مهمترین نیاز عاطفی و روانی کودک در محیط خانواده، مهر و محبت، و توجه و احترام است. کمبودهای عاطفی کودکان، صدمات جبران ناپذیری به آینده آنان وارد می‌سازد. کودک باید احساس کند که او را دوست دارند و همان طوری که هست او را قبول دارند این احساس کودک، باعث حس خودارزشی او می‌شود و از طرفی حس ایمنی و نیاز عاطفی کودک ارضا می‌گردد. تحقیقات نشان می‌دهد که ریشه بسیاری از ناسازگاری‌های دوران جوانی و بزرگسالی از دوران کودکی آنان نشأت می‌گیرد. اگر پدر و مادر بتوانند با رفتار و کردار خویش، نیازمندی‌های عاطفی کودکان خود را برآورند، مسلما در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار می‌شوند. اشخاصی که در کودکی، در محیط خانواده از والدین خود طعم محبّت را نچشیده‌اند، بخصوص محبّت مادر را، در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار نمی‌شوند و به گروه‌های بزهکار گرایش پیدا می‌کنند و بیماری‌های روانی بیشتر در میان آنان گسترش پیدا می‌کند. به همین دلیل است که پیامبر بزرگ اسلام(ص) می‌فرمایند: (و قرّوا کبارکُم و ارحَموا صِغارَکُمْ؛3 بزرگسالان خود را احترام گذارید و نسبت به کودکان خویش ترحم و عطوفت نمایید.) حضرت امام علی(ع) نیز در نزدیک‌های وفاتش وصیت می‌کرد که: (وارحَمْ مِن اهلِکَ الصَّغیر وَ وَقّر مِنْهُم الْکَبیر؛4 در خانواده خود با کودکان مهربان باش و بزرگترها را احترام کن.) امام صادق(ع) در همین مورد می‌فرمایند: (کسی که نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت و عنایت مخصوص خداوند متعال است.) تحقیقات نشان می‌دهد، نوزادانی که در آغوش گرم و مهرگستر مادر تغذیه می‌کنند، تنها تغذیه جسمی نمی‌شوند، بلکه از حیث روحی نیز تغذیه می‌گردند. زمانی که کودک در آغوش مادر قرار می‌گیرد، صدای قلب مادر، به کودک آرامش و امنیت خاطر می‌بخشد. مادرانی که به شیردادن کودکان خود علاقه‌مند نیستند و آنها را با بی‌میلی و نارضایتی در آغوش می‌گیرند، حالات در خود فرورفتگی و بی‌حسی در کودکان خود به وجود می‌آورند. روان‌شناسان، نخستین ارتباط چشمی میان مادر و کودک، در لحظه حساس تولّد نوزاد را زمان (شوق دیدار) می‌نامند. این ارتباط چشمی، زمینه‌ساز شروع واکنش‌های غریزی مولود است. این رابطه که حاصل احساس و عواطف مادری است نشأت گرفته از تغییراتی است که در ترکیب و ایجاد ترشحات غدد داخلی به وجود آمده و برای مادر موجب سلسله رفتارهای غریزی شده است، که نقش بارزی در حفظ و مراقبت صمیمی کودک به عهده دارد. اگر مادر موقع ارضای نیازهای کودک، محبّت لازم را ابراز دارد، اوّلین تجارب اجتماعی کودک نیز خوشایند خواهد بود. مادر باید بین مراقبت بیش از اندازه و عدم مراقبت، موازنه ایجاد کند. توجه کافی و ابراز عواطف واقعی، اصیل و پایدار و به طور کلی روابط مادرانه قوی، باعث می‌شود که کودک دنیا را امن و قابل اطمینان بیابد و رشد طبیعی و سلامت شخصیت او تضمین شود. مطالعه بر رفتار کودکانی که در پرورشگاه‌ها بزرگ شده‌اند، نشان می‌دهد که اغلب آنان در معرض محیط نامناسبی از نظر عاطفی قرار می‌گیرند، چنین کودکانی از تماس احساساتی و هیجانی گرم خانواده محروم هستند، و چون از مشاهده قیافه‌های مهربان و با عاطفه اولیه محروم هستند، در مسیر زندگی نمی‌توانند چهره معلمان و دیگران را جانشین قیافه‌های دوست داشتنی پدر و مادر خود سازند، در نتیجه فاقد محرک‌های شخصی و فرصت‌هایی برای ایجاد رشد عاطفی و حس اطمینان و امنیّت هستند و نمی‌توانند روابط صحیح با دیگران برقرار کنند. به عبارت دیگر، جامعه پذیری هرگز در چنین کودکانی، ریشه نگرفته است و این کودکان محبّت ندیده، همواره دچار فقر عاطفی هستند، خلقی توأم با واکنش شدید و کودکانه پیدا می‌کنند و ممکن است بی‌شرم، ظالم و مخرّب باشند. چون کودک تجارب اولیه خود را از محیط خانواده کسب می‌کند، ادراکات و تعبیرات او در پی کسب این تجارب، طرح ریزی می‌گردد. و تجارب دوران بعد که شباهت‌هایی به تجارب اولیه دارد، با آنها ارزیابی می‌شود. این انتقال روش و سلوک افراد، که از روابط خانوادگی سرچشمه می‌گیرد و بعدا به افراد دیگر منتقل می‌شود، در ارتباط با دیگران تأثیر به سزائی دارد. اگر والدین، از حساسیت عاطفی بهره کافی نداشته باشند، کودک از راه تقلید و ساختار همانند سازی، خویشتن را همانند پدر و مادر می‌کند و ناخودآگاه از رفتار آنها شکل می‌گیرد و مانند آنها بی‌مهر و عاطفه بار می‌آید. والدین باید بدانند که محیط خانواده محلی است که کودک در آن مسائل مختلفی را فرا می‌گیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک می‌آموزند، ولی در موقعیت‌های متعدد، کودک از طرز کار و رفتار والدین چیزهایی یاد می‌گیرد که خود آنها متوجّه نیستند. بعضی والدین اشتباها چنین فکر می‌کنند که فقط هنگامی که رفتار و کردار خوبی دارند، مورد سرمشق و الگو واقع می‌شوند، در حالی که آنها همیشه و در همه حال سرمشق و الگوی کودکان خود هستند و در همه حال کودکان از رفتار والدین خود سرمشق و الگو می‌گیرند.
مهمترین نیاز عاطفی و روانی کودک در محیط خانواده، مهر و محبت، و توجه و احترام است. کمبودهای عاطفی کودکان، صدمات جبران ناپذیری به آینده آنان وارد میسازد. کودک باید احساس کند که او را دوست دارند و همان طوری که هست او را قبول دارند این احساس کودک، باعث حس خودارزشی او میشود و از طرفی حس ایمنی و نیاز عاطفی کودک ارضا میگردد. تحقیقات نشان میدهد که ریشه بسیاری از ناسازگاریهای دوران جوانی و بزرگسالی از دوران کودکی آنان نشأت میگیرد. اگر پدر و مادر بتوانند با رفتار و کردار خویش، نیازمندیهای عاطفی کودکان خود را برآورند، مسلما در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار میشوند. اشخاصی که در کودکی، در محیط خانواده از والدین خود طعم محبّت را نچشیدهاند، بخصوص محبّت مادر را، در بزرگسالی از شخصیت سالمی برخوردار نمیشوند و به گروههای بزهکار گرایش پیدا میکنند و بیماریهای روانی بیشتر در میان آنان گسترش پیدا میکند.
به همین دلیل است که پیامبر بزرگ اسلام(ص) میفرمایند: (و قرّوا کبارکُم و ارحَموا صِغارَکُمْ؛3 بزرگسالان خود را احترام گذارید و نسبت به کودکان خویش ترحم و عطوفت نمایید.)
حضرت امام علی(ع) نیز در نزدیکهای وفاتش وصیت میکرد که: (وارحَمْ مِن اهلِکَ الصَّغیر وَ وَقّر مِنْهُم الْکَبیر؛4 در خانواده خود با کودکان مهربان باش و بزرگترها را احترام کن.)
امام صادق(ع) در همین مورد میفرمایند: (کسی که نسبت به فرزند خود محبّت بسیار دارد، مشمول رحمت و عنایت مخصوص خداوند متعال است.)
تحقیقات نشان میدهد، نوزادانی که در آغوش گرم و مهرگستر مادر تغذیه میکنند، تنها تغذیه جسمی نمیشوند، بلکه از حیث روحی نیز تغذیه میگردند. زمانی که کودک در آغوش مادر قرار میگیرد، صدای قلب مادر، به کودک آرامش و امنیت خاطر میبخشد. مادرانی که به شیردادن کودکان خود علاقهمند نیستند و آنها را با بیمیلی و نارضایتی در آغوش میگیرند، حالات در خود فرورفتگی و بیحسی در کودکان خود به وجود میآورند.
روانشناسان، نخستین ارتباط چشمی میان مادر و کودک، در لحظه حساس تولّد نوزاد را زمان (شوق دیدار) مینامند. این ارتباط چشمی، زمینهساز شروع واکنشهای غریزی مولود است. این رابطه که حاصل احساس و عواطف مادری است نشأت گرفته از تغییراتی است که در ترکیب و ایجاد ترشحات غدد داخلی به وجود آمده و برای مادر موجب سلسله رفتارهای غریزی شده است، که نقش بارزی در حفظ و مراقبت صمیمی کودک به عهده دارد. اگر مادر موقع ارضای نیازهای کودک، محبّت لازم را ابراز دارد، اوّلین تجارب اجتماعی کودک نیز خوشایند خواهد بود. مادر باید بین مراقبت بیش از اندازه و عدم مراقبت، موازنه ایجاد کند. توجه کافی و ابراز عواطف واقعی، اصیل و پایدار و به طور کلی روابط مادرانه قوی، باعث میشود که کودک دنیا را امن و قابل اطمینان بیابد و رشد طبیعی و سلامت شخصیت او تضمین شود.
مطالعه بر رفتار کودکانی که در پرورشگاهها بزرگ شدهاند، نشان میدهد که اغلب آنان در معرض محیط نامناسبی از نظر عاطفی قرار میگیرند، چنین کودکانی از تماس احساساتی و هیجانی گرم خانواده محروم هستند، و چون از مشاهده قیافههای مهربان و با عاطفه اولیه محروم هستند، در مسیر زندگی نمیتوانند چهره معلمان و دیگران را جانشین قیافههای دوست داشتنی پدر و مادر خود سازند، در نتیجه فاقد محرکهای شخصی و فرصتهایی برای ایجاد رشد عاطفی و حس اطمینان و امنیّت هستند و نمیتوانند روابط صحیح با دیگران برقرار کنند. به عبارت دیگر، جامعه پذیری هرگز در چنین کودکانی، ریشه نگرفته است و این کودکان محبّت ندیده، همواره دچار فقر عاطفی هستند، خلقی توأم با واکنش شدید و کودکانه پیدا میکنند و ممکن است بیشرم، ظالم و مخرّب باشند.
چون کودک تجارب اولیه خود را از محیط خانواده کسب میکند، ادراکات و تعبیرات او در پی کسب این تجارب، طرح ریزی میگردد. و تجارب دوران بعد که شباهتهایی به تجارب اولیه دارد، با آنها ارزیابی میشود. این انتقال روش و سلوک افراد، که از روابط خانوادگی سرچشمه میگیرد و بعدا به افراد دیگر منتقل میشود، در ارتباط با دیگران تأثیر به سزائی دارد.
اگر والدین، از حساسیت عاطفی بهره کافی نداشته باشند، کودک از راه تقلید و ساختار همانند سازی، خویشتن را همانند پدر و مادر میکند و ناخودآگاه از رفتار آنها شکل میگیرد و مانند آنها بیمهر و عاطفه بار میآید. والدین باید بدانند که محیط خانواده محلی است که کودک در آن مسائل مختلفی را فرا میگیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک میآموزند، ولی در موقعیتهای متعدد، کودک از طرز کار و رفتار والدین چیزهایی یاد میگیرد که خود آنها متوجّه نیستند. بعضی والدین اشتباها چنین فکر میکنند که فقط هنگامی که رفتار و کردار خوبی دارند، مورد سرمشق و الگو واقع میشوند، در حالی که آنها همیشه و در همه حال سرمشق و الگوی کودکان خود هستند و در همه حال کودکان از رفتار والدین خود سرمشق و الگو میگیرند.
- [سایر] مهمترین نیاز امت بزرگ اسلامی چیست
- [سایر] نقش روشهای تربیتی در ارتقاء رشد روانی کودک چیست؟
- [سایر] نیازهای عاطفی اعضای خانواده چه چیزهایی است؟
- [سایر] سلام جوون 21 ساله ام که شرایط ازدواج رو ندارم ولی خیلی تحت فشارم خلا شدید عاطفی دارم به یه همدم حقیقی خوب نیاز دارم خانواده ام درکم نمیکنن چطوری این دوره رو بگذرونم کمکم کنید خواهش میکنم
- [سایر] غیر از آمادگی فکری، عاطفی و اجتماعی، آیا به آمادگیهای دیگری هم برای ازدواج نیاز داریم؟
- [سایر] بهداشت روانی در ثبات خانواده چه نقشی دارد؟
- [سایر] اگر کودک در نخستین سالهای زندگی خود از محبت محروم بماند، از نظر روانی چه اتفاقاتی برایش خواهد افتاد؟
- [سایر] آیا تنوّع طلبی جنسی، برای مرد یک نیاز فطری است یا یک بیماری روانی؟
- [سایر] غیر از آمادگی فکری، عاطفی و اجتماعی، آیا به آمادگی های دیگری هم برای ازدواج نیاز داریم؟
- [سایر] مهمترین علل گرایش خانم ها و آقایان، علی الخصوص جوانان، از لحاظ روانی به سمت جراحی های زیبایی چیست و چه چیز های دیگری باعث شده تا این کار در جامعه ما به نسبت سایر کشورها بیشتر باشد؟