آیا تسامح و تساهل با اهل کتاب ریشه حدیثی دارد؟
ما احادیث زیادی در این زمینه داریم. مرحوم مجلسی در بحار نقل می‌کند و در نهج‌البلاغه نیز هست که پیغمبر فرمود: (خُذُوا الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ مُشْرِکٍ) (حکمت یعنی سخن علمی صحیح) سخن علمی صحیح را فرا گیرید ولو از مشرک. این جملة معروف: (الْحِکْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَأْخُذُها ایْنَما وَجَدَها) مضمونش همین است یعنی حکمت که قرآن می‌گوید: (یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً)(1) و به معنی سخن علمی محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است گمشده مؤمن است. از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامی یکی همین است: حکمت گمشدة مؤمن است، هرجا که پیدایش کند می‌گیرد ولو از دست یک مشرک یعنی تو اگر مالت را، گمشده‌ات را در دست یک مشرک ببینی آیا می‌گویی من کاری به آن ندارم، یا می‌گویی این مال من است؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: مؤمن علم را در دست مشرک عاریتی می‌بیند و خودش را مالک اصلی و می‌گوید او شایستة آن نیست، آن که شایستة آن است، من هستم. برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته‌اند که (سعه صدر خلفا ایجاب می‌کرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند) ولی این سعه صدر خلفا نبود دستور خود پیغمبر بود حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا می‌گذارد. داستان سید رضی را نقل می‌کند که سید رضی که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوق‌العاده‌ای است و برادر سید مرتضی است وقتی که دانشمند معاصرش (ابو اسحق صابی) وفات یافت قصیده‌ای در مدح او گفت: ارآیت من حملوا علی الاعواد ارایت کیف خبا ضیاء النّادی‌ [دیدی این چه کسی بود که روی این چوبهای تابوت حملش کردند؟ آیا فهمیدی که چراغ محفل ما خاموش شد؟ این یک کوه بود که فرو ریخت‌] برخی آمدند و به او ایراد گرفتند که آیا شایسته است که یک سید اولاد پیامبر و یک عالم بزرگ اسلامی اینچنین یک مرد کافر را مدح کند؟ گفت: بله، (انَّما رثیت علمه) من علمش را مرثیه گفتم، چونکه مرد عالمی بود. جرجی زیدان بعد از نقل این داستان می‌گوید: ببینید سعه صدر را، یک سید اولاد پیغمبر مثل سید رضی با این همه عظمت روحی و این مقام شامخ سیادت و علمی، یک کافر را چنین مدح می‌کند. بعد می‌گوید: (همه اینها ریشه‌اش از دربار خلفا بود که اینها مردمانی واسع الصدر بودند.) این به دربار خلفاء مربوط نیست. سید رضی که گردآورنده نهج‌البلاغه است شاگرد مکتب امام علی است. او از همة مردم به دستور جدش پیغمبر و علی بن ابیطالب آشناتر است که می‌گوید حکمت و علم در هرجا که باشد محترم است. پی‌نوشت‌ (1) بقره/ 269 مجموعه آثار شهید علامه مطهری ج 18 سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)
عنوان سوال:

آیا تسامح و تساهل با اهل کتاب ریشه حدیثی دارد؟


پاسخ:

ما احادیث زیادی در این زمینه داریم. مرحوم مجلسی در بحار نقل می‌کند و در نهج‌البلاغه نیز هست که پیغمبر فرمود: (خُذُوا الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ مُشْرِکٍ) (حکمت یعنی سخن علمی صحیح) سخن علمی صحیح را فرا گیرید ولو از مشرک. این جملة معروف: (الْحِکْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَأْخُذُها ایْنَما وَجَدَها) مضمونش همین است یعنی حکمت که قرآن می‌گوید: (یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً)(1) و به معنی سخن علمی محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است گمشده مؤمن است.
از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامی یکی همین است: حکمت گمشدة مؤمن است، هرجا که پیدایش کند می‌گیرد ولو از دست یک مشرک یعنی تو اگر مالت را، گمشده‌ات را در دست یک مشرک ببینی آیا می‌گویی من کاری به آن ندارم، یا می‌گویی این مال من است؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: مؤمن علم را در دست مشرک عاریتی می‌بیند و خودش را مالک اصلی و می‌گوید او شایستة آن نیست، آن که شایستة آن است، من هستم.
برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته‌اند که (سعه صدر خلفا ایجاب می‌کرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند) ولی این سعه صدر خلفا نبود دستور خود پیغمبر بود حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا می‌گذارد. داستان سید رضی را نقل می‌کند که سید رضی که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوق‌العاده‌ای است و برادر سید مرتضی است وقتی که دانشمند معاصرش (ابو اسحق صابی) وفات یافت قصیده‌ای در مدح او گفت:
ارآیت من حملوا علی الاعواد ارایت کیف خبا ضیاء النّادی‌
[دیدی این چه کسی بود که روی این چوبهای تابوت حملش کردند؟ آیا فهمیدی که چراغ محفل ما خاموش شد؟ این یک کوه بود که فرو ریخت‌]
برخی آمدند و به او ایراد گرفتند که آیا شایسته است که یک سید اولاد پیامبر و یک عالم بزرگ اسلامی اینچنین یک مرد کافر را مدح کند؟ گفت: بله، (انَّما رثیت علمه) من علمش را مرثیه گفتم، چونکه مرد عالمی بود. جرجی زیدان بعد از نقل این داستان می‌گوید: ببینید سعه صدر را، یک سید اولاد پیغمبر مثل سید رضی با این همه عظمت روحی و این مقام شامخ سیادت و علمی، یک کافر را چنین مدح می‌کند. بعد می‌گوید: (همه اینها ریشه‌اش از دربار خلفا بود که اینها مردمانی واسع الصدر بودند.) این به دربار خلفاء مربوط نیست. سید رضی که گردآورنده نهج‌البلاغه است شاگرد مکتب امام علی است. او از همة مردم به دستور جدش پیغمبر و علی بن ابیطالب آشناتر است که می‌گوید حکمت و علم در هرجا که باشد محترم است.
پی‌نوشت‌
(1) بقره/ 269
مجموعه آثار شهید علامه مطهری ج 18 سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین