در پاسخ سؤال فوق، ابتدا لازم است مراد از سؤال روشن گردد. گاه ممکن است مراد از تغییر در دین جامعه، تغییر در (اصل دین الهی و حق) باشد که مورد قبول یک جامعه قرار گرفته است؛ در این فرض، سخن از ثبات و عدم ثبات عناصر دینی و مسأله معرفت دینی و قبض و بسط آن خواهد بود که شاید هدف پرسشگر با توجه به اضافه نمودن کلمه‌ی (دین) به (جامعه) طرح چنین مباحثی نمی‌باشد، و پرداختن آن مجال دیگری می‌طلبد.[1] و گاه مراد، باورها و اعتقادات افراد جامعه و تغییر در بینش‌ها و گرایش‌های آنان می‌باشد، که در این فرض: به طور اجمال می‌توان گفت: بله قابل تغییر است؛ و قبل از پاسخ تفصیلی آن، بیان این مطلب ضروری است که منظور از (جامعه دینی) چیست و چه ویژگی دارد؟ آراستن یک جامعه به آرایه‌هایی نظیر جامعه‌ی سنتی، صنعتی، بدوی، مدنی و جامعه‌ی دینی و غیر آن، معلول نحوه‌ی شکل‌گیری روابط و مناسبات اجتماعی آن جامعه است، مثلاً جامعه‌ی فئوالی از جامعه‌ی صنعتی پیشرفته، به لحاظ همین روابط، متمایز است. تجمع افراد دین دار، مادام که شکل‌ها و الگوهای مختلف روابط اجتماعی خود را بر طبق دین تنظیم نکرده و نسبت میان مناسبات اجتماعی خود را با دین نسنجیده باشند، موجب پیدایش جامعه دینی نمی‌گردد. (جامعه‌ی دینی)، جامعه‌ای است که در آن داوری با دین باشد و افراد، آهنگ خود را همیشه با دین موزون کنند. جامعه‌ی دینی دغدغه‌ی دین دارد و این دغدغه و احساس نیاز به همسو کردن خود با دین، تنها به امور فردی و عبادیات و اخلاق فردی محدود نمی‌شود، بلکه نسبت میان دین و کلیه امور و روابط اجتماعی باید سنجیده شود و داوری دین در همه خطوط و زوایای شبکه‌ی روابط اجتماعی نافذ باشد. این بدان معنا نیست که جامعه‌ی دینی همه چیزش را از دین اخذ و اقتباس می‌کند؛ و هیچ نیازی به منابع معرفتی دیگر نظیر عقل و دانش تجربی بشری ندارد، نه این گونه نیست.[2] در پاسخ به سؤال، این مطلب قابل ذکر است که، نظام آفرینش بر پایه‌ی حق استوار بوده و بطلان را در آن راهی نیست، و هر سنتی که مطابق با میزان حق نباشد، محکوم به زوال بوده و هیچ سنتی در برابر حق، توان مقاومت ندارد و سنت شکست‌ناپذیر و غیر قابل زوال الهی، همانا پیروزی حق و نابودی باطل است و این سنت از اصول همگانی و همیشگی نظام آفرینش است. از آنجا که پیروزی، از آن حق بوده و باطل محکوم به زوال می‌باشد، هیچ جامعه‌ای پیروز نخواهد شد مگر آنکه در شناخت حق، خطا نکند و به واقع برسد و در عمل به حق نیز موفق و عامل باشد یعنی از لحاظ مبانی اعتقادی، دارای ایمان کامل باشد، نیز از نظر احکام اسلامی دارای برنامه صحیح و درست عملی باشد.[3] از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی پیروزی یا شکست در قلمرو فکری و اعتقادی دارای نقش اساسی و مهم می‌باشد و از آنجا که خطر پیامدهای شکست در هجمه‌ی فرهنگی بر خلاف هجمه‌ی نظامی متوجه فکر و اعتقادات دینی مردم است و در صورت غفلت، انسانیت و سعادت دنیا و آخرت مسلمانان در خطر می‌افتد، قرآن نیز با حساسیت فوق العاده آن را مورد توجه قرار داده، بدان هشدار می‌دهد، و خطر فتنه‌ی در دین و تهاجم فرهنگی را بزرگتر از تهاجم نظامی دانسته، مسلمانان را از غفلت از آن بر حذر داشته است و اهمیت و خطر جنگ و فتنه‌ی نظامی را در مقابل آن کمتر دانسته است؛ در سوره‌ی بقره آیه‌ی 191 می‌فرماید: (و آنها را (بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آنجا که شما را بیرون کردند (مکه) بیرون کنید و فتنه (بت پرستی) از کشتار مردم بدتر است). پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در ضمن حدیثی به سه نوع از انواع فتنه‌هایی که به دست دنیا پرستان در دین واقع می‌شود اشاره نموده است که عبارتند از: 1. فتنه در اموال، 2. فتنه‌ی اعتقادی، 3. توجیهات دروغین.[4] همان گونه که اشاره شد یکی از فتنه‌ها، القای شبهه در اذهان مردم در زمینه‌ی مسایل اعتقادی است، بدین گونه که با شبهه‌ی از ابهام در اعتقاد و بینش آغاز می‌کنند و با هجوم به ارزش‌ها و اهداف و با زیر سؤال بردن روش‌ها و مأیوس کردن از نتیجه‌ها و حتمی کردن شکست و زبونی، کار بازگشت و وادادگی و تسلیم و ذلّت پذیری در برابر باطل را آسان می‌نمایند. در فتنه‌ها از نقطه ضعف‌ها و طمع‌ها و ترس‌ها و تهدیدها... و جلوه‌ها و جاذبه‌ها، با گرفتاری‌ها و درگیری‌های محتمل و متیقن استفاده می‌برند. و با این روش، کار به آنجا می‌کشد که مردم جامعه از (دین و سنت) کنار می‌کشند و با بدعت و انحراف کنار می‌آیند و می‌توانند شیاطین و طاغوت‌ها را تحمل کنند و نمی‌توانند به خدا و رسول و اولیای او سر بسپارند...، و انسان‌ها در کنار شبهه و ابهام، زودتر صید می‌گردند و در تاریکی و ابهام ارزش‌ها، زودتر خودفروشی و دین فروشی شکل می‌گیرد. آری در میدان آزمون و تحقق فتنه‌ها، کسانی که از نظر ایمان به خدا و لوازم آن چندان قوی نیستند و آن گونه که شایسته و بایسته است، ایمان در قلب و روح آنها رسوخ نکرده، در مقام تعارض بین خواسته‌های نفسانی و خواسته‌ی خدا و ارزش‌های دینی، به دین و ارزش‌های دینی روی خوش نشان نمی‌دهند و از نظر روحی متمایلند که احکام و ارزش‌های دینی را بر طبق میل خود و در جهت هواهای نفسانی‌شان تفسیر و توجیه کنند و اگر تفسیر دین و قرآن طبق هواهای نفسانی آنها مجاز باشد، برای این گروه خوشایند خواهد بود. علی علیه السلام در نهج البلاغه چنین پیشگویی می‌کند: (و انّه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شی‌ء اخفی من الحق...) زمانی بعد از من خواهد آمد که در آن زمان چیزی مخفی‌تر از حق و چیزی مشهورتر از باطل نیست، در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پیامبرش از بیش‌ترین اموری است که ]جاهلان عالم نما و منافقان دنیاپرست[ برای به اهداف خود به کار می‌گیرند.[5] علی علیه السلام در مقابله نمودن با فتنه‌ها چنین رهنمود می‌دهد: (پس سعی کنید شما پرچم فتنه‌ها و نشانه‌های بدعت‌ها نباشید و آن چه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار است، و پایه‌های طاعت بر آن پایدار، بر خود لازم شمارید، و بر خدا، ستمدیده‌وار شوید نه ستمگر، و از دور افتادن درون دام‌های شیطان، و قرار گرفتن در وادی دشمن‌ها بپرهیزید، و لقمه‌های حرام به شکم خود راه ندهید. شما در برابر دیدگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگی را آسان فرمود).[6] چنان که اشاره شد در هر عصری اهل باطل و دین ستیزان پیوسته با ابزار و روش‌های گوناگون درصدد مقابله و ضربه زدن به اهل حق و دین زدایی بوده‌اند و مخصوصاً در عصر حاضر که خود شاهد صحنه‌ی تقابل سکولاریسم[7] و اندیشه‌ی دینی می‌باشیم و مشاهده می‌کنیم که سکولاریسم با ابزارهای مختلفی با دین مقابله و معارضه می‌کند و به دین زدایی می‌پردازد، از جمله: 1. تشکیک در مبانی دینی، 2. حمایت از جریان‌های انحرافی، 3. معارضه با دین در ابعاد گوناگون نظیر کشف حجاب، ترویج فحشاء و فساد و تحریف محتوای دین و... نیز شاهدیم که استکبار جهانی با تکیه بر مبانی فکری سکولاریسم برای استحاله‌ی فرهنگی و دین زدایی از طرق گوناگون اقدام می‌کند که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: أ: نفوذ در بدنه‌ی فرهنگی و آموزشی نظام و جذب عناصر مستعد. ب: مقابله با دین و تلاش برای منزوی کردن ارزش‌های دینی؛ ضدیّت با اسلام و دین محوری (که هویت جامعه‌ی دینی است). ج: ظهور و بروز روشنفکری وابسته.[8] می‌توان گفت با تحقق این فرایند که در طی آن اندیشه‌ی دینی، اعمال دینی، نهادهای دینی نقش و اهمیّت اجتماعی خود را از دست می‌دهند، افول دین و کاهش حضور دین در جامعه و فرهنگ و هنر و آموزش و حکومت و مدیریت و سیاست و غیره، نمایان خواهد شد. دیدگاه امام خمینی (ره) در باره‌ی دین و فرهنگ: امام خمینی (ره) در بیان علت مخالفت انقلاب اسلامی با رژیم گذشته دو رکن اساسی را مطرح می‌کند؛ 1. خیانت‌های شاه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی. 2. خیانت‌هایی که در حق مذهب و فرهنگ این مرز و بوم مرتکب شده است. و از دیدگاه ایشان، اصلاح فرهنگ، اساسی‌ترین راه نجات ملت‌هاست.[9] در همین رابطه رهبر معظم انقلاب چنین فرموده‌اند: (فرهنگی کردن جامعه، بسیار حرف درستی است و بنده هم این معنا را مکرراً در زمینه‌ی مسایل فرهنگی تذکر داده‌ام ولی هنوز در آغاز راه هستیم و جامعه‌ی ما به طبیعت فرهنگی است؛ اما بالفعل نیست، حالا چرا می‌گوییم به طبیعت فرهنگی است؟ چون یک جامعه‌ی مذهبی و دینی است و جامعه‌ی دینی طبیعتش این است که یک آرزوی فرهنگی داشته باشد بر خلاف جامعه‌ی دنیوی که فقط به مسایل زندگی می‌اندیشد و در آن جامعه هم می‌تواند فرهنگ باشد هم می‌تواند مطلقاً نباشد).[10] در نتیجه، می‌توان گفت دین جامعه قابل تغییر است زیرا از قرآن و روایات و دیگر منابع اسلامی استفاده می‌شود که؛ اهل باطل و دین ستیزان پیوسته در صدد هستند که با دینداران و اهل حق مبارزه نموده و دین و عقیده‌ی آنان را متزلزل و نابود کنند و در راه عملی کردن منویّات خود، از هر نوع وسیله و ابزار و نقشه و روش کمک خواهند گرفت. و از این رو قرآن کریم در این رابطه هشدار می‌دهد که چنانچه مؤمنین و امّت اسلامی رهنمودهای قرآنی و دستورات الهی را به کار نبرند و ایمان و دین خود را تقویت نکنند، در برابر توطئه و فتنه‌های گوناگون دشمن مخصوصاً در برابر القائات و شبهه افکنی شیاطین شکست خورده و از نظر اعتقادی متزلزل شدند و کم کم ارزش‌های دینی را فراموش کنند و به دام دشمن و هواهای نفسانی و شیطانی گرفتار گردند و در نهایت در مقابل دین الهی و دستورات خداوند موضع‌گیری کرده و انحرافات خود را توجیه کنند و به تدریج و ناخواسته تحت ولایت شیطان و طاغوت قرار گیرند و مصداق بارز آیه‌ی شریفه‌ی: (...والذّین کفروا اولیائهم الطّاغوت یُخرجونهم من النّور الی الظلّمات...)[11] گردند. منابع، برای مطالعه بیشتر: 1. پل تیلیش، الهیات فرهنگ، مترجم: مراد فرهادپور، فضل اللَّه پاکزاد. 2. تفکر دینی در قرن بیستم، ترجمه عباس شیخ شجاعی و محمد محمد رضایی. 3. جامعه و فرهنگ، ج 1. 4. جوادی آملی، عبداللَّه، بنیان مرصوص. 5. جوادی آملی، عبداللَّه، شریعت در آینه معرفت، چاپ 1372. 6. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید چاپ دوم. 7. دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه. 8. دین پژوهشی، میرجاالیاده ترجمه بهاءالدین خرمشاهی. 9. روزنامه کیهان، مورخ 13/12/1383. 10. شعرانی، میرزا ابوالحسن، نثر طوبی یا دایرة المعارف لغات قرآن. 11. کاشفی، محمد رضا، دین و فرهنگ. 12. لاریجانی، صادق، قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر. 13. لاریجانی، صادق، معرفت دینی. 14. مصباح یزدی، قرآن در آیینه نهج البلاغه. 15. مفردات راغب اصفهانی. 16. مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران، ج 1 و ج 2. 17. نفوذ و استحاله، چاپ 1378، دفتر نمایندگی ولی فقیه. 18. واعظی، احمد، تعریف جامعه دینی و جامعه مدنی، چاپ 1381. 19. هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها. 20. هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد. 21. هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت. پی نوشتها: [1] ر.ک: مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان - جوادی آملی، عبداللَّه، شریعت در آیینه معرفت - هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد؛ و هادوی تهرانی، باورها و پرسشها؛ و هادوی تهرانی، ولایت و دیانت - معرفت دینی، صادق لاریجانی؛ قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر، صادق لاریجانی و... . [2] احمد واعظی، تعریف جامعه دینی و جامعه مدنی، چاپ 1381، صص 90 - 89. [3] جوادی آملی، عبداللَّه، بنیان مرصوص، ص 22. [4] (یا علی ان القوم سیفتنون باموالهم...) بحارالانوار، ج 32، ص 241. [5] نهج البلاغه، خطبه 147. [6] المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، خطبه 151. [7] ر.ک: هادوی تهرانی، ‌باورها و پرسشها، صص، 40 - 37 - هادوی تهرانی، ولایت و دیانت، صص 47 - 40 و... . [8] نفوذ استحاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثاراللَّه، تهران، چاپ 1378. [9] کیهان مورخ، 13/12/1381. [10] نفوذ و استحاله، 226، سخنان رهبر معظم انقلاب در 4/9/1371. [11] بقره، 257. منبع: http://farsi.islamquest.net
در پاسخ سؤال فوق، ابتدا لازم است مراد از سؤال روشن گردد. گاه ممکن است مراد از تغییر در دین جامعه، تغییر در (اصل دین الهی و حق) باشد که مورد قبول یک جامعه قرار گرفته است؛ در این فرض، سخن از ثبات و عدم ثبات عناصر دینی و مسأله معرفت دینی و قبض و بسط آن خواهد بود که شاید هدف پرسشگر با توجه به اضافه نمودن کلمهی (دین) به (جامعه) طرح چنین مباحثی نمیباشد، و پرداختن آن مجال دیگری میطلبد.[1]
و گاه مراد، باورها و اعتقادات افراد جامعه و تغییر در بینشها و گرایشهای آنان میباشد، که در این فرض: به طور اجمال میتوان گفت: بله قابل تغییر است؛ و قبل از پاسخ تفصیلی آن، بیان این مطلب ضروری است که منظور از (جامعه دینی) چیست و چه ویژگی دارد؟ آراستن یک جامعه به آرایههایی نظیر جامعهی سنتی، صنعتی، بدوی، مدنی و جامعهی دینی و غیر آن، معلول نحوهی شکلگیری روابط و مناسبات اجتماعی آن جامعه است، مثلاً جامعهی فئوالی از جامعهی صنعتی پیشرفته، به لحاظ همین روابط، متمایز است.
تجمع افراد دین دار، مادام که شکلها و الگوهای مختلف روابط اجتماعی خود را بر طبق دین تنظیم نکرده و نسبت میان مناسبات اجتماعی خود را با دین نسنجیده باشند، موجب پیدایش جامعه دینی نمیگردد.
(جامعهی دینی)، جامعهای است که در آن داوری با دین باشد و افراد، آهنگ خود را همیشه با دین موزون کنند. جامعهی دینی دغدغهی دین دارد و این دغدغه و احساس نیاز به همسو کردن خود با دین، تنها به امور فردی و عبادیات و اخلاق فردی محدود نمیشود، بلکه نسبت میان دین و کلیه امور و روابط اجتماعی باید سنجیده شود و داوری دین در همه خطوط و زوایای شبکهی روابط اجتماعی نافذ باشد. این بدان معنا نیست که جامعهی دینی همه چیزش را از دین اخذ و اقتباس میکند؛ و هیچ نیازی به منابع معرفتی دیگر نظیر عقل و دانش تجربی بشری ندارد، نه این گونه نیست.[2]
در پاسخ به سؤال، این مطلب قابل ذکر است که، نظام آفرینش بر پایهی حق استوار بوده و بطلان را در آن راهی نیست، و هر سنتی که مطابق با میزان حق نباشد، محکوم به زوال بوده و هیچ سنتی در برابر حق، توان مقاومت ندارد و سنت شکستناپذیر و غیر قابل زوال الهی، همانا پیروزی حق و نابودی باطل است و این سنت از اصول همگانی و همیشگی نظام آفرینش است.
از آنجا که پیروزی، از آن حق بوده و باطل محکوم به زوال میباشد، هیچ جامعهای پیروز نخواهد شد مگر آنکه در شناخت حق، خطا نکند و به واقع برسد و در عمل به حق نیز موفق و عامل باشد یعنی از لحاظ مبانی اعتقادی، دارای ایمان کامل باشد، نیز از نظر احکام اسلامی دارای برنامه صحیح و درست عملی باشد.[3]
از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی پیروزی یا شکست در قلمرو فکری و اعتقادی دارای نقش اساسی و مهم میباشد و از آنجا که خطر پیامدهای شکست در هجمهی فرهنگی بر خلاف هجمهی نظامی متوجه فکر و اعتقادات دینی مردم است و در صورت غفلت، انسانیت و سعادت دنیا و آخرت مسلمانان در خطر میافتد، قرآن نیز با حساسیت فوق العاده آن را مورد توجه قرار داده، بدان هشدار میدهد، و خطر فتنهی در دین و تهاجم فرهنگی را بزرگتر از تهاجم نظامی دانسته، مسلمانان را از غفلت از آن بر حذر داشته است و اهمیت و خطر جنگ و فتنهی نظامی را در مقابل آن کمتر دانسته است؛ در سورهی بقره آیهی 191 میفرماید: (و آنها را (بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از آنجا که شما را بیرون کردند (مکه) بیرون کنید و فتنه (بت پرستی) از کشتار مردم بدتر است).
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در ضمن حدیثی به سه نوع از انواع فتنههایی که به دست دنیا پرستان در دین واقع میشود اشاره نموده است که عبارتند از: 1. فتنه در اموال، 2. فتنهی اعتقادی، 3. توجیهات دروغین.[4]
همان گونه که اشاره شد یکی از فتنهها، القای شبهه در اذهان مردم در زمینهی مسایل اعتقادی است، بدین گونه که با شبههی از ابهام در اعتقاد و بینش آغاز میکنند و با هجوم به ارزشها و اهداف و با زیر سؤال بردن روشها و مأیوس کردن از نتیجهها و حتمی کردن شکست و زبونی، کار بازگشت و وادادگی و تسلیم و ذلّت پذیری در برابر باطل را آسان مینمایند. در فتنهها از نقطه ضعفها و طمعها و ترسها و تهدیدها... و جلوهها و جاذبهها، با گرفتاریها و درگیریهای محتمل و متیقن استفاده میبرند. و با این روش، کار به آنجا میکشد که مردم جامعه از (دین و سنت) کنار میکشند و با بدعت و انحراف کنار میآیند و میتوانند شیاطین و طاغوتها را تحمل کنند و نمیتوانند به خدا و رسول و اولیای او سر بسپارند...، و انسانها در کنار شبهه و ابهام، زودتر صید میگردند و در تاریکی و ابهام ارزشها، زودتر خودفروشی و دین فروشی شکل میگیرد.
آری در میدان آزمون و تحقق فتنهها، کسانی که از نظر ایمان به خدا و لوازم آن چندان قوی نیستند و آن گونه که شایسته و بایسته است، ایمان در قلب و روح آنها رسوخ نکرده، در مقام تعارض بین خواستههای نفسانی و خواستهی خدا و ارزشهای دینی، به دین و ارزشهای دینی روی خوش نشان نمیدهند و از نظر روحی متمایلند که احکام و ارزشهای دینی را بر طبق میل خود و در جهت هواهای نفسانیشان تفسیر و توجیه کنند و اگر تفسیر دین و قرآن طبق هواهای نفسانی آنها مجاز باشد، برای این گروه خوشایند خواهد بود.
علی علیه السلام در نهج البلاغه چنین پیشگویی میکند: (و انّه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شیء اخفی من الحق...) زمانی بعد از من خواهد آمد که در آن زمان چیزی مخفیتر از حق و چیزی مشهورتر از باطل نیست، در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پیامبرش از بیشترین اموری است که ]جاهلان عالم نما و منافقان دنیاپرست[ برای به اهداف خود به کار میگیرند.[5]
علی علیه السلام در مقابله نمودن با فتنهها چنین رهنمود میدهد: (پس سعی کنید شما پرچم فتنهها و نشانههای بدعتها نباشید و آن چه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار است، و پایههای طاعت بر آن پایدار، بر خود لازم شمارید، و بر خدا، ستمدیدهوار شوید نه ستمگر، و از دور افتادن درون دامهای شیطان، و قرار گرفتن در وادی دشمنها بپرهیزید، و لقمههای حرام به شکم خود راه ندهید. شما در برابر دیدگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگی را آسان فرمود).[6]
چنان که اشاره شد در هر عصری اهل باطل و دین ستیزان پیوسته با ابزار و روشهای گوناگون درصدد مقابله و ضربه زدن به اهل حق و دین زدایی بودهاند و مخصوصاً در عصر حاضر که خود شاهد صحنهی تقابل سکولاریسم[7] و اندیشهی دینی میباشیم و مشاهده میکنیم که سکولاریسم با ابزارهای مختلفی با دین مقابله و معارضه میکند و به دین زدایی میپردازد، از جمله: 1. تشکیک در مبانی دینی، 2. حمایت از جریانهای انحرافی، 3. معارضه با دین در ابعاد گوناگون نظیر کشف حجاب، ترویج فحشاء و فساد و تحریف محتوای دین و... نیز شاهدیم که استکبار جهانی با تکیه بر مبانی فکری سکولاریسم برای استحالهی فرهنگی و دین زدایی از طرق گوناگون اقدام میکند که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میکنیم:
أ: نفوذ در بدنهی فرهنگی و آموزشی نظام و جذب عناصر مستعد.
ب: مقابله با دین و تلاش برای منزوی کردن ارزشهای دینی؛ ضدیّت با اسلام و دین محوری (که هویت جامعهی دینی است).
ج: ظهور و بروز روشنفکری وابسته.[8]
میتوان گفت با تحقق این فرایند که در طی آن اندیشهی دینی، اعمال دینی، نهادهای دینی نقش و اهمیّت اجتماعی خود را از دست میدهند، افول دین و کاهش حضور دین در جامعه و فرهنگ و هنر و آموزش و حکومت و مدیریت و سیاست و غیره، نمایان خواهد شد.
دیدگاه امام خمینی (ره) در بارهی دین و فرهنگ: امام خمینی (ره) در بیان علت مخالفت انقلاب اسلامی با رژیم گذشته دو رکن اساسی را مطرح میکند؛ 1. خیانتهای شاه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی. 2. خیانتهایی که در حق مذهب و فرهنگ این مرز و بوم مرتکب شده است. و از دیدگاه ایشان، اصلاح فرهنگ، اساسیترین راه نجات ملتهاست.[9]
در همین رابطه رهبر معظم انقلاب چنین فرمودهاند: (فرهنگی کردن جامعه، بسیار حرف درستی است و بنده هم این معنا را مکرراً در زمینهی مسایل فرهنگی تذکر دادهام ولی هنوز در آغاز راه هستیم و جامعهی ما به طبیعت فرهنگی است؛ اما بالفعل نیست، حالا چرا میگوییم به طبیعت فرهنگی است؟ چون یک جامعهی مذهبی و دینی است و جامعهی دینی طبیعتش این است که یک آرزوی فرهنگی داشته باشد بر خلاف جامعهی دنیوی که فقط به مسایل زندگی میاندیشد و در آن جامعه هم میتواند فرهنگ باشد هم میتواند مطلقاً نباشد).[10]
در نتیجه، میتوان گفت دین جامعه قابل تغییر است زیرا از قرآن و روایات و دیگر منابع اسلامی استفاده میشود که؛ اهل باطل و دین ستیزان پیوسته در صدد هستند که با دینداران و اهل حق مبارزه نموده و دین و عقیدهی آنان را متزلزل و نابود کنند و در راه عملی کردن منویّات خود، از هر نوع وسیله و ابزار و نقشه و روش کمک خواهند گرفت. و از این رو قرآن کریم در این رابطه هشدار میدهد که چنانچه مؤمنین و امّت اسلامی رهنمودهای قرآنی و دستورات الهی را به کار نبرند و ایمان و دین خود را تقویت نکنند، در برابر توطئه و فتنههای گوناگون دشمن مخصوصاً در برابر القائات و شبهه افکنی شیاطین شکست خورده و از نظر اعتقادی متزلزل شدند و کم کم ارزشهای دینی را فراموش کنند و به دام دشمن و هواهای نفسانی و شیطانی گرفتار گردند و در نهایت در مقابل دین الهی و دستورات خداوند موضعگیری کرده و انحرافات خود را توجیه کنند و به تدریج و ناخواسته تحت ولایت شیطان و طاغوت قرار گیرند و مصداق بارز آیهی شریفهی: (...والذّین کفروا اولیائهم الطّاغوت یُخرجونهم من النّور الی الظلّمات...)[11] گردند.
منابع، برای مطالعه بیشتر:
1. پل تیلیش، الهیات فرهنگ، مترجم: مراد فرهادپور، فضل اللَّه پاکزاد.
2. تفکر دینی در قرن بیستم، ترجمه عباس شیخ شجاعی و محمد محمد رضایی.
3. جامعه و فرهنگ، ج 1.
4. جوادی آملی، عبداللَّه، بنیان مرصوص.
5. جوادی آملی، عبداللَّه، شریعت در آینه معرفت، چاپ 1372.
6. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید چاپ دوم.
7. دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه.
8. دین پژوهشی، میرجاالیاده ترجمه بهاءالدین خرمشاهی.
9. روزنامه کیهان، مورخ 13/12/1383.
10. شعرانی، میرزا ابوالحسن، نثر طوبی یا دایرة المعارف لغات قرآن.
11. کاشفی، محمد رضا، دین و فرهنگ.
12. لاریجانی، صادق، قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر.
13. لاریجانی، صادق، معرفت دینی.
14. مصباح یزدی، قرآن در آیینه نهج البلاغه.
15. مفردات راغب اصفهانی.
16. مناسبات دین و فرهنگ در جامعه ایران، ج 1 و ج 2.
17. نفوذ و استحاله، چاپ 1378، دفتر نمایندگی ولی فقیه.
18. واعظی، احمد، تعریف جامعه دینی و جامعه مدنی، چاپ 1381.
19. هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها.
20. هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد.
21. هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت.
پی نوشتها:
[1] ر.ک: مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان - جوادی آملی، عبداللَّه، شریعت در آیینه معرفت - هادوی تهرانی، مهدی، مبانی کلامی اجتهاد؛ و هادوی تهرانی، باورها و پرسشها؛ و هادوی تهرانی، ولایت و دیانت - معرفت دینی، صادق لاریجانی؛ قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر، صادق لاریجانی و... .
[2] احمد واعظی، تعریف جامعه دینی و جامعه مدنی، چاپ 1381، صص 90 - 89.
[3] جوادی آملی، عبداللَّه، بنیان مرصوص، ص 22.
[4] (یا علی ان القوم سیفتنون باموالهم...) بحارالانوار، ج 32، ص 241.
[5] نهج البلاغه، خطبه 147.
[6] المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، خطبه 151.
[7] ر.ک: هادوی تهرانی، باورها و پرسشها، صص، 40 - 37 - هادوی تهرانی، ولایت و دیانت، صص 47 - 40 و... .
[8] نفوذ استحاله، معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثاراللَّه، تهران، چاپ 1378.
[9] کیهان مورخ، 13/12/1381.
[10] نفوذ و استحاله، 226، سخنان رهبر معظم انقلاب در 4/9/1371.
[11] بقره، 257.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] آیا دین جامعه قابل تغییر است؟
- [سایر] ابعاد تغییر نظام ارزشی جامعه چیست؟
- [سایر] چگونه فرهنگ ها تغییر و تبدّل پیدا می کنند; آیا تغییر کامل فرهنگ در یک جامعه ممکن است؟
- [سایر] جامعه شناسی دین چه مفهومی دارد؟
- [سایر] کاربرد دین در جامعة مدرن چیست؟
- [سایر] جامعه شناسی دین چه مفهومی دارد؟
- [سایر] چگونه فرهنگ ها تغییر و تبدّل پیدا می کنند؛ آیا تغییر کامل فرهنگ در یک جامعه ممکن است؟
- [سایر] کاربرد دین در جامعه مدرن چیست؟
- [سایر] جامعه شناسان دین را چگونه تعریف می کنند؟
- [سایر] دین و نژاد و اساس تغییر مذهب یهودی چگونه است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .سبب تغییر باید نجاست باشد و مورد تغییر هم باید یکی از سه وصف یاد شده در مسأله قبل باشد. تغییر, اعم از آن است که به یکی از اوصاف شیء نجس باشد; یا به وصف شیء دیگر، پس اگر سبب تغییر، خصوصیت شیء نجس شده باشد, نه نجاست، آن آب, نجس نمیشود; همچنین اگر سبب تغییر, مجاورت با نجاست باشد, نه برخورد با آن، آب? نجس نمیشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد؛ چنانچه تغییر آب چاه از بین برود پاک می شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عین نجس، مانند: خون، به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو، رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد، تمام آب نجس میشود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد، فقط مقداری که بو، رنگ یا مزه آن تغییر کرده، نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر عین نجس مانند خون به ابی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از ان را تغییر دهد چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام اب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد مقداری که بو یا رنگ یا مزه ان تغییر کرده نجس است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد؛ چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر ازکُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر ازکُر باشد،تمام آب نجس می شود.و اگر به اندازة کُر یا بیشتر باشد ، فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزة آن تغییر کرده نجس است .
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر عین نجس یا شیء نجس شده, به آبی که بیشتر از کُر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد, چنانچه مقداری که تغییر نکرده است کمتر از کُر باشد, تمام آب نجس می شود و اگر به اندازه کُر یا بیشتر باشد, فقط مقداری که تغییر کرده, نجس است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می شود، و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.