و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد. آنان برای تداوم رهبری، هفت نفر از یاران خود را به عنوان هفت خاندان یا هفت سرسلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کرد. و در قرن های (12 11) به بعد چهار خاندان یا شاخه به آنها افزوده شد. مجموعه این هفت خاندان با آن چهار خاندان دیگر عبارتند از: 1. خاندان شاه ابراهیم، فرزند سید محمد بزرگ سوار، به شاه ابراهیمی معروف هستند. 2. خاندان سید ابوالوفا. 3. خاندان عالی قلندر. 4. خاندان سید میر سور. 5. خاندان بابا یادگار. 6. خاندان سید مصطفی. 7. خاندان حاجی بابو عیسی. و آن چهار خاندان الحاقی عبارتند از: 1. خاندان آتش بیگی. 2. خاندان شاه حیاسی. 3. خاندان بابا حیدر. 4. خاندان، خاندان ذوالنور.[2] اما آنچه که از این تشکیلات و خاندان ها که به این صورت هستند، استفاده می شود، نمی توان به اینها فرقه های اهل حق اطلاق کرد. چرا که همه این خاندانها فقط یک فرقه محسوب می شوند که همان فرقه اهل حق یا علی اللهی می باشند. علت اینکه اینها را نمی شود فرقه های متعدد به شمار آورد، این است که ملاک انشعاب در یک فرقه و مذهب آن است که پیروان آن آئین و مسلک با هم اختلاف اساسی پیدا کنند، چنانکه دیگر نشود آنها را تحت یک ایده و عقیده و آداب و رسوم به حساب آورد. به عبارت دیگر ملاک انشعاب در یک فرقه باید موجود باشد تا بشود بر آن گروه دوم فرقه جداگانه اطلاق کرد؛ (در حالی که در میان خاندان ها و شاخه های اهل حق، چنین اختلاف اساسی که بشود بر آنها اسم فرقه اطلاق کرد، به وجود نیامده است؛ هر چند که اکثر خاندانها با هم اختلافاتی هم دارند. مثلاً خاندان آتش بیگی در مراسم خود خروس می کشند و به خروس کشان معروفند. اما خاندان ذوالنور از خوردن گوشت خروس کراهت دارند و بر این باورند که وی به جسم خروس حلول کرده است. یا اینکه خاندان بابا یادگار معتقدند که: بابا یادگار داخل انار است و هر کس سر انار را ببرد، قاتل بابا یادگار محسوب می شود، اما خاندان شاه ابراهیمی سر انار را می برند، با اینکه هر دو خاندان بنا به عقیده اهل حق از انار به وجود آمده اند! عده ای از اهل حق نیز شیطان را ملک طاووس می نامند و به ملک طاووسی و شیطان پرست معروف شده اند.[3] ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین نسبتی را مردود می دانند. اما گفتیم که این اختلاف ها موجب انشعاب در فرقه نمی شود، پس همه خاندان های اهل حق چه اصلی و چه آنهائی که بعدها ملحق شدند با هم یک فرقه محسوب می شوند و بنابر قول بعضی محققین از غلات شیعه به حساب می آیند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شناخت فرقه های اهل حق؛ خدا بند، تهران، امیرکبیر، 1382ه ش. 2. تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متاخر اهل حق در کرمانشاه؛ محمد علی سلطانی، تهران، 1381ه ش. [1] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، چاپ اول، 1377، ص 323. [2] . الهی، نورعلی، برهان احلق، تهران، دیبا، هشتم، 1373ه ش، ص65، فصل11. [3] . مالامیری کجوری، احمد، اهل حق، قم، انتشارات مرتضی، چاپ اول، 1374، ص 172. ( اندیشه قم )
(مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است، که علی اللهی نیز نامیده می شوند. آنان دربارة حضرت علی علیه السلام راه غلو را پیموده و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند.)[1] چیزی که در میان اهل حق پذیرفته شده این است که این فرقه توسط سلطان سحاک (اسحاق) در قرن هفتم تجدید حیات یافته است و این گسترش و تجدید حیات به این صورت بود که سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آنها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک لقب مخصوصی داد. ابتداء (پیر بنامین) را به سمت پیری و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد. آنان برای تداوم رهبری، هفت نفر از یاران خود را به عنوان هفت خاندان یا هفت سرسلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کرد.
و در قرن های (12 11) به بعد چهار خاندان یا شاخه به آنها افزوده شد. مجموعه این هفت خاندان با آن چهار خاندان دیگر عبارتند از:
1. خاندان شاه ابراهیم، فرزند سید محمد بزرگ سوار، به شاه ابراهیمی معروف هستند.
2. خاندان سید ابوالوفا.
3. خاندان عالی قلندر.
4. خاندان سید میر سور.
5. خاندان بابا یادگار.
6. خاندان سید مصطفی.
7. خاندان حاجی بابو عیسی.
و آن چهار خاندان الحاقی عبارتند از:
1. خاندان آتش بیگی.
2. خاندان شاه حیاسی.
3. خاندان بابا حیدر.
4. خاندان، خاندان ذوالنور.[2]
اما آنچه که از این تشکیلات و خاندان ها که به این صورت هستند، استفاده می شود، نمی توان به اینها فرقه های اهل حق اطلاق کرد. چرا که همه این خاندانها فقط یک فرقه محسوب می شوند که همان فرقه اهل حق یا علی اللهی می باشند.
علت اینکه اینها را نمی شود فرقه های متعدد به شمار آورد، این است که ملاک انشعاب در یک فرقه و مذهب آن است که پیروان آن آئین و مسلک با هم اختلاف اساسی پیدا کنند، چنانکه دیگر نشود آنها را تحت یک ایده و عقیده و آداب و رسوم به حساب آورد. به عبارت دیگر ملاک انشعاب در یک فرقه باید موجود باشد تا بشود بر آن گروه دوم فرقه جداگانه اطلاق کرد؛ (در حالی که در میان خاندان ها و شاخه های اهل حق، چنین اختلاف اساسی که بشود بر آنها اسم فرقه اطلاق کرد، به وجود نیامده است؛ هر چند که اکثر خاندانها با هم اختلافاتی هم دارند. مثلاً خاندان آتش بیگی در مراسم خود خروس می کشند و به خروس کشان معروفند. اما خاندان ذوالنور از خوردن گوشت خروس کراهت دارند و بر این باورند که وی به جسم خروس حلول کرده است. یا اینکه خاندان بابا یادگار معتقدند که: بابا یادگار داخل انار است و هر کس سر انار را ببرد، قاتل بابا یادگار محسوب می شود، اما خاندان شاه ابراهیمی سر انار را می برند، با اینکه هر دو خاندان بنا به عقیده اهل حق از انار به وجود آمده اند! عده ای از اهل حق نیز شیطان را ملک طاووس می نامند و به ملک طاووسی و شیطان پرست معروف شده اند.[3] ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین نسبتی را مردود می دانند.
اما گفتیم که این اختلاف ها موجب انشعاب در فرقه نمی شود، پس همه خاندان های اهل حق چه اصلی و چه آنهائی که بعدها ملحق شدند با هم یک فرقه محسوب می شوند و بنابر قول بعضی محققین از غلات شیعه به حساب می آیند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شناخت فرقه های اهل حق؛ خدا بند، تهران، امیرکبیر، 1382ه ش.
2. تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متاخر اهل حق در کرمانشاه؛ محمد علی سلطانی، تهران، 1381ه ش.
[1] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، چاپ اول، 1377، ص 323.
[2] . الهی، نورعلی، برهان احلق، تهران، دیبا، هشتم، 1373ه ش، ص65، فصل11.
[3] . مالامیری کجوری، احمد، اهل حق، قم، انتشارات مرتضی، چاپ اول، 1374، ص 172.
( اندیشه قم )
- [سایر] فرقة زیدیه دارای چه فرقه هائی می باشد؟
- [آیت الله بهجت] ازدواج دختران شیعه اثنی عشریه با مردان دارای عقاید دیگر (فرقه های دیگر مسلمانان و یا اهل کتاب) چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا اسماعیلیه دارای فرقه های مختلف می باشد، توضیح دهید؟
- [سایر] آیا اسماعیلیه دارای فرقه های مختلف می باشد، توضیح دهید؟
- [سایر] هندوئیسم دارای چه فرقه هایی می باشد توضیح دهید؟
- [سایر] فرقه اهل حق، اعتقادات صحیحی دارند؟
- [سایر] فرقه اهل حق چه کسانی هستند؟
- [سایر] آمار اهل سنت به تفکیک فرقه ها؟
- [سایر] سوالم در مورد فرقه ی اهل حق چه فرقه ای است؟ خصوصا کسانی که در کرمانشاه زندگی می کنند.
- [سایر] اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله وحید خراسانی] بیمه انواع و اقسام متعددی دارد مانند بیمه حیات و بیمه سلامت و بیمه مال و چون حکم انها یکی است نیازی به بیان اقسام و انواع ان نیست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . وجوب امر به معروف و نهی از منکر، درباره مکلف، نسبت به اهل خودش تأکید بیشتر دارد. پس اگر انسان ببیند که اهل خودش از واجبات، تهاون میورزد، مثلاً نماز نمیخواند، یا اگر بخواند دارای قرائت صحیح نیست، یا وضوی صحیح نمیگیرد، یا آن که با بدن و لباس نجس، نماز میخواند، در این صورت لازم است به ترتیبی که گفته شد، آنها را امر و نهی کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، چنانچه مقداری از خون دارای صفات حیض بوده و بقیه دارای صفات حیض نباشد، باید خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونی که دارای صفات حیض است، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند؛ یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خون اول که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر در ظرفهای متعدّدی که در یکجا دفن شده مالی پیدا کند که قیمت آنها روی هم نصاب گنج باشد، باید خمس آن را بدهد ولی چنانچه در چند جا گنج پیدا کند، هرکدام آنها که قیمتش به نصاب گنج رسیده باشد، خمس آن واجب است وگنجی که قیمت آن به نصاب نرسیده، خمس ندارد.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه اشخاص متعددی را برای نمازها اجیر بگیرد بهتر است برای هر کدام آنها وقتی را معین نماید مثلاً اگر با یکی از آنها قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با دیگری قرار بگذارد که از ظهر تا شب بخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در ظرفهای متعددی که در یک جا دفن شده، مالی پیدا کند که قیمت آنها روی هم 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا باشد، باید خمس آن را بدهد، ولی چنانچه در چند جا گنج پیدا کند، هر کدام آنها که قیمتش به این مقدار برسد، خمس آن واجب است، و گنجی که قیمت آن به این مقدار نرسیده، خمس ندارد.
- [آیت الله بهجت] در عاریه، استفادههایی جایز است که عادتاً و بهحسب زمان و مکان مناسب آن چیز باشد و استفادههایی غیر از منافع ظاهره آن جایز نیست، مگر اینکه بداند یا قرینه باشد که میتواند از همه منافع آن استفاده کند، و اگر چیزی بود که منافع متعددی داشت، و قرینهای هم بر منع بعضی از منافع وجود نداشت، استفاده از تمام منافع آن، جایز است.
- [آیت الله بروجردی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همهی آنها دارای شرطهایی که در (مسأله 2618) گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است.