بهترین کار این است که بازی را با او به طور اشتراکی آغاز کنید و بعد برای مدت کوتاهی (حدود 2 دقیقه) بازی را ترک کرده، دوباره برگردید. کودک 1 ساله شما نیاز دارد حضور شما را احساس کند (ر. ک: ص 110 و 111) تا با امنیت خاطر بیشتری به بازی بپردازد؛ البته مقصود این نیست که دائم با او بازی کنید. کافی است مدتی را با او در یک اتاق بگذرانید و تا حدودی با او همراه شوید؛ اما تمام توجه خود را به او معطوف نکنید. گاهی لمس کردن شانه کودک، بر احساس امنیت او می‌افزاید. شما در این زمان می‌توانید به برخی از کارهای خود برسید؛ برای مثال می‌توانید به کارهای ساده‌ای چون پاک کردن سبزی با برنج، اتو زدن یا تا کردن لباس‌های شسته شده و... بپردازید. این کار شما به او کمک می‌کند تا به تدریج استقلال بیشتری در بازی انفرادی (بدون حضور شما) پیدا کند. در صورت ضرورت جدایی شما از او، و حضورتان در آشپزخانه یا دستشویی و یا بالکن منزل، یک کشو دارای اشیای جالب توجه برای کشف یا چند تکه از وسایل آشپزخانه مانند قاشق و بشقاب و ملاقه و کف‌گیر (بدون خطر و دور از اجاق خوراک‌پزی) می‌تواند او را مشغول کند. زمان استحمام نیز فرصت مناسبی برای بازی مستقلانه کودک است؛ البته حتما با حضور شما؛ زیرا کودک 1 ساله فقط در فضایی با ارتفاع چند سانتی‌متر آب خفه می‌شود. توجه داشته باشید که فرزند 1 ساله شما نمی‌تواند بیشتر از 10 دقیقه مستقلانه بازی کند. با بالا رفتن سن کودک، این زمان افزایش می‌یابد. منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
فرزند 1 سالهام دوست دارد دائم کنارش باشم تا به بازی انفرادی بپردازد. آیا راهکاری برای عادت دادن او به بازی مستقلانه وجود دارد؟
بهترین کار این است که بازی را با او به طور اشتراکی آغاز کنید و بعد برای مدت کوتاهی (حدود 2 دقیقه) بازی را ترک کرده، دوباره برگردید. کودک 1 ساله شما نیاز دارد حضور شما را احساس کند (ر. ک: ص 110 و 111) تا با امنیت خاطر بیشتری به بازی بپردازد؛ البته مقصود این نیست که دائم با او بازی کنید. کافی است مدتی را با او در یک اتاق بگذرانید و تا حدودی با او همراه شوید؛ اما تمام توجه خود را به او معطوف نکنید. گاهی لمس کردن شانه کودک، بر احساس امنیت او میافزاید. شما در این زمان میتوانید به برخی از کارهای خود برسید؛ برای مثال میتوانید به کارهای سادهای چون پاک کردن سبزی با برنج، اتو زدن یا تا کردن لباسهای شسته شده و... بپردازید. این کار شما به او کمک میکند تا به تدریج استقلال بیشتری در بازی انفرادی (بدون حضور شما) پیدا کند.
در صورت ضرورت جدایی شما از او، و حضورتان در آشپزخانه یا دستشویی و یا بالکن منزل، یک کشو دارای اشیای جالب توجه برای کشف یا چند تکه از وسایل آشپزخانه مانند قاشق و بشقاب و ملاقه و کفگیر (بدون خطر و دور از اجاق خوراکپزی) میتواند او را مشغول کند.
زمان استحمام نیز فرصت مناسبی برای بازی مستقلانه کودک است؛ البته حتما با حضور شما؛ زیرا کودک 1 ساله فقط در فضایی با ارتفاع چند سانتیمتر آب خفه میشود.
توجه داشته باشید که فرزند 1 ساله شما نمیتواند بیشتر از 10 دقیقه مستقلانه بازی کند. با بالا رفتن سن کودک، این زمان افزایش مییابد.
منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
- [سایر] فرزند 5 سالهام پس از بازی،اسباببازیهایش را جمع نمیکند. چگونه او را به این کار وا دارم؟
- [سایر] فرزند 6 سالهام در بازی با همسالان و گاهی هنگام بازی با پدرش تقلب میکند. او را چگونه متوجه کنم که رفتارش درست نیست؟
- [سایر] فرزند 5 سالهام پس از بازی،اسباببازیهایش را جمع نمیکند. چگونه او را به این کار وا دارم؟
- [سایر] دوست دارم فرزند خردسالم تا قبل از پایان خردسالی، حافظ قرآن شود: چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
- [سایر] دوست دارم فرزند خردسالم تا قبل از پایان خردسالی، حافظ قرآن شود: چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
- [سایر] فرزند 1 ساله من، هنگام تعویض پوشک، مقاومت و گریه میکند. آیا راهکاری وجود دارد که او را راحتتر پوشک کنم؟
- [سایر] با توجه به این که وقت بسیاری را در آشپزخانه میگذرانم و فرزند 1 سالهام دائم کنار من است، چه نکاتی را برای حفاظت او رعایت کنم؟
- [سایر] سلام من 7 سال است ازدواج کرده ام و بع تازگی تصمیم به بارداری گرفته ام من عاشق بچه ها هستم و از نظر مالی و تفاهم با همسرم در شرایط متعادلی هستیم اما نگرانی من از فکرهای منفی است که در ذهنم شکل میگیرد راجع به سلامتی بچه و آینده ی نامعلوم دوست دارم مثبت با این قضیه روبرو شوم و از شما تقاضای کمک دارم به من راهکاری ارائه دهید که بتوانم ذهنم را آرام و مثبت نگه دارم در ضمن ما نسبت فامیلی نداریم اما در خانواده ی خودم و همسرم فرزند مشکل دار هست. با سپاس
- [سایر] سلام .من فرزند آخر خانواده هستم و تو تهران زندگی میکنم وضعیت مالی خانوادمونم معمولیه .چند روز پیش پسر دوست مادرم از من خواستگاری کرد من پسرشو ندیده بودم آقا پسرم منو ندیده بودند .بعد از اینکه 1 جلسه مادر آقا پسر اومدند خونه ما و رفتند .(به منظور اجازه گرفتند از خانوادمو دیدن من )من دختر چادری نبودم .بعد 1 هفته مادرشون تماس گرفتند که اگه دختر خانم شما قبول میکنند چادری بشند من با پسرم بیام که ابنا همدیگرو ببینند من قبول کردم و خانواده من رفتند واسه تحقیق .شغلشون تو بازار تهران هست و مغازه تابلو ف
- [سایر] سلام.من گاهی برنامه ی تلویزیون شما رو نگاه می کنم. مردم ایران سلام رو میگم. 2 شب هم قسمت شد و اومدم عاشورائیان. من 2 تا مشکل دارم. البته اینها حاد تر از بقیه است... ازدواج کردم. ... اما مشکل من اینکه ...[خصوصی]... از خودم خجالت می کشم. بارها و بارها توبه میکنم اما 1 روز نشده روز از نو و روزی از نو. من خدا رو دوست دارم.باهاش حرف میزنم . مثلا 1 برگ سبز درخت که میبینم به دلم میشینه و خدا رو شکر میکنم. یا برای هر چیز کوچکی که همه ی مردم به راحتی از کنارش رد می شوند من به خاطر افریدنش تشکر می کنم. لطفا بگید من ادم بدی هستم یا امیدی بهم هست؟ کمکم کنید.