برای پاسخ به این سوال توجه به نکات زیرضروری است 1. نظام ارزشی؛ مفهوم و اندیشه (نظام ارزشی) زاییدة این تصور است که بررسی ارزش خاص یا فهم آن به دور از دیگر ارزشها، ممکن نیست. لذا مراد از (نظام ارزشی (نظام ارزشها) مجموعه ارزشهای مرتبط به هم میباشند که رفتار و کارهای فرد را نظم میبخشد و غالباً بدون آگاهی فرد شکل میگیرد.)[1] به بیان دیگر نظام ارزشی عبارت از ترتیب هرمی مجموعهای از ارزشهایی است که فرد یا افراد جامعه بدان پایبند هستند و بر رفتار فرد یا افراد، بدون آگاهی آنان بدان، حاکم است.)[2] 2. تغییر نظام ارزشی جامعه؛ پویایی و تحول یکی از ویژگیهای اصلی نظامهای اجتماعی است. هیچ جامعهای و هیچ نظام اجتماعی را نمیتوان یافت که تغییر و تحول در آن وجود نداشته باشد و اگر چنین جامعهای وجود داشته باشد، جامعه زنده و پویا نخواهد بود. بنابراین لازمة هر جامعه ونظام اجتماعی تغییر و تحولپذیری آن است و بالتبع شامل نظام ارزشی جامعه نیز میشود. نکتهای که در خصوص تغییر نظام ارزشی جامعه قابل یادآوری است اینکه، جهت تغییر نظام ارزشی ممکن است به سوی مثبت باشد یعنی روز به روز افراد جامعه بیشتر به ارزشها و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پایبند شوند و امکان دارد جهتگیری این تغییر به سوی منفی و پشت پا زدن به اصول و هنجارهای اجتماعی باشد. تغییر نظام ارزشی جامعه هر دو صورت را شامل میشود. 3. مکانیزم تغییر نظام ارزشی جامعه؛ ارزشها از وجود نیازهای شخصی به وجود میآید بنابراین برخی از دانشمندان مانند مزلو[3] معتقدند که مفهوم ارزش هموزن مفهوم نیاز است. نیازها و ارزشها در ابتدا جنبة زیستی و فردی داشته بعد و همزمان با رشد فرد به ارزشهای اجتماعی تغییر مییابد.[4] پس (نیاز) پایه و اساس ارزشهای فردی و اجتماعی را تشکیل میدهد. به دنبال (نیاز)، (توجه) و (گرایش) شکل میگیرد. افراد جامعه اموری را (ارزشمند) میدانند که به نحوی با نیاز آنها در ارتباط بوده و بتواند پاسخگوی نیاز آنها باشد. اگر افراد جامعه رفتاری را هماهنگ و همخوان با نیاز خود تشخیص داده و به عنوان یک (ارزش و هنجار اجتماعی) به آن عمل نمودند، انتظاری که خواهند داشت این است که آن عمل و رفتار بتواند نیاز آنها را برآورده کند، در صورتی که انتظارشان برآورده شود و احساس کنند که واقعاً رفتار مورد نظر با یکی از نیازهای اساسی آنها در ارتباط است، بیشتر به آن ارزش و هنجار اجتماعی بها داده و عمل میکنند یعنی تغییر کیفی در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده و رفتار و عمل (ارزشمند)، (ارزشمندتر) میشود. امّا اگر به عللی رفتار مورد نظر نتواند نیاز و انتظارات افراد جامعه را برآورده کند، اهمیت چندانی به آن ارزش نمیدهند و رفتار دیگری را به عنوان هنجار اجتماعی برمیگزینند و در این صورت تغییر ماهوی در نظام ارزشی جامعه ایجاد میگردد. 4. ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه: تغییر هنجارها و ارزشهای اجتماعی گاه ممکن است در حدّی نباشد که بتوان (تغییر نظام ارزشی جامعه) نامید مانند اینکه عده کمی از افراد یک جامعه چند میلیونی از هنجار جامعه سرباز زده و رسم و رسوم دیگری را در پیش گرفته باشند و یا تنها یکی از رفتارهای افراد جامعه که چندان مهم هم نیست، از نظام ارزشی فاصله گرفته باشد، این دو صورت را نمیتوان تغییر نظام ارزشی جامعه دانست و ابعاد آن را در کل نظام اجتماعی جستجو کرد. گرچه این دو صورت هم به مرور زمان میتواند به تغییر نظام ارزشی جامعه منجر شود و اگر بنا است از تغییر نظام ارزشی جامعه پیشگیری شود،باید در این مرحله اقدام جدّی به عمل آید. صحبت از ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه در صورتی معقول و منطقی است که اصل تغییر در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده باشد و ما به دنبال آثار و نشانههای آن در جامعه باشیم. حال با این فرض، ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه، کل گسترة نظام اجتماعی را در بر میگیرد. یعنی اگر نظام ارزشی جامعه چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی تغییر کرد ابعاد آن همة باورها و اعتقادات دینی، اخلاق و روابط فردی و اجتماعی، هنر، ادبیات، مطبوعات و صدا و سیما، نهادهای آموزش و پرورش، خانواده،دولت و نهادهای اداری و... را در برمیگیرد خداوند دربارة تغییر و تحولات اجتماعی در قرآن میفرماید: (ان الله یا یغیر ما بقومٍ حتی یفیروا ما بانفسهم) خداوند حالت هیچ قوم و جامعهای را تغییر نمیدهد مگر آنکه افراد آن دچار تحولاتی در خویشتن گردند. بنابراین عامل اصلی تغییر و تحولات ارزشی در جامعه، همان تغییر و تحولات باورها، اعتقادات و نظام فکری افراد آن است که تمامی نظامهای اجتماعی را در برمیگیرد. در وضعیت کنونی جهان که روابط بین فرهنگها و جوامع مختلف بیش از گذشته امکانپذیر شده و وسایل ارتباط جمعی زمینة تأثیرپذیری فرهنگها را از یکدیگر فراهم نموده، پدیدة تهاجم فرهنگی نیز باعث تغییر نظام ارزشی دیگر جوامع به ویژه جوامع اسلامی میشود،[5] با این دید و در گسترة وسیعتر شاید بتوان دنیای معاصر را دنیای بحران ارزشها نامید. با رونق صنعت و تکنولوژی و شکلگیری فلسفهها و اندیشههای نوین، تغییر و تحولات نظام ارزشی جهان شتاب بیشتری به خود گرفته و همه عرصهها را در برگرفت. در جهان سیاست فزونطلبی و گسترش دامنة قدرت سیاستمداران را در پی داشت، در حوزة اقتصاد، عطش انسانهای مادیگرا را دو چندان نمود و در عرصة باورها تشکیک در مبانی معرفتی را موجب شد. در عرصة ادبیات، ادبیات پوچگرا متولد شد و در رویکردهای دینی و باورهای مذهبی انسانها، شاهد تزلزل و سستی شدیم. این یک جنبة تغییر نظام ارزشی که جهتگیری آن به سوی گریز از معنویت و سیر به سوی فحشاء و بیبند و باری است، که البتّه موج این گرایش جامعه ما را هم در برگرفته و شاهد تغییراتی در نظام ارزشی جامعه به سوی دینگریزی و دینزدایی هستیم. افکار انحرافی، برداشتها و تفسیرهای غلط از دین (در عرصههای مختلف فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و...) روحیة غربگرایی، تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی و الگوهای بیگانه (در سبک زندگی، مدل لباس، نوع آرایش) روابط دختر و پسر، فساد اخلاقی، فساد مالی و... همه نشانههای تغییر نظام ارزشی جامعه به سوی دینگریزی است. امّا با این همه، روح دنیای جدید در پی کسب آرامش و گوهر دینداری است و در واقع بحران کنونی جامعه بشری تنها بخاطر دور ماندن و یا فاصله گرفتن از ارزشهای الهی و دینی میباشد. در جامعه ما نیز روند تغییر و تحولات پوچگرایانه عاقبت خوبی در پی نخواهد داشت و خدای نکرده به همان جایی خواهیم رسید که دنیای متوحش غرب به آن رسیده است. چه باید کرد؟ 1. باید بگوشیم جهتگیری نظام ارزشی جامعه را به سوی مثبت یعنی اخلاق و معنویت سوق دهیم. 2. نیازهای معنوی را در جوانان و نوجوانان بیدار کنیم تا براساس آن به دنبال ارزشهای معنوی گام بردارند. 3. الگوی م برای خانوادهها و جوانان و نوجوانان ارایه دهیم تا از همانندسازی با الگوهای غربی دست بردارند. معرفی کتاب: 1. مجید محمدی، آسیبشناسی دینی، نشر تفکر، 1373. 2. عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، ترجمه سید حسین سیدی، آستان قدس، 1378. [1] . انگلش، اچبی، فرهنگ تطبیقی اصطلاحات روانشناختی و روانکاوی، نیویرک1958، به نقل از عبدالطیف، محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، آستان قدس رضوی، 1378، ص 75. [2] . و لمن بی، بی، فرهنگ علوم رفتاری، به نقل از همان ص 75. [3]. A.H. Moslow. [4] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: دکتر عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، ترجمه سید حسن سیدی، آستان قدس رضوی، 1378، ص 52. [5] . برای مطالعة بیشتر مراجعه شود به: مقام معظم رهبری، فرهنگ تهاجم و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، فصلهای اول و دوم. ( اندیشه قم )
برای پاسخ به این سوال توجه به نکات زیرضروری است
1. نظام ارزشی؛ مفهوم و اندیشه (نظام ارزشی) زاییدة این تصور است که بررسی ارزش خاص یا فهم آن به دور از دیگر ارزشها، ممکن نیست. لذا مراد از (نظام ارزشی (نظام ارزشها) مجموعه ارزشهای مرتبط به هم میباشند که رفتار و کارهای فرد را نظم میبخشد و غالباً بدون آگاهی فرد شکل میگیرد.)[1] به بیان دیگر نظام ارزشی عبارت از ترتیب هرمی مجموعهای از ارزشهایی است که فرد یا افراد جامعه بدان پایبند هستند و بر رفتار فرد یا افراد، بدون آگاهی آنان بدان، حاکم است.)[2]
2. تغییر نظام ارزشی جامعه؛ پویایی و تحول یکی از ویژگیهای اصلی نظامهای اجتماعی است. هیچ جامعهای و هیچ نظام اجتماعی را نمیتوان یافت که تغییر و تحول در آن وجود نداشته باشد و اگر چنین جامعهای وجود داشته باشد، جامعه زنده و پویا نخواهد بود. بنابراین لازمة هر جامعه ونظام اجتماعی تغییر و تحولپذیری آن است و بالتبع شامل نظام ارزشی جامعه نیز میشود. نکتهای که در خصوص تغییر نظام ارزشی جامعه قابل یادآوری است اینکه، جهت تغییر نظام ارزشی ممکن است به سوی مثبت باشد یعنی روز به روز افراد جامعه بیشتر به ارزشها و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پایبند شوند و امکان دارد جهتگیری این تغییر به سوی منفی و پشت پا زدن به اصول و هنجارهای اجتماعی باشد. تغییر نظام ارزشی جامعه هر دو صورت را شامل میشود.
3. مکانیزم تغییر نظام ارزشی جامعه؛ ارزشها از وجود نیازهای شخصی به وجود میآید بنابراین برخی از دانشمندان مانند مزلو[3] معتقدند که مفهوم ارزش هموزن مفهوم نیاز است. نیازها و ارزشها در ابتدا جنبة زیستی و فردی داشته بعد و همزمان با رشد فرد به ارزشهای اجتماعی تغییر مییابد.[4] پس (نیاز) پایه و اساس ارزشهای فردی و اجتماعی را تشکیل میدهد. به دنبال (نیاز)، (توجه) و (گرایش) شکل میگیرد. افراد جامعه اموری را (ارزشمند) میدانند که به نحوی با نیاز آنها در ارتباط بوده و بتواند پاسخگوی نیاز آنها باشد. اگر افراد جامعه رفتاری را هماهنگ و همخوان با نیاز خود تشخیص داده و به عنوان یک (ارزش و هنجار اجتماعی) به آن عمل نمودند، انتظاری که خواهند داشت این است که آن عمل و رفتار بتواند نیاز آنها را برآورده کند، در صورتی که انتظارشان برآورده شود و احساس کنند که واقعاً رفتار مورد نظر با یکی از نیازهای اساسی آنها در ارتباط است، بیشتر به آن ارزش و هنجار اجتماعی بها داده و عمل میکنند یعنی تغییر کیفی در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده و رفتار و عمل (ارزشمند)، (ارزشمندتر) میشود. امّا اگر به عللی رفتار مورد نظر نتواند نیاز و انتظارات افراد جامعه را برآورده کند، اهمیت چندانی به آن ارزش نمیدهند و رفتار دیگری را به عنوان هنجار اجتماعی برمیگزینند و در این صورت تغییر ماهوی در نظام ارزشی جامعه ایجاد میگردد.
4. ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه:
تغییر هنجارها و ارزشهای اجتماعی گاه ممکن است در حدّی نباشد که بتوان (تغییر نظام ارزشی جامعه) نامید مانند اینکه عده کمی از افراد یک جامعه چند میلیونی از هنجار جامعه سرباز زده و رسم و رسوم دیگری را در پیش گرفته باشند و یا تنها یکی از رفتارهای افراد جامعه که چندان مهم هم نیست، از نظام ارزشی فاصله گرفته باشد، این دو صورت را نمیتوان تغییر نظام ارزشی جامعه دانست و ابعاد آن را در کل نظام اجتماعی جستجو کرد. گرچه این دو صورت هم به مرور زمان میتواند به تغییر نظام ارزشی جامعه منجر شود و اگر بنا است از تغییر نظام ارزشی جامعه پیشگیری شود،باید در این مرحله اقدام جدّی به عمل آید.
صحبت از ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه در صورتی معقول و منطقی است که اصل تغییر در نظام ارزشی جامعه ایجاد شده باشد و ما به دنبال آثار و نشانههای آن در جامعه باشیم. حال با این فرض، ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه، کل گسترة نظام اجتماعی را در بر میگیرد. یعنی اگر نظام ارزشی جامعه چه به سمت مثبت و چه به سمت منفی تغییر کرد ابعاد آن همة باورها و اعتقادات دینی، اخلاق و روابط فردی و اجتماعی، هنر، ادبیات، مطبوعات و صدا و سیما، نهادهای آموزش و پرورش، خانواده،دولت و نهادهای اداری و... را در برمیگیرد خداوند دربارة تغییر و تحولات اجتماعی در قرآن میفرماید:
(ان الله یا یغیر ما بقومٍ حتی یفیروا ما بانفسهم) خداوند حالت هیچ قوم و جامعهای را تغییر نمیدهد مگر آنکه افراد آن دچار تحولاتی در خویشتن گردند. بنابراین عامل اصلی تغییر و تحولات ارزشی در جامعه، همان تغییر و تحولات باورها، اعتقادات و نظام فکری افراد آن است که تمامی نظامهای اجتماعی را در برمیگیرد.
در وضعیت کنونی جهان که روابط بین فرهنگها و جوامع مختلف بیش از گذشته امکانپذیر شده و وسایل ارتباط جمعی زمینة تأثیرپذیری فرهنگها را از یکدیگر فراهم نموده، پدیدة تهاجم فرهنگی نیز باعث تغییر نظام ارزشی دیگر جوامع به ویژه جوامع اسلامی میشود،[5]
با این دید و در گسترة وسیعتر شاید بتوان دنیای معاصر را دنیای بحران ارزشها نامید. با رونق صنعت و تکنولوژی و شکلگیری فلسفهها و اندیشههای نوین، تغییر و تحولات نظام ارزشی جهان شتاب بیشتری به خود گرفته و همه عرصهها را در برگرفت. در جهان سیاست فزونطلبی و گسترش دامنة قدرت سیاستمداران را در پی داشت، در حوزة اقتصاد، عطش انسانهای مادیگرا را دو چندان نمود و در عرصة باورها تشکیک در مبانی معرفتی را موجب شد. در عرصة ادبیات، ادبیات پوچگرا متولد شد و در رویکردهای دینی و باورهای مذهبی انسانها، شاهد تزلزل و سستی شدیم. این یک جنبة تغییر نظام ارزشی که جهتگیری آن به سوی گریز از معنویت و سیر به سوی فحشاء و بیبند و باری است، که البتّه موج این گرایش جامعه ما را هم در برگرفته و شاهد تغییراتی در نظام ارزشی جامعه به سوی دینگریزی و دینزدایی هستیم. افکار انحرافی، برداشتها و تفسیرهای غلط از دین (در عرصههای مختلف فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و...) روحیة غربگرایی، تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی و الگوهای بیگانه (در سبک زندگی، مدل لباس، نوع آرایش) روابط دختر و پسر، فساد اخلاقی، فساد مالی و... همه نشانههای تغییر نظام ارزشی جامعه به سوی دینگریزی است.
امّا با این همه، روح دنیای جدید در پی کسب آرامش و گوهر دینداری است و در واقع بحران کنونی جامعه بشری تنها بخاطر دور ماندن و یا فاصله گرفتن از ارزشهای الهی و دینی میباشد. در جامعه ما نیز روند تغییر و تحولات پوچگرایانه عاقبت خوبی در پی نخواهد داشت و خدای نکرده به همان جایی خواهیم رسید که دنیای متوحش غرب به آن رسیده است.
چه باید کرد؟
1. باید بگوشیم جهتگیری نظام ارزشی جامعه را به سوی مثبت یعنی اخلاق و معنویت سوق دهیم.
2. نیازهای معنوی را در جوانان و نوجوانان بیدار کنیم تا براساس آن به دنبال ارزشهای معنوی گام بردارند.
3. الگوی
م برای خانوادهها و جوانان و نوجوانان ارایه دهیم تا از همانندسازی با الگوهای غربی دست بردارند.
معرفی کتاب:
1. مجید محمدی، آسیبشناسی دینی، نشر تفکر، 1373.
2. عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، ترجمه سید حسین سیدی، آستان قدس، 1378.
[1] . انگلش، اچبی، فرهنگ تطبیقی اصطلاحات روانشناختی و روانکاوی، نیویرک1958، به نقل از عبدالطیف، محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، آستان قدس رضوی، 1378، ص 75.
[2] . و لمن بی، بی، فرهنگ علوم رفتاری، به نقل از همان ص 75.
[3]. A.H. Moslow.
[4] . برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به: دکتر عبداللطیف محمد خلیفه، بررسی روانشناختی تحول ارزشها، ترجمه سید حسن سیدی، آستان قدس رضوی، 1378، ص 52.
[5] . برای مطالعة بیشتر مراجعه شود به: مقام معظم رهبری، فرهنگ تهاجم و تهاجم فرهنگی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، فصلهای اول و دوم.
( اندیشه قم )
- [سایر] سلسله مراتب نظام ارزشی اسلام کدام است؟
- [سایر] سلسله مراتب نظام ارزشی اسلام کدام است؟
- [سایر] کدام یک از ابعاد توسعه یافتگی با اصول و ابعاد و اهداف نظام جمهوری اسلامی همسو می باشد؟
- [سایر] نقش نظام اسلامی در بالا بردن عزت نفس جامعه چیست؟
- [سایر] آیا دین جامعه قابل تغییر است؟
- [سایر] آیا دین جامعه قابل تغییر است؟
- [سایر] آیا فقها که فقط در بایدها و نبایدهای فقهی تخصص دارند میتوانند جامعه اسلامی را در همه ابعاد علمی و تخصصی اداره کنند؟
- [سایر] با توجّه به آن که جامعه ی ولایی ارزشی برای توده ها قائل نیست، آیا نباید آن را انحصارگر دانست؟[1]
- [سایر] آیا «جامعه مدنی» با حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه سازگار است؟
- [سایر] آیا نظام آفرینش ، نویدبخش آینده ای درخشان برای جامعه بشری است ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است در برابر نعمتِ رسیده یا نقمت رفع شده, سجده انجام شود. نعمت, گاهی مادّی است و زمانی معنوی مانند ادای فریضه یا نافله و گاهی سیاسی است و زمانی اجتماعی. نظام اسلامی را تقویت کردن و وحدت جامعه را تأمین نمودن، همگی سجدهّ شکر دارد. صحّت سجده شکر, مشروط به ذکر نیست و فقط نهادن پیشانی به قصد تعظیم پروردگار بر زمین, کافی است. مستحب است که گفته شود: (شکراً للّه).
- [آیت الله جوادی آملی] .سبب تغییر باید نجاست باشد و مورد تغییر هم باید یکی از سه وصف یاد شده در مسأله قبل باشد. تغییر, اعم از آن است که به یکی از اوصاف شیء نجس باشد; یا به وصف شیء دیگر، پس اگر سبب تغییر، خصوصیت شیء نجس شده باشد, نه نجاست، آن آب, نجس نمیشود; همچنین اگر سبب تغییر, مجاورت با نجاست باشد, نه برخورد با آن، آب? نجس نمیشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد؛ چنانچه تغییر آب چاه از بین برود پاک می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عین نجس، مانند: خون، به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو، رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد، تمام آب نجس میشود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد، فقط مقداری که بو، رنگ یا مزه آن تغییر کرده، نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عین نجس مانند خون به ابی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از ان را تغییر دهد چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام اب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد مقداری که بو یا رنگ یا مزه ان تغییر کرده نجس است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد؛ چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر ازکُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر ازکُر باشد،تمام آب نجس می شود.و اگر به اندازة کُر یا بیشتر باشد ، فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزة آن تغییر کرده نجس است .
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر عین نجس یا شیء نجس شده, به آبی که بیشتر از کُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد, چنانچه مقداری که تغییر نکرده است کمتر از کُر باشد, تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کُر یا بیشتر باشد, فقط مقداری که تغییر کرده, نجس است.