سوالم در مورد فرقه ی اهل حق چه فرقه ای است؟ خصوصا کسانی که در کرمانشاه زندگی می کنند. فرقه اهل حق از جمله آیینهای التقاطی بوده و مخلوطی از عقاید باستانی و نیز ادیان مسیحیت، اسلام و... میباشد. در حال حاضر اهل حق به سه گروه عمده تقسیم شده اند. الف) شیطان پرستان ؛ این گروه شیطان را تقدیس کرده و خوک را مقدس می دانند و با هرگونه طهارت مخالف اند. بیشتر پیروان این گروه در کرند سرپل ذهاب و نواحی مجاور آن سکونت دارند. ب ) علی اللهی ها ؛ این گروه می پندارند که حضرت علی(ع) خدا است و دین خود را کلا از اسلام جدا می دانند. این گروه نیز عمدتا در شمال غرب ایران و در برخی نواحی دیگر پراکنده اند. ج) گروه اهل حق مسلمان ؛ این گروه خود را شیعه می دانند ولی در سیر و سلوک و آداب متفاوت از شیعه هستند. عمده آثار در دست از این فرقه مربوط به گروه سوم است ؛ چون دو گروه اول اساسا فاقد هرگونه پایه فکری بوده و تنها از پیشینیان خود تقلید کورکورانه می کنند و تقریبا آیین و یا معتقدات قابل توجهی ندارند. در مجموع درباره این فرقه و یا دیگر فرقه ها می توانیم بگوییم: هر گروهی که از مسیر قرآن و عترت فاصله بگیرد دچار انحراف های خطرناکی در زمینه های مختلف می شود. به هر حال چنانچه حضرت علی(ع) را خدا بدانند و یا منکر یکی از ضروریات دینی مثل نماز و روزه باشند این انکار به طوری که به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم یا ناقص دانستن شریعت برگردد، نجس هستند و نمی توان آنها را مسلمان نامید. مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است کسانی که در مورد علی علیه السلام غلو کردند و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند. برخی معتقدند این فرقه در قرن 2 هجری پدید آمده و در قرن 7 تجدید حیات یافته است. از نظر برخی دیگر ریشه تاریخی این فرقه به قرن 4 هجری به نام مبارک شاه و ملقب به شاه خویشین باز می گردد. وی که عنوان(سلطان طریقت) را داشته و در توابع لرستان با جمعی از پیروان خود زندگی می کرده به 4تن از آنان وعده داده که پس از درگذشت وی، روحش پس از 100 سال در جسم فردی به نام سلطان صحاک یار (اسحاق) تجلی خواهد کرد و در فاصله این 100 سال یارستان (اهل حق) در گوشه ای خموش چشم به انتظار سلطان صحاک دوخته بودند تا او را دریافتند و دور او گرد آمددند. آنچه در میان پیروان اهل حق معروف این است که سلطان صحاک (اسحاق) موسس مسلک آنان است، و از طرفی آنها از این فرقه های غلات به شمار آمده و علی اللهی خوانده می شوند به شدت احتراز دارند. آقای سید قاسم افضلی از سران اهل حق دراین باره می نویسد: (یارستان اهل حق های واقعی هیچ گاه علی علیه السلام را خدا نمی دانند و آنچه مسلم و مشخص است نسبت هائی که به اهل حق به عنوان علی اللهی داده اند و یا در بعضی کتب و مقاله ها علی اللهی را شیعه ای از اهل حق می دانند خلاف محض است و خط اهل حق های یارستانی کاملا از علی اللهی ها دوراست. -شاخه های اهل حقگفته اند: سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آن ها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک به تناسب وظیفه وی لقب مخصوص داد -در ابتدا (پیر بنیامین) را به سمت (پیری) و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد آنان برای تداوم رهبری 7 نفر از یاران خود را به عنوان 7 خاندان یا 7 سر سلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کردند که از آن پس به (هفت تن) معروف شدند و برخی این هفت تن را از یاران اولیه سلطان اسحاق دانسته اند. این خاندان ها عبارتند از: 1. خاندان شاه ابراهیم فرزند سید محمد گوره سوار که به شاه ابراهیمی ها معروفند 2. خاندان سید ابوالوفا 3. خاندان عالی قلندر درویش های قلندری منطقه کرند و استان کرمانشاهان منسوب به او هستند 4. خاندان سید میر سور 5. خاندان بابا یادگار 6. خاندان سید مصطفی 7. خاندان حاجی بوعیسی (سید با ولیسی) در قرن های بعد 4 خاندان دیگر به آنان اضافه شد که عبارتند از: 1. خاندان آتش بیگی 2. خاندان ذو النور 3. خاندان شاه حیاسی 4.خاندان بابا حیدر از نظر اهل حق هر کس که پیرو این مسلک باشد باید به عنوان اولین وظیفه به واسطه یکی از پیرها یا دلیل های منسوب به یکی از خاندان ها، خود را به یک خاندان مرتبط سازد و براساس سر سپردن به یکی از شاخه های این فرقه هویت مذهبی او را معین می سازد. اهل حق مقام پیر بنیامین را بسیار بزرگ می شمارند و معتقدند او در عالم الست (جبرئیل) و در دوره شریعت (سلمان) و در دوره آخر الزمان (بنیامین) بوده است او اولین مخلوق و از مقرب ترین یاران خداست و در آخرین دوره در جامه امام مهدی (عج) مظهریت یافته است. -عبادات اهل حق اهل حق در هفته یک یا چند بار در جم خانه ها و با حضور پیر جمع می شوند تشکیلات جم معمولا در شب های جمعه برگزار می گردد و این مراسم با تشریفات خاصی اجرا می گردد وشرکت هفته ای یک بار در جم خانه را به جای عبادات دائمی کافی می دانند. اهل حق نماز نمی خوانند و به جای آن نذر و نیاز انجام می دهند. و روزه مخصوص دارند که سه روز است و به مرنو و قولطاس مرسوم است روزه مرنو از آنجا رسم شده که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز از ترس دشمنان در غارمرنو پنهان شده و بی غذا ماندند پس از نجات یافتن ان را روزه مرنو نام نهادند و این روزه در منطقه باختران اجرا می شود. روزه قولطاس که اکثریت اهل حق های ایران و خارج ایران انجام می دهند مربوط به یاران قولطاس و قوشجعی اوغلی و شاه ابراهیم است که در وسط کولاک سه شبانه روزی ماندند و پس نجات از آن خطر آن را جشن می گیرند. گاهی گروهی از اهل حق به عنوان شیطان پرست یاد می شوند ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین را مردود دانسته و به کلماتی از سلطان صماد استناد کرده که در آن ها شیطان را مکار و راهنمای مردمان دور از دین معرفی کرده است با این حال برخی از افراد مورد اعتماد که از نزدیک با اهل حق ارتباط دارند از تکریم آنان نسبت به شیطان و مخالفت شدید با لعنت فرستادن بر او گزارش می دهند. شارب سیبیل نیز نزد اهل حق حرمت ویژه ای دارد و آن را یکی از ارکان اصلی سلطان صماک می دانند که شارب مور و پر پشت را از نشانه های پیروان مسلک اهل حق می شمارد. -مناطق زندگی اهل حقاهل حق در کشور های ایران عراق سوریه و افغانستان تاجیکستان زندگی می کنند عمده ترین مرکز آنان در ایران استان کرمانشاهان است و منطقه کرند غرب و توابع آن از عمده ترین مراکز اهل حق در ایران است و جمعیت آن را در این منطقه حدود 150 هزار نفر تخمین زده اند. در ترکیه فرقه هائی وجود دارند که معروفند به (بکتاشی) و به آن ها (علویین) نیز گفته می شود و اهل حق های ایران آن ها را شاخه های فرقه اهل حق می دانند. شیعیانی که در البانی بسر می برند نیز به (بکتاشی) معروفند در کشور سوریه نیز جمعیت قابل توجهی وجود دارد که تحت عناوین علویین یا علی اللهی معروفند و عمدتا در شمال غرب ان جا سکونت دارند. منظور از اهل حق که الان رایج است همان مسلک درویشی و تصوف است. اهل حق به دسته ها و مسلک هائی تقسیم می شوند. دسته ای طریقتی هستند که به طریقه قطب ومرشد خود عمل می کنند. علاوه بر دستورهایی که در شریعت است اذکار و ادواری هم از مرشد فرا می گیرند. دسته ای پای بند شریعت اند و صرفا ظاهری از صوفیه را دارند به تمام دستورات شریعت پای بند هستند. اگر این چنین باشد که صرفا خود را صوفی بدانند ولی از احکام شریعت تخطی نکنند مشکلی ایجاد نمی شود لکن اگر عبادات و ذکرهای بدعت آمیز داشته باشند اگر منتهی به انکار یکی از احکام قطعی اسلام شود مرتدند. درهر صورت اهل حق به گروهی از غلات و شیطان پرستان و طوائف دیگر صوفیه اطلاق می شود در منابع گوناگون بر دسته سوم هم اهل حق اطلاق گردیده است. تفضیل مطالب در منابع معرفی شده پیگیری شود. کتاب های فراوانی در زمینه عقائد اهل حق و نقد و بررسی آن وجود دارد.
سوالم در مورد فرقه ی اهل حق چه فرقه ای است؟ خصوصا کسانی که در کرمانشاه زندگی می کنند.
فرقه اهل حق از جمله آیینهای التقاطی بوده و مخلوطی از عقاید باستانی و نیز ادیان مسیحیت، اسلام و... میباشد. در حال حاضر اهل حق به سه گروه عمده تقسیم شده اند. الف) شیطان پرستان ؛ این گروه شیطان را تقدیس کرده و خوک را مقدس می دانند و با هرگونه طهارت مخالف اند. بیشتر پیروان این گروه در کرند سرپل ذهاب و نواحی مجاور آن سکونت دارند. ب ) علی اللهی ها ؛ این گروه می پندارند که حضرت علی(ع) خدا است و دین خود را کلا از اسلام جدا می دانند. این گروه نیز عمدتا در شمال غرب ایران و در برخی نواحی دیگر پراکنده اند. ج) گروه اهل حق مسلمان ؛ این گروه خود را شیعه می دانند ولی در سیر و سلوک و آداب متفاوت از شیعه هستند. عمده آثار در دست از این فرقه مربوط به گروه سوم است ؛ چون دو گروه اول اساسا فاقد هرگونه پایه فکری بوده و تنها از پیشینیان خود تقلید کورکورانه می کنند و تقریبا آیین و یا معتقدات قابل توجهی ندارند. در مجموع درباره این فرقه و یا دیگر فرقه ها می توانیم بگوییم: هر گروهی که از مسیر قرآن و عترت فاصله بگیرد دچار انحراف های خطرناکی در زمینه های مختلف می شود. به هر حال چنانچه حضرت علی(ع) را خدا بدانند و یا منکر یکی از ضروریات دینی مثل نماز و روزه باشند این انکار به طوری که به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم یا ناقص دانستن شریعت برگردد، نجس هستند و نمی توان آنها را مسلمان نامید. مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است کسانی که در مورد علی علیه السلام غلو کردند و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند. برخی معتقدند این فرقه در قرن 2 هجری پدید آمده و در قرن 7 تجدید حیات یافته است. از نظر برخی دیگر ریشه تاریخی این فرقه به قرن 4 هجری به نام مبارک شاه و ملقب به شاه خویشین باز می گردد. وی که عنوان(سلطان طریقت) را داشته و در توابع لرستان با جمعی از پیروان خود زندگی می کرده به 4تن از آنان وعده داده که پس از درگذشت وی، روحش پس از 100 سال در جسم فردی به نام سلطان صحاک یار (اسحاق) تجلی خواهد کرد و در فاصله این 100 سال یارستان (اهل حق) در گوشه ای خموش چشم به انتظار سلطان صحاک دوخته بودند تا او را دریافتند و دور او گرد آمددند. آنچه در میان پیروان اهل حق معروف این است که سلطان صحاک (اسحاق) موسس مسلک آنان است، و از طرفی آنها از این فرقه های غلات به شمار آمده و علی اللهی خوانده می شوند به شدت احتراز دارند. آقای سید قاسم افضلی از سران اهل حق دراین باره می نویسد: (یارستان اهل حق های واقعی هیچ گاه علی علیه السلام را خدا نمی دانند و آنچه مسلم و مشخص است نسبت هائی که به اهل حق به عنوان علی اللهی داده اند و یا در بعضی کتب و مقاله ها علی اللهی را شیعه ای از اهل حق می دانند خلاف محض است و خط اهل حق های یارستانی کاملا از علی اللهی ها دوراست. -شاخه های اهل حقگفته اند: سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آن ها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک به تناسب وظیفه وی لقب مخصوص داد -در ابتدا (پیر بنیامین) را به سمت (پیری) و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد آنان برای تداوم رهبری 7 نفر از یاران خود را به عنوان 7 خاندان یا 7 سر سلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کردند که از آن پس به (هفت تن) معروف شدند و برخی این هفت تن را از یاران اولیه سلطان اسحاق دانسته اند. این خاندان ها عبارتند از: 1. خاندان شاه ابراهیم فرزند سید محمد گوره سوار که به شاه ابراهیمی ها معروفند 2. خاندان سید ابوالوفا 3. خاندان عالی قلندر درویش های قلندری منطقه کرند و استان کرمانشاهان منسوب به او هستند 4. خاندان سید میر سور 5. خاندان بابا یادگار 6. خاندان سید مصطفی 7. خاندان حاجی بوعیسی (سید با ولیسی) در قرن های بعد 4 خاندان دیگر به آنان اضافه شد که عبارتند از: 1. خاندان آتش بیگی 2. خاندان ذو النور 3. خاندان شاه حیاسی 4.خاندان بابا حیدر از نظر اهل حق هر کس که پیرو این مسلک باشد باید به عنوان اولین وظیفه به واسطه یکی از پیرها یا دلیل های منسوب به یکی از خاندان ها، خود را به یک خاندان مرتبط سازد و براساس سر سپردن به یکی از شاخه های این فرقه هویت مذهبی او را معین می سازد. اهل حق مقام پیر بنیامین را بسیار بزرگ می شمارند و معتقدند او در عالم الست (جبرئیل) و در دوره شریعت (سلمان) و در دوره آخر الزمان (بنیامین) بوده است او اولین مخلوق و از مقرب ترین یاران خداست و در آخرین دوره در جامه امام مهدی (عج) مظهریت یافته است. -عبادات اهل حق اهل حق در هفته یک یا چند بار در جم خانه ها و با حضور پیر جمع می شوند تشکیلات جم معمولا در شب های جمعه برگزار می گردد و این مراسم با تشریفات خاصی اجرا می گردد وشرکت هفته ای یک بار در جم خانه را به جای عبادات دائمی کافی می دانند. اهل حق نماز نمی خوانند و به جای آن نذر و نیاز انجام می دهند. و روزه مخصوص دارند که سه روز است و به مرنو و قولطاس مرسوم است روزه مرنو از آنجا رسم شده که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز از ترس دشمنان در غارمرنو پنهان شده و بی غذا ماندند پس از نجات یافتن ان را روزه مرنو نام نهادند و این روزه در منطقه باختران اجرا می شود. روزه قولطاس که اکثریت اهل حق های ایران و خارج ایران انجام می دهند مربوط به یاران قولطاس و قوشجعی اوغلی و شاه ابراهیم است که در وسط کولاک سه شبانه روزی ماندند و پس نجات از آن خطر آن را جشن می گیرند. گاهی گروهی از اهل حق به عنوان شیطان پرست یاد می شوند ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین را مردود دانسته و به کلماتی از سلطان صماد استناد کرده که در آن ها شیطان را مکار و راهنمای مردمان دور از دین معرفی کرده است با این حال برخی از افراد مورد اعتماد که از نزدیک با اهل حق ارتباط دارند از تکریم آنان نسبت به شیطان و مخالفت شدید با لعنت فرستادن بر او گزارش می دهند. شارب سیبیل نیز نزد اهل حق حرمت ویژه ای دارد و آن را یکی از ارکان اصلی سلطان صماک می دانند که شارب مور و پر پشت را از نشانه های پیروان مسلک اهل حق می شمارد. -مناطق زندگی اهل حقاهل حق در کشور های ایران عراق سوریه و افغانستان تاجیکستان زندگی می کنند عمده ترین مرکز آنان در ایران استان کرمانشاهان است و منطقه کرند غرب و توابع آن از عمده ترین مراکز اهل حق در ایران است و جمعیت آن را در این منطقه حدود 150 هزار نفر تخمین زده اند. در ترکیه فرقه هائی وجود دارند که معروفند به (بکتاشی) و به آن ها (علویین) نیز گفته می شود و اهل حق های ایران آن ها را شاخه های فرقه اهل حق می دانند. شیعیانی که در البانی بسر می برند نیز به (بکتاشی) معروفند در کشور سوریه نیز جمعیت قابل توجهی وجود دارد که تحت عناوین علویین یا علی اللهی معروفند و عمدتا در شمال غرب ان جا سکونت دارند. منظور از اهل حق که الان رایج است همان مسلک درویشی و تصوف است. اهل حق به دسته ها و مسلک هائی تقسیم می شوند. دسته ای طریقتی هستند که به طریقه قطب ومرشد خود عمل می کنند. علاوه بر دستورهایی که در شریعت است اذکار و ادواری هم از مرشد فرا می گیرند. دسته ای پای بند شریعت اند و صرفا ظاهری از صوفیه را دارند به تمام دستورات شریعت پای بند هستند. اگر این چنین باشد که صرفا خود را صوفی بدانند ولی از احکام شریعت تخطی نکنند مشکلی ایجاد نمی شود لکن اگر عبادات و ذکرهای بدعت آمیز داشته باشند اگر منتهی به انکار یکی از احکام قطعی اسلام شود مرتدند. درهر صورت اهل حق به گروهی از غلات و شیطان پرستان و طوائف دیگر صوفیه اطلاق می شود در منابع گوناگون بر دسته سوم هم اهل حق اطلاق گردیده است. تفضیل مطالب در منابع معرفی شده پیگیری شود. کتاب های فراوانی در زمینه عقائد اهل حق و نقد و بررسی آن وجود دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] من پسری شیعه هستم که عاشق دختری شده ام که جزء فرقه ی (الحق) است. خانواده او در تهران می باشند. خاندان او در کرمانشاه (قصر شیریت) زندگی می کنند. من چیزی در مورد اعتقاداتشان نمی دانم. سوال من این است که ازدواج با این دختر چه حکمی دارد؟
- [سایر] فرقه اهل حق، اعتقادات صحیحی دارند؟
- [سایر] فرقه اهل حق چه کسانی هستند؟
- [سایر] آمار اهل سنت به تفکیک فرقه ها؟
- [سایر] در مباحثه ای که با یکی از برادران عضو فرقه ی اهل حق داشتم گفتند میتوانند مرا به زندگی های گذشته ام ببرند آیا انجام این آزمایش بر من حرام نیست؟ لطفا ایراد های وارده به فرقه ی اهل حق را ذکر کنید.
- [سایر] اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟
- [سایر] آیا فرقه اهل حق مسلمان هستند یا سنی؟
- [سایر] فرقه نصیریان با اهل حق چه رابطه ای دارد؟
- [سایر] فرقه اهل حق چند گروهند و چه عقایدی دارند؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا افرادی از فرقه اهل حق میتوانند اقامه قسامه نمایند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله اردبیلی] زن در توطّن (انتخاب وطن) به طور مطلق تابعیّت شوهر را ندارد، بلکه در صورتی که زن و شوهر بنا داشته باشند با هم زندگی کنند، محلّی که زن به همراه شوهرش در آن زندگی میکند برای وی وطن محسوب میشود، ولی اگر از روی نافرمانی و نُشوز یا با توافق شوهر نخواهد در وطن شوهر زندگی کند، هر جا را که برای خود وطن قرار دهد، وطن او میباشد؛ همچنین (اولاد) در صورتی که بالغ و رشید باشند یعنی خودشان اهل درک و تشخیص باشند میتوانند در انتخاب وطن و محلّ زندگی مستقل بوده و از تابعیّت پدر و مادر خارج شوند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران، و اهل علم و کمال را بر غیر آنان و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از محلی مسافرت کند که اهل ندارد؛ وقتی به جائی برسد که اگر آن محل اهل داشت از آنجا دیده نمی شد؛ باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله خوئی] اگر از محلی مسافرت کند که خانه و اهل ندارد، وقتی بهجایی برسد که اگر آن محل اهل داشت از آنجا دیده نمیشد، باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد باید به اسانترین راه او را بیرون اورند و چنانچه ناچار شوند او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فن است وگرنه زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند و در صورت نبود زنی که اهل فن باشد مرد محرمی که اهل فن باشد و اگر ان هم ممکن نشد مرد نامحرمی که اهل فن باشد و در صورتی که ان هم پیدا نشد کسی که اهل فن نباشد با رعایت ترتیب مذکور می تواند بچه را بیرون اورد
- [آیت الله مظاهری] اهل کتاب پاک میباشند. 9 - مایعات مست کننده:
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) پاک می باشند.
- [امام خمینی] اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد،باید به آسانترین راه او را بیرون آورند. و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند، اشکال ندارد. ولی باید به وسیله شوهرش اگر اهل فن است یا زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند. و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد. و اگرآن هم ممکن نشود، مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد. و در صورتی که آن هم پیدا نشود، کسی که اهل فن نباشد می تواند بچه را بیرون آورد.