وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند. روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟ در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است. به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد. خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26) از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. روابط و دوستی دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبرانناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است: 1. سرکوب شدن استعدادها یکی از مهمترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی جوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او میشود، تسلّط میل جنسی بر وجودش میباشد. عدم کنترل این میل، سبب میشود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوسبازیها شود و اگر عملاً هم موفق به هوسبازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمیکند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه میکشد، تمام تر و خشک را با هم میسوزاند و شکوفههای تازه دمیده در گلزار شخصیت معنویاش را طعمه آتش سوزان میکند.( احمد صبور اردوآبادی، بلوغ، انتشارات هدی، چاپ ششم، تهران، 1368، ص 87 - 88.) بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمیشناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار میشود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای وارد میشوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بنبست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاهها فعالیت میکند، روزی نیست که نامهای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند. جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بودهاند و تصمیم جدیشان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها میخواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوالپرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند 2 . فقدان شناخت درست و واقعبینانه کسانی که مدعیاند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود. امام علی علیه السلام می فرماید: (حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ؛ دوست داشتن چیزی ، انسان را کور و کر میکند). وابستگیهایی که بین دختر و پسر ایجاد میشود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی میشود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکیها، خوبیها، زیباییها را در فرد مورد علاقه خود میبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه میکند؛ نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد دوستی و ارتباط احساسی و غیرعاقلانه قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقعبین انسان را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد. 3. ایجاد جو بدبینی اغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمیشود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگیشان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت. پسر با خود می گوید: دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند. 4 . محرومیت از ازدواج پاک روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار میآید. با نگاهی به آمار میتوان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباطهای دوستانه داشتهاند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفتساز باشد، فروزنده هوسها و معرفتسوز است. عمدتاً دیده میشود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمیدهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمیتواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشناییهای خیابانی به شکلهای تصنّعی ابراز میشود. 5. احساس گناه شکی نیست که ما در جامعهای دینی زندگی میکنیم که اکثریت مردم از آموزههای دینی و اخلاقی متأثر هستند و به آنها احترام میگذارند. گرچه ممکن است هر فردی سالهای اول زندگی و نسبت به برخی از دستورات دینی، اطلاع دقیقی نداشته باشد، ولی به طور ناخودآگاه و به تدریج، به بسیاری از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه دینی، آگاهی پیدا میکند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی، آن را نمیپسندد و به آن خرده میگیرد و اگر اندک دقتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی صورت گیرد، روشن میشود که ارتباط با جنس مخالف، از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدودیت - آن گونه که در جوامع غیردینی شیوع دارد و به عنوان یک ارزش تلقی میشود – نیست؛ بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباطها، منفی است و همه به ویژه جوانانی را که در اوج غریزه جنسی هستند، از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف، نهی کرده است. حال اگر به علت عدم آگاهی، غفلت و یا تغافل، در دوره جوانی، فردی مرتکب چنین رفتاری شد، مدت زمان زیادی نمیگذرد که جوان به خود میآید و به گذشته خود میاندیشد و رفتارهای خود را با ملاکها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده و آنها را محک میزند و یا با قرار گرفتن در موقعیتها و شرایط زمانی و مکانی معنوی – که بسیار هم پیش میآید - دچار پشیمانی شده و اگر نتواند به درستی از این فضای روانی خارج شود، احساس گناه میکند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواریهای روحی و روانی میشود. لازم به ذکر است که تجدیدنظر نسبت به اعمال غیرمعقول و غیرمشروع گذشته و پشیمان شدن از آنها و تصمیم بر ترک آنها، امری مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضروری است و آن چه به عنوان یک پیامد منفی در این جا از آن یاد میشود، آن احساس گناه منفی و شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خارج شدن از آن را در خود نمیبیند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است و توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار را از شخص میگیرد. نکته قابل توجه آن است که آسیبپذیری جوانانی که به ارزشهای دینی و اخلاقی احترام میگذارند و به آنها پایبند هستند، بیشتر است و آنان به خاطر آشنایی بیشتری که با دستورات دینی و اخلاقی دارند، بیشتر در معرض احساس گناه شدید و پیامدهای منفی آن قرار میگیرند. 6 خیانت به همسر آینده اغلب دختر و پسرهایی که با هم ارتباط دارند و نامشروع به برخی از نیازهای روانی و جسمانیشان پاسخ میدهند، با هم ازدواج نمیکنند و پس از پایان دوره ای که با هم مرتبط بودند، با شخص دیگری ازدواج میکنند و این، خیانتی به همسر آیندهشان میباشد. همه سرمایههای جسمی، روانی و معنوی دختران و پسران، از آن همسر آیندهشان است و آنان حق ندارند برای افراد دیگری که از سر فریب و تفنن با او دوست شدهاند این سرمایه را هزینه کنند؛ امّا متأسفانه برخی این خیانت را مرتکب میشوند و با ارتباط نامشروع با دیگران حقوق همسر آینده خویش را از بین میبرند که این عمل، کانون گرم خانواده را در معرض تهدید قرار میدهد. اما مسئله خواستگاری: خواستگاری گرچه مقدمه یک انتخاب است، ولی بیشتر شبیه به پیشنهاد است؛ یعنی آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد، این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند و در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد. خواستگاری، اولین گام در ازدواج نیست به نظر میرسد که قبل از اقدام به خواستگاری، شایسته است فرد از آمادگیهای شناختی خانوادگی و اقتصادی برخوردار باشد و به عبارت دیگر، فرد باید از معیارهای یک ازدواج موفق، آگاهی کافی داشته باشد و ویژگیهای یک همسر شایسته و لایق را بشناسد و از ملاکهای اساسی و غیراساسی، اطلاع کافی داشته باشد؛ تا هنگام جمعبندی و تصمیمگیری، بتواند ملاک اساسی را فدای ملاک غیراساسی نکند. برای این کار، باید با مطالعه یا با مشورت با افراد با تجربه، از هدف ازدواج، شرایط ازدواج و معیارهای همسر لایق و مناسب، شناخت لازم را به دست آورده؛ نه این که به محض مشاهدة فردی که به چشم ظاهربین او مناسب آمد، در فکر ازدواج با او غوطهور شود و خواستگاری از او را طراحی کند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به سراغ او رفته، دربارة چگونگی طرح درخواست خود از او، برنامهریزی کند. خواستگاری مستقیم نباشد مرد نباید درخواست و تقاضای ازدواج با فرد مورد نظر را به طور مستقیم با او در میان بگذارد؛ بلکه باید اجازه دهد تا از طریق خانوادهاش یا فرد دیگری - که از اعتبار اجتماعی کافی و موقعیت و جایگاه مناسب برخوردار است - این تقاضا مطرح شود؛ زیرا ازدواج، امر مقدسی است. بنابراین، خوب است که مقدمات آن هم بر پایههای صحیح اخلاقی و ارزشی و در هالهای از حیای پسندیده قرار گیرد. ازدواج، یک معاملة مادی و تبادل کالا نیست که با هر کلام و عملی که نشانة رضایت دو طرف باشد، بتوان آن را انجام داد و به اجرا درآورد؛ بلکه مقدمة یک زندگی طولانی و دارای جنبههای مختلف روانی و معنوی است که زمینة آرامش و تکامل دو طرف را فراهم میکند. پس پایهها و مقدمات آن - مانند خواستگاری - نیز باید در یک محیط آرام، بدون احساسات و مبتنی بر عقل و اندیشه، شکل گیرد. معمولاً خواستگاریهای مستقیم، برخاسته از شور و اشتیاق غیرعقلانی است و سیطرة احساسات زودگذر در آنها کاملاً به چشم میخورد. این نوع خواستگاریها که معمولاً مخفیانه و به دور از اطلاع و آگاهی خانوادهها انجام میگیرد، به جای این که زمینة ازدواج موفق را فراهم کند؛ تا به آشنایی با یکدیگر منجر شود، تنها موجب ارضای نیازهای جنسی و جسمی شده، وابستگی دو طرف را به هم شدت داده، در نتیجه، چشم و گوش هر یک از دو طرف را از شناخت دقیق و آگاهی از نقاط ضعف و قوت طرف مقابل، مسدود میکند و اجازه نمیدهد تا آنان دربارة نقایص، کمبودها و ضعفهای طرف مقابل بیندیشند؛ زیرا با عینک محبت و علاقه به طرف مقابل، به شناسایی یکدیگر میپردازند و طبیعی است که چنین عینکی، مانع از شناخت صحیح، دقیق و مناسب خواهد شد. بنابراین، توصیة میشود که خواستگاری به طور رسمی و از طریق خانوادهها و با نظارت و آگاهی آنها انجام گیرد. خواستگاری باید از طرف مرد باشد خواستگاری باید از سوی مرد و خانوادة او انجام گیرد؛ زیرا چنین اقدامی، منطبق با حفظ شئونات و احترام به شخصیت و ویژگیهای زن و جنس مؤنت است. در طبیعت زن، حیا و میل به محبوب واقع شدن، نهادینه شده است و در طبیعت مرد جلب و تمنا و کشش به سوی زن، سرشته شده است. میتوان گفت که تقریباً در تمام فرهنگها و جوامع، بر اساس این اصل فطری و طبیعت انسانی، به کرامت، عزت و حیای زن، ارج نهاده میشود و زن ضمن پذیرش این طلب و تمنا، عزت، شخصیت و احترام را محفوظ داشته، خود را از ابتذال و بیبند و باری، دور نگاه میدارد. استاد شهید مطهری در تحلیلی زیبا و با تکیه بر جنبههای زیستی و جنبههای روانشناختی، چنین مینویسد: (این که قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زن میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میکردهاند، از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه، قرار داده است. این، یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزة مرد، نیاز و طلب و در غریزة زن، ناز و جلوه، قرار داده است؛ ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد، با این وسیله، جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود؛ برای مرد، قابل تحمل است که از زن خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود؛ تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند؛ اما برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد، تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.( مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران 1382، ص 38.) porseman.org
چرا برای ازدواج باید به خواستگاری رفت؟ نمی شود در محیط بیرون با هم دوست باشند مدتی بعد پسر به خواستگاری دختر آید؟
وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.
روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟
در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.
به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.
خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)
از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد.
روابط و دوستی دختر و پسر، دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبرانناپذیری است که چند نمونه آن به شرح زیر است:
1. سرکوب شدن استعدادها
یکی از مهمترین عواملی که با وجود رشد نیروهای جسمی، فکری و روحی جوان، مانع از به جریان افتادن صحیح و اصولی آنها و تأمین سعادت آینده او میشود، تسلّط میل جنسی بر وجودش میباشد. عدم کنترل این میل، سبب میشود که تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قوای جسمی و مغزی او معطوف هوسبازیها شود و اگر عملاً هم موفق به هوسبازی نگردد، تمام فکر و ذهن او به وسیله این خیالات و افکار، اشغال شده و او مجالی برای انجام کار دیگری و شکوفایی اندیشه و استعدادش پیدا نمیکند. این شعله ای که در سراسر وجودش زبانه میکشد، تمام تر و خشک را با هم میسوزاند و شکوفههای تازه دمیده در گلزار شخصیت معنویاش را طعمه آتش سوزان میکند.( احمد صبور اردوآبادی، بلوغ، انتشارات هدی، چاپ ششم، تهران، 1368، ص 87 - 88.)
بنابراین، ما برای اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمی را به دنبال نداشته باشد)، دلیل موجه و قابل قبولی را نمیشناسیم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار میشود و به تدریج، دو طرف در گردونه ای وارد میشوند که چه بسا هیچ کدام خواستار آن نبودند؛ گردونه ای که گاهی رهایی از آن، مستلزم هزینه کردن تمام انرژی روانی و جسمانی فرد و قرار گرفتن در بنبست شدید است. لازم به ذکر است که این سخن، یک ادعای صرف و بدون پشتوانه و دلیل نیست؛ بلکه مرکز مشاوره ما که در سطح دانشگاهها فعالیت میکند، روزی نیست که نامهای از جوانی که در چنین دامی قرار گرفته دریافت نکند.
جالب این است که تقاضای کمک و فریادرسی از افرادی است که معمولاً در ابتدای کار، به خود مطمئن بودهاند و تصمیم جدیشان آن بوده که وارد ارتباط احساسی و غیرمعقول و از نظر اخلاقی غیرصحیح، نشوند و تنها میخواستند در حد ارتباط عادی و یا به قول شما یک سلام و احوالپرسی و یا اظهار محبت باطنی با طرف مقابل داشته باشند
2 . فقدان شناخت درست و واقعبینانه
کسانی که مدعیاند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.
امام علی علیه السلام می فرماید: (حُبُّ الشّیءِ یُعْمی وَ یُصِمُّ؛ دوست داشتن چیزی ، انسان را کور و کر میکند).
وابستگیهایی که بین دختر و پسر ایجاد میشود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی میشود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکیها، خوبیها، زیباییها را در فرد مورد علاقه خود میبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد؛ زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه میکند؛ نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد
دوستی و ارتباط احساسی و غیرعاقلانه قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقعبین انسان را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.
3. ایجاد جو بدبینی
اغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمیشود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگیشان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.
پسر با خود می گوید: دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند.
4 . محرومیت از ازدواج پاک
روابط دختر و پسر، بیش از آن که مفید باشد، تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار میآید. با نگاهی به آمار میتوان دید که آمار طلاق در بین کسانی که قبل از ازدواج، ارتباطهای دوستانه داشتهاند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیشتر از آن که معرفتساز باشد، فروزنده هوسها و معرفتسوز است. عمدتاً دیده میشود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمیدهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمیتواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشناییهای خیابانی به شکلهای تصنّعی ابراز میشود.
5. احساس گناه
شکی نیست که ما در جامعهای دینی زندگی میکنیم که اکثریت مردم از آموزههای دینی و اخلاقی متأثر هستند و به آنها احترام میگذارند. گرچه ممکن است هر فردی سالهای اول زندگی و نسبت به برخی از دستورات دینی، اطلاع دقیقی نداشته باشد، ولی به طور ناخودآگاه و به تدریج، به بسیاری از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه دینی، آگاهی پیدا میکند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه دینی و ارزشی، آن را نمیپسندد و به آن خرده میگیرد و اگر اندک دقتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی صورت گیرد، روشن میشود که ارتباط با جنس مخالف، از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدودیت - آن گونه که در جوامع غیردینی شیوع دارد و به عنوان یک ارزش تلقی میشود – نیست؛ بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباطها، منفی است و همه به ویژه جوانانی را که در اوج غریزه جنسی هستند، از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف، نهی کرده است.
حال اگر به علت عدم آگاهی، غفلت و یا تغافل، در دوره جوانی، فردی مرتکب چنین رفتاری شد، مدت زمان زیادی نمیگذرد که جوان به خود میآید و به گذشته خود میاندیشد و رفتارهای خود را با ملاکها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده و آنها را محک میزند و یا با قرار گرفتن در موقعیتها و شرایط زمانی و مکانی معنوی – که بسیار هم پیش میآید - دچار پشیمانی شده و اگر نتواند به درستی از این فضای روانی خارج شود، احساس گناه میکند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواریهای روحی و روانی میشود. لازم به ذکر است که تجدیدنظر نسبت به اعمال غیرمعقول و غیرمشروع گذشته و پشیمان شدن از آنها و تصمیم بر ترک آنها، امری مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضروری است و آن چه به عنوان یک پیامد منفی در این جا از آن یاد میشود، آن احساس گناه منفی و شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خارج شدن از آن را در خود نمیبیند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است و توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار را از شخص میگیرد. نکته قابل توجه آن است که آسیبپذیری جوانانی که به ارزشهای دینی و اخلاقی احترام میگذارند و به آنها پایبند هستند، بیشتر است و آنان به خاطر آشنایی بیشتری که با دستورات دینی و اخلاقی دارند، بیشتر در معرض احساس گناه شدید و پیامدهای منفی آن قرار میگیرند.
6 خیانت به همسر آینده
اغلب دختر و پسرهایی که با هم ارتباط دارند و نامشروع به برخی از نیازهای روانی و جسمانیشان پاسخ میدهند، با هم ازدواج نمیکنند و پس از پایان دوره ای که با هم مرتبط بودند، با شخص دیگری ازدواج میکنند و این، خیانتی به همسر آیندهشان میباشد. همه سرمایههای جسمی، روانی و معنوی دختران و پسران، از آن همسر آیندهشان است و آنان حق ندارند برای افراد دیگری که از سر فریب و تفنن با او دوست شدهاند این سرمایه را هزینه کنند؛ امّا متأسفانه برخی این خیانت را مرتکب میشوند و با ارتباط نامشروع با دیگران حقوق همسر آینده خویش را از بین میبرند که این عمل، کانون گرم خانواده را در معرض تهدید قرار میدهد.
اما مسئله خواستگاری: خواستگاری گرچه مقدمه یک انتخاب است، ولی بیشتر شبیه به پیشنهاد است؛ یعنی آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد، این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند و در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد.
خواستگاری، اولین گام در ازدواج نیست
به نظر میرسد که قبل از اقدام به خواستگاری، شایسته است فرد از آمادگیهای شناختی خانوادگی و اقتصادی برخوردار باشد و به عبارت دیگر، فرد باید از معیارهای یک ازدواج موفق، آگاهی کافی داشته باشد و ویژگیهای یک همسر شایسته و لایق را بشناسد و از ملاکهای اساسی و غیراساسی، اطلاع کافی داشته باشد؛ تا هنگام جمعبندی و تصمیمگیری، بتواند ملاک اساسی را فدای ملاک غیراساسی نکند. برای این کار، باید با مطالعه یا با مشورت با افراد با تجربه، از هدف ازدواج، شرایط ازدواج و معیارهای همسر لایق و مناسب، شناخت لازم را به دست آورده؛ نه این که به محض مشاهدة فردی که به چشم ظاهربین او مناسب آمد، در فکر ازدواج با او غوطهور شود و خواستگاری از او را طراحی کند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به سراغ او رفته، دربارة چگونگی طرح درخواست خود از او، برنامهریزی کند.
خواستگاری مستقیم نباشد
مرد نباید درخواست و تقاضای ازدواج با فرد مورد نظر را به طور مستقیم با او در میان بگذارد؛ بلکه باید اجازه دهد تا از طریق خانوادهاش یا فرد دیگری - که از اعتبار اجتماعی کافی و موقعیت و جایگاه مناسب برخوردار است - این تقاضا مطرح شود؛ زیرا ازدواج، امر مقدسی است. بنابراین، خوب است که مقدمات آن هم بر پایههای صحیح اخلاقی و ارزشی و در هالهای از حیای پسندیده قرار گیرد. ازدواج، یک معاملة مادی و تبادل کالا نیست که با هر کلام و عملی که نشانة رضایت دو طرف باشد، بتوان آن را انجام داد و به اجرا درآورد؛ بلکه مقدمة یک زندگی طولانی و دارای جنبههای مختلف روانی و معنوی است که زمینة آرامش و تکامل دو طرف را فراهم میکند. پس پایهها و مقدمات آن - مانند خواستگاری - نیز باید در یک محیط آرام، بدون احساسات و مبتنی بر عقل و اندیشه، شکل گیرد. معمولاً خواستگاریهای مستقیم، برخاسته از شور و اشتیاق غیرعقلانی است و سیطرة احساسات زودگذر در آنها کاملاً به چشم میخورد. این نوع خواستگاریها که معمولاً مخفیانه و به دور از اطلاع و آگاهی خانوادهها انجام میگیرد، به جای این که زمینة ازدواج موفق را فراهم کند؛ تا به آشنایی با یکدیگر منجر شود، تنها موجب ارضای نیازهای جنسی و جسمی شده، وابستگی دو طرف را به هم شدت داده، در نتیجه، چشم و گوش هر یک از دو طرف را از شناخت دقیق و آگاهی از نقاط ضعف و قوت طرف مقابل، مسدود میکند و اجازه نمیدهد تا آنان دربارة نقایص، کمبودها و ضعفهای طرف مقابل بیندیشند؛ زیرا با عینک محبت و علاقه به طرف مقابل، به شناسایی یکدیگر میپردازند و طبیعی است که چنین عینکی، مانع از شناخت صحیح، دقیق و مناسب خواهد شد.
بنابراین، توصیة میشود که خواستگاری به طور رسمی و از طریق خانوادهها و با نظارت و آگاهی آنها انجام گیرد.
خواستگاری باید از طرف مرد باشد
خواستگاری باید از سوی مرد و خانوادة او انجام گیرد؛ زیرا چنین اقدامی، منطبق با حفظ شئونات و احترام به شخصیت و ویژگیهای زن و جنس مؤنت است. در طبیعت زن، حیا و میل به محبوب واقع شدن، نهادینه شده است و در طبیعت مرد جلب و تمنا و کشش به سوی زن، سرشته شده است. میتوان گفت که تقریباً در تمام فرهنگها و جوامع، بر اساس این اصل فطری و طبیعت انسانی، به کرامت، عزت و حیای زن، ارج نهاده میشود و زن ضمن پذیرش این طلب و تمنا، عزت، شخصیت و احترام را محفوظ داشته، خود را از ابتذال و بیبند و باری، دور نگاه میدارد.
استاد شهید مطهری در تحلیلی زیبا و با تکیه بر جنبههای زیستی و جنبههای روانشناختی، چنین مینویسد: (این که قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زن میرفتهاند و از آنها تقاضای همسری میکردهاند، از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه، قرار داده است. این، یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزة مرد، نیاز و طلب و در غریزة زن، ناز و جلوه، قرار داده است؛ ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد، با این وسیله، جبران کرده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود؛ برای مرد، قابل تحمل است که از زن خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود؛ تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند؛ اما برای زن که میخواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد، تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.( مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران 1382، ص 38.)
porseman.org
- [سایر] خواستگاری در محیطی مثل محیط دانشگاه چگونه باید باشد و بزرگتر بودن دختر از پسر چه مشکلی بوجود می آورد؟
- [سایر] آیا خواستگاری دختر از پسر، شیوهی نادرستی برای ازدواج است؟
- [سایر] آیا دختر و پسر میتوانند در محیط دانشگاه در مورد ازدواج با همدیگر، صحبت کنند؟
- [سایر] وقتی دختر و پسر همدیگر را دوست دارند، مادر پسر به علت بیرون بودن موی دختر اقدام به خواستگاری نمیکند. آیا دعایی برای گشایش وجود دارد؟
- [سایر] گاهی، مادر همراه با دختر خود و بدون پسر به خواستگاری میآید. اینگونه خواستگاری کردن توهین به دختر نیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر خانواده پسری برای خواستگاری دختری یکی دو مرتبه به خانه دختر بروند و خانواده دختر با ازدواج آنها موافقت کند ولی بعداً خانواده پسر ازدواج را بنا بر عللی بر هم بزند، با توجه به اینکه طیّ این چند روز خاطراتی بین دختر و پسر ایجاد شده امّا ازدواج بر هم خورده و خانواده دختر از خانواده پسر ناراضی است؛ آیا حقّ الناسی برگردن خانواده پسر آمده است؟ اگر جواب مثبت است چه باید کرد؟
- [سایر] آیا بهتر است دختر و پسر در جلسه خواستگاری در اتاق دختر صحبت کنند یا در فضای دیگر ؟
- [سایر] در جلسه خواستگاری ، دختر باید صحبت را آغاز کنند یا پسر؟
- [سایر] درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد؟
- [سایر] درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختری را برای پسر خود عقد کند، خودش می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید، همچنین اگر اول خودش با مادر آن دختر ازدواج کرده می تواند آن دختر را برای پسر خود بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت فرزند نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد؛ مثلاً اگر میّت (یک پسر) از دختر خود و( یک دختر) از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن انسان ، از شوهر سابقش دختری داشته باشد ؛ انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست ، عقد کند و همچنین اگر زن انسان از شوهر سابقش پسری داشته باشد انسان می تواند دختر خود را که از آن زن نیست به ازدواج آن پسر در بیاورد . و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پسر نمی تواند با دختری که مادر یا مادر بزرگ او آن دختر را شیر کامل داده ازدواج کند، و نیز اگر زن پدر انسان از شیر مربوط به پدر او دختری را شیر داده باشد پسر نمی تواند با آن دختر ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.
- [آیت الله سبحانی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند.