خواهرم وسواسی است به هیچ عنوان خوب نمی‌شود باید چه کار کنیم که خوب بشود؟
با توجه به اینکه وسواس یکی از بیماریهایی است که خیلی زود از فرد مبتلا به دیگران منتقل می شود و اطرافیان باید خیلی مراقب باشند در اینجا به شما توصیه می کنیم که از خواهرتان بخواهید که با ما مکاتبه کنند و کاملا مشکلشان را توضیح دهند تا ما بهتر بتوانیم ایشان را راهنمایی کنیم. از اینکه خود مستقیما بخواهید مشکل خواهرتان را حل کنید اجتناب کنید چون احتمال این مطلب زیاد است که شما هم به این مشکل دچار شوید و از طرفی ، باید این مشکل به صورت گام به گام بر طرف شود. اما شما تنها کاری که می توانید بکنید اینست که مقداری یه صورت کلی در مورد وسواس و فرمایشات دین اسلام در این زمینه برایشان صحبت کنید و ایشان را برای حل مشکلشان تشویق کنید چون تا موقعی که خود ایشان نخواهند ، مشکلشان حل نخواهد شد . لذا برای اینکه آگاهی شما در این زمینه بیشتر شود مطالبی ارائه می گردد : در روایتی نقل شده که وقتی در نزد حضرت صادق (ع ) راجع به کسی گفتند عقل و بینش خوبی دارد، اما قدری در وضو و نمازش وسواس دارد، حضرت فرمودند: این چگونه آدم عاقلی است که پیروی از شیطان می کند. بعد فرمودند: ((ان الشیطان یحب ان یطاع ; شیطان دوست دارد که از او پیروی شود)), (چهل حدیث امام خمینی). در روایت دیگری امام صادق(ع) در پاسخ به سوال از تکلیف کسی که در تعداد رکعات نمازش زیاد شک می کند به طوری که اصلا نمی داند چند رکعت خوانده و چند رکعت باقی مانده است، فرمودند: باید نمازش را اعاده کند. سپس به امام عرض شد: زیاد شک می کند به طوری که هر چه هم اعاده کند باز شک می کند فرمود: به شک خود اعتنایی نکند (و به نمازش ادامه دهد). امام (ع) در ادامه فرمودند: با شکستن نماز،شیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار او را به طمع اندازید. (که هر لحظه به سر وقت شما بیاید و وسوسه کند) زیرا شیطان خبیث است و بر هر چه عادتش دهند، عادت می کند پس هر یک از شما (که کثیرالشک باشد) به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند، چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد دیگر دچار شک نخواهد شد. شیطان پلید می خواهد مطاع باشد لذا اگر نافرمانی شود دیگر به طرف کسی از شما نمی آید. همان طور که از این دو روایت و دیگر روایات استفاده می شود، وسواس نشانه جهل است و آدم وسواسی جاهل تلقی می شود. و نباید به شک های خود اعتنا کند و وظیفه دارد مانند معمول افراد در آنچه دچار وسواس است عمل کند. یعنی از هر چیزی که معمول مردم، نجس می دانند اجتناب کند نه بیشتر و در شستن لباس و بدن و یا وضو گرفتن و غسل کردن و غیره مانند معمول مردم از آب استفاده کند و بیشتر از آن اسراف است و جایز نیست . در واقع کسی که بیشتر از مقداری که شرع مقدس برای شستن و تطهیر محل نجس تعیین کرده آب می ریزد و یا در انجام دیگر اعمال عبادی یا غیر عبادی اش تکرار و افراط می کند نوعی دهن کجی به شارع مقدس و دستورات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است . زیرا همان طور که تفریط و بی مبالاتی و بی توجهی نشانه جهل است و غلط، افراط و زیاده روی نیز از نظر ائمه اطهار(ع) و شرع مقدس مردود است. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: ( افراط و تفریط هر دو نشانه جهل و بی عقلی است). شخص وسواسی نیز در فکر و یا عمل وسواسی اش دچار حساسیت بیش از اندازه و تکرار مزاحم است و از حد متعادل و آنچه تعیین شده، خارج شده است. آری شک و تردید های موجود چه در افکار و چه در اعمال ،ناخواسته و غیر اختیاری است و بدون اراده شخص به ذهن فرد می آید و یا در عمل و رفتارش ظاهر می شود و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است. و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است. ولی باید سعی شود با راهکارهای مختلف درمانی که متخصصین بیان کرده اند، به درمان و حل آن مشکل بپردازد که مطمئنا قابل درمان است و تجربه نیز این مطلب را تأیید می کند. و اگر آدم وسواسی مشکل خود را به عنوان یک روند مزاحم و یا بیماری تلقی کند و بپذیرد که رفتار یا فکر وسواسی اش غلط است، به دنبال راه حل منطقی آن خواهد رفت زیرا در بسیاری موارد چنین افرادی ، این مشکل را اصلا مشکل و بیماری تلقی نمی کنند و گمان می کنند که روش صحیح همان است که آنها دارند و دیگران را حتی بی مبالات و بی توجه می دانند بنابراین پذیرفتن بیماری و درد به عنوان یک واقعیت نامطلوب اولین گام برای درمان و حل مشکل است. از مقدمه فوق نتایج زیر حاصل می شود: 1. وسواس یک بیماری است و نشانه جهل است و باید از آن اجتناب کرد. 2. وسواس قابل درمان است. 3. اولین گام برای درمان بیماری و مشکل وسواس پذیرفتن مشکل از طرف خود فرد است. 4. از جمله ضررهایی که وسواس به دنبال دارد اختلال در امور زندگی، صرف زمان زیاد در انجام کاری خاص و باز ماندن از وظایف دیگر، بی توجهی به دستورات و احکام و قوانین شرعی و عقلی، و اسراف و ... 5. لزوم عدم اعتنای آدم وسواسی به گمان خود و اجتناب از هر گونه تکرار عمل. در پایان باز هم لازم به ذکر است که روش برخورد با آدم وسواسی و حل مشکل وی نیازمند آگاهی و شناخت کافی از علل و عوامل به وجود آورنده این بیماری و تخصص داشتن در زمینه چگونگی درمان آن است . بنابراین پس از ریشه یابی عوامل این مشکل باید به مشاور و روانشناس متخصص در این زمینه مراجعه کرد و به راهکارهای عملی ای که متخصص این رشته در جلسات مشاوره ای حضوری یا کتبی به درمانجو ارائه می کند توجه کافی داشت وبه درمان کامل آن پرداخت که مستلزم زمان کافی است. در پایان برای اطلاعات بیشتر به دو کتاب معرفی شده زیر مراجعه کنید و بهتر است کتابی در این زمینه برای ایشان بگیرید و در مناسبت خاصی به ایشان هدیه کنید. 1. وسواس، مرحوم مصطفی زمانی 2. وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگانی حائری www.dte.ir
عنوان سوال:

خواهرم وسواسی است به هیچ عنوان خوب نمی‌شود باید چه کار کنیم که خوب بشود؟


پاسخ:

با توجه به اینکه وسواس یکی از بیماریهایی است که خیلی زود از فرد مبتلا به دیگران منتقل می شود و اطرافیان باید خیلی مراقب باشند در اینجا به شما توصیه می کنیم که از خواهرتان بخواهید که با ما مکاتبه کنند و کاملا مشکلشان را توضیح دهند تا ما بهتر بتوانیم ایشان را راهنمایی کنیم.
از اینکه خود مستقیما بخواهید مشکل خواهرتان را حل کنید اجتناب کنید چون احتمال این مطلب زیاد است که شما هم به این مشکل دچار شوید و از طرفی ، باید این مشکل به صورت گام به گام بر طرف شود. اما شما تنها کاری که می توانید بکنید اینست که مقداری یه صورت کلی در مورد وسواس و فرمایشات دین اسلام در این زمینه برایشان صحبت کنید و ایشان را برای حل مشکلشان تشویق کنید چون تا موقعی که خود ایشان نخواهند ، مشکلشان حل نخواهد شد . لذا برای اینکه آگاهی شما در این زمینه بیشتر شود مطالبی ارائه می گردد :
در روایتی نقل شده که وقتی در نزد حضرت صادق (ع ) راجع به کسی گفتند عقل و بینش خوبی دارد، اما قدری در وضو و نمازش وسواس دارد، حضرت فرمودند: این چگونه آدم عاقلی است که پیروی از شیطان می کند. بعد فرمودند: ((ان الشیطان یحب ان یطاع ; شیطان دوست دارد که از او پیروی شود)), (چهل حدیث امام خمینی).
در روایت دیگری امام صادق(ع) در پاسخ به سوال از تکلیف کسی که در تعداد رکعات نمازش زیاد شک می کند به طوری که اصلا نمی داند چند رکعت خوانده و چند رکعت باقی مانده است، فرمودند: باید نمازش را اعاده کند. سپس به امام عرض شد: زیاد شک می کند به طوری که هر چه هم اعاده کند باز شک می کند فرمود: به شک خود اعتنایی نکند (و به نمازش ادامه دهد).
امام (ع) در ادامه فرمودند: با شکستن نماز،شیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار او را به طمع اندازید. (که هر لحظه به سر وقت شما بیاید و وسوسه کند) زیرا شیطان خبیث است و بر هر چه عادتش دهند، عادت می کند پس هر یک از شما (که کثیرالشک باشد) به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند، چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد دیگر دچار شک نخواهد شد. شیطان پلید می خواهد مطاع باشد لذا اگر نافرمانی شود دیگر به طرف کسی از شما نمی آید.
همان طور که از این دو روایت و دیگر روایات استفاده می شود، وسواس نشانه جهل است و آدم وسواسی جاهل تلقی می شود. و نباید به شک های خود اعتنا کند و وظیفه دارد مانند معمول افراد در آنچه دچار وسواس است عمل کند. یعنی از هر چیزی که معمول مردم، نجس می دانند اجتناب کند نه بیشتر و در شستن لباس و بدن و یا وضو گرفتن و غسل کردن و غیره مانند معمول مردم از آب استفاده کند و بیشتر از آن اسراف است و جایز نیست . در واقع کسی که بیشتر از مقداری که شرع مقدس برای شستن و تطهیر محل نجس تعیین کرده آب می ریزد و یا در انجام دیگر اعمال عبادی یا غیر عبادی اش تکرار و افراط می کند نوعی دهن کجی به شارع مقدس و دستورات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است . زیرا همان طور که تفریط و بی مبالاتی و بی توجهی نشانه جهل است و غلط، افراط و زیاده روی نیز از نظر ائمه اطهار(ع) و شرع مقدس مردود است.
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: ( افراط و تفریط هر دو نشانه جهل و بی عقلی است). شخص وسواسی نیز در فکر و یا عمل وسواسی اش دچار حساسیت بیش از اندازه و تکرار مزاحم است و از حد متعادل و آنچه تعیین شده، خارج شده است. آری شک و تردید های موجود چه در افکار و چه در اعمال ،ناخواسته و غیر اختیاری است و بدون اراده شخص به ذهن فرد می آید و یا در عمل و رفتارش ظاهر می شود و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است. و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است.
ولی باید سعی شود با راهکارهای مختلف درمانی که متخصصین بیان کرده اند، به درمان و حل آن مشکل بپردازد که مطمئنا قابل درمان است و تجربه نیز این مطلب را تأیید می کند. و اگر آدم وسواسی مشکل خود را به عنوان یک روند مزاحم و یا بیماری تلقی کند و بپذیرد که رفتار یا فکر وسواسی اش غلط است، به دنبال راه حل منطقی آن خواهد رفت زیرا در بسیاری موارد چنین افرادی ، این مشکل را اصلا مشکل و بیماری تلقی نمی کنند و گمان می کنند که روش صحیح همان است که آنها دارند و دیگران را حتی بی مبالات و بی توجه می دانند بنابراین پذیرفتن بیماری و درد به عنوان یک واقعیت نامطلوب اولین گام برای درمان و حل مشکل است.
از مقدمه فوق نتایج زیر حاصل می شود:
1. وسواس یک بیماری است و نشانه جهل است و باید از آن اجتناب کرد.
2. وسواس قابل درمان است.
3. اولین گام برای درمان بیماری و مشکل وسواس پذیرفتن مشکل از طرف خود فرد است.
4. از جمله ضررهایی که وسواس به دنبال دارد اختلال در امور زندگی، صرف زمان زیاد در انجام کاری خاص و باز ماندن از وظایف دیگر، بی توجهی به دستورات و احکام و قوانین شرعی و عقلی، و اسراف و ...
5. لزوم عدم اعتنای آدم وسواسی به گمان خود و اجتناب از هر گونه تکرار عمل.
در پایان باز هم لازم به ذکر است که روش برخورد با آدم وسواسی و حل مشکل وی نیازمند آگاهی و شناخت کافی از علل و عوامل به وجود آورنده این بیماری و تخصص داشتن در زمینه چگونگی درمان آن است . بنابراین پس از ریشه یابی عوامل این مشکل باید به مشاور و روانشناس متخصص در این زمینه مراجعه کرد و به راهکارهای عملی ای که متخصص این رشته در جلسات مشاوره ای حضوری یا کتبی به درمانجو ارائه می کند توجه کافی داشت وبه درمان کامل آن پرداخت که مستلزم زمان کافی است.
در پایان برای اطلاعات بیشتر به دو کتاب معرفی شده زیر مراجعه کنید و بهتر است کتابی در این زمینه برای ایشان بگیرید و در مناسبت خاصی به ایشان هدیه کنید.
1. وسواس، مرحوم مصطفی زمانی
2. وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگانی حائری
www.dte.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین