در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر دین حال هر دینی مولود جهل افراد و امری موهوم باشد باید همین قدر که مردم عالم شدند دین خود به خود منتفی شود. و با موازات پیشرفت علم، دین به طور کلی از بین برود. همان طور که با آمدن چراغ، ظلمت از بین می رود. و نباید در میان طبقات علما و اندیشمندان دینداری وجود داشته باشد در حالیکه ما می بینیم که در میان طبقه علما هم دیندار هست و هم بی دین و بلکه شاید آن عالم ترین عالمها در هر زمانی حتی در زمان ما دیندار باشد، طبق این نظر محال است که انیشتن یک آدم معتقد به دین و مذهب باشد و یا ماکس پلانک و یا ویلیام جمیز یا داروین و امثال اینها که دانشمندان درجه یک به شمار می روند و داروین علیرغم تکفیرهای شدیدی که کلیسا از او کرد، تا آخر عمر به خدای یگانه مؤمن و معتقد باقی ماند.[1] اما دربارة این ادعای شما که (دین اسلام ناشی از توهمات و گفتارهای به دور از عقل است.) باید گفت نظام اعتقادی اسلام مورد ارزیابی عقلانی قرار می گیرد.اصول اساسی این نظام، مورد پذیرش عقل سلیم واقع می شود. مبانی اعتقادی اسلام، واجد هیچ عنصر عقل ستیز یا حتی عقل گریز (= غیر عقلانی) نیست. از اصول توحید، تا نبوت و معاد همه اصولی عقل پذیرند. اندیشمندان مسلمان ادله قانع کننده ای برای توحید دارند. نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با ادلّه تاریخی و عقلانی قانع کننده (برای هر ذهن سلیم و هر تاریخ دان منصفی) به اثبات می رسد. معجزه جاوید اسلام قرآن کریم هم اینک نیز مخالفان را به تحدی فرا می خواند. هیچ یک از ادیان دیگر واجد اسناد مهم و متواتر تاریخی برای اثبات متون مقدس خود نیستند، اما اسلام این امتیاز را دارد.[2] و اما دستورات عملی دین اسلام یا به صورت نص یا ظاهر از قرآن به دست می آید، که از نظر سندیت فوق تواتر و حجت قطعی است و یا از طریق سنّت محرز و اثبات شده از معصوم علیهم السلام یعنی قول، فعل و تأیید معصوم. در سنت، اولا باید احراز سند و انتساب به معصوم اثبات شود و سپس از نظر دلالت مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین دین اسلام در دو بخش عقاید (اصول دین) و احکام عملی (فروع دین) واجد هیچ عنصر غیرعقلانی نیست. افزون بر آن باید گفت علم و معرفت در اسلام از اساسی ترین ویژگیهای انسان به شمار می رود و قرآن مرز تمایز انسان از سایر موجودات و منشأ سعادت واقعی او را بهره گیری از نیروی عقل، که در هستی وی به ودیعت نهاده شده معرفی نموده و از آن سوی دیگر سقوط و هلاکت انسانها را در اثر سرپیچی از راهنمایی عقل و اهمال این قوه می داند.[3] تعقل و خردورزی و نشان دادن فهم و تجزیه تحلیل و شناخت حقیقت از غیر حقیقت دعوت اساسی قرآن از همه انسانهاست: (کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب).[4] به تعبیر علامه طباطبایی[5] تعقل، تفکر، تدبر و به کار بستن نیروی شعور و خرد در بیش از سیصد آیه یادآوری قرآن کریم شده است که انسانها را به خردورزی در آیات تکوینی و تشریعی فرا خوانده و تأمل در نشانه های انفسی و آفاقی خداوند را سفارش و ستایش کرده است. اصولاً اسلام به جای آنکه مردم را به تعبد محض و پذیرش بدون دلیل عقاید دینی بخواند پیوسته آنان را به عقل ورزی و تدبّر دعوت می کند. بنای دین بر پایه خردمندی استوار است: (اساسُ الدین بنی علی القعل) و ایین دین بر پایة عقل واجب شده است. خداوند با عقل شناخته می شود و با عقل می توان نزد او بار یافت، خردمند از تمام پویندگانی که بدون تعقل به سوی خدا گام می سائید به او نزدیک تر است. در این نگرش عقل برهانی و قطعی دارای اعتبار ذاتی، و یکی از منابع احکام اسلامی است، یعنی اگر در موردی عقل حکم قطعی داشت حجت و معتبر است. بنابراین اگر عقل خود یکی از مبادی ارجاع انسان به دین و از منابع دین و اساسی ترین سرمایه حیات وجود آدمی است، چگونه می توان مدعی شد آموزه های چنین دینی گفتارهایی به دور از عقل است و چطور می توان تصور نمود آفریدگار انسان، که دین را برای بیداری و شکوفایی عقل و فطرت وی فرستاده، انسانها را به چیزی برخلاف عقل و فطرت فرا خواند؟ به تعبیر حکیم متاله، ملاصدرا، حاشا که احکام نورانی خداوند با معارف یقینی و ضروری ناسازگار باشد.[6] برای مطالعه بیشتر ر.ک به: 1. اصول عقاید، محمدتقی مصباح یزدی، ج 12. 2. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج 1-2، قم: کتاب طه، 1381. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک به: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، انتشارات صدرا، 1372، ص 556-567. و نیز محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1-2، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفتم، 1370، ص 128-130. [2] . ر.ک: عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، تهران: رجاء، 1372، ص 204-208. [3] . اعراف، 179. [4] . صاد، 29. [5] . سیدمحمد حسین طباطبائی، المیزان، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1973، ص 255. [6] . ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج 8، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، 1981، ص 303.
دین به طور کلی و دین اسلام به طور خصوص، وهم بوده و ناشی از توهمات و گفتارهای بدور از عقل است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت اگر دین حال هر دینی مولود جهل افراد و امری موهوم باشد باید همین قدر که مردم عالم شدند دین خود به خود منتفی شود. و با موازات پیشرفت علم، دین به طور کلی از بین برود. همان طور که با آمدن چراغ، ظلمت از بین می رود. و نباید در میان طبقات علما و اندیشمندان دینداری وجود داشته باشد در حالیکه ما می بینیم که در میان طبقه علما هم دیندار هست و هم بی دین و بلکه شاید آن عالم ترین عالمها در هر زمانی حتی در زمان ما دیندار باشد، طبق این نظر محال است که انیشتن یک آدم معتقد به دین و مذهب باشد و یا ماکس پلانک و یا ویلیام جمیز یا داروین و امثال اینها که دانشمندان درجه یک به شمار می روند و داروین علیرغم تکفیرهای شدیدی که کلیسا از او کرد، تا آخر عمر به خدای یگانه مؤمن و معتقد باقی ماند.[1]
اما دربارة این ادعای شما که (دین اسلام ناشی از توهمات و گفتارهای به دور از عقل است.) باید گفت نظام اعتقادی اسلام مورد ارزیابی عقلانی قرار می گیرد.اصول اساسی این نظام، مورد پذیرش عقل سلیم واقع می شود. مبانی اعتقادی اسلام، واجد هیچ عنصر عقل ستیز یا حتی عقل گریز (= غیر عقلانی) نیست. از اصول توحید، تا نبوت و معاد همه اصولی عقل پذیرند. اندیشمندان مسلمان ادله قانع کننده ای برای توحید دارند. نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با ادلّه تاریخی و عقلانی قانع کننده (برای هر ذهن سلیم و هر تاریخ دان منصفی) به اثبات می رسد. معجزه جاوید اسلام قرآن کریم هم اینک نیز مخالفان را به تحدی فرا می خواند. هیچ یک از ادیان دیگر واجد اسناد مهم و متواتر تاریخی برای اثبات متون مقدس خود نیستند، اما اسلام این امتیاز را دارد.[2]
و اما دستورات عملی دین اسلام یا به صورت نص یا ظاهر از قرآن به دست می آید، که از نظر سندیت فوق تواتر و حجت قطعی است و یا از طریق سنّت محرز و اثبات شده از معصوم علیهم السلام یعنی قول، فعل و تأیید معصوم. در سنت، اولا باید احراز سند و انتساب به معصوم اثبات شود و سپس از نظر دلالت مورد بررسی قرار گیرد.
بنابراین دین اسلام در دو بخش عقاید (اصول دین) و احکام عملی (فروع دین) واجد هیچ عنصر غیرعقلانی نیست.
افزون بر آن باید گفت علم و معرفت در اسلام از اساسی ترین ویژگیهای انسان به شمار می رود و قرآن مرز تمایز انسان از سایر موجودات و منشأ سعادت واقعی او را بهره گیری از نیروی عقل، که در هستی وی به ودیعت نهاده شده معرفی نموده و از آن سوی دیگر سقوط و هلاکت انسانها را در اثر سرپیچی از راهنمایی عقل و اهمال این قوه می داند.[3]
تعقل و خردورزی و نشان دادن فهم و تجزیه تحلیل و شناخت حقیقت از غیر حقیقت دعوت اساسی قرآن از همه انسانهاست: (کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب).[4] به تعبیر علامه طباطبایی[5] تعقل، تفکر، تدبر و به کار بستن نیروی شعور و خرد در بیش از سیصد آیه یادآوری قرآن کریم شده است که انسانها را به خردورزی در آیات تکوینی و تشریعی فرا خوانده و تأمل در نشانه های انفسی و آفاقی خداوند را سفارش و ستایش کرده است. اصولاً اسلام به جای آنکه مردم را به تعبد محض و پذیرش بدون دلیل عقاید دینی بخواند پیوسته آنان را به عقل ورزی و تدبّر دعوت می کند.
بنای دین بر پایه خردمندی استوار است: (اساسُ الدین بنی علی القعل) و ایین دین بر پایة عقل واجب شده است. خداوند با عقل شناخته می شود و با عقل می توان نزد او بار یافت، خردمند از تمام پویندگانی که بدون تعقل به سوی خدا گام می سائید به او نزدیک تر است.
در این نگرش عقل برهانی و قطعی دارای اعتبار ذاتی، و یکی از منابع احکام اسلامی است، یعنی اگر در موردی عقل حکم قطعی داشت حجت و معتبر است. بنابراین اگر عقل خود یکی از مبادی ارجاع انسان به دین و از منابع دین و اساسی ترین سرمایه حیات وجود آدمی است، چگونه می توان مدعی شد آموزه های چنین دینی گفتارهایی به دور از عقل است و چطور می توان تصور نمود آفریدگار انسان، که دین را برای بیداری و شکوفایی عقل و فطرت وی فرستاده، انسانها را به چیزی برخلاف عقل و فطرت فرا خواند؟ به تعبیر حکیم متاله، ملاصدرا، حاشا که احکام نورانی خداوند با معارف یقینی و ضروری ناسازگار باشد.[6]
برای مطالعه بیشتر ر.ک به:
1. اصول عقاید، محمدتقی مصباح یزدی، ج 12.
2. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج 1-2، قم: کتاب طه، 1381.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک به: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، انتشارات صدرا، 1372، ص 556-567. و نیز محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1-2، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفتم، 1370، ص 128-130.
[2] . ر.ک: عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، تهران: رجاء، 1372، ص 204-208.
[3] . اعراف، 179.
[4] . صاد، 29.
[5] . سیدمحمد حسین طباطبائی، المیزان، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، 1973، ص 255.
[6] . ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج 8، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، 1981، ص 303.
- [سایر] آیا اسلام یک دین منطقی است؟ و عقل از دیدگاه اسلام در کجاها ارزش دارد؟
- [سایر] چرا وقتی عقل دین را نقض میکند، ما باید باز مسلمان باشیم؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر دین هندوئیسم وارد است و برتری اسلام را بیان کنید؟
- [سایر] آیا صدور حکم کلی از نمونههای جزئی کار عقل است؟ و آیا حیوانات دارای عقل هستند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اکثر مردم عوام هستند، آیا مطرح نمودن استخاره از طرف دین مبین اسلام ، زمینهای برای جلوگیری از فکر و عقل در بین مردم نمیشود، چرا؟
- [سایر] آیا عقل بر دین تقدم ندارد؟
- [سایر] چرا همه دین دار نیستند آیا عقل دین را تأیید می کند؟
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] در مورد نقش عقل در دین توضیحی میخواستم؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در دادن زکات فطره خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم بدارد و بعد همسایگان فقیر را و مستحب است کسی را که در دین و فقه و عقل مقدم است در دادن فطره مقدم بدارد
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله مظاهری] استعمال دخانیات نظیر سیگار، قلیان و پیپ، مخصوصاً برای جوانان، سزاوار نیست. و امید است این عیب به طور کلّی از دامن مسلمانان زدوده شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسلمانی که از اسلام برگردد و کافر شود مرتد نامیده می شود معنی کفر در مساله گذشت و مرتد دو قسم است فطری وملی مرتد فطری کسی است که از پدر و مادری متولد شده باشد که هردو یا یکی از ان دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و کمال عقل با اختیار از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که از پدر و مادر کافر متولد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله مظاهری] اگر بعضی از مسؤولین ممالک اسلامی موجب بسط نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی اجانب شود که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، یا موجب بسط اشاعه فحشا و گناهان بزرگ یا ترک واجبات شود خود به خود عزل میشود و بر مسلمانان لازم است با او مخالفت کنند و از اسلام و مصالح مسلمین دفاع کنند.