پاسخ از دکتر محمد لگن هاوزن: بله، مثلا در آلمان، دو دین رسمیِ کاتولیک و لوتری وجود دارد؛ ولی ادیان دیگر نیز که دین رسمی کشور آلمان نیستند، به رسمیت شناخته می شوند؛ مثلا طبق قانون دولت، آن ها حقّ دارند برای خود معبد بسازند. کشیش های فرقه های دیگر نیز لازم نیست مالیات بپردازند و چند امتیاز دیگر هم دارند. بحث در علوم انسانی این است که نوعی بحث اخلاقی و سیاسی هم این جا وجود دارد که نسبت به این ادیان چه نوع طرز تلقّی باید داشته باشیم. آیا در جامعه ی ما همه ی این فرقه ها می توانند در کنار هم وجود داشته باشند و به نوعی از حمایت دولت برخوردار شوند یا نه؟ در امریکا هیچ دینی دینِ رسمی نیست و هیچ گونه حمایتی به طور رسمی از دولت نمی گیرد. این بحث، به خصوص، در اروپا بسیار بحث داغی است که آیا قانون آن ها هم مثل قانون امریکا باشد یا نه. در امریکا هر فردی، هر دینی را می تواند بپذیرد؛ یعنی مثلا صبح ها می تواند یک دین داشته باشد و بعد از ظهرها یک دین. دولت اصلا نباید در این موضوع دخالت کند؛ ولی در اروپا آن قدر آزادی برای افراد نیست. اگر فردی بخواهد دین دار باشد، باید مشخص کند که از کدام دین پیروی می کند و این هنوز بحثی است که جریان دارد؛ مثلا دین اصلی دانمارک، دینِ لوتری است؛ ولی فرقه های دیگری هم به رسمیّت شناخته شده اند و مردم در انتخاب دین خیلی آزاد هستند؛ ولی در هلند تا چند سال پیش این طور بود که فرقه هایی که رسمی شناخته شده بودند جدا بودند و هدف دولت این بود که هر کدام جامعه ی مخصوص به خود داشته باشند؛ یعنی جامعه ی هلندی ها را باید به چند جامعه ی کوچک تر تقسیم کنیم که در کنار هم زندگی می کنند و دولت ناظر بر آن ها است؛ ولی در دانمارک این طور نبود و می گفتند یک جامعه داریم و دین نباید جامعه ی ما را تقسیم کند. این چیزی شخصی است که دولت فرقه ها را حمایت می کند. بحث آن جا در مورد این مسئله است. منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
پاسخ از دکتر محمد لگن هاوزن:
بله، مثلا در آلمان، دو دین رسمیِ کاتولیک و لوتری وجود دارد؛ ولی ادیان دیگر نیز که دین رسمی کشور آلمان نیستند، به رسمیت شناخته می شوند؛ مثلا طبق قانون دولت، آن ها حقّ دارند برای خود معبد بسازند. کشیش های فرقه های دیگر نیز لازم نیست مالیات بپردازند و چند امتیاز دیگر هم دارند.
بحث در علوم انسانی این است که نوعی بحث اخلاقی و سیاسی هم این جا وجود دارد که نسبت به این ادیان چه نوع طرز تلقّی باید داشته باشیم. آیا در جامعه ی ما همه ی این فرقه ها می توانند در کنار هم وجود داشته باشند و به نوعی از حمایت دولت برخوردار شوند یا نه؟ در امریکا هیچ دینی دینِ رسمی نیست و هیچ گونه حمایتی به طور رسمی از دولت نمی گیرد. این بحث، به خصوص، در اروپا بسیار بحث داغی است که آیا قانون آن ها هم مثل قانون امریکا باشد یا نه. در امریکا هر فردی، هر دینی را می تواند بپذیرد؛ یعنی مثلا صبح ها می تواند یک دین داشته باشد و بعد از ظهرها یک دین. دولت اصلا نباید در این موضوع دخالت کند؛ ولی در اروپا آن قدر آزادی برای افراد نیست. اگر فردی بخواهد دین دار باشد، باید مشخص کند که از کدام دین پیروی می کند و این هنوز بحثی است که جریان دارد؛ مثلا دین اصلی دانمارک، دینِ لوتری است؛ ولی فرقه های دیگری هم به رسمیّت شناخته شده اند و مردم در انتخاب دین خیلی آزاد هستند؛ ولی در هلند تا چند سال پیش این طور بود که فرقه هایی که رسمی شناخته شده بودند جدا بودند و هدف دولت این بود که هر کدام جامعه ی مخصوص به خود داشته باشند؛ یعنی جامعه ی هلندی ها را باید به چند جامعه ی کوچک تر تقسیم کنیم که در کنار هم زندگی می کنند و دولت ناظر بر آن ها است؛ ولی در دانمارک این طور نبود و می گفتند یک جامعه داریم و دین نباید جامعه ی ما را تقسیم کند. این چیزی شخصی است که دولت فرقه ها را حمایت می کند. بحث آن جا در مورد این مسئله است.
منبع: پلورالیسم دینی ، رضا مصطفی لو، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380).
- [سایر] چرا برخلاف گفته انجیل که مسیح درفکر ایجاد دین جدیدی نبوده است، مسیحیان دین جدیدی را بوجود آورده اند؟
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدکس و کاتولیک در دین مسیح چیست؟ آیا در دین مسیح (ع) مذهب دیگری وجود دارد؟
- [سایر] فرق بین دین ارمنی با مسیح چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا برای پذیرش وکالت شرایط خاصّی لازم است؟
- [سایر] نماز در دین مسیح وجود دارد یا نه؟
- [سایر] کدام فرقه از یهودیت و کدام فرقه از مسیحیت از صهیونیسم حمایت می کند و کدام فرقه از یهودیت و کدام فرقه از مسیحیت مخالف این تفکرات صهیونیسمی است؟ در کدام کتاب تحریف شدشان نوشته که مسیح جز با تشکیل حکومت اسرائیل رجعت نمی کند؟
- [سایر] قرآن کریم، برای پذیرش دین چه توصیهای میکند؟
- [سایر] مهدویت در دین یهود و مسیح چه تفاوتی با زرتشت و اسلام دارد توضیح دهید؟
- [سایر] چرا با این که دین مسیح مورد قبول خدا است ، مسیحی ها به جهنم می روند؟
- [سایر] چرا اگر مسلمانی پس از تحقیق به آیین مسیح گروید، و دین جدیدش را تبلیغ کند محکوم به اعدام است؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله سیستانی] در صورتی که عقد مضاربه مطلق باشد ، و قید خاصی نشده باشد ، عامل از جهت خریدار ، فروشنده و نوع کالا ، میتواند طبق مصلحت اندیشی خود عامل کند . ولی جایز نیست کالا را از آن شهر به شهری دیگر ببرد مگر این که این امر متعارف باشد ، به نحوی که اطلاق عقد عرفاً شامل آن باشد ، یا این که مالک اجازه دهد . و اگر بدون اجازه مالک آن را به جای دیگر منتقل نماید ، و مال تلف شود ، یا خسارتی ببیند ، ضامن است .
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه بر طبق عرف و عادات یک محل، شرایط خاصّی برای طرفین عقد وجود داشته باشد به نحوی که عرفا عقد را با توجه و مبنی بر آن جاری سازند مثل باکره بودن برای دختر اگر بعد از عقد بفهمند که آن شرایط موجود نبوده است، طرف مقابل میتواند عقد را فسخ نماید، هرچند به هنگام عقد با لفظ، تصریح به آن شرط نشده باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مشغول نماز باشد و طلبکاری طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد و صورت نماز به هم نخورد بهتر است در همان حال بپردازد، ولی اگر بدون شکستن نماز ممکن نیست صبر کند تا نماز تمام شود و این مقدار تأخیر منافات با فوریت ادای دین ندارد مگر این که ضرورت خاصی داشته باشد، مثل این که همراهان وهمسفران طلبکار می روند واو به زحمت می افتد.
- [آیت الله بهجت] اگر وصیت کند که از ثلث مال او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، چنانچه ثلث مال او به اندازه این کارها بود، به آن عمل میشود، و اگر کمتر بود، اول واجبات مالی او، مثل خمس، زکات، بدهی و حج واجب را انجام میدهند و اگر اضافه آمد واجبات بدنی مثل نماز و روزه، و اگر باز هم چیزی از ثلث اضافه آمد به مصرف مستحبات میرسانند، مگر اینکه معلوم باشد که منظور میت این نبوده که فقط از ثلث مصرف شود که در این صورت واجبات مالی که قسم اول است از اصل مال میت برداشته میشود و بقیه از ثلث، و اگر منظور میت مبهم بود، احتیاط در این است که آنچه بیش از ثلث مصرف میشود، با اجازه ورثه باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر هر یک از طرفین پیش از عقد دارای عیب یا نقصی باشد که نزد عرف قابل توجه است و با سخن یا عمل خود، به گونهای آن را بپوشاند که طرف مقابل متوجه آن نگردد مثل این که قدرت سخن گفتن نداشته باشد و آن را مخفی کند و یا در ضمن عقد شرط کنند که طرف دیگر دارای مشخصات خاصی باشد و بعدا معلوم شود که فاقد آن مشخصات بوده است مثل این که شرط کنند سیّد باشد و بعد معلوم شود سیّد نبوده است طرف مقابل حق فسخ عقد را دارد.
- [آیت الله بهجت] معامله چیزی که وقف شده باطل است، ولی اگر معلوم شود وقف باطل بوده مثل آنکه واقف بالغ نبوده، یا در نفروختن آن مفسده بزرگتری چون قتل نفس و هتک عِرض باشد، یا معلوم باشد که واقف محل خاصّی در نظر نداشته مثل زمینی که برای حمام ده وقف کرده باشد، در این صور فروختن جایز است. اما در صورت اول، خود واقف یا وارث او میتواند آن را برای خود بفروشد، و در صورت دوم، موقوفه فروخته میشود و تبدیل به چیزی که به نظر واقف نزدیکتر است میشود، و در صورت سوم، به مثل آن تبدیل میگردد؛ مثلاً در جای دیگر همان ده حمام ساخته میشود. و همچنین وقفی که در آن اختلاف شده بهطوریکه علم یا اطمینان به خرابی وقف پیدا شود، بنابر اظهر میتوان آن را فروخت.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بگوید که میّت وصیّت کرده فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند، یا قسم بخورد ویک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند باید مقداری را که میگوید به او بدهند، و اگر یک زن عادله شهادت دهد، باید یک چهارم چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند، و اگر دو زن عادله شهادت دهند، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند، باید سه چهارم آن را به او بدهند و نیز اگر دو مرد کافر ذمّی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند، در صورتی که میّت ناچار بوده است که وصیّت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیّت نبوده، باید چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کسی بگوید که میّت وصیّت کرده فلان مبلغ را به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند، یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند، باید مقداری را که میگوید به او بدهند و اگر یک زن عادله شهادت دهد، باید یک چهارم چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند و اگر دو زن عادله شهادت دهند نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند، باید سه چهارم آن را به او بدهند و نیز اگر دو کافر ذمّی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند، در صورتی که میّت ناچار بوده است که وصیّت کند و مرد و زن مسلمان عادلی هم در موقع وصیّت نبوده، باید چیزی را که مطالبه میکند به او بدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی بگوید که میّت وصیّت کرده فلان مبلغ به من بدهند ، چنانچه دو مرد عادل گفتة او را تصدیق کنند ، یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفتة او را تصدیق نماید ، یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفتة او شهادت دهند ، باید مقداری را که می گوید به او بدهند ، و اگر یک زن عادله شهادت دهد باید یک چهارم چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند ، و اگر دو زن عادله شهادت بدهند ، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند ، باید سه چهارم آن را به او بدهند . و نیز اگر دو مرد کافر ذمّی که در دین خود عادل باشند گفتة او را تصدیق کنند ، در صورتی که میّت ناچار بوده است که وصیّت کند و مرد و زن عالی هم در موقع وصیّت نبوده ، باید چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند .