خانواده های دو فرزندی چگونه با فرزندانشان برخورد نمایند؟
شکل گیری شخصیت در خانواده های دو فرزندی پسر - پسر(مرفه) تربیت و شخصیت دو پسر بستگی به فرهنگ حاکم بر خانواده داردکه به کدام سوگرایش دارند. اگر فرهنگ خانواده کاملا مادی باشد، آن دو پسر هم به سوی مادیات گرایش می یابند. در عین حال چون پسر بزرگ بیشتر مورد توجه است و روی او اعتبار بیشتری باز شده است حالت اقتدار بیشتری دارد، مسئولیت پذیر و کاری است و در انجام کارها ساعی است و از خود تنبلی نشان نمی دهد. در حالی که دومی تا حدودی تنبل است و از اقتدار کمتری برخوردار است. از سوی دیگر به دلیل وجود امکانات، این بچه ها با هم درگیر نشده و کاری به کار هم ندارند. پسر- پسر(فقیر) پسر اول مدام نظارت پدر را بر خود احساس می کند. او دائم از سوی پدر و مادر تحت کنترل است. از این رو کوچکترین عمل او زیر ذره بین برده شده و مورد نقد و بررسی است. و با شدت با آن برخورد می شود. پسر اول معمولا احساس دوگانه ای در خود دارد. از یک سو مدام به او تذکر می دهند که بزرگتر است، باید گذشت کند، رفتار بزرگترها را داشته باشد حتی رفتارهای بچه گانه را انجام ندهد، از سوی دیگر مدام در حال امر و نهی شدن است. در حالی که در مقایسه با پسر دوم راحت تر و آزادتر است. معمولا پسر بزرگتر رفتارهای پدر را تقلید کرده و همان روش را برسر برادر کوچک انتقال می دهد. یک نکته هم در مورد فرزند بزرگ پسر آن است که پس از ازدواج علاقه دارد، در رابطه با همسر خود در برخی موارد حالت کودکانه یافته و همسر ش نقش مادری را هم ایفاء کند. معمولا پسر دوم بیشتر سرکوفت می شود در نتیجه اراده ای ضعیف تر دارد، پسر اول حالت حاکمیت و آمریت دارد. به این جهت روحیه ی رهبری در او قوی است، به عکس در پسر دوم که حالت رهبری کمتر و آرام تر است. اگر پدر و مادر به بچه اول بیشتر از بچه دوم توجه کند، دومی آرام و خمود می شود، حتی ممکن است احساس افسردگی داشته باشد. زیرا تصور می کند وجود او اهمیت چندانی در خانه ندارد و کسی به او اعتنا و توجهی ندارد، لذا تمایل به گوشه نشینی و انزوا می یابد. حال به عکس اگر در خانواده توجه کمتر به پسر بزرگتر باشد. پسر دوم شرور، تهاجمی و بی تربیت می شود، زیرا پدر و مادر به دلیل توجه بیش از حد به او، او را لوس و بی مسئولیت بار می آورند. این فرد در زندگی عملی خود هم فاقد پشتکار و انضباط است و پس از ازدواج این موضوع را به خانواده ی خود نیز تسری خواهد داد. دختر- پسر اگر فرزند اول دختر و فرزند دوم پسر باشد. حالت حاکم بر روابط خواهر و برادر بر محور لجبازی است، چون معمولا پسرها مورد توجه زیاد والدین هستند( در مقایسه با دخترها) از سوی دیگر دختر بزرگ ناچار است کارهای خانه را هم انجام دهد، اما توجه و پاداش ها به طرف پسر کوچک تر منتقل می شود. این مساله هم سبب برخورد رقابت آمیز برادر و خواهر و توسعه ی لج بازی میان آنها می شود. این رابطه به صورت مداوم تکرار شده و ادامه می یابد. در این وضع هر دو در صدد اعمال سلطه هستند، لچ بازی سبب می شود، آنها حالت یکدندگی یافته و در همه خواستهای خویش بدون توجه به دیگری پافشاری کنند. پسر- دختر در صورتیکه در یک خانواده دو فرزندی، فرزند اول پسر و دومی دختر باشد. پسر حالت تحکم و رهبری دارد. دنبال اعمال سلطه و حاکمیت است. اما دختر حالت مادرانه می یابد. از سویی تصور می کند که هم طراز برادر بزرگش است. احساس کوچک بودن ندارد. اما از آنجا که مادر هم از او توقعاتی دارد، لذا احساس مادر بودن دارد. دختر- دختر اگر در خانواده دو فرزند، هر دو دختر باشند، در نتیجه نوعی رقابت میان دو فرزند آغاز و توسعه می یابد. زیرا هر دو آن ها می کوشند حالت مادرانه داشته باشند. اما به هر حال معمولا در خانواده های ایرانی بچه اول بیشتر حالت مادرانه می یابد و حالت دومی در این مورد عقب تر و کمتر است. در خانواده های مرفه تفاوت میان دو دختر زیاد نمی باشد. دختر دوم از لحاظ عاطفی به پدر و مادر وابستگی بیشتر دارد. لذا احساس عدم امنیت بیشتری دارد. دختر اول فکر می کند به اندازه دختر کوچک به او توجه نمی کنند. لذا ممکن است ساکت و گوشه گیر شود، اما به هر حال در کار یکدیگر مداخله نمی کنند. در خانواده معمولی دختر اول سعی دارد پا جای پای مادر بگذارد، از این رو می کوشد بر دختر دوم اعمال سلطه کرده و به او دستور داده و تحکم نماید. دختر دوم از اراده ضعیف تری برخوردار است و اعتماد به نفس زیادی ندارد. www.eporsesh.com
عنوان سوال:

خانواده های دو فرزندی چگونه با فرزندانشان برخورد نمایند؟


پاسخ:

شکل گیری شخصیت در خانواده های دو فرزندی
پسر - پسر(مرفه)
تربیت و شخصیت دو پسر بستگی به فرهنگ حاکم بر خانواده داردکه به کدام سوگرایش دارند. اگر فرهنگ خانواده کاملا مادی باشد، آن دو پسر هم به سوی مادیات گرایش می یابند. در عین حال چون پسر بزرگ بیشتر مورد توجه است و روی او اعتبار بیشتری باز شده است حالت اقتدار بیشتری دارد، مسئولیت پذیر و کاری است و در انجام کارها ساعی است و از خود تنبلی نشان نمی دهد. در حالی که دومی تا حدودی تنبل است و از اقتدار کمتری برخوردار است. از سوی دیگر به دلیل وجود امکانات، این بچه ها با هم درگیر نشده و کاری به کار هم ندارند.
پسر- پسر(فقیر)
پسر اول مدام نظارت پدر را بر خود احساس می کند. او دائم از سوی پدر و مادر تحت کنترل است. از این رو کوچکترین عمل او زیر ذره بین برده شده و مورد نقد و بررسی است. و با شدت با آن برخورد می شود. پسر اول معمولا احساس دوگانه ای در خود دارد. از یک سو مدام به او تذکر می دهند که بزرگتر است، باید گذشت کند، رفتار بزرگترها را داشته باشد حتی رفتارهای بچه گانه را انجام ندهد، از سوی دیگر مدام در حال امر و نهی شدن است. در حالی که در مقایسه با پسر دوم راحت تر و آزادتر است. معمولا پسر بزرگتر رفتارهای پدر را تقلید کرده و همان روش را برسر برادر کوچک انتقال می دهد. یک نکته هم در مورد فرزند بزرگ پسر آن است که پس از ازدواج علاقه دارد، در رابطه با همسر خود در برخی موارد حالت کودکانه یافته و همسر ش نقش مادری را هم ایفاء کند.
معمولا پسر دوم بیشتر سرکوفت می شود در نتیجه اراده ای ضعیف تر دارد، پسر اول حالت حاکمیت و آمریت دارد. به این جهت روحیه ی رهبری در او قوی است، به عکس در پسر دوم که حالت رهبری کمتر و آرام تر است. اگر پدر و مادر به بچه اول بیشتر از بچه دوم توجه کند، دومی آرام و خمود می شود، حتی ممکن است احساس افسردگی داشته باشد. زیرا تصور می کند وجود او اهمیت چندانی در خانه ندارد و کسی به او اعتنا و توجهی ندارد، لذا تمایل به گوشه نشینی و انزوا می یابد. حال به عکس اگر در خانواده توجه کمتر به پسر بزرگتر باشد. پسر دوم شرور، تهاجمی و بی تربیت می شود، زیرا پدر و مادر به دلیل توجه بیش از حد به او، او را لوس و بی مسئولیت بار می آورند. این فرد در زندگی عملی خود هم فاقد پشتکار و انضباط است و پس از ازدواج این موضوع را به خانواده ی خود نیز تسری خواهد داد.
دختر- پسر
اگر فرزند اول دختر و فرزند دوم پسر باشد. حالت حاکم بر روابط خواهر و برادر بر محور لجبازی است، چون معمولا پسرها مورد توجه زیاد والدین هستند( در مقایسه با دخترها) از سوی دیگر دختر بزرگ ناچار است کارهای خانه را هم انجام دهد، اما توجه و پاداش ها به طرف پسر کوچک تر منتقل می شود. این مساله هم سبب برخورد رقابت آمیز برادر و خواهر و توسعه ی لج بازی میان آنها می شود. این رابطه به صورت مداوم تکرار شده و ادامه می یابد. در این وضع هر دو در صدد اعمال سلطه هستند، لچ بازی سبب می شود، آنها حالت یکدندگی یافته و در همه خواستهای خویش بدون توجه به دیگری پافشاری کنند.
پسر- دختر
در صورتیکه در یک خانواده دو فرزندی، فرزند اول پسر و دومی دختر باشد. پسر حالت تحکم و رهبری دارد. دنبال اعمال سلطه و حاکمیت است. اما دختر حالت مادرانه می یابد. از سویی تصور می کند که هم طراز برادر بزرگش است. احساس کوچک بودن ندارد. اما از آنجا که مادر هم از او توقعاتی دارد، لذا احساس مادر بودن دارد.
دختر- دختر
اگر در خانواده دو فرزند، هر دو دختر باشند، در نتیجه نوعی رقابت میان دو فرزند آغاز و توسعه می یابد. زیرا هر دو آن ها می کوشند حالت مادرانه داشته باشند. اما به هر حال معمولا در خانواده های ایرانی بچه اول بیشتر حالت مادرانه می یابد و حالت دومی در این مورد عقب تر و کمتر است. در خانواده های مرفه تفاوت میان دو دختر زیاد نمی باشد. دختر دوم از لحاظ عاطفی به پدر و مادر وابستگی بیشتر دارد. لذا احساس عدم امنیت بیشتری دارد. دختر اول فکر می کند به اندازه دختر کوچک به او توجه نمی کنند. لذا ممکن است ساکت و گوشه گیر شود، اما به هر حال در کار یکدیگر مداخله نمی کنند. در خانواده معمولی دختر اول سعی دارد پا جای پای مادر بگذارد، از این رو می کوشد بر دختر دوم اعمال سلطه کرده و به او دستور داده و تحکم نماید. دختر دوم از اراده ضعیف تری برخوردار است و اعتماد به نفس زیادی ندارد.
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین