عقل، حجّت درونی انسان‏ها است که آنها را در مسیر کمال راهبری می‏کند و شریعت (دین)، حجت بیرونی است برای نجات انسان‏ها از گرداب آلودگی‏ها و سوق دادن آنها به سوی کمال و سعادت انسانی. بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند. از آن جا که عقل،‌ پدیده‌ای از پدیده‌هاست و هر پدیده‌ای محدود است،‌ طبیعی است که حیطه، و گستره کارش نمی‌تواند نامحدود باشد. پس‌ محدوده کار و فعالیت عقل در حیطه مخلوقات است و توان محدودی در شناخت خدا دارد و به ذات و کنه خدا که نامحدود است، راهی ندارد. عقل می تواند در حوزه قوانین تکوین و تشریع به فعالیت بپردازد و به فهم آنها نائل آید گرچه در هر دو حوزه بی نیاز از وحی نمی تواند باشد و دست عقل از مسائلی همچون جزئیات معاد و مناطات احکام، کوتاه است و به راهنمائی های شرع نیاز دارد. در نتیجه هیچگونه تضاد میان اسلام و عقلانیت روا نیست. البته گاه، جای دادن امری خارج از قلمرو دین در حیطه دین یا برخوردار نبودن استدلال عقلانی از شرایط و مقدمات درست و یا گزینش معنایی خاص از عقل، ما را به سمت این ناسازگاری رهنمون می‌‏شود. نکته آخر این که شما در ادعایتان هیچ دلیل یا نمونه و گواهی ذکر ننموده اید.
عقل، حجّت درونی انسانها است که آنها را در مسیر کمال راهبری میکند و شریعت (دین)، حجت بیرونی است برای نجات انسانها از گرداب آلودگیها و سوق دادن آنها به سوی کمال و سعادت انسانی. بر این اساس ممکن نیست حجت ظاهر و باطن با یکدیگر تعارض داشته باشند.
از آن جا که عقل، پدیدهای از پدیدههاست و هر پدیدهای محدود است، طبیعی است که حیطه، و گستره کارش نمیتواند نامحدود باشد. پس محدوده کار و فعالیت عقل در حیطه مخلوقات است و توان محدودی در شناخت خدا دارد و به ذات و کنه خدا که نامحدود است، راهی ندارد.
عقل می تواند در حوزه قوانین تکوین و تشریع به فعالیت بپردازد و به فهم آنها نائل آید گرچه در هر دو حوزه بی نیاز از وحی نمی تواند باشد و دست عقل از مسائلی همچون جزئیات معاد و مناطات احکام، کوتاه است و به راهنمائی های شرع نیاز دارد. در نتیجه هیچگونه تضاد میان اسلام و عقلانیت روا نیست. البته گاه، جای دادن امری خارج از قلمرو دین در حیطه دین یا برخوردار نبودن استدلال عقلانی از شرایط و مقدمات درست و یا گزینش معنایی خاص از عقل، ما را به سمت این ناسازگاری رهنمون میشود. نکته آخر این که شما در ادعایتان هیچ دلیل یا نمونه و گواهی ذکر ننموده اید.
- [سایر] آیا اسلام یک دین منطقی است؟ و عقل از دیدگاه اسلام در کجاها ارزش دارد؟
- [سایر] دین به طور کلی و دین اسلام به طور خصوص، وهم بوده و ناشی از توهمات و گفتارهای بدور از عقل است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اکثر مردم عوام هستند، آیا مطرح نمودن استخاره از طرف دین مبین اسلام ، زمینهای برای جلوگیری از فکر و عقل در بین مردم نمیشود، چرا؟
- [سایر] آیا عقل بر دین تقدم ندارد؟
- [سایر] چرا همه دین دار نیستند آیا عقل دین را تأیید می کند؟
- [سایر] در مورد نقش عقل در دین توضیحی میخواستم؟
- [سایر] آیا عقل، امامت کودک را تأیید میکند؟
- [آیت الله اردبیلی] شخصی که در گذشته اظهار اسلام میکرده و اکنون ضروری دین (قصاص) را نفی میکند مرتد است؟
- [آیت الله اردبیلی] شخصی که در گذشته اظهار اسلام میکرده و اکنون ضروری دین (قصاص) را نفی میکند مرتد است؟
- [سایر] چرا اسلام اجازه دارد و لازم میداند که دین خود را در جامعه غیر مسلمان تبلیغ کند، اما اجازه نمیدهد به ادیان دیگر که در جامعه اسلامی دین خودشان را تبلیغ کند در صورتی که شهید مطهری در کتاب پانزده گفتار در بحث نهضت آزادیبخش اسلام میگوید حکومت اسلامی عین آزادی است و اسلام دین آزادی است. آیا اینکه ادیان دیگر اجازه تبلیغ ندارند آزادی است یا محدودیت است؟ و اینکه نمیگذارد مردم با عقل خویش دین خود را از بین ادیان دیگر انتخاب کند(در صورتی که همه ادیان دین خود را تبلیغ کند).
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در دادن زکات فطره خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم بدارد و بعد همسایگان فقیر را و مستحب است کسی را که در دین و فقه و عقل مقدم است در دادن فطره مقدم بدارد
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله بروجردی] کسی که ماهی را صید میکند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید گرفتن آن را دیده باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسلمانی که از اسلام برگردد و کافر شود مرتد نامیده می شود معنی کفر در مساله گذشت و مرتد دو قسم است فطری وملی مرتد فطری کسی است که از پدر و مادری متولد شده باشد که هردو یا یکی از ان دو مسلمان باشند و بعد از بلوغ و کمال عقل با اختیار از اسلام برگردد و مرتد ملی کسی است که از پدر و مادر کافر متولد شده باشد و بعد از مسلمان شدن از اسلام برگردد
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .