قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است به عنوان پیش درآمد بحث نکاتی را ذکر کنیم: 1. غرض از خلقت خدا رحمت به بندگان است چنان که می فرماید: (..... و برای همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید).[1] البته برخی نباید از این رحمت خدا سوء استفاده کنند که فرمود (فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنم را از همة (سرکشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم کرد).[2] 2. با عنایت به مقدمه اول، جهنم مقصود اولی و بالذات خدا نیست چرا که جهنم دوری از رحمت خداست. 3. بین قبول شدن دینی از جانب خدا و عدم کیفر مکلّفان آنگاه که به تکالیف عمل نکنند هیچ ملازمه ای وجود ندارد. 4. تحصیل سعادت در سایه ایمان به پیامبران خدا و آنچه از جانب خدا آورده اند می باشد و بالعکس شقاوت در سایه ایمان نیاوردن به پیامبران خدا و بدانچه مأمور به ابلاغ و اقدام آن بوده اند، می باشد بنابراین بین ایمان و سعادت ابدی یا کفر و شقاوت دائمی ارتباط نزدیک و تنگاتنگی وجود دارد، حال با توجه به مقدمات ذکر شده به سراغ اصل بحث می رویم و می گوئیم: در فلسفه و کلام اسلامی ثابت شده که کارهای خدای متعال دارای غرض و غایت و هدف است و این افعال خدا به لحاظ حکیم بودن خداوند حکیمانه است، از طرفی خدای متعال به لحاظ حکمت خویش و صلاح بندگانش آنها را مکلّف به تکالیفی کرده و در قبال عمل به آن تکالیف وعده ثواب و احیاناً در صورت عمل نکردن وعده عقاب داده است. بدست آوردن تکالیف و عمل به آنها از طریق ارسال پیامبران خدا صورت می گیرد که در طول تاریخ بشریت سلسله انبیاء برای هدایت بشر مبعوث شده اند و در این بعثت احکام و تکالیفی را برای سعادتمندی بشر به ارمغان آورده اند و در قبال این منّت خدا، بندگان مکلّف به ایمان به آن پیامبر و پیامبران قبلی و بعدی خواهند بود و این شعار مؤمنان است که خدای متعال می فرماید: (پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و او به تمام سخنان خود کاملاً مؤمن می باشد و همه مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورده اند (و می گویند) ما در میان هیچ یک از پیامبران و فرق نمی گذاریم و به همه ایمان داریم)[3] در قبال موحدان، ملحدانی قرار گرفته اند که به پیامبران الهی نه تنها ایمان نیاوردند بلکه در مقابل آنها هم ایستادند که فراعنه و طاغوت ها از جملة آنها هستند در این میان که فرجام ملحدان و کافران دوزخ الهی است محصول بذری است که خود کفار در کشتزار بی دینی و رهایی از تکالیف خود کاشته اند و نتایج خفت بار جهنم را به انتظار نشسته اند و چون عمل آنان با اختیار خود آنان صورت گرفته است جهنمی شدن آنان و نقصشان از ناحیه خودشان است.[4] چنان که خدای متعال می فرماید: (هر مصیبتی که به شما می رسد از جانب خود شما است).[5] چه این که خدای متعال اولاً به بندگان خود ظلم نمی کند چنانکه می فرماید (خدای متعال ظلم کننده به بندگان خود نیست)[6] مضافاً بر آن ظلم کردن عواملی دارد که عبارتند از: 1. نیاز 2. جهل ... که همه آنها از ساخت مقدس خدای متعال به دور است. مسیحیت که یکی از ادیان الهی است و پیامبری با ویژگی اولوالعزم بودن برای هدایت آنها مبعوث شد بعد از حضرت عیسی دچار انحراف شدید گردید و فرامین عیسوی که توحید و عمل به شریعت موسوی بود به کلی تحریف و در بعضی موارد نسخ شد و بدین جهت مسیحیان از طریق عبودیت خدا منحرف و در زمره شرک به خدا جای گرفتند آنان به جای توحید سه گانه پرستی را برگزیدند و به جای تکالیف بی تکلیفی را انتخاب و خود را از هر گونه تعهدی به خدا رها کردند و به ایمان اولی وفادار نماندند و وقتی هم که بعثت نبی مکرم اسلام که ناسخ همه ادیان و شرایع گذشته بود را دیدند منکر شدند و راه کفر را در پیش گرفتند (وقتی او را (پیامبر) دیدند او را (با وصفی که موسی و عیسی درباره آن حضرت گفته بودند) شناختند اما بدان کفر ورزیدند)[7] بدین جهت شرک و فساد در زمین، آدمی را جز به سوی هلاکت و انقراض رهنمون نمی شود. [8] به همین خاطر خدای متعال از دشمنان مشرک به (الذین ظلموا) تعبیر می کند.[9] خلاصة سخن این که: مسیحیان اولاً از آئین توحیدی دور شدند ثانیاً بر شریعت عیسوی وفادار نماندند ثالثاً به پیامبر اسلام که ظهور کرد ایمان نیاوردند و بدان کافر شدند و رابعاً با دست آویز کردن فدا شدن مسیح برای نجات بندگان خود را از تکالیف رها کردند و بدین سان کسانی که از راه حق دور شدند، چه مسیحی و چه غیر مسیحی سرانجامی جز دوزخ الهی در انتظار آنان نیست. بنابراین باید گفت هر چند دین حضرت عیسی دینی الهی بوده ولی الان به دلیل تحریف ها، اثری از آن دین الهی باقی نمانده و اگر هم باقی بود با دین اسلام نسخ شده بود، پس عمل به آن نمی تواند سعادت آور باشد. البته ناگفته نماند مسیحیانی که قبل از ظهور اسلام به آئین مسیحی عمل می کردند طبق دین خود ما جور خواهند بود و مسیحیانی که از سر ناآگاهی به این آئین عمل کنند به جهنم نمی روند اما بعد از ظهور اسلام همه باید به آئین اسلام عمل نمایند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی. 2. عدل الهی، استاد شهید مرتضی مطهری. [1] . هود/119. [2] . همان. [3] . بقره/285. [4] . ر.ک: ترجمه شریف المیزان، ج 6. ص 417. [5] . نساء/79. [6] . آل عمران/183. [7] . بقره/89. [8] . ترجمه المیزان، ج 11، ص 56. [9] . برای تفضیل به آیات 37، 67، 94 سوره مبارکه هود مراجعه کنید. ( اندیشه قم )
قبل از پرداختن به اصل سؤال لازم است به عنوان پیش درآمد بحث نکاتی را ذکر کنیم:
1. غرض از خلقت خدا رحمت به بندگان است چنان که می فرماید: (..... و برای همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید).[1] البته برخی نباید از این رحمت خدا سوء استفاده کنند که فرمود (فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنم را از همة (سرکشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم کرد).[2]
2. با عنایت به مقدمه اول، جهنم مقصود اولی و بالذات خدا نیست چرا که جهنم دوری از رحمت خداست.
3. بین قبول شدن دینی از جانب خدا و عدم کیفر مکلّفان آنگاه که به تکالیف عمل نکنند هیچ ملازمه ای وجود ندارد.
4. تحصیل سعادت در سایه ایمان به پیامبران خدا و آنچه از جانب خدا آورده اند می باشد و بالعکس شقاوت در سایه ایمان نیاوردن به پیامبران خدا و بدانچه مأمور به ابلاغ و اقدام آن بوده اند، می باشد بنابراین بین ایمان و سعادت ابدی یا کفر و شقاوت دائمی ارتباط نزدیک و تنگاتنگی وجود دارد، حال با توجه به مقدمات ذکر شده به سراغ اصل بحث می رویم و می گوئیم:
در فلسفه و کلام اسلامی ثابت شده که کارهای خدای متعال دارای غرض و غایت و هدف است و این افعال خدا به لحاظ حکیم بودن خداوند حکیمانه است، از طرفی خدای متعال به لحاظ حکمت خویش و صلاح بندگانش آنها را مکلّف به تکالیفی کرده و در قبال عمل به آن تکالیف وعده ثواب و احیاناً در صورت عمل نکردن وعده عقاب داده است.
بدست آوردن تکالیف و عمل به آنها از طریق ارسال پیامبران خدا صورت می گیرد که در طول تاریخ بشریت سلسله انبیاء برای هدایت بشر مبعوث شده اند و در این بعثت احکام و تکالیفی را برای سعادتمندی بشر به ارمغان آورده اند و در قبال این منّت خدا، بندگان مکلّف به ایمان به آن پیامبر و پیامبران قبلی و بعدی خواهند بود و این شعار مؤمنان است که خدای متعال می فرماید: (پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و او به تمام سخنان خود کاملاً مؤمن می باشد و همه مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و فرستادگانش ایمان آورده اند (و می گویند) ما در میان هیچ یک از پیامبران و فرق نمی گذاریم و به همه ایمان داریم)[3] در قبال موحدان، ملحدانی قرار گرفته اند که به پیامبران الهی نه تنها ایمان نیاوردند بلکه در مقابل آنها هم ایستادند که فراعنه و طاغوت ها از جملة آنها هستند در این میان که فرجام ملحدان و کافران دوزخ الهی است محصول بذری است که خود کفار در کشتزار بی دینی و رهایی از تکالیف خود کاشته اند و نتایج خفت بار جهنم را به انتظار نشسته اند و چون عمل آنان با اختیار خود آنان صورت گرفته است جهنمی شدن آنان و نقصشان از ناحیه خودشان است.[4] چنان که خدای متعال می فرماید: (هر مصیبتی که به شما می رسد از جانب خود شما است).[5]
چه این که خدای متعال اولاً به بندگان خود ظلم نمی کند چنانکه می فرماید (خدای متعال ظلم کننده به بندگان خود نیست)[6] مضافاً بر آن ظلم کردن عواملی دارد که عبارتند از: 1. نیاز 2. جهل ... که همه آنها از ساخت مقدس خدای متعال به دور است.
مسیحیت که یکی از ادیان الهی است و پیامبری با ویژگی اولوالعزم بودن برای هدایت آنها مبعوث شد بعد از حضرت عیسی دچار انحراف شدید گردید و فرامین عیسوی که توحید و عمل به شریعت موسوی بود به کلی تحریف و در بعضی موارد نسخ شد و بدین جهت مسیحیان از طریق عبودیت خدا منحرف و در زمره شرک به خدا جای گرفتند آنان به جای توحید سه گانه پرستی را برگزیدند و به جای تکالیف بی تکلیفی را انتخاب و خود را از هر گونه تعهدی به خدا رها کردند و به ایمان اولی وفادار نماندند و وقتی هم که بعثت نبی مکرم اسلام که ناسخ همه ادیان و شرایع گذشته بود را دیدند منکر شدند و راه کفر را در پیش گرفتند (وقتی او را (پیامبر) دیدند او را (با وصفی که موسی و عیسی درباره آن حضرت گفته بودند) شناختند اما بدان کفر ورزیدند)[7] بدین جهت شرک و فساد در زمین، آدمی را جز به سوی هلاکت و انقراض رهنمون نمی شود. [8] به همین خاطر خدای متعال از دشمنان مشرک به (الذین ظلموا) تعبیر می کند.[9]
خلاصة سخن این که:
مسیحیان اولاً از آئین توحیدی دور شدند ثانیاً بر شریعت عیسوی وفادار نماندند ثالثاً به پیامبر اسلام که ظهور کرد ایمان نیاوردند و بدان کافر شدند و رابعاً با دست آویز کردن فدا شدن مسیح برای نجات بندگان خود را از تکالیف رها کردند و بدین سان کسانی که از راه حق دور شدند، چه مسیحی و چه غیر مسیحی سرانجامی جز دوزخ الهی در انتظار آنان نیست.
بنابراین باید گفت هر چند دین حضرت عیسی دینی الهی بوده ولی الان به دلیل تحریف ها، اثری از آن دین الهی باقی نمانده و اگر هم باقی بود با دین اسلام نسخ شده بود، پس عمل به آن نمی تواند سعادت آور باشد. البته ناگفته نماند مسیحیانی که قبل از ظهور اسلام به آئین مسیحی عمل می کردند طبق دین خود ما جور خواهند بود و مسیحیانی که از سر ناآگاهی به این آئین عمل کنند به جهنم نمی روند اما بعد از ظهور اسلام همه باید به آئین اسلام عمل نمایند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.
2. عدل الهی، استاد شهید مرتضی مطهری.
[1] . هود/119.
[2] . همان.
[3] . بقره/285.
[4] . ر.ک: ترجمه شریف المیزان، ج 6. ص 417.
[5] . نساء/79.
[6] . آل عمران/183.
[7] . بقره/89.
[8] . ترجمه المیزان، ج 11، ص 56.
[9] . برای تفضیل به آیات 37، 67، 94 سوره مبارکه هود مراجعه کنید.
( اندیشه قم )
- [سایر] مسیح به سوی الله برخاسته است:(سوره 4 آیه 158)، در کنار او قرار گرفته است:(سوره 3 آیه 45). اما با توجه به اینکه میلیونها مسیحی خدا را میپرستند، قرآن میفرماید؛ تمام آنهایی که در کنار الله کسی را میپرستند به اضافه کسی که مورد پرستش قرار میگیرد، در جهنم خواهد سوخت:(سوره 21 آیه 98). آیا مسیح در جهنم خواهد سوخت؟
- [سایر] روند تغییر اندیشهی مسیحی چگونه بوده و به چه دلیل این دین دچار تحریف شده است؟
- [سایر] چرا بعضی از جوانان گاهی به مسیحیّت روی میآورند و به انگلستان رفته مشغول تحصیل دین مسیح شده و بعنوان مبلغ مسیحی وارد جامعه میشوند؟
- [سایر] بعضی از شاخه های دین مسیح برزخ را قبول ندارند، آیا همه پیروان ادیان یهود و مسیح معاد را قبول دارند؟ آیا در آخرت دینی غیر از اسلام پذیرفته می شود؟
- [سایر] چرا انسانهای گناهکار به جهنم می روند این سرنوشت آنان بوده که خداوند تعیین کرده است؟
- [سایر] آیا ایمان افراد مسیحی هم مورد قبول خدا قرار میگیرد و آنها هم به بهشت میروند؟!
- [سایر] خدا در دین مسیح چگونه تعریف می شود و مفهوم خدا در مسیحیت چه تفاوت هایی با مفهوم خدا در اسلام دارد؟
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدکس و کاتولیک در دین مسیح چیست؟ آیا در دین مسیح (ع) مذهب دیگری وجود دارد؟
- [سایر] 1. آیا مورمنی ها (فرقه مذهبی مورمن) اهل کتاب هستند؟ 2. فردی که مسیحی متولد شده است، اما بعد به طور واقعی دین مسیحی را قبول نکند و به خداوند متعال معتقد باشد، در آن صورت آیا وی اهل کتاب خواهد بود یا خیر؟
- [سایر] فرق بین دین ارمنی با مسیح چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله بروجردی] کافر یعنی؛ کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزهی مسلمانان جزءِ دین اسلام میدانند) منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس میباشد و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کافر یعنی کسی که غیر معترف به خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیأ محمّد بن عبدا& را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز وروزه مسلمانان جز دین اسلام میداند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس میباشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نودونه تازیانه هرقدر صلاح میداند، به او میزند، وروایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش بدهان او میزند وملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنّم برای او مهیّا خواهد بود ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.
- [آیت الله بروجردی] هرگاه پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تا نود هر قدر صلاح میداند تازیانه به او میزند و روایت شده که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکة رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود، ولی اگر توبه کند توبهی او قبول میشود.
- [امام خمینی] کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیا محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است، و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزو دین اسلام می دانند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس می باشد. و اگر نداند، احتیاطا بایداز او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر دین مدت نداشته باشد هر وقت بدهکار بدهی خود را بدهد طلبکار باید قبول نماید، و اگر مدت داشته باشد پیش از مدت، بنابر احتیاط باید قبول کند.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله خوئی] هر گاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح میداند، به او میزند. و روایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود. ولی اگر توبه کند توبة او قبول میشود.