تأمین زندگی می تواند زمینة آرامش را فراهم کند، چنان که از رسول خدا(ص) نقل است: "همانا نفس آدمی هنگامی که مایحتاج زندگی اش تأمین شد آرام می گیرد".[1] ولی رفاه و تأمین زندگی علت تامه برای آرامش نیست، بلکه در مواردی اگر با علل دیگر مانند یاد خدا و دوری از حرص و دنیا طلبی نباشد، منشأ اضطراب و نگرانی خواهد شد. امام علی(ع) می فرماید:"هر کس به آن چه به او رسیده اکتفا نماید، به آسودگی و شادکامی خود نظم بخشیده و در وسعت و آسایش فرود می آید. رغبت به دنیا کلید سخت ترین رنج و مرکب گرفتاری است".[2] قرآن مجید، آرامش حقیقی را در گرو یاد خدا می داند: " ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛ دل آرام گیرد به یاد خدا".[3] بدیهی است منظور از ذکر خدا، صرف ذکر زبانی نیست بلکه منظور ذکر دل است؛ یعنی همواره باید به یاد خدا بودن و در همة امور به او فکر کردن. البته اگر کسی در عین رفاه یاد خدا را فراموش نکند و به غفلت مبتلا نشود و به وظیفة انسانی و اسلامی خود عمل کند و از دنیا طلبی و حرص و تعلقات مادی خود را برهاند، می تواند از کیمیای آرامش برخوردار باشد. قرآن مجید می فرماید: "کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم نیالودند، در آرامش و امنیت اند".[4] معروف است که وقتی توانگری با درویشی به سفر رفتند، توانگر چند دینار همراه داشت و درویش جز پوشاکی که بر تن داشت و سفرة نانی که به کمر بسته بود، چیزی نداشت. شب بر سر چاهی رسیدند و لقمة نانی خورده، خوابیدند. توانگر تا به صبح از ترس آن که مبادا دزد بیاید و دینارها را ببرد، خواب نرفت، ولی درویش با خیالی آسوده خوابید. امام علی(ع) می فرماید: " المال داعیة التعب و مطیة النصب؛ مال رنج آور و مرکبی برای ناراحتی ها است".[5] رسول خدا(ص) می فرماید: "رغبت به دنیا اندوه و غم را افزون سازد و زهد و بی اعتنایی به آن، جان و تن را آسوده گرداند".[6] سعدی می گوید: اگر دنیا نباشد دردمندیم اگر باشد به مهرش پای بندیم بلایی زین جهان آشوب تر نیست که رنج خاطر است أرهت ور نیست پی نوشتها: [1] الکافی، ج 5، ص 89. [2] نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار 363. [3] رعد (13) آیة 28. [4] انعام (6) آیة 82. [5] غررالحکم، ج 1، ص 378. [6] بحارالانوار، ج 70، ص 120. منبع:سایت انوار طاها
تأمین زندگی می تواند زمینة آرامش را فراهم کند، چنان که از رسول خدا(ص) نقل است: "همانا نفس آدمی هنگامی که مایحتاج زندگی اش تأمین شد آرام می گیرد".[1] ولی رفاه و تأمین زندگی علت تامه برای آرامش نیست، بلکه در مواردی اگر با علل دیگر مانند یاد خدا و دوری از حرص و دنیا طلبی نباشد، منشأ اضطراب و نگرانی خواهد شد.
امام علی(ع) می فرماید:"هر کس به آن چه به او رسیده اکتفا نماید، به آسودگی و شادکامی خود نظم بخشیده و در وسعت و آسایش فرود می آید. رغبت به دنیا کلید سخت ترین رنج و مرکب گرفتاری است".[2]
قرآن مجید، آرامش حقیقی را در گرو یاد خدا می داند: " ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛ دل آرام گیرد به یاد خدا".[3]
بدیهی است منظور از ذکر خدا، صرف ذکر زبانی نیست بلکه منظور ذکر دل است؛ یعنی همواره باید به یاد خدا بودن و در همة امور به او فکر کردن. البته اگر کسی در عین رفاه یاد خدا را فراموش نکند و به غفلت مبتلا نشود و به وظیفة انسانی و اسلامی خود عمل کند و از دنیا طلبی و حرص و تعلقات مادی خود را برهاند، می تواند از کیمیای آرامش برخوردار باشد.
قرآن مجید می فرماید: "کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم نیالودند، در آرامش و امنیت اند".[4]
معروف است که وقتی توانگری با درویشی به سفر رفتند، توانگر چند دینار همراه داشت و درویش جز پوشاکی که بر تن داشت و سفرة نانی که به کمر بسته بود، چیزی نداشت. شب بر سر چاهی رسیدند و لقمة نانی خورده، خوابیدند. توانگر تا به صبح از ترس آن که مبادا دزد بیاید و دینارها را ببرد، خواب نرفت، ولی درویش با خیالی آسوده خوابید.
امام علی(ع) می فرماید: " المال داعیة التعب و مطیة النصب؛ مال رنج آور و مرکبی برای ناراحتی ها است".[5]
رسول خدا(ص) می فرماید: "رغبت به دنیا اندوه و غم را افزون سازد و زهد و بی اعتنایی به آن، جان و تن را آسوده گرداند".[6]
سعدی می گوید:
اگر دنیا نباشد دردمندیم اگر باشد به مهرش پای بندیم
بلایی زین جهان آشوب تر نیست که رنج خاطر است أرهت ور نیست
پی نوشتها:
[1] الکافی، ج 5، ص 89.
[2] نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار 363.
[3] رعد (13) آیة 28.
[4] انعام (6) آیة 82.
[5] غررالحکم، ج 1، ص 378.
[6] بحارالانوار، ج 70، ص 120.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] چرا کافران از رفاه و ناز و نعمت برخوردارند ولی افراد با ایمان معمولا به سختی روزگار را می گذرانند؟
- [سایر] چه قدر باید به کودکانمان محبت کنیم تا آنها از لحاظ روانی به اندازه کافی امنیت خاطر داشته باشند؟
- [سایر] چه کنم تا همیشه آرامش خاطر داشته باشم؟
- [سایر] چه کنم تا همیشه آرامش خاطر داشته باشم؟
- [سایر] چه کنم تا همیشه آرامش خاطر داشته باشم؟
- [سایر] اسراف چه زمانی اتفاق میافتد؟ آیا استفاده از مالی که از راه حلال بدست آمده، برای راحتی و آسایش بیشتر، اسراف محسوب شده و حرام است؟ مثلاً شخصی با یک ماشین پیکان نیازش برطرف میشود، ولی برای رفاه و امنیت بیشتر ماشینی دیگر که در توانش است بخرد. آیا این حرام است؟
- [سایر] چرا کفار رفاه دارند؟
- [سایر] استراتژی امنیت ملی سایبری ایران کجاست؟
- [سایر] حجاب چه تأثیراتی بر امنیت اجتماعی دارد؟
- [سایر] چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند و مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر می برند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است ذکر واجب رکوع, درحال آرامش بدن باشد و احتیاط واجب است ذکر مستحب رکوع که به قصد خصوصیت رکوع ادا میشود, در حال آرامش بدن باشد.
- [آیت الله مظاهری] حجّ بر کسی واجب میشود که قدرت برای اعمال حجّ داشته باشد بنابراین اگر کسی مریض است و حجّ رفتن برای او مشقّت دارد یا راه باز نیست یا نوبت او نشده است یا امنیّت ندارد یعنی در راه یا در آنجا خطری متوجّه جان یا مال اوست و یا با نبودن در وطن امنیّت مالی یا ناموسی ندارد حجّ او واجب نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمدا سر از رکوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهوا سر بردارد، چنانچه پیش از آن که از حال رکوع خارج شود به خاطر آورد که ذکر رکوع را تمام نکرده، باید در حال رکوع و با آرامش بدن دوباره ذکر را بگوید و اگر بعد از آن که از حال رکوع خارج شد به خاطر آورد، نماز او صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرکت اندک که مانع صدق آرامش بدن نیست, اشکال ندارد؛ ولی ذکر در حال حرکت شدید که مانع صدق آرامش بدن است, کافی نیست و باید در حال آرام شدن بدن, دوباره گفته شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر شخصی برای رفاه و آسایش مناسب خود وامی گرفت و مثلاً ماشین سواری خرید و حادثه ای پیش آمد و از بین رفت، در این صورت , بازپرداخت این وام جزء هزینه او خواهد بود و خمس ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] روی خرمن گندم و جو و مانند اینها که مانع از ارامش بدن است نماز باطل است
- [آیت الله علوی گرگانی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار ، اگر چه آن عین نجس خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد .
- [امام خمینی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگر چه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد.
- [آیت الله خوئی] گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد حکم نجس کردن آن را دارد.