اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟
اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟ فرقه اهل حق از جمله آیین‌ های التقاطی بوده و مخلوطی از عقاید باستانی و نیز ادیان مسیحیت، اسلام و... می‌ باشد. در حال حاضر اهل حق به سه گروه عمده تقسیم شده‌ اند. الف) شیطان پرستان ؛ این گروه شیطان را تقدیس کرده و خوک را مقدس می‌ دانند و با هرگونه طهارت مخالف ‌اند. بیشتر پیروان این گروه در کرند سرپل ذهاب و نواحی مجاور آن سکونت دارند. ب ) علی اللهی ‌ها ؛ این گروه می ‌پندارند که حضرت علی(ع) خدا است و دین خود را کلا از اسلام جدا می‌ دانند. این گروه نیز عمدتا در شمال غرب ایران و در برخی نواحی دیگر پراکنده ‌اند. ج) گروه اهل حق مسلمان ؛ این گروه خود را شیعه می ‌دانند ولی در سیر و سلوک و آداب متفاوت از شیعه هستند. عمده آثار در دست از این فرقه مربوط به گروه سوم است ؛ چون دو گروه اول اساسا فاقد هرگونه پایه فکری بوده و تنها از پیشینیان خود تقلید کورکورانه می ‌کنند و تقریبا آیین و یا معتقدات قابل توجهی ندارند. در مجموع درباره این فرقه و یا دیگر فرقه‌ ها می‌ توانیم بگوییم: هر گروهی که از مسیر قرآن و عترت فاصله بگیرد دچار انحراف‌ های خطرناکی در زمینه‌ های مختلف می ‌شود. به هر حال چنانچه حضرت علی(ع) را خدا بدانند و یا منکر یکی از ضروریات دینی مثل نماز و روزه باشند این انکار به طوری که به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم یا ناقص دانستن شریعت برگردد، نجس هستند و نمی توان آنها را مسلمان نامید. مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است کسانی که در مورد علی علیه السلام غلو کردند و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند. برخی معتقدند این فرقه در قرن 2 هجری پدید آمده و در قرن 7 تجدید حیات یافته است. از نظر برخی دیگر ریشه تاریخی این فرقه به قرن 4 هجری به نام مبارک شاه و ملقب به شاه خویشین باز می گردد. وی که عنوان(سلطان طریقت) را داشته و در توابع لرستان با جمعی از پیروان خود زندگی می کرده به 4تن از آنان وعده داده که پس از درگذشت وی، روحش پس از 100 سال در جسم فردی به نام سلطان صحاک یار (اسحاق) تجلی خواهد کرد و در فاصله این 100 سال یارستان (اهل حق) در گوشه ای خموش چشم به انتظار سلطان صحاک دوخته بودند تا او را دریافتند و دور او گرد آمددند. آنچه در میان پیروان اهل حق معروف این است که سلطان صحاک (اسحاق) موسس مسلک آنان است، و از طرفی آنها از این فرقه های غلات به شمار آمده و علی اللهی خوانده می شوند به شدت احتراز دارند. آقای سید قاسم افضلی از سران اهل حق دراین باره می نویسد: (یارستان اهل حق های واقعی هیچ گاه علی علیه السلام را خدا نمی دانند و آنچه مسلم و مشخص است نسبت هائی که به اهل حق به عنوان علی اللهی داده اند و یا در بعضی کتب و مقاله ها علی اللهی را شیعه ای از اهل حق می دانند خلاف محض است و خط اهل حق های یارستانی کاملا از علی اللهی ها دوراست. -شاخه های اهل حق گفته اند: سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آن ها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک به تناسب وظیفه وی لقب مخصوص داد -در ابتدا (پیر بنیامین) را به سمت (پیری) و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد آنان برای تداوم رهبری 7 نفر از یاران خود را به عنوان 7 خاندان یا 7 سر سلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کردند که از آن پس به (هفت تن) معروف شدند و برخی این هفت تن را از یاران اولیه سلطان اسحاق دانسته اند. این خاندان ها عبارتند از: 1. خاندان شاه ابراهیم فرزند سید محمد گوره سوار که به شاه ابراهیمی ها معروفند 2. خاندان سید ابوالوفا 3. خاندان عالی قلندر درویش های قلندری منطقه کرند و استان کرمانشاهان منسوب به او هستند 4. خاندان سید میر سور 5. خاندان بابا یادگار 6. خاندان سید مصطفی 7. خاندان حاجی بوعیسی (سید با ولیسی) در قرن های بعد 4 خاندان دیگر به آنان اضافه شد که عبارتند از: 1. خاندان آتش بیگی 2. خاندان ذو النور 3. خاندان شاه حیاسی 4.خاندان بابا حیدر از نظر اهل حق هر کس که پیرو این مسلک باشد باید به عنوان اولین وظیفه به واسطه یکی از پیرها یا دلیل های منسوب به یکی از خاندان ها، خود را به یک خاندان مرتبط سازد و براساس سر سپردن به یکی از شاخه های این فرقه هویت مذهبی او را معین می سازد. اهل حق مقام پیر بنیامین را بسیار بزرگ می شمارند و معتقدند او در عالم الست (جبرئیل) و در دوره شریعت (سلمان) و در دوره آخر الزمان (بنیامین) بوده است او اولین مخلوق و از مقرب ترین یاران خداست و در آخرین دوره در جامه امام مهدی (عج) مظهریت یافته است. -عبادات اهل حق اهل حق در هفته یک یا چند بار در جم خانه ها و با حضور پیر جمع می شوند تشکیلات جم معمولا در شب های جمعه برگزار میگردد و این مراسم با تشریفات خاصی اجرا می گردد وشرکت هفته ای یک بار در جم خانه را به جای عبادات دائمی کافی می دانند. اهل حق نماز نمی خوانند و به جای آن نذر و نیاز انجام می دهند. و روزه مخصوص دارند که سه روز است و به مرنو و قولطاس مرسوم است روزه مرنو از آنجا رسم شده که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز از ترس دشمنان در غارمرنو پنهان شده و بی غذا ماندند پس از نجات یافتن ان را روزه مرنو نام نهادند و این روزه در منطقه باختران اجرا می شود. روزه قولطاس که اکثریت اهل حق های ایران و خارج ایران انجام می دهند مربوط به یاران قولطاس و قوشجعی اوغلی و شاه ابراهیم است که در وسط کولاک سه شبانه روزی ماندند و پس نجات از آن خطر آن را جشن می گیرند. گاهی گروهی از اهل حق به عنوان شیطان پرست یاد می شوند ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین را مردود دانسته و به کلماتی از سلطان صماد استناد کرده که در آن ها شیطان را مکار و راهنمای مردمان دور از دین معرفی کرده است با این حال برخی از افراد مورد اعتماد که از نزدیک با اهل حق ارتباط دارند از تکریم آنان نسبت به شیطان و مخالفت شدید با لعنت فرستادن بر او گزارش می دهند. شارب ‌سیبیل نیز نزد اهل حق حرمت ویژه ای دارد و آن را یکی از ارکان اصلی سلطان صماک می دانند که شارب مور و پر پشت را از نشانه های پیروان مسلک اهل حق می شمارد. -مناطق زندگی اهل حقاهل حق در کشور های ایران عراق سوریه و افغانستان تاجیکستان زندگی می کنند عمده ترین مرکز آنان در ایران استان کرمانشاهان است و منطقه کرند غرب و توابع آن از عمده ترین مراکز اهل حق در ایران است و جمعیت آن را در این منطقه حدود 150 هزار نفر تخمین زده اند. در ترکیه فرقه هائی وجود دارند که معروفند به (بکتاشی) و به آن ها (علویین) نیز گفته می شود و اهل حق های ایران آن ها را شاخه های فرقه اهل حق می دانند. شیعیانی که در البانی بسر می برند نیز به (بکتاشی) معروفند در کشور سوریه نیز جمعیت قابل توجهی وجود دارد که تحت عناوین علویین یا علی اللهی معروفند و عمدتا در شمال غرب ان جا سکونت دارند. منظوراز اهل حق که الان رایج است همان مسلک درویشی و تصوف است. اهل حق به دسته ها و مسلک هائی تقسیم می شوند. دسته ای طریقتی هستند که به طریقه قطب ومرشد خود عمل می کنند. علاوه بر دستورهایی که در شریعت است اذکار و ادواری هم از مرشد فرا می گیرند. دسته ای پای بند شریعت اند و صرفا ظاهری از صوفیه را دارند به تمام دستورات شریعت پای بند هستند. اگر این چنین باشد که صرفا خود را صوفی بدانند ولی از احکام شریعت تخطی نکنند مشکلی ایجاد نمی شود لکن اگر عبادات و ذکرهای بدعت آمیز داشته باشند اگر منتهی به انکار یکی از احکام قطعی اسلام شود مرتدند. درهر صورت اهل حق به گروهی از غلات و شیطان پرستان و طوائف دیگر صوفیه اطلاق می شود در منابع گوناگون بر دسته سوم هم اهل حق اطلاق گردیده است. برای تغییر دین از اهل حق به شیعه ابتدا باید شیعه را بشناسید و بعد برای تغییر اقدام نمایید. از این رو در ادامه شیعه را برای شما معرفی می نماییم:معنای شیعهقبل از هر چیز لازم است مختصری شیعه را تعریف کنیم و ببینیم شیعه به چه معناست؟ واژه شیعه در لغت به معنای پیرو است و از نظر کلامی و اعتقادی, شیعه به کسی گفته می شود که اولین خلیفه و جانشین پیامبر(ص ) را علی (ع ) بداند. شیعه بودن بعد از مسلمان بودن است. مسلمان, یعنی کسی که به اصل توحید معتقد است و شیعه, یعنی کسی که علاوه بر اعتقاد به توحید، به اصل ولایت نیز اعتقاد دارد. بنابراین شیعه در معنای عام و مصداق کامل آن, یعنی کسی که اهل ولایت و تابع ولایت اولیای خدا است، اعم از ولایت پیامبر و امامان و ولایت امام زمان و ولایت فقیه در عصر غیبت. شیعه یعنی کسی که در مسیر توحید و خدایی شدن خود، سرپرست دارد و سرپرست او اولیای معصوم و عادل خداوند هستند. شیعه در عمل:در اصطلاح اخلاقی و عملی، شیعه علی (ع ) بودن به معنی پیرو آن حضرت بودن است، یعنی این که انسان شیوه زندگی و رفتار و اخلاق خود را بر اساس زندگی علی (ع) تنظیم نماید، یعنی آن حضرت و اولاد طاهرینش را عملا راهنما و الگوی زندگی خویش قرار دهد و بکوشد تا کیفیات نفسانی، اخلاقی و همچنین ظواهر زندگی خود را به کیفیات زندگی و کمالات آن حضرات (ع ) نزدیک نماید، یعنی این که انسان در زندگی فردی و اجتماعی اش و همچنین در زندگی طبیعی و معنوی، پایش را جای پای آن اولیائ معصوم (ع ) بگذارد و شیعه و دنباله رو ایشان باشد. نکته قابل توجه این است که این دنباله روی و همانند سازی، بدون محبت، عشق، دلبستگی و ارادت قلبی به ایشان هرگز میسر نمی باشد و از لوازم بسیار ضروری و اساسی شیعه بودن، محبت و علاقه قلبی به ایشان است. البته همان طور که گفتیم از نشانه های شیعه واقعی، پیرو اهل بیت (ع) بودن است، و راه اهل بیت (ع) نیز همان راه قرآن است. لذا در کلام خداوند متعال و ائمه (ع) می توان خصوصیاتی را برای شیعه واقعی جست که با عمل به آنها می توان رضایت اللهی و ائمه(ع) را کسب کرد. از نظر عملی و رفتاری می توان خصوصیات شیعه واقعی را در یک کلمه تقوا و کار برای خداوند دانست که قرآن می‌ فرماید: إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ‌- همانا شما را یک موعظه می‌ کنم و آن این است که برای خدا قیام و کار کنید. همچنین می ‌فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ- خداوند فقط از متقین قبول می ‌کند. امام صادق(ع) شیعه واقعی را چنین معرفی می‌ کنند: شیعتنا اهل الورع والاجتهاد و اهل الوفاء والامانة و اهل الزهد والعباده، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم واللیلة، القائمون باللیل، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم-‌ شیعیان ما اهل پارسایی و سخت‌ کوشی [در عبادت‌] هستند، اهل وفاداری و امانت‌داری‌ اند. اهل زهد و عبادت‌ اند. آنانند که در شبانه‌ روز 51 رکعت نماز می‌ گذارند. شب‌ها را به عبادت سپری می‌ کنند و روزها را به روزه‌ داری. زکات اموال خود را می ‌پردازند و به حج می‌ روند و از هر حرامی دوری می‌ کنند (بحارالانوار، ج 68، ص 167 - میزان‌ الحکمه، حدیث 9931) امام باقر(ع) نیز فرموده ‌اند: ما شیعتنا الا من اتقی اللَّه و اطاعه و ما کانوا یعرفون الا بالتواضع والتخشع واداء الامانه و کثرة ذکراللَّه-‌ شیعه ما کسی نیست مگر آن که از خدا بترسد و او را فرمان برد؛ آنان جز با فروتنی و خاکساری و امانت‌داری و بسیاری یاد خدا شناخته نمی‌ شوند (تحف‌العقول، ص 295 - میزان الحکمه، حدیث 9933) پس راه شیعه واقعی شدن چیزی نیست مگر رعایت تقوای اللهی و پیروی از ائمه معصومین ع در سختی ها و آسانی ها و در غم و شادی ها است.به طور خلاصه آنچه از مجموعه روایات درباره صفات شیعه می ‌توان فهرست نمود به شرح زیر است: 1- محافظت بر وقت نمازها 2- حفظ اسرار 3- بذل اموال و مواسات با برادران دینی4- عبادت و شب زنده‌ داری و روزه فراوان 5- گریه و زاری بسیار در برابر خداوند6- دوری از شهوات و پرخوری7- اطاعت و پیروی کامل از ائمه (ع) و اوامر آنها.
عنوان سوال:

اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟


پاسخ:

اهل حق چگونه فرقه ای است و شرایط تغییردین از اهل حق به شیعه چیست؟

فرقه اهل حق از جمله آیین‌ های التقاطی بوده و مخلوطی از عقاید باستانی و نیز ادیان مسیحیت، اسلام و... می‌ باشد. در حال حاضر اهل حق به سه گروه عمده تقسیم شده‌ اند. الف) شیطان پرستان ؛ این گروه شیطان را تقدیس کرده و خوک را مقدس می‌ دانند و با هرگونه طهارت مخالف ‌اند. بیشتر پیروان این گروه در کرند سرپل ذهاب و نواحی مجاور آن سکونت دارند. ب ) علی اللهی ‌ها ؛ این گروه می ‌پندارند که حضرت علی(ع) خدا است و دین خود را کلا از اسلام جدا می‌ دانند. این گروه نیز عمدتا در شمال غرب ایران و در برخی نواحی دیگر پراکنده ‌اند. ج) گروه اهل حق مسلمان ؛ این گروه خود را شیعه می ‌دانند ولی در سیر و سلوک و آداب متفاوت از شیعه هستند. عمده آثار در دست از این فرقه مربوط به گروه سوم است ؛ چون دو گروه اول اساسا فاقد هرگونه پایه فکری بوده و تنها از پیشینیان خود تقلید کورکورانه می ‌کنند و تقریبا آیین و یا معتقدات قابل توجهی ندارند. در مجموع درباره این فرقه و یا دیگر فرقه‌ ها می‌ توانیم بگوییم: هر گروهی که از مسیر قرآن و عترت فاصله بگیرد دچار انحراف‌ های خطرناکی در زمینه‌ های مختلف می ‌شود. به هر حال چنانچه حضرت علی(ع) را خدا بدانند و یا منکر یکی از ضروریات دینی مثل نماز و روزه باشند این انکار به طوری که به انکار رسالت و یا تکذیب پیامبر اکرم یا ناقص دانستن شریعت برگردد، نجس هستند و نمی توان آنها را مسلمان نامید. مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است کسانی که در مورد علی علیه السلام غلو کردند و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند. برخی معتقدند این فرقه در قرن 2 هجری پدید آمده و در قرن 7 تجدید حیات یافته است. از نظر برخی دیگر ریشه تاریخی این فرقه به قرن 4 هجری به نام مبارک شاه و ملقب به شاه خویشین باز می گردد. وی که عنوان(سلطان طریقت) را داشته و در توابع لرستان با جمعی از پیروان خود زندگی می کرده به 4تن از آنان وعده داده که پس از درگذشت وی، روحش پس از 100 سال در جسم فردی به نام سلطان صحاک یار (اسحاق) تجلی خواهد کرد و در فاصله این 100 سال یارستان (اهل حق) در گوشه ای خموش چشم به انتظار سلطان صحاک دوخته بودند تا او را دریافتند و دور او گرد آمددند. آنچه در میان پیروان اهل حق معروف این است که سلطان صحاک (اسحاق) موسس مسلک آنان است، و از طرفی آنها از این فرقه های غلات به شمار آمده و علی اللهی خوانده می شوند به شدت احتراز دارند. آقای سید قاسم افضلی از سران اهل حق دراین باره می نویسد: (یارستان اهل حق های واقعی هیچ گاه علی علیه السلام را خدا نمی دانند و آنچه مسلم و مشخص است نسبت هائی که به اهل حق به عنوان علی اللهی داده اند و یا در بعضی کتب و مقاله ها علی اللهی را شیعه ای از اهل حق می دانند خلاف محض است و خط اهل حق های یارستانی کاملا از علی اللهی ها دوراست. -شاخه های اهل حق گفته اند: سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آن ها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک به تناسب وظیفه وی لقب مخصوص داد -در ابتدا (پیر بنیامین) را به سمت (پیری) و (داود) را به سمت (دلیل) برای همه اهل حق منصوب کرد آنان برای تداوم رهبری 7 نفر از یاران خود را به عنوان 7 خاندان یا 7 سر سلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کردند که از آن پس به (هفت تن) معروف شدند و برخی این هفت تن را از یاران اولیه سلطان اسحاق دانسته اند. این خاندان ها عبارتند از: 1. خاندان شاه ابراهیم فرزند سید محمد گوره سوار که به شاه ابراهیمی ها معروفند 2. خاندان سید ابوالوفا 3. خاندان عالی قلندر درویش های قلندری منطقه کرند و استان کرمانشاهان منسوب به او هستند 4. خاندان سید میر سور 5. خاندان بابا یادگار 6. خاندان سید مصطفی 7. خاندان حاجی بوعیسی (سید با ولیسی) در قرن های بعد 4 خاندان دیگر به آنان اضافه شد که عبارتند از: 1. خاندان آتش بیگی 2. خاندان ذو النور 3. خاندان شاه حیاسی 4.خاندان بابا حیدر از نظر اهل حق هر کس که پیرو این مسلک باشد باید به عنوان اولین وظیفه به واسطه یکی از پیرها یا دلیل های منسوب به یکی از خاندان ها، خود را به یک خاندان مرتبط سازد و براساس سر سپردن به یکی از شاخه های این فرقه هویت مذهبی او را معین می سازد. اهل حق مقام پیر بنیامین را بسیار بزرگ می شمارند و معتقدند او در عالم الست (جبرئیل) و در دوره شریعت (سلمان) و در دوره آخر الزمان (بنیامین) بوده است او اولین مخلوق و از مقرب ترین یاران خداست و در آخرین دوره در جامه امام مهدی (عج) مظهریت یافته است. -عبادات اهل حق اهل حق در هفته یک یا چند بار در جم خانه ها و با حضور پیر جمع می شوند تشکیلات جم معمولا در شب های جمعه برگزار میگردد و این مراسم با تشریفات خاصی اجرا می گردد وشرکت هفته ای یک بار در جم خانه را به جای عبادات دائمی کافی می دانند. اهل حق نماز نمی خوانند و به جای آن نذر و نیاز انجام می دهند. و روزه مخصوص دارند که سه روز است و به مرنو و قولطاس مرسوم است روزه مرنو از آنجا رسم شده که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز از ترس دشمنان در غارمرنو پنهان شده و بی غذا ماندند پس از نجات یافتن ان را روزه مرنو نام نهادند و این روزه در منطقه باختران اجرا می شود. روزه قولطاس که اکثریت اهل حق های ایران و خارج ایران انجام می دهند مربوط به یاران قولطاس و قوشجعی اوغلی و شاه ابراهیم است که در وسط کولاک سه شبانه روزی ماندند و پس نجات از آن خطر آن را جشن می گیرند. گاهی گروهی از اهل حق به عنوان شیطان پرست یاد می شوند ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین را مردود دانسته و به کلماتی از سلطان صماد استناد کرده که در آن ها شیطان را مکار و راهنمای مردمان دور از دین معرفی کرده است با این حال برخی از افراد مورد اعتماد که از نزدیک با اهل حق ارتباط دارند از تکریم آنان نسبت به شیطان و مخالفت شدید با لعنت فرستادن بر او گزارش می دهند. شارب ‌سیبیل نیز نزد اهل حق حرمت ویژه ای دارد و آن را یکی از ارکان اصلی سلطان صماک می دانند که شارب مور و پر پشت را از نشانه های پیروان مسلک اهل حق می شمارد. -مناطق زندگی اهل حقاهل حق در کشور های ایران عراق سوریه و افغانستان تاجیکستان زندگی می کنند عمده ترین مرکز آنان در ایران استان کرمانشاهان است و منطقه کرند غرب و توابع آن از عمده ترین مراکز اهل حق در ایران است و جمعیت آن را در این منطقه حدود 150 هزار نفر تخمین زده اند. در ترکیه فرقه هائی وجود دارند که معروفند به (بکتاشی) و به آن ها (علویین) نیز گفته می شود و اهل حق های ایران آن ها را شاخه های فرقه اهل حق می دانند. شیعیانی که در البانی بسر می برند نیز به (بکتاشی) معروفند در کشور سوریه نیز جمعیت قابل توجهی وجود دارد که تحت عناوین علویین یا علی اللهی معروفند و عمدتا در شمال غرب ان جا سکونت دارند. منظوراز اهل حق که الان رایج است همان مسلک درویشی و تصوف است. اهل حق به دسته ها و مسلک هائی تقسیم می شوند. دسته ای طریقتی هستند که به طریقه قطب ومرشد خود عمل می کنند. علاوه بر دستورهایی که در شریعت است اذکار و ادواری هم از مرشد فرا می گیرند. دسته ای پای بند شریعت اند و صرفا ظاهری از صوفیه را دارند به تمام دستورات شریعت پای بند هستند. اگر این چنین باشد که صرفا خود را صوفی بدانند ولی از احکام شریعت تخطی نکنند مشکلی ایجاد نمی شود لکن اگر عبادات و ذکرهای بدعت آمیز داشته باشند اگر منتهی به انکار یکی از احکام قطعی اسلام شود مرتدند. درهر صورت اهل حق به گروهی از غلات و شیطان پرستان و طوائف دیگر صوفیه اطلاق می شود در منابع گوناگون بر دسته سوم هم اهل حق اطلاق گردیده است. برای تغییر دین از اهل حق به شیعه ابتدا باید شیعه را بشناسید و بعد برای تغییر اقدام نمایید. از این رو در ادامه شیعه را برای شما معرفی می نماییم:معنای شیعهقبل از هر چیز لازم است مختصری شیعه را تعریف کنیم و ببینیم شیعه به چه معناست؟ واژه شیعه در لغت به معنای پیرو است و از نظر کلامی و اعتقادی, شیعه به کسی گفته می شود که اولین خلیفه و جانشین پیامبر(ص ) را علی (ع ) بداند. شیعه بودن بعد از مسلمان بودن است. مسلمان, یعنی کسی که به اصل توحید معتقد است و شیعه, یعنی کسی که علاوه بر اعتقاد به توحید، به اصل ولایت نیز اعتقاد دارد. بنابراین شیعه در معنای عام و مصداق کامل آن, یعنی کسی که اهل ولایت و تابع ولایت اولیای خدا است، اعم از ولایت پیامبر و امامان و ولایت امام زمان و ولایت فقیه در عصر غیبت. شیعه یعنی کسی که در مسیر توحید و خدایی شدن خود، سرپرست دارد و سرپرست او اولیای معصوم و عادل خداوند هستند. شیعه در عمل:در اصطلاح اخلاقی و عملی، شیعه علی (ع ) بودن به معنی پیرو آن حضرت بودن است، یعنی این که انسان شیوه زندگی و رفتار و اخلاق خود را بر اساس زندگی علی (ع) تنظیم نماید، یعنی آن حضرت و اولاد طاهرینش را عملا راهنما و الگوی زندگی خویش قرار دهد و بکوشد تا کیفیات نفسانی، اخلاقی و همچنین ظواهر زندگی خود را به کیفیات زندگی و کمالات آن حضرات (ع ) نزدیک نماید، یعنی این که انسان در زندگی فردی و اجتماعی اش و همچنین در زندگی طبیعی و معنوی، پایش را جای پای آن اولیائ معصوم (ع ) بگذارد و شیعه و دنباله رو ایشان باشد. نکته قابل توجه این است که این دنباله روی و همانند سازی، بدون محبت، عشق، دلبستگی و ارادت قلبی به ایشان هرگز میسر نمی باشد و از لوازم بسیار ضروری و اساسی شیعه بودن، محبت و علاقه قلبی به ایشان است. البته همان طور که گفتیم از نشانه های شیعه واقعی، پیرو اهل بیت (ع) بودن است، و راه اهل بیت (ع) نیز همان راه قرآن است. لذا در کلام خداوند متعال و ائمه (ع) می توان خصوصیاتی را برای شیعه واقعی جست که با عمل به آنها می توان رضایت اللهی و ائمه(ع) را کسب کرد. از نظر عملی و رفتاری می توان خصوصیات شیعه واقعی را در یک کلمه تقوا و کار برای خداوند دانست که قرآن می‌ فرماید: إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ‌- همانا شما را یک موعظه می‌ کنم و آن این است که برای خدا قیام و کار کنید. همچنین می ‌فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ- خداوند فقط از متقین قبول می ‌کند. امام صادق(ع) شیعه واقعی را چنین معرفی می‌ کنند: شیعتنا اهل الورع والاجتهاد و اهل الوفاء والامانة و اهل الزهد والعباده، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم واللیلة، القائمون باللیل، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم-‌ شیعیان ما اهل پارسایی و سخت‌ کوشی [در عبادت‌] هستند، اهل وفاداری و امانت‌داری‌ اند. اهل زهد و عبادت‌ اند. آنانند که در شبانه‌ روز 51 رکعت نماز می‌ گذارند. شب‌ها را به عبادت سپری می‌ کنند و روزها را به روزه‌ داری. زکات اموال خود را می ‌پردازند و به حج می‌ روند و از هر حرامی دوری می‌ کنند (بحارالانوار، ج 68، ص 167 - میزان‌ الحکمه، حدیث 9931) امام باقر(ع) نیز فرموده ‌اند: ما شیعتنا الا من اتقی اللَّه و اطاعه و ما کانوا یعرفون الا بالتواضع والتخشع واداء الامانه و کثرة ذکراللَّه-‌ شیعه ما کسی نیست مگر آن که از خدا بترسد و او را فرمان برد؛ آنان جز با فروتنی و خاکساری و امانت‌داری و بسیاری یاد خدا شناخته نمی‌ شوند (تحف‌العقول، ص 295 - میزان الحکمه، حدیث 9933) پس راه شیعه واقعی شدن چیزی نیست مگر رعایت تقوای اللهی و پیروی از ائمه معصومین ع در سختی ها و آسانی ها و در غم و شادی ها است.به طور خلاصه آنچه از مجموعه روایات درباره صفات شیعه می ‌توان فهرست نمود به شرح زیر است: 1- محافظت بر وقت نمازها 2- حفظ اسرار 3- بذل اموال و مواسات با برادران دینی4- عبادت و شب زنده‌ داری و روزه فراوان 5- گریه و زاری بسیار در برابر خداوند6- دوری از شهوات و پرخوری7- اطاعت و پیروی کامل از ائمه (ع) و اوامر آنها.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین