خانواده کانون گرم محبت[1] و نشاط و تلاش است. انسان در مسیر تکاملی خود برای پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمی اش، شریکی برای زندگی انتخاب می کند. زن و شوهر، یکدل و یکرنگ و با همدلی، پیوند مبارکی را شروع نموده و با هم و به همراه هم مسیر پرفراز و نشیب زندگی مشترک را طی می نمایند. انسان در طول زندگی با انواع سختی ها و مشکلات روبرو می شود که به یقین، داشتن همسری خوب و آگاه، کمک شایانی به حل آن ها می نماید. از آن جا که طرفین دارای تفکّرات و ذهنیات متفاوتی هستند که نمی توان آن ها را نادیده گرفت، باید برای رسیدن به تفاهم، به اصول مشترکی تکیه نمود. بهترین و پایدارترین اصول، تعالیم تربیتی اسلام است که با تمسک به آن، اختلاف نظرها رفع گردیده و صلح و دوستی کانون زندگی را فرا می گیرد. یکی از اساسی ترین مسایل خانوادگی، رسیدگی به وضع اقتصادی آن است که بر مرد واجب است در حد متعارف و معمول، وسایل رفاه و آسایش زندگی را فراهم آورد.[2] در این راستا، به ویژه در زمانی که جامعه دچار بحران اقتصادی و تورم می باشد، آموزه های دینی در پایداری خانواده نقش مهمی را ایفا می نمایند که از آن جمله زهد و ساده زیستی است. اگر نظری به اختلافات میان زن و شوهر بیندازیم که گرمی و طراوت زندگی را هدف قرار گرفته و چه بسا سبب از هم پاشیدن آن شده اند، مسایل اقتصادی و فشارهای مادی جای زیادی را به خود اختصاص داده است. بسیاری از مشکلات اقتصادی در خانواده از دلبستگی های مادی و فریفتگی به تجملات نشأت می گیرد که سبب زیاده جویی و اسراف گشته و بار سنگینی بر نظام اقتصادی خانواده وارد می نماید. چه بسیار اختلافاتی که از تجملات و دکوراسیون منزل، مُبل و انواع لباس و زیور آلات و ... سرچشمه گرفته و آینده فرزندان را به خطر افکنده است. ریشه این قبیل اختلافات در "فقدان زهد در زندگی" است. زهد اسلامی به معنای ترک دنیا و نعمت های آن و تحمل محرومیت های مادی نیست، زیرا اسلام بهره مندی از امور مادی را مردود نمی شناسد و رهبانیت مسیحی[3] و جهالت صوفیه[4] را قبول ندارد. همان طور که خداوند می فرماید: ای پیامبر، بگو چه کسی زیورها و غذاهای پاکیزه را که خدا برای بشر آورده حرام کرده است؟[5] اسلام می گوید دنیا و زیبایی های آن نباید هدف زندگی تلقی شود. دستورات دینی برای آن است که همه تلاش و آرزوهای ما برای رسیدن به دنیا نباشد و کمال و خوشبختی خویش را در بهره مندی از امور مادی ندانیم;[6] از این جاست که نقش زهد در زندگی روشن می شود. اگر زن و شوهر در عین برخورداری از نعمت های مادی و رفاه نسبی، خوشبختی را در فضایل اخلاقی و بی نیازی روح بدانند، دیگر برای کوچک ترین مسأیل مادی کارشان به بحث و مشاجره و اختلاف نمی کشد. آری، کسی که مقدار خوشبختی و سعادت را به مقدار بهره مندی خویش در رفاه مادی مرتبط می داند و دنیا هدف زندگی او قرار می گیرد، اسیر زرق و برق مادیات شده و چشم و هم چشمی، رقابت در تجملات، مدگرایی در پوشاک و دکوراسیون منزل از دغدغه های اصلی زندگی او می شود; زیرا در صورت محرومیت از این ظواهر فریبنده، سعادت خویش را در خطر می بیند و با وجود دلبستگی ها و علاقه مندی مفرط، رعایت وضعیت اقتصادی خانواده و به خطر افتادن آرامش و صفا را نادیده می گیرد. چه بسیار زندگی ها که با پرداختن به امور مادی به انحراف کشیده شده و مرد برای برآورده کردن خواسه های زن و فرزند، مجبور شده از راه های نامشروع کسب درآمد کرده و پاسخگوی امیال بی پایان آنان باشد. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: تمام معنای زهد در دو جمله از قرآن نهفته است، خدا در قرآن بیان فرمود: برای این که بر آن چه از مادیات دنیا از شما قوت می گردد متأسف نشوید و به آن چه به شما می رسد شاد نگردید. هرکس بر گذشته اندوه نخورد و بر آینده شادمان نشود بر هر دو جانب زهد دست یافته است.[7] مشکل اساسی بسیاری از افراد در همین است که برخلاف دستور حیات بخش قرآن، در محرومیت های مادی متأسف و نگران می شوند و خود را دور از سعادت یافته و شادی و خوشبختی را در داشتن آن ها می دانند. هنگامی که دنیاپرستی در جامعه رواج پیدا کند، خودکامگان سودپرست به بهانه آزادی برای ایجاد کالاهای تجمّلی که تنها برای اشباع هوسرانی ها به درد می خورد، با ایجاد تقاضاهای مصنوعی دست به انواع گوناگون از تبلیغات و عرضه آن ها می زنند و به سودجویی خویش ادامه می دهند و امنیت و سلامت جامعه و خانواده را به خطر می اندازد. اما در سایه زهد و ساده زیستی، ظواهر فریبنده دنیا رنگ می بازد و شخص می تواند با درک بیشتری، خویش را با واقعیت زندگی وفق داده و در شرایط سخت و دشوار هم با دلی شاد و امیدوار، به زندگی بپردازد و به راحتی از تجملات چشم پوشی نماید و در محیط خانواده با همدلی و همکاری در جهت سعادت و خوشبختی حقیقی گام برداشته و با پیشه ساختن قناعت[8] و دوری گزیدن از اسراف[9] زندگی خوبی را دنبال نماید. از این جا نقش زهد و ساده زیستی در تربیت فرزندان روشن می گردد، زیرا مادر و پدری که فلسفه زهد را درک نکرده، در مالیات غرق گشته و سعادت خویش را در برخورداری هرچه بیشتر از آن می دانند، در تربیت فرزندان نیز سعی می کنند که همین نوع خوشبختی را برای فرزندانشان تحصیل کنند و تا جایی که می توانند انواع وسایل رفاه را برایشان مهیا ساخته و به قول خودشان نگذارند گرد محرومیت و نداری بر سر و رویشان بنشیند. چنین فرزندانی، لوس و زود رنج و حساس و بی مسؤولیت بار می آیند; زیرا ساختار شخصیت هر فرد در کودکی تعیین می شود و در آن زمان است که باید به نحو صحیح تربیت شود.[10] آری، فرزندی که هرچه درخواست می نماید، برایش تهیه می کنند و در اختیارش می گذارند، در مسیر رشد و زندگی، در مقابل مشکلات کوچک هم تاب مقاومت و ایستادگی ندارد; زیرا در زندگی روزمره، همیشه اتفاقات، مطابق خواست و میل انسان روی نمی دهند. بدین ترتیب، فرزندی که هیچ گاه طعم محرومیت را نچشیده و همیشه در طول کودکی به خواسته های خویش رسیده است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز بر همین قاعده پیش می رود، ولی از آن جا که در جریان واقعی زندگی، کارها مطابق با خواسته های شخصی رخ نمی دهد، تحمل را از دست داده شکست می خورد یا برای رسیدن به چیزهای که همیشه در اختیار داشته، راه انحراف را در پیش می گیرد و از مسیر درست خارج می شود. اما اگر ساده زیستی در زندگی و محیط خانواده حاکم باشد و فرزند از ابتدای رشد و شکوفایی خویش مفاهیم دیگری از قبیل ایثار، اخلاق و معنویات را درک نماید و سعادت را در دنیا و نعمت های آن نداند، با دیدی باز و روشن پا به عرصه اجتماع می گذارد و با واقعیات زندگی بهتر روبرو می شود. منابع کمکی: 1 کتاب حق و باطل، شهید مطهری، فصل پایانی کتاب. 2 کتاب سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، فصل پایانی کتاب. [1] . به همین مضمون آیه 21 سوره روم می فرماید "از آیات الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار نمود". [2] . روایات متعددی در تشویق و تأیید تلاش برای رفاه زن و فرزند موجود است، رجوع شود به بحارالانوار، ج 104، ص 69. [3] . لا رهبانیه فی امتی، بحارالانوار، ج 70، ص 115. [4] . رجوع شود به سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ص 57 (واژه صوف) مؤسسه الوفاء، بیروت. [5] . "قل مَن حرّم زینة الله التی اخرج لقبادهِ والطیبات الرزق"; اعراف، 32. [6] . شهید مطهری، مرتضی، حق و باطل، چاپ چهارم، قم، صدرا، 1364، ص 136 تا 150. [7] . "الزهدُ بَین کلمتین مِن القرآن قال الله سبحانه "لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم" و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بآلاتی فقد اَخذ الزهد بطرفیه"; میزان الحکمة (ری شهری)، چاپ دوم، ج 4، قم، دفتر تبلیغات، 1362، ص 251. (آیه قرآن از سوره حدید ، 23). [8] . رجوع شود میزان الحکمة (ری شهری)، چاپ دوم، ج 8، قم: دفتر تبلیغات، 1367، ص 278. [9] . آیات متعددی بر دوری گزیدن از اسراف دلالت می کند، اعراف،31; انعام، 141; اسراء، 27; غافر، 26. [10] . مضمون روایتی در میزان الحکمة، چاپ دوم، ج 1، قم، دفتر تبلیغات، 1367، ص 73. ( اندیشه قم )
خانواده کانون گرم محبت[1] و نشاط و تلاش است. انسان در مسیر تکاملی خود برای پاسخگویی به نیازهای روحی و جسمی اش، شریکی برای زندگی انتخاب می کند. زن و شوهر، یکدل و یکرنگ و با همدلی، پیوند مبارکی را شروع نموده و با هم و به همراه هم مسیر پرفراز و نشیب زندگی مشترک را طی می نمایند.
انسان در طول زندگی با انواع سختی ها و مشکلات روبرو می شود که به یقین، داشتن همسری خوب و آگاه، کمک شایانی به حل آن ها می نماید.
از آن جا که طرفین دارای تفکّرات و ذهنیات متفاوتی هستند که نمی توان آن ها را نادیده گرفت، باید برای رسیدن به تفاهم، به اصول مشترکی تکیه نمود. بهترین و پایدارترین اصول، تعالیم تربیتی اسلام است که با تمسک به آن، اختلاف نظرها رفع گردیده و صلح و دوستی کانون زندگی را فرا می گیرد.
یکی از اساسی ترین مسایل خانوادگی، رسیدگی به وضع اقتصادی آن است که بر مرد واجب است در حد متعارف و معمول، وسایل رفاه و آسایش زندگی را فراهم آورد.[2] در این راستا، به ویژه در زمانی که جامعه دچار بحران اقتصادی و تورم می باشد، آموزه های دینی در پایداری خانواده نقش مهمی را ایفا می نمایند که از آن جمله زهد و ساده زیستی است.
اگر نظری به اختلافات میان زن و شوهر بیندازیم که گرمی و طراوت زندگی را هدف قرار گرفته و چه بسا سبب از هم پاشیدن آن شده اند، مسایل اقتصادی و فشارهای مادی جای زیادی را به خود اختصاص داده است. بسیاری از مشکلات اقتصادی در خانواده از دلبستگی های مادی و فریفتگی به تجملات نشأت می گیرد که سبب زیاده جویی و اسراف گشته و بار سنگینی بر نظام اقتصادی خانواده وارد می نماید.
چه بسیار اختلافاتی که از تجملات و دکوراسیون منزل، مُبل و انواع لباس و زیور آلات و ... سرچشمه گرفته و آینده فرزندان را به خطر افکنده است. ریشه این قبیل اختلافات در "فقدان زهد در زندگی" است.
زهد اسلامی به معنای ترک دنیا و نعمت های آن و تحمل محرومیت های مادی نیست، زیرا اسلام بهره مندی از امور مادی را مردود نمی شناسد و رهبانیت مسیحی[3] و جهالت صوفیه[4] را قبول ندارد.
همان طور که خداوند می فرماید: ای پیامبر، بگو چه کسی زیورها و غذاهای پاکیزه را که خدا برای بشر آورده حرام کرده است؟[5]
اسلام می گوید دنیا و زیبایی های آن نباید هدف زندگی تلقی شود. دستورات دینی برای آن است که همه تلاش و آرزوهای ما برای رسیدن به دنیا نباشد و کمال و خوشبختی خویش را در بهره مندی از امور مادی ندانیم;[6] از این جاست که نقش زهد در زندگی روشن می شود.
اگر زن و شوهر در عین برخورداری از نعمت های مادی و رفاه نسبی، خوشبختی را در فضایل اخلاقی و بی نیازی روح بدانند، دیگر برای کوچک ترین مسأیل مادی کارشان به بحث و مشاجره و اختلاف نمی کشد.
آری، کسی که مقدار خوشبختی و سعادت را به مقدار بهره مندی خویش در رفاه مادی مرتبط می داند و دنیا هدف زندگی او قرار می گیرد، اسیر زرق و برق مادیات شده و چشم و هم چشمی، رقابت در تجملات، مدگرایی در پوشاک و دکوراسیون منزل از دغدغه های اصلی زندگی او می شود; زیرا در صورت محرومیت از این ظواهر فریبنده، سعادت خویش را در خطر می بیند و با وجود دلبستگی ها و علاقه مندی مفرط، رعایت وضعیت اقتصادی خانواده و به خطر افتادن آرامش و صفا را نادیده می گیرد. چه بسیار زندگی ها که با پرداختن به امور مادی به انحراف کشیده شده و مرد برای برآورده کردن خواسه های زن و فرزند، مجبور شده از راه های نامشروع کسب درآمد کرده و پاسخگوی امیال بی پایان آنان باشد.
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: تمام معنای زهد در دو جمله از قرآن نهفته است، خدا در قرآن بیان فرمود: برای این که بر آن چه از مادیات دنیا از شما قوت می گردد متأسف نشوید و به آن چه به شما می رسد شاد نگردید. هرکس بر گذشته اندوه نخورد و بر آینده شادمان نشود بر هر دو جانب زهد دست یافته است.[7]
مشکل اساسی بسیاری از افراد در همین است که برخلاف دستور حیات بخش قرآن، در محرومیت های مادی متأسف و نگران می شوند و خود را دور از سعادت یافته و شادی و خوشبختی را در داشتن آن ها می دانند.
هنگامی که دنیاپرستی در جامعه رواج پیدا کند، خودکامگان سودپرست به بهانه آزادی برای ایجاد کالاهای تجمّلی که تنها برای اشباع هوسرانی ها به درد می خورد، با ایجاد تقاضاهای مصنوعی دست به انواع گوناگون از تبلیغات و عرضه آن ها می زنند و به سودجویی خویش ادامه می دهند و امنیت و سلامت جامعه و خانواده را به خطر می اندازد.
اما در سایه زهد و ساده زیستی، ظواهر فریبنده دنیا رنگ می بازد و شخص می تواند با درک بیشتری، خویش را با واقعیت زندگی وفق داده و در شرایط سخت و دشوار هم با دلی شاد و امیدوار، به زندگی بپردازد و به راحتی از تجملات چشم پوشی نماید و در محیط خانواده با همدلی و همکاری در جهت سعادت و خوشبختی حقیقی گام برداشته و با پیشه ساختن قناعت[8] و دوری گزیدن از اسراف[9] زندگی خوبی را دنبال نماید.
از این جا نقش زهد و ساده زیستی در تربیت فرزندان روشن می گردد، زیرا مادر و پدری که فلسفه زهد را درک نکرده، در مالیات غرق گشته و سعادت خویش را در برخورداری هرچه بیشتر از آن می دانند، در تربیت فرزندان نیز سعی می کنند که همین نوع خوشبختی را برای فرزندانشان تحصیل کنند و تا جایی که می توانند انواع وسایل رفاه را برایشان مهیا ساخته و به قول خودشان نگذارند گرد محرومیت و نداری بر سر و رویشان بنشیند. چنین فرزندانی، لوس و زود رنج و حساس و بی مسؤولیت بار می آیند; زیرا ساختار شخصیت هر فرد در کودکی تعیین می شود و در آن زمان است که باید به نحو صحیح تربیت شود.[10]
آری، فرزندی که هرچه درخواست می نماید، برایش تهیه می کنند و در اختیارش می گذارند، در مسیر رشد و زندگی، در مقابل مشکلات کوچک هم تاب مقاومت و ایستادگی ندارد; زیرا در زندگی روزمره، همیشه اتفاقات، مطابق خواست و میل انسان روی نمی دهند.
بدین ترتیب، فرزندی که هیچ گاه طعم محرومیت را نچشیده و همیشه در طول کودکی به خواسته های خویش رسیده است، در زندگی فردی و اجتماعی نیز بر همین قاعده پیش می رود، ولی از آن جا که در جریان واقعی زندگی، کارها مطابق با خواسته های شخصی رخ نمی دهد، تحمل را از دست داده شکست می خورد یا برای رسیدن به چیزهای که همیشه در اختیار داشته، راه انحراف را در پیش می گیرد و از مسیر درست خارج می شود.
اما اگر ساده زیستی در زندگی و محیط خانواده حاکم باشد و فرزند از ابتدای رشد و شکوفایی خویش مفاهیم دیگری از قبیل ایثار، اخلاق و معنویات را درک نماید و سعادت را در دنیا و نعمت های آن نداند، با دیدی باز و روشن پا به عرصه اجتماع می گذارد و با واقعیات زندگی بهتر روبرو می شود.
منابع کمکی:
1 کتاب حق و باطل، شهید مطهری، فصل پایانی کتاب.
2 کتاب سیری در نهج البلاغه، شهید مطهری، فصل پایانی کتاب.
[1] . به همین مضمون آیه 21 سوره روم می فرماید "از آیات الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در بر او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار نمود".
[2] . روایات متعددی در تشویق و تأیید تلاش برای رفاه زن و فرزند موجود است، رجوع شود به بحارالانوار، ج 104، ص 69.
[3] . لا رهبانیه فی امتی، بحارالانوار، ج 70، ص 115.
[4] . رجوع شود به سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ص 57 (واژه صوف) مؤسسه الوفاء، بیروت.
[5] . "قل مَن حرّم زینة الله التی اخرج لقبادهِ والطیبات الرزق"; اعراف، 32.
[6] . شهید مطهری، مرتضی، حق و باطل، چاپ چهارم، قم، صدرا، 1364، ص 136 تا 150.
[7] . "الزهدُ بَین کلمتین مِن القرآن قال الله سبحانه "لکیلا تأسوا علی مافاتکم ولا تفرحوا بما اتاکم" و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بآلاتی فقد اَخذ الزهد بطرفیه"; میزان الحکمة (ری شهری)، چاپ دوم، ج 4، قم، دفتر تبلیغات، 1362، ص 251. (آیه قرآن از سوره حدید ، 23).
[8] . رجوع شود میزان الحکمة (ری شهری)، چاپ دوم، ج 8، قم: دفتر تبلیغات، 1367، ص 278.
[9] . آیات متعددی بر دوری گزیدن از اسراف دلالت می کند، اعراف،31; انعام، 141; اسراء، 27; غافر، 26.
[10] . مضمون روایتی در میزان الحکمة، چاپ دوم، ج 1، قم، دفتر تبلیغات، 1367، ص 73.
( اندیشه قم )
- [سایر] میان زهد (ساده زیستی) و پیشرفت چه ارتباطی است؟
- [سایر] تا چه حد جلسات خانوادگی در تربیت فرزندان موثر است ؟
- [سایر] در مورد ساده زیستی و زندگی خصوصی ایت الله خامنه ای برایم بنویسید ؟
- [سایر] در مورد ساده زیستی رهبری توئضیح دهید . در بعضی سایت ها خوانده ام که مقام معظم رهبری ازدواج فرزند خود با فرزند آقای حداد عادل را بسیار ساده گرفته اند .
- [سایر] عده ای میگویند چرا خرج زیادی برای گسترش حرم های اهل بیت میکنید و این در تضاد با ساده زیستی است جواب چیست؟
- [سایر] تأثیر بدزبانی در تربیت فرزندان چیست؟
- [سایر] مناسب ترین زمان تربیت فرزندان کی است؟
- [سایر] والدین در کنترل روابط بین فرزندان چه نقشی دارند؟
- [سایر] تاثیرات اختلاف پدر و مادر در تربیت فرزندان چیست؟
- [سایر] نقش محبت و قاطعیت در تربیت فرزندان را توضیح دهید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کفار حق ندارند در بلاد اسلام، مدرسه دایر کنند و تعلیم و تربیت اطفال مسلمانان را عهده دار شوند، و جایز نیست مسلمانان فرزندان خود را به مدارس و کودکستان های آنها بفرستند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت خودداری کند، منظور از لباس شهرت لباسی است که جنبه ریاکاری دارد و می خواهد به وسیله آن مثلاً به زهد و ترک دنیا مشهور شود، خواه از جهت پارچه یا رنگ آن باشد یا دوخت آن، اما اگر واقعا قصدش ساده پوشیدن است و جنبه ریا کاری ندارد نه تنها جایز است بلکه عملی است شایسته و اگر کسی با لباس شهرت نماز بخواند نماز او باطل نیست.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است اطفال ممیز را بخواندن نمازهای واجب و نوافل تمرین و عادت دهند، بلکه مستحب است آنان را به قضای نماز هم وادار نمایند. و هم چنین مستحب است تمرین و عادت دادن آنان بر هر عبادت و عمل صالح و خلق و روش نیک. و واجب است بر اولیاء اطفال که آنان را از هر کاری که باعث ضرر بر خودشان و یا دیگران باشد، و همچنین از انجام هر کاری که شارع مقدس وجود آن را در خارج منع فرموده، جلوگیری کنند، و مخصوصاً در آموزش و پرورش آنها نظارت کامل داشته باشند، که زیر نظر معلمان صالح و متعهد باشد، و آنها را به کودکستان، دبستان و دبیرستان هایی که از هر جهت مورد اعتماد باشند، بفرستند، و حتی حسن انتخاب نام برای فرزندان خود را رعایت نمایند، و مراقبت کنند که با بی توجهی و سهل انگاری در تربیت اولاد، گناه فساد عقیده اولاد، بلکه اولاد اولاد خود را تا روز قیامت به گردن نگیرند.