محبت و عشق ورزیدن از نظر اسلام چگونه است و آیا عشق مجازی می‌تواند پلی برای رسیدن به حقیقت باشد؟
کمال مطلوب در فرهنگ اسلامی، انحصار محبتها به خدای متعال است؛ همان‌گونه که امید و ترس باید منحصر در خدای متعال باشد، محبت هم باید منحصراً به او تعلق بگیرد، ولی انسانهایی که چنین وضعیتی داشته باشند، بسیار کمیابند، فقط اولیای کامل خدا به این مرحله می‌رسند. به هر حال، اسلام انسان را به این سمت سوق می‌دهد، اما فعالیت و طی این مسیر به همت افراد بستگی دارد. او باید به سویی حرکت کند که دلش را از هر محبتی جز محبت خدا پاک کند. آدمی در دوران طفولیت، جز به لذّات کودکانه نمی‌اندیشد. از دوران بلوغ تا پیری بیشترین اهمیت را به لذت جنسی می‌دهد و دوران پیری هم به فکر جاه و مقام است. همه انسانها، غیر از معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و اولیای کامل خدا، کم و بیش به این آلودگیها مبتلایند و این شیوه زندگی، ارزشمند، مرضیّ و مطلوب خدا نیست. آدمی در مقام تربیت، باید از قدمهای اولیه شروع کند و به تدریج مراحل بالا را کسب کند. برای اینکه بچه‌ای را به نماز خواندن وادار کنید، در ابتدا باید از تشویق و جایزه و ... شروع کنید، درست است نمازی که برای تشویق و جایزه خوانده شود، نماز حقیقی نیست بلکه نوعی شرک است اما برای شروع کار، خوب است و برای تربیت بچه راهی غیر از این نیست، اما همین بچه وقتی که به سن نوجوانی رسید باید شیوه تربیتی او را عوض کرد؛ مثلاً پدر و مادر او را هدایت کنند که چگونه برای خود دوست پیدا کند، دوستی که از طریق او به مساجد یا مراکز مذهبی راه پیدا کند. پیدا کردن دوست خوب برای فرزند در دوران نوجوانی یکی از راه های بسیار مؤثر تربیتی است، زیرا در این دوره نقش تربیتی پدر و مادر کم می‌شود و نوجوان ارزشهای گروه هم سن را بر ارزشهای والدین ترجیح می‌دهد. شاید هیچ عامل تربیتی به اندازه دوست خوب، مؤثر نباشد و همین دوستان دوران نوجوانی می‌توانند بهترین یا بدترین الگو برای دوران جوانی باشند. اگر در این مرحله، جوان به شخصی علاقه شدید پیدا کند، او را به عنوان نمونه رفتاری خویش انتخاب می‌کند و به همین صورت، از محبت نیز می‌توان به عنوان عامل تربیتی استفاده کرد و بدین وسیله می‌توان کسانی را که در مراحل پایین کمال قرار دارند، به مراحل بالای کمال هدایت کرد؛ مثلاً از محبتی که جوان یا نوجوان به دوستش پیدا کرده یا اینکه دوست عزیزی را از دست داده، می‌توان با شیوه‌ای ظریف، او را به محبت خدا هدایت کرد و به او فهماند که تنها دوست وفادار و همیشگی خدای متعال است، پس تنها به او دل ببند! محبت خود را منحصر به خدا کن! تا زمانی که چنین زمینه‌ای در او فراهم نشود، این واقعیت را نمی‌توان به او القا کرد، اما وقتی که دوستی را از دست داد و به فراقی مبتلا شد، تلقین این حقیقت به او آسان‌تر است یا مثلاً وقتی که از دوستش احسانی می‌بیند یا هدیه‌ای دریافت می‌کند باید به او گفت: این هدیه در مقابل آن همه نعمتی که خدا به تو داده بسیار ناچیز است، حال آیا محبت خدا اولی است که تمام هستی‌ات از اوست یا محبت فلان دوست؟ از محبتهای کوچک‌تر می‌توان او را به محبت بالاتر متوجه کرد. پس عشق و محبت مجازی را می‌توان پلی برای رسیدن به محبت واقعی قرار داد، اما این شیوه آفاتی هم دارد که ممکن است در اثر سوء تربیت، متربّی همان را عشق حقیقی بپندارد و این وظیفه مربّی است که از این کار جلوگیری کند. منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
عنوان سوال:

محبت و عشق ورزیدن از نظر اسلام چگونه است و آیا عشق مجازی می‌تواند پلی برای رسیدن به حقیقت باشد؟


پاسخ:

کمال مطلوب در فرهنگ اسلامی، انحصار محبتها به خدای متعال است؛ همان‌گونه که امید و ترس باید منحصر در خدای متعال باشد، محبت هم باید منحصراً به او تعلق بگیرد، ولی انسانهایی که چنین وضعیتی داشته باشند، بسیار کمیابند، فقط اولیای کامل خدا به این مرحله می‌رسند. به هر حال، اسلام انسان را به این سمت سوق می‌دهد، اما فعالیت و طی این مسیر به همت افراد بستگی دارد. او باید به سویی حرکت کند که دلش را از هر محبتی جز محبت خدا پاک کند.
آدمی در دوران طفولیت، جز به لذّات کودکانه نمی‌اندیشد. از دوران بلوغ تا پیری بیشترین اهمیت را به لذت جنسی می‌دهد و دوران پیری هم به فکر جاه و مقام است. همه انسانها، غیر از معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و اولیای کامل خدا، کم و بیش به این آلودگیها مبتلایند و این شیوه زندگی، ارزشمند، مرضیّ و مطلوب خدا نیست.
آدمی در مقام تربیت، باید از قدمهای اولیه شروع کند و به تدریج مراحل بالا را کسب کند. برای اینکه بچه‌ای را به نماز خواندن وادار کنید، در ابتدا باید از تشویق و جایزه و ... شروع کنید، درست است نمازی که برای تشویق و جایزه خوانده شود، نماز حقیقی نیست بلکه نوعی شرک است اما برای شروع کار، خوب است و برای تربیت بچه راهی غیر از این نیست، اما همین بچه وقتی که به سن نوجوانی رسید باید شیوه تربیتی او را عوض کرد؛ مثلاً پدر و مادر او را هدایت کنند که چگونه برای خود دوست پیدا کند، دوستی که از طریق او به مساجد یا مراکز مذهبی راه پیدا کند. پیدا کردن دوست خوب برای فرزند در دوران نوجوانی یکی از راه های بسیار مؤثر تربیتی است، زیرا در این دوره نقش تربیتی پدر و مادر کم می‌شود و نوجوان ارزشهای گروه هم سن را بر ارزشهای والدین ترجیح می‌دهد. شاید هیچ عامل تربیتی به اندازه دوست خوب، مؤثر نباشد و همین دوستان دوران نوجوانی می‌توانند بهترین یا بدترین الگو برای دوران جوانی باشند. اگر در این مرحله، جوان به شخصی علاقه شدید پیدا کند، او را به عنوان نمونه رفتاری خویش انتخاب می‌کند و به همین صورت، از محبت نیز می‌توان به عنوان عامل تربیتی استفاده کرد و بدین وسیله می‌توان کسانی را که در مراحل پایین کمال قرار دارند، به مراحل بالای کمال هدایت کرد؛ مثلاً از محبتی که جوان یا نوجوان به دوستش پیدا کرده یا اینکه دوست عزیزی را از دست داده، می‌توان با شیوه‌ای ظریف، او را به محبت خدا هدایت کرد و به او فهماند که تنها دوست وفادار و همیشگی خدای متعال است، پس تنها به او دل ببند! محبت خود را منحصر به خدا کن! تا زمانی که چنین زمینه‌ای در او فراهم نشود، این واقعیت را نمی‌توان به او القا کرد، اما وقتی که دوستی را از دست داد و به فراقی مبتلا شد، تلقین این حقیقت به او آسان‌تر است یا مثلاً وقتی که از دوستش احسانی می‌بیند یا هدیه‌ای دریافت می‌کند باید به او گفت: این هدیه در مقابل آن همه نعمتی که خدا به تو داده بسیار ناچیز است، حال آیا محبت خدا اولی است که تمام هستی‌ات از اوست یا محبت فلان دوست؟ از محبتهای کوچک‌تر می‌توان او را به محبت بالاتر متوجه کرد. پس عشق و محبت مجازی را می‌توان پلی برای رسیدن به محبت واقعی قرار داد، اما این شیوه آفاتی هم دارد که ممکن است در اثر سوء تربیت، متربّی همان را عشق حقیقی بپندارد و این وظیفه مربّی است که از این کار جلوگیری کند.
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین