دولت های استکباری هر وقت بر کشوری تسلط می یافتند، با مطالعة فرهنگ آن جامعه، افرادی به ظاهر مرتبط با آن فرهنگ را تحریک می کردند تا با ادعاهای تازه و با عناوینی مانند اصلاح فرهنگی جامعه و... ، همان فرهنگی را که خود می خواستند در آن کشور رواج دهند، منتها خود در پس پرده به حمایت از این افراد خود فروخته بر می خواستند. برای همین وقتی دولت انگلیس بر کشور هند سیطره یافت و انواع ظلم ها و حق کشی ها را بر مردم آن کشور روا دید، عده ای از مسلمانان با تمسک به قرآن کریم، پرچم مبارزه با حکومت و نیروهای انگلیسی را بر افراشتند. و دولت انگلیس هر چند در ظاهر، این مبارزه را سرکوب کرد، ولی می دانست که مسلمانان از پای نخواهند نشست. لذا به فکر افتاد تا از دست نشانده ای برای ضربه زدن به این اعتقاد راسخ مسلمانان، حمایت کند و کاری کرد که مسلمانان به جای مبارزه با انگلیس بر علیه خویشتن دست به خونریزی بزنند. و برای این هدف میرزا غلام احمد را تحریک به آوردن دین جدید کرده و تا آخر از او حمایت نمود.[1] بنابراین مسلک قادیانیه یک حرکت سیاسی بود که استعمار برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان در هند و تحریم جهاد بر علیه انگلیس ایجاد کرد و احمد قادیانی تا حدودی توانست بین مسلمانان دو دستگی ایجاد کند به طوری که علمای اسلام بر علیه او موضع گیری نموده و حکم به کفر و ارتداد احمد قادیانی دادند و عده ای از پیروان او به حمایت از او برخاسته و به جان هم افتادند و در این بین حکومت انگلیس، توانست تا حدودی خود را از خطر مبارزان حفظ کند و با حمایت های مالی و تجهیزاتی از قادیانیه، توانست بر سلطة ظالمانة خود بیفزاید. و از آن سوی، مبارزان اسلام دشمن اصلی خود یعنی انگلیس را فراموش کرده و به منازعه با عده ای منحرف مشغول شدند.[2] این فرقه منحرف تا آخرین لحظات، در خدمت استعمار بریتانیا و در خیانت به مردم ستم دیده هند تلاش کردند و برای همه ثابت شد که آنها وابستگی کامل به بیگانگان دارند. چنانچه احمد قادیانی در تفسیر آیة 59 سورة نساء (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) می گفت: انگلیس همان اولی الامری است که خداوند اطاعتش را بر شما واجب گردانیده و با این کار می خواست تفکر جهادی را از بین ببرد و بارها افتخار می کرد که در خدمت دولت انگلیس است و می گفت: از کودکی تا به حال همواره تلاش کرده ام که قلوب مسلمانان، به محبت انگلیس تمایل پیدا کند و بر هر فرد مسلمان واجب است که از آنها قدردانی کند و تقویت بنیة جهادی بر علیه این حکومت، جهاد نیست، بلکه حرام و از زشت ترین چیزهاست و من قدمهای بزرگی برای یاری این حکومت برداشته ام و در نوشته هایم جهاد با انگلیس را حرام کرده ام.[3] البته این خوش خدمتی ها، ریشه در خانوادة او دارد، چنانچه خود احمد قادیانی می گوید: پدرم غلام مرتضی در موارد فراوانی به دولت انگلیس کمک می کرد که در سال 1857 میلادی برای سرکوبی مبارزان هند از سوی انگلیس مامور شد و جنگید و برای این کار مورد تشویق حکومت انگلیس قرار گرفت. پس از مرگ پدرم، برادرم غلام قادر به جای پدرم در خدمت انگلیس قرار گرفت و بعد از مرگ برادرم، تمام تلاشم را در این راه قرار دادم که از حکومت انگلیس در هند حمایت کرده و راه پدرم و برادرم را ادامه دهم و با خدای خود پیمان بسته ام که هیچ چیزی بر علیه آنان ننویسم و الان می گویم: بیشتر از همة مسلمانان به انگلیس اخلاص داشته و احترام قائلم این به خاطر سه چیز است که مرا در بالاترین درجة اخلاص قرار داده است: 1. تربیت پدرم. 2. بزرگ شدن در زیر نظر ایادی حکومت بریتانیا. 3. الهام از خداوند متعال که به من دستور رسیده از سوی خداوند تا از انگلیس حمایت کنم.[4] برای همین به پیروانش می گفت: بشنوید و آگاه باشید! همانا سلطة انگلیس بر شما رحمت و برکت است و قلعة محکمی است که خداوند برای نگه داری شما فرستاده است! پس بر شما واجب است که از آنها تشکر کنید و اینها برای شما از هزار مسلمان بهترند و درجای دیگری اعتراف می کند که قادر نیست بدون حمایت و کمک انگلیس، دعوتش را آشکار کند و انگلیس افرادی را در اختیارش قرار داده تا دعوتش را به گوش دیگران برساند.[5] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. الشهاب فی الرد علی کتاب حیاة المسیح (للقادیانیه)، محمد جواد بلاغی. 2. المصابیح الهدی فی ابطال مذهب القادیانیه، محمد جواد بلاغی. 3. المهدی المنتظر علیه السّلام ، حسین شاکر، ج 2. 4. کشف الارتیاب، محسن امین. [1] . حامد حفی داود، نظرات فی الکتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169، و عاملی، سلیمان ظاهر، القادیانیه، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، اول، 1420 ق، ص 6. [2] . بلاغی، محمد جواد، الرحله المدرسیه، بیروت، دارالزهرا سلام الله علیها ، دوم، 1414 ق، ج 3، ص 471؛ السقاف، حسن، صحیح شرح العقیده الطحاویه، اردن، دارالامام النووی، اول، 1416 ق، ص 408. [3] . علی محمد جریشه و محمد شریف زبیق، اسالیب الغز و الفکری للعالم الاسلام، قاهره، دارالاعتصام، اول، 1397 ق. ص 188، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، قم، مرکز الرساله، اول، 1417 ق، ص 177. عبدالصمد شاکر، نظرة عابرة الی الصحاح الستة، بی جا، بی نا، بی تا، ص 14، سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم، موسسه امام صادق علیه السّلام ، ص 154. عاملی، سلیمان ظاهر، القادیانیه، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، اول، 1420 ق، ص 32 به بعد. [4] . القادیانیه، ص 32، رسائل و مقالات، ص 154 به بعد، و نظرة عابرة الی صحاح الستة، ص 14. المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی ص 177. اسالیب الغزو الفکری للعالم الاسلام، ص 188. [5] . همان و حامد داود، نظرات فی الکتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169. ( اندیشه قم )
دولت های استکباری هر وقت بر کشوری تسلط می یافتند، با مطالعة فرهنگ آن جامعه، افرادی به ظاهر مرتبط با آن فرهنگ را تحریک می کردند تا با ادعاهای تازه و با عناوینی مانند اصلاح فرهنگی جامعه و... ، همان فرهنگی را که خود می خواستند در آن کشور رواج دهند، منتها خود در پس پرده به حمایت از این افراد خود فروخته بر می خواستند. برای همین وقتی دولت انگلیس بر کشور هند سیطره یافت و انواع ظلم ها و حق کشی ها را بر مردم آن کشور روا دید، عده ای از مسلمانان با تمسک به قرآن کریم، پرچم مبارزه با حکومت و نیروهای انگلیسی را بر افراشتند. و دولت انگلیس هر چند در ظاهر، این مبارزه را سرکوب کرد، ولی می دانست که مسلمانان از پای نخواهند نشست. لذا به فکر افتاد تا از دست نشانده ای برای ضربه زدن به این اعتقاد راسخ مسلمانان، حمایت کند و کاری کرد که مسلمانان به جای مبارزه با انگلیس بر علیه خویشتن دست به خونریزی بزنند. و برای این هدف میرزا غلام احمد را تحریک به آوردن دین جدید کرده و تا آخر از او حمایت نمود.[1]
بنابراین مسلک قادیانیه یک حرکت سیاسی بود که استعمار برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان در هند و تحریم جهاد بر علیه انگلیس ایجاد کرد و احمد قادیانی تا حدودی توانست بین مسلمانان دو دستگی ایجاد کند به طوری که علمای اسلام بر علیه او موضع گیری نموده و حکم به کفر و ارتداد احمد قادیانی دادند و عده ای از پیروان او به حمایت از او برخاسته و به جان هم افتادند و در این بین حکومت انگلیس، توانست تا حدودی خود را از خطر مبارزان حفظ کند و با حمایت های مالی و تجهیزاتی از قادیانیه، توانست بر سلطة ظالمانة خود بیفزاید. و از آن سوی، مبارزان اسلام دشمن اصلی خود یعنی انگلیس را فراموش کرده و به منازعه با عده ای منحرف مشغول شدند.[2] این فرقه منحرف تا آخرین لحظات، در خدمت استعمار بریتانیا و در خیانت به مردم ستم دیده هند تلاش کردند و برای همه ثابت شد که آنها وابستگی کامل به بیگانگان دارند. چنانچه احمد قادیانی در تفسیر آیة 59 سورة نساء (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) می گفت: انگلیس همان اولی الامری است که خداوند اطاعتش را بر شما واجب گردانیده و با این کار می خواست تفکر جهادی را از بین ببرد و بارها افتخار می کرد که در خدمت دولت انگلیس است و می گفت: از کودکی تا به حال همواره تلاش کرده ام که قلوب مسلمانان، به محبت انگلیس تمایل پیدا کند و بر هر فرد مسلمان واجب است که از آنها قدردانی کند و تقویت بنیة جهادی بر علیه این حکومت، جهاد نیست، بلکه حرام و از زشت ترین چیزهاست و من قدمهای بزرگی برای یاری این حکومت برداشته ام و در نوشته هایم جهاد با انگلیس را حرام کرده ام.[3]
البته این خوش خدمتی ها، ریشه در خانوادة او دارد، چنانچه خود احمد قادیانی می گوید: پدرم غلام مرتضی در موارد فراوانی به دولت انگلیس کمک می کرد که در سال 1857 میلادی برای سرکوبی مبارزان هند از سوی انگلیس مامور شد و جنگید و برای این کار مورد تشویق حکومت انگلیس قرار گرفت. پس از مرگ پدرم، برادرم غلام قادر به جای پدرم در خدمت انگلیس قرار گرفت و بعد از مرگ برادرم، تمام تلاشم را در این راه قرار دادم که از حکومت انگلیس در هند حمایت کرده و راه پدرم و برادرم را ادامه دهم و با خدای خود پیمان بسته ام که هیچ چیزی بر علیه آنان ننویسم و الان می گویم: بیشتر از همة مسلمانان به انگلیس اخلاص داشته و احترام قائلم این به خاطر سه چیز است که مرا در بالاترین درجة اخلاص قرار داده است:
1. تربیت پدرم. 2. بزرگ شدن در زیر نظر ایادی حکومت بریتانیا. 3. الهام از خداوند متعال که به من دستور رسیده از سوی خداوند تا از انگلیس حمایت کنم.[4] برای همین به پیروانش می گفت: بشنوید و آگاه باشید! همانا سلطة انگلیس بر شما رحمت و برکت است و قلعة محکمی است که خداوند برای نگه داری شما فرستاده است! پس بر شما واجب است که از آنها تشکر کنید و اینها برای شما از هزار مسلمان بهترند و درجای دیگری اعتراف می کند که قادر نیست بدون حمایت و کمک انگلیس، دعوتش را آشکار کند و انگلیس افرادی را در اختیارش قرار داده تا دعوتش را به گوش دیگران برساند.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. الشهاب فی الرد علی کتاب حیاة المسیح (للقادیانیه)، محمد جواد بلاغی.
2. المصابیح الهدی فی ابطال مذهب القادیانیه، محمد جواد بلاغی.
3. المهدی المنتظر علیه السّلام ، حسین شاکر، ج 2.
4. کشف الارتیاب، محسن امین.
[1] . حامد حفی داود، نظرات فی الکتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169، و عاملی، سلیمان ظاهر، القادیانیه، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، اول، 1420 ق، ص 6.
[2] . بلاغی، محمد جواد، الرحله المدرسیه، بیروت، دارالزهرا سلام الله علیها ، دوم، 1414 ق، ج 3، ص 471؛ السقاف، حسن، صحیح شرح العقیده الطحاویه، اردن، دارالامام النووی، اول، 1416 ق، ص 408.
[3] . علی محمد جریشه و محمد شریف زبیق، اسالیب الغز و الفکری للعالم الاسلام، قاهره، دارالاعتصام، اول، 1397 ق. ص 188، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، قم، مرکز الرساله، اول، 1417 ق، ص 177. عبدالصمد شاکر، نظرة عابرة الی الصحاح الستة، بی جا، بی نا، بی تا، ص 14، سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم، موسسه امام صادق علیه السّلام ، ص 154. عاملی، سلیمان ظاهر، القادیانیه، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامی، اول، 1420 ق، ص 32 به بعد.
[4] . القادیانیه، ص 32، رسائل و مقالات، ص 154 به بعد، و نظرة عابرة الی صحاح الستة، ص 14. المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی ص 177. اسالیب الغزو الفکری للعالم الاسلام، ص 188.
[5] . همان و حامد داود، نظرات فی الکتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169.
( اندیشه قم )
- [سایر] از دیدگاه فرقه قادیانیه آیا دین اسلام منسوخ شده است؟
- [سایر] آیا در ایران پیروان فرقه قادیانیه وجود دارد یا خیر؟
- [سایر] لطفاً کلیاتی در مورد فرقه قادیانیه ارائه و منابعی در این زمینه معرفی فرمائید؟
- [سایر] چرا در اسلام یکدستی عقائد وجود ندارد و هزاران فرقه بوجود آمده است؟
- [سایر] فرقه وهابیت چگونه بوجود آمده و تفاوت آن با دیگر مذاهب اهل تسنن چیست؟
- [سایر] رجال فرقه فطحیه و یا خاندانی که در این فرقه نقش داشتند، چه کسانی بودند؟
- [سایر] علت اصلی بوجود امدن جنگ جهانی دوم چه بود؟
- [سایر] در مورد بهائیت توضیح دهید و بگویید آیا این فرقه ساختگی است؟ آیا انگلستان در شکل گیری این فرقه نقش داشته است؟
- [سایر] در مورد تاریخ و چگونگی به وجود آمدن فرقه مکتب توضیحاتی داده شود؟
- [سایر] خاتمیت از دیدگاه قادیانیه چگونه است؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر روزه دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود؛ واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن منی جلوگیری کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله سبحانی] اگر روزه دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [امام خمینی] اگر روزه دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
- [آیت الله بروجردی] اگر روزهدار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.