چرا برخلاف گفته انجیل که مسیح درفکر ایجاد دین جدیدی نبوده است، مسیحیان دین جدیدی را بوجود آورده اند؟
برای پاسخ به این سؤال بهترین راه بررسی تاریخچة پیدایش مسیحیت است ولیکن قبل از هر چیز باید گفت: شواهدی موجود است که اثبات می کنند مسیحیت در ابتدا به عنوان یک شریعت مستقل مطرح نبوده است . اولین شاهد بیانات خود حضرت مسیح -علیه السلام- است که در عهد جدید آورده شده است. درعهد جدید به نقل از آن حضرت آمده است: (گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا کتب انبیاء را باطل سازم، نیامده ام تا باطل سازم بلکه (آمده ام) تا تمام کنم ....)[1] دومین شاهد سیرة عملی حضرت عیسی -علیه السلام- است چرا که آن حضرت دردوران زندگی دنیایی اش پیوسته بر حفظ شریعت یهود مواظبت می کرده است.[2] سومین شاهد سیرة عملی حواریون حضرت است زیرا آنها نیز مانند حضرت عیسی -علیه السلام- تمام آداب و رسوم شریعت یهود را رعایت می کردند و همه روزه به معبد می رفتند و آیین یهود را مانند دیگر یهودیان احترام می کردند.[3] تنها چیزی که آنان را از یهودیان ممتاز می کرد این بود که اعتقاد داشتند که عیسی همان موعود است که در کتب انبیاء بنی اسرائیل به ظهور او بشارت داده شده است.[4] چهارمین شاهد، قوانین رومیان است که برعلیه یهودیان وضع می کردند. درزمان حضرت عیسی -علیه السلام- یهودیان از جانب رومیان بسیار تحت آزار و اذّیت بودند و از جانب رومیان قوانینی برعلیه یهودیان وضع شده بود ولی از مسیحیان نامی در آن قوانین برده نشده بود زیرا آنها را نیز فرقه ای از یهودیان می دانستند.[5] علاوه بر اینها در کنکاش تاریخی موضوع دیده می شود که اولین شخصی که صراحتا به شریعت موسی -علیه السلام- حمله ور شد و آن را منسوخ اعلام کرد پاولوس (پولس) بوده. رساله های پاولوس (پولس) مملو از مطالبی دربارة از میان رفتن شریعت موسی -علیه السلام- به ویژه عمل ختان است. او در این راه تلاش بسیار کرد و فرقة طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت.[6] او عقیده داشت که (اجرای همة 613 دستور شریعت یهود کافی نیست زیرا نمی تواند انسان باطنی را از نو بسازد ...)[7] فلذا می گفت: (مرگ مسیح به شریعت پایان داده است.)[8] بهمین خاطر در رسالة خود می نویسد: (یقین می دانم که انسان بدون عمل به شریعت محض (درحالی که) ایمان دارد عادل شمرده می شود.... به ابراهیم و ذریت او وعده ای که او وارث جهان خواهد شد از جهت شریعت داده نشده بلکه از عدالت ایمان بود.)[9] و از طرف دیگر می بینیم که بسیاری از محققین معتقدند که پس از شکست بزرگ یهودیان و تخریب اورشلیم در70 میلادی مسیحیان کوشیده اند خود را از یهودیان جداسازند، بخصوص چون مسیحیت درخارج ازفلسطین پایه گرفته وتوسعه یافته است،مسیحیان غیر یهودی و یا پروزلیت هایی[10] که رابطة خود را با فلسطین بریده و مسیحی شده بودند، نه تنها سعی کردند جامعة نوینی مجزای از گروههای مختلف یهودی بوجود آورند که آداب و شعائر و معتقدات خود را نیز رنگ غیر یهودی دادند و برای اینکه این جامعة نوپا بتواند به حیات خود ادامه دهد و ازحملات بیرحمانة رومیان به یهودیان مصمون بماندبه تکفیروشماتت یهودیان پرداخت.[11] واصولا هر قدر تشکیلات کلیساهای خارج از فلسطین توسعه یافت نفوذ یهودی مسیحیان کمتر شد و پس از تسلط کلیسا و بخصوص وصلت بادربار روم این اقلیت در جامعة بزرگ مسیحیت به کلی حل شد و به همین نسبت نیز مشخصه های دین و فرهنگ یهود در دین مسیح به حداقل تقلیل یافت.[12] فلذا به صراحت می توان گفت مسیحیت آنگونه که امروزه توجیه می شود توسط عیسی -علیه السلام- و در قرن اول میلادی بوجود نیامده است، بلکه در طول یک قرن و شاید هم چندین قرن شکل گرفته و مسلما قبل از پاولوس (پولس) قالب دیگری داشته است.[13] منابع برای مطالعة بیشتر : 1-مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمدرضا زیبایی نژاد، قسمت 17، شریعت 2- تحقیقی در دین مسیح، جلال الدین آشتیانی، فصل چهارم. [1]. متی/17:5. [2]. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش، 1382، ص406. [3]. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ نهم، 1377، ص611. [4]. همان. [5]. آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی دردین مسیح، نشر نگارش، چاپ اول، 1368، ص108. [6]. تاریخ جامع ادیان، ص614. [7]. همان، ص680. [8]. همان. [9]. رمیان، 4:3 [10]. غیریهودیان. [11]. تحقیقی در دین مسیح، ص108. [12]. همان، ص109 [13]. همان، ص95. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

چرا برخلاف گفته انجیل که مسیح درفکر ایجاد دین جدیدی نبوده است، مسیحیان دین جدیدی را بوجود آورده اند؟


پاسخ:

برای پاسخ به این سؤال بهترین راه بررسی تاریخچة پیدایش مسیحیت است ولیکن قبل از هر چیز باید گفت: شواهدی موجود است که اثبات می کنند مسیحیت در ابتدا به عنوان یک شریعت مستقل مطرح نبوده است .
اولین شاهد بیانات خود حضرت مسیح -علیه السلام- است که در عهد جدید آورده شده است. درعهد جدید به نقل از آن حضرت آمده است: (گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا کتب انبیاء را باطل سازم، نیامده ام تا باطل سازم بلکه (آمده ام) تا تمام کنم ....)[1]
دومین شاهد سیرة عملی حضرت عیسی -علیه السلام- است چرا که آن حضرت دردوران زندگی دنیایی اش پیوسته بر حفظ شریعت یهود مواظبت می کرده است.[2]
سومین شاهد سیرة عملی حواریون حضرت است زیرا آنها نیز مانند حضرت عیسی -علیه السلام- تمام آداب و رسوم شریعت یهود را رعایت می کردند و همه روزه به معبد می رفتند و آیین یهود را مانند دیگر یهودیان احترام می کردند.[3]
تنها چیزی که آنان را از یهودیان ممتاز می کرد این بود که اعتقاد داشتند که عیسی همان موعود است که در کتب انبیاء بنی اسرائیل به ظهور او بشارت داده شده است.[4]
چهارمین شاهد، قوانین رومیان است که برعلیه یهودیان وضع می کردند. درزمان حضرت عیسی -علیه السلام- یهودیان از جانب رومیان بسیار تحت آزار و اذّیت بودند و از جانب رومیان قوانینی برعلیه یهودیان وضع شده
بود ولی از مسیحیان نامی در آن قوانین برده نشده بود زیرا آنها را نیز فرقه ای از یهودیان می دانستند.[5]
علاوه بر اینها در کنکاش تاریخی موضوع دیده می شود که اولین شخصی که صراحتا به شریعت موسی -علیه السلام- حمله ور شد و آن را منسوخ اعلام کرد پاولوس (پولس) بوده. رساله های پاولوس (پولس) مملو از مطالبی دربارة از میان رفتن شریعت موسی -علیه السلام- به ویژه عمل ختان است. او در این راه تلاش بسیار کرد و فرقة طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت.[6] او عقیده داشت که (اجرای همة 613 دستور شریعت یهود کافی نیست زیرا نمی تواند انسان باطنی را از نو بسازد ...)[7] فلذا می گفت: (مرگ مسیح به شریعت پایان داده است.)[8]
بهمین خاطر در رسالة خود می نویسد:
(یقین می دانم که انسان بدون عمل به شریعت محض (درحالی که) ایمان دارد عادل شمرده می شود.... به ابراهیم و ذریت او وعده ای که او وارث جهان خواهد شد از جهت شریعت داده نشده بلکه از عدالت ایمان بود.)[9]
و از طرف دیگر می بینیم که بسیاری از محققین معتقدند که پس از شکست بزرگ یهودیان و تخریب اورشلیم در70 میلادی مسیحیان کوشیده اند خود را از یهودیان جداسازند، بخصوص چون مسیحیت درخارج ازفلسطین پایه گرفته وتوسعه یافته است،مسیحیان غیر یهودی و یا پروزلیت هایی[10] که رابطة خود را با فلسطین بریده و مسیحی شده بودند، نه تنها سعی کردند جامعة نوینی مجزای از گروههای مختلف یهودی بوجود آورند که آداب و شعائر و معتقدات خود را نیز رنگ غیر یهودی دادند و برای اینکه این جامعة نوپا بتواند به حیات خود ادامه دهد و ازحملات بیرحمانة رومیان به یهودیان مصمون بماندبه تکفیروشماتت یهودیان پرداخت.[11]
واصولا هر قدر تشکیلات کلیساهای خارج از فلسطین توسعه یافت نفوذ یهودی مسیحیان کمتر شد و پس از تسلط کلیسا و بخصوص وصلت بادربار روم این اقلیت در جامعة بزرگ مسیحیت به کلی حل شد و به همین نسبت نیز مشخصه های دین و فرهنگ یهود در دین مسیح به حداقل تقلیل یافت.[12]
فلذا به صراحت می توان گفت مسیحیت آنگونه که امروزه توجیه می شود توسط عیسی -علیه السلام- و در قرن اول میلادی بوجود نیامده است، بلکه در طول یک قرن و شاید هم چندین قرن شکل گرفته و مسلما قبل از پاولوس (پولس) قالب دیگری داشته است.[13]
منابع برای مطالعة بیشتر :
1-مسیحیت شناسی مقایسه ای، محمدرضا زیبایی نژاد، قسمت 17، شریعت
2- تحقیقی در دین مسیح، جلال الدین آشتیانی، فصل چهارم.


[1]. متی/17:5.
[2]. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش، 1382، ص406.
[3]. جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ نهم، 1377، ص611.
[4]. همان.
[5]. آشتیانی، جلال الدین، تحقیقی دردین مسیح، نشر نگارش، چاپ اول، 1368، ص108.
[6]. تاریخ جامع ادیان، ص614.
[7]. همان، ص680.
[8]. همان.
[9]. رمیان، 4:3
[10]. غیریهودیان.
[11]. تحقیقی در دین مسیح، ص108.
[12]. همان، ص109
[13]. همان، ص95.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین