آیا سحر و جادو حقیقت دارد؟ نظر اسلام در این باره چیست؟
کلمه سحر و مشتقاتش 63 بار در قرآن کریم به کار رفته است. البته از مجموع این آیات به دست می آید که سحر دو گونه است؛ گونه ای از آن حقیقت ندارد و بی اثر است و مقصود از آن نوعی تردستی، شعبده بازی و چشم بندی است، مانند برخی جادوهای زمان حضرت موسی علیه السلام که خداوند در این باره می فرماید: (فَإذا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ إلیهِ مِن سِحرهم أنَّها تَسْعَی؛ در این هنگام طناب ها و عصاهای آنان (جادوگران زمان موسی) بر اثر سحرشان، چنان به نظر می رسد که حرکت می کند.) (طه: 66) و در آیه ای دیگر می فرماید: قال اَلْقُوا فَلَمَّا اَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ واستَرْهَبُوهُمْ و جَاءُو بِسِحرٍ عَظیمٍ. (اعراف: 116) [حضرت موسی] فرمود: بیفکنید! پس هنگامی که [وسایل سحر خود را] افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند و سحر بزرگی پدید آوردند. بخشی از سحر حقیقت است و آثار و پی آمدهایی دارد، مانند سحری که به جدایی زن و شوهر می انجامد و آسیب های جدی ای به کانون خانواده می زند. آیات زیر مبیّن این نوع سحر است: ...فَیَتعلّمونَ مِنهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ المَرءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَارِّین مِن أَحدٍ إِلّا بِإِذْنِ اللّه ِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لَایَنْفَعُهُم. (بقره: 102) از آن دو فرشته (هاروت و ماروت) مطالبی را می آموختند که بتوانند به کمک آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند [نه اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند]، ولی هیچ گاه بدون فرمان خدا نمی توانند به انسان آسیب برسانند. آنها قسمت هایی را فرا می گرفتند که برای آنان زیان داشت و سودی نداشت. و در آیه ای دیگر آمده است: (وَ مِنْ شَرِّالنَّفاثاتِ فِی العُقَد؛ از شرّ دمندگان افسون گره ها.) (فلق: 4) از این آیات برمی آید که خداوند در قرآن کریم وجود این نوع سحر را تأیید می کند. روایت های زیر نیز مبیّن حقیقت سحر و جادوست. امام علی علیه السلاممی فرماید: (السِّحْرُ حَقٌّ وَ الفالُ حَقٌّ؛ طلسم، جادو و فال نیک زدن حقیقت دارد.)1 امام صادق علیه السلامنیز فرمود: سحر گونه های فراوانی دارد: نوعی از آن مانند طبابت است. همان گونه که پزشکان برای هر دردی دارو می سازند، ساحران نیز برای سلامتی، آفتی و برای هر عافیتی، بلایی و برای هر کاری، چاره ای اندیشیده اند. نوع دیگر آن، تردستی و چشم بندی و گونه دیگر آن اموری است که جن گیرها از جنیان فرامی گیرند. نزدیک ترین باور درباره سحر به حقیقت، آن است که جادو به منزله طبابت است. ساحر، مرد را سحر می کند که نتواند با زن خود نزدیکی کند و پزشک می آید و وی را از راهی دیگر (دارو، نه جادو) درمان می کند و فرد بهبود می یابد. در داستان گفت وگوی امام رضا علیه السلام با مأمون آمده است که حضرت رضا علیه السلام فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم آموختند، تا با کمک آن، از سحر ساحران ایمن باشند و سحر آنان را باطل کنند و این دانش را به هیچ کس نمی آموختند، مگر آنکه آنها را باز می داشتند که مبادا با یادگرفتن سحر، فتنه انگیزی کنند. ما وسیله آزمایش شماییم، مبادا با به کار بردن نابجای این دانش، کفر بورزید، ولی جمعی از مردم با استفاده از آن کافر شدند و با عمل کردن برخلاف آنچه دستور داشتند، کافر شدند. چون میان مرد و زنش جدایی می انداختند که خدای تعالی درباره آن فرموده است: (وَ مَا هُمْ بِضارّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذنِ اللّه ).2 حکم جادو از نظر اسلام از نظر اسلام، جادو، حرام است و بنا بر فتوای فقهای اسلام، یادگرفتن آن و جادوگری جایز نیست. در این باره، احادیث فراوانی از معصومین علیهم السلام وارد شده است که برخی از آنها عبارتند از: امام صادق علیه السلاممی فرماید: مَن تَعَلَّمَ شَیئاً مِنَ السِّحْرِ قَلیلاً أو کثیراً فَقَد کَفَرَ و کَانَ آخرَ عَهْدِهِ بِرَبِّه.3 کسی که چیزی از سحر را بیاموزد؛ کم یا زیاد، کافر شده است و آخرین پیمانش با حق تعالی است (اشاره به این است که رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود). البته اگر یادگیری و انجام سحر، به منظور ابطال سحر ساحران باشد، اشکالی ندارد، بلکه گاه به عنوان واجب کفایی باید عده ای سحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغ گویی خواست از این راه مردم را اغفال یا گمراه کند، جادوی او را باطل و دروغش را فاش سازند. اگر جادو برای ابطال جادو حل و گشودن آن باشد، مانعی ندارد. نقل است روزی یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام سحر مزد می گرفت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: شغل من ساحری بود و در برابر آن مزد می گرفتم. خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین می شد و با همان درآمد، به حج رفته ام؛ ولی اکنون آن را ترک و توبه کرده ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق علیه السلامدر پاسخ فرمود: (عقده سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن).4 از این حدیث استفاده می شود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکالی ندارد. پی نوشتها: 1. نهج البلاغه، حکمت 400. 2. وسائل الشیعه، ج 17، ص 147، باب 25، ح 22211. 3. همان، ص 148، باب 25، ح 25542. 4. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 364، باب 39، ح 164. www.irc.ir
عنوان سوال:

آیا سحر و جادو حقیقت دارد؟ نظر اسلام در این باره چیست؟


پاسخ:

کلمه سحر و مشتقاتش 63 بار در قرآن کریم به کار رفته است. البته از مجموع این آیات به دست می آید که سحر دو گونه است؛ گونه ای از آن حقیقت ندارد و بی اثر است و مقصود از آن نوعی تردستی، شعبده بازی و چشم بندی است، مانند برخی جادوهای زمان حضرت موسی علیه السلام که خداوند در این باره می فرماید: (فَإذا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ إلیهِ مِن سِحرهم أنَّها تَسْعَی؛ در این هنگام طناب ها و عصاهای آنان (جادوگران زمان موسی) بر اثر سحرشان، چنان به نظر می رسد که حرکت می کند.) (طه: 66) و در آیه ای دیگر می فرماید:
قال اَلْقُوا فَلَمَّا اَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ واستَرْهَبُوهُمْ و جَاءُو بِسِحرٍ عَظیمٍ. (اعراف: 116)
[حضرت موسی] فرمود: بیفکنید! پس هنگامی که [وسایل سحر خود را] افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند و سحر بزرگی پدید آوردند.
بخشی از سحر حقیقت است و آثار و پی آمدهایی دارد، مانند سحری که به جدایی زن و شوهر می انجامد و آسیب های جدی ای به کانون خانواده می زند. آیات زیر مبیّن این نوع سحر است:
...فَیَتعلّمونَ مِنهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ المَرءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَارِّین مِن أَحدٍ إِلّا بِإِذْنِ اللّه ِ وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَ لَایَنْفَعُهُم. (بقره: 102)
از آن دو فرشته (هاروت و ماروت) مطالبی را می آموختند که بتوانند به کمک آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند [نه اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند]، ولی هیچ گاه بدون فرمان خدا نمی توانند به انسان آسیب برسانند. آنها قسمت هایی را فرا می گرفتند که برای آنان زیان داشت و سودی نداشت.
و در آیه ای دیگر آمده است: (وَ مِنْ شَرِّالنَّفاثاتِ فِی العُقَد؛ از شرّ دمندگان افسون گره ها.) (فلق: 4) از این آیات برمی آید که خداوند در قرآن کریم وجود این نوع سحر را تأیید می کند. روایت های زیر نیز مبیّن حقیقت سحر و جادوست.
امام علی علیه السلاممی فرماید: (السِّحْرُ حَقٌّ وَ الفالُ حَقٌّ؛ طلسم، جادو و فال نیک زدن حقیقت دارد.)1 امام صادق علیه السلامنیز فرمود:
سحر گونه های فراوانی دارد: نوعی از آن مانند طبابت است. همان گونه که پزشکان برای هر دردی دارو می سازند، ساحران نیز برای سلامتی، آفتی و برای هر عافیتی، بلایی و برای هر کاری، چاره ای اندیشیده اند. نوع دیگر آن، تردستی و چشم بندی و گونه دیگر آن اموری است که جن گیرها از جنیان فرامی گیرند. نزدیک ترین باور درباره سحر به حقیقت، آن است که جادو به منزله طبابت است. ساحر، مرد را سحر می کند که نتواند با زن خود نزدیکی کند و پزشک می آید و وی را از راهی دیگر (دارو، نه جادو) درمان می کند و فرد بهبود می یابد.
در داستان گفت وگوی امام رضا علیه السلام با مأمون آمده است که حضرت رضا علیه السلام فرمود:
هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم آموختند، تا با کمک آن، از سحر ساحران ایمن باشند و سحر آنان را باطل کنند و این دانش را به هیچ کس نمی آموختند، مگر آنکه آنها را باز می داشتند که مبادا با یادگرفتن سحر، فتنه انگیزی کنند. ما وسیله آزمایش شماییم، مبادا با به کار بردن نابجای این دانش، کفر بورزید، ولی جمعی از مردم با استفاده از آن کافر شدند و با عمل کردن برخلاف آنچه دستور داشتند، کافر شدند. چون میان مرد و زنش جدایی می انداختند که خدای تعالی درباره آن فرموده است: (وَ مَا هُمْ بِضارّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذنِ اللّه ).2

حکم جادو از نظر اسلام
از نظر اسلام، جادو، حرام است و بنا بر فتوای فقهای اسلام، یادگرفتن آن و جادوگری جایز نیست. در این باره، احادیث فراوانی از معصومین علیهم السلام وارد شده است که برخی از آنها عبارتند از:
امام صادق علیه السلاممی فرماید:
مَن تَعَلَّمَ شَیئاً مِنَ السِّحْرِ قَلیلاً أو کثیراً فَقَد کَفَرَ و کَانَ آخرَ عَهْدِهِ بِرَبِّه.3
کسی که چیزی از سحر را بیاموزد؛ کم یا زیاد، کافر شده است و آخرین پیمانش با حق تعالی است (اشاره به این است که رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود).
البته اگر یادگیری و انجام سحر، به منظور ابطال سحر ساحران باشد، اشکالی ندارد، بلکه گاه به عنوان واجب کفایی باید عده ای سحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغ گویی خواست از این راه مردم را اغفال یا گمراه کند، جادوی او را باطل و دروغش را فاش سازند.
اگر جادو برای ابطال جادو حل و گشودن آن باشد، مانعی ندارد. نقل است روزی یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام سحر مزد می گرفت، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: شغل من ساحری بود و در برابر آن مزد می گرفتم. خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین می شد و با همان درآمد، به حج رفته ام؛ ولی اکنون آن را ترک و توبه کرده ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق علیه السلامدر پاسخ فرمود: (عقده سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن).4
از این حدیث استفاده می شود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکالی ندارد.
پی نوشتها:
1. نهج البلاغه، حکمت 400.
2. وسائل الشیعه، ج 17، ص 147، باب 25، ح 22211.
3. همان، ص 148، باب 25، ح 25542.
4. تهذیب الأحکام، ج 6، ص 364، باب 39، ح 164.
www.irc.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین