انسان هر لحظه به خدای متعال و عنایت او احتیاج دارد و اگر عنایت الهی لحظه ای از انسان قطع شود، نابود و هلاک می گردد. دل انسان تنها با یاد و ذکر خدا مأنوس و آرام است و قلب انسانی با ذکر و نام او نورانی و باصفا می شود.وقتی قرآن کریم سخن از نماز به میان می آورد، می فرماید: (نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید) (طه: 114) و من در یاد شما، به وسیله نماز ظهور کنم و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، قلب مطمئن و آرام می شود. کسی که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحی و روانی دارد و هیچ هراسی از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است; چون متّکی به قدرت و عظمت الهی است و انوار الهی در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. در سوره (معارج) آیه 20 درباره اسرار نماز می فرماید: (طبع انسان در برابر شداید جزع می کند و اگر خیری به او رسید، سعی می کند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّی به او برسد، جزع و بی تابی می کند، صبر را از دست می دهد; و اگر خیری به او برسد، از دیگران منع می کند، مگر نمازگزاران; این ها طبیعت را کوبیده اند و فطرت را احیا کرده اند و خاصیت نماز احیای فطرت است.)33 از این رو، نماز و یاد خداست که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانی ها و اضطراب ها می شود و باعث آرامش انسان می گردد. یکی از دانشمندان اسلامی می گوید: از طریق ذکر خدا، همه مخاوف و ترس ها و بیم ها از میان برمی خیزند و همه ناراحتی ها از آدمی سترده می شوند. آن گاه که فرد به یاد خدا می افتد، قلبش با طمأنینه، معمور و آباد گشته، مالامالِ از رضا می شود; قلبی که قبلا آکنده از ترس و یأس بوده است. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاکر را زیر سایه خود قرار می دهد و انسان به این یقین و قاطعیت می رسد که رهیدن از ناراحتی های درونی، سهل و هموار است و می توان وسوسه ها را درهم کوبید و تخیّلات باطل را از خود دور ساخت. چنین فردِ ذاکری با خداست و از هیچ امری بیمناک نبوده، از هیچ چیزی نمی ترسد و به هیچ عارضه روانی دچار نمی گردد. این حالت به خاطر ثباتی که خداوند متعال در دل او ایجاد می کند، به هم می رسد.34 پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) فرمودند: (مَثَل خانه ای که در آن از خدا یاد می شود و خانه ای که در آن ذکری از خدا به میان نمی آید، مانند مثل موجود زنده و مرده است.)35 یعنی دلی که مرکز یاد خداست، آباد و آرام است و دلی که از یاد خدا تهی است، ویران و تاریک است و اندوه و اضطراب آن را فرا گرفته. تنها یاد خدا و ذکر او دل های پریشان را دوا می کند. گاندی می گوید: (دعا و نماز، زندگی ام را نجات داده است. بدون آن باید از مدت ها پیش دیوانه می شدم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود، تلخ کامی های بسیار سخت داشته ام که مرا دست خوش ناامیدی می ساخت. اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم، به خاطر نمازها و نیایش هایم بوده است. دعا و نماز را مانند حقیقت بخشی از زندگی خود نمی شمارم، فقط به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آن ها را به کار می بسته ام; زیرا اغلب خود را در وضع و حالی می یافتم که احتمالا بدون دعا و نماز نمی توانستم شادمان باشم. هر چه زمان گذشت، اعتقاد من به خداوند افزایش یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر می شد و بدون آن زندگی برایم سرد و تهی بود.)36 آقای الکسیس کارل می گوید: (نیایش در روح و جسم تأثیر می گذارد و احساس عرفانی و احساس اخلاقی را توأماً تقویت می کند. در چهره کسانی که به نیایش می پردازند، حسّ وظیفه شناسی، قلّت حسد و شرارت و حُسن نیکی و خیرخواهی نسبت به دیگران خوانده می شود. نیایش، خصایل خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان می دهد: صفای دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادی بی دغدغه، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، آمادگی برای پذیرش حق و راضی بودن به رضای پروردگار.)37 ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان می دهد و انسان احساس می کند به پناهگاه مطمئن و با قدرتی متّکی است و از این رو، احساس نشاط و توانمندی می کند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دل تنگی و نگرانی در او ایجاد می شود و به بیماری های روانی گرفتار می آید. به این حقیقت روان شناسان و روان کاوان بزرگی همچون یونگ، اریک فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره کرده اند و ایمان به خدا را اساس آرامش و سلامت روان می دانند.38 حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه خطبه 225 می فرماید: (پروردگارا! تو از هر مونسی برای دوستانت مونس تری و از همه آن ها برای کسانی که به تو اعتماد کنند، برای کارگزاری، آماده تری. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده می کنی و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهی و میزان معرفت و بصیرتشان را می دانی، رازهای آنان نزد تو آشکار است و دل های آنان در فراق تو بی تاب. اگر تنهایی سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آن هاست، و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه می برند.) خلاصه آنکه یکی از عوامل آرامش روان و سلامتی روح نماز و یاد خداست و اگر نماز با توجه و معنویت ویژه انجام شود، آثار و برکات ویژه ای در آرامش روح و روان و در نتیجه، در زندگی فردی خواهد داشت. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: (چه مانعی دارد که چون یکی از شما غم و اندوهی از غم های دنیا بر او در آید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیده اید که خداوند می فرماید: از صبر و نماز یاری بجویید.)39 6. اعتقاد به قضا و قدر منظور از این مسئله، ترک اعتراض بر مقدّرات الهیه در باطن و ظاهر و در گفتار و عمل است. صاحب مرتبه رضا، پیوسته در لذت، بهجت و سرور و راحتی است; زیرا نزد او تفاوتی نیست میان فقر و غنا، بقا و فنا، عزت و ذلت، مرض و صحّت، و موت و حیات. هیچ کدام بر دل او گران نیست; زیرا همه را صادر از خدای متعال می داند. به واسطه محبت حق که بر دل او رسوخ نموده بر همه افعال خدا عاشق است و آنچه از او می رسد، بر طبعش موافق است. بنابراین، معتقد به قضا و قدر الهی هرچه را که خدا بر او تقدیر کند، خیر می داند و از این رو، محزون و اندوهگین نمی شود; چنان که امام جعفر صادق(علیه السلام)می فرماید: (در شگفتم از کار مرد مسلمان که خدا هیچ امری از برای او مقدّر نمی کند، مگر اینکه خیر اوست، و اگر بدن او را با قیچی پاره پاره کنند خیر اوست، و اگر ملک مشرق و مغرب به او عطا کنند، باز خیر او است.)40 در اهمیت تسلیم بر قضا و قدر الهی همین بس که حضرت صادق(علیه السلام) در جواب میزان شناسی مؤمن فرمودند: (به تسلیم و رضا در آنچه بر او وارد می شود از شادی و اندوه.)41 شخص راضی بر قدر الهی آن چنان مشغول محبت حضرت دوست است که از آنچه بر او وارد می شود، المی احساس نمی کند و می گوید: در بلا هم می چشم لذات او ماتِ اویم ماتِ اویم ماتِ او42 اعتماد بر قضا و قدر الهی برطرف کننده غم هاست; چنان که امیرمؤمنان علی(علیه السلام)می فرماید: (اعتماد کردن بر قَدَرِ الهی چه طردکننده خوبی برای غم هاست.)43 و از امام صادق(علیه السلام) روایت است که (اگر هر چیز بر طبق قضا و قدر است، پس حزن و اندوه چرا؟)44 7. گفتن ذکرهای مخصوص هر ذکری از آن نظر که یاد خداست، باعث آرامش است، اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده اند که دارای خواص ویژه برای از بین بردن حزن و غم هستند که بیان این ذکرها و شرایط آن ها و محدوده آن ها خود بحث مستقل و مفصّلی می طلبد. در اینجا، فقط به عنوان نمونه روایتی از حضرت باقر(علیه السلام) ذکر می شود: حضرت باقر(علیه السلام) می فرماید: (در ذکر "لا حولَ ولا قوَّةَ الاّ باللّه" شفای نود و نه درد است که کم ترین آن دردها غم و غصّه است.)45 8. استغفار زیاد امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (هرکس زیاد استغفار کند خداوند او را از هر غمی رها و از هر تنگی خارج می سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی برد.)46 روشن است که استغفار تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می گیرد. 9. ترک حسادت مرحوم ملّا احمد نراقی می گوید: (مخفی نماند که حسد، اشدّ امراض نفسانیه و دشوارترین همه و بدترین رذایل و خبیث ترین آن هاست. عقبه زین صعب تر در راه نیست ای خُنک آن کس حسد همراه نیست صاحب حسد خود را به عذاب دنیا گرفتار و به عقاب عقبا مبتلا می سازد; زیرا که حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم و غصّه و غم خالی نیست; چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألّم می شود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان بی نهایت است و هرگز منقطع نمی شود، پس حسود بی چاره پیوسته محزون و غمناک است.47 خداوند متعال در وصف یهود می فرماید: (اَم یَحسدونَ النّاسَ علی ما آتیهم اللّه مِن فضلهِ) (نساء: 54); یا اینکه به مردم در برابر آنچه خدا از فضلش به آن ها بخشیده حسد می ورزند. و در وصف منافقان می فرماید: (اِن تَمسسکُم حسنةٌ تَسؤُهم.) (آل عمران: 120); اگر فتح و پیروزی و یا پیشامد خوبی برای شما رخ دهد، آن ها ناراحت می شوند. (اِن تُصبکَ حسنةٌ تُسُؤْهم) (توبه: 50); اگر به تو نیکی رسد، آن ها را ناراحت می کند. از دو آیه اخیر، می توان فهمید که حسادت منافقان نسبت به مؤمنان موجب ناراحتی و سختی برای آن ها بود که هر نعمت و خوبی که به مؤمنان می رسید، باعث ناراحتی شان می شد. حسد آثار نامطلوبی بر جسم و روان انسان دارد. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: (حسد رنجور می سازد.)48 این رنجش می تواند هم رنجش جسمی و هم رنجش روانی باشد. اما رنجش روانی او به سبب ناراحت بودن از رسیدن نعمت به دیگران است و همیشه شخص از این نظر خود را رنج می دهد و راحتی خود را سلب می کند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: (آسایشی برای حسود نیست.)49 در روایت دیگر، حضرت علی(علیه السلام)می فرماید: (حسود غمگین است.)50 رنجش جسمانی حسود به سبب ارتباط روان با جسم است. امروزه این حقیقت مسلّم شده که بیماری های جسمانی در بسیاری از موارد، عامل روانی دارند و در طب امروز، بحث های مشروحی تحت عنوان (بیماری های روان تنی) دیده می شود که به این قسم بیماری ها اختصاص دارد.51 از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) روایت است که (عجیب است که حسودها از سلامت بدن های خود غافلند.)52 در روایت دیگری، حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)فرمودند: (تن درستی از کمی حسد است.)53 حسد از دو نظر می تواند موجب اضطراب و تشویش روان شود: یکی آنکه نفس حسد موجب رنجش است که بیان شد; دیگر آنکه حسد می تواند موجب گناهان و رفتارهایی شود که خود سبب تشویش و اضطراب می گردند. بسیاری از گناهان از قبیل قتل ها و جنایات، علتشان حسادت است. 10. زندگی پاکیزه ناشی از عمل صالح خداوند متعال می فرماید: (مَن عَملَ صالِحاً مِن ذَکر اَو اُنثی و هُوَ مؤمنٌ فَلنحیینَّه حیوةً طیِّبةً) (نحل: 97); هر کس عمل شایسته ای انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم. روشن است که زندگی پاکیزه، که ثمره عمل شایسته مؤمن است، آن زندگی است که از آلودگی و بدی دور است و قطعاً یکی از ویژگی های زندگی پاکیزه، آرامش است. حال اگر فرد، زندگی پاکیزه دارد، آرامش فردی حاصل است و اگر افراد جامعه زندگی پاک دارند، جامعه یک جامعه ای آرامی است. 11. هم نشینی با مؤمن هم نشینی با مؤمنان و انسان های صالح موجب آرامش انسان می شود; چرا که انسان در همنشینی با آن ها به یاد خدا می افتد و یاد خدا موجب آرامش دل است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (مؤمن به وسیله مؤمن آرامش می یابد; همان گونه که تشنه با آب خنک و گوارا آرامش می یابد.)54 از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سؤال شد که با چه کسانی مجالست و مصاحبت کنیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: (کسی که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و سخنانش بر علم و دانش شما بیفزاید و رفتارش آخرت را به یاد شما آورد.) کسی که انسان را به یاد خدا اندازد، علاوه بر اینکه خود موجب تسکین نفس انسان است، با تذکر یاد الهی نیز موجب آرامش دل می گردد. عوامل بسیاری در روایات معصومان(علیهم السلام)برای ایجاد آرامش و رفع اضطراب بیان شده اند که بیان همه آن ها در وسع این نوشتار نیست. از این رو، به موارد عمده آن ها اکتفا شد. پی نوشت ها 1 محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1983 م، ج 74، ص 211. 2 شهید ثانی، مسکّن الفؤاد، قم، آل البیت، 1407 ق، ص 42. 3 تمیمی آمدی، غررالحکم، تهران، دانشگاه تهران، 1373، ص 185. 4 محمد عثمان نجاتی، قرآن و روان شناسی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1373، ص 376 5 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، 1363، ج 1، ص 642 به نقل از: آیین زندگی، ص 152. 6 شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 1، ص 447. 7 محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ج 3، ص 284. 8 ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367، ص 154. 9 هنری لو پیرلو، استرس دائمی، ترجمه عباس قریب، مشهد، درخشش، ص 223. 10و11 حسن راشدی، نمازشناسی، تهران، ستاد اقامه نماز، 1377، ج 2، ص 67 / ص 43. 12 آلکسیس کارل، نیایش، ترجمه علی شریعتی، تهران، الهام، 1377، ص 63. 13 محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 2، ص 40. 14 اسراء: 44. 15 سید رضی، نهج البلاغه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372، خ 213. 16 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، اسوه، ج 2، ص 212. 17 مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، قم، دارالتبلیغ اسلامی، 1354، ص 33. 18 رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (به حاضر و غایب امّتم و آنانی که از اصلاب مردان و ارحام زنان تا قیامت به دنیا می آیند، سفارش می کنم که صله رحم کنند، اگرچه به فاصله یک سال راه باشد; زیرا صله رحم جزو دین است.) (محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 72، باب 3، روایت 73.) 19 کسی از پیامبر پرسید: هدف از رسالت تو چیست؟ فرمود: (هدف از رسالت من بندگی خدا، شکستن بت ها و پیوند میان ارحام است.) (همان، ج 38، باب 65، روایت 49.) 20 همان، ج 74، باب 17، حدیث 10. 21 همان، ج 73، باب 13، حدیث 9. 22 راغب اصفهانی، مفردات، ص 91. 23 سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 2، ذیل آیه 1 سوره نساء. 24 عبدعلی جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، مجاهدی، 1358 ق، ج 2، ص 394. 25 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 109 به نقل از: نهایه ابن اثیر. 26 محمدمهدی نراقی، جامع السعادت، قم، اسماعیلیان، 1383 ق، ج 2، ص 256. 27 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 256. 28 مجله معرفت، ش 46، ص 32. 29 سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 590. 30 دیماتئو ام. رابین، روان شناسی سلامت، ترجمه سید مهدی موسوی اصل و همکاران، تهران، سمت، 1378، ص 590. 31 مجله معرفت، ش 46، ص 37. 32و33 عبدالله جوادی آملی، اسرار عبادات، ص 31 / ص 41. 34 محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ص 145-147. 35 بحارالانوار، ج 75، ص 207. 36 مهاتما گاندی، همه مردم برادرند، ترجمه محمود تفضّلی، تهران، امیرکبیر، 136، ص 106. 37 آلکسیس کارل، پیشین، ج 8، ص 31. 38 مهدی پروا، روان شناسی یکتاپرستی، تهران، نشر انتشار، 1380، ص 78. 39 فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 100. 40و41 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 62 / ج 2، ص 63. 42 محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 771. 43 محمد محمدی ری شهری، پیشین، ص 394، ماده (حزن). 44و45 بحارالانوار، ج 75، ص 190 / ج 71، ص 88. 46 محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج 7، ص 252. 47 محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 456. 48 مستدرک الوسائل، ج 12، باب 55، روایت 13401، ص 20. 49و50 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 70، ص 256 و ج 75، ص 10 / تمیمی آمدی، پیشین، ص 300 / ص 299. 51 ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج 3، ص 424. 52و53 نهج البلاغه، حکمت 215، ص 446 / ص 452. 54 بحارالانوار، ج 67، باب 8، روایت 10، ص 165. منابع مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، قم، بی تا، 1376; پریرخ دادستان، روان شناسی مرضی تحوّلی از کودکی تا بزرگسالی، تهران، سمت، 1376، ج 1; بهروز میلانی فر، بهداشت روانی، تهران، نشر قومس، 1374.
انسان هر لحظه به خدای متعال و عنایت او احتیاج دارد و اگر عنایت الهی لحظه ای از انسان قطع شود، نابود و هلاک می گردد. دل انسان تنها با یاد و ذکر خدا مأنوس و آرام است و قلب انسانی با ذکر و نام او نورانی و باصفا می شود.وقتی قرآن کریم سخن از نماز به میان می آورد، می فرماید: (نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید) (طه: 114) و من در یاد شما، به وسیله نماز ظهور کنم و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، قلب مطمئن و آرام می شود.
کسی که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحی و روانی دارد و هیچ هراسی از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است; چون متّکی به قدرت و عظمت الهی است و انوار الهی در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. در سوره (معارج) آیه 20 درباره اسرار نماز می فرماید: (طبع انسان در برابر شداید جزع می کند و اگر خیری به او رسید، سعی می کند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّی به او برسد، جزع و بی تابی می کند، صبر را از دست می دهد; و اگر خیری به او برسد، از دیگران منع می کند، مگر نمازگزاران; این ها طبیعت را کوبیده اند و فطرت را احیا کرده اند و خاصیت نماز احیای فطرت است.)33 از این رو، نماز و یاد خداست که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانی ها و اضطراب ها می شود و باعث آرامش انسان می گردد.
یکی از دانشمندان اسلامی می گوید: از طریق ذکر خدا، همه مخاوف و ترس ها و بیم ها از میان برمی خیزند و همه ناراحتی ها از آدمی سترده می شوند. آن گاه که فرد به یاد خدا می افتد، قلبش با طمأنینه، معمور و آباد گشته، مالامالِ از رضا می شود; قلبی که قبلا آکنده از ترس و یأس بوده است. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاکر را زیر سایه خود قرار می دهد و انسان به این یقین و قاطعیت می رسد که رهیدن از ناراحتی های درونی، سهل و هموار است و می توان وسوسه ها را درهم کوبید و تخیّلات باطل را از خود دور ساخت. چنین فردِ ذاکری با خداست و از هیچ امری بیمناک نبوده، از هیچ چیزی نمی ترسد و به هیچ عارضه روانی دچار نمی گردد. این حالت به خاطر ثباتی که خداوند متعال در دل او ایجاد می کند، به هم می رسد.34
پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) فرمودند: (مَثَل خانه ای که در آن از خدا یاد می شود و خانه ای که در آن ذکری از خدا به میان نمی آید، مانند مثل موجود زنده و مرده است.)35
یعنی دلی که مرکز یاد خداست، آباد و آرام است و دلی که از یاد خدا تهی است، ویران و تاریک است و اندوه و اضطراب آن را فرا گرفته. تنها یاد خدا و ذکر او دل های پریشان را دوا می کند.
گاندی می گوید: (دعا و نماز، زندگی ام را نجات داده است. بدون آن باید از مدت ها پیش دیوانه می شدم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود، تلخ کامی های بسیار سخت داشته ام که مرا دست خوش ناامیدی می ساخت. اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم، به خاطر نمازها و نیایش هایم بوده است.
دعا و نماز را مانند حقیقت بخشی از زندگی خود نمی شمارم، فقط به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آن ها را به کار می بسته ام; زیرا اغلب خود را در وضع و حالی می یافتم که احتمالا بدون دعا و نماز نمی توانستم شادمان باشم. هر چه زمان گذشت، اعتقاد من به خداوند افزایش یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر می شد و بدون آن زندگی برایم سرد و تهی بود.)36
آقای الکسیس کارل می گوید: (نیایش در روح و جسم تأثیر می گذارد و احساس عرفانی و احساس اخلاقی را توأماً تقویت می کند. در چهره کسانی که به نیایش می پردازند، حسّ وظیفه شناسی، قلّت حسد و شرارت و حُسن نیکی و خیرخواهی نسبت به دیگران خوانده می شود. نیایش، خصایل خود را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فردی نشان می دهد: صفای دل، متانت رفتار، انبساط خاطر، شادی بی دغدغه، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، آمادگی برای پذیرش حق و راضی بودن به رضای پروردگار.)37
ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان می دهد و انسان احساس می کند به پناهگاه مطمئن و با قدرتی متّکی است و از این رو، احساس نشاط و توانمندی می کند و اگر این ارتباط با آن منبع عظمت و رحمت قطع باشد، احساس دل تنگی و نگرانی در او ایجاد می شود و به بیماری های روانی گرفتار می آید. به این حقیقت روان شناسان و روان کاوان بزرگی همچون یونگ، اریک فروم، ویلیام جیمز و دیگران اشاره کرده اند و ایمان به خدا را اساس آرامش و سلامت روان می دانند.38
حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه خطبه 225 می فرماید: (پروردگارا! تو از هر مونسی برای دوستانت مونس تری و از همه آن ها برای کسانی که به تو اعتماد کنند، برای کارگزاری، آماده تری. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده می کنی و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهی و میزان معرفت و بصیرتشان را می دانی، رازهای آنان نزد تو آشکار است و دل های آنان در فراق تو بی تاب. اگر تنهایی سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آن هاست، و اگر سختی ها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه می برند.)
خلاصه آنکه یکی از عوامل آرامش روان و سلامتی روح نماز و یاد خداست و اگر نماز با توجه و معنویت ویژه انجام شود، آثار و برکات ویژه ای در آرامش روح و روان و در نتیجه، در زندگی فردی خواهد داشت.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: (چه مانعی دارد که چون یکی از شما غم و اندوهی از غم های دنیا بر او در آید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو رکعت نماز بخواند و برای رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیده اید که خداوند می فرماید: از صبر و نماز یاری بجویید.)39
6. اعتقاد به قضا و قدر
منظور از این مسئله، ترک اعتراض بر مقدّرات الهیه در باطن و ظاهر و در گفتار و عمل است. صاحب مرتبه رضا، پیوسته در لذت، بهجت و سرور و راحتی است; زیرا نزد او تفاوتی نیست میان فقر و غنا، بقا و فنا، عزت و ذلت، مرض و صحّت، و موت و حیات. هیچ کدام بر دل او گران نیست; زیرا همه را صادر از خدای متعال می داند. به واسطه محبت حق که بر دل او رسوخ نموده بر همه افعال خدا عاشق است و آنچه از او می رسد، بر طبعش موافق است.
بنابراین، معتقد به قضا و قدر الهی هرچه را که خدا بر او تقدیر کند، خیر می داند و از این رو، محزون و اندوهگین نمی شود; چنان که امام جعفر صادق(علیه السلام)می فرماید: (در شگفتم از کار مرد مسلمان که خدا هیچ امری از برای او مقدّر نمی کند، مگر اینکه خیر اوست، و اگر بدن او را با قیچی پاره پاره کنند خیر اوست، و اگر ملک مشرق و مغرب به او عطا کنند، باز خیر او است.)40
در اهمیت تسلیم بر قضا و قدر الهی همین بس که حضرت صادق(علیه السلام) در جواب میزان شناسی مؤمن فرمودند: (به تسلیم و رضا در آنچه بر او وارد می شود از شادی و اندوه.)41 شخص راضی بر قدر الهی آن چنان مشغول محبت حضرت دوست است که از آنچه بر او وارد می شود، المی احساس نمی کند و می گوید:
در بلا هم می چشم لذات او ماتِ اویم ماتِ اویم ماتِ او42
اعتماد بر قضا و قدر الهی برطرف کننده غم هاست; چنان که امیرمؤمنان علی(علیه السلام)می فرماید: (اعتماد کردن بر قَدَرِ الهی چه طردکننده خوبی برای غم هاست.)43
و از امام صادق(علیه السلام) روایت است که (اگر هر چیز بر طبق قضا و قدر است، پس حزن و اندوه چرا؟)44
7. گفتن ذکرهای مخصوص
هر ذکری از آن نظر که یاد خداست، باعث آرامش است، اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده اند که دارای خواص ویژه برای از بین بردن حزن و غم هستند که بیان این ذکرها و شرایط آن ها و محدوده آن ها خود بحث مستقل و مفصّلی می طلبد. در اینجا، فقط به عنوان نمونه روایتی از حضرت باقر(علیه السلام) ذکر می شود:
حضرت باقر(علیه السلام) می فرماید: (در ذکر "لا حولَ ولا قوَّةَ الاّ باللّه" شفای نود و نه درد است که کم ترین آن دردها غم و غصّه است.)45
8. استغفار زیاد
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (هرکس زیاد استغفار کند خداوند او را از هر غمی رها و از هر تنگی خارج می سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی برد.)46
روشن است که استغفار تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می گیرد.
9. ترک حسادت
مرحوم ملّا احمد نراقی می گوید: (مخفی نماند که حسد، اشدّ امراض نفسانیه و دشوارترین همه و بدترین رذایل و خبیث ترین آن هاست.
عقبه زین صعب تر در راه نیست ای خُنک آن کس حسد همراه نیست صاحب حسد خود را به عذاب دنیا گرفتار و به عقاب عقبا مبتلا می سازد; زیرا که حسود در دنیا لحظه ای از حزن و الم و غصّه و غم خالی نیست; چون که او هر نعمتی که از کسی دید متألّم می شود و چون نعمت خدا نسبت به بندگان بی نهایت است و هرگز منقطع نمی شود، پس حسود بی چاره پیوسته محزون و غمناک است.47
خداوند متعال در وصف یهود می فرماید: (اَم یَحسدونَ النّاسَ علی ما آتیهم اللّه مِن فضلهِ) (نساء: 54); یا اینکه به مردم در برابر آنچه خدا از فضلش به آن ها بخشیده حسد می ورزند.
و در وصف منافقان می فرماید: (اِن تَمسسکُم حسنةٌ تَسؤُهم.) (آل عمران: 120); اگر فتح و پیروزی و یا پیشامد خوبی برای شما رخ دهد، آن ها ناراحت می شوند.
(اِن تُصبکَ حسنةٌ تُسُؤْهم) (توبه: 50); اگر به تو نیکی رسد، آن ها را ناراحت می کند.
از دو آیه اخیر، می توان فهمید که حسادت منافقان نسبت به مؤمنان موجب ناراحتی و سختی برای آن ها بود که هر نعمت و خوبی که به مؤمنان می رسید، باعث ناراحتی شان می شد. حسد آثار نامطلوبی بر جسم و روان انسان دارد.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: (حسد رنجور می سازد.)48
این رنجش می تواند هم رنجش جسمی و هم رنجش روانی باشد. اما رنجش روانی او به سبب ناراحت بودن از رسیدن نعمت به دیگران است و همیشه شخص از این نظر خود را رنج می دهد و راحتی خود را سلب می کند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: (آسایشی برای حسود نیست.)49
در روایت دیگر، حضرت علی(علیه السلام)می فرماید: (حسود غمگین است.)50
رنجش جسمانی حسود به سبب ارتباط روان با جسم است. امروزه این حقیقت مسلّم شده که بیماری های جسمانی در بسیاری از موارد، عامل روانی دارند و در طب امروز، بحث های مشروحی تحت عنوان (بیماری های روان تنی) دیده می شود که به این قسم بیماری ها اختصاص دارد.51
از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) روایت است که (عجیب است که حسودها از سلامت بدن های خود غافلند.)52
در روایت دیگری، حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)فرمودند: (تن درستی از کمی حسد است.)53
حسد از دو نظر می تواند موجب اضطراب و تشویش روان شود: یکی آنکه نفس حسد موجب رنجش است که بیان شد; دیگر آنکه حسد می تواند موجب گناهان و رفتارهایی شود که خود سبب تشویش و اضطراب می گردند. بسیاری از گناهان از قبیل قتل ها و جنایات، علتشان حسادت است.
10. زندگی پاکیزه ناشی از عمل صالح
خداوند متعال می فرماید: (مَن عَملَ صالِحاً مِن ذَکر اَو اُنثی و هُوَ مؤمنٌ فَلنحیینَّه حیوةً طیِّبةً) (نحل: 97); هر کس عمل شایسته ای انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم.
روشن است که زندگی پاکیزه، که ثمره عمل شایسته مؤمن است، آن زندگی است که از آلودگی و بدی دور است و قطعاً یکی از ویژگی های زندگی پاکیزه، آرامش است. حال اگر فرد، زندگی پاکیزه دارد، آرامش فردی حاصل است و اگر افراد جامعه زندگی پاک دارند، جامعه یک جامعه ای آرامی است.
11. هم نشینی با مؤمن
هم نشینی با مؤمنان و انسان های صالح موجب آرامش انسان می شود; چرا که انسان در همنشینی با آن ها به یاد خدا می افتد و یاد خدا موجب آرامش دل است.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: (مؤمن به وسیله مؤمن آرامش می یابد; همان گونه که تشنه با آب خنک و گوارا آرامش می یابد.)54
از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سؤال شد که با چه کسانی مجالست و مصاحبت کنیم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: (کسی که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و سخنانش بر علم و دانش شما بیفزاید و رفتارش آخرت را به یاد شما آورد.)
کسی که انسان را به یاد خدا اندازد، علاوه بر اینکه خود موجب تسکین نفس انسان است، با تذکر یاد الهی نیز موجب آرامش دل می گردد.
عوامل بسیاری در روایات معصومان(علیهم السلام)برای ایجاد آرامش و رفع اضطراب بیان شده اند که بیان همه آن ها در وسع این نوشتار نیست. از این رو، به موارد عمده آن ها اکتفا شد.
پی نوشت ها
1 محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1983 م، ج 74، ص 211.
2 شهید ثانی، مسکّن الفؤاد، قم، آل البیت، 1407 ق، ص 42.
3 تمیمی آمدی، غررالحکم، تهران، دانشگاه تهران، 1373، ص 185.
4 محمد عثمان نجاتی، قرآن و روان شناسی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1373، ص 376
5 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، 1363، ج 1، ص 642 به نقل از: آیین زندگی، ص 152.
6 شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 1، ص 447.
7 محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ج 3، ص 284.
8 ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1367، ص 154.
9 هنری لو پیرلو، استرس دائمی، ترجمه عباس قریب، مشهد، درخشش، ص 223.
10و11 حسن راشدی، نمازشناسی، تهران، ستاد اقامه نماز، 1377، ج 2، ص 67 / ص 43.
12 آلکسیس کارل، نیایش، ترجمه علی شریعتی، تهران، الهام، 1377، ص 63.
13 محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 2، ص 40.
14 اسراء: 44.
15 سید رضی، نهج البلاغه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372، خ 213.
16 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، اسوه، ج 2، ص 212.
17 مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، قم، دارالتبلیغ اسلامی، 1354، ص 33.
18 رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (به حاضر و غایب امّتم و آنانی که از اصلاب مردان و ارحام زنان تا قیامت به دنیا می آیند، سفارش می کنم که صله رحم کنند، اگرچه به فاصله یک سال راه باشد; زیرا صله رحم جزو دین است.) (محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 72، باب 3، روایت 73.)
19 کسی از پیامبر پرسید: هدف از رسالت تو چیست؟ فرمود: (هدف از رسالت من بندگی خدا، شکستن بت ها و پیوند میان ارحام است.) (همان، ج 38، باب 65، روایت 49.)
20 همان، ج 74، باب 17، حدیث 10.
21 همان، ج 73، باب 13، حدیث 9.
22 راغب اصفهانی، مفردات، ص 91.
23 سید محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 2، ذیل آیه 1 سوره نساء.
24 عبدعلی جمعه حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، مجاهدی، 1358 ق، ج 2، ص 394.
25 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 71، ص 109 به نقل از: نهایه ابن اثیر.
26 محمدمهدی نراقی، جامع السعادت، قم، اسماعیلیان، 1383 ق، ج 2، ص 256.
27 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 256.
28 مجله معرفت، ش 46، ص 32.
29 سعید شاملو، بهداشت روانی، ص 590.
30 دیماتئو ام. رابین، روان شناسی سلامت، ترجمه سید مهدی موسوی اصل و همکاران، تهران، سمت، 1378، ص 590.
31 مجله معرفت، ش 46، ص 37.
32و33 عبدالله جوادی آملی، اسرار عبادات، ص 31 / ص 41.
34 محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ص 145-147.
35 بحارالانوار، ج 75، ص 207.
36 مهاتما گاندی، همه مردم برادرند، ترجمه محمود تفضّلی، تهران، امیرکبیر، 136، ص 106.
37 آلکسیس کارل، پیشین، ج 8، ص 31.
38 مهدی پروا، روان شناسی یکتاپرستی، تهران، نشر انتشار، 1380، ص 78.
39 فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 100.
40و41 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 62 / ج 2، ص 63.
42 محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 771.
43 محمد محمدی ری شهری، پیشین، ص 394، ماده (حزن).
44و45 بحارالانوار، ج 75، ص 190 / ج 71، ص 88.
46 محمد محمدی ری شهری، پیشین، ج 7، ص 252.
47 محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 456.
48 مستدرک الوسائل، ج 12، باب 55، روایت 13401، ص 20.
49و50 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 70، ص 256 و ج 75، ص 10 / تمیمی آمدی، پیشین، ص 300 / ص 299.
51 ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج 3، ص 424.
52و53 نهج البلاغه، حکمت 215، ص 446 / ص 452.
54 بحارالانوار، ج 67، باب 8، روایت 10، ص 165.
منابع
مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، قم، بی تا، 1376;
پریرخ دادستان، روان شناسی مرضی تحوّلی از کودکی تا بزرگسالی، تهران، سمت، 1376، ج 1;
بهروز میلانی فر، بهداشت روانی، تهران، نشر قومس، 1374.
- [سایر] از منظر روان شناختی دین چه فوایدی دارد؟
- [سایر] آرامش در زندگی شعار یا حقیقت؟ آیا در زندگی می توان به آرامش رسید ؟ و آیا این تنها یک شعار نیست؟
- [سایر] اعلام منابع جهت بررسی موضوع حقیقت امر بین الامرین از منظر قرآن و روایات؟
- [سایر] همجنس بازی و پیامد های آن را از منظر قرآن و حدیث بیان نمایید.
- [سایر] به صورت مختصر حیات الهی (صفت حی) از منظر قرآن و حدیث را تبیین فرمایید؟
- [سایر] شادی ، نشاط و تفریح را از منظر قرآن و روایات به طور کامل توضیح دهید.
- [سایر] از منظر دینی چرا زندگی دنیا همراه با رنج و درد خلق شده است؟
- [سایر] با سلام آرامش در زندگی انسان چه آثاری دارد؟
- [سایر] در برخی از کشورهای اروپایی آرامش برقرار است آیا با این توصیف هایی که شما گفتید تناقض ایجاد نمی شود ؟
- [آیت الله سبحانی] اگر فردی مبتلا به استعمال مواد مخدّر و روان گردان باشد، مستوجب چه عقوبتی است و چگونه باید توبه نماید؟
- [آیت الله سبحانی] فرد معتکف می تواند کارهای مباح را در مسجد انجام دهد، مثلاً به حساب زندگی خود برسد، و دفاتر خود را تنظیم کند.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که مال ندارد و مخارجی مثل خرج زن و بچّه بر او واجب است، باید کسب و کار نماید و برای کارهای مستحب، مانند بهبود زندگی زن و فرزندان و دستگیری از فقرا، کاسبی کردن مستحب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که می تواند با یاد گرفتن صنعت یا کارهای دیگر زندگی خود را اداره کند، باید یادگیرد تا نیازی به زکات نداشته باشد، ولی تا زمانی که مشغول یاد گرفتن است می تواند زکات بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله مظاهری] صدقه دادن از کارهای مستحب است و در روایات ما راجع به آن زیاد سفارش شده است، و موجب زیادی مال و دفع بلا و شفای مرض است و فرق آن با هبه این است که در صدقه قصد قربت شرط است، و بعد از آنکه فقیر صدقه را گرفت، صدقه دهنده نمیتواند آن را پس بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] طلاق در اسلام مورد نکوهش و مذمّت شدید واقع شده و در برخی روایات از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که: (هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از خانهای نیست که با ازدواج آباد شود و هیچ چیزی در نزد خداوند مبغوضتر از خانهای نیست که با طلاق ویران گردد)(1) ولی اگر ادامه زندگی زناشویی به خاطر اختلافات شدید و غیر قابل اصلاح موجب سختی و حرج بشود، به گونهای که ترک زندگی زناشویی تنها راه خلاصی از مشقتها و اختلافات و فشارهای روانی بین زن و شوهر باشد، اسلام طلاق را راه نجاتی برای ادامه زندگی زن و شوهر دانسته است.
- [آیت الله اردبیلی] انواع مسابقات ورزشی مانند شنا، دو، کُشتی و فوتبال، جایز است بلکه برای حفظ سلامت و ایجاد نشاط فردی و اجتماعی در حدّ معقول پسندیده میباشد، به شرط این که ضرر جسمی یا روانی قابل توجّه نداشته باشند و بدون شرطبندی انجام شوند و همراه با اعمال نامشروع نباشند، هر چند اگر شخص سوم یا مؤسّسهای و یا دولت به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اهدا کنند، اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] در عقد مساقات اگر نسبت به تقسیم امور چیزی را تعیین نکنند، آنچه از کارهای مساقات که در هر سال تکرار میشود به عهده عامل است؛ از قبیل: کشت و وسایل کار و اصلاح درختها و آنچه موجب میوه دادن و ازدیاد آن است، و آنچه از مقدمات که در یک سال ایجاد میشود و برای سالها باقی میماند، مثل دیوارکشی و وسایل آبیاری و احداث جدولها، به عهده مالک است.
- [امام خمینی] احکام قرض - قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و اخبار راجع به آن زیاد سفارش شده است، از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.
- [آیت الله سیستانی] کسی که زنش را طلاق رجعی داده ، حرام است او را از خانهای که موقع طلاق در آن خانه ساکن بوده است ، بیرون کند ، ولی در بعضی از موارد از جمله آن که زن زنا نماید ، بیرون کردن او اشکال ندارد ، و نیز حرام است زن برای کارهای غیر لازم بدون اذن شوهر از خانه بیرون رود ، و بر مرد واجب است مخارج زندگی او را در دوران عدّه بدهد .