آیا مخالفت بیجای والدین در ازدواج فرزندانشان درست است؟
در مواردی والدین می‌دانند که فرزندشان تحت تأثیر عواطف و احساسات جوانی کر و کور شده )ر.ک: ص 47 - 45( و دارد تصمیم اشتباهی می‌گیرد و با کسی ازدواج می‌کند که همتایش نیست و به احتمال بسیار، نتیجه‌اش جدایی یا سوختن و ساختن تا آخر عمر خواهد بود. در این صورت، مخالفت، مقاومت و سخت‌گیری آنان نه تنها بد نیست که نیکو و بجا هم هست. در مواردی با خواستگار دخترشان یا کسی که پسرشان به او علاقه‌مند است و شرایط مطلوب نسبی را هم دارد، بدون دلیل موجه مخالفت می‌کنند؛ برای مثال به این دلیل که خوب احوالپرسی نکرد. گاهی به سبب حب و بغض‌ها است. پدر می‌گوید: چون از نزدیکان مادر است، و مادر می‌گوید: چون با خانواده پدر ارتباط فامیلی دارد. گاهی به دلیل تعصب‌های بیجا است؛ مثلا هم‌شهری، هم‌ولایتی، هم‌زبان و هم‌لهجه و از طایفه ما نیست )درباره تشابه فرهنگی، ر.ک: ص 151 و 152(. گاهی سلیقه شخصی خود را ملاک قرار می‌دهند و می‌گویند: چون به دلم ننشست یا عللی از نوع. توجه داشته باشید که هیچ‌یک از این علل، علل موجهی نیست و مخالفت والدین با ازدواج فرزندشان منطقی نخواهد بود. گاهی پا را از مخالفت فراتر می‌گذارند و به علل واهی اجازه ازدواج نمی‌دهند. در ازدواج پسر، اجازه هیچ‌یک از اعضای خانواده شرط نیست؛ ولی بهتر است رضایت آنان به ویژه مادر را جلب کند و بهترین راه جلب رضایت، ارتباط عاطفی بیشتر، محبت افزون‌تر به آنان و استفاده از واسطه‌هایی با نفوذ از جمله پدربزرگ و مادربزرگ است. در ازدواج دختر، اجازه پدر یا جد پدری لازم است؛ ) دلیل نیاز دختر به اجازه پدر )و نه مادر( اولا شدت عواطف او است که احتمال دارد براساس احساسات تصمیم بگیرد و قوه عاقله پدر باید به او کمک کند؛ ثانیا تجربه کمتر از مرد به دلیل حضور کمتر در اجتماع است )به همین سبب، زن غیر باکره که تجربه بیشتری دارد و مردشناسی را هم تجربه کرده برای ازدواج دوباره، اجازه پدر را لازم ندارد( و ثالثا حق طلاق است که به مرد داده شده و با توجه به این که زن حق طلاق ندارد.)ر.ک: ص 215 و 216( باید دقت بیشتری کند و به نظر پدر نیاز دارد. اما این اجازه مطلق نیست و در شرایطی، اجازه آنان از بین می‌رود؛ در جایی که پسر شرعا و عرفا کفو )همتای( دختر باشد؛ ازدواج هم به مصلحت دختر باشد، و همتای دیگری هم برایش پیدا نشود ) تحریرالوسیله، ج 2، ص 393. پس اگر این شرایط وجود داشته باشد و پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه با ازدواج دخترش مخالفت کند، اسلام اجازه می‌دهد که دختر بدون اجازه آنان ازدواج کند )ر.ک: ص 79 و 80(.
عنوان سوال:

آیا مخالفت بیجای والدین در ازدواج فرزندانشان درست است؟


پاسخ:

در مواردی والدین می‌دانند که فرزندشان تحت تأثیر عواطف و احساسات جوانی کر و کور شده )ر.ک: ص 47 - 45( و دارد تصمیم اشتباهی می‌گیرد و با کسی ازدواج می‌کند که همتایش نیست و به احتمال بسیار، نتیجه‌اش جدایی یا سوختن و ساختن تا آخر عمر خواهد بود. در این صورت، مخالفت، مقاومت و سخت‌گیری آنان نه تنها بد نیست که نیکو و بجا هم هست.
در مواردی با خواستگار دخترشان یا کسی که پسرشان به او علاقه‌مند است و شرایط مطلوب نسبی را هم دارد، بدون دلیل موجه مخالفت می‌کنند؛ برای مثال به این دلیل که خوب احوالپرسی نکرد. گاهی به سبب حب و بغض‌ها است. پدر می‌گوید: چون از نزدیکان مادر است، و مادر می‌گوید: چون با خانواده پدر ارتباط فامیلی دارد. گاهی به دلیل تعصب‌های بیجا است؛ مثلا هم‌شهری، هم‌ولایتی، هم‌زبان و هم‌لهجه و از طایفه ما نیست )درباره تشابه فرهنگی، ر.ک: ص 151 و 152(. گاهی سلیقه شخصی خود را ملاک قرار می‌دهند و می‌گویند: چون به دلم ننشست یا عللی از نوع.
توجه داشته باشید که هیچ‌یک از این علل، علل موجهی نیست و مخالفت والدین با ازدواج فرزندشان منطقی نخواهد بود.
گاهی پا را از مخالفت فراتر می‌گذارند و به علل واهی اجازه ازدواج نمی‌دهند. در ازدواج پسر، اجازه هیچ‌یک از اعضای خانواده شرط نیست؛ ولی بهتر است رضایت آنان به ویژه مادر را جلب کند و بهترین راه جلب رضایت، ارتباط عاطفی بیشتر، محبت افزون‌تر به آنان و استفاده از واسطه‌هایی با نفوذ از جمله پدربزرگ و مادربزرگ است.
در ازدواج دختر، اجازه پدر یا جد پدری لازم است؛ ) دلیل نیاز دختر به اجازه پدر )و نه مادر( اولا شدت عواطف او است که احتمال دارد براساس احساسات تصمیم بگیرد و قوه عاقله پدر باید به او کمک کند؛ ثانیا تجربه کمتر از مرد به دلیل حضور کمتر در اجتماع است )به همین سبب، زن غیر باکره که تجربه بیشتری دارد و مردشناسی را هم تجربه کرده برای ازدواج دوباره، اجازه پدر را لازم ندارد( و ثالثا حق طلاق است که به مرد داده شده و با توجه به این که زن حق طلاق ندارد.)ر.ک: ص 215 و 216( باید دقت بیشتری کند و به نظر پدر نیاز دارد. اما این اجازه مطلق نیست و در شرایطی، اجازه آنان از بین می‌رود؛ در جایی که پسر شرعا و عرفا کفو )همتای( دختر باشد؛ ازدواج هم به مصلحت دختر باشد، و همتای دیگری هم برایش پیدا نشود ) تحریرالوسیله، ج 2، ص 393. پس اگر این شرایط وجود داشته باشد و پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه با ازدواج دخترش مخالفت کند، اسلام اجازه می‌دهد که دختر بدون اجازه آنان ازدواج کند )ر.ک: ص 79 و 80(.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین