اسلام، آب حیات و چشمهی زلالی است که خداوند رحمان آن را برای سیراب نمودن تشنگان حقیقت و پروراندن نهال انسانیّت، از سرچشمهی فیض خود نازل کرده است. هر انسانی که به فطرت خود توجّه نماید، آن را مطابق آرزوها و خواستههای حقیقی خویش و تنها راه سعادت خود خواهد دید. اگر کسی به هر دلیل از این آب حیات چشم‌پوشید و به مرداب متعفّن و سراب هوسها دل بست، راه هدایت او، گلآلود نمودن چشمهی زلال دین نیست. هرچه که اسلام بیان کرده و هر حکمی، چه دربارهی فرد و چه در زمینهی اجتماع، صادر نموده است، ناظر به هدایت و اصلاح جنبهای از شؤون حیات انسانی است. رسالت اسلام، فراهم آوردن همهی زمینهها برای تعالی جان انسانهاست. یک حزب یا فرد قدرتطلب دنیا زده نیست که به هر رنگی درآید تا طرفدار پیدا کند. اسلام راه و برنامهی جامع و کامل دستیابی به سعادت است که اگر بخشی از آن آسیب ببیند و یا نادیده گرفته شود، در واقع، خدشه در سعادت انسانها و لطمه به جنبهای از کمال آنهاست. برای ایجاد گرایش نسبت به اسلام، راه این نیست که این گوهر تابناک و سرمایهی عظیم را ناقص و مکدّر کنیم، بلکه باید پردهی جهل را از چشم، و زنگار هوس را از دل زایل نماییم. اگر قرار باشد حکمی نادیده گرفته شود، تا افرادی به اسلام بگرایند، هر گروه از این افراد از بخشی از احکام ناخرسندند، برخی حرمت شراب را نمیخواهند، بعضی اختلاط زن و مرد را می‌پسندند، عدّهای به ربا خوردن خو گرفتهاند و همین طور نسبت به احکام کیفری و حقوق زنان و ... بدین ترتیب، با حذف این احکام چه چیزی از مجموعهی دین باقی میماند؟ در صدر اسلام، زمانی که پیامبر(ص) در نهایت سختی و فشار از جانب کفّار مکّه قرار داشت، گروهی نزد پیامبر(ص) آمدند و خواستار نادیده گرفتن برخی موارد شدند تا ایمان آورند و او را یاری کنند؛ پیامبر(ص) به سخن آنان توجّهی نکرد، آیه نازل شد که: به خاطر عصمتی که به تو ارزانی کردیم به سخنان آنان توجّهی ننمودی و اگر فقط اندکی به خواست آنان متمایل شده بودی، دو برابر عذاب دنیا و آخرت را به تو میچشاندیم.[1] کسانی که دم از تسامح و تساهل در احکام دین میزنند، به دنبال این نیستند که اسلام طرفدار پیدا کند، بلکه میخواهند با حذف احکام اسلام، جاهلانه یا مغرضانه، برای رسیدن به قدرت و ریاست، شرایط اجتماعی ایجاد کنند تا برخی را به دنبال خود کشیده، طرفدار درست کنند؛ یا در راستای هدف دشمنان اسلام، زمینهی رخنه و نفوذ دشمن را فراهم کنند. اگر در دین کاستی و زشتی وجود ندارد، باید علت عدم طرفداری از اسلام را بررسی کرد. یا تبلیغات سوء دشمن، چهرهی ناصحیحی از اسلام ترسیم کرده است، که باید با تلاش علمی و رفع شبههها چهرهی واقعی اسلام را آشکار کرد. و یا این که برخی، دل در گرو هواهای خویش دارند و دین را مخالف خواهش نفس خود مییابند و به همین جهت، نه تنها علاقهای به برقراری نظام اسلامی ندارند، بلکه با انواع توطئهها سعی در براندازی آن دارند. در این صورت، باید ضمن فراهم کردن زمینهی استفادهی حلال از نعمتهای الهی و ارضای صحیح غرایز، از توطئههای شیطانی پرده برداشت و توطئهگران را رسوا کرد و عملاً ثابت نمود که راه سعادت انسان، اجرای کامل و صحیح قوانین متعالی اسلام است، تا در شرایط سالم اجتماعی، امکان تلاش عملی برای رها شدن از خواستههای حیوانی فراهم شود و همه با چشم عقل و دل، حقیقت زیبای اسلام را بیابند، واگر توصیهای برای تسامح و تساهل داریم آن را برای دشمنانی ذکر کنیم که از لجاج و عناد و کینتوزی و ضربه زدن به دین فروگذار نمیکنند. پی نوشت: [1]. سورهی اسراء (17)، آیهی 73. منبع: دین و آزادی، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1381).
بعضی عقیده دارند: با تسامح و تساهل، برخی از احکام اسلام را نادیده بگیریم تا اسلام طرفدار بیشتری پیدا کند. آیا این راه صحیح است؟
اسلام، آب حیات و چشمهی زلالی است که خداوند رحمان آن را برای سیراب نمودن تشنگان حقیقت و پروراندن نهال انسانیّت، از سرچشمهی فیض خود نازل کرده است. هر انسانی که به فطرت خود توجّه نماید، آن را مطابق آرزوها و خواستههای حقیقی خویش و تنها راه سعادت خود خواهد دید. اگر کسی به هر دلیل از این آب حیات چشمپوشید و به مرداب متعفّن و سراب هوسها دل بست، راه هدایت او، گلآلود نمودن چشمهی زلال دین نیست.
هرچه که اسلام بیان کرده و هر حکمی، چه دربارهی فرد و چه در زمینهی اجتماع، صادر نموده است، ناظر به هدایت و اصلاح جنبهای از شؤون حیات انسانی است. رسالت اسلام، فراهم آوردن همهی زمینهها برای تعالی جان انسانهاست. یک حزب یا فرد قدرتطلب دنیا زده نیست که به هر رنگی درآید تا طرفدار پیدا کند. اسلام راه و برنامهی جامع و کامل دستیابی به سعادت است که اگر بخشی از آن آسیب ببیند و یا نادیده گرفته شود، در واقع، خدشه در سعادت انسانها و لطمه به جنبهای از کمال آنهاست. برای ایجاد گرایش نسبت به اسلام، راه این نیست که این گوهر تابناک و سرمایهی عظیم را ناقص و مکدّر کنیم، بلکه باید پردهی جهل را از چشم، و زنگار هوس را از دل زایل نماییم. اگر قرار باشد حکمی نادیده گرفته شود، تا افرادی به اسلام بگرایند، هر گروه از این افراد از بخشی از احکام ناخرسندند، برخی حرمت شراب را نمیخواهند، بعضی اختلاط زن و مرد را میپسندند، عدّهای به ربا خوردن خو گرفتهاند و همین طور نسبت به احکام کیفری و حقوق زنان و ... بدین ترتیب، با حذف این احکام چه چیزی از مجموعهی دین باقی میماند؟
در صدر اسلام، زمانی که پیامبر(ص) در نهایت سختی و فشار از جانب کفّار مکّه قرار داشت، گروهی نزد پیامبر(ص) آمدند و خواستار نادیده گرفتن برخی موارد شدند تا ایمان آورند و او را یاری کنند؛ پیامبر(ص) به سخن آنان توجّهی نکرد، آیه نازل شد که:
به خاطر عصمتی که به تو ارزانی کردیم به سخنان آنان توجّهی ننمودی و اگر فقط اندکی به خواست آنان متمایل شده بودی، دو برابر عذاب دنیا و آخرت را به تو میچشاندیم.[1]
کسانی که دم از تسامح و تساهل در احکام دین میزنند، به دنبال این نیستند که اسلام طرفدار پیدا کند، بلکه میخواهند با حذف احکام اسلام، جاهلانه یا مغرضانه، برای رسیدن به قدرت و ریاست، شرایط اجتماعی ایجاد کنند تا برخی را به دنبال خود کشیده، طرفدار درست کنند؛ یا در راستای هدف دشمنان اسلام، زمینهی رخنه و نفوذ دشمن را فراهم کنند.
اگر در دین کاستی و زشتی وجود ندارد، باید علت عدم طرفداری از اسلام را بررسی کرد. یا تبلیغات سوء دشمن، چهرهی ناصحیحی از اسلام ترسیم کرده است، که باید با تلاش علمی و رفع شبههها چهرهی واقعی اسلام را آشکار کرد. و یا این که برخی، دل در گرو هواهای خویش دارند و دین را مخالف خواهش نفس خود مییابند و به همین جهت، نه تنها علاقهای به برقراری نظام اسلامی ندارند، بلکه با انواع توطئهها سعی در براندازی آن دارند. در این صورت، باید ضمن فراهم کردن زمینهی استفادهی حلال از نعمتهای الهی و ارضای صحیح غرایز، از توطئههای شیطانی پرده برداشت و توطئهگران را رسوا کرد و عملاً ثابت نمود که راه سعادت انسان، اجرای کامل و صحیح قوانین متعالی اسلام است، تا در شرایط سالم اجتماعی، امکان تلاش عملی برای رها شدن از خواستههای حیوانی فراهم شود و همه با چشم عقل و دل، حقیقت زیبای اسلام را بیابند، واگر توصیهای برای تسامح و تساهل داریم آن را برای دشمنانی ذکر کنیم که از لجاج و عناد و کینتوزی و ضربه زدن به دین فروگذار نمیکنند.
پی نوشت:
[1]. سورهی اسراء (17)، آیهی 73.
منبع: دین و آزادی، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1381).
- [سایر] رابطه آزادی دین با تساهل و تسامح چیست؟
- [سایر] در باب تساهل و تسامح بهاییت توضیح بفرمایید، و بفرمایید به جز این چه فرقی با اسلام دارد؟
- [سایر] تساهل و تسامح در منظر قرآن چگونه است؟
- [سایر] در مورد تساهل و تسامح کاملاً توضیح دهید؟
- [سایر] آیا تسامح و تساهل با اهل کتاب ریشه حدیثی دارد؟
- [سایر] آیا بهتر نیست برای بقای حکومت اسلامی، به رواج فرهنگ تساهل و تسامح فکر کنیم؟
- [سایر] آیا بهتر نیست برای بقای حکومت اسلامی، به رواج فرهنگ تساهل و تسامح فکر کنیم؟
- [سایر] آیا 25 سال سکوت حضرت علی(ع) به معنای تساهل و تسامح دینی بود؟
- [آیت الله سبحانی] اگر حکم ارتداد با قوانین بین المللی معارض شد آیا تساهل و تسامح ممکن است؟
- [سایر] وقتی برداشت ما از دین، عین دین نیست و قرائت های مختلفی از دین وجود دارد، چرا باید تساهل و تسامح گرایی مردود باشد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان واجب است در صورتی که در مدارس و دانشگاه ها و دانشکده های علوم و صنایع مورد احتیاج عموم، طبق آداب و سنن و رعایت احکام اسلام به تعداد کافی نباشد، خودشان مستقیماً به تأسیس این گونه مدارس و دانشگاه ها بر اساس تعالیم مقدسه اسلام و اجرای برنامه های دینی، اقدام نمایند و مهما امکن طوری ترتیب بدهند که از تمام طبقات هر کس استعدادش بیشتر است بتواند به تحصیل ادامه دهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانی کافر شود (زن باشد یا مرد) همسرش بر او حرام و مالش به ورثه مسلمان او منتقل میشود و اگر توبه کند توبهاش قبول است و عبادتش صحیح میباشد و میتواند همسر مسلمان بگیرد و یا همسر سابق را به عقد جدید اختیار کند، ولی مالش به او بر نمیگردد، و در این مسئله فرقی نیست بین کسی که مسلمان زاده باشد (مرتدّ فطری) یا نباشد (مرتدّ ملّی)، و مرتدّ احکام دیگری دارد که در احکام حدود میآید.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر میت کافر باشد الف: اگر تمام ورثه او هم کافر باشند ورثه طبق احکام ارث از او ارث می برند. ب: اگر بعضی از ورثه او مسلمان باشند و بعضی کافر فقط ورثه مسلمان او ارث میبرند و به ورثه کافر ارث نمیرسد. ج: اگر همه ورثه او مسلمان باشند همه آنها طبق احکام ارث از او ارث میبرند.