سخن خود را با این بیت شعر شروع می کنیم عشقها کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود جاذبه های دوران جوانی، نیازهای جنسی و بالاخره تمایل به جنس مخالف امری طبیعی است و بهترین راه برای تأمین این نیاز ازدواج براساس معیارهای صحیح است. متأسفانه گاهی اوقات پایبند نبودن به احکام شرعی و دستورات اخلاقی و عدم توجه خانواده ها به این مسائل شرعی باعث می شود که جوانان برای تأمین این نیاز طبیعی (نیاز جنسی) و سایر نیازها از قبیل محبت ورزیدن به دیگران و طلب محبت از ناحیه دیگران، اقدام به برقراری رابطه دوستی با جنس مخالف کنند و در بدو امر به خاطر شیرینی ظاهری این روابط توجه به پیامدهای آن نداشته باشند و از عوارض خطرناکی که دارد غافل بمانند. در نتیجه این دوستی های نامشروع بین دختر و پسر برقرار می شود و گاهی اوقات مدت های طولانی نیز به طول می انجامد و بسیاری از انرژی های عاطفی این دو نفر بدون این که تضمینی برای ازدواج رسمی آنها باشد هدر می رود و اغلب این دوستی ها نیز به ناکامی می انجامد. یعنی ازدواج به هر دلیلی تحقق پیدا نمی کند و آن که بیشتر دچار خسارت می شود و آسیب روحی و اجتماعی می بیند دختر است چه این که آن پسر شاید از همان ابتدای برقراری رابطه هدفی غیر از لذت جویی نداشت ولو این که به ظاهر برای فریب دادن طرف مقابل چراغ سبزی هم برای ازدواج نشان می داد اما بعد از کامجویی ها به صورت نابهنگام جدا می شود و همه کاخ های آمال و آرزوی دختر را یکباره به ویرانه تبدیل می کنند. به نظر می آید آنچه برای شما رخ داده است می تواند تجربه بسیار خوبی برای تصمیم گیری های آینده تان باشد. برای کنار آمدن با مسأله ای که برایتان پیش آمده راهکارهای زیر را به دقت تمام مد نظر داشته مورد عمل قرار دهید. سعی کنید از طریق واسطه مجرب، دلسوز و مورد اعتماد نظر او را در مورد ازدواج با شما جویا شوید. اگر نظر ایشان منفی بود از این به بعد برای این که همیشه او را فراموش کنید و برای مبارزه با آن حالات روحی و درونی به راهکارهای زیر عمل کنید. - از هر گونه تماس تلفنی، نامه و... با او خودداری کنید. - هرگز در منظر دید او قرا نگیرید. - به هیچ وجه به او نگاه نکنید. - از فکر کردن به او خودداری کنید و هرگاه فکر او به ذهنتان خطور کرد با پرداختن به کاری دیگر از قبیل مطالعه یا... ذهن خود را از او منصرف کنید. - از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب کنید. - از بیکاری اجتناب کنید و سعی کنید با برنامه ریزی همه اوقات خود را پر کنید. - به مسائل معنوی و دینی از قبیل نماز بیشتر اهتمام بورزید. - با خود این جملات را با صدای بلند بگویید: (اگر او واقعا می خواست با تو ازدواج کند اینگونه نامردی نمی کرد) (چرا من به کسی دل ببندم که او مرا دوست ندارد و دوستی های قبلی او نیز همه فریب بوده است). اما اگر جواب او مثبت بود این بار سعی کنید با احتیاط بیشتری با او برخورد کنید و سعی کنید او را بهتر بشناسید و به مؤلفه های شخصیتی او بیشتر واقف شوید. از احساساتی برخورد کردن اجتناب کنید. این بار درست به جوانب مسأله فکر کنید اگر واقعا او برای ازدواج مناسب است و می توان به او اعتماد کرد شما جواب مثبت دهید و الا ارتباط خود را با او قطع کرده یک فکر اساسی برای آینده خود بکنید و برای بار دوم به دام نیفتید به قول معروف (آدم عاقل و مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود). برای اطلاع بیشتر مطالب زیر را در زمینه روابط دختر و پسر به دقت مطالعه نمایید. قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان) یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند. در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...) بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و به جای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود. آنچه ذکر می شود تحلیل ذهنی من نویسنده نیست بلکه تجربه بسیاری از جوانان است که پس از رسیدن به این مرحله، به دنبال راه حل مناسب و رهائی از چنین بن بست هائی است که همیشه آنها را می رنجاند. شما نیز می توانید مستقیما دست نوشته های چنین دختران و پسرانی را مطالعه فرمائی که پس از چنین تجربه های تلخی دیگران (ما و شما) را به هوشیار بودن دعوت می کنند که در همین جا مناسب است یکی دو کتاب که در همین زمینه تدوین شده معرفی شود: 1- دختران، دوستیها و عبرتها؛ محمد کریمی نیا؛ انتشارات روحانی 2- تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر؛ علی اصغر احمدی؛ انجمن اولیاء و مربیان علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نا مشروع و غیر قانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند، نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که باید هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید. بدون تردید از دیدگاه تربیتی و روان شناختی و بر اساس مقررات دینی اسلام، دوستی با جنس مخالف صحیح نیست؛ چه هر ارتباطی که بین انسان ها برقرار می شود، به هدف انجام مبادله ای خاص صورت می پذیرد. حال سخن آن است که دوستی با جنس مخالف، چه نوع ارتباطی است؟ و چه چیزی در این دوستی و ارتباط مبادله می گردد؟ یقیناً رابطه اقتصادی برقرار نشده و کالا خرید و فروش نمی شود و یا ارتباط آموزشی در بین نیست و پیام آموزشی مبادله نمی گردد و ... بلکه تنها چیزی که در این میان مبادله می شود، محبت و دوستی و عشق ورزی خاص _فراتر از دوستی با جنس موافق_ است و پایه این ارتباط بر این نوع مبادله ها تکیه دارد وگرنه دوستی شکل نمی گیرد و محبتی ارزانی نمی گردد. در نزد تمام مکاتب و نظام های فکری عرضه و مبادله محبت و دوستی خاص _که از دست دوست موافق برنمی آید_ بعد از اعمال شرایطی خاص باید انجام پذیرد که یکی از شرایط اساسی آن، اعتماد سازی است؛ به گونه ای که هر یک از طرفین در ابراز محبت و عشق خود به دیگری، وی را فردی مورد اعتماد بیابد و الا عشق را نثار بیگانه نمی سازد تا چه رسد به افراد غیر قابل اطمینان. این اعتماد تنها و تنها از طریق محرم بودن دوست فراهم می گردد. لذا به میزان محرمیت این محبت و عشق، تعمیق و خالص تر می شود. لذا این روابط شرایط خاص خود را اقتضا می کند و این شرایط باید رعایت گردد تا مجاز شمرده شود. از جمله آن شرایط انحصاری و بی چون و چرا (اعتماد سازی) است که کامل ترین شکل آن از رهگذر محرم بودن دو دوست فراهم می گردد. از این رو تا عقد ازدواج انجام نپذیرفته است، این دوستی با این احساسات و ثمره خاص مجاز شمرده نمی شود؛ چرا که شرط لازم را ندارد و چه بسا با تردید یکی از دو دوست در دوستی خویش، حسرتی در پی داشته باشد . حتی اگر قصد ازدواج با دوست پسرتان را داشته باشید؛ باز هم هرگز این دوستی برای رسیدن به یک ازدواج موفق، مؤثر نیست. بلکه چه بسا تأثیر منفی هم به جای بگذارد. ازدواج موفق از مسیر دوستی قبلی با همسر آینده نمی گذرد؛ بلکه از مسیر شناخت، فارغ از احساسات عاشقانه و عواطف ارزانی شده بعد از اندیشه وشناخت و اعتماد فراهم آمده می گذرد. همان گونه که خود می دانید و جو دوستی اقتضا می کند، روح حاکم بر این دوستی ها عشق ورزیدن است، نه خردورزی و پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است؛ در حالی که برای تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستی و محبت، مشورت و تحقیق کرد و فرد مورد نظر را برگزید و آن گاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستی ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود. در اینجا هر کاری جز عشق ورزی خطا است. دوستی های قبل از انتخاب همسر و تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصیرت را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و عاری از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزید. این نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاری شده و زندگی را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد. تجربه و سرگذشت انسان های مجرب نشان می دهد که علاج ماجرا غیر از این را می طلبد. بنابراین اگر قصد دارید با دوست پسرتان ازدواج کنید، ابتدا دوستی و محبت را کنار بگذارید و همچون یک بیگانه، او را موضوع تحقیق خود قرار دهید و از برخورداری وی از شرایط مثبت کسب اطلاع کنید و وی را به عنوان همسر ایده ال بیابید. آن گاه که او را همسری ایده ال و مورد پسند برای خود یافتید، جواب مثبت دهید و شرایط او را نیز جویا شوید و بعد از پذیرش شرایط وی با عقد رسمی به پای یک دوستی پایدار و عشق ناب جان ببازید. در این زمان هر عملی جز عشق ورزی و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبیر، تحقیق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه کار خود قراردهید و بعد از انتخاب عشق و محبت بی چون و چرای خود را ارزانی یکدیگر سازید. تعقل و تفکر به جای خود و عشق و دوستی به جای خود که هر نکته در جای خود نکو است؛ وگرنه زندگی جز زندان و گرفتاری ثمره ای ندارد. eporsesh.com
سخن خود را با این بیت شعر شروع می کنیم
عشقها کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود
جاذبه های دوران جوانی، نیازهای جنسی و بالاخره تمایل به جنس مخالف امری طبیعی است و بهترین راه برای تأمین این نیاز ازدواج براساس معیارهای صحیح است. متأسفانه گاهی اوقات پایبند نبودن به احکام شرعی و دستورات اخلاقی و عدم توجه خانواده ها به این مسائل شرعی باعث می شود که جوانان برای تأمین این نیاز طبیعی (نیاز جنسی) و سایر نیازها از قبیل محبت ورزیدن به دیگران و طلب محبت از ناحیه دیگران، اقدام به برقراری رابطه دوستی با جنس مخالف کنند و در بدو امر به خاطر شیرینی ظاهری این روابط توجه به پیامدهای آن نداشته باشند و از عوارض خطرناکی که دارد غافل بمانند. در نتیجه این دوستی های نامشروع بین دختر و پسر برقرار می شود و گاهی اوقات مدت های طولانی نیز به طول می انجامد و بسیاری از انرژی های عاطفی این دو نفر بدون این که تضمینی برای ازدواج رسمی آنها باشد هدر می رود و اغلب این دوستی ها نیز به ناکامی می انجامد. یعنی ازدواج به هر دلیلی تحقق پیدا نمی کند و آن که بیشتر دچار خسارت می شود و آسیب روحی و اجتماعی می بیند دختر است چه این که آن پسر شاید از همان ابتدای برقراری رابطه هدفی غیر از لذت جویی نداشت ولو این که به ظاهر برای فریب دادن طرف مقابل چراغ سبزی هم برای ازدواج نشان می داد اما بعد از کامجویی ها به صورت نابهنگام جدا می شود و همه کاخ های آمال و آرزوی دختر را یکباره به ویرانه تبدیل می کنند.
به نظر می آید آنچه برای شما رخ داده است می تواند تجربه بسیار خوبی برای تصمیم گیری های آینده تان باشد. برای کنار آمدن با مسأله ای که برایتان پیش آمده راهکارهای زیر را به دقت تمام مد نظر داشته مورد عمل قرار دهید.
سعی کنید از طریق واسطه مجرب، دلسوز و مورد اعتماد نظر او را در مورد ازدواج با شما جویا شوید. اگر نظر ایشان منفی بود از این به بعد برای این که همیشه او را فراموش کنید و برای مبارزه با آن حالات روحی و درونی به راهکارهای زیر عمل کنید.
- از هر گونه تماس تلفنی، نامه و... با او خودداری کنید.
- هرگز در منظر دید او قرا نگیرید.
- به هیچ وجه به او نگاه نکنید.
- از فکر کردن به او خودداری کنید و هرگاه فکر او به ذهنتان خطور کرد با پرداختن به کاری دیگر از قبیل مطالعه یا... ذهن خود را از او منصرف کنید.
- از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب کنید.
- از بیکاری اجتناب کنید و سعی کنید با برنامه ریزی همه اوقات خود را پر کنید.
- به مسائل معنوی و دینی از قبیل نماز بیشتر اهتمام بورزید.
- با خود این جملات را با صدای بلند بگویید: (اگر او واقعا می خواست با تو ازدواج کند اینگونه نامردی نمی کرد) (چرا من به کسی دل ببندم که او مرا دوست ندارد و دوستی های قبلی او نیز همه فریب بوده است).
اما اگر جواب او مثبت بود این بار سعی کنید با احتیاط بیشتری با او برخورد کنید و سعی کنید او را بهتر بشناسید و به مؤلفه های شخصیتی او بیشتر واقف شوید. از احساساتی برخورد کردن اجتناب کنید. این بار درست به جوانب مسأله فکر کنید اگر واقعا او برای ازدواج مناسب است و می توان به او اعتماد کرد شما جواب مثبت دهید و الا ارتباط خود را با او قطع کرده یک فکر اساسی برای آینده خود بکنید و برای بار دوم به دام نیفتید به قول معروف (آدم عاقل و مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود).
برای اطلاع بیشتر مطالب زیر را در زمینه روابط دختر و پسر به دقت مطالعه نمایید.
قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان) یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...)
بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و به جای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود.
آنچه ذکر می شود تحلیل ذهنی من نویسنده نیست بلکه تجربه بسیاری از جوانان است که پس از رسیدن به این مرحله، به دنبال راه حل مناسب و رهائی از چنین بن بست هائی است که همیشه آنها را می رنجاند. شما نیز می توانید مستقیما دست نوشته های چنین دختران و پسرانی را مطالعه فرمائی که پس از چنین تجربه های تلخی دیگران (ما و شما) را به هوشیار بودن دعوت می کنند که در همین جا مناسب است یکی دو کتاب که در همین زمینه تدوین شده معرفی شود:
1- دختران، دوستیها و عبرتها؛ محمد کریمی نیا؛ انتشارات روحانی
2- تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر؛ علی اصغر احمدی؛ انجمن اولیاء و مربیان
علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نا مشروع و غیر قانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند، نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که باید هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید.
بدون تردید از دیدگاه تربیتی و روان شناختی و بر اساس مقررات دینی اسلام، دوستی با جنس مخالف صحیح نیست؛ چه هر ارتباطی که بین انسان ها برقرار می شود، به هدف انجام مبادله ای خاص صورت می پذیرد. حال سخن آن است که دوستی با جنس مخالف، چه نوع ارتباطی است؟ و چه چیزی در این دوستی و ارتباط مبادله می گردد؟
یقیناً رابطه اقتصادی برقرار نشده و کالا خرید و فروش نمی شود و یا ارتباط آموزشی در بین نیست و پیام آموزشی مبادله نمی گردد و ... بلکه تنها چیزی که در این میان مبادله می شود، محبت و دوستی و عشق ورزی خاص _فراتر از دوستی با جنس موافق_ است و پایه این ارتباط بر این نوع مبادله ها تکیه دارد وگرنه دوستی شکل نمی گیرد و محبتی ارزانی نمی گردد.
در نزد تمام مکاتب و نظام های فکری عرضه و مبادله محبت و دوستی خاص _که از دست دوست موافق برنمی آید_ بعد از اعمال شرایطی خاص باید انجام پذیرد که یکی از شرایط اساسی آن، اعتماد سازی است؛ به گونه ای که هر یک از طرفین در ابراز محبت و عشق خود به دیگری، وی را فردی مورد اعتماد بیابد و الا عشق را نثار بیگانه نمی سازد تا چه رسد به افراد غیر قابل اطمینان. این اعتماد تنها و تنها از طریق محرم بودن دوست فراهم می گردد. لذا به میزان محرمیت این محبت و عشق، تعمیق و خالص تر می شود. لذا این روابط شرایط خاص خود را اقتضا می کند و این شرایط باید رعایت گردد تا مجاز شمرده شود. از جمله آن شرایط انحصاری و بی چون و چرا (اعتماد سازی) است که کامل ترین شکل آن از رهگذر محرم بودن دو دوست فراهم می گردد. از این رو تا عقد ازدواج انجام نپذیرفته است، این دوستی با این احساسات و ثمره خاص مجاز شمرده نمی شود؛ چرا که شرط لازم را ندارد و چه بسا با تردید یکی از دو دوست در دوستی خویش، حسرتی در پی داشته باشد . حتی اگر قصد ازدواج با دوست پسرتان را داشته باشید؛ باز هم هرگز این دوستی برای رسیدن به یک ازدواج موفق، مؤثر نیست. بلکه چه بسا تأثیر منفی هم به جای بگذارد. ازدواج موفق از مسیر دوستی قبلی با همسر آینده نمی گذرد؛ بلکه از مسیر شناخت، فارغ از احساسات عاشقانه و عواطف ارزانی شده بعد از اندیشه وشناخت و اعتماد فراهم آمده می گذرد.
همان گونه که خود می دانید و جو دوستی اقتضا می کند، روح حاکم بر این دوستی ها عشق ورزیدن است، نه خردورزی و پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است؛ در حالی که برای تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستی و محبت، مشورت و تحقیق کرد و فرد مورد نظر را برگزید و آن گاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستی ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود. در اینجا هر کاری جز عشق ورزی خطا است. دوستی های قبل از انتخاب همسر و تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصیرت را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و عاری از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزید. این نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاری شده و زندگی را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.
تجربه و سرگذشت انسان های مجرب نشان می دهد که علاج ماجرا غیر از این را می طلبد. بنابراین اگر قصد دارید با دوست پسرتان ازدواج کنید، ابتدا دوستی و محبت را کنار بگذارید و همچون یک بیگانه، او را موضوع تحقیق خود قرار دهید و از برخورداری وی از شرایط مثبت کسب اطلاع کنید و وی را به عنوان همسر ایده ال بیابید. آن گاه که او را همسری ایده ال و مورد پسند برای خود یافتید، جواب مثبت دهید و شرایط او را نیز جویا شوید و بعد از پذیرش شرایط وی با عقد رسمی به پای یک دوستی پایدار و عشق ناب جان ببازید. در این زمان هر عملی جز عشق ورزی و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبیر، تحقیق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه کار خود قراردهید و بعد از انتخاب عشق و محبت بی چون و چرای خود را ارزانی یکدیگر سازید. تعقل و تفکر به جای خود و عشق و دوستی به جای خود که هر نکته در جای خود نکو است؛ وگرنه زندگی جز زندان و گرفتاری ثمره ای ندارد.
eporsesh.com
- [آیت الله بهجت] اگر پسر و دختر ازدواج کنند و بنایشان در عقد بر باکره بودن دختر باشد و بعد از عقد معلوم شد که دختر باکره نیست، آیا پسر می تواند چنین ازدواجی را قبول کند؟
- [سایر] به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟
- [سایر] به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟
- [سایر] چندحدیث در مورد نهی کردن رابطه پسر و دختر نامحرم می خواستم؟
- [سایر] آیا در رابطه دختر و پسر عشق مهمتر است یا خواندن جمله ای عربی؟
- [سایر] آیا می شود دوستی عاطفی بین دختر و پسر، رابطه ای پاک و سالم باشد؟
- [سایر] رابطه دختر و پسر نامحرم چه اثرات بدی در عالم برزخ برای آنها دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] رابطه دختر و پسر در دانشگاه یا در بعضی از مکانها چگونه حلال است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا دانشجویان دختر و پسر جهت جلوگیری از ارتکاب گناه (در رابطه با مسائل تحصیلی و رفت و آمد) می توانند بدون اجازه پدرِ دختر، صیغه محرمیّت بخوانند؟
- [سایر] آیا میزان رابطه پسر و دختر در عقد مثل رفت و آمد می تواند روی محبت شان تأثیر گذار باشد؟
- [آیت الله سیستانی] پدر و جدّ پدری میتوانند ، برای فرزند پسر ، یا دختر نابالغ ، یا دیوانه خود که با حال دیوانگی بالغ شده است را به ازدواج دیگری در آورند ، و بعد از آنکه طفل بالغ شد ، یا دیوانه عاقل گردید ، اگر ازدواجی که برای او کردهاند مفسدهای داشته ، میتواند آن را امضا ، یا رد نماید ، و اگر مفسدهای نداشته ، چنانچه پسر یا دختر نابالغ عقد ازدواج خود را بهم بزنند بنابر احتیاط واجب یا باید طلاق دهند ، یا عقد را دوباره بخوانند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت فرزند نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد؛ مثلاً اگر میّت (یک پسر) از دختر خود و( یک دختر) از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.
- [آیت الله سبحانی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می برد مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت می کنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر میت اولاد نداشته باشد نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میت را می برد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میت را می برد مثلا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد مال را سه قسمت می کنند یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر می دهند
- [آیت الله سیستانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد ، نوه پسری او اگر چه دختر باشد ، سهم پسر میّت را میبرد ، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد ، سهم دختر میّت را میبرد ، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ، و یک دختر از پسرش داشته باشد ، مال را سه قسمت میکنند : یک قسمت را به پسرِ دختر ، و دو قسمت را به دخترِ پسر میدهند . و در ارث بردن نوهها ، نبودن پدر و مادر شرط نیست . ارث دسته دوم