بروز این حالت با مجموعه‌ای از عوامل درونی شما مرتبط است. شناخت این عوامل می‌تواند راه درمان و نجات ازمشکل را به شما نشان دهد. راه شناخت این عوامل بررسی وضعیت خانواده و محیط تربیتی شماست برخلاف تصورتان انتقال کمرویی و خجالت از طریق توارث به شما بسیار بعید می‌نماید . خواهید گفت: پس چرا من و پدرم هر دوخجالتی هستیم؟ پاسخ این است که شما رفتار پدرتان را به دلیل مساعد بودن شرایط تربیتی رونوشت کرده‌اید وناخودآگاه همانند او رفتار می‌کنید. زیرا این اصل را پذیرفته‌اید که آدمی کمرو هستید و دقیقا به علت همین پذیرشرفتارهایی متناسب با آن از خود بروز می‌دهید. اکنون ما و شما به یک نتیجه مشترک رسیده‌ایم و آن این که منشأکمرویی شما اعتقاد به این اصل است که: ( من آدمی کم رو هستم ). درمان شما نیز وارونه کردن این اصل پذیرفته شدهاست. تا آن زمان که شما نتوانید جای این اصل را با این اصل که :(من آدمی کمرو نبوده بلکه رفتاری معتدل و حسابشده دارم) عوض کنید وضع به همین منوال خواهد بود. اقدام شما در خواندن دعا در جمع و یا اذان گفتن کاری بسیاربجا و در مسیر درمان شما بوده است. آن را با تمام قوا ادامه دهید ولی انتظار نداشته باشید که دیدگاه دیگران با یکحرکت درباره شما تغییر کند. تعریف رفتار دیگران از شخصیت شما زمانی تفاوت پیدا خواهد کرد که تمام رفتارهایشما به سمت تعادل حرکت کند. بنابراین شما با توکل بر خداوند و یقین به حصول نتیجه به برنامه ذیل عملنمایید. 1- از خداوند برای غلبه بر مشکلات خویش استمداد کنید. 2- شب‌ها موقع خوابیدن و آرامش بدن این جملات را به آرامی تکرار کنید: من به هیچ وجه کمرو نیستم. من قادرم هرسخنی را که می‌خواهم ابراز دارم. من از دیگران هیچ هراسی ندارم. من قادر خواهم بود آن گونه که دوست دارمباشم. 3- سرکلاس و در هر محفل دیگر سخن خود را به هر صورت ابراز کنید هرچند دیگران به شما بخندند تحمل کنید و بهپیش بروید. 4- در برنامه‌های جمعی شرکت فعال داشته باشید. کوتاه سخن اینکه شما برای این که حتی به گوینده‌ای زبردستتبدیل شوید هیچ چیز کم ندارید تنها مانع شما باور شماست (باور به کمرویی و خجالتی بودن). این باور را عوض کنیدهمه چیز عوض خواهد شد. (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم . خداوند حال هیچ قومی را دگرگوننخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییر دهند) (سوره رعد آیه11). eporsesh.com
علت خجالت وکمرویی چیست ؟
بروز این حالت با مجموعهای از عوامل درونی شما مرتبط است. شناخت این عوامل میتواند راه درمان و نجات ازمشکل را به شما نشان دهد. راه شناخت این عوامل بررسی وضعیت خانواده و محیط تربیتی شماست برخلاف تصورتان انتقال کمرویی و خجالت از طریق توارث به شما بسیار بعید مینماید . خواهید گفت: پس چرا من و پدرم هر دوخجالتی هستیم؟ پاسخ این است که شما رفتار پدرتان را به دلیل مساعد بودن شرایط تربیتی رونوشت کردهاید وناخودآگاه همانند او رفتار میکنید. زیرا این اصل را پذیرفتهاید که آدمی کمرو هستید و دقیقا به علت همین پذیرشرفتارهایی متناسب با آن از خود بروز میدهید. اکنون ما و شما به یک نتیجه مشترک رسیدهایم و آن این که منشأکمرویی شما اعتقاد به این اصل است که: ( من آدمی کم رو هستم ). درمان شما نیز وارونه کردن این اصل پذیرفته شدهاست. تا آن زمان که شما نتوانید جای این اصل را با این اصل که :(من آدمی کمرو نبوده بلکه رفتاری معتدل و حسابشده دارم) عوض کنید وضع به همین منوال خواهد بود. اقدام شما در خواندن دعا در جمع و یا اذان گفتن کاری بسیاربجا و در مسیر درمان شما بوده است. آن را با تمام قوا ادامه دهید ولی انتظار نداشته باشید که دیدگاه دیگران با یکحرکت درباره شما تغییر کند. تعریف رفتار دیگران از شخصیت شما زمانی تفاوت پیدا خواهد کرد که تمام رفتارهایشما به سمت تعادل حرکت کند. بنابراین شما با توکل بر خداوند و یقین به حصول نتیجه به برنامه ذیل عملنمایید.
1- از خداوند برای غلبه بر مشکلات خویش استمداد کنید.
2- شبها موقع خوابیدن و آرامش بدن این جملات را به آرامی تکرار کنید: من به هیچ وجه کمرو نیستم. من قادرم هرسخنی را که میخواهم ابراز دارم. من از دیگران هیچ هراسی ندارم. من قادر خواهم بود آن گونه که دوست دارمباشم.
3- سرکلاس و در هر محفل دیگر سخن خود را به هر صورت ابراز کنید هرچند دیگران به شما بخندند تحمل کنید و بهپیش بروید.
4- در برنامههای جمعی شرکت فعال داشته باشید. کوتاه سخن اینکه شما برای این که حتی به گویندهای زبردستتبدیل شوید هیچ چیز کم ندارید تنها مانع شما باور شماست (باور به کمرویی و خجالتی بودن). این باور را عوض کنیدهمه چیز عوض خواهد شد. (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم . خداوند حال هیچ قومی را دگرگوننخواهد کرد تا زمانی که آن مردم حالشان را تغییر دهند) (سوره رعد آیه11).
eporsesh.com
- [سایر] چگونه مشکل خجالت وکمروئی رابرطرف کنیم؟
- [سایر] ریشه خجالت چیست؟
- [سایر] چگونه مشکل خجالت وکم رویی رابرطرف کنیم؟
- [سایر] چگونه می شود خجالت را از بین برد؟
- [سایر] چگونه می شود خجالت را از بین برد؟
- [سایر] آیا وجود ترس و خجالت نشانه کمبود شخصیّت است؟
- [سایر] گاهی خجالت می کشم در جمع دیگران نماز بخوانم. آیا می شود بعد نماز بخوانم؟
- [سایر] دختردایی ام را دوست دارم و خجالت می کشم با خانواده ام مطرح کنم . راهنمایی بفرمایید .
- [سایر] موارد وجوب غسل جنابت و حکم غسل نکردن به علت خجالت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مواردی که غسل جنابت لازم است، شخص می تواند به خاطر خجالت تیمم کرد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است بلکه اگر فقیر خجالت بکشد مستحب است بدون این که اظهار کند به قصد زکات بدهد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] چیزی را که انسان بابت زکاه به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکاه است؛ بلکه اگر فقیر خجالت بکشد مستحب است مال را به قصد زکاه به او داده و زکاه بودنش را اظهار ننماید.
- [آیت الله سیستانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد ، لازم نیست به او بگوید که زکات است ، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد مستحب است مال را به قصد زکات به او داده وزکات بودنش را اظهار ننماید .
- [آیت الله بروجردی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد، لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحّب است به اسم پیشکش بدهد ولی باید قصد زکات نماید.
- [امام خمینی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است. بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است به طوری که دروغ نشود به اسم پیشکش بدهد ولی باید قصد زکات نماید.
- [آیت الله مظاهری] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد مستحب است به اسم هدیه بدهد ولی باید قصد زکات نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد، لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است به اسم پیشکش بدهد ولی باید قصد زکات نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر می دهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است مال را به قصد زکات به او داده ولی زکات بودنش را اظهار ننماید.
- [آیت الله خوئی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحب است مال را به قصد زکات به او داده و زکات بودنش را اظهار ننماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] چیزی را که انسان بابت زکات به فقیر میدهد، لازم نیست به او بگوید که زکات است، بلکه اگر فقیر خجالت بکشد، مستحبّ است مال را به قصد زکات داده و زکات بودنش را اظهار ننماید.