پاسخ مناسب به این پرسش را با بررسی دو مفهوم خاتمیّت و پلورالیسم دینی آغاز می‌کنیم. الف - خاتمیّت: تاریخ بشری شاهد ظهور پیامبران آسمانی و ادیان فراوانی بوده است. از یک نظر، این تکثّر را باید به دلیل تفاوت داشتن استعداد انسان‌ها و شرایط محیطی و اجتماعی دانست. سیرحکمت و تحوّل انسان در پذیرفتن بار سنگین امانت الهی، وضع شریعت و فرو فرستادن کتاب‌های آسمانی، سیر صعودی و تکاملی داشته است. به دیگر سخن، گذشت زمان، آمدن پیامبران و به بار نشستن استعدادهای آدمی، برای تکامل ادیان در دو بعد کمّی و کیفی، بستر مناسبی فراهم آورده است. انسان‌ها در مدرسه‌ی ادیان همانند دانش‌آموزان دوره‌ی ابتدایی هستند که برای رسیدن به دوره‌های بالاتر باید گام به گام، پیش روند. همان گونه که مواد درسی دوره‌های گوناگون مدارس، پایه و مکمّل یکدیگرند، آیین‌های آسمانی نیز مؤیّد و کامل کننده‌ی یکدیگر هستند.( اسلام و نسخ ادیان، محمّد حسن قدردان قراملکی، کیهان اندیشه، ش 38. ) هر چند با ظهور ادیان الهی، بر اساس شرایط زمانی و مکانی، تفاوت‌هایی در شریعت یعنی احکام فرعی، رخ داده، ولی روح دین در همه‌ی زمان‌ها تسلیم بودن محض در برابر خداوند، دوری جستن از خود محوری و مبارزه با طاغوت در دو بُعد فردی و اجتماعی، بوده است. با پذیرش این تکثّر در زندگی بشر و ایمان به پیامبران و ادیانی که آورده‌اند و با توجه به آیات و روایات، درمی‌یابیم که پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله وسلَّم خاتم پیامبران است. خاتم به عنوان یکی از ویژگی‌های پیامبر اسلام‌صلَّی الله علیه وآله وسلَّم در قرآن و روایت‌ها مطرح شده است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ما کان محمدٌ ابا اُحد من رجالکم ولکن رسول اللَّه و خاتم النّبیین. ( احزاب، 04. ) حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله پدر هیچ یک از مردان شما نیست. او دو ویژگی مهمّ دارد؛ رسول اللَّه و خاتم پیامبران است. روایت بسیار مشهوری از سنی و شیعه روایت شده است که بر اساس آن، پیامبرصلَّی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علی‌علیه السَّلام فرمود: انت منی بمنزلة هارون من موسی إلاّ انّه لانبیّ بعدی. نسبت تو با من، نسبت هارون است به موسی با این تفاوت که پس از من، پیامبری نخواهد بود. با توجه به آیات و روایات فراوانی که در این زمینه، وارد شده، مسلّم است که پیامبر اسلام‌صلَّی الله علیه وآله آخرین پیامبر و شریعت وی، آخرین شریعت و ختم کننده‌ی نبوت است. ب - پلورالیسم دینی هوداران پلورالیسم می‌گویند که همه‌ی ادیان، چهره‌های یک حقیقت واحد و برداشت‌های ویژه‌ی انسانی از آن امر مطلق‌اند. به تعبیر جان هیک، آدمیان به روش‌های گوناگون به این حقیقت، واکنش نشان داده‌اند. پس ادیان، تفسیر رویارویی با آن حقیقت است. این تفسیرهای گوناگون که سبب گونه‌گونی ادیان گشته است، در عوامل انسانی و تاریخی ریشه دارد.( ر.ک به: دین‌شناسی، محمد حسین زاده، قم، مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمت الله علیه ) انسان‌ها، اندیشه‌ها و سلیقه‌های گوناگونی دارند که هر اندیشه و سلیقه برای صاحب آن، محترم است. به همین ترتیب، هیچ کس حق ندارد به پیروان دیگر به چشم حقارت بنگرد. صاحبان این اندیشه در توجیه سخنان خود می‌گویند: همان گونه که پلورالیسم و تکثّرگرایی در عرصه‌هایی هم‌چون: سیاست و اقتصاد، امری مطلوب و مفید است، در عرصه‌ی دین و فرهنگ نیز باید وجود داشته باشد. باید زمینه‌ی بروز و ظهور همه‌ی ادیان را در جامعه کاملاً باز بگذاریم و بدانیم که میان ادیان، هیچ گونه برتری وجود ندارد. پذیرش هر یک از ادیان، کارکرد و ارزشی برابر با پذیرش دیگر ادیان دارد و دسته‌بندی آن‌ها به حق و باطل، کامل و ناقص و خوب و بد و مانند آن، کاملاً بی‌اساس و بی‌معناست. نتیجه‌گیری: خاتمیّت می‌گوید دین اسلام، آخرین دین و پیام الهی است که از سوی حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله به مردم ابلاغ شده است و پس از آن، هیچ پیامبر و شریعتی، ظهور نخواهد کرد. این سخن برای نفی تکثّر گرایی کافی نیست، بلکه ناسخ بودن دین اسلام نسبت به ادیان گذشته نیز باید اثبات شود؛ یعنی باید اثبات شود که با آمدن دین جدید، پای بندی به ادیان پیشین، روا نیست. این سخن با مراجعه به آیات و روایات به دست می‌آید؛ زیرا بسیاری از آیات قرآن، اهل کتاب را برای ایمان آوردن به رسول خدا و قرآن فرامی‌خوانند، مانند: (و آمنوا بما انزلت مصدقالما معکم تکونوا اول کافر به).( بقره، 14: (ایمان بیاورید به آن چه نازل کردم، در حالی که آن، کتاب‌های شما را تصدیق می‌کند و نخستین کافر به آن نباشید). ) هم چنین روایات متعدّدی بر این مطلب دلالت دارد. برای نمونه، پیامبر اکرم‌صلَّی الله علیه وآله فرموده است: (ان‌اللَّه عزوجل جعل کتابی المهیمن علی کتبهم الناسخ لها.)( بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج9، ص 292. (همانا خداوند عزّوجل، کتاب مرا مسلّط و حاکم و ناسخ کتاب‌های ادیان گذشته قرار داده است). ) افزون بر آن، با توجّه به تحریف‌هایی که در کتاب‌های ادیان پیشین رخ داده است، عقل نیز حکم می‌کند که باید به دین جدید روی آورد؛ زیرا ادیان گذشته نمی‌توانند بشریت را به سر منزل مقصود برسانند. از سوی دیگر، خاتمیّت و کمال دو امر متلازم‌اند؛ یعنی ممکن نیست دین و آیینی، خود را خاتم ادیان بداند و داعیه‌ی کمال نداشته باشد یا این که داعیه‌ی کمال داشته باشد، ولی خود را دین خاتم معرفی نکند. ادعای نظریه‌ی تکثّر گرایی این است که همه‌ی ادیان حق هستند و نباید از برتری میان ادیان، سخن گفت. این نظریه، دسته‌بندی ادیان به حق و باطل یا کامل و ناقص را نمی‌پذیرد، در حالی که قرآن کریم با بیانی صریح، ندای خاتمیّت سر می‌دهد و از کمال و برتری دین اسلام سخن می‌گوید. پس چگونه پلورالیسم دینی می‌تواند با خاتمیّت سازگار باشد؟( برای مطالعه‌ی بیشتر ر.ک: 1- شریعت درآینه‌ی معرفت، عبداللَّه جوادی آملی، قم، نشر اسراء. 2- اسلام و نسخ ادیان، محمّد حسن قدردان قراملکی، کیهان اندیشه، ش 38. 3- کاوش‌ها و چالش‌ها، محمّد تقی مصباح یزدی، مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمت الله علیه. 4- خاتمیّت، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا. منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه
آیا پلورالیسم دینی با خاتمیّت سازگاری دارد؟
پاسخ مناسب به این پرسش را با بررسی دو مفهوم خاتمیّت و پلورالیسم دینی آغاز میکنیم.
الف - خاتمیّت:
تاریخ بشری شاهد ظهور پیامبران آسمانی و ادیان فراوانی بوده است. از یک نظر، این تکثّر را باید به دلیل تفاوت داشتن استعداد انسانها و شرایط محیطی و اجتماعی دانست. سیرحکمت و تحوّل انسان در پذیرفتن بار سنگین امانت الهی، وضع شریعت و فرو فرستادن کتابهای آسمانی، سیر صعودی و تکاملی داشته است. به دیگر سخن، گذشت زمان، آمدن پیامبران و به بار نشستن استعدادهای آدمی، برای تکامل ادیان در دو بعد کمّی و کیفی، بستر مناسبی فراهم آورده است. انسانها در مدرسهی ادیان همانند دانشآموزان دورهی ابتدایی هستند که برای رسیدن به دورههای بالاتر باید گام به گام، پیش روند.
همان گونه که مواد درسی دورههای گوناگون مدارس، پایه و مکمّل یکدیگرند، آیینهای آسمانی نیز مؤیّد و کامل کنندهی یکدیگر هستند.( اسلام و نسخ ادیان، محمّد حسن قدردان قراملکی، کیهان اندیشه، ش 38. ) هر چند با ظهور ادیان الهی، بر اساس شرایط زمانی و مکانی، تفاوتهایی در شریعت یعنی احکام فرعی، رخ داده، ولی روح دین در همهی زمانها تسلیم بودن محض در برابر خداوند، دوری جستن از خود محوری و مبارزه با طاغوت در دو بُعد فردی و اجتماعی، بوده است.
با پذیرش این تکثّر در زندگی بشر و ایمان به پیامبران و ادیانی که آوردهاند و با توجه به آیات و روایات، درمییابیم که پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله وسلَّم خاتم پیامبران است. خاتم به عنوان یکی از ویژگیهای پیامبر اسلامصلَّی الله علیه وآله وسلَّم در قرآن و روایتها مطرح شده است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
ما کان محمدٌ ابا اُحد من رجالکم ولکن رسول اللَّه و خاتم النّبیین. ( احزاب، 04. )
حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله پدر هیچ یک از مردان شما نیست. او دو ویژگی مهمّ دارد؛ رسول اللَّه و خاتم پیامبران است.
روایت بسیار مشهوری از سنی و شیعه روایت شده است که بر اساس آن، پیامبرصلَّی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیعلیه السَّلام فرمود:
انت منی بمنزلة هارون من موسی إلاّ انّه لانبیّ بعدی.
نسبت تو با من، نسبت هارون است به موسی با این تفاوت که پس از من، پیامبری نخواهد بود.
با توجه به آیات و روایات فراوانی که در این زمینه، وارد شده، مسلّم است که پیامبر اسلامصلَّی الله علیه وآله آخرین پیامبر و شریعت وی، آخرین شریعت و ختم کنندهی نبوت است.
ب - پلورالیسم دینی
هوداران پلورالیسم میگویند که همهی ادیان، چهرههای یک حقیقت واحد و برداشتهای ویژهی انسانی از آن امر مطلقاند. به تعبیر جان هیک، آدمیان به روشهای گوناگون به این حقیقت، واکنش نشان دادهاند. پس ادیان، تفسیر رویارویی با آن حقیقت است. این تفسیرهای گوناگون که سبب گونهگونی ادیان گشته است، در عوامل انسانی و تاریخی ریشه دارد.( ر.ک به: دینشناسی، محمد حسین زاده، قم، مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمت الله علیه ) انسانها، اندیشهها و سلیقههای گوناگونی دارند که هر اندیشه و سلیقه برای صاحب آن، محترم است. به همین ترتیب، هیچ کس حق ندارد به پیروان دیگر به چشم حقارت بنگرد.
صاحبان این اندیشه در توجیه سخنان خود میگویند: همان گونه که پلورالیسم و تکثّرگرایی در عرصههایی همچون: سیاست و اقتصاد، امری مطلوب و مفید است، در عرصهی دین و فرهنگ نیز باید وجود داشته باشد. باید زمینهی بروز و ظهور همهی ادیان را در جامعه کاملاً باز بگذاریم و بدانیم که میان ادیان، هیچ گونه برتری وجود ندارد. پذیرش هر یک از ادیان، کارکرد و ارزشی برابر با پذیرش دیگر ادیان دارد و دستهبندی آنها به حق و باطل، کامل و ناقص و خوب و بد و مانند آن، کاملاً بیاساس و بیمعناست.
نتیجهگیری:
خاتمیّت میگوید دین اسلام، آخرین دین و پیام الهی است که از سوی حضرت محمّدصلَّی الله علیه وآله به مردم ابلاغ شده است و پس از آن، هیچ پیامبر و شریعتی، ظهور نخواهد کرد. این سخن برای نفی تکثّر گرایی کافی نیست، بلکه ناسخ بودن دین اسلام نسبت به ادیان گذشته نیز باید اثبات شود؛ یعنی باید اثبات شود که با آمدن دین جدید، پای بندی به ادیان پیشین، روا نیست. این سخن با مراجعه به آیات و روایات به دست میآید؛ زیرا بسیاری از آیات قرآن، اهل کتاب را برای ایمان آوردن به رسول خدا و قرآن فرامیخوانند، مانند: (و آمنوا بما انزلت مصدقالما معکم تکونوا اول کافر به).( بقره، 14: (ایمان بیاورید به آن چه نازل کردم، در حالی که آن، کتابهای شما را تصدیق میکند و نخستین کافر به آن نباشید). ) هم چنین روایات متعدّدی بر این مطلب دلالت دارد. برای نمونه، پیامبر اکرمصلَّی الله علیه وآله فرموده است: (اناللَّه عزوجل جعل کتابی المهیمن علی کتبهم الناسخ لها.)( بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج9، ص 292. (همانا خداوند عزّوجل، کتاب مرا مسلّط و حاکم و ناسخ کتابهای ادیان گذشته قرار داده است). ) افزون بر آن، با توجّه به تحریفهایی که در کتابهای ادیان پیشین رخ داده است، عقل نیز حکم میکند که باید به دین جدید روی آورد؛ زیرا ادیان گذشته نمیتوانند بشریت را به سر منزل مقصود برسانند.
از سوی دیگر، خاتمیّت و کمال دو امر متلازماند؛ یعنی ممکن نیست دین و آیینی، خود را خاتم ادیان بداند و داعیهی کمال نداشته باشد یا این که داعیهی کمال داشته باشد، ولی خود را دین خاتم معرفی نکند.
ادعای نظریهی تکثّر گرایی این است که همهی ادیان حق هستند و نباید از برتری میان ادیان، سخن گفت. این نظریه، دستهبندی ادیان به حق و باطل یا کامل و ناقص را نمیپذیرد، در حالی که قرآن کریم با بیانی صریح، ندای خاتمیّت سر میدهد و از کمال و برتری دین اسلام سخن میگوید. پس چگونه پلورالیسم دینی میتواند با خاتمیّت سازگار باشد؟( برای مطالعهی بیشتر ر.ک:
1- شریعت درآینهی معرفت، عبداللَّه جوادی آملی، قم، نشر اسراء.
2- اسلام و نسخ ادیان، محمّد حسن قدردان قراملکی، کیهان اندیشه، ش 38.
3- کاوشها و چالشها، محمّد تقی مصباح یزدی، مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمت الله علیه.
4- خاتمیّت، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه
- [سایر] پلورالیسم دینی را تبیین نمایید.
- [سایر] پیآمدهای منفی پلورالیسم دینی کدامند؟
- [سایر] نظر اسلام درباره پلورالیسم دینی چیست؟
- [سایر] نظریات رقیب پلورالیسم دینی کدام اند؟[1]
- [سایر] پلورالیسم دینی از منابع دینی قابل استنباط هست یا نه؟[1]
- [سایر] تاریخچه ای از بحث پلورالیسم دینی را ارایه بفرمایید.
- [سایر] میان پلورالیسم دینی و سیاسی چه نسبتی وجود دارد؟
- [سایر] نظر اسلام در باره ی پلورالیسم دینی چیست؟[1]
- [سایر] با توجه به آیه 62 سوره (بقره) آیا میتوان به درستی پلورالیسم دینی معتقد شد؟
- [سایر] اگر چنانچه به کثرت گرایی دینی معتقد نباشیم آیا با صفت هادی بودن خدا سازگاری دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد؛ پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکاه بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه فرزندی به کتابهای علمی دینی احتیاج دارد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات دهد.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن مراسم دینی و نصب پارچه های مشکی و رنگی در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامهّ نماز نباشد, جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر پسر به کتاب های علمی مفید و یا دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.